فارسی
جمعه 28 ارديبهشت 1403 - الجمعة 8 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكايت گرگان و كرمان‏

شخصى از ديگرى پرسيد: آقا از گرگان تا كرمان چقدر فاصله است؟ گفت: يك متر. گفت: حالا من از تو پرسيدم، تو عاقلى يا ديوانه‌اى. گفت: نه من عاقلم. گفت:

گرگان مى‌دانى كجاست؟ گفت: بله گرگان را مى‌شناسم. گفت: كرمان را مى‌دانى كجاست؟ گفت: بله، تمام كرمان را هم مى‌شناسم، گفت: پس چرا مى‌گويى يك متر، بيش از هزار كيلومتر فاصله است. چطور يك متر است. گفت: اكثر مردم پايبند به دين نيستند، پايبند به پول و شكم هستند، اينها را مى‌گويند گرگان، كرمان هم يك مترى زمين است كه اين مردم را چال مى‌كنند، تمام اين ميت كرم مى‌افتد، از گرگان تا كرمان يك متر است.


منبع : پایگاه عرفان
  • حكايت گرگان و كرمان‏
  • گرگان و كرمان‏
  • حكايت گرگ و كرم‏
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    من دختر رئيس قبيله هستم
    ذكر خدا بگو
    همه از آدمند و آدم از خاك‏
    حكايتى از اميرالمؤمنين (ع)
    حكايت موسى عليه السلام و برخ الأسود
    حكايت فروش نخلستان و انفاق آن‏
    دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
    تا از مرگ غفلت نكنيم‏
    اعتماد و توكل بر حق‏
    حكايت حاكم مصر

    بیشترین بازدید این مجموعه

    حكايت موسى عليه السلام و برخ الأسود
    حكايت فروش نخلستان و انفاق آن‏
    حكايت حاكم مصر
    حكايتى از اميرالمؤمنين (ع)
    حکایت خدمت به پدر و مادر
    حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
    اعتماد و توكل بر حق‏
    ذكر خدا بگو
    همه از آدمند و آدم از خاك‏
    ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^