فارسی
جمعه 07 دى 1403 - الجمعة 24 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شماتت دشمنان‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

إِنَّما سُمِّىَ الْعَدُوُّ عَدُّوّاً لِأَنَّهُ يَعْدُوْ عَلَيْكَ فَمَنْ داهَنَكَ فى مَعايِبِكَ فَهُوَ الْعَدُوُّ وَ الْعادِى عَلَيْكَ. «1»

دشمن را عدو ناميده اند؛ زيرا بر تو تجاوز و ستم مى كند. پس هر كه در عيب هايت با تو مسامحه كند؛ دشمنى است كه بر تو تجاوزگرى مى كند.

«به طوركلى دشمن بر دو گونه است:

الف- دشمن باطنى كه ذات و ماهيتش با حس درك نمى شود.

ب- دشمن ظاهرى كه با احساس و شهود قابل درك است.

دشمنان باطنى عبارتند از:

1- «شيطان» كه اصل هر دشمنى است و كينه توزى ذاتى و ريشه اى او بر اساس حسادت و غرورى است كه در اصل خلقت آدم پديد آمده است و خداوند در آياتى از قرآن مجيد، بسيار از دشمنى شيطان پرهيز داده است.

2- «نفس امّاره» كه از اقسام نفس و همكار شيطان در دعوت به گناه و زشتى هاست و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين زمينه فرموده است:

خطرناك ترين دشمن تو نفس توست كه ميان دو پهلويت قرار دارد. «2» و حضرت يوسف عليه السلام در ماجراى خويش با همسر عزير مصر از اين نفس به خدا پناه برد كه او را تا مرز نافرمانى حق نزديك نمود.

دشمنان ظاهرى سه گونه اند:

1- «انسان شيطان صفت»، آدم بد ذات و كينه جو كه باطنى درنده خو و سنگدل دارد و براى ضرر زدن به ديگران به آنان يورش مى برد و نابود مى سازد. و آن شياطين انسى هستند كه حق تعالى در سوره ناس فرمود: بخشى از وسوسه ها در سينه آدمى به وسيله اين گروه صورت مى گيرد. كافران و منافقان از اين گروهند.

2- «انسان بدخواه»، كسى كه يا مخالف برترى عقلى يا علمى و عرفانى اهل فضل و دانش است. مانند دشمنى كه نادانان با عاقلان و عالمان دارند؛ كه در حقيقت دشمن چيزى هستند كه نمى دانند.

امام رضا عليه السلام فرمود:

سه چيز است كه بر سه چيز گماشته شده است: رنج و مشقت روزگار بر دارندگان آداب كامل، چيرگى محروميّت بر پيشكسوت اهل حرفه و فن و دشمنى عوام بر اهل معرفت. «3» يابه سبب جاذبه دنيايى مانند حسادت نسبت به مقام رياست و مال و ملك ديگرى و يا حسادت نسبت به فاميل و همسايه و دوستان است.

امام على عليه السلام فرمود:

عَداوَةُ الْأَقارِبِ أَمَرُّ مِنْ لَسْعِ الْعَقارِبِ. «4»

دشمنى نزديكان تلخ تر و دردناكتر از گزيدن عقرب هاست.

3- «انسان مُوذى»، آنانى كه درگيرى و نافرمانى ايشان سبب شكنجه روحى و اذيت به حال انسان است ولى قصد تجاوز يا نابودى ندارند مانند فرزندان و همسران كه پروردگار در سوره تغابن به پرهيز از آنان و مدارا و گذشت از رفتارشان سفارش فرموده است:

يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَ جِكُمْ وَ أَوْلدِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» «5»

اى اهل ايمان! به راستى برخى از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجراى فرمان هاى خدا و پيامبر] دشمن شمايند؛ بنابراين از [عمل به خواسته هاى بى جاى ] آنان [كه مخالف احكام خداست ] بپرهيزيد، و اگر [از آزار و رنجى كه به شما مى دهند] چشم پوشى كنيد و سرزنش كردن آنان را ترك نماييد و از آنان بگذريد [خدا هم شما را مورد الطاف بى كرانش قرار مى دهد]؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.

البته دسته سوم و اموال انسان همگى از ابزارهاى آزمايش الهى است كه بايد مؤمن به آنها سنجيده شود.» «6» مراد حضرت سجّاد عليه السلام از شماتت اعدا، شيطان جنى و انسان هاى شيطان صفت ملامت گرند كه در وقت بروز بلاها و مشكلات روحى و جسمى و ارتكاب معصيت او را سرزنش مى كنند و نفس لوّامه هم به خاطر اطاعت از هواى نفس، وجدان فطرى او را محكوم مى سازد.

بزرگان دين و پيامبران خدا و اولياى الهى از گزند دشمنان و ملامتگر مصون نبودند و هر يك به فراخور مقامات خويش مورد شماتت بدخواهان بوده اند.

«ايوب نبى عليه السلام از اين وضعيت رنج آور به درگاه ربوبى شكوه برد و گفت:

وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ» «7»

و ايوب را [ياد كن ] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان ترين مهربانانى.

در تفسير قمى در ذيل آيه:

وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مّنَّا وَ ذِكْرَى لِأُوْلِى الْأَلْببِ» «8»

و خانواده اش را [كه در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتى از سوى ما و تذكّرى براى خردمندان باشد.

آمده است: خداوند از خانواده ايوب كسانى را كه پيش از ابتلاى او مرده بودند و همچنين كسانى كه پس از ابتلاى او درگذشته بودند به وى برگرداند. و همه آنها را براى ايوب زنده گرداند و آنان با او به زندگى ادامه دادند.

بعد از آن كه خداوند ايوب را بهبودى بخشيد، از او پرسيدند: از ميان بلاهايى كه به سر تو آمد كدام يك برايت سخت تر بود؟ فرمود: شماتت دشمنان.» «9» امام صادق عليه السلام درباره زمينه سازى شيطان براى سرزنش ايوب عليه السلام فرمود:

«چون مدّت بلا و گرفتارى بر ايوب به درازا كشيد و ابليس صبر او را ديد، نزد عدّه اى از ياران ايوب عليه السلام كه در كوه هاى دور به گوشه نشينى رفته بودند، رفت و گفت: بياييد نزد اين بنده بلازده برويم و از حال او جويا شويم. پس بر استرانى خاكسترى سوار شدند و چون به نزديك ايوب رسيدند از بوى ناخوش او رم كردند ولى ياران و جوانان به نزد ايوب عليه السلام نشستند و عرض كردند:

اى ايوب! كاش به ما مى گفتى كه چه گناهى كرده اى، چون اگر از خدا پرستش كنيم ما را هلاك سازد. به نظر ما گرفتار شدن تو به اين رنج و بلايى كه كسى به آن مبتلا نشده؛ به خاطر مسأله اى است كه آن را پنهان داشته اى؟

ايوب عليه السلام فرمود: به عزت پروردگارم سوگند كه او مى داند من هيچ غذايى نخوردم مگر اين كه يتيمى يا بينوايى با من مى خورد و هيچ گاه با دو امر كه هر دو طاعت خدا بود روبه رو نشدم مگر اين كه آن كارى را كه براى بدنم سخت تر بود برگزيدم.

يكى از جوانان گفت: واى به حال شما! پيامبر خدا را سرزنش كرديد به طورى كه مجبور شد آنچه از عبادت پروردگارش كه تا كنون پوشيده مى نمود برملا سازد.

پس ايوب فرمود: پروردگارا! اگر روزى در مجلس داورى تو بنشينم آن گاه اقامه حجت و دليل خواهم كرد ...» «10»

به هر حال ايوب موفق گرديد از همه آزمون هاى الهى كه در برابر خواسته شيطان براى ارزيابى مقام شكرگزارى او در حالت سختى و بلا بود؛ سرافراز بيرون آيد. او حتى به خواهش همسرش كه گفت: تقاضاى شفا و سلامتى از درگاه الهى بنما، فرمود: واى بر تو! ما هفتاد سال در نعمت بوديم. حال بايد به همين اندازه در گرفتارى و سختى نيز صبور باشيم. و اندكى نگذشت كه بهبود يافت.

جاحظ مى گويد: «هيچ سرنيزه اى نافذتر از ملامت دشمنان نديدم.» «1 اين وضعيت در صحنه اى از قيامت هم برپاست كه در محاكمه عمومى مستضعفان گناهكار به مستكبران جنايتكار مى گويند:

شما بوديد كه با مكر و فريب ما را نسبت به خداوند كافر و مشرك نموديد و مستكبران چون عذاب را مشاهده مى كنند از سرزنش ها سخت پشيمان مى شوند. «21»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- غرر الحكم: 461، حديث 10569.

(2)- بحار الأنوار: 67/ 64، باب 45، حديث 1؛ عدّة الدّاعى: 314.

(3)- بحار الأنوار: 2/ 41، باب 10، حديث 5.

(4)- غرر الحكم: 407، حديث 9337.

(5)- تغابن (64): 14.

(6)- رياض السالكين: 2/ 391- 392.

(7)- انبياء (21): 83.

(8)- ص (38): 43.

(9)- تفسير القمى: 2/ 242، ذيل آيه 43 سوره ص.

(10)- تفسير الميزان: 17/ 213- 214.

(11)- ربيع الأبرار: 146؛ رياض السالكين: 2/ 393.

(21)- سبأ (34): 33.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

معناشناسی صبر و شکیبایی
فساد و فحشا صفت بارز قاتلان امام حسین (ع)
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س)
شانس و اقبال در اسلام
خطابه زينب (س ) در دار الاماره ابن زياد
رفاقت با امام زمان(عج)
روزه برای من است!
میلاد تجلی صبر
علي اکبر (ع)؛ الگوي ايمان و ادب و شجاعت
سلام در دنيا و آخرت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

وفات حضرت ام کلثوم (س)
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
روزانه چقدر قرآن بخوانیم؟
"قرآن صاعد" یعنی چه؟
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^