جلسه سوم -
چگونگى مرگ
لزوم تهيه توشه آخرتى
تهران، مسجد حضرت امير رمضان 1383
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
مردى به محضر مبارك پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله عرضه داشت :
» أتأذن لى أن أتمنّى الموت «
يا رسول الله ! آيا به من اجازه مى دهيد كه من مرگم را از خدا بخواهم و آرزوى مردن كنم ؟
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند : مردن واقعيتى است كه چاره اى از آن نيست . سفرى طولانى است ، اما كسى كه مى خواهد اين سفر اجبارى را طى كند بر او واجب و لازم است كه توشه تهيه كند .
حضرت براى او چهل مسأله را به عنوان توشه عالم آخرت و بعد از مرگ بيان كردند كه هر انسانى اين چهل برنامه بيان شده را عمل كند ، يقيناً خير دنيا و آخرت خود را تأمين كرده است و به فرموده خدا در قرآن كريم : در عالم بعد از مرگ - برزخ و قيامت - از هر رنج ، درد ، اضطراب ، نگرانى و ورشكستگى شخصيتى آزاد و از غم ، غصه ، ترس و عذاب دور خواهد بود .
مجموعه اين گرفتارى ها ، گرفتارى هايى است كه به خاطر خلأ در انجام برنامه هاى مثبت الهى و انسانى براى انسان پديد مى آيد .
گذرى بودن انسان در دنيا
اين كه حضرت فرمودند : مرگ حقيقتى است كه چاره اى از آن نيست ، در حقيقت خواستند اشاره كنند كه احدى از مرد و زن در اين دنيا جاويد ، ابدى ، ماندنى و مقيم نيست و چون مهر جاويد بودن در اين دنيا به پرونده كسى زده نشده است ، پس نبايد كسى همه موجودى خود را براى اين دنيا هزينه كند ، بلكه بايد هزينه كردن موجودى عقل ، بدن ، قلب ، حالات و اموالش را با خواسته هاى پروردگار عالم هماهنگ كند كه در دو دنيا زندگى پاكى داشته باشد .
ساختن دو زندگى پاك
پروردگار متعال در آيه شريفه مى فرمايد :
» مَنْ عَمِلَ صَلِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً «(52)
آن انسانى كه اهل خدا ، ايمان ، حقايق الهيه و عمل صالح است ، من به او كمك مى دهم كه داراى حيات طيبه شود ؛ يعنى زندگيى كه از تصرّف شيطان ، هوا و فساد دور بماند كه اين زندگى سازنده آخرت است ؛ چون در پايان آيه مى فرمايد :
» وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ «(53)
من در قيامت به آنها پاداشى برابر با بهترين عملى كه همواره در دنيا انجام مى دادند عنايت مى كنم .
بهره بردارى از فرصت عمر
لازم نيست آرزوى مرگ كنيد ؛ چون مرگ حتماً به سراغ شما مى آيد و خود را به انسان نشان مى دهد . آن چيزى كه لازم ، واجب ، منطقى و عقلى است ، اين است كه انسان آن مقدار زمان و عمرى كه در اختيار دارد ، با همه سرمايه هايى كه خداوند به او عنايت كرده است را مثبت هزينه كند و از فرصت عمر زيباترين استفاده را بكند تا براى خود، هم دنياى پاكى براساس هماهنگ عمل كردن با خواسته هاى حضرت حق بسازد و هم آخرت آبادى را به نحو يقينى توقع داشته باشد كه از دل چنين دنيايى بيرون خواهد آمد .(54)
اگر به آيات قرآن مجيد دقت كنيد ، مى بينيد كه پروردگار عالم ، آخرت آباد و خراب را محصول دنياى آباد و خراب مى داند . آياتى كه در ارتباط با اهل بهشت است ، در مجموع به زندگى پاك و مثبت آنها دردنيا اشاره دارد .
استمرار بر اعمال آخرت ساز
در سوره مباركه واقعه ، وقتى نعمت هاى عنايت شده به اهل بهشت را نام مى برد ، در پايان گفتار مى فرمايد:
» جَزَآءَ بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ «(55)
»كانوا « از نظر ادبيات عرب ، فعل ماضى است و بر گذشته دلالت مى كند . »يعملون « فعل مضارع است كه با فعل ماضى »كانوا « تركيب شده و بر استمرار دلالت دارد .
معناى اين جمله اين گونه مى شود كه مجموعه نعمت هايى كه در بهشت به آنها داده شده ، پاداش برنامه هاى مثبت دنيايى آنها است ؛ چون آخرت جاى عمل نيست .
ديدگاه واقعى مؤمن به دنيا و آخرت
حضرت امير عليه السلام مى فرمايد :
» الا . . . فانكم اليوم فى دار العمل و لاحساب «(56)
امروز كه در دنيا هستيد ، بدانيد كه در جايگاه عمل كردن هستيد ،
» أنتم و غَدَاً فى دار الحساب و لاعمل «
فردا ديگر روز حساب است . بنابراين بهشتِ بهشتيان ، نتيجه و محصول دنياى پاك و حركات مثبت ظاهرى و باطنى آنها در دنياست . دوزخيان نيز همين طور هستند .
ديدگاه واقعى دوزخيان به دنيا و آخرت
درباره دوزخيان چنين تعبيرى دارد :
» إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَ لِكَ مُتْرَفِينَ «(57)
دوباره با فعل ماضى بيان مى كند : اين ها بعد از مرگ »مترف« نشده اند . »مترفين « يعنى مردم فاسد ، مردمى كه مجموع نعمت هاى در اختيار را، در گناه هزينه كردند و از نعمت اعضا ، جوارح ، مال ، چهره ، آبرو و مقام برخوردار بودند ، ولى همه آنها را در جنگ با خدا به كار بردند . جنگ غيرمنطقى ، غيرعقلى و بى علت . در دنيا همه وجود را با شركت شيطان ، هواى نفس ، غرور ، خودخواهى و برترى جويى هزينه كردند ، بنابراين در آخرت استقلالى ندارند . تمام مصالح آخرت مردم به دست خود مردم در دنيا توليد مى شود و بين توليد و ساختن آخرت فاصله اى وجود ندارد . اگر شما اكنون كار خيرى كنيد ، در حقيقت همان وقت مصالح آخرت آباد را فراهم مى كنيد و آن مصالح براى شما به كار گرفته مى شود . آنهايى كه اهل خدا و عمل صالح هستند و هنوز نمرده اند ، در حقيقت اكنون بهشت آنان آماده است . جهنّم مترفين نيز از حالا آماده است .
نوع احاطه جهنم بر كافرين
به آيات سوره مباركه بقره دقت بفرماييد . پروردگار متعال مى فرمايد :
» وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحِيطَةُ بِالْكَفِرِينَ «(58)
نمى فرمايد : بعد جهنم به كافران احاطه پيدا مى كند . »محيط « اسم فاعل است و بر زمان حال دلالت دارد ؛ يعنى اكنون جهنم كافران را فراگرفته است ، ولى آتش و عذاب آن را حس نمى كنند ؛ چون پرده دنيا بين آنها و دوزخ قرار دارد كه اين پرده را لحظه مرگ برمى دارند و آتش و عذاب ها خود را نشان مى دهند و الاّ خدا مى فرمايد : جهنم بر ناسپاسان و منكران محيط است ، نه اين كه بعد احاطه پيدا خواهد كرد .
مجالس آخرت ساز
رسول خدا صلى الله عليه وآله در روايتى بر مبناى آيات قرآن ، وقتى اين گونه مجالس را تعريف مى كنند ، از باطنش تعريف مى كنند كه مردم اين باطن را نمى بينند ، ولى وقتى با علاقه و محبت ، براى ياد گرفتن احكام خدا ، حلال و حرام الهى و مسائل اخلاقى دور هم جمع مى شوند ، همان وقتى كه اين مجالس در حال تشكيل و برپايى است :
» روضة من رياض الجنة «(59)
اين مجالس باغى از باغ هاى بهشت است ؛ چون مردم با اين آمدن ، گوش دادن و ياد گرفتن ، مصالح بهشت را توليد مى كنند و كارگردانان الهى كه در فرمان خدا هستند ، همان مصالح را به بهشت تبديل مى كنند .
حكايت مصالح بهشتى در شب معراج(60)
رسول خدا صلى الله عليه وآله در روايت ديگرى اين معنا را روشن تر بيان كرده و مى فرمايد:
در شب معراج ، از جمله جاهايى كه به من نشان دادند ، بهشت بود . اما ديدم كه بخشى از بهشت با مجموعه نعمت هايى كه خدا در قرآن فرموده ، آماده است ، ولى بخش ديگر كوير است و هيچ چيزى در آن نيست . فقط زمين است و تعدادى از كارگران عالم ملكوت كه اين كوير را به تدريج و به دنباله آن بهشت كامل مى سازند ، ولى ساخت و ساز آنان دايمى نيست .
فرض كنيد قرآن مجيد مى فرمايد : بهشت نهر دارد . آنها دارند نهر را مى سازند ، اما مدام نمى سازند ، بلكه مقدارى كار مى كنند و بعد دست مى كشند . يا گاهى درخت مى نشانند و كار مى كنند ، كاخ بهشتيان را مى سازند ، بعد مدتى دست مى كشند ، تخت يا پشتى قابل تكيه كه در آيات سوره غاشيه مطرح است مى سازند ، ولى ادامه نمى دهند و گاهى دست مى كشند .
كار خير ، مصالح كارگران بهشت
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود : من با كارگران بهشتى صحبت كردم . پرسيدم : چرا قسمتى از بهشت صد در صد كامل است ، اما قسمتى ديگر كوير . شما كه بهشت را مى سازيد ، چرا كار خود را مرتب ادامه نمى دهيد ؟
به من گفتند : يا رسول الله ! اين بهشتى كه صد در صد آماده است ، مربوط به مؤمنانى است كه مصالح آن را توليد كردند و همان وقتى كه مصالح را فرستادند ، ما نيز آن مصالح را به بهشت تبديل كرديم ، تا آن وقتى كه آنها بميرند و منتظر شويم كه قيامت برپا شود و محصول ساخت و ساز آنها را به آنها بدهيم .
اما اين بخشى كه كوير است براى مردمى است كه در دنيا بهشت ساز نيستند . تعدادى از مردان و زنان هستند كه مؤمن هستند ، انسان هاى خوب ، مؤدب ، باوقار و مثبتى هستند كه اهل عبادت ، كار خير ، نماز ، روزه ، انفاق و پول دادن در راه خدا هستند . آنها هر وقت وارد اين كارها شوند ، آنچه مصالح آماده مى شود ، ما شروع به ساختن بهشت مى كنيم ، ولى وقتى آنها از عبادت و كار مثبت دست مى كشند ، دست ما خالى مى شود و ديگر مصالح نداريم كه بسازيم .
پی نوشت ها:
52) نحل (97 : (16؛ »از مرد و زن ، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است ، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزه اى زنده مى داريم .«
53) نحل (97 : (16؛ »و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مى داده اند ، مى دهيم .«
54) وسائل الشيعة: 16/83، باب 91، حديث 21042؛ »عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله لِعَلِيٍّ عليه السلام قَالَ يَا عَلِيُّ بَادِرْ بِأَرْبَعٍ قَبْلَ أَرْبَعٍ شَبَابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ حَيَاتِكَ قَبْلَ مَوْتِكَ.«
حديث 21043؛ »مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ U وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا قَالَ لَا تَنْسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَرَاغَكَ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ أَنْ تَطْلُبَ بِهَا الآْخِرَةَ.«
وسائل الشيعة: 84/16، حديث 21045؛ »وَ قَالَ عليه السلام إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ.«
55) سجده (17 : (32؛ »به پاداش اعمالى كه همواره انجام مى داده اند.«
56) تحرير المواعظ العددية: 165، الفصل الأول مما روته الخاصة عن النبي صلى الله عليه وآله؛ »ثمّ قال أميرالمؤمنين عليه السلام: ألا إنّ أخوف ما أخاف عليكم اثنان: اتّباع الهوى، و طول الامل؛ أمّا اتّباع الهوى فيصدّ عن الحقّ، و أمّا طول الأمل فينسي الآخرة.و هذه الدّنيا مرتحلة ذاهبة، و هذه الآخرة مرتحلة قادمة، و لكلّ واحد منهما بنون فإن استطعتم أن يكونوا من أبناء الآخرة و لا تكونوا من أبناء الدّنيا فافعلوا فإنّكم اليوم في دار العمل و لا حساب، و أنتم غدا في دار الحساب و لا عمل.«
57) واقعه (45 : (56؛ »اينان پيش از اين از نازپروردگان خود كامه و سركش بودند.«
58) توبه (49 : (9؛ »و يقيناً دوزخ بر كافران احاطه دارد .«
59) بحار الأنوار: 188/71، باب 13، من ينبغي مجالسته و مصاحبته، حديث 13؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِذَا رَأَيْتُمْ رَوْضَةً مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ فَارْتَعُوا فِيهَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا رَوْضَةُ الْجَنَّةِ قَالَ مَجَالِسُ الْمُؤْمِنِينَ.«
60) وسائل الشيعة: 188/7، باب 31، استحباب الإكثار من التسبيح، حديث 9079؛ »عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله قَال:َ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَيْتُ فِيهَا قِيعَاناً وَ رَأَيْتُ فِيهَا مَلَائِكَةً يَبْنُونَ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَ رُبَّمَا أَمْسَكُوا فَقُلْتُ لَهُمْ مَا لَكُمْ قَدْ أَمْسَكْتُمْ قَالُوا حَتَّى تَجِيئَنَا النَّفَقَةُ فَقُلْتُ وَ مَا نَفَقَتُكُمْ قَالُوا قَوْلُ الْمُؤْمِنِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَإِذَا قَالَ بَنَيْنَا وَ إِذَا سَكَتَ أَمْسَكْنَا.«
61) اسراء (9 : (17؛ »بى ترديد اين قرآن به استوارترين آيين هدايت مى كند ، و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى دهند ، مژده مى دهد كه براى آنان پاداشى بزرگ است .«
ادامه دارد . . .
منبع : پایگاه عرفان