پيامبر صلى الله عليه و آله و جانشين پيامبرى نبود مگر اين كه انواع عزلت هاى بيان شده را در زمان خودش چه در مبادى حال و چه در اواخر حال براى خود انتخاب كرد كه طريق عزلت چه از شرار خلق و نامردمان كه اميد صلاح آنان نمى رود و چه عزلت و خلوت در دنياى دل و جان بهترين طريق براى رسيدن به مطلوب و يافتن حقايق عالى ملكوتى است.
در عالم بالاست تماشايى اگر هست |
بيرون زمكانست و زمان جايى اگر هست |
|
چيزى كه به ما مانده همين برگ تمناست |
در سينه عشاق تمنايى اگر هست |
|
در غيبت خلق است اگر هست حضورى |
در ترك تماشاست تماشايى اگر هست |
|
اشك است كه در ماتم اميد فشانند |
در روى زمين آب گوارايى اگر هست |
|
آهست كه از سينه افسوس برآيد |
در باغ جهان نخل تمنايى اگر هست |
|
از ساده دلى چون گذرى عالم هستى است |
در زير زمين دامن صحرايى اگر هست |
|
بر گرد جهان دور زدن بر تو حلال است |
خورشيد صفت ديده بينايى اگر هست |
|
بر طوطى جان تلخى غربت ننمايد |
در خانه دل آيينه سيمايى اگر هست |
|
گر دست فشاندن به دو عالم نتوانى |
در دامن عزلت بشكن پايى اگر هست |
|
صائب دل پر خون بود و ديده خونبار |
در مجلس تو ديده بينايى اگر هست |
منبع : پایگاه عرفان