قضا در لغت و در فرهنگ قرآن به معنی حکم و فرمان است:«و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا»(سوره اسراء) خداوند به مردم به عبادت حکم کرده و فرمان داده به پدر و مادر احسان کنید. بنابر این قضا به این معنی که در قرآن و روایات هم به این معنا آمده هیچ مانع و سدی در برابر اختیار انسان نیست، انسان می تواند و مختار است به قضای الهی عمل کند، و می تواند عمل نکند قضا جز در مسئله مرگ حتمی اختیار را از انسان سلب نمی کند وقتی حکم مرگ حتمی برسد به همه امور انسان از جمله اختیار خاتمه می دهد.
قدر در قرآن و روایات به معنای اندازه گیری است «الذی قدر فهدی»(سوره اعلی) همه کرات همه نباتات، همه حیوانات، در همه امورشان و همه انسان ها از نظر رزق و روزی، آراستگی جسمی، رشد بدنی، ضربان قلبی در چهار چوپ قدر هستند این که انسانی قدش چه اندازه باشد قلبش چه تعداد ضربان داشته باشد و نیز دیگر موجودات چگونه باشند برای همه و همه اندازه معین قرار داده شده و این اندازه گیری ارتباطی با اختیار انسان ندارد و اگر این اندازه گیری حاکم نبود جهان یا بر پا نمی شد یا به فساد کشیده می شد.
مسأله قضا و قدر، هنوز براي عده اي مشخص نشده است و لذا تفسيرهاي ناصحيح و نادرستي را در ذهن خود پرورش مى دهند و فكر مى كنند كه قضا و قدر، مقابل اراده و اختيار انسان است و معتقدند كه اين قضا و قدر است كه اثر مثبت و منفى در اراده انسان دارد و عقيدهشان بر اين است كه غالب اشتباهات و نارساييها و بلكه بسياري از كوتاهي هاي خود را به گردن عاملي خارج از محيط زندگي به نام قضا و قدر بگذارند و در برابر هر تعهد و مسئوليتي شانه خالي كنند و حتي امروزه در ميان گروهي از اروپاييها و غربزدگان، مسئله جبر تاريخ، جاي قضا و قدر را گرفته و بسياري از كوتاهيهاي خود را به گردن آن ميگذارند.
اما حقيقت و واقعيت اين است كه:
1ـ قضا و قدر، حركتي در مقابل مسير منطقي آفرينش نيست، زيرا حادثه ها و پديد آمدن صحنههاي زندگي، دليلي گويا بر اين حقيقت است كه نظام هستي، علت و معلول، و سبب و مسبب است و اين دو سنّت قطعي جهان هستي است. از اين رو قضا و قدر، پيوندي ناگسستني با اراده و اختيار و انتخاب انسان ها دارد و هرگاه تلاش و كوشش ما پيروزي بيافريند، اين علت و معلول (تلاش= موفقيت) زمينه ساز تقدير و سرنوشت ما نسبت به پيروزي و موفقيت مان مي شود، در غير اين صورت، قضا و قدر، شكست را براي ما رقم خواهد زد، شكستى كه دستاورد تنبلي، بي حالي، و يا ناتواني ما در تلاش و تكاپوست. قضا و قدر در عرصههاي حيات و وابسته به حالات و افعال ماست، سنتي است كه خير و شر آن بدست ماست، اگر چه پروردگار هستي، خود عالم و آگاه به نوع گزينش ماست و ارادهاي برتر از اراده ما دارد اما در هيچ عملى اختيار از انسان گرفته نميشود
2ـ در عالم هستي محركي به نام قضا و قدر كه خارج از محيط زندگي و اراده فاعل باشد، نيست. در حقيقت تقدير الهي همان نتيجه انتخاب و عمل انسانهاست، ملتي كه تن به تنبلي و بيكاري در دهند و با يكديگر به اختلاف و نزاع برخيزند و نيروهاي خدادادي را هدر دهند، تقديرشان از هم پاشيدن است. ولي تقدير الهي درباره ملتي كه به فكر محرومان زحمتكش بوده و اهل تلاش باشند، اين است كه هميشه از ثبات و آرامش و ترقّي و پيشرفت و سازندگى برخوردار شوند. جواني كه زندگي خود را با امكانات زياد و اعصاب پولادين و فهم و هوش سرشار آغاز كند، دو تقدير و دو سرنوشت كه هر دو به حكم قضاي الهي است در انتظار اوست، تا كداميك را انتخاب كند. هر گاه امكانات مادي و معنوي خود را در راه تحصيل علم و دانش يا بازرگاني با كار اندازد، يك عمر با سعادت و تندرستي به سر خواهد برد، ولي هر گاه از اين سرمايه هاي مادي و فكري سوء استفاده نمايد و امكانات خود را در راه خوشگذراني و ميگساري كه موجب تباهي زندگي است مصرف نمايد، قطعاً پس از مدتي به بدني رنجور و بيمار و اعصابي خسته در گوشهاي بيفتد و عمر را با درد و رنج بسر برد. ملاحظه نموديد كه هر دو تقدير مربوط به خداست، خداست.
منبع : پایگاه عرفان