از انبياى خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام دريايى از حكمت نقل شده كه از باب نمونه به گوشه اى از آن درياهاى بى پايان اشاره مى رود:
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: أيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللّهَ الَّذى إنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَإنْ أضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَبادِروُا الْمَوْتَ الَّذى إنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أدْرَكَكُمْ وَإنْ أقَمْتُمْ أخَذَكُمْ وَإنْ نَسيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ .
امام على عليه السلام فرمود: اى مردم! تقوا پيشه كنيد خدايى را كه اگر بگوييد مى شنود و اگر پنهان نماييد مى داند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر بگريزيد شما را دريابد و اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر فراموشش كنيد او شما را ياد مى آورد.
وَقالَ عليه السلام: إتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةً مَنْ شَمَّرَ تَجْريداً وَجَدَ تَشميراً وَأكْمَشَ فى مُهَلٍ وَبادَرَ عَنْ وَجَلٍ وَنظَرَ فى كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَعاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَمَغَبَّةِ الْمَرْجَعِ .
و نيز فرمود: از خدا بترسيد ترسيدن كسى كه دامن به كمر زده و خود را مجرد و تنها ساخته و كوشش و تلاش نموده و خويش را چست و چالاك كرده است و در مهلت عمرش به نيكوكارى شتاب كرده و از ترس از دست دادن فرصت پيش دستى به انجام برنامه هاى لازم نموده، در رو آوردن به قرارگاهش انديشه كرده و در پايان آمد و رفتش فكر نموده است.
امام على عليه السلام مى فرمايد:
بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ وَبِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُواصِلُونَ وَبِالْافْضالِ تَعْظُمُ الْأقْدارُ وَبِالتَّواضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَبِاحْتِمالِ الْمؤنِ يَجِبُ السُّودَدُ وَبِالسِّيرَةِ الْعادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنادى وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفيهِ تَكْثُرُ الْأنْصارُ عَلَيهِ .
به خاموشى و سكوت از هر حرف لغو و بيهوده و باطلى هيبت و بزرگى پديد آيد كه خاموشى از لغو نشانه عقل و خردمندى است.
و با انصاف و برابرى، پيوستگان و دوستان بسيار گردند و با نيكى كردن منزلت ها بزرگ شود و با فروتنى و تواضع نعمت حق بر انسان تمام شود و با تحمل رنج ها و سختى ها، بزرگى لازم و واجب گردد و با رفتار خوب و پسنديده دشمن شكست مى خورد و با حلم و بردبارى در برابر سفيه و نادان، ياوران انسان بسيار مى شوند.
حضرت على عليه السلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد عرضه داشت:
پدر و مادرم فدايت، بر مجلسى كه مربوط به قريش بود گذر كردم چنين بودند، سپس بر مجلسى كه مربوط به اوس و خزرج بود گذر كردم چنين بودند، همه آنان هم مؤمن هستند، اى رسول خدا! مرا به اوصاف مؤمن آگاهى ده.
پيامبر سر برداشت و فرمود:
بيست خصلت در مؤمن است، اگر در او نباشد ايمانش كامل نيست:
1- يا على از اخلاق مؤمنان آن است در نماز حضور پيدا كنند.
2- در اداى زكات سرعت بخرج دهند.
3- مساكين را اطعام نمايند.
4- مهرورزى و عاطفه نسبت به يتيم داشته باشند.
5- پاكيزگى در لباس را رعايت كنند.
6- كمر براى كار خير و انجام دستورهاى حق محكم بندند.
7- به هنگام سخن دروغ نگويند.
8- خلف وعده ننمايند.
9- خائن در امانت نباشند.
10- در كلام راستى و درستى را مراعات كنند.
11- راهبان و عابدان شب اند.
12- شيران پيكار در روزند.
13- روزه دار روزند.
14- قائم به عبادت در شبند.
15- آزاردهنده به همسايه نيستند.
16- همسايه از آنان راحت است و در جنب آنان خوش است و خلاصه بى تفاوت نسبت به امور همسايه نيستند.
17- راه رفتن آنان در زمين متواضعانه و آسان است.
18- به خانه بيچارگان جهت رسيدگى قدم مى گذارند.
19- به تشييع جنازه حاضر مى شوند.
20- اهل تقوا هستند، خدا ما و شما را در زمره پرهيزكاران قرار دهد .
عَنِ السَّجَّادِ عليه السلام: لِلْعَبْدِ أرْبَعُ أعْيُنٍ: عَيْنانِ يَبْصُرُ بِهِما أمْرَ دينِهِ وَدُنْياهُ وَعَيْنانِ يَبْصُرُ بِهِما أمْرَ آخِرَتِهِ فَإذا أرادَ اللّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ العَيْنَينِ اللَّتَينِ فِى قَلْبِهِ فَأبْصَرَ بِهِما الْغَيْبَ وَامْرَ آخِرَتِهِ .
حضرت سجاد امام زين العابدين عليه السلام فرمود: براى عبد چهار چشم است، دو چشم كه به وسيله آن دو دين و دنيايش را مى نگرد و دو چشم كه به وسيله آن دو آخرتش را نظر مى كند، پس وقتى خداوند خيرى را براى بنده اش بخواهد، دو چشم دلش را باز مى كند تا با آن دو غيب و امر آخرتش را ببيند.
مِنْ كَلِماتِ مَوْلينا السَّجَّادُ عليه السلام قالَ: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ مِنَ الْمُؤمِنينَ كانَ فِى كَنَفِ اللّهِ وَأظَلَّهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فى ظِلِّ عَرشِهِ وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ اليَوْمِ الْأكْبَرِ: مَنْ أعْطَى النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلُهُمْ لِنَفْسِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ يُقَدِّمْ يَداً وَلا رِجْلًا حَتّى يَعْلَمَ أنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدَّمَها أو فى مَعْصيَتِهِ وَرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أخاهُ بِعَيْبٍ حَتّى يَتْرُكَ ذلِكَ الْعَيْبَ مِنْ نَفْسِهِ «3».
از فرمايش هاى مولاى ما حضرت سجاد عليه السلام: سه چيز است در هر مؤمنى باشد در پناه خداست و در قيامت حضرت حق سايه بر سرش افكند و از فزع روز بزرگ امانش دهد:
كسى كه به مردم عطا كند آنچه را خود از مردم براى رفع حوائج و نيازمندى هايش مى خواهد و مردى كه دست و پا حركت ندهد مگر اين كه بداند در طاعت يا معصيت خداست و مردى كه برادرش را عيب نگويد تا آن عيب را از خودش دور كند.
خلاصه اين حكمت ها اين بود كه انسان ظرف كرامت، درستى، فضيلت، علم، هدايت و حقايق و فيوضات الهيه است و بايد خود را با تصفيه از گناه و آلودگى تجلى گاه اين واقعيات كند و اين چند روزه محدود عمر را به فساد و تباهى و آلودگى و عيش و نوش و غفلت و جهل از دست ندهد.
عارف بزرگوار، خواجوى كرمانى مى گويد:
مباش غره بدين پنج روز نقد حيات |
كه عمر بر سر پايست و چرخ بر سر كار |
|
زبان سوسن آزاد از آن دراز آمد |
كه همچو بلبل بيدل نمى كند گفتار |
|
مجاوران زواياى عالم ملكوت |
ندا دهند تو را بالعشى والابكار |
|
كه تا برون نروى زين مضيق جسمانى |
چگونه بار دهندت به صدر صفه يار |
|
گرت به مهره فريبد زمانه چون افعى |
بدين فسون مشو ايمن زمهره بازى مار |
|
ترا چو سرو به آزادگى برآيد نام |
چو نرگس ار ننهى ديده بر زر و دينار |
|
مكن به چشم حقارت نظر به مردم زانك |
زخوار كردن مردم شوند مردم خوار |
|
براى يافتن حكمت هاى روايى به كتاب هاى «الشافى»، «محجة البيضاء»، جلد دوم «اصول كافى»، باب عشرت «بحار الأنوار»، جلد يازدهم «وسائل الشيعة»، «مكارم الاخلاق» طبرسى، «حكمت الهى» قمشه اى، مكارم و راغب اصفهانى مراجعه كنيد.
خداوندا! ما را براى فهم حكمت و آراسته شدن به حكمت عملى توفيق رفيق راه كن كه اگر فيض و عنايتت در اين راه دستگير بندگان نباشد، ذره اى از حكمت را نخواهند چشيد و در آن صورت بدبخت دنيا و آخرت خواهند شد.
منبع : پایگاه عرفان