فارسی
چهارشنبه 03 مرداد 1403 - الاربعاء 16 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

دشت بلا از نادر بختياري

گفت محمد که ز دشت بلا
بي‌سرآيند حسين مرا
اي لب تو تشنه‌ترين غنچه‌ها
کرده غمت با دل خونم چه‌ها
دل خوشي و عشق نگردند جمع
شاهد من آتش و اشک است و شمع
طوطي اگر در قفس آئينه داشت
چلچلة ما غم ديرينه داشت
غصه حريف دل مشتاق نيست
هرکه کند شکوه ز عشاق نيست


منبع : نادر بختياري
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شب قدر همه ی اهل ولا عاشوراست از مصطفی کارگر
با آسمان قسمت بکن بال وپرت را ازمریم حقیقت
دارد دوباره حال و هوا فرق می کند از مهدی صفی یار
خوشه ی پروین از حسنا محمد زاده
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها ازسید محمد حسینی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
شراره از غلامرضا سازگار
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها از زهرا فیض

بیشترین بازدید این مجموعه

دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
بحر طویل حضرت رقیه از غلامرضا سازگار
نیستان درنیستان داغداری از غلامرضا کاج
تحليل ادبی خطبه حضرت زينب(س) در كوفه
نسیم و نیزه و آن گیسوی سبکبالت از یوسف رحیمی
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب از خسرو احتشامی
شراره از غلامرضا سازگار
شعر مرثیه انگلیسی جاستیس ا. د. راسل در عزای امام ...
دارد دوباره حال و هوا فرق می کند از مهدی صفی یار
دامن خيمه به بالا بزن! از محمد فخارزاده

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^