پيش از آنكه امويان در شام حكومت يابند، اين برنامهها از زمان عثمان آغاز شد؛ چه آن كه خليفه ناتوان و ضعيف الرأى، براى خوشنودى كسان و اقوام خود، كارهاى آنان را ناديده مىگرفت و اگر جز اين بود، معاويه قدرت نداشت «ابوذر غفارى» را به آن وضع آزار دهد و از شام تبعيد كند، گناه ابوذر چيزى جز آن نبود كه امويان را از تعدى و تجاوز به اموال مسلمانان ملامت مىكرد.
همينكه معاويه به خلافت رسيد، چارهاى جز اين نديد كه آزادى خواهان و استقلال طلبان را سركوب سازد، وى «حجر بن عدى» و «عمر بن حمق خزاعى» و ياران آنها را كشت؛ زيرا آنان از روى وجدان پاك، نفرين بر امام على عليه السلام را بر سر منابر جايز نمىدانستند.
پس از اين فشارها و شكنجهها، مسلمانان خواه ناخواه، به تقلب و دروغگويى و رياكارى متوسل شدند و آن آزادىخواهى و استقلال طلبى صدر اسلام را از دست دادند و در قضاياى خلاف واقع ساكت ماندند و يا براى استفاده خود به مجاز گويى پرداختند.
نمونه
به عنوان نمونه زمانى كه معاويه بدون مجوز قانونى پسر خود يزيد را وليعهد كرد، عدهاى از مسلمانان آزادى خواه و حقيقتگو، چنان متملق شده بودند كه به معاويه گفتند: اگر يزيد را وليعهد نمىكردى اسلام از دست مىرفت و كار مسلمانان زار مىشد!!!
اميران و بزرگان و ساير زمامداران بنىاميه، از معاويه پيروى مىكردند و به تدريج گروه تازهاى از اعراب پديد آمدند كه آزادى گفتار و كردار نداشتند، و در مقابل عمليات خلاف، ساكت مانده و به ريا و تملق و چاپلوسى خو گرفتند.
وضع زنان در آن روزگار تاريك، تغيير بسيار يافت؛ زيرا عفت و غيرت به سختى رو به كاستى رفت، غلام و كنيز زياد شد، بزم آرايى و باده پيمايى رواج گرفت، و بعضى از خلفا در عياشى و هرزگى افراط كردند، فحشا در شهرها فزونى يافت، غزلسرايى و اظهار عشق در شعر شاعران بسيار گشت و مردان بىغيرت، واسطه رساندن مردان به زنان و زنان به مردان از راه نامشروع شدند، طبعاً فساد شيوع پيدا كرد، غيرت مردان رفت و عفت زنان نابود شد. اين بود گوشهاى از وضع عمومى جامعه اسلامى در زمان بنىاميه.
زمامداران بنىعباس
خوشگذرانى و صرف وقت رجال و خلفاى بنىعباس، در مجالس رقص و خوانندگى كه بيشتر با ناز و كرشمه كنيزان رقاصه و ماهر اداره مىشد، از زمان هارون و مأمون فزونى گرفت و دامنه آن به تدريج توسعه پيدا كرد. اندوخته زمامداران و رجال و زنان بنىعباس از بيت المال مسلمين، آن قدر زياد شد كه از حساب خارج بود.
«ام جعفر زبيده» همسر «هارون الرشيد» نخستين كسى بود كه براى خود اثاث و آلات طلا، نقره و جواهر نشان فراهم كرد. جامههاى زيبا و گلدار براى او دوختند كه ارزش يك پارچه آن به پنجاه هزار اشرفى مىرسيد.
خدمتكارانى از طايفه «شاكريه» از غلام و كنيز فراهم ساخت كه براى انجام كارهاى او هميشه حاضر بودند. وى اول كسى بود كه قبههايى از نقره و آبنوس و صندل با قلابهاى طلا و نقره ساخت و پارچههاى گلدار و سمور و ابريشم و انواع حرير سرخ و زرد و سبز و آبى پوشيد. كفشهاى جواهر نگار به پا كرد و شمع عنبر ساخت و مردم هم عموماً در اين برنامهها به او اقتدا كردند.
منبع : پایگاه عرفان