«يقين»عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعي انسان به امري كه مطابق با واقع بوده و با هيچ شبهه اي، هر قدر هم قوي،قابل زوال نباشد.»[1]
مرحوم علّامه طباطبايي ـ رحمة الله عليه ـ مي فرمايد:
«يقين به معني قوت ادراك ذهني است، به طوري كه قابل زوال و ضعف نباشد»[2]
مورد و متعلّق يقين يا مربوط است به چيزي كه از لوازم و اجزاء ايمان است مانند اعتقاد به وجود خداوند تبارك و تعالي و بعثت انبيا و عالم آخرت، و يا مربوط به اموري است كه دخالتي در ايمان ندارد و آنچه در كمال انسان و رسيدن او به سعادت نقش دارد، قسم اول است و آن يقين داشتن به اين است كه تمام امور هستي به دست خداست و او مسبّب الاسباب مي باشد؛ هيچگونه توجهي به غير او نداشته بلكه همه اسباب و وسائط را مسخّر فرمان و حكم خدا بداند.
بداند كه خدا ضامن روزيِ اوست و هر چه را او مقدّر كرده مي رسد، و در نتيجه طمعي به ديگران نداشته باشد.
بداند كه نتيجه تمامي اعمال خوب و بد خود را مي بيند و خداي شاهد و ناظر بر اعمال،خود حاكم روز قيامت است. و حتي از خاطرات قلبي انسان نيز آگاه است. اين حقيقت يقين است.
كسي كه داراي چنين يقيني باشد به لوازم آن نيز ملتزم مي شود، زيرا تفاوت ميان ايمان و يقين به همين است كه چه بسا انسان ايمان به چيزي دارد ولي بعضي از لوازم آن را فراموش مي كند و در نتيجه، عمل منافي با ايمانش انجام مي دهد، به خلاف يقين كه ديگر با فراموشي نمي سازد، زيرا اگر كسي عالم و مؤمن به روز حساب باشد و همواره به ياد آن روزي باشد، كه به حساب كوچك و بزرگ اعمالش مي رسند، مرتكب گناهان نگرديده بلكه نزديك قُرق گاه هاي خدا هم نمي شود.[3]
از اين رو برخي رواياتي كه در بيان معني و تفسير يقين آمده، آن را به لوازم و آثارش تعريف كرده اند.
از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمود:
«از جبرئيل پرسيدم تفسير يقين چيست؟ گفت: مؤمن به گونه اي براي خدا عمل كند كه گويا او را مي بيند، و اگر او خدا را نمي بيند، خدا او را مي بيند. و يقيناً بداند كه آنچه به او رسيده ممكن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممكن نبود به او برسد.»[4]
از امام رضا ـ عليه السلام ـ سؤال شد: يقين چيست؟ فرمود:
«توكل بر خدا و تسليم او شدن و راضي به قضاي الهي بودن و همه امور را به خدا واگذاردن.»[5]
فضيلت يقين
در زمينه فضيلت و ارزش يقين به عنوان يكي از كمالات انسان مؤمن و نيز ترغيب به كسب و تقويت آن، روايات بسياري آمده است كه برخي را يادآور مي شويم:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«خيرُ ما اُلْقِ فِي القَلبِ اليَقينُ»[6]
بهترين چيزي كه در قلب افكنده شده، يقين است.
و نيز فرمود:
«كفي بِاليَقينِ غِنيً»[7]
براي بي نيازي همين بس كه صاحب يقين باشي.
نشانه هاي يقين
يكي از راه هاي پي بردن به وجود چيزي دقّت و بررسي در علائم و نشانه هاي آن است. از اين رو اگر كسي بخواهد وجود يقين و يا درجه و ميزان آن را در قلب خود بيابد، بايد ببيند آيا آثار و نشانه هاي آن را دارد يا نه؟
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:
«علامت كسي كه صاحب يقين باشد، شش چيز است:
1 . از روي حقيقت به خدا يقين كند پس به او ايمان آورد.
2 .يقين آورد كه مرگ حق است و از آن بترسد.
3 . يقين كند كه قيامت حق است و از رسوايي بترسد.
4 . يقين كند كه بهشت حق است و خود را محاسبه كند و شيفته آن باشد.
5 . يقين كند كه دوزخ حق است و كوشش خود را براي نجات از آن ظاهر گرداند.
6 . يقين دارد حساب حق است و خود را محاسبه كند.»[8]
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:
«روزي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نماز صبح را با مردم گذارد سپس در مسجد نگاهش به جواني افتاد كه چرت مي زد و سرش پايين مي افتاد، رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودي فرورفته. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به او فرمود: حالت چگونه است؟ عرض كرد من صبح كردم در حالي كه داراي يقين هستم، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: همانا هر يقين را حقيقتي است حقيقت يقين تو چيست؟
جوان گفت: يا رسول الله همين يقين من است كه مرا اندوهگين ساخته و بيداري شب و تشنگي روزهاي گرم را به من چشانيده و به دنيا و آنچه در آن است بي رغبت گشته ام، تا آنجا كه گويا عرش پروردگارم را مي بينم كه براي رسيدگي به حساب مردم برپا شده و مردم براي حساب محشور شده اند و من هم در ميان آنها هستم وگويا اهل بهشت را مي نگرم كه در نعمتند،و بر كرسي ها تكيه زده يكديگر را معرفي مي كنند وگويا اهل دوزخ را مي بينم كه در آنجا معذبند و فريادرس مي طلبند و گويا الآن صداي زبانه هاي آتش دوزخ را مي شنوم.
آنگاه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«اين جوان بنده اي است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن ساخته»
و به او فرمود:
«بر اين حال كه داري ثابت باش.»
جوان گفت: «يا رسول الله از خدا بخواه شهادت در ركابت را روزيم كند.»
رسول خدا براي او دعا فرمود. مدتي نگذشت كه در جنگي همراه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شركت كرد و بعد از 9 نفر شهيد گشت و او دهمين شهيد بود.[9]
آثار يقين
يقين، برترين درجه كمال ايمان و بالاترين فضائل انساني است. كسي كه به قلّه بلند يقين رسيده باشد؛ دستيابي او به ساير كمالات و فضايل اخلاقي آسان مي گردد؛ بلكه بايد گفت آن كسي كه داراي يقين است، تمامي صفات و اخلاق حسنه را همراه دارد و كسب كرده است.
اينك به برخي از آن آثار اشاره مي كنيم:
الف) آرامش روحي
كسي كه صاحب يقين باشد داراي يك نوع آرامش روحي و اطمينان قلب بوده و حوادث، سختي ها و مشكلات او را مضطرب و نگران نمي سازد؛ بلكه همه مصيبت ها و ناگواري ها در نظرش آسان گرديده و كوچك مي شود.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«إنِّ اللهَ تعالي بعَدلِهِ و قسطِهِ جَعَلَ الرَّوحَ و الرّاحةَ في اليَقينِ و الرِّضا و جَعلَ الهَمَّ و الحُزنَ في الشَّكِّ و السَّخَط»[10]
خداوند به عدل و داد خود نشاط و آسايش را در يقين و رضا قرار داده است و غم و اندوه را در شك و ناخوشنودي.
ب) صبر
دومين نتيجه پرثمر يقين، صبر و استقامت در برابر مشكلات زندگي است. حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«الصَّبرُ ثَمَرةُ اليقين»[11]
صبر، ثمره يقين است.
و نيز فرموده است:
«اگر نه اين بود كه (برخي از ما مسلمانان) دچار ضعف يقين هستيم، اين گونه نبوديم كه زبان به شكايت بگشاييم در برابر سختي كمي كه اميدواريم در آينده نزديك يرطرف شود و در آينده دور (قيامت) ثواب بزرگ آن نصيب مان گردد.»[12]
ج) اخلاص:
كسي كه صاحب يقين باشد اعمال و نيات او خالص است و جز رضاي خدا كسي و چيزي رادر نظر ندارد.
علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«غايةُ اليقينِ الإخلاصُ»[13]
نهايت درجه يقين، اخلاص است.
د) زهد
از ديگر آثار و ثمرات يقين زهد است؛ زيرا كسي كه يقين به فنا و زوال دنيا دارد، هيچ گاه به آن دل نمي بندد.
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود:
«الزُّهدُ ثَمَرةُ اليَقينِ»[14]
زهد ثمره يقين است.
هـ ) توكّل
كسي كه يقين دارد در عالم هستي مؤثري جز خدا نيست، در تمام امورش فقط به خدا توكل نموده و اعتمادش تنها به قدرت لايزال الهي مي باشد كه يكي ديگر از آثار يقين است.
علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«التَّوَكُّلُ من قُوَّةِ اليقين»[15]
توكل نشانه قوّت يقين است.
و) رضا و تسليم
از جمله ثمرات ارزشمند ديگري كه يقين در پي دارد، رضا و تسليم است زيرا فرد صاحب يقين تمامي امور را از سوي خداوند مي داند و معتقد است كه هيچ برگي از درختي نمي افتد مگر به اذن و اراده حق تعالي از اين رو در برابر آنچه از سوي خداوند براي او مقدّر شده باشد راضي بوده و در برابر قضاي الهي تسليم است.
امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«الرِّضا ثَمَرَةُ اليَقينِ»[16]
رضا ثمره يقين است.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«الرِّضا بِمكروهِ القضاءِ مِن أعلي دَرجاتِ اليَقينِ»[17]
راضي بودن به قضاي مكروه، نشانه برترين درجات يقين مي باشد.
ز) آسان شدن انفاق
كسي كه صاحب يقين باشد، انفاق كردن اموال، در راه خدا، برايش آسان است، زيرا او يقين دارد كه هر چه را انفاق كند عوض آن را مي گيرد، چرا كه اين وعده خداوند است و يقين دارد كه حق تعالي صادق ترين افراد در گفتار و وعده هايش مي باشد.
پس در هنگام بخشش، دستش باز است و با جود و سخاوت بيشتري انفاق مي كند.
امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«اِستَنزلُوا الرِّزقَ بِالصَّدَقَةِ وَ مَنْ أَيْقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطيَّةِ»[18]
با دادن صدقه روزي را طلب كنيد، چون كسي كه به گرفتن عوض يقين دارد در بخشيدن سخاوتمند است.
پی نوشت ها:
[1] . مراة العقول، ص 354، دارالكتب الاسلاميه، به نقل از محقق طوسي.
[2] . الميزان، ج 4، ص 40، ترجمه مصباح.
[3] . ترجمه الميزان، ج 1، ص 73، انتشارات اسلامي.
[4] . بحارالانوار، ج 67، ص 173، بيروت.
[5] . همان، ص 138.
[6] . همان، ص 173.
[7] . بحارالانوار، ج 67، ص 174.
[8] . تحف العقول، ص 22.
[9] . اصول كافي، ج 2، ص 44.
[10] . اصول كافي.ج 2، ص 51، چ بيروت.
[11] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 133.
[12] . شرح نهجالبلاغه، ابن ابي الحديد، ج 20، ص 255.
[13] . شرح غررالحكم، ج 4، ص 369.
[14] . همان، ج 1، ص 125.
[15] . همان، ص 184.
[16] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 190.
[17] . بحارالانوار، ج 71، ص 152، اسلاميه.
[18] . نهجالبلاغه، فيض، حكمت 132، ص 1152.
علي اصغر الهامي نيا ـ اصول اخلاق اسلامي، ص71
منبع : سایت اندیشه قم