مرحوم محمد صادق پهلوان که بعضی از پیرمردهای مجلس او را در قدیم دیده بودند در تهران به زورخانه کوچه غریبان میرفت و ورزشکار فوق العادهای هم بود. بعضی از زیردستان او الان هم هستند. وی بیوضو داخل زورخانه نمیرفت. جوانان را نیز تا محاسنشان کاملاً درنیامده بود داخل گود زورخانه راه نمیداد. خلاصه اینکه آداب ورزش باستانی را رعایت میکرد. بسیار افتاده و متواضع بود و توقعی هم نداشت که هنگام ورود برایش زنگ بزنند. عظمت و شخصیت این ورزشکار باستانی به گونهای بود که وقتی از شنا بیرون میآمد کف گود زورخانه از اشک چشم همه خیس شده بود. وی بلور فروش بود و در تیمچه هم مغازه داشت.
روزی زن و بچهاش به مهمانی رفته بودند و خودش ساعت دو بعد از ظهر که خسته بود از مغازه به خانهاش در کوچه گلشن در میدان سید اسماعیل برمیگشت. فرش خیلی خوبی هم در منزل برای اتاق مهمانخانه داشت. میبیند که این فرش بر دوش کسی است و آن شخص از آن طرف کوچه میگذرد. محمد صادق میفهمد که چون زن و بچهاش نبودهاند دزد به خانهاش زده و این فرش قیمتی را که آن وقت حاجی مثلاً چهارصد تومان خریده بوده دزدیده است. دو قدم که از دزد دور میشود برمیگردد و با وجود خستگی از پشت سر دزد حرکت میکند تا اینکه به میدان سید اسماعیل و بازار چهل تن میرسد. دزد به درب مغازه فرش فروش میرود و میخواهد فرش را بفروشد. حاجی هم گوشهای ایستاده و نگاه میکند. مغازه دار فرش را به چهار صد تومان میخرد اما میگوید که کسی باید تو را ضمانت کند تا من بدانم که این فرش مال خودت است. حاج محمد صادق جلو میرود و میگوید که من ضامن او میشوم. دزد برمیگردد، به حاجی نگاه میکند و او را میشناسد. دزد همانجا حاجی را بغل میکند و گریهکنان عذرخواهی میکند، اما حاجی میگوید که فرش را بفروش و پولش هم حلالت باشد، برو با آن کاسبی بکن و دیگر اطراف مال حرام نچرخ! دزد هم توبه میکند و بعد زیردست خود حاجی ورزشکار میشود. این از مصادیق کار خیر است. اصلاً عدهای از خانه به عشق کار خیر بیرون میآیند.
ای برادران عزیز مشکل مردم را حل کنید و حوائج آنان را برآورده سازید و نگذارید مردم نزد زن و بچه خودشان خجالت زده شوند و درد بکشند. همه به داد هم برسیم. اینگونه نیست که همه آنهایی که دارند هر روز داشته باشند و روزی هم میرسد که ما هم باید دستمان را دراز بکنیم. امروز دست محتاج را پر کن وگرنه فردا اگر دست خودت خالی شد خدا به تلافی آن روز که دست تهیدستی را رد کردهای، مال خودت را قطع میکند. بنابراین، خیر مفهوم بسیار وسیع و گستردهای دارد و معلم خیر نیز بسیار قیمتی است. همه شما برادران، نیتها و فکرها و قدمها را به سوی خیر و عنایت خدا برگردانید تا به شما هم خیر برسد.
منبع : پایگاه عرفان