فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

غروب سرخ کبوتر از مژگان دستوری

شب بود و درد بود و پریشانی، شب بود و اسب‌های رها در باد
گویی زمین تبلور ماتم بود، گویا زمان گواهی بد می‌داد
محزون و دل‌شکسته و ناآرام، در لحظه‌های ناخوش و نافرجام
حالت چگونه بود زمانی که، خورشید هم به روی زمین افتاد
چشمان سوگوار شما می‌دید مرگ شکوفه‌های شقایق را
سهم شما چه بود نمی‌دانم جز درد و ناله و عطش و فریاد
ای کاش هرم آه شما آن روز آتش به دشت فاجعه می‌افشاند
آن اتفاق سرد نمی‌افتاد در آن زمین مردة ناآباد
آری زمان زمانة سختی بود، دیدی هر آنچه را که نباید دید
دیدی غروب سرخ کبوتر را، قربان دردهای دلت سجاد

 

 

 


منبع : مژگان دستوری
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دارد دوباره حال و هوا فرق می کند از مهدی صفی یار
خوشه ی پروین از حسنا محمد زاده
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها ازسید محمد حسینی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
شراره از غلامرضا سازگار
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها از زهرا فیض
تاریخ منظوم عاشورا
باید آهی ...از سید اکبر میر جعفری

بیشترین بازدید این مجموعه

دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
قمر منیر بنی ‏هاشم‏ از صامت بروجردی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
سنگین تـــــر از همیشه غمــی روی سینه ام ازسید ...
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها ازسید محمد حسینی
اشک امان نمی‌دهد گریه بغض سنگ را از کاظم رستمی
امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی ؟ از خلیل عمرانی
خوشه ی پروین از حسنا محمد زاده
باید آهی ...از سید اکبر میر جعفری
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها از زهرا فیض

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^