
عشق پايدار و ناپايدار
عشق حيوانى، با بدن سر و كار دارد و ناپايدار است ، اما عشق الهى، چون يك طرف آن، حضرت حق است و در طرف ديگر، دل است، كشش حضرت حق، كشش بىنهايت است و وقتى در اين دل تجلّى كند، به علت شايستگى صاحب دل و بر اثر كشش معشوق، عاشق مىشود. اين عشق، همواره رو به افزايش مىرود و جايى براى نفرت و طلاق و جدايى براى او نمىگذارد. اين شعله، همچنان اضافه مىشود تا وجود عاشق را به حقيقت معشوق تبديل مىكند :
«اللهم أذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّكَ»
همه دنيا و آخرت، در اين محبت غرق است. در اين عشق است كه عاشق حق، نه دنيا مىخواهد و نه آخرت. ظاهرا اين سخن از پيامبر صلىاللهعليهوآله است كه مىفرمايد : اين قلبى كه نه طالب دنيا است و نه طالب عقبى، بلكه طالب مولا است و معشوق هم چون همه كاره عالم است، عاقبت به همه عالم مىگويد: مطيع عاشق من و مِلك او باش.
اميرالمؤمنين عليهالسلام مىفرمايد : گفتار، نشان دهنده وضع باطن است. اين گوينده بايد مزه عشق را چشيده باشد. بعضى از اين اشعار، حكمت الهى است و با دل كار مىكند. پيامبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد : گنجهايى زير عرش خدا هست كه كليد آنها زبان شعراى حكيم است. اين كار دل است كه انسان واقعا خدا را از درون باور كند راه آن پس از بعثت پيامبر تا قيامت، كتاب عشق حضرت حق، يعنى قرآن مجيد است. اين عشق، از آن راه برقرار مىشود.