فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

برگرد مولا، کوفه را با کوفیان بگذار از محمد حسن اسفندیارپور

برگرد مولا، کوفه را با کوفیان بگذار
بر شانه های بی کسی ها آشیان بگذار
فردا به جز با دست تو روشن نخواهد شد
جای ستاره در تن شب ارغوان بگذار
عطر نمازت کهکشان را گیج خواهد کرد
گلدسته ها را در هیاهوی اذان بگذار
از کوچه ی مردانگی با غربتت بگذر
گم کرده گان راه را بی کاروان بگذار
با ذوالفقارت نیشتر زن زخم دنیا را ""
اعجاز خود را بر گریبان جهان بگذار
دیدند راز سینه ات در چاه پنهان شد
نقال های تشنه را بی داستان بگذار
پرواز از چشمان تو آرام می جوشد
سیمرغ را در حسرت هفت آسمان بگذار
برگرد مولا کوفه یعنی موج و خاکستر
این قایق سرگشته را بی بادبان بگذار
وقتی ملائک با قنوتت شعر می خوانند
گنجشک ها را روی دوشت نغمه خوان بگذار
وقتی که دنیا برزخی جز جنگ و حسرت نیست
در دست های ما مترسک ها کمان بگذار
رازی که در پیراهن کعبه ترک خورد است
با فزت و رب الکعبه ی خود جاودان بگذار
کوفه به راه افتاده در شمشیر ملجم ها
طاقت ندارم واژه ها را در فغان بگذار
من ماهی افتاده در چنگال صیادم
برگرد و بر لبهای من آرام جان بگذار
فهمیده ام باران به دستت خیره می ماند
در دست های خنجر آگین تکه نان بگذار
دارد غبار از پنجره در کوچه می ریزد
پشت هبوت ابرها رنگین کمان بگذار
آرامشی ما قبل طوفان دارد این ساحل
برگرد و راه عاشقی را بی نشان بگذار
صفین در صفین وقت نارفیقی ها ست
صد درد را در زخم های استخوان بگذار
آه ای غزل،مستم، خرابم، جام می خواهم
لطفی کن و در استکانم زعفران بگذار


منبع : محمد حسن اسفندیارپور
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

لب باز‌کن که زخم مکرّر رسیده‌ است از محسن حسن ...
خون ریخته شده‏ی خدا از علی خیری
ماه سرخ حسین(علیه السلام) ازغلامرضا عبداللهی
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان ...
تقی رزاقی قمی‏ علم افرازی‏
اى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت از ملا محمد تقی ...
تاریخ منظوم عاشورا
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق
شعر حسین از محمد روحانی (نجوا کاشانی)
بند دهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

رجعت سرخ
بند ششم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
بند دهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
ماه سرخ حسین(علیه السلام) ازغلامرضا عبداللهی
کج شد ره مکه به سوی کرببلا از نصرت الله جمالی
بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (3)
همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق
غزل غزل بنویسم حدیث رویایی از هاشم طوسی
حضرت علی اکبر(ع) از مهرداد قصری فر

 
نظرات کاربر

شبی که سایه ی تقدیر تار و مبهم شد شبی که در تن آیینه نور ها کم شد شبی که عرش خدا با سکوت همدم شد بهشت، چله نشین غم محرم شد شکست بغض زمین و گسست نبض زمان ملَک به گریه نشست و نوشت در باران- چه رفته بر سر ساقی که آب می خواهد از آبشار شرافت شراب می خواهد شراب شبنم و باران ناب می خواهد وَ در کشاکش شب آفتاب می خواهد رسیده حس غریبی به نبض خودکارم دلم شکسته و باید، ستاره بشمارم دلم شکسته و باید، دوان دوان بروم دوان دوان به حریم فرشتگان بروم دوباره بال گشودم به آسمان بروم از این زمین سیه رو به آشیان بروم وَ تشنه آمده ام تا ترانه بنویسم ترانه از عطش و تازیانه بنویسم به جای دست بریده ستاره بگذارم میان شک و یقین استخاره بگذارم به دوش مرد خدا مشک پاره بگذارم چگونه مرثیه را نیمه کاره بگذارم که واژه های من امشب عزا به تن دارند وَ زیر لب همه بغضی شبیه من دارند نشسته گوشه ی چشمم غم ترانه ی تو چکیده خون شقایق به زخم شانه ی تو دوانده ام دل خود را به بی کرانه ی تو " کرم نما و فرود آ که خانه، خانه ی تو" تو آبروی غزل های روسیاه منی شبیه شانه ی خورشید تکیه گاه منی فرات اشک غریبانه از ازل دارد فرات بر لب خونبار خود غزل دارد غزل که نه ،همه اشعار لم یزل دارد ببین چگونه زمین ماه در بغل دارد من از نگاه شما عطر سیب می خواهم ازین تکلُمِ امن یجیب می خواهم – که دور گنبد سرخت شبی طواف کنم که در حضور ضریح تو اعتکاف کنم که عاشقانه بشینم وَ اعتراف کنم وَ بغض سینه ی خود را شبانه صاف کنم که جزحریم تو دیگر پناهگاهی نیست بجز مسیر نگاهت به کعبه راهی نیست دلم،ستاره ی شب را دخیل می بندد دخیل را به پر جبرئیل می بندد به اشک های فراوان نیل می بندد وَ عاجزانه به دست خلیل می بندد کبوترانه رسیدم به آستان شما هنوز فاصله دارم،از آسمان شما چقدر بغض گره خورده در گلویم هست چقدر جاده ی بن بست پیش رویم هست هنوز زهر زمانه ته سبویم هست هنوز دیدن خورشید آرزویم هست عطش، عطش؛ عطشِ عاشقانه یعنی تو در آفتاب تغزل ترانه یعنی تو وَ باز آینه ی رو سیاه یعنی من وَ باز پنجره و تکیه گاه یعنی تو محمد حسن اسفندیارپور
پاسخ
0     0
10 آبان 1393 ساعت 4:18 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^