فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خنجر و فرات از سیدعلی حسینی ایمنی

هُرم فاجعه که التهاب می گرفت
دشت بوی خون و اضطراب می گرفت
دشت بود و چشمه های خنجر و فرات
ـ تشنه ای که از لب تو آب می گرفت ـ
دیده ام در ازدحام تیغ فتنه ها
نیزه ای که بوی آفتاب می گرفت
بعد از آن، زنی میان اشک، خطبه خواند
خطبه ای که لحن بوتراب می گرفت
در عزای چشم های کهکشانی ات
آفتاب من! دل شهاب می گرفت


منبع : سیدعلی حسینی ایمنی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع) از سید حسن حسینی
اسير عشقت ازحمید فرجی
فریاد بزن که کربلا ماتم نیست از رضا اسماعیلی
بحر طویل حضرت رقیه از غلامرضا سازگار
برادر جان مرا به خیمه‌ها مبر از محمد عطارروشن
در چشم فرات عکس ماه افتاده است از سعید سلیمانپور ...
روزی که خاک نشئه ی صبح نشورداشت از غلامرضا کافی
قحط آب از صابر همداني‏
برای حضرت علی اصغر از مهدی بوشهریان
احمد مشجری کاشانی «محبوب» یادگار حیدر

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
بگـذار گـریـه ، درد دلـم را ، دوا کـنـد ازمحمد ...
جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)
نام تو قلم روی اساطیر کشید ازجلیل صفز بیگی
بحر طویل حضرت رقیه از غلامرضا سازگار
روزی که خاک نشئه ی صبح نشورداشت از غلامرضا کافی
برای حضرت علی اصغر از مهدی بوشهریان
آینه در کربلاست از بیدل دهلوی
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع) از سید حسن حسینی
علم افتاد،این یعنی اشارت از احمد سوسرایی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^