آستانهٔ حسینی، مدفن مطهر حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) مکنی به ابی عبدالله مشهور به سیدالشهداء، امام سوم شیعیان.
آستانهٔ حسینی در عصر بنیامیه پس از به شهادت رسیدن سیدالشهداء (علیه السلام) و اصحاب وی در سرزمین کربلا، بنیاسد پیکر مطهر او را دفن نمودند و با ایجاد یک قبر دستهٔ جمعی اصحاب را به خاک سپردند. آنان اولین کسانی بودند که قبر سید الشهداء (علیه السلام) را به شکل بارز و برجسته با وجود منع و ارعاب شدید حکام اموی بنام کردند بدون شک بزرگترین جرأت بنیاسد- بویژه زنان این طایفه که پیش قدم شدند- در دفن شهدای کربلا بودند. در اطراف قبر مطهر، مسجد و یا سایهبانی بنا نشده بود، لذا قبر مطهر، در سالهای اول بدون سایهبان بوده است.
اولین زائر قبر مطهر، عبیدالله فرزند حر جعفی، از بزرگان کوفه بود که چندی از شهادت آن حضرت نگذشته بود که جهت زیارت قبر مطهر وارد کربلا شد و سخت پشیمان بود از اینکه آن حضرت وی را دعوت به نصرت خویش کرده بود و او به یاری فرزندان فاطمه نشتافته بود. ولی در مقابل قبر ایستاد و قصیدهٔ معروف خود را سرود که مطلع آن چنین است:
یقول امیر قادر و ابن قادر *** الا کنت قاتلت الحسین بن فاطمه
در 20 صفر سال 62 ق صحابی مشهور، جابربن عبدالله انصاری، به زیارت قبر ابی عبدالله شتافت و چون بینایی خود را از دست داده بود، به اطرافیان میگفت که دست من را به قبر سید الشهداء (علیه السلام) بمالید. علیرغم تمام موانعی که بنیامیه در راه زیارت قبر ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) ایجاد کرده بودند شیعیان به زیارت وی میشتافتند و تردیدی نیست که قبر آن حضرت ظاهر و مشخص بوده است.
بعد از واقعهٔ کربلا حرکت انقلابی و مخفیانهٔ توابین شکل گرفت و در اوائل حکومت عبدالملک ابن مروان قیام کردند و در شب اول ربیع الاول 65 ق در نخیله، بین راه کوفه و کربلا چادر زدند. توابین که بیش از چهار هزار مرد جنگجو بودند به رهبری ابن سرد خزاعی وارد کربلا شدند و درون قبر مطهر گرد آمدند و با گریه و ناله و ضجه که در فضای کربلا طنین افکنده بود، قسم یاد کردند که انتقام خون آن حضرت را خواهند گرفت. آنان یک شبانهروز در کنار قبر سید الشهداء (علیه السلام) اقامت گزیدند، سپس با قبر مطهر وداع کردند و این اولین اجتماع عظیم مذهبی سیاسی پس از واقعهٔ طف در کربلا کنار مرقد سیدالشهداء (علیه السلام) است و قبر آن حضرت تمام آن زمان هنوز بدون سایهبان بود.
عمارت اول: مختاربن ابی عبید ثقفی در سال 66 ق به کمک ایرانیان به خونخواهی ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) قیام نمود و اولین آستانهٔ حسینی که دارای حرم و گنبد گچی و آجری بود و در کنار آن مسجدی جهت سکونت زائرین قرار داشت، در زمان او بنا شد و با گذشت زمان در اطراف آن بازار و خانههای محکمی تأسیس گردید.
این آستانه دارای دو در شرقی و غربی بود. بعضی از محققین ذکر نمودهاند که عمارت اول آستانه توسط مختار در سال 66 ق انجام گرفت جمع دیگری وجود آستانه و عمارت را تأیید کرده ولی نسبت به مؤسس آن تشکیک میدارند که آیا توسط بنیاسد- که اجساد مطهر شهدای کربلا را دفن نمودند- بنا گشته و یا دیگران سیدمحسن امین در اعیان الشیعة (627/1 مینویسد: «عمارت اول بقعهٔ شریف، چنانچه آثار و اخبار دلالت دارد، در زمان بنیامیه تأسیس گشت و در عصر بنیامیه آستانهٔ حسینی دارای سایهبان و مسجدی بود که تا عصر هارون الرشید در دولت بنی العباس ادامه داشته است ولی نمیدانیم چه شخصی آن را بنا کرده است»). ابن قولویه قمی در کامل الزیارة (133) آورده است که بنیاسد علامتی مشخص نصب نمودند که آثار قبر از بین نرود به احتمال بسیار، مراد از علامت مشخص همان درخت سدره است که توسط هارون الرشید عباسی قطع گشت ولی قبر مطهر بدون سایهبان تا عصر مختار در کربلا وجود داشته است و در زمان او بقعهای بر فراز آن بنا کردند این بقعه در زمان هارون الرشید ویران شد و تمامی خانههایی که شیعیان به تشویق ائمه (علیهم السلام) در مجاورت آستانهٔ حسینی ساخته بودند به دستور هارون خراب گردید.
محل آستانه و قبر مطهر را شخم زدند و درخت سدره را که بنیاسد جهت علامت قبر و سایهبان و هدایت زائران کاشته بود قطع نمودند این اولین تخریب عمارت حسینی بود.
عمارت دوم: مأمون خلیفهٔ عباسی در سال 198 ق به اریکهٔ قدرت رسید و برخلاف سیاست پدر خود و به جهت کسب رضایت شیعیان خراسان اظهار محبت و دوستی به شیعیان کرد و تصمیم گرفت که خلافت را به امام رضا (علیه السلام) تفویض نماید لذا شیعیان فرصت را مغتنم شمردند و آستانهٔ مجلل و باشکوهی بر مزار ابی عبدالله (علیه السلام) بنا کردند و راه کربلا برای عشاق قبر سید الشهداء (علیه السلام) باز شد و سیل مهاجرت به سمت کربلا سرازیر گردید و تمامی خرابیها را بازسازی نمودند و در سال 1232 ق متوکل عباسی به قدرت رسید، وی دشمنی خاصی با شیعیان و آل ابی طالب داشت موقعی که اطلاع حاصل نمود که کربلا گسترش یافته و شیعیان آن حضرت و اکناف به زیارت آستانهٔ حسینی میشتابند دستور خرابی آستانه و خانههای اطراف آستانه را صادر نمود.
حمدالله مستوفی مینویسد: «آنرا مشهد حائری خوانند جهت آنکه چنان ذکر رفت که به عهد متوکل خلیفه آب درو بستند تا خراب شود آب حیرت آورد و زمین گور خشک ماند». طبری در حوادث سال 236 ق اشاره میکند که متوکل دستور خرابی آستانهٔ حسینی را داد و تمامی خانههای اطراف آستانه و زمین را شخم زد و کشت نمود.
عمارت سوم: متوکل به دست فرزند خویش منتصر، در سال 247 ق به قتل رسید. منتصر برخلاف سیاست پدر خود، به شیعیان امنیت و رفاه داد و اموال زیادی بین علویان تقسیم نمود و مجدداً آستانهٔ حسینی را باشکوه و جلال بنا نمود و منارهٔ بلندی در کناره آستانه بنا کرد که با نورافشانیاش زائرین شبرو از دور راه را باز مییافتند. شیعیان فرصت را مغتنم شمرده و به سوی کربلا سرازیر گشتند که از آن جملهاند سیدابراهیم مجاب فرزند محمد العابدبن امام موسی کاظم (علیه السلام) که قبر وی در زاویهٔ رواق شمال غربی حرم حسینی معروف است.
عمارت چهارم: سقف عمارتی که منتصر عباسی در 247 ق برپا ساخته بود، در سال 273 ق فرو ریخت. حدود 28 ق داعی الصغیر فرمانروای طبرستان و از نوادگان زیدبن امام زین العابدین (علیه السلام) به تعمیر آستانه پرداخت و به رونق و شکوه آن افزود. عمارت پنجم: عضدالدوله دیلمی در سال 367 ق وارد بغداد شد، سپس به زیارت کربلا و نجف شتافت و دستور بنای تمامی عتبات مقدسهٔ عراق را صادر نمود. بنای آستانهٔ حسینی در سال 367 ق شروع شد و در سال 371 ق پایان یافت که شامل یک حرم بزرگ و گنبدی بر روی قبر شریف بود و چهار رواق هماهنگ در چهار طرف حرم مطهر و صحن ششگوشه و در قسمت شرقی صحن شریف یک صحن کوچک وجود داشت که در آن مقابر خاندان آل بویه بود و یک در آن به بازار باز میشد و بازار مذکور به آستانهٔ حضرت عباس (علیه السلام) جهت رفت و آمد زائرین منتهی میگردید.
داخل حرم مطهر با قندیلهای طلا جهت روشنائی تزیین شده و دیوارهای حرم و رواقها را با چوب ساج و آیینههای بزرگ پوشانیده بودند. و صندوقی از چوب ساج منبتکاری بر قبر مطهر قرار داشت و نهر آب تا مقابل آستانهٔ حسینی و اطراف صحن میآمد که آثار آن تا نیمهٔ اول قرن چهاردهم هجری در کربلا باقی بود. عضدالدوله هجرت شیعیان را به شهر کربلا تشویق میکرد و اطراف آستانه خانههای زیادی ساخت و در بین مهاجرین و ساکنین حائر شریف تقسیم کرد و مستمری ماهانه و موقوفات زیادی برای مجاورین و خدمهٔ آستانهٔ حسینی تعیین کرد و بازار بزرگ سر پوشیدهای بین آستانهٔ حسینی و آستانهٔ حضرت عباس تأسیس نمود که تا عصر حاضر بازار مذکور به صورت وقف در تصرف ذریهٔ وی باقی است.
عضدالدوله در ضلع شرقی صحن شریف برای خود خانهای بنا کرد که یک در آن مستقیماً در صحن حسینی باز میشد و در دوم آن در بازاری که خود ساخته بود و همه ساله که به زیارت کربلا مشرف میگشت در آن منزل سکونت میگزید و منزل مذکور توسط ذریهٔ وی ملأ محمدکاظم طالقانی وقف گشت، سپس شیخ محمدجعفر فرزند ملأ محمدکاظم طالقانی آن را به مدرسهٔ دینی تبدیل نمود. آتشسوزی در آستانهٔ حسینی: دو شمع بزرگ که همه شب تا صبح در دو طرف قبر مطهر روشن بود، در 14 ربیع الاول سال 407 ق شب هنگام بر زمین افتاد و حریق بزرگی درگرفت و تمامی دیوارهای حرم و رواق که با آیینه و چوب ساج مزین بود و فرشهای حرم و پردههای گرانبها آتش گرفت، ولی چون در ساختمان اصلی آستانه چوب به کار نرفته و تمامی عمارت از طاقهای ضربی و گچ و آجر بود، به کانون عمارت آسیبی نرسید. حسن فرزند مفضل بن سهلان رامهرمزی، وزیر سلطان الدوله بویه خسارت وارده بر اثر آتشسوزی را جبران نمود و حصار محکمی اطراف شهر کربلا بنا نمود و این حصار حائر شریف همان حدودی است که ابن ادریس در سال 588 ق در کتاب المواریث از السرائر ثبت کرده است. جمعی از مورخین و در رأس آنها سیدمحسن امین در اعیان الشیعة میگویند که حسن رامهرمزی وزیر سلطان الدوله تجدید عمارت ششم آستانهٔ حسینی را انجام داد و عمارت هفتم آستانهٔ حسینی را سلطان اویس ایلخانی تعهد کرد، در صورتی که عمارت پنجم آستانهٔ حسینی، توسط عضدالدوله، همین عمارت آستانهٔ عصر حاضر است که در سال 407 ق بر اثر آتشسوزی تزیینات آن آتش گرفت، ولی اصل عمارت سالم باقی ماند و وزیر سلطان الدوله ترمیم و اصلاح آسیبهای آستانه را تقبل کرد و از عهده برآمد. از اشخاص معدودی که داخل آستانهٔ حسینی را وصف میکنند: ابنبطوطه (م 777 ق) است که به سال 727 ق وارد کربلا شد، وی در وصف آستانهٔ حسینی چنین اظهار میدارد: «از حله به سوی کربلا، مشهد حسین بن علی (علیه السلام) حرکت کردیم.
کربلا شهر کوچکی است که نخلستانها اطراف آنرا گرفتهاند و از رودخانهٔ فرات آبیاری میشوند. روضهٔ مقدسهٔ امام حسین در داخل شهر واقع شده و مدرسهای بزرگ و زاویهای دارد که در آن برای مسافرین طعام میدهند. خدام و حاجیان بر در روضهٔ امام ایستادهاند و ورود به حرم بیاجازه آنان میسر نیست و هنگام ورود عتبهٔ شریفه را که از نقره است باید بوسید. روی ضریح مقدس امام قندیلهای زرین و سیمین گذاشته شده و از درهای آن پردههای حریر آویختهاند». آستانهٔ حسینی در عصر جلایریان: پس از تأسیس دولت جلایریان در ایران به دست شیخ حسن ایلکانی در سال 740 ق، سلطان اویس فرزند شیخ حسن در سال 767 ق تعمیرات آستانهٔ حسینی را شروع نمود که عمر وی به اتمام آن وفا نکرد و فرزند او سلطان احمد در سال 786 ق آنرا انجام داد و تاریخ تعمیرات مذکور بالای محراب جنب رأس شریف معروف به نام «نخلهٔ مریم» که از آثار هنری ایرانی و حجاری اسلامی قرن پنجم بود ثبت بود تا اینکه بیجهت و براساس بغض و کینه با تشیع در سال 1363 ق به دستور استاندار وقت کربلا، محو شد.
امیرجان مشهور به مرجان، غلام سلطان اویس جلایری که والی بغداد بود و بعداً سر به عصیان برداشت، در ضلع شرقی صحن حسینی مسجدی بنا کرد که تا امروزه باقی است و منارهٔ بسیار زیبا و عظیم در آن برافراشت که در بزرگی و شکوه و هنر نظیر نداشت. متأسفانه باز بر اثر کینه به مذهب تشیع، در سال 1354 ق حکومت بغداد دستور هدم آنرا صادر کرد. آستانهٔ حسینی در عصر صفوی: در روز 25 جمادی الثانی سنة 914 ق شاه اسماعیل صفوی وارد بغداد گشت و مورد استقبال شیعیان قرار گرفت و در روز بعد به سمت کربلا رهسپار شد و به زیارت بقعهٔ سید الشهداء (علیه السلام) مشرف شد و یک شبانهروز در حرم مطهر معتکف گشت و دستور تعمیرات لازم را صادر نمود و دوازده قندیل طلای خالص جهت روشنائی حرم مطهر اختصاص داد و همچنین تمامی حرم و رواقهای شریف را با گرانبهاترین فرشهای ابریشم ایرانی مفروش ساخت و بین علویان و ساکنان کربلا هدایای نقدی و غیرنقدی تقسیم نمود. عباس العزاوی در تاریخ العراق مینویسد که شاه اسماعیل صفوی دستور جلب هنرمندان و مهندسین را از تمامی مملکت داد که شش صندوق منقوش به نقوش خطائیه و اسلیمیه در نهایت دقت و ابداع ساختند و برای عتبات مقدسه گسیل داشت که یکی از آنان را به آستانهٔ حسینی و دوم را به آستانهٔ حضرت عباس اهداء نمود. تهیه و نصب این صندوقها در سال 932 ق به پایان رسید، در سال 1032 ق شاه عباس به زیارت کربلا مشرف گشت و ضریحی از فولاد بر روی صندوق شاه اسماعیل نهاد و دستور تعمیر گنبد و کاشیکاری آنرا صادر نمود. در سال 1048 ق سلطان مراد عثمانی گنبد آستانه را تعمیر کرد.
آستانهٔ حسینی در عصر نادرشاه افشار: در سال 1135 ق همسر نادرشاه تعمیرات وسیعی را در آستانهٔ حسینی انجام داد و صندوق بسیار زیبا و نفیسی جهت قبر شریف ساخت و حرم و رواقها را با قالبهای نفیس فرش نمود و با پردههای گرانبها تزیین بخشید. آستانهٔ حسینی در عصر قاجاریه: در سال 1207 ق گنبد شریف آستانهٔ حسینی توسط آقا محمدخان قاجار پوشش طلا شد. در 18 ذی الحجة الحرام سال 1216 ق که تمامی جوانان و مردان کربلا جهت زیارت به نجف اشرف رفته بودند، سعودبن عبدالعزیز وهابی فرصت را مغتنم شمرده و در رأس لشکری بزرگ به شهر کربلا حمله نمود و هزاران نفر را به خاک و خون کشیده، کشتار بیرحمانهای راه انداخت و آستانهٔ حسینی را ویران و اموال آستانه را غارت کرد و تمام قندیلهای طلاو نقرهٔ صفویه و فرشهای گرانقیمت را به تاراج برد. پس از رسیدن خبر حملهٔ وهابیها به کربلا، فتحعلیشاه قاجار دستور تعمیر خرابیهای وهابیان را صادر نمود و همچنین مقداری طلا جهت تذهیب گنبد که قسمتی از آن ویران و یا طلاهای آن سیاه شده بود ارسال داشت و ضریح نقرهای اهداء نمود و صندوق شریف را که توسط وهابیها قسمتی از آن سوخته بود تعمیر نمود. در سال 1273 ق ناصرالدینشاه تعمیراتی در آستانه انجام داد و برای سومین بار در عصر قاجاریه به دستور ناصرالدینشاه، گنبد آستانه تجدید طلاکاری شد. در سال 1270 ق شیخ عبدالحسین طهرانی مشهور به شیخ العراقین که وصی صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بود، از ثلث ماترک وی هشتاد خانهٔ مجاور صحن شریف حسینی را در قسمت غرب و جنوب غربی خریداری نمود و آنها را به صحن شریف حسینی ملحق کرده و صحن شریف را توسعه داد.
آستانهٔ حسینی در عصر حاضر: آستانهٔ حسینی که یکی از شاهکارهای معماری عصر آل بویه است، در قلب شهر کربلا واقع و دارای ده در ورودی به داخل صحن شریف میباشد. دو در در جنوب صحن به نام درب القبلة و درب الرحمة؛ در غرب صحن، سه در به نامهای درب زینبیه و درب رأس الحسین و درب السلطانیه؛ در قسمت شمال، درب السدرة درب السلام؛ در قسمت شرق صحن شریف، سه در به نامهای درب الکرامة و درب الشهداء و درب قاضی الحاجات. همچنین دارای 65 حجره است که در مقابل هر یک از حجرات یک ایوان قرار دارد. یک مسجد بزرگ هم در قسمت شرقی صحن بین درب قاضی الحاجات و درب الشهداء و یک حسینیه بین درب الشهداء و درب الکرامة و در قسمت جنوب صحن تکیه یا خانقاه بکتاشیه احداث شده است. این تکیه در قرن دهم هجری با اخذ قسمتی از خانهٔ ذریهٔ آل بویه که یک در این خانه داخل صحن باز میگشت بنا شد و باقی خانهٔ مذکور که ملک ذریهٔ آل بویه شیخ حسن فرزند میرزا علی نقی آل صالحی بود در احداث فلکهٔ اطراف صحن شریف خراب شد. در صحن شریف حسینی، چندین محل جهت انبار فرشهای آستانه و دیگر وسائل آن و در قسمت جنوب شرقی صحن مطهر قبر میرزای دوم شیرازی و در قسمت شمال غرب، قبر شیخ عبدالحسین شیخ العراقین از مشایخ اجازات و وصی امیرکبیر و در اطراف صحن شریف، جمعی کثیر از علمای امامیه و سلاطین شیعه مدفوناند. خود صحن شریف از دو طبقه تشکیل شده که تمامی دیوارهای آن با کاشی مزین است و هیأت شکوهمندی دارد. در وسط صحن شریف، آستانه قرار دارد که از چهار طرف آن درهای متعددی جهت ورود به رواقهای مطهر دارد، ولی در اصلی و بزرگ آن در جنوبی حرم است. در مقابل در آستانه ایوان بزرگی واقع است که به ایوان طلا شهرت دارد و دو طرف ایوان چهار کفشکن است. قبلاً ستونهای این ایوان از چوب بود ولی در سال 1387 ق حاج قنبر رحیمی، از تجار و معدنداران ایران، دوازه ستون از سنگ مرمر که در نهایت زیبائی حجاری گشته بود به آستانهٔ حسینی اهداء نمود و در سال 1389 ق شروع به تعمیر ایوان طلا و نصب ستونهای آن نمودند. دو طرف ایوان دو منارهٔ بلند از طلا نظر هر بینندهای را از دور به خود جلب میکند. ایوان دارای سه در ورودی است که به رواق جنوبی حرم شریف منتهی میگردد و در وسط از آن دو در دیگر بزرگتر میباشد و از طلا در اصفهان ساخته شده. رواق جنوبی حرم را رواق حبیب بن مظاهر اسدی مینامند، چون قبر حبیب شهید کربلا در آن واقع است و بنیاسد او را در مقبرهٔ دسته جمعی شهدای کربلا دفن نکرده قبر جداگانهای برای وی ساختند زیرا از بزرگان قبیلهٔ بنیاسد بود.
در داخل حرم صندوق گرانبهائی بر روی قبر مطهر قرار دارد که بر روی آن ضریح نقره نصب است و بالای ضریح اشعاری با طلا ثبت است. کف و دیوارهای حرم و رواق تا حدود 2 متر از بهترین سنگ مرمر ایران است. حرم و رواقها را با کاشیکاری آیات قرآنی زینت دادهاند. تمامی سقفهای حرم و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آیینه کاری شده است. در قسمت شرق قبر سید الشهداء (علیه السلام) قبر دسته جمعی شهدای عاشورا واقع است و قبر حضرت علی اکبر (علیه السلام) جداگانه در ضریح سید الشهداء میباشد. از قبور علمای بزرگ امامیه، در رواق جنوبی قبر میرزا مهدی شهرستانی و در رواق شرقی قبر آقا باقر بهبهانی (که بر روی آن صندوق نفیسی نصب است) و مقبرهٔ صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و در رواق شمالی آستانه، قبر جمعی از سلاطین قاجاریه از جمله احمدشاه و قبر سیدابراهیم مجاب که دارای ضریح خاصی است و در رواق غربی جنب پنجرهٔ بالا سر سیدالشهداء (علیه السلام) قبر ملامحمد صالح برغانی و برادر وی ملاعلی برغانی قرار دارد، در منتهی الیه رواق جنوبی محلی است که به قتلگاه معروف است و این اثر از قدیم باقی است، اینجا محلی است که ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) از اسب خویش بر زمین افتاد و در این مکان بود که شمر سر مبارک حضرت را از بدن شریفش جدا کرد.
کتابنامه:
بحارالانوار، 390/45-409؛ تاریخ کربلا (تمام کتاب)؛ تاریخ گزیده، 322؛ کربلا فی حاضرها و ماضیها (خطی)؛ سفرنامه، ابن بطوطه، ترجمهٔ فارسی، 214-215؛ تاریخ العراق، 335-345؛ تاریخ ابن الاثیر، 102/9؛ النجوم الزاهرة، 241/4؛ نزهة اهل الحرمین، 21؛ تاریخ ابن الجوزی، 28/7.
منبع مقاله:
گروه نویسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشیع، تهران: حکمت، چاپ اول.
آستانهٔ حسینی، مدفن مطهر حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) مکنی به ابی عبدالله مشهور به سیدالشهداء، امام سوم شیعیان.
آستانهٔ حسینی در عصر بنیامیه پس از به شهادت رسیدن سیدالشهداء (علیه السلام) و اصحاب وی در سرزمین کربلا، بنیاسد پیکر مطهر او را دفن نمودند و با ایجاد یک قبر دستهٔ جمعی اصحاب را به خاک سپردند. آنان اولین کسانی بودند که قبر سید الشهداء (علیه السلام) را به شکل بارز و برجسته با وجود منع و ارعاب شدید حکام اموی بنام کردند بدون شک بزرگترین جرأت بنیاسد- بویژه زنان این طایفه که پیش قدم شدند- در دفن شهدای کربلا بودند. در اطراف قبر مطهر، مسجد و یا سایهبانی بنا نشده بود، لذا قبر مطهر، در سالهای اول بدون سایهبان بوده است.
اولین زائر قبر مطهر، عبیدالله فرزند حر جعفی، از بزرگان کوفه بود که چندی از شهادت آن حضرت نگذشته بود که جهت زیارت قبر مطهر وارد کربلا شد و سخت پشیمان بود از اینکه آن حضرت وی را دعوت به نصرت خویش کرده بود و او به یاری فرزندان فاطمه نشتافته بود. ولی در مقابل قبر ایستاد و قصیدهٔ معروف خود را سرود که مطلع آن چنین است:
یقول امیر قادر و ابن قادر *** الا کنت قاتلت الحسین بن فاطمه
در 20 صفر سال 62 ق صحابی مشهور، جابربن عبدالله انصاری، به زیارت قبر ابی عبدالله شتافت و چون بینایی خود را از دست داده بود، به اطرافیان میگفت که دست من را به قبر سید الشهداء (علیه السلام) بمالید. علیرغم تمام موانعی که بنیامیه در راه زیارت قبر ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) ایجاد کرده بودند شیعیان به زیارت وی میشتافتند و تردیدی نیست که قبر آن حضرت ظاهر و مشخص بوده است.
بعد از واقعهٔ کربلا حرکت انقلابی و مخفیانهٔ توابین شکل گرفت و در اوائل حکومت عبدالملک ابن مروان قیام کردند و در شب اول ربیع الاول 65 ق در نخیله، بین راه کوفه و کربلا چادر زدند. توابین که بیش از چهار هزار مرد جنگجو بودند به رهبری ابن سرد خزاعی وارد کربلا شدند و درون قبر مطهر گرد آمدند و با گریه و ناله و ضجه که در فضای کربلا طنین افکنده بود، قسم یاد کردند که انتقام خون آن حضرت را خواهند گرفت. آنان یک شبانهروز در کنار قبر سید الشهداء (علیه السلام) اقامت گزیدند، سپس با قبر مطهر وداع کردند و این اولین اجتماع عظیم مذهبی سیاسی پس از واقعهٔ طف در کربلا کنار مرقد سیدالشهداء (علیه السلام) است و قبر آن حضرت تمام آن زمان هنوز بدون سایهبان بود.
عمارت اول: مختاربن ابی عبید ثقفی در سال 66 ق به کمک ایرانیان به خونخواهی ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) قیام نمود و اولین آستانهٔ حسینی که دارای حرم و گنبد گچی و آجری بود و در کنار آن مسجدی جهت سکونت زائرین قرار داشت، در زمان او بنا شد و با گذشت زمان در اطراف آن بازار و خانههای محکمی تأسیس گردید.
این آستانه دارای دو در شرقی و غربی بود. بعضی از محققین ذکر نمودهاند که عمارت اول آستانه توسط مختار در سال 66 ق انجام گرفت جمع دیگری وجود آستانه و عمارت را تأیید کرده ولی نسبت به مؤسس آن تشکیک میدارند که آیا توسط بنیاسد- که اجساد مطهر شهدای کربلا را دفن نمودند- بنا گشته و یا دیگران سیدمحسن امین در اعیان الشیعة (627/1 مینویسد: «عمارت اول بقعهٔ شریف، چنانچه آثار و اخبار دلالت دارد، در زمان بنیامیه تأسیس گشت و در عصر بنیامیه آستانهٔ حسینی دارای سایهبان و مسجدی بود که تا عصر هارون الرشید در دولت بنی العباس ادامه داشته است ولی نمیدانیم چه شخصی آن را بنا کرده است»). ابن قولویه قمی در کامل الزیارة (133) آورده است که بنیاسد علامتی مشخص نصب نمودند که آثار قبر از بین نرود به احتمال بسیار، مراد از علامت مشخص همان درخت سدره است که توسط هارون الرشید عباسی قطع گشت ولی قبر مطهر بدون سایهبان تا عصر مختار در کربلا وجود داشته است و در زمان او بقعهای بر فراز آن بنا کردند این بقعه در زمان هارون الرشید ویران شد و تمامی خانههایی که شیعیان به تشویق ائمه (علیهم السلام) در مجاورت آستانهٔ حسینی ساخته بودند به دستور هارون خراب گردید.
محل آستانه و قبر مطهر را شخم زدند و درخت سدره را که بنیاسد جهت علامت قبر و سایهبان و هدایت زائران کاشته بود قطع نمودند این اولین تخریب عمارت حسینی بود.
عمارت دوم: مأمون خلیفهٔ عباسی در سال 198 ق به اریکهٔ قدرت رسید و برخلاف سیاست پدر خود و به جهت کسب رضایت شیعیان خراسان اظهار محبت و دوستی به شیعیان کرد و تصمیم گرفت که خلافت را به امام رضا (علیه السلام) تفویض نماید لذا شیعیان فرصت را مغتنم شمردند و آستانهٔ مجلل و باشکوهی بر مزار ابی عبدالله (علیه السلام) بنا کردند و راه کربلا برای عشاق قبر سید الشهداء (علیه السلام) باز شد و سیل مهاجرت به سمت کربلا سرازیر گردید و تمامی خرابیها را بازسازی نمودند و در سال 1232 ق متوکل عباسی به قدرت رسید، وی دشمنی خاصی با شیعیان و آل ابی طالب داشت موقعی که اطلاع حاصل نمود که کربلا گسترش یافته و شیعیان آن حضرت و اکناف به زیارت آستانهٔ حسینی میشتابند دستور خرابی آستانه و خانههای اطراف آستانه را صادر نمود.
حمدالله مستوفی مینویسد: «آنرا مشهد حائری خوانند جهت آنکه چنان ذکر رفت که به عهد متوکل خلیفه آب درو بستند تا خراب شود آب حیرت آورد و زمین گور خشک ماند». طبری در حوادث سال 236 ق اشاره میکند که متوکل دستور خرابی آستانهٔ حسینی را داد و تمامی خانههای اطراف آستانه و زمین را شخم زد و کشت نمود.
عمارت سوم: متوکل به دست فرزند خویش منتصر، در سال 247 ق به قتل رسید. منتصر برخلاف سیاست پدر خود، به شیعیان امنیت و رفاه داد و اموال زیادی بین علویان تقسیم نمود و مجدداً آستانهٔ حسینی را باشکوه و جلال بنا نمود و منارهٔ بلندی در کناره آستانه بنا کرد که با نورافشانیاش زائرین شبرو از دور راه را باز مییافتند. شیعیان فرصت را مغتنم شمرده و به سوی کربلا سرازیر گشتند که از آن جملهاند سیدابراهیم مجاب فرزند محمد العابدبن امام موسی کاظم (علیه السلام) که قبر وی در زاویهٔ رواق شمال غربی حرم حسینی معروف است.
عمارت چهارم: سقف عمارتی که منتصر عباسی در 247 ق برپا ساخته بود، در سال 273 ق فرو ریخت. حدود 28 ق داعی الصغیر فرمانروای طبرستان و از نوادگان زیدبن امام زین العابدین (علیه السلام) به تعمیر آستانه پرداخت و به رونق و شکوه آن افزود. عمارت پنجم: عضدالدوله دیلمی در سال 367 ق وارد بغداد شد، سپس به زیارت کربلا و نجف شتافت و دستور بنای تمامی عتبات مقدسهٔ عراق را صادر نمود. بنای آستانهٔ حسینی در سال 367 ق شروع شد و در سال 371 ق پایان یافت که شامل یک حرم بزرگ و گنبدی بر روی قبر شریف بود و چهار رواق هماهنگ در چهار طرف حرم مطهر و صحن ششگوشه و در قسمت شرقی صحن شریف یک صحن کوچک وجود داشت که در آن مقابر خاندان آل بویه بود و یک در آن به بازار باز میشد و بازار مذکور به آستانهٔ حضرت عباس (علیه السلام) جهت رفت و آمد زائرین منتهی میگردید. داخل حرم مطهر با قندیلهای طلا جهت روشنائی تزیین شده و دیوارهای حرم و رواقها را با چوب ساج و آیینههای بزرگ پوشانیده بودند. و صندوقی از چوب ساج منبتکاری بر قبر مطهر قرار داشت و نهر آب تا مقابل آستانهٔ حسینی و اطراف صحن میآمد که آثار آن تا نیمهٔ اول قرن چهاردهم هجری در کربلا باقی بود. عضدالدوله هجرت شیعیان را به شهر کربلا تشویق میکرد و اطراف آستانه خانههای زیادی ساخت و در بین مهاجرین و ساکنین حائر شریف تقسیم کرد و مستمری ماهانه و موقوفات زیادی برای مجاورین و خدمهٔ آستانهٔ حسینی تعیین کرد و بازار بزرگ سر پوشیدهای بین آستانهٔ حسینی و آستانهٔ حضرت عباس تأسیس نمود که تا عصر حاضر بازار مذکور به صورت وقف در تصرف ذریهٔ وی باقی است.
عضدالدوله در ضلع شرقی صحن شریف برای خود خانهای بنا کرد که یک در آن مستقیماً در صحن حسینی باز میشد و در دوم آن در بازاری که خود ساخته بود و همه ساله که به زیارت کربلا مشرف میگشت در آن منزل سکونت میگزید و منزل مذکور توسط ذریهٔ وی ملأ محمدکاظم طالقانی وقف گشت، سپس شیخ محمدجعفر فرزند ملأ محمدکاظم طالقانی آن را به مدرسهٔ دینی تبدیل نمود. آتشسوزی در آستانهٔ حسینی: دو شمع بزرگ که همه شب تا صبح در دو طرف قبر مطهر روشن بود، در 14 ربیع الاول سال 407 ق شب هنگام بر زمین افتاد و حریق بزرگی درگرفت و تمامی دیوارهای حرم و رواق که با آیینه و چوب ساج مزین بود و فرشهای حرم و پردههای گرانبها آتش گرفت، ولی چون در ساختمان اصلی آستانه چوب به کار نرفته و تمامی عمارت از طاقهای ضربی و گچ و آجر بود، به کانون عمارت آسیبی نرسید. حسن فرزند مفضل بن سهلان رامهرمزی، وزیر سلطان الدوله بویه خسارت وارده بر اثر آتشسوزی را جبران نمود و حصار محکمی اطراف شهر کربلا بنا نمود و این حصار حائر شریف همان حدودی است که ابن ادریس در سال 588 ق در کتاب المواریث از السرائر ثبت کرده است. جمعی از مورخین و در رأس آنها سیدمحسن امین در اعیان الشیعة میگویند که حسن رامهرمزی وزیر سلطان الدوله تجدید عمارت ششم آستانهٔ حسینی را انجام داد و عمارت هفتم آستانهٔ حسینی را سلطان اویس ایلخانی تعهد کرد، در صورتی که عمارت پنجم آستانهٔ حسینی، توسط عضدالدوله، همین عمارت آستانهٔ عصر حاضر است که در سال 407 ق بر اثر آتشسوزی تزیینات آن آتش گرفت، ولی اصل عمارت سالم باقی ماند و وزیر سلطان الدوله ترمیم و اصلاح آسیبهای آستانه را تقبل کرد و از عهده برآمد. از اشخاص معدودی که داخل آستانهٔ حسینی را وصف میکنند: ابنبطوطه (م 777 ق) است که به سال 727 ق وارد کربلا شد، وی در وصف آستانهٔ حسینی چنین اظهار میدارد: «از حله به سوی کربلا، مشهد حسین بن علی (علیه السلام) حرکت کردیم. کربلا شهر کوچکی است که نخلستانها اطراف آنرا گرفتهاند و از رودخانهٔ فرات آبیاری میشوند. روضهٔ مقدسهٔ امام حسین در داخل شهر واقع شده و مدرسهای بزرگ و زاویهای دارد که در آن برای مسافرین طعام میدهند. خدام و حاجیان بر در روضهٔ امام ایستادهاند و ورود به حرم بیاجازه آنان میسر نیست و هنگام ورود عتبهٔ شریفه را که از نقره است باید بوسید. روی ضریح مقدس امام قندیلهای زرین و سیمین گذاشته شده و از درهای آن پردههای حریر آویختهاند». آستانهٔ حسینی در عصر جلایریان: پس از تأسیس دولت جلایریان در ایران به دست شیخ حسن ایلکانی در سال 740 ق، سلطان اویس فرزند شیخ حسن در سال 767 ق تعمیرات آستانهٔ حسینی را شروع نمود که عمر وی به اتمام آن وفا نکرد و فرزند او سلطان احمد در سال 786 ق آنرا انجام داد و تاریخ تعمیرات مذکور بالای محراب جنب رأس شریف معروف به نام «نخلهٔ مریم» که از آثار هنری ایرانی و حجاری اسلامی قرن پنجم بود ثبت بود تا اینکه بیجهت و براساس بغض و کینه با تشیع در سال 1363 ق به دستور استاندار وقت کربلا، محو شد.
امیرجان مشهور به مرجان، غلام سلطان اویس جلایری که والی بغداد بود و بعداً سر به عصیان برداشت، در ضلع شرقی صحن حسینی مسجدی بنا کرد که تا امروزه باقی است و منارهٔ بسیار زیبا و عظیم در آن برافراشت که در بزرگی و شکوه و هنر نظیر نداشت. متأسفانه باز بر اثر کینه به مذهب تشیع، در سال 1354 ق حکومت بغداد دستور هدم آنرا صادر کرد. آستانهٔ حسینی در عصر صفوی: در روز 25 جمادی الثانی سنة 914 ق شاه اسماعیل صفوی وارد بغداد گشت و مورد استقبال شیعیان قرار گرفت و در روز بعد به سمت کربلا رهسپار شد و به زیارت بقعهٔ سید الشهداء (علیه السلام) مشرف شد و یک شبانهروز در حرم مطهر معتکف گشت و دستور تعمیرات لازم را صادر نمود و دوازده قندیل طلای خالص جهت روشنائی حرم مطهر اختصاص داد و همچنین تمامی حرم و رواقهای شریف را با گرانبهاترین فرشهای ابریشم ایرانی مفروش ساخت و بین علویان و ساکنان کربلا هدایای نقدی و غیرنقدی تقسیم نمود. عباس العزاوی در تاریخ العراق مینویسد که شاه اسماعیل صفوی دستور جلب هنرمندان و مهندسین را از تمامی مملکت داد که شش صندوق منقوش به نقوش خطائیه و اسلیمیه در نهایت دقت و ابداع ساختند و برای عتبات مقدسه گسیل داشت که یکی از آنان را به آستانهٔ حسینی و دوم را به آستانهٔ حضرت عباس اهداء نمود. تهیه و نصب این صندوقها در سال 932 ق به پایان رسید، در سال 1032 ق شاه عباس به زیارت کربلا مشرف گشت و ضریحی از فولاد بر روی صندوق شاه اسماعیل نهاد و دستور تعمیر گنبد و کاشیکاری آنرا صادر نمود. در سال 1048 ق سلطان مراد عثمانی گنبد آستانه را تعمیر کرد. آستانهٔ حسینی در عصر نادرشاه افشار: در سال 1135 ق همسر نادرشاه تعمیرات وسیعی را در آستانهٔ حسینی انجام داد و صندوق بسیار زیبا و نفیسی جهت قبر شریف ساخت و حرم و رواقها را با قالبهای نفیس فرش نمود و با پردههای گرانبها تزیین بخشید. آستانهٔ حسینی در عصر قاجاریه: در سال 1207 ق گنبد شریف آستانهٔ حسینی توسط آقا محمدخان قاجار پوشش طلا شد. در 18 ذی الحجة الحرام سال 1216 ق که تمامی جوانان و مردان کربلا جهت زیارت به نجف اشرف رفته بودند، سعودبن عبدالعزیز وهابی فرصت را مغتنم شمرده و در رأس لشکری بزرگ به شهر کربلا حمله نمود و هزاران نفر را به خاک و خون کشیده، کشتار بیرحمانهای راه انداخت و آستانهٔ حسینی را ویران و اموال آستانه را غارت کرد و تمام قندیلهای طلاو نقرهٔ صفویه و فرشهای گرانقیمت را به تاراج برد. پس از رسیدن خبر حملهٔ وهابیها به کربلا، فتحعلیشاه قاجار دستور تعمیر خرابیهای وهابیان را صادر نمود و همچنین مقداری طلا جهت تذهیب گنبد که قسمتی از آن ویران و یا طلاهای آن سیاه شده بود ارسال داشت و ضریح نقرهای اهداء نمود و صندوق شریف را که توسط وهابیها قسمتی از آن سوخته بود تعمیر نمود. در سال 1273 ق ناصرالدینشاه تعمیراتی در آستانه انجام داد و برای سومین بار در عصر قاجاریه به دستور ناصرالدینشاه، گنبد آستانه تجدید طلاکاری شد. در سال 1270 ق شیخ عبدالحسین طهرانی مشهور به شیخ العراقین که وصی صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بود، از ثلث ماترک وی هشتاد خانهٔ مجاور صحن شریف حسینی را در قسمت غرب و جنوب غربی خریداری نمود و آنها را به صحن شریف حسینی ملحق کرده و صحن شریف را توسعه داد. آستانهٔ حسینی در عصر حاضر: آستانهٔ حسینی که یکی از شاهکارهای معماری عصر آل بویه است، در قلب شهر کربلا واقع و دارای ده در ورودی به داخل صحن شریف میباشد. دو در در جنوب صحن به نام درب القبلة و درب الرحمة؛ در غرب صحن، سه در به نامهای درب زینبیه و درب رأس الحسین و درب السلطانیه؛ در قسمت شمال، درب السدرة درب السلام؛ در قسمت شرق صحن شریف، سه در به نامهای درب الکرامة و درب الشهداء و درب قاضی الحاجات. همچنین دارای 65 حجره است که در مقابل هر یک از حجرات یک ایوان قرار دارد. یک مسجد بزرگ هم در قسمت شرقی صحن بین درب قاضی الحاجات و درب الشهداء و یک حسینیه بین درب الشهداء و درب الکرامة و در قسمت جنوب صحن تکیه یا خانقاه بکتاشیه احداث شده است. این تکیه در قرن دهم هجری با اخذ قسمتی از خانهٔ ذریهٔ آل بویه که یک در این خانه داخل صحن باز میگشت بنا شد و باقی خانهٔ مذکور که ملک ذریهٔ آل بویه شیخ حسن فرزند میرزا علی نقی آل صالحی بود در احداث فلکهٔ اطراف صحن شریف خراب شد. در صحن شریف حسینی، چندین محل جهت انبار فرشهای آستانه و دیگر وسائل آن و در قسمت جنوب شرقی صحن مطهر قبر میرزای دوم شیرازی و در قسمت شمال غرب، قبر شیخ عبدالحسین شیخ العراقین از مشایخ اجازات و وصی امیرکبیر و در اطراف صحن شریف، جمعی کثیر از علمای امامیه و سلاطین شیعه مدفوناند. خود صحن شریف از دو طبقه تشکیل شده که تمامی دیوارهای آن با کاشی مزین است و هیأت شکوهمندی دارد. در وسط صحن شریف، آستانه قرار دارد که از چهار طرف آن درهای متعددی جهت ورود به رواقهای مطهر دارد، ولی در اصلی و بزرگ آن در جنوبی حرم است. در مقابل در آستانه ایوان بزرگی واقع است که به ایوان طلا شهرت دارد و دو طرف ایوان چهار کفشکن است. قبلاً ستونهای این ایوان از چوب بود ولی در سال 1387 ق حاج قنبر رحیمی، از تجار و معدنداران ایران، دوازه ستون از سنگ مرمر که در نهایت زیبائی حجاری گشته بود به آستانهٔ حسینی اهداء نمود و در سال 1389 ق شروع به تعمیر ایوان طلا و نصب ستونهای آن نمودند. دو طرف ایوان دو منارهٔ بلند از طلا نظر هر بینندهای را از دور به خود جلب میکند. ایوان دارای سه در ورودی است که به رواق جنوبی حرم شریف منتهی میگردد و در وسط از آن دو در دیگر بزرگتر میباشد و از طلا در اصفهان ساخته شده. رواق جنوبی حرم را رواق حبیب بن مظاهر اسدی مینامند، چون قبر حبیب شهید کربلا در آن واقع است و بنیاسد او را در مقبرهٔ دسته جمعی شهدای کربلا دفن نکرده قبر جداگانهای برای وی ساختند زیرا از بزرگان قبیلهٔ بنیاسد بود. در داخل حرم صندوق گرانبهائی بر روی قبر مطهر قرار دارد که بر روی آن ضریح نقره نصب است و بالای ضریح اشعاری با طلا ثبت است. کف و دیوارهای حرم و رواق تا حدود 2 متر از بهترین سنگ مرمر ایران است. حرم و رواقها را با کاشیکاری آیات قرآنی زینت دادهاند. تمامی سقفهای حرم و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آیینه کاری شده است.
در قسمت شرق قبر سید الشهداء (علیه السلام) قبر دسته جمعی شهدای عاشورا واقع است و قبر حضرت علی اکبر (علیه السلام) جداگانه در ضریح سید الشهداء میباشد. از قبور علمای بزرگ امامیه، در رواق جنوبی قبر میرزا مهدی شهرستانی و در رواق شرقی قبر آقا باقر بهبهانی (که بر روی آن صندوق نفیسی نصب است) و مقبرهٔ صدر اعظم میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و در رواق شمالی آستانه، قبر جمعی از سلاطین قاجاریه از جمله احمدشاه و قبر سیدابراهیم مجاب که دارای ضریح خاصی است و در رواق غربی جنب پنجرهٔ بالا سر سیدالشهداء (علیه السلام) قبر ملامحمد صالح برغانی و برادر وی ملاعلی برغانی قرار دارد، در منتهی الیه رواق جنوبی محلی است که به قتلگاه معروف است و این اثر از قدیم باقی است، اینجا محلی است که ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) از اسب خویش بر زمین افتاد و در این مکان بود که شمر سر مبارک حضرت را از بدن شریفش جدا کرد.
کتابنامه:
بحارالانوار، 390/45-409؛ تاریخ کربلا (تمام کتاب)؛ تاریخ گزیده، 322؛ کربلا فی حاضرها و ماضیها (خطی)؛ سفرنامه، ابن بطوطه، ترجمهٔ فارسی، 214-215؛ تاریخ العراق، 335-345؛ تاریخ ابن الاثیر، 102/9؛ النجوم الزاهرة، 241/4؛ نزهة اهل الحرمین، 21؛ تاریخ ابن الجوزی، 28/7.
منبع مقاله:
گروه نویسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشیع، تهران: حکمت، چاپ اول.
منبع : راسخون