حرکت در این مسیر و تحصیل این دو علم و عمل کردن به آندو، پدیدآورندۀ خیر دنیا و آخرت است. انسان در این عالم، موجود ممتازی هست که برخلاف گیاهان و حیوانات، ریشهاش به طرف ملکوت عالم است. البته ملکوت عالم هم جهت عُلوّش جهت مادّی بالا نیست، ولی چون طبیعتا بشر برای جهت بالا احترام قائل است، از امور معنوی در جهت بالا یاد میکند، مثلا به هنگام دعا، به آسمان مادی که در جهت بالاست نظر میدوزد.
پس رشد و کمال ما در این است که از ملکوت نیرو بگیریم، هرچند شاخ و برگ ما به طرف زمین است؛ یعنی شکم و شهوت و سنگینی و بار بدنی ما به طرف زمین است ولی ما ریشه در زمین نداریم. نباتات و حیوانات ریشه در زمین دارند و آنهایی که ریشه در زمین دارند طبیعتا باید فدای ما بشوند، اما ما نباید فدای آنها بشویم. انسان که ریشه در ملکوت دارد و شاخ و برگش به طرف زمین است باید توجه به این معنا داشته باشد که ریشه او باید فعالیت بکند نه شکم و شهوتش. اگر فعالیت را از ریشه بگیرد ولی جهت آن را به شهوت و شکم بدهد، حتی به درجه و رتبۀ درختان و حیوانات هم نمیرسد که منفعت محدودی در حد وجود خودشان دارند؛ یعنی انسان در این صورت نه مانند درختان میوه میدهد و نه مانند حیوانات بهرههای دیگر میرساند، بلکه از این جهت به تعبیر قرآن میشود: )بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً(.
انسان موجودی است که اگر ریشهاش از ملکوت عالم قطع شود، تمام موجودیتش تبدیل به اسلحه تیز و خارهای سنگین و شاخ و دم و سم میشود و هم خودش و هم دیگران را نابود میکند. پس اصل انسان مغز اوست و از این جهت امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «اصل الانسان لُبُّه»؛ اصل انسان مغز و خرد اوست.
منبع : پایگاه عرفان