امام صادق عليه السلام در جمله آخر روايت باب زكات مى فرمايد:
و زكات ديگر پايت، شركت در جايى است كه صلاح قلب و دين توست و آنجا بدون شك مجالس مذهبى و مساجد الهى و مجلس اخيار و محفل عارفان و اولياى خداست كه در اين گونه محافل شهوات مهار مى شوند و معرفت آدمى به خدا و قيامت و معارف اضافه مى گردد و در اين مجالس نفس اهل حال، روان مرده را زنده و قلب غافل را بيدار مى كند.
[هذا مِمّا يَحْتَمِلُ الْقُلُوبُ فَهْمُهُ وَالنُّفُوسُ اسْتِعْمالُهُ وَما لا يُشْرِفُ عَلَيْهِ إلّاعِبادُهُ الْمُقَرَّبُونَ الْمُخْلِصُونَ أكْثَرْ مِنْ أنْ يُحْصى وَهُمْ أرْبابُهُ وَهُوَ شِعارُهُمْ دُونَ غَيْرِهِمْ ]
امام صادق عليه السلام در پايان اين روايت مهم مى فرمايد:
آنچه در باب زكات ذكر شد به اندازه طاقت فهم مردم بود و به مقدارى كه براى نفوس مردم قابل عمل است.
اما آنچه از اسرار و حقايق كه براى بندگان مقرب و مخلص حضرت حق معلوم است و آن بزرگواران بر آن اشراف دارند بيش از آن است كه به شماره آيد كه راه بردن به كنه حقايق و اطلاع بر باطن اسرار و فهم دقايق الهيه كار عباد مقرب و مخلص است و ديگران را بر آن راهى نيست!!
پروردگارا! معبودا! اين قسمت از شرح در ساعات آخر عصر جمعه، با لطف و محبت تو پايان پذيرفت، مرا جز تو اميدى نيست و برايم غير عنايت تو تكيه گاهى نمى باشد، با كرم بى نهايت و لطف عميم و رحمت و مرحمتت مرا مهلت ده تا اين راهى كه فقط و فقط از باب فضيلت پيش پايم گذارده اى تا آخر بپيمايم، عنايتى كن كه دنباله اين شرح تا پايان آن ادامه يابد، شايد از توجه خاصت به اين گداى راه نشين، خدمتى به دين و به خلق تو انجام گيرد.
منبع : پایگاه عرفان