وقتى حليمه سعديه پس از ولادت از آمنه وى را براى شير دادن به دامن پاكش گذاشت و خواست از طرف چپ سينهاش وى را شير بدهد چون طرف راستش ساليان دراز بود خشك شده بود شير نگرفت، چون شكوه به خانوادهاش برد، به او گفتند: از طرف راست شيرش بده، جواب داد: آن طرف به علّت مرض از بين رفته، گفتند: همان طرف خشك را در دهانش بگذار، باشد تا با گرفتن آن به گرفتن طرف ديگر ميل پيدا كند، چون او را برگرداند دهان مبارك به سينه خشك شده گذاشت، ناگهان مانند چشمه اول بهار شير شيرين جوشيدن گرفت، با اين معجزه الهى خواست سه مطلب را به جهانيان اعلام كند:
1- من نيامدهام تا چيزى از كسى بگيرم، آمدهام تا شما تهيدستان جهان را غنى كنم كه من نيازمند به شما نيستم، ولى شما در تمام زمينهها محتاج من هستيد!
2- من چپگرا نيستم، راهم از هم اكنون راه راست و صراط مستقيم است و در اين راه راهبر و راهنمايم!
3- شما را اى حليمه سعديه! فرزندى نوزاد است كه بايد از سينهات سير و سيراب شود و با يك جانب سينه فقط يك نوزاد را مىتوان اداره كرد، من نيامدهام حق كسى را گرچه به اندازه ذرّهاى باشد پايمال كنم كه من آمدهام تا حقوق به غارت رفته همه انسانها را به صاحبان حق برگردانم!!
منبع : پایگاه عرفان