پرده چون ماه من از چهره ى تابنده گشود
ماه رويان جهان راز دل آرام ربود
حوريان گو كه بريزند ز دامنها مشك
قدسيان كو كه بسوزند به مجمرها عود
عاشقان گو كه بصد عزت و اجلال رسيد
موكب خسرو خوبان، كه بر او باد درود
سومين روز ز شعبان چو در آمد خورشيد
سومين شمس ولايت ز افق چهره گشود
شام ميلاد همايون حسين ابن على است
باد بر خلق جهان مقدم پاكش مسعود
مظهر غيرت و آزادگى و مجد و وقار
آيت عزت و آزادگى و رحمت وجود
ميوه باغ رسالت مه گردون جلال
وارث تاج ولايت شه اقليم وجود
صولت حيدرى از چهره پاكش پيدا
جلوه احمدى از نور جمالش مشهود
عصمت از فاطمه آموخت شجاعت ز على
صبر و احسان ز حَسن حُسن خصال از محمود
شاهكارى قلم لطف خداوند كشيد
كه بدين خامه ناچيز محال است ستود
كيست اين كوكب تابان كه پى تهنيتش
ز طربخانه افلا رسد بانك سرود
كيست اين قافله سالار كه در وادى عشق
كرد با تاج شهادت بصد اجلال ورود
كيست اين يوسف گم گشته كه از پيرهنش
مى رسد رايحه مشك تر و عنبر و عود
كيست اين لاله خونين كه ز هفتاد و دو داغ
بفلك مى رودش ز آه دل سوخته دود
كيست اين عاشق دلباخته سوخته جان
كه ز دود دل او ديده شود اشك آلود
اين حسين است كه از مهر جهان آرايش
محو خورشيد جمالش شده ذرات وجود
اين حسين است كه لطفش كند آزاد ز بند
ملكى را كه ز درگاه خدا شد مردود
اين حسين است كه در پيشگر حضرت حق
گاه در حال قيام است و گهى حال قعود
اين حسين است كه بر كنگره عرش ز فرش
مى كند با پر وبال ملكوتيش صعود
اين حسين است ز بس تشنه ديدار خداست
با لب تشنه شتابد به حريم معبود
خوشه از خرمن توفيق رسا چيد كسى
كه ره دوستى آل على را پيمود
هم چو يوسف چو قدم بر سر بازار نهاد
ماه مجلس شد و بر رونق بازار فزود
منبع : سایت راسخون