فارسی
پنجشنبه 14 تير 1403 - الخميس 26 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وقوف به منى‏

انسان جامع همه استعدادهاست، قواى روحانى و ملكوتى در حدى كه انسان را به عاليترين مدارج كمال برساند از جانب حق در انسان قرار داده شده است.

ظرف رسيدن به كمالات و حقايق همين دنيائى است كه انسان در آن زندگى ميكند، و زندگى دنيا همراه با تبعاتى مانند امور جسمى، غريزه، شهوت، خوردن، آشاميدن، پوشيدن، كسب و كار و تجارت و كوشش است.

رابط انسان با اين امور نبايد بيحد و مرز باشد، اگر توجه به شكم و شهوت و ساير امور مادى بدون حد و مرز باشد، انسان به تدريج مغلوب و محكوم آن برنامهها شده، و از وجود او موجودى تبهكار و آلوده و ستمگر ساخته ميشود.

راه حفظ حدّ و حدود عاقلانه و حكيمانه اين امور فقط و فقط عبادت و بندگى حق و رعايت تقواست.

بندگان واقعى حق چراغ زندگى و گل گلستان حيات و گوهر گران بهاى صدف آفرينش اند.

بينايان راه فرموده اند: مقصود اصلى و هدف حقيقى از آفرينش انسان معرفت حق و رسيدن به عشق او و مأنوس شدن با حضرت اوست.

رسيدن به اين مقام، موقوف بر صفاى نفس و تجرّد آن از هوا و هوس است، هر اندازه كه صفاى نفس بيشتر و وارستگى آن فزونتر باشد، انس و علاقه آن نسبت به خداوند متعال شديدتر خواهد بود.

بديهى است كه صفاى نفس و تجرد آن منوط است به پيراستگى از شهوات حيوانى، و اجتناب از لذتهاى حرام و آرزوهاى پست و دست نيافتنى، و عدم تعلق قلب به مال و منال دنيوى، زيرا همه اينها در صورتى كه خارج از حدود شرع باشد، موانعى هستند كه انسان را از معارف الهى و نفخات قدسى باز ميدارند، و هيچ چيز روح انسانى را از نزديك شدن به عالم قدس كه از آن نزول يافته مانع نميشود مگر آنچه كه به نام مشتهيات نفسانى ناميده شده، از قبيل غرائز حيوانى و ناستوده هايى اخلاقى و كردارهاى شيطانى، و هم چنان كه ظرف تا هنگامى كه از آب پر باشد، ورود هوا به داخل آن امكان ندارد، نفوس انسانى نيز تا خالى و وارسته از صفات و ملكات نكوهيده نباشد، نور حق چنان كه شايسته است.

در پاكى و روشنى نفس تأثير دارد، مثلًا هنگامى كه به وضو ميپردازيم و به وسيله اين عمل به طهارت ظاهرى آراسته ميشويم، در خاتمه اين عمل عبادى يك نوع حالت صفا و انبساط در روان خود احساس ميكنيم كه اين حالت قبل از وضو در ما نبود و علت آن همان طور كه اشاره شد راز بستگى ميان روان و تن است.

حج اين عمل عظيم الهى و عبادى، آنچه را كه ساير عبادات دارد شامل است، به علاوه رياضتهاى خاصى را نيز دارا ميباشد كه عبارت است از ترك وطن، رنج دادن به تن، گذشتن از مال، گسيختن از آرزوها، تحمل مشقت ها، تجديد پيمان، حاضر شدن در مشاعر و آگاهى بر شعائر.

و اين همه در سرزمين منى و اعمال مربوط به آن متجلى است، گر چه نفوس به حكمت و رموز بعضى از اعمال منى آشنائى ندارند، ولى بايد به قصد انجام امر الهى انجام دهند، كه احكامى را كه عقل انسان از درك حقيقت آن عاجز و به كنه معنا و اثراتى كه بر آن مترتب است راه نمييابد، و طبيعت آدمى به آن انس ندارد، مانند انداختن هفت سنگريزه به ستوتى معين، پذيرفتن آن نيست مگر به جهت صدور فرمان و قصد امتثال از جهت اين كه فرمان و دستور است و اطاعت از آن واجب.

انجام اين قبيل عبادات كه در تزكيه نفوس و برگرداندن آنها از مقتضيات طبع و بدى و ستم و مايل گشتن نفوس به خداوند متعال و آراسته شدن به اخلاق حضرتش تأثير كامل دارد، شايسته است برترين انواع عبادت باشد.

ندانستن حكمت و مصلحت خصوصيات خواسته شده در برخى از عبادات از حيث كميت و كيفيت براى برخى از مردم باعث شگفتى و حيرت گشته و علت آن همانا ندانستن رازهاى تعبدات و انوار مكنونه در مجاهدات است.

هر عملى كه بايد به قصد قربت انجام گيرد، هر اندازه كه دور از تصرفات عقلى باشد، خصوصاً اگر انسى به آن عمل نباشد و كلفت و مشقتى نيز در برداشته باشد، مانند رمى جمرات و سر تراشيدن در سرزمين منى و طول اقامت در آن جايگاه در حقيقت حصول مقام بندگى است و تعبّد به آن عاليتر و ارزندهتر است، و به انجام اين گونه عبادات است كه جان آدمى در برابر حضرت حق قرار ميگيرد و در دو جهان به راهى كه پايدار است رهنمون ميشود.

چه عالى و شيرين است كه انسان در برابر صدور تمام فرمانهاى مولا كه سرچشمهاش علم و حكمت و عدل اوست تسليم باشد، و در باطن خود نسبت به آن فرمانها چون و چرائى به ميان نياورد، كه چون و چرا كار متكبران، و دورى از اجراى فرمانهاى دوست اخلاق مفسدان است.

در هر صورت وقوف به منى و انجام برنامههاى حق در آن سرزمين، همراه با مشقت عظيمى كه دارد، سبب چنان پاداش و ثوابى است كه بر اساس معارف حقه الهيه، گويا پس از اتمام كار و انجام اعمال آن سرزمين وضع انسان همانند زمانى است كه پاك و پاكيزه و بدون گناه از مادر متولد شده است.

به روايت زير دقت نمائيد

«عن الرضا (ع) قال: قال ابوعبدالله (ع) اذا افاض الرجل عن منى وضع ملك يده بين كتفيه ثم قال له: استأنف:»

حضرت رضا (ع) ميفرمايد حضرت صادق (ع) فرمود: چون زائر پس از اتمام برنامههاى منى كوچ كند، فرشتهاى دستش را ميان دو كتف او ميگذارد و ميگويد: زندگى را از سر بگير!

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پیروی از اهل بیت (ع)
وقوف به منى‏
ادب وسيله رحمت است
تسليمى شگفت‏
تشريح نظام خاص براى هزينه نمودن عمر
هشت رشته دانش در توحيد
شاهراه معرفت
معيت و همراهى با حق‏
عذاب دين فروشان‏
كتاب و فرقان‏

بیشترین بازدید این مجموعه

معيت و همراهى با حق‏
كتاب و فرقان‏
عذاب دين فروشان‏
هشت رشته دانش در توحيد
وقوف به منى‏
عشق به امام حسین
وجود اهل‌بیت
شاهراه معرفت
پیروی از اهل بیت (ع)
شخصیت بی‌نظیر حضرت ابوالفضل (ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^