اسحاق بن راهويه گفت: چون حضرت ابوالحسن على بن موسى الرّضا عليهما السلام در سفر خراسان به نيشابور رسيد، پس از آن كه اراده رفتن به سوى مأمون كرد، محدثين جمع شدند و عرض كردند: اى پسر پيامبر! از شهر ما تشريف مى بريد و براى استفاده ما حديثى بيان نمى فرماييد؟ پس از اين تقاضا، حضرت سر خود را از عمارى بيرون آورد و فرمود:
شنيدم از پدرم موسى بن جعفر عليهما السلام فرمود: شنيدم از پدرم جعفر بن محمد عليهما السلام، فرمود: شنيدم از پدرم محمد بن على عليهما السلام فرمود: شنيدم از پدرم على بن الحسين عليهما السلام فرمود: شنيدم از پدرم حسين بن على عليهما السلام، فرمود: شنيدم از پدرم اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام، فرمود: شنيدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله، فرمود: شنيدم از جبرييل، گفت:
شنيدم از پروردگار عز و جل فرمود: كلمه «لا إله إلّا اللّه» دژ و حصار من است، پس هركس داخل دژ و حصار من شود از عذاب من ايمن خواهد بود، پس هنگامى كه مركب حضرت حركت كرد با آواز بلند فرمود: با شروط آن و من خود يكى از شروط مى باشم.
منبع : پایگاه عرفان