فارسی
شنبه 27 مرداد 1403 - السبت 10 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

سختى‏هاى روزگار

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

حضرت سجّاد عليه السلام از تلخى هاى زمانه به خداوند پناه مى برد چرا كه زندگى در دنيا هيچ گاه خالى از دغدغه ها و دست اندازها نيست، كمترين آنها بيمارى بدن انسان است كه جسم او با درد و بلا همدم مى شود و گاهى تا دم مرگ با آن همراه است. و اين حقيقت زنده تا هميشه دهر ادامه دارد.

در فرهنگ لغت عرب آمده است:

«النكّبة» يا «نِكَبَةُ الدَّهْر» يعنى آنچه از سختى هاى مصيبت بار زمانه و طوفان حوادث روزگار به انسان برسد. «1»

گاهى چرخه زمان براى بعضى آدميان، بمباران بلا و حادثه به وجود مى آورد و اين وضعيت امتحان الهى است تا پندى براى همگان باشد.

ايوب عليه السلام پيامبر خدا هم از اين قاعده دنيايى بى نصيب نماند بلكه او در بدترين شرايط قرار گرفت كه خداوند درباره او فرمود:

وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَيْنهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مّنْ عِندِنَا وَ ذِكْرَى لِلْعبِدِينَ» «2»

و ايوب را [ياد كن ] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان ترين مهربانانى.* پس ندايش را اجابت كرديم و آنچه از آسيب و سختى به او بود برطرف نموديم، و خانواده اش را [كه در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا كرديم كه رحمتى از سوى ما و مايه پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان بود.

ولى او از همه حوادث پيچيده كه در طوفان بيمارى و نابودى مال و مرگ فرزندان و غلامان برايش پيش مى آمد، خم به ابرو نداد تا آزمونش كم بها نشود.

خداوند در ادامه از ماجراى ايوب عليه السلام درس بزرگى را به ما مى آموزد كه فرمود:

«اين ماجرا براى عبادت كنندگان يادآورى باشد.» تا همانند او صبر و شكيبايى پيشه كنند. همان گونه كه او در دنيا و آخرت ثواب دريافت كرد، آنها نيز به ثواب الهى برسند؛ زيرا هر گاه كه بلاها و گرفتارى ايوب و صبر او را كه برترين مرد زمان خود بود به ياد آورند، خويشتن را براى بردبارى در دشوارهاى دنيا آماده مى سازند. و اين اسلحه هر پيامبر يا رهبر يا فرد مصلح است كه با تحمّل مشكلات به موفقيّت دست يابد. خواهى نخواهى زندگى دنيا آميخته با انبوه بلا و فقر و بيمارى و كمبودهاست؛ و كسانى كه روحيه استقامت ندارند هميشه نسبت به پيشامدهاى آينده نگرانند، امّا كسانى كه صبورند از حوادث باكى ندارند؛ اگر به پاداش آن برسند آرزوى بارش بلاهاى بيشترى را مى كنند؛ چنانكه رسول اللّه صلى الله عليه و آله درباره بيمارى كه ابراز درد و بى تابى مى كرد؛ با تبسم به او نگاه نمود و فرمود:

در شگفتم از مؤمن و بى تابى او در بيمارى؛ اگر مؤمن مى دانست پاداشى را كه خداوند در برابر سختى امراض به او مى دهد هر آينه آرزو مى كرد كه هميشه در گرفتارى هاى آن غوطه ور باشد تا وقتى كه پروردگارش را ملاقات كند. «3» و نمونه آن حضرت صادق عليه السلام فرموده اند:

هر گاه مردى گرفتار دردى شود و صبر كند، خداوند مانند پاداش هزار شهيد برايش مقرّر نمايد. «4» و بنابر مفهوم بيشتر روايات معصومان عليهم السلام راه بهشت، عبور از گذرگاه بلاياى زمينى و آسمانى است.

روزگار هيچگاه در كام رهبران و مؤمنان خوش نيامده است؛ زيرا بروز فتنه ها و آشوب ها در حكومت ها از موانع اصلى حكومت صالحان بوده است.

حضرت اميرمؤمنان عليه السلام در نكوهش زمان خود مى فرمايد:

ايُّهَا النَّاسُ، انَّا قَدْ اصْبَحْنا فى دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ كَنُودٍ، يُعَدُّ فيهِ الْمُحْسِنُ مُسيئاً، وَ يَزْدادُ الظَّالِمُ فيهِ عُتُوًّا، لا نَنْتَفِعُ بِما عَلِمْنا وَ لا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنا وَ لا نَتَخَوَّفُ قارِعَةً حَتَّى تَحِلَّ بِنا. «5»

اى مردم، ما در روزگارى منحرف و زمانى غرق كفران درآمده ايم، زمانى است كه نيكوكار بدكار شمرده مى شود و ستم پيشه بر طغيانش مى افزايد، از آنچه دانيم سودى نبريم و از آنچه ندانيم نپرسيم، از خطرات ترسى نداريم تا بر سرمان فرود آيد.

سپس حضرت حالات مردم را بر چهار دسته مى كند:

1- فسادگران زمين

2- آشوبگران حكومتى

3- منافقان خيانتكار

4- صالحان و متقيان

اين چهار گروه محصول فراز و نشيب هاى روزگارند كه برخى مانند كاه بر روى آب شناور در حزب باد هستند و برخى مانند آب گل آلوده، تفرقه افكن و شرورند و برخى مانند آب زلال، مايه سرافرازى و حيات جامعه اسلامى هستند.

بنابراين فرمايش، هيچ اعتمادى به روزگار دنيا نيست كه رنجورى آن بسيار است.

امام على عليه السلام در كلامى ديگر، روزگار را چنين وصف مى كند:

روزگار بدن ها را مى فرسايد و آرزوها را تازه مى كند و مرگ را نزديك مى گرداند و اميدها را دور مى سازد. هر كه به روزگار دست يابد به رنج افتد و هر كه از دستش بدهد رنجور شود. «6» پس چه جاى خوشحالى و آرامش است كه تيرهاى غيبى بلا و حادثه در كمين خوشى ها و مستى هاست تا آدميزاد در خواب غفلت نماند.

و نيز آن حضرت فرمود:

مردم كسى را نگفتند: خوشا به حال او، مگر اين كه روزگار براى او روز بدى را پنهان كرد. «1» و همچنين به فرزندش حسن عليه السلام سفارش فرمود:

فرزندم! بدان كه روزگار همواره چهره عوض مى كند و دگرگون مى شود پس چون كسى مباش كه سخت سرزنش مى كند و عذرش نزد مردم اندك است. «7» آيا راه چاره اى هست كه از دشوارى هاى زمانه آسوده گذر كنيم.

حضرت صادق عليه السلام براى اهلش چنين سفارش مى فرمايد:

مؤمن را آسايش حقيقى نباشد مگر آن گاه كه خداوند را ديدار كند. و به غير اين آسايش در چهار چيز است: سكوتى كه به آن از احوال دل و نفس خود با آفريدگارت پى ببرى، خلوتى كه به آن از گزند پيدا و ناپيداى زمانه نجات يابى، گرسنگى كه به آن شهوت ها و وسوسه هاى شيطانى را بميرانى و شب زنده دارى كه به آن دلت را روشن و نهادت را با صفا و روح و روانت را پاك سازى. «8»

 

ستمگرى پادشاه

از نشانه هاى فرومايگى و پستى روزگار مردم، حكومت ستمگران جور است هر چند بر پايه اسناد اسلامى و تجربه تاريخى دوره سلطه گرى ظالم هميشگى نيست ولى آثار تلخ و ناشايسته اى بر اوضاع جامعه باقى مى گذارد؛ كه تا چندين نسل رنجورى آن آشكار است.

«هنگامى كه سليمان نامه اى به وسيله هدهد به سوى ملكه سبا فرستاد تا تسليم حق شوند و دست از پرستش بتان بردارند. ملكه سبا در ابتداى تصميم با بزرگان قوم خود مشورت كرد كه با سليمان چگونه برخورد كند تا آنان گفتند: ما قدرت كافى داريم و مرد جنگيم ولى تصميم نهايى با توست. تصوّر ملكه اين بود كه پادشاهان چون تصميم به تصاحب سرزمينى مى گيرند با ابزارهاى قدرت و فشار نظامى وارد مى شوند پس گفت:

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَآ أَذِلَّةً وَ كَذَ لِكَ يَفْعَلُونَ» «9»

گفت: همانا پادشاهان هنگامى كه [با ابزار، ادوات جنگى و سپاهى رزمى ] وارد شهرى مى شوند، آن را تباه مى كنند و عزيزان اهلش را به ذلّت و خوارى مى نشانند و [آنان ] همواره چنين مى كنند!

اين شيوه فكرى او درباره سلاطين صحيح بود؛ زيرا تأكيد كرد: «آرى، اينچنين مى كنند.» در حقيقت ملكه سبا كه خود پادشاه بود شاهان را خوب شناخته بود كه برنامه آنان در دو چيز خلاصه مى شود: فساد انگيزى و ذليل ساختن عزيزان.» «10» چرا كه پادشاهان به آخور منافع خود مى انديشند نه حقوق ملت ها و آبادى و سربلندى دولت ها، بنابراين اسباب اصلى عقب ماندگى امّت ها آنانند.

به اين جهت مولا على عليه السلام فرمود:

آفَةُ الْعُمْرانِ، جَوْرُ السُّلطانِ. «11»

آسيب آبادانى، ستم پادشاه است.

يا حكماى اسلامى گفته اند:

لا قَحْطَ أَشَدُّ مِنْ جَوْرِ السُّلْطانِ. «12»

هيچ كميابى سخت تر از ستم شاهى نيست.

دگرگونى زمانه بسيار زمينه عبرت آموزى است به ويژه كه حاكمان، حاميان ستمگرى كه دلگرم به تاج و تخت هستند در امواج روزگار زيان كارند.

امام على عليه السلام آن عارف و حق بين به اين واقعيت اشاره فرمود:

هر كه زمانه را امين داند همو به وى خيانت كند و هر كه بر او بزرگى كند، خوار و حقيرش سازد و هر كه بر وى خشم گيرد او نيز وى را به خشم آورد و هر كه بدو پناه برد، او تسليمش كند؛ چنين نيست كه هر تيراندازى به هدف زند و هر گاه سلطان تغيير كند، زمانه دگرگون شود. «13» شناخت زمان و سرگرمى هاى او نبايد از نگاه عميق مؤمن دور بماند؛ زيرا گاهى از سوى ديگر، سست عنصرى حاكم سبب هرج و مرج در جامعه مى شود كه اثرآن كمتر از ستمگرى او نيست بلكه بيشتر است.

از اين رو اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد:

خَوَرُ السُّلْطانِ اشَدُّ عَلَى الرَّعِيَّةِ مِنْ جَوْرِ السُّلْطانِ. «14»

سستى پادشاه بر مردم سخت تر از ستمكارى پادشاه است.

زيرا ستم سلطان از فرد او صادر مى شود ولى ضعف و ناتوانى او در اداره امور كشور سبب ظلم و بى عدالتى در بين مردم مى شود و هر كسى به كسى ديگر ظلم مى كند در نتيجه ستمكارى افزون تر مى شود.

البته اطرافيان سلطان هم در شرارت و تجاوزهاى او نقش اساسى دارند؛ زيرا كه آنان اسباب حمايت روحى و جسمى او را در جرأت دادن بر جنايت ها فراهم مى سازند.

«در مجلس امام صادق عليه السلام گفته شد: يا همسايه پادشاه باش يا همسايه دريا.

حضرت فرمود: اين ناممكن است، درستش اين است كه نه بايد با پادشاه همسايه شد و نه با دريا؛ زيرا پادشاه تو را مى آزارد و دريا سيرابت نمى كند.» «15» يعنى شاه به خاطر غرورش تو را رنج مى دهد و دريا هم با طوفانش نابودت مى سازد. به هر حال خوشى هر دو زودگذر است.

صاحب كتاب جامع السعادات در باب اصلاح نفس قبل اصلاح غير، اشرف اقسام عدالت را، عدالت سلطان مى داند و مى نويسد:

«پنهان نماند كه برترين و مهمترين و بالاترين صُوَر سياست ها و شمول آن، عدالت سلطان است و ديگر اركان عدالت وابسته و در مرتبه بعدى آن است و با ستم سلطان؛ موج هاى آشوب به حركت درآيد و گروه آزمايش ها انباشته گردد و بلاهاى زمانه فشرده شود. سختى هاى روزگار نو به هم رسد. كمال و ارزش را مانند سرگردان در بيابان بجويند ولى راهى براى رسيدن آن و راهنمايى و هدايت گرى براى نقشه آن نيابند. ميدان علم و عمل و بررسى آثار و جايگاه آن دو در گوشه و كنار مورد ستم قرار گيرد. پس يافت نشود كه معيار و ميزان در كسب كاميابى و خوشبختى ها چيست؟ ...» «16» بنابراين با دگرگونى اين نظم و نظام امور؛ طبيعت اذهان و اعمال نفوس مختل مى گردد و انسان ها در برنامه ريزى و شكل گيرى كارهايشان دچار سردرگمى مى شوند. اين قانون طبيعى دنياست كه هر انسانى ستم پيشه باشد بنيان خود را سست كرده است و وسيله شكست خود را فراهم مى سازد.

اميرمؤمنان على عليه السلام سرانجامِ چنين كسى را اين گونه بيان مى فرمايد:

مَنْ جارَ فى سُلْطانِهِ وَ اكْثَرَ عُدْوانَهُ، هَدَمَ اللَّهُ بُنْيانَهُ وَ هَدَّ أَرْكانَه. «17»

هر كه در سلطنت خود ستم كند و دشمنى خود را بسيار سازد، خداوند پايه و ريشه او را ويران نمايد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- لسان العرب: ماده «النكبة».

(2)- انبياء (21): 83- 84.

(3)- بحار الأنوار: 78/ 206، باب 2، حديث 12؛ الأمالى، شيخ صدوق: 501، حديث 14.

(4)- بحار الأنوار: 78/ 206، باب 2، حديث 14؛ وسائل الشيعة: 2/ 403، باب 1، حديث 2473.

(5)- نهج البلاغه: خطبه 32.

(6)- نهج البلاغه: حكمت 72.

(6)- نهج البلاغه: حكمت 286.

(7)- بحار الأنوار: 74/ 212، باب 8، حديث 1؛ تحف العقول: 83.

(8)- مصباح الشريعة: 115؛ بحار الأنوار: 69/ 69، باب 96، حديث 1.

(9)- نمل (27): 34.

(10)- تفسير نمونه: 15/ 454، ذيل آيه 34 سوره نمل.

(11)- غرر الحكم: 346، حديث 7964.

(12)- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 11/ 94.

(13)- نهج البلاغه: نامه 31.

(14)- غرر الحكم: 341، حديث 7788.

(15)- بحار الأنوار: 75/ 228، باب 23، حديث 106؛ كشف الغمة: 2/ 203.

(16)- جامع السعادات: 1/ 94- 95، تتميم.

(17)- غرر الحكم: 346، حديث 7977.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حَرملة بن کاهل اسدی کوفی
قضاوت قاطع قرآن كريم‏ (2)
عاشورا از نگاه قرآن، سوره ی مبارکه الحج:آيه 39
چرا بعضى دعاها مستجاب نمى‏ شود؟
قرآن می‏خواند از عباس براتی‏پور
عباس ماند و از غم طفلان در اضطراب از امیر عاملی
40 حدیث ماه مبارک رمضان
مجالس عزادارى در مدينه
عاشورا در ترکیه
حضرت مهدي(عليه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا

بیشترین بازدید این مجموعه

بعثت پیامبر (صلّی الله و علیه و آله و سلّم)
رفتار شناسی امام علی علیه السلام
اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال
شمه ای از سیره امام على علیه السلام
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
گزيده‏هایى از زندگی و فضایل و سیره سیاسی حضرت ...
آثار سوء دنیوی و اخروی استهزا و تمسخر
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
هجرت حضرت معصومه به ایران
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^