اما چه كسى بشر را مى خواهد هدايت كند؟ از طرفى او را به همين هدايت تكوين وصل مى كند، مى گويد: تو نمى خواهد زحمت اين هدايت تكوينى را بكشى، قلبت بايد دقيقه اى چند بار بزند كه زنده بماند و با چه حركت و چه سرعتى، اين تلمبه را خودم مى زنم، اين هدايت تكوينى، شماره زدن قلب معين، سرعت زدن معين، تعداد زدن معين، هوايى كه قلب بايد به خرج بگذارد معين، اما همه را خودش انجام داده است. هر وقت كه نخواستم، به قلب تو مى گويم بايست، تلمبه را كه نزنم، تو هم خواهى مرد.
اگر دانشمندان بخواهند كارخانه ايجاد كنند كه كار كليه تو را در بدن انجام بدهد، چهار هزار متر زمين لازم دارند و يك كارخانه اى كه كل اين چهار هزار متر را بپوشاند. اما من كل اين كارها را با دو گوشت كه كمتر از نصف دست تو است انجام مى دهم. خودم انجام مى دهم و كارى به تو ندارم. هدايت كليه، هدايت گردش خون، هدايت مغز، هدايت قد، اين ها با خودم است. اين را هدايت تكوينى پروردگار مى گويند.
منبع : پایگاه عرفان