پیش از آن که به گوشهای از حکمت و فلسفه حرکت میته و خون و گوشت خوک و آنچه به دست کفار و مشرکان در راه بتان و دیگر مقاصد شوم کشته میشود و به یقین از خبائث و امور زیان بار است اشاره شود لازم است به مقدمهای توجه شود.
فرض کنید کارخانهای برای تولید روغن از دانههای نباتی، به وسیله صنعت گرانی ماهر و دانشمندانی آگاه ساخته میشود، و به چند یا یک سرمایه دار میفروشند، قطعاً کارخانهای که برای تولید روغن ساخته شده باید در دهانهها و لولههای آن دانههای روغنی ریخته شود تا کارخانه به تناسب خوراکی که به آن دادهاند منظم و سالم کار کند، و صاحب یا صاحبان کارخانه و دیگر مردم از تولید کارخانه بهره مند شوند، چنانچه احمق و نادانی به جای ریختن دانههای روغنی در کارخانه ریگ و سیمان و خاک بریزد و کارخانه را روشن کند، به نظر آورید که چه بلائی سر کارخانه و دیگها و دستگاههای آن خواهد آمد؟!
کارخانه بدن را علیمی حکیم، صانعی قادر، مهربانی دانا و توانا، رئوفی بصیر ساخته و پرداخته، و با دانش بینهایتش به مصالح و مفاسد و منافع و زیانهای آن احاطه دارد و میداند چه موادی به سود این بدن و عامل سلامت و رشد آن، و چه موادی به زیان و ضرر بدن و عامل تخریب و بیماری و فاسد شدن آن است، و نیز احاطه کامل به این حقیقت دارد که چه موادی از طریق هضم شدن در بدن، به صورت مثبت یا منفی در روح و روان و خلقیات انسان اثر میگذارد و سبب سعادت یا شقاوت او میشود، براین اساس همه طیبات را بر انسان حلال، و همه خبائث را بر آدمی حرام نموده است، زیرا طیبات در بدن و روان و خلقیات اثر مثبت میگذارد، و خبائث در بدن و روان و خلقیات اثر منفی مینهد و این واقعیتی است که تجربه تاریخ حیات انسان نیز به اثبات رسانده است.
آیا انصاف است که انسان به دستورات خدای مهربانش و پروردگار رئوفش توجه نکند، و برای یک سلسله لذات خیالی به موادی روی کند که آن چنان به بدن و روان زیان برساند که گاهی تا پایان عمرقابل جبران نباشد و از این طریق نیز خانواده و جامعه خود را مبتلا نموده و به آنان هم خسارت وارد کند.
حضرت باقر (ع) از قول خداوند مهربان نقل میکند که حضرت حق به همه بنی آدم خطاب نموده:
«یابن آدم اجتنب ماحرمت علیک تکن من اورع الناس.» «1»
فرزند آدم از آنچه بر تو حرام کردهام دوری کن تا پارساترین مردم باشی.
از حضرت صادق (ع) پرسیدند پارساترین مردم کیست؟ حضرت پاسخ داد
«الذی یتورع عن محارم الله:»
کسی است که از محرمات خدا بپرهیزد.
از حضرت صادق (ع) روایت شده خداوند در مناجاتش با موسی به موسی فرمود:
«یاموسی ماتقرب الی المتقربون بمثل الورع عن محارمی فانی امنهم جنات عدنی، لااشرک معهم احداً:» «2»
ای موسی مقربان به چیزی مانند دوری از محرماتم به من تقرب نجستند، من بهشتهای جاویدانم را به آنان عطا میکنم واحدی را در پاداششان با آنان شریک نمیکنم.
زیدبن علی از پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین روایت میکند که آن حضرت فرمود:
«الورع نظام العبادة، فاذا نقطع الورع ذهبت الدیانة، کما اذا نقطع السلک اتبعه النظام:» «3»
پارسائی و دوری از محرمات نظام عبادت و بنگی نسبت به حق است، هنگامی که پارسائی و روح پرهیز از محرمات از زندگی و حیات انسان قطع شود، دیانت و دینداری قطع میشود، چنان که وقتی نخ تسبیح قطع شود، دانهها از هم گسسته میگردند.
از حضرت صادق (ع) روایت شده:
«اتقوالله اتقوالله علیکم بالورع وصدق الحدیث واداء الامانة وعفة البطن والفرج تکونوا معنا فی الرفیع الاعلی:» «4»
تقوای الهی پیشه کنید، تقوای الهی پیشه کنید، شما را به پارسائی و دوری از همه محرمات و راستگوئی و اداء امانت، و پاکی شکم و غریزه جنسی سفارش میکنم تا با ما در مقام رفیع اعلی قرار گیرید.
و نیز از امام ششم (ع) روایت شده:
«اورع الناس من وقف عندالشبهة، اعبدالناس من اقام الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهاد امن ترک الذنوب:» «5»
پارساترین مردم کسی است که در امور شبهناک توقف کند، عابدترین مردم کسی است که واجبات را بجای آورد، زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک کند، و کوشاترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند.
امام صادق (ع) فرمود:
«علیکم بالورع فانه لاینال ماعندالله الابالورع:» «6»
شما را به پارسائی و ورع سفارش میکنم زیرا جز با ورع به رضوان و رحمت و بهشت خدا نمیتوان رسید.
با ملاحظه آیات قرآن و روایاتی که نقل شد و دقت در مفاهیم آنها به این نتیجه میرسیم که سلامت بدن و روان، و رشد تربیتی و رسیدن به کمال، و تحقق سعادت دنیا و آخرت در گرو اجتناب از محرمات و دوری گزیدن در معاصی و تسلیم شدن در برابر خواستههای حق و فرمانهای پروردگار مهربان عالم است، پروردگاری که جز خیر و سلامت و مصونیت انسان را از خطرات نمیخواهد.
میته
در میته هر حیوان و جانداری مواد آلی سریع الفسادی قرار دارد بسیار خطرناگ، که به سرعت عفونت در آن ظهور میکند، و هر چه به گرما نزدیک تر باشد فسادش بیشتر و بوی عفونت آن آزار دهنده تر، و موجب تولید میکرب خسارت بار وب است.
در میدانهای جنگ که بدن کشتهها روی زمین مانده و عفونی شده، فراوان دیده شده که بیماری وبا در آن نواحی شایع گشته، و به منطقه و به مردم زیان و ضرر رسانده است.
به این خاطر شارع اسلام با رعایت شرایط فرمان داده شتابانه کشتهها را دفن کنند و اگر وقتی برای رعایت شرایط نباشد همه را زیر خاک پنهان کنند تا خطری از این ناحیه متوجه محیط و احدی از مردم نشود.
زمانی که روح در بدن حیوان یا انسان است، ابزارهای دفاعی بدن در برابر میکربهای خطرناک، مانند گلبولهای سپید به شدت درفعالیتاند، تا با جنگی سخت دشمنان بدن را مغلوب نمایند، ولی هنگامی که جان از بدن بیرون میرود و ابزار دفاعی با نبود جان از کار میافتند، میکربها برای فعالیت خود در همه کشور تن میدان را خالی میبینند و با تمام قدرت به ضربه زدن به تمام نواحی جسم مشغول میگردند، از این جهت در قانون الهی میته محکوم به نجاست است و در خصوص بدن انسان موجب غسل مس میت میشود، با توجه به این فعل و انفعالات منفی که در میته حاصل میشود که از طرفی موجب نجس شدن آن و از طرف دیگر منبع آلودگیها و فسادها و انواع میکربهای خطرناک میگردد خوردن آن از طرف حضرت حق حرام اعلام شده زیرا موجب فساد بدن انسان، و سبب پدیدن آمدن اختلالات روانی و اخلاقی است، و بدون تردید طبع سالم انسانی از خوردن آن نفرت دارد، و به آن میل و اشتها پیدا نمیکند، مگر انسانی که در گردونه لج بازی با قانون الهی باشد، و از روی بیخردی به دشمنی با خود برخیزد، و به عمد به تخرب بدن، و ایجاد اختلال در روان و اخلاق اقدام کند، که در این صورت چنین انسانی از آن میته فاسدتر و در آلودگی اخلاقی بدتر است.
در میان تمام ملتهائی که اندک توجهی به حق داشتند، میته را پلید میدانستند و از آن دوری میجستند.
در مذهب یهود حتی در برابر با تورات فعلی میته را چه از حیوان، چه از انسان نجس میدانند، و در این حکم به اندازهای به افراط رسیدهاند که در تورات فعلی تحریف شده میخوانیم: هر کس نزد محتضر باشد پس از فوت او همه حاضران نجس هستند گرچه دستی به میت نگذاشته باشند. «7» در مذهب زردشتیان برای میته حیوان و انسان مقررات بیشتر و سخت تر و افراطی تر از مذهب یهود وجود دارد، انداختن مرده را در رودخانه جنایت بزرگ به حساب میآورند، به این عنوان که رودخانه مقدس است به چه سبب آن را آلوده کردهاند، روی این حساب انجام دهنده آن را محکوم به اعدام میدانند، زردشتیان نه تنها میت را نجس میدانند، بلکه نظرشان این است که تمام اشیاء متعلق به میت حتی کسان نزدیک به او نجس میشوند، گرچه در شهری دیگر باشند و اطلاعی از مردن وی نداشته باشند.
کتاب اسلام و علم امروز میگوید: ما نمیتوانیم اصول طهارت اسلام را محدود به میکرب بدانیم، زیرا میکرب چیزی است که در این چند قرن کشف شده، و هنوز خیلی رموز و دقایق نامعلومی در این زمینه مانده که کشف آن به عهده دانشمندان عصرهای آینده است.
ما دانستهایم که اسلام در دستور طهارت خود در نظر داشته که میکربها زدوده شود، و فهمیدیم که در روزگار پیدایش اسلام این کشف مهم یعنی کشف میکرب را که امروز دانشمندان با علوم تجربی دانستهاند مورد توجه قرار داده است، ولی نباید دستورات دین اسلام را که برای تمام قرون لحاظ شده و حقایقی را در زمینههای گوناگون بیان نموده با کشفیات یک قرن محدود کرد.
آری آنچه در اسلام بعنوان نجاسات شناخته شده مانند میته- خون- گوشت خوک و ... چیزهائی هستند که منبع میکربهای بیماری زاست و برای تندرستی و سعادت انسان زیانبارند.
اما در باطن این دستورات ممکن است فوائد دیگری منظور شده باشد که هنوز بر دانشمندان پوشیده است و ممکن است کسانی که پس از ما پا به دایره زندگی میگذارند و فکر و علمشان از ما بیشتر است آن را بیان نمایند.
خون
خود از مواد آلی حیوانی تشکیل شده و مواد ازتی فراوانی دارد و کانون میکربهاست، تا جائی که طبیبان حاذق برای تشخیص بیماری و پیداکرن سبب اصلی آن به آزمایش خون بیمار متوسل میشوند، تا روشن شود چه نوع میکربی در خون جای گرفته و به فعالیت برضد بدن میکوشد.
میکرب هنگامی که وارد خون در گردش میشود تکثیر پیدا میکند و اگر علاجی در کار نباشد انسان از پای میافتد و چه بسا هلاک میشود.
شارع مقدس اسلام، روزی که میخواست اسلام را تبلیغ کند آن هم در روزی که همه جهان نسبت به انیگونه حقایق بهداشتی و طبی و دیگر حقایق مهم در جهالت و تاریکی به سر میبرد، از زیانهای خون کاملًا آگاه بود، و به مفاسد و مضرات و خطرات آن وقوف کامل داشت، درحالی که مردم آن روزگار خون را از غذاهای رسمی و لذیذ میدانستند!!
آن روز خون را نجس و خوردن آن را حرام اعلام کرد، در کتاب تمدن الاسلام ص 185 میخوانیم: پروست که از فلاسفه غرب است در کتاب خود مینویسد زمانی در آمریکای شمالی با خون تغذیه میکردند، ولی در این دوره کشف شده که خوردن خون زیان فوق العادهای دارد.
بی شک زمانی که از طرف حضرت حق و شارع مقدس قوانین اسلامی خون جزء نجاسات اعلام شد و خوردن آن حرام گشت یک نفر در آن روزگار پیدا نمیشد که مضرات خون را بداند، بلکه در آن روزگار خون را مانند گوشت و سایر مواد خوردنی از جمله غذاهای رسمی و مفید میدانستند و به این سبب خون گوسپند و گاو و دیگر حیوانات را میگرفتند و در روده ریخته روی آتش بریان کرده میخوردند.
گوسپند را سر نمیبریدند که مبادا خونش بریزد و از بین برود، و به قتل صبر که در اسلام حرام شد آن را میکشتند.
در تورات در سفر تثنیه باب 12 آیه 17 آمده: ولی خون را مخور و آن را مثل آب روی زمین بریز.
از این آیه معلوم میشود که خون در ادیان الهی گذشته هم حرام بوده، ولی جاهلان لذت پرست که اکثر مردم جهان را تشکیل میدادند و میدهند حدود دینی را رعایت نکرده و نمیکنند و از حرامی که موجب زیان بدن و اختلال روح میشود پرهیز نمیکنند و ورع و پارسائی به خرج نمیدهند.
گوشت خوک
در آئین مقدس اسلام چنان که در آیات صریح قرآن و روایات آمده گوشت خوک که دیرباز است خوراک غربیان و برخی مسلمان نماهائی که میمون وار مقلد آناناند شده نجس و خوردن آن مؤکداً حرام اعلام شده و حرمت آن چون سایر محرمات تا قیامت باقی است.
شریعت پاک و حکیمانه اسلام به سود بدن و روان انسان، خوک را از اعیان نجسه به شمار آورده و خوردن گوشت و شیر آن را ممنوع، و خرید و فروش آن را حرام نموده است.
فلسفه حرمت گوشت خوک خسارتهای زائدالوصف و زیانهای زیادی است که از این حیوان به محیط زندگی سرایت، و موجب ضررهای سنگین بر بدن و روان انسان است.
محافل علمی دنیای این زمان متوجه زیانها و خسارتهای این گوشت شده، در اندیشه این هستند که انسان را از این منبع ضرر و خطر نجات دهند.
بیان همه زیانهای گوشت خوک در این سطور نمیگنجد از باب نمونه فقط به چند بخش از زیانهای آن اشاره میشود.
1- خوک در تغذیه خودش از خوردن پلیدیها و کثافات حی از نجاسات خود امتناع نمیکند.
«متأسفانه بعضی از انسان نماها به طبیعت خوک دچار شده، از خوردن هرگونه کثافات و نجاسات مالی چون رشوه، غصب، ربا، دزدی، خیانت، کمفروشی، حق یتیم باکی ندارند»
2- خوک غیرت ناموسی ندارد، و دچار پلیدی دیوثی است تا جائی که جفت خود را در معرض خوکهای نر دیگر قرار داده و از این عمل علاوه براین که باک ندارد لذت هم میبرد! و این صفات و اخلاق بدون شک در گوشت او تأثیر دارد، از این جهت اشخاصی که عادت به خوردن گوشت خوک دارند تحت تأثیر این صفات زشت قرار میگیرند.
3- بیماری خطرناک لادرری «ladrerie ازگوشت خوک تولید میشود، در مناطق مسیحی نشین این بیماری فراوان است، ولی در بلاد مسلمان نشین و در میان یهودیان که از خوردن گوشت خوک میپرهیزند ابداً یافت نمیشود.
اسلام و علم امروز در ص 403 میگوید: این بیماری از میکرب تنیابه وجود میآید، که از گوشت خوک که لانه این میکرب است به انسان سرایت میکند و آن را تنیاسلیوم میگویند.
تنیاسلیوم که ازآن به حب القرع یا کرم کدو تعبیر مینمایند در بدن خوک لانه دارد.
این کرم هنگامی که وارد امعاء انسان میگردد، قلابهائی در سر دارد که به جدار روده بند میکند، و یک بخش از حب القرع است که بسا به چهل متر میرسد و هرچه از سر دورتر و به دُم نزدیک تر میگردد ضخیم تر میشود، و بدن آن بندبند است، بند آخرین که از همه بزرگ تر است به اندازه یک لوبیاست، هنگامی که سیر تکاملی به انجام رسید جدا شده وارد مدفوع انسان میگردد، و بند متصل به آن در نوبت تکامل مینشیند تا بزرگ شده جدا شود با مدفوع خارج گردد.
هر یک ازاین بندها چندین هزار از تخم همین میکرب را در درون خود دارند که اگر وارد خاک زراعت، یا محیط باغها گردد، در صورتی که محصول چیده شده را به آن گونه که باید شستشو نکنند، یا مواد لازم میکرب کش را به آن نزنند، خورندگان از خطر این میکرب مصون نخواهند بود.
4- از زیانهای قابل توجه گوشت خوک تولید بیماری تریکینوز است که میکرب آن به نام تریکین یا تریشین است که در گوشت خوک لانه میگذارد به طوری که در یک کیلو گوشت خوک بسا 400 میلیون نوزاد تریکین موجود است.
این حیوان به صورت کرم کوچک از یک میلی متر تا سه میلی متر طول دارد، و در هر ماه میتواند از ده تا پانزده هزار تخم بگذارد، و زیانهای حاصله از آن به مراتب شدیدتر و مفاسدش بیشتر از میکرب تنیاسلیوم است.
عوارض حاصله در بدن انسان به خاطر خوردن گوشت خوک و داخل شدن تریکین به معده انسان کم نیست اول مرتبه گلبولهای قرمز را آسیب میرساند، در نتیجه تولید بیماری کم خونی میکند و سپس سرگیجه و امراض و عوارض دیگری را برای انسان به ارمغان میآورد و نهایتاً در برخی از موارد به مرگ میانجامد، و این است فلسفههای حرمت گوشت خوک از دیدگاه اسلام. «9» حیوانات حلال گوشتی که به وسیله کافران و مشرکان پای بتان و برای مقاصد شیطانی قربانی میشوند، جزء محرمات الهی است و حکم میته را دارد و باید از آن اجتناب کرد، اجتناب از این نوع قربانیها از جلوههای مهم مبارزه آئین توحید با مظاهر شرک است، یقیناً در این نوع قربانیها که میته به حساب میآید آثار سوئی در روح و روان باقی میگذارد.
اگر غربیان و غرب زدهها و مقلدان میمون صفت آنان بگویند امروز با پیشرفت علوم و اختراع دستگاههای گوناگون صنعتی گوشتهای حرام به ویژه گوشت خوک را میتوان از میکرب پاک کرد، و جلوی تولید زیانهای آن را گرفت و راه حرمت را به روی آن که سببش آلودگی گوشت به میکربهای خاص است بست، در پاسخ باید گفت در علم و دانش امروز ثابت شده که همه خوراکیها بر روح و روان و خلقیات انسان اثر میگذارد، آثار سوء این نوع گوشتها را با چه دستگاه صنعتی میتوان از آن زدود؟
مسئله اضطرار
اگر انسانی بدون انجام ظلم و تجاوز به اضطرار دچار شد و در فضای اضطرار جانش به خطر افتاد به حکم غفران و رحمت خدا که در پایان آیه مورد بحث آمده، با توجه به قناعت کردن به مقدار ضرورت یعنی به اندازهای که جانش را از خطر برهد جایز است از محرمات ذکر شده در آیه استفاده کند، البته این مسئله در موقعیتی است که کاملًا از یافتن حلال ناامید باشد، این قانون حکیمانه یعنی جواز بهره گیری از محرمات به هنگام اضطرار از دلایل انعطاف پذیری احکام حق و توجه شارع مقدس به ضرورتها و نیازهای آدمی در جعل قانون است.
جمله غَیرَ باغٍ وَ لا عادٍ بیان شرط برای حکم اضطرار است، یعنی حلال شدن محرمات برای انسان مضطر مشروط به این است که شخص مضطر در حال ستم و تجاوز نباشد و یا ستم و تجاوز او سبب اضطرار او نشده باشد، در کتاب شریف من لایحضره الفقیه به عنوان ارزش جان و ارزش حفظ آن و حرمت به هلاکت انداختن خویش روایت مهمی از حضرت صادق (ع) به این مضمون نقل شده
«من اضطر الی المیته والدم ولحم الخنزیر فلم یأکل شیئاً من ذلک حتی یموت فهو کافر:» «10»
کسی که به واسطه نخوردن مردار و خون و گوشت خوک در حالی که به خوردن آنها ناچار شده بمیرد کافر است.
در باب فلسفه حرمت این گونه محرمات و جواز حلیت آن برای مضطر روایت بسیار با ارزشی از حضرت باقر (ع) روایت شده آنجا که از حضرت میپرسند:
«لم حرم الله عزوجل الخمر و المیته والدم و لحم الخنزیر؟»
به چه سبب خدای عزوجل مست کنندهها و میته و خون و گوشت خوک را حرام نموده، آن حضرت پاسخ داد
«لکنه عزوجل خلق الخلق فعلم مایقوم به ابدانهم ومایصلهم فاحل لهم وباحه وعلم مایضرهم فنهاهم عنه وحرم علیهم ثم احل للمضطر فی الوقت الذی لایقوم بدنه الابه:»
آری خداوند بزرگ انسان را آفرید و برای او آنچه که قوام و مصلحت بدنشان به آن بود معلوم و روشن بود، در نتیجه آنها را برای آنان حلال و مباح فرمود، و روشن و معلوم بود که چه عواملی برای بدن آنان زیانبار است، پس آنان را از آنها نهی کرده و بر آنان حرام نمود، سپس برای مضطر در زمانی که بدن او جز به حرام حفظ نمیشد حرام را مباح کرد.
پی نوشت هآ:
______________________________
(1)- بحار چاپ بیروت، ج 67، ص 308.
(2)- مشکاة الانوار 45.
(3)- امالی طوسی، ج 2، ص 314.
(4)- امالی طوسی، ج 1، ص 226.
(5)- خصال، ج 1، ص 11.
(6)- کافی، ج 2، ص 76.
(7)- مطهرات در اسلام 128 فلسفه احکام، ص 152.
(9)- مشروح بحث این محرمات را در کتاب فلسفه احکام ج 1 و اسلام علم امروز و مطهرات در اسلام ملاحظه کنید.
(10)- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 218، ح 98.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته: استاد حسین انصاریان
...
منبع : پایگاه عرفان