فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

آیا می توان از عشق زمینی به عشق حقیقی رسید ؟

پاسخ :اگرعشق زمینی مقدمه ای برای رسیدن به عشق حقیقی و برتر قرار گیرد و مانع از آن نگردد ، با آن منافات ندارد ، بلکه گاهی راهی برای رسیدن به عشق حقیقی قرار می گیرد . آری مطمئنا عشق و علاقه زمینی موتور محرک قوی و موثر است ، اما نباید از رهزن بودن این عشق نیز غافل بود ؛ شخصى مى گوید: از امام صادق(ع) از معناى عشق سؤال کردم، فرمود: "قلوب خلت من ذکر الله فأذاقها الله حب غیره؛  قلب هایى که از یاد و ذکر خدا خالى باشند، خداوند مبتلا به حب غیر خود مى نماید. بنابراین دوستی و عشق به غیر که تمام قلب انسان را تسخیر کرده باشد؛ قلبی است که از وجود خدا خالی شده است ؛ زیرا خداوند دو دل در درون انسان قرار نداده است . از طرف دیگر ،علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمى زمانى که در چیزى و یا کسى کمالى را مى بیند، به آن علاقه مند مى گردد و اگر کشش به هر دلیل قوى باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى گردد.
عشق زمینی تنها در صورتی می تواند انسان را به عشق حقیقی و برتر راهنمایی کند که انسان به ضعف های عشق زمین واقف گردد و بداند این ها همه مجاز عشق اند ، نه حقیقت عشق ، نیز بداند که هیچ چیز غیر خدا نمی تواند متعلق عشق واقعی انسان قرار گیرد. این معرفت و آگاهی گاهی با شکست در عشق زمینی ، گاهی با آگاهی از حقیقت برتر وجود خود که در دام موجود زمینی اسیر گشته وگاهی ... به دست می آید. به همین خاطر اهل ذوق گفته اند : المجاز قنطره الحقیقه؛ عشق مجازی پلی است برای رسیدن به حقیقت.
عاشقان این راه هم چنین می توانند از رهگذر عشق به شگفتی های خلقت در عالم و آدم ، به عشق خالق همه آن زیبایی ها برسند و از تماشای جمال مخلوق به جمال خالق راه یافته و محو در عشق و محبت او شوند.
سر مطلب آن است که حقیقت عشق متعلق به عالم ماده نیست ؛ بلکه مربوط به کمال مطلق است که هیچ نقص و عیبى در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است و اصولاً زمینه عشق به انسان و موجود زمینی ، براى عشق الهى و رسیدن به محبوب مطلق است. موجودى مى تواند معشوق حقیقى انسان قرار گیرد که هر چه از او مشاهده مى کند، زیبایى و کمال باشد و هیچ نقص، عیب و بدى در او وجود نداشته باشد و چنین موجودى جز خداوند متعال نیست. با توجه به این موضوع، عشق انسان به موجودات مادى، عشق حقیقى نیست، بلکه عشق مجازى است؛ زیرا جز خدا هیچ موجودى قابلیت معشوق بودن را ندارد وانسان عاشق، خود به این مطلب واقف است که معشوق مجازى او، عیب هاى فراوانى دارد ؛ اما از طرفى بعضى از کمالات و زیبایى ها را در او مى بیند که در حقیقت برگرفته از جمال و کمال محبوب حقیقى است و به عشق ورزیدن هم نیاز دارد. این جا است که به معشوق خیالى رو مى کند و به او عشق مى ورزد؛ اما چون به وصال می رسد ، عشق فروکش می کند ؛ زیرا آنچه او به آن عشق مى ورزید ، کمالی بود که فروکش نمی کند، در حالی که معشوق او چنین نیست.از این رو فقط در عشق به خداى متعال است که انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروکش نمى کند، بلکه بیشتر مى شود؛ زیرا هر چقدر انسان به خدا نزدیک تر مى شود، کمال و جمال بیشترى مشاهده مى کند.
عشق حقیقی : از منظر دین،خداوند کمال محض ، جمال مطلق ، دارای برترین وصف ها، مبدأ عشق ، اولین عاشق و الهام کننده عشق است . همه هستی آیت ، نشانه و مظهر اویند; از او سرچشمه گرفته ، به سوی او روان هستند . آدمی کمال جو و زیبایی طلب بوده ، حقیقتش از روح خدا است ، از آن منزل نزول کرده و به سوی او باز خواهد گشت ، انسان دارای روحی است که ظهور و جلوه تام صفات حق است . عشق حقیقی عبارت است از "قرار گرفتن موجودی کمال جو (انسان ) در جاذبه کمال مطلق (خداوند متعال ); پروردگاری جمیل مطلق ، بی نیاز، یگانه ، دانای اسرار، توانا، قاهر و معشوقی که همه رو به سوی او دارند و او را می طلبند."بنابراین عشق حقیقی تنها عشق به خدا است ، زیرا هر چیزی غیر او زایل شدنی و از بین رفتنی و دارای عیب و نقص است ؛ بنابراین هر چیز غیر او نمی توان معشوق واقعی باشد اولا چون ناقص است و کمال مطلق نیست ، در حالی که در عشق ، معشوق هیچ عیب و نقص ندارد. ثانیا هر چیز غیر او زوال پذیر است و عارفان گفته اند : آنچه که نپاید ، دلبستگی را نشاید. همانند داستان حضرت ابراهیم (ع) که فرمود : انی لا احب الافلین. آن چیز که افول و غروب می کند و از بین می رود ، دوست نمی دارم. پس باید عشق پایدار و جاودانه باشد و آن عشق به خدا است که همیشگی و پایدار است و البته در سایه این عشق ، عشق به مظاهر جمال و زیبایی او ، مانند زن و فرزند و گل و درخت و طبیعت و... معنا می یابد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است.
در پایان برخی از نشانه های عشق انسان به خدا را ذکر می کنیم:
- خدا را بر همه ی محبوب های دیگر ترجیح دهد;
- در باطن و ظاهر مطیع خدا باشد;
- در همه ی امور موافق او باشد;
-خواسه او را بر خواسته خود مقدم می دارد؛
- اولیای خدا را به خاطر او دوست بدارد;
- هر چیزی را در برابر عشق به خداوند حقیر شمارد;
- همه ی اوقات , مستغرق ذکر خدا باشد;
- آسایش و آرامشش در قرب او باشد;
- از حضرت حق راضی و خشنود باشد;
- به کلام محبوب (قرآن ) عشق ورزد;
- با مال و جان در راه محبوب مجاهده کند;
- بر خلوت و مناجات با محبوب , حریص باشد;
- عبادت برای او آسان و لذت بخش باشد;
- همه ی بندگان مطیع وی را دوست بدارد و بر همه رحیم و مشفق باشد و کافران و عاصیان را دشمن بدارد.

 

0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آیا بوسیدن ضریح امامان گناه و یا شرک نیست؟
قرآن مجید دارای چه فضائلی می باشد؟
با توسل و دعا و... مشکلاتم برطرف نشده و اوضاع بدتر ...
آیا تحول و دگرگونی در ذات الهی ممکن است؟
ذات خدا از چیست؟
آيا تخيلاتي گناه آور و زشت كه به اختيار انسان هم ...
آیا میتوان به محتوای مفاتیح الجنان به طور کامل ...
معناى (تقوا) و (اخلاص) چيست و براى تقوا و خلوص نيت، ...
چرا نام امامان در قرآن نیامده است؟
چگونه می توان تنها یاد خدا را در دلها حفظ کرد؟

بیشترین بازدید این مجموعه

فرق حيوان با انسان در چیست؟
فرق رشوه و ربا چيست؟
چگونه بفهميم كه خداوند ما را دوست دارد و از ...
با شکستن مکرر توبه چه كنم؟
آیا دعای (یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین ...
چرا سوره «الرحمن» را عروس قرآن می‌گویند؟
راه ترک خودارضایی ( استمنا ) چیست؟
برای در امان ماندن از جن زدگی چه باید کرد؟
چرا سگ نجس است و نمی‌توان آن را درخانه نگه داشت؟
معنای سبحان اللّه و ریشه این کلمه را بیان کنید؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^