نشانة هفتم دينداران، «بَذْلَ الْمَعْرُوفِ»] است. ديندار از هر كار خوبى كه از دستش براى مردم بر مى آيد، روگردانى ندارد. چنين فردي اگر نصف شب در زمستان در كنار شوفاژش در خواب ناز باشد، و فردا صبح همسايهاش به او بگويد، شب گذشته ماشينت را لازم داشتم، چون همسرم در ماه نهم حاملگى بود و داشت مى مرد، و من خجالت كشيدم بيايم و درب خانة شما را بزنم. اشك او در مى آيد و به همسايهاش مى گويد: اگر تو انسان بودى، براى رحم كردن به يك انسان ديگر، حتماً بايد مرا از خواب بيدار مى كردى، و الان تو بد كردهاى؛ چون اين كاري بود كه از دست من بر مى آمد و من ميتوانستم ماشينم را در اختيارت بگذارم، چرا اين كار را نكردى؟ اين فرد ناراحت مى شود؛ چون كارى از دستش بر مى آمده و به او مراجعه نشده است. بر عكس آن، كسى چنان با همسايهاش برخورد بدي كرده كه اگر او كارى با اين شخص دارد و مى خواهد زنگ منزل او را بزند، اول پشت ديوار مى ايستد و يازده بار سورة توحيد مى خواند و دو بار هم آية الكرسى و چهار بار هم «وَ اِنْ يَكَادُ»، و بعد هم در نزده، پشيمان مى شود و از آن جا مى رود. چرا، چون آن قدر اين همسايه انسان بى اصل، متكبّر، مغرور، پست، عليل و سربالا جواب بدهاي است كه اگر كاري هم از دستش بر مى آيد، نمى شود با او رو به رو شد و درخواستي را با او مطرح كرد.
منبع : پایگاه عرفان