دنیاى انسان دنیاى مذموم و باعث خرابى آخرت است .
کیفیت رابطه ى انسان با تمام عناصر مادى ، و آنچه که عامل تداوم حیات و بقاء است دنیاى آدمى است .اگر این رابطه بر اساس خواسته ى حق نظام گرفته باشد ، بدون شک دنیاى انسان دنیاى ممدوح و موجب آبادى آخرت است ، و اگر رابطه ى انسان با شئون مادى بر اساس هواى نفس و خواسته هاى بى حد و مرز شکل گرفته باشد ، دنیاى انسان دنیاى مذموم و باعث خرابى آخرت است .البته رابطه اى که بر اساس هواى نفس ، و خواسته هاى بى قید و شرط با عناصر مادى نظام گرفته باشد زمینه اى قطعى براى افتادن در عرصه ى گناه است .در سایه ى این رابطه ى غلط است که انسان دچار عشق مفرط به شهوات و مسائل مالى مى گردد ، و از این رهگذر در گردونه ى مخالفت با اوامر و نواهى حق قرار مى گیرد .اینگونه رابطه باعث مغرور شدن به امور مادى و شهوات است ، و نتیجه ى آن زیان سنگین ، و سپس ورود به آخرت همراه با کوله بارى از خسارت است .على (علیه السلام) درباره ى این چنین دنیا مى فرمایند :الدُّنْیَا تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ . . .دنیا مغرور مى کند ، و زیان مى زند ، و مى گذرد .خداوند در شب معراج ، درباره ى ویژگیهاى گرفتاران به دنیاى مذموم به پیامبرش فرمود : اهل دنیا آنانند که خوراک و خنده و خواب و خشمشان زیاد است ، خشنودى آنان به عنایت حق اندک و رضایتشان از مردم کم است ، از بدى خود نسبت به مردم عذر و پوزش نطلبند ، و معذرت دیگران را نیز قبول ننمایند ، به وقت طاعت تنبل ، و به هنگام گناه شجاع و قدرتمندند ، آرزویشان دراز و اجلشان نزدیک ، و اهل محاسبه ى نفس نیستند ، سودشان اندک ، سخن گفتنشان بسیار ، و ترسشان از عذاب حق کم ، و شادى و خوشحالى آنان به وقت خوردن زیاد است .به هنگام راحت و آسایش شکر نکنند ، در بلا و مصیبت صبر ننمایند ، بسیار مردم در نظرشان اندک است ، به کارى که انجام نداده اند خود را مى ستایند ، و نسبت به چیزى که براى آنان نیست ادعا دارند ، و به آنچه که آرزو دارند سخن مى گویند ، بدیهاى مردم را ذکر مى کنند ، و خوبیهاى آنان را پنهان مى دارند ، پیامبر عرضه داشت : پروردگارا ! در اهل دنیا غیر از این عیوب ، عیبى هست ؟ خطاب شد : اى احمد ! عیب اهل دنیا زیاد است ، در آنان نادانى و حماقت وجود دارد ، نسبت به آموزگار خود فروتنى ندارند ، خود را به نظر خویش عاقل مى دانند ، در حالى که نزد آگاهان احمقانند !اگر کسى از گناهانش توبه کند ولى در عین توبه در سیطره و سلطه و حکومت اینگونه جاذبه ها و کشش هاى مادى باشد ، آیا توبه ى او پابرجا مى ماند ، و در عرصه گاه توبه مى تواند قدمى ثابت و مستقیم داشته باشد ؟توبه کننده ، تا از نفوذ اینگونه امور آزاد نشود ، توبه ى واقعى براى او غیرممکن است ، چرا که توبه مى کند ولى هجوم یکى از این امور باعث توبه شکنى او مى شود .
برگرفته از کتاب توبه آغوش رحمت