من از ميان صدها كتاب علمى و تحقيقى و روايى و تاريخى كه در امر ولايت و امامت و جانشينى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شده فقط يك سخن از حضرت على بن موسى الرضا عالم آل محمد عليهم السلام نقل مى كنم باشد كه اهل انصاف به انصاف خود تكيه كنند.
عبدالعزيز بن مسلم كه از ياران و ارادتمندان و مخلصان حضرت رضاست مى گويد:
در ابتداى ورودمان به مرو در خدمت امام رضا عليه السلام در روز جمعه در جامع مرو بوديم، بين مردم در امر امامت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله سخنان زيادى رد و بدل شد و اختلاف زيادى كه بين مردم در مسئله امامت بود مورد مذاكره قرار گرفت پس از آن جلسه به خدمت مولايم حضرت رضا عليه السلام رسيدم و داستان مردم را بازگو كردم، حضرت لبخندى زد و فرمود: اى عبدالعزيز! اين مردم جاهل و نادانند و در رأى و عقيده خود كلاه سرشان رفته، به حقيقت خداوند عزّوجلّ جان رسول خدا صلى الله عليه و آله را نگرفت مگر اين كه دين را براى او كامل كرد و قرآنى به او عنايت فرمود كه شرح هر چيز در آن است، حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند همه را در آن بيان كرد و فرمود:
[ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ ءٍ].
ما چيزى را در كتاب [تكوين از نظر ثبت جريانات هستى و برنامه هاى آفرينش ] فروگذار نكرده ايم.
در سفر حجة الوداع كه آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله بود آيه سوم سوره مائده را نازل كرد:
[الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً].
امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت ] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم.
امر امامت از تمام نعمت است، پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا نرفت تا براى همگان همه معالم دين را بيان كرد و راه را براى آنان روشن ساخت و آن ها را بر جاده حق واداشت و على عليه السلام را بر آنان رهبر و پيشوا نمود و از چيزى كه مورد نياز امت باشد صرف نظر نكرد مگر اين كه بيان فرمود، هر كه خيال كند كه خداوند دينش را كامل نكرده، كتاب خدا را رد نموده و هركس كتاب خدا را رد كند به آن كافر است!!
آيا قدر و موقعيت امامت را در امت مى دانند تا اختيار و انتخاب آنان در آن روا باشد؟!
به راستى! امامت اندازه اى فراتر و مقامى والاتر و موقعى ارزنده تر و آستانى منيع تر و ژرفايى فروتر از آن دارد كه مردم با عقل خود به آن رسند، يا با رأى و نظر خود درك كنند يا به انتخاب خود امامى بگمارند.
امامت مقامى است كه حضرت ابراهيم پس از آن كه مقام نبوت و خُلّت را پابرجا كرد بدان رسيد، اين امامت سومين درجه و فضيلتى بود كه خدايش بدان مشرف كرد و نامش را به وسيله آن بلند نمود و فرمود:
[إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً].
من تو را براى همه مردم پيشوا و امام قرار دادم.
خليل از شادمانى به اين نعمت عرضه داشت:
اين مقام در ذرّيه و نژاد من هم هست؟
خداوند فرمود:
[لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ].
پيمان من [كه امامت و پيشوايى است ] به ستمكاران نمى رسد.
اين آيه امامت و رهبرى هر ظالمى را تا روز قيامت باطل ساخت و آن را مخصوص برگزيدگان پاك ساخت
منبع : پایگاه عرفان