پاسخ: این پرسش شما به دو بخش تقسیم می شود ..
در قسمت اول پرسیده اید که جایگاه بهشت و جهنم کجاست؟
جمعی در پاسخ این سؤال گفته اند از آیات قرآن استفاده می شود که بهشت در آسمانها است، زیرا در آیة 15 سوره نجم که خبر از معراج پیامبر (ص) به آسمانها می دهد می فرماید «عندها جنة المأوی» [بهشت جاویدان نزد سدرةالمنتهی است] (همان نقطه ای که برترین و بالاترین محل آسمان است) هر چند بعضی آن را به بهشت برزخی که ارواح شهدا در آن است، یا بهشت آدم تفسیر کرده اند، ولی هر دو بر خلاف ظاهر تعبیر جنة المأوی است.و نیز در آیه 22 ذاریات آمده است «و فی السماء رزقکم وماتوعدون» [روزی شما در آسمان است و ( همچنین) آنچه به شما وعده داده می شود]، بسیاری از مفسران معتقدند منظور از «ما توعدون» همان بهشت جاویدان است که خداوند به بندگانش وعده داده است.نتیجه این سخن آن است که بهشت جاویدان الهی در ماوارء آسمان دنیا است و وسعتش به اندازه پهنه زمین و آسمان دنیا، یا به مراتب و سیع تر است، چرا که بیانی از این فراتر نبوده است که قرآن درباره وسعت بهشت بگوید، و به این ترتیب هم الان موجود است، و هم در آسمان است، و هم وسعتش به اندازه وسعت زمین و آسمان دنیا است.
بعضی بر این عقیده خرده گرفته اند که اگر بهشت فوق فلک نهم باشد لازمه اش این است که در لامکان و لاجهت قرار گیرد! و اگر بر طبقات آسمانها یا درمیان دو فلک از این افلاک قرار گیرد، یا تداخل لازم می آید، یا جدائی افلاک از یکدیگر، و همه اینها محال است! وبا تعبیر قرآن که می گوید وسعت بهشت به اندازه آسمانها و زمین است سازگار نیست.ناگفته پیدا است که این ایراد در واقع بر اساس هیئت بطلمیوس و افلاک نه گانه ای است که به اعتقاد او مانند طبقات پوست پیاز روی یکدیگر قرار داشتند و کمترین فاصله ای درمیان آنها وجود نداشت، ولی اکنون که با دلائل قطعی باطل بودن این عقیده به ثبوت رسیده و حتی بطلان آن در بعضی از قسمتها جنبه حسی پیدا کرده است، دیگر جائی برای این گونه اشکالات وجود ندارد، هیچ مانعی ندارد که بر فراز این ستارگان ثوابت و سیار و کهکشانها، عوالم بزرگ دیگری باشد که از آسمان و زمین ما به مراتب گسترده تر است و به این ترتیب تضادی با آیه فوق نیز ندارد.نظریه دیگر اعتقاد جمعی از فلاسفه است که مادی بودن بهشت و دوزخ را به کلی انکار کرده اند، بنابراین به عقیده آنها بهشت نیازی به مکان مادی ندارد، بلکه در ماوراء عالم ماده و حسّ است، صدرالمتأالهین در اسفار در این زمینه می گوید «بدان که هر نفسی از نفوس سعادتمندان در عالم آخرت کشور پهناوری دارد و جهانی که عظیمتر و گسترده تر از تمام آسمانها و زمینها است، ولی این کشور خارج از ذات خود او نیست! بلکه جمیع این کشور و مملوکها و خادمان و بستگان و باغها و درختان و حور و غلمان همه در درون ذات خود او است، و قائم به او! و او نگهدارنده و ایجاد کننده آنها به اذن خدا است.سپس می افزاید و جود اشیاء اخروی، هر چند شبیه صورتهائی است که انسان در خواب یا در آئینه می بیند لکن ذاتاً و حقیقتاً با آن متفاوت است، درست است که از این نظر باهم شبیهند که هیچکدام از آنها در موضوع هیولا(ماده جسمانی) و در مکان و جهتی که این مواد دارند موجود نمی باشد… اما تفاوت این دو باهم در این است که عالم آخرت و صورتهائی که در آن واقع است جوهری قویتر، وجودی شدیدتر و تأثیری بزرگتر از نظر لذت و درد دارد و قویتر و شدیدتر و مؤکدتر از موجودات این جهان است، تا چه رسد به صورتهائی که انسان در خواب یا آئینه می بیند، و نسبت آخرت به این دنیا مانند نسبت بیداری به خواب است»
گرچه او تعبیرات مختلفی درباره معاد دارد و تنها با این تعبیر نمی توان قضاوت کرد، ولی روشن است که این تفسیر برای معاد با آنچه از ظاهر، بلکه صریح قرآن استفاده می شود منطبق نخواهد شد و متناسب گفتار کسانی است که معاد را فقط روحانی می دانند، چرا که در بیان بالا صریحاً آمده بود که بهشت در درون خود انسان و در نفس و روح او است و همه چیز در آنجا شکل مثالی دارد، و همه چیز روحانی است ، بلکه ایجاد کننده آن روح انسان است!
سومین نظری که در اینجا می توان مطرح کرد این است که بهشت و دوزخ هر دو در درون و باطن جهان قرار دارد و حجابهای عالم دنیا مانع از مشاهده آنها می شود، ولی اولیاء الله می توانند آن را ببینند، و پیامبر اسلام(ص) نیز به هنگام معراج که از هیاهوی مردم این جهان دور بود، با چشم ملکوتی خود توانست گوشه ای از بهشت را در جهان بالا مشاهده کند، حتی برای اولیاء خدا ممکن است در جذبه های خاص معنوی در همین عالم نیز گهگاه آن را ببینند!.
اما قسمت دوم پرسش شما که سرانجام ماندن در بهشت یا جهنم چیست؟
آخرین منزلگاه بشر در سیر عالم وجود، بهشت یا جهنم است. آنان که وارد بهشت می شوند، همیشه و جاودان در آن جا زندگی می کنند و در ناز و نعمت به سر می برند اما آنان که به جهنم می روند، دو دسته هستند:
یک دسته مدتی در آن جا مجازات می شوند و وقتی حسابشان پاک شد، از جهنم بیرون می آیند و وارد بهشت می شوند.
دستة دیگر از جهنمیان برای همیشه در آن جا می مانند و جایگاه ابدی آنان دوزخ است.
از منابع اسلامی استفاده می شود که عموم افراد پاک و با ایمان، در بهشت جاودانه خواهند بود و برخی از گناهکاران (که وجود آن ها غرق در کفر و انکار و گناه و تجاوز شده است) برای همیشه در مجازات و عذاب دوزخ می مانند.به تعبیر قرآن کریم "بلی من کسب سیئةً و احاطتْ به خطیئتُه فاولئک اصحاب النّارهم فیها خالدون؛(1) آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنین کسی اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند".بنابر این زندگی اخروی بی نهایت است و آن را حد و نهایتی نیست تا سؤال شود بعد از آن چه خواهد شد.سخن از "بَعد" زمانی روا است که حد و محدودیتی در کار باشد اما در بی حدی و عدم نهایت، بَعد معنا ندارد. مثل آن است که گفته شود: بعد از بی نهایت چیست؟
طبیعی است که در این جا سؤال اشتباه و متناقض است، زیرا فرض بی نهایت، ناهمگون با تصور بعد است اما آیا این موجب بی معنا بودن زندگی خواهد بود؟ هرگز! بلکه بی معنایی را در طرف مقابل آن می توان ادعا کرد، زیرا اگر برای جهان آخرت نیز بعدی فرض شود، باز همین سؤال دربارة جهان سوم تکرار خواهد شد و همین طور... هر عالم مفروض دیگری بنابر سؤال از "بعد" همیشه باقی است و دیگر برای هستی هیچ نهایتی (که در آن هر چیز به کمال نهایی خود برسد) وجود نخواهد داشت و همیشه و همه چیز در یک حالت انتظار و مقدماتی قرار خواهد داشت. هر چه بپرسیم: بعد چه خواهد شد، باز پرسش باقی است.
علت آن که در دنیا از پایان عالم و بعد از بهشت و دوزخ سؤال می کنیم، آن است که تصور ما در این عالم محدود است. در این جهان، با امور مادی و محدود سر و کار داریم و به همین خاطر، ابتدا آن عالم را مقایسه با این عالم نموده و سپس از کیفیت آن سؤال می کنیم و به دنبال حد و محدودیت برای آن می گردیم. در حالی که نظام آخرت کاملاً متفاوت با نظام دنیا است.جاودانگی در بهشت، چیزی است که خواستة فطری و درونی انسان است که همیشه آن را می خواهد و عالم آخرت و بهشت، پاسخ به خواستة انسانی است.
نعمت های بهشت که به صورت مادی بیان گردیده است، با نعمت های دنیوی تفاوت کلی دارد، چرا که آن نعمت ها در وصف نمی گنجد. در مجموعة شرایطی که در آخرت وجود دارد، آن نعمت ها بسیار ارزشمند و لذّت بخش است، گذشته از آن که نعمت های معنوی و روحانی در بهشت وجود دارد و همه چیز به صورت خالص هست، بر خلاف دنیا که لذت ها و غم ها و مشکلات هیچ کدام خالص و همیشگی نیست.