دانشمندان شیعه از قدیم تا امروز بالاجماع و اتفاق آرا، این سوره را در شأن اهلبیت(ع) دانسته و سبب نزول این سوره را همان اطعام آنان دانستهاند. از ابوحمزه ثمالی روایت شده که همه سوره دهر در مدینه در شأن علی و فاطمه(س) نازل شده است.63
امام صادق(ع) در تفسیر آیه « عیناً یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیراً» میفرماید:
«این چشمه در خانه رسول خدا(ص) است که از آنجا به سوی خانههای انبیا و مؤمنین جاری میشود. « یوفون بالنذر» یعنی علی، فاطمه، حسن، حسین(ع) و کنیزشان، به نذر خود وفا کردند.» امام باقر(ع) در مورد « ویخافون یوماً کان شره مستطیراً» فرمود: یعنی روزی که صورتها عبوس میشود. « ویطعمون الطعام علی حبه» یعنی با اینکه اشتهای آن طعام را داشتند ولی آن را ایثار کردند. مراد از « مسکیناً» مسکینان مسلمان، « ویتیماً» ایتام مسلمین، « واسیراً» اسرای مشرکین است. و وقتی داشتند اطعام میکردند میگفتند: « انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکوراً». امامA فرمود: «به خدا سوگند این سخن را به زبان نگفتند، بلکه این زبانِ دل و ضمیر ایشان بود، و خدا از باطن آنان خبر داده که در باطن چشمداشت تلافی ندارند و حتی انتظار تشکر و ثنا هم ندارند، تنها هدفشان
« وجه الله» و رضای او و به دست آوردن ثواب اوست.»64
در منابع شیعه روایات زیادی در مورد این سوره به ویژه آیه اطعام نقل شده است.65
احتجاج امام علی(ع)
در منابع شیعه روایات فراوانی در مورد سبب نزول این سوره در مقابل عمل خالصانه اهلبیت(ع) آمده است، به علاوه برخی روایات دلالت بر احتجاج امام علی(ع) بر خلفا دارد. امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)، خلیفه اول را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید:
تو را به خدا سوگند میدهم؛ آیا صاحب آیه « یوفون بالنذر ویخافون یوماً کان شره مستطیراً» منم یا تویی؟ گفت: بلکه تویی.66
همینطور آنحضرت بعد از مرگ خلیفه دوم مسلمانان را خطاب قرار میدهد و میفرماید:
شما را به خدا سوگند میدهم؛ آیا در میان شما غیر از من کسی هست که درباره او و فرزندانش این آیه نازل شده باشد: « ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً»، تا آخر سوره؟ گفتند: نه.67
بررسی شأن نزولهای دیگر
همانطور که معلوم شد، روایات شیعه و اهلسنت سبب نزول این سوره را همان اطعام اهلبیت(ع) میدانند و این روایات از حیث متن و سند صحیح و با مضمون سوره کاملاً موافقاند. در مقابل این روایات، برخی شأن نزولهای دیگری نیز مطرح شده که مورد بررسی قرار میگیرد.
1. مرد حبشی
روایتی از ابنزید رسیده است که: «پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و در آن هنگام نزد آن حضرت مردی حبشی بود. همین که سوره به صفت بهشت رسید، مرد سیاه نالهای سر داد
و جانش از کالبدش بیرون آمد.»68 مانند همین حدیث از ابنعمر هم روایت شده است.69
نقد و بررسی
این روایت اولاً: مرسل است، چنانکه خود ابنکثیر هم گفته است که این روایت مرسل و غریب است.70 ثانیاً: این روایت نمیگوید که این مرد حبشی سبب نزول سوره است، بلکه پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و مرد حبشی در نزد پیامبر حضور داشت و با شنیدن اوصاف بهشت از دنیا رفت. این روایت با شأن نزول آیه درباره اهلبیت(ع) هیچ تعارض و مشکلی ندارد. ممکن است این سوره بر افراد دیگری هم تأثیر داشته باشد. تأثیر غیر از شأن نزول است. ملاک سبب نزول تقدم حادثه بر نزول است، در حالی که در روایات پس از نزول و تلاوت بر مرد حبشی رخدادی پیش آمد. ثالثاً: این روایت هیچ تناسبی با آیات ندارد، زیرا آیات از وفای به عهد و نذر و از عده مخصوص سخن میگوید.
به علاوه، از ظاهر روایت بر میآید که پسر عمر در داستان مرد سیاه حاضر بوده است. اما پسر عمر وقتی به مدینه هجرت کرد کودکی یازده ساله بوده و این شاهد نزول سوره در مدینه است. به علاوه مضمون این روایت مقارنت با نزول است نه تقدم بر نزول.
2. اسیران اهلشرک
ابنجریح میگوید: آیه « ویطعمون الطعام» درباره اسیران اهلشرک نازل شده است.71
نقد و بررسی
بدون استناد به پیامبر این روایت اعتبار ندارد؛ زیرا ابنجریح شاهد شأن نزول آیه نبوده تا خودش بگوید این آیه درباره اسیران اهلشرک نازل شده است، زیرا او از صحابه نیست. همچنین قول او با روایات صحیحالسند و مشهور که شأن نزول را در مورد اهلبیت(ع) میدانند در تعارض است و لذا از اعتبار ساقط است. گذشته از این، قول او اجتهاد در مقابل نص است. قول او دلیل میخواهد، زیرا او هم مانند یک مفسر است و سخنش بدون دلیل حجیت ندارد. اکثریت قاطع از مفسران اهلسنت قول او را حتی به عنوان یک نظریه هم مطرح نکردهاند!
به علاوه در خورد روایت ابهام وجود دارد. آیا مراد او این است که اسیر در آیه، اسیران اهلشرک است؟ اگر چنین باشد روایت مفهوم دیگری پیدا میکند. در این صورت این نظریه خلاف نظریه مشهور نیست، بلکه او فقط گویا لفظ اسیر را تفسیر کرده است. اگر مراد او این باشد که آیه در شأن اسیران اهلشرک نازل شده و ربطی به اهلالبیت(ع) ندارد، در این صورت سخن او مردود است و نیز خلاف خود ظاهر آیات و خلاف روایات متعدد و صحیح دیگر است. به نظر میرسد منظور او همان اسیر در آیه باشد در این صورت، این روایت مؤید روایات قبلی خواهد بود که سبب نزول را اطعام اهلبیت(ع) میدانند.
3. عدهای از صحابه
ابنعساکر از مجاهد نقل کرده است که ابوبکر، عمر، علی(ع)، زبیر، عبدالرحمن، سعد و ابوعبیدهبنالجراح بر اسیران بدر انفاق نمودند، سپس آیه « ان الابرار» تا « سلسبیلا» نازل شد.72
نقد و بررسی
اولاً: این روایت به عنوان قیل آمده است و معلوم نیست چه کسی طرفدار این نظریه است. ثانیاً: مخالف روایت خود مجاهد از ابنعباس است. چنانکه گذشت، روایت مجاهد از ابنعباس از حیث سند صحیح است و این روایت تاب مقاومت با آن را ندارد. به علاوه، با دهها روایت دیگر در تعارض است. ثالثاً: مجاهد تابعی است نه صحابه و بدون استناد به صحابه روایت او مرسل است، زیرا او در جنگ بدر نبوده و شأن نزول آیه را ندیده است. لذا خبر او حجیت ندارد. رابعاً: روایت مخالف خود آیات است که خبر از نذر و وفا به آن میدهند و از اطعام مسکین و یتیم سخن میگویند. خامساً: برخی از دانشمندان علوم قرآنی اهلسنت به ضعف این روایت تصریح نمودهاند. چنانکه مفسر معروف سیدمحمود آلوسی درباره این روایت میگوید:
لمأره لفرد غیر ابنعساکر ولاوثوق لی بصحته.73
غیر از ابنعساکر کسی دیگر را نیافتم که این روایت را آورده باشد و برای من بر صحت این روایت وثوق و اعتمادی نیست!
مفسر دیگر اهلسنت میگوید: اعتمادی بر صحت این حدیث نیست و جز ابنعساکر کسی دیگر آن را نقل نکرده است.74 بنابراین، این یک روایت مرسل، ضعیف، مردود و مجعول است.
4. در شأن مطعمبنورقاء انصاری
برخی دیگر از دانشمندان اهلسنت این آیه را در شأن یکی از انصار نقل نمودهاند. چنانکه قرطبی میگوید:
آیه اطعام درباره مطعمبنورقاء انصاری نازل شده است که او نذری کرد و به آن وفا نمود.75
نقد و بررسی
اولاً: اصلاً گوینده معلوم نیست و در برخی منابع به عنوان «قیل» آمده است. ثانیاً: این سخن با روایات صحیح و متعدد گذشته در تعارض است و هیچ سندی ندارد و گوینده مجهول است. به نظر میرسد اینگونه روایات برای مخفی نگاه داشتن فضائل اهلبیت(ع) مطرح شدهاند. در آیه همه جا از ضمیر جمع استفاده شده است که بر اساس آن یک عده و گروهی این عمل خالصانه را انجام دادهاند نه یک نفر.
5. در شأن ابیالدحداح انصاری
برخی دیگر از دانشمندان اهلسنت میگویند:
این آیه درباره ابیالدحداح انصاری نازل شده است. او یک روز روزه گرفت. هنگام افطار، مسکین، یتیم و اسیر آمدند و او سه قرص نان به آنان داد و برای خودش و خانوادهاش یک قرص نان باقی ماند.76
نقد و بررسی
اولاً: این سخن یک راوی معتبر نیست و همچنین مستند به پیامبر(ص) و اصحاب هم نیست. این سخن را مقاتل، دشمن اهلبیت(ع) و دروغگویی که احادیث ساختگی را به پیامبر(ص) نسبت میداده،77 مطرح کرده است. او دشمن خاندان پیامبر است و قول وی از اعتبار ساقط است.
ثانیاً: وی خبر از حادثهای میدهد که خودش در آن هنگام نبوده و به دنیا نیامده بوده است. لذا این خبر مرسل است. وی شاهد نزول آیه نبوده و قول او بدون دلیل و از حجیت ساقط است.
ثالثاً: قول او مخالف دهها روایت صحیح و مشهور است که همگی شهادت میدهند که این آیه و این سوره درباره اهلبیت نبوتG نازل شده است.
رابعاً: چرا مقاتل از آن همه روایات وارد شده درباره اهلبیت(ع) سخن نمیگوید؟ روایات زیادی از اهلبیت(ع) و از اصحاب کرامM نقل شده که همگی حتی سبب نزول کل سوره را درباره پنج تن میدانند. چگونه برای یک فرد مسلمان ممکن است که همه آنها را به خاطر یک روایت مرسل، ضعیف و مجعول رد کند!
6. در شأن یک مسلمان
پیامبر اکرم(ص) از مشرکان یتیمی، مسکینی و اسیری را گرفت و به مسلمانی سپرد و به او توصیه نیکویی با آنان را فرمود. پس آنان نزد آن شخص مسلمان یک یا دو یا سه روز ماندند و مسلمان ایشان را بر نفس خویش ایثار نمود.78
نقد و بررسی
اولاً: گوینده این سخن مجهول است و معلوم نیست چه کسی چنین ادعایی را ذکر کرده است. ثانیاً: در متن حدیث اضطراب وجود دارد. راوی در تردید است و میگوید یک روز یا دو روز یا سه روز. از سوی دیگر، صرف ماندن در پیش کسی ارزش ندارد. به علاوه معلوم نیست آن مرد مسلمان چه ایثاری کرده است. ثالثاً: این حدیث با روایات صحیحالسند و متعدد در تعارض است. رابعاً: این سخن تناسبی با آیات ندارد. در آیه سخن از نذر است و وفا به آن. خامساً: دانشمندان تفسیری و حدیثی اهلسنت این روایت را قابل اعتماد نمیدانند. چنانکه ابنحجر میگوید: از دانشمندان حدیث کسی که مورد اعتماد باشد این حدیث را ذکر نکرده است.79
ابنعراقی هم گفته است:
لماقف علیه.80
کسی را نشناختم که این حدیث را گفته باشد. لذا این روایت مجهول و ضعیف است و هیچ اعتمادی بر آن نیست. به علاوه در سوره سخن از نذر و وفای به آن است و در این روایت از نذر خبری نیست.
7. در شأن یک مرد انصاری
ابوحمزه ثمالی میگوید:
به من خبر رسیده که مردی گفت: یا رسولالله(ص) به من غذایی بده، به خدا سوگند گرسنه هستم. مردی از انصار نزد آن حضرت6 آمد. سپس ماجرا را به زنش بازگو کرد. زنش گفت: به آن مرد آب و غذا بده. همینطور این ماجرا به همین نحو درباره یتیم و اسیری تکرار شد و آیه اطعامی نازل شد.81
نقد و بررسی
اولاً: سند حدیث منقطع است و مجهول. معلوم نیست ابوحمزه ثمالی از چه کسانی روایت کرده است. مردی که سؤال کرده و نیز مرد انصاری که انفاق کرده هم مجهولاند. ثانیاً: دادن غذا و آب به یک نفر در حالت عادی خیلی امتیاز ندارد. این روایت با آیات سازگاری ندارد، زیرا آیا مفاهیم بسیار بلندتری را درباره چنین اطعامی قائل شده است. ثالثاً: این روایت با روایات صحیح و متعدد دیگر در تعارض است. عجیب است مفسران از این دیدگاهها به سادگی رد میشوند و حرفی نمیزنند. آیا این دوری از عترت نیست که در احادیث متواتر ثقلین تأکید فراوان شده که امت از اهلبیت(ع) جدا نشوند. به هر حال، همه این شأن نزولها، مرسل، ضعیف، مجهول و مجعول است و فقط همان روایاتی که سبب نزول را اهلبیت(ع) میدانند صحیح و معتبر و موافق سوره است.
شبهات برخی از دانشمندان اهلسنت
1. ابنتیمیه
وی چندین اشکال را بر شأن نزول این سوره مطرح کرده است. ایرادات وی بدین قرار است:
اشکال اول: این حدیث جعلی است! ابنتیمیه میگوید: این حدیث، به اتفاق اهل معرفت، حدیث دروغ و ساختگی است... این حدیث نزد ائمه اهل تفسیر ساختگی و جعلی است و به خاطر همین آن را در تفاسیرشان نیاوردهاند.82
نقد و بررسی
چنانکه گذشت این حدیث با طرق متعدد از بزرگانی همچون امام علی(ع)، امام جعفر صادق(ع)، ابنعباس، زیدبنارقم، حسن، اصبغبننباته، جابر الجعفی و ابنمهران نقل شده است. از ابنعباس بزرگانی همچون مجاهد، ضحاک، ابوصالح، عطاء، سعیدبنجبیر و... با طرق متعددی نقل کردهاند.
این حدیث برخلاف دیگر شأن نزولها که تنها به یک طریق و گاه مرسل نقل شده، با طرق بسیاری زیادی نقل شده و حاکم حسکانی در شواهد التنزیل نوزده طریق را ذکر کرده است. این حدیث همواره بین علمای مختلف به حد شهرت رسیده و مشهور بوده است. دانشمندانی همچون محییالدین ابنعربی و سیدمحمود آلوسی به آن زبان اعتراف گشودهاند و بسیاری از دانشمندان اهلسنت صدها سال قبل از تولد ابنتیمیه این حدیث را با طرق متعدد در کتابهای تفسیری، حدیثی، رجالی و تاریخی خود آوردهاند و به آن استناد جستهاند. بسیاری از آنان کل سوره دهر را در شأن اصحاب کساءG دانسته و برخی از آیه « ان الابرار» تا « سعیکم مشکورا» را درباره پنج تن پاک دانسته و برخی دیگر آیه
« ویطعمون الطعام» را درباره امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) برشمردهاند. این حدیث همواره مورد توجه مفسران و محدثان اهلسنت بوده و آنان بر این روایت تصریح نمودهاند.
مقاتلبنسلیمان (م150ق)،83 ابوجعفر اسکافی (م240ق)،84 حکیم ترمذی (م285ق)،85 محمدبنجریر طبری (م310ق)،86 ابنعبدریه اندلسی (م328ق)،87 حاکم نیشابوری (م405ق)،88 ابنمردویه (م416ق)،89 ثعلبی (م427ق)،90 ماوردی (م450ق)،91 قشیری (م465ق)،92 واحدی (م468ق)،93 حسکانی (م471ق)،94 حمیدی (م488ق)،95 سمعانی (م489ق)،96 زمخشری (م538ق)،97 خوارزمی (م568ق)،98 مدینی (م581ق)،99 فخر رازی (م604ق)،100 ابناثیر (م630ق)،101 طلحه شافعی (م652ق)،102 سبطابنجوزی (م654ق)،103 گنجی (م658ق)،104 سلیمی (م660ق)،105 قرطبی (م671ق)،106 محب طبری (م694ق)،107 ازدی اندلسی (م699ق)،108 نسفی (م710ق)،109 خازن (م725ق)،110 و همچنین مفسران همعصر ابنتیمیه همچون کلبی (م741ق)،111 ابنحیان اندلسی (م745ق)،112 حداد یمنی (از دانشمندان قرن هشتم ق)113 و بیضاوی (م791ق)114 از جمله کسانی هستند که این حدیث را نقل نمودهاند.
بیش از 33 نفر از دانشمندان همعصر وی و قبل از وی در کتابهای تفسیری، حدیثی و رجالی خود این حدیث را نقل نمودهاند. اینها غیر از صدها مفسر و محدث شیعهاند و همگی از دانشمندان اهلسنت هستند. پس این ادعای او چیست که اهلتفسیر به خاطر جعلی بودن این حدیث، آن را در تفاسیرشان نیاوردهاند! غیر از چند نفر انگشتشمار که (خواهد آمد) بر این حدیث ایراداتی داشتهاند، بقیه مفسران اهلسنت این حدیث را پذیرفته و به آن استدلال نمودهاند. برخی از دانشمندان اهلسنت به صحت این حدیث اعتراف نموده115 و برخی دیگر نیز آن را حدیثی مشهور دانستهاند.116
اشکال دوم: مکی بودن سوره
وی میگوید:
دلیل دیگری بر کذب و دروغ بودن این حدیث آن است که علی در مدینه با فاطمه ازدواج کرده، آن هم بعد از جنگ بدر، و حسن و حسین در مدینه به دنیا آمدند... و سوره « هل اتی» به اتفاق اهلتفسیر در مکه نازل شده و هیچکس نگفته است که این سوره مدنی است.117
نقد و بررسی
در بحث مکی یا مدنی بودن سوره بیش از سی نفر از مفسران اهلسنت را ذکر نمودیم که همگی این سوره را مدنی دانسته و برخی مدنی بودن سوره را صحیحتر دانسته و برخی دیگر ادعای اجماع بر مدنی بودن این سوره نمودهاند.118به علاوه دانشمندان شیعه این سوره را بالاجماع مدنی دانستهاند.
این همه مفسر بر مدنی بودن سوره تأکید ورزیدهاند و بعید است که ابنتیمیه این کتابها را ندیده باشد. اما پافشاری وی بر این مطلب که هیچکس نگفته این سوره مدنی است، همان سنت سیئه مخالفت با اهلبیت(ع) است و هیچ توجیه دیگری ندارد. وگرنه چطور ممکن است ابنتیمیه دهها منبع اهلسنت همچون تفسیر قرطبی و فخر رازی و... را ندیده باشد که همگی این سوره را مدنی میدانند، حال آنکه او اتفاق اهلتفسیر را بر مکی بودن سوره ادعا میکند. این از دو حال بیرون نیست: یا واقعاً او این تفاسیر را ندیده و در این صورت این دیدگاه دلالت بر جهل او میکند؛ یا اگر آنها را دیده و باز هم اتفاق اهلتفسیر بر مکی بودن سوره را ادعا میکند، خلاف امانت و دروغ میگوید.
اشکال سوم: نهی پیامبر(ص) از نذر
وی میگوید:
آنحضرت6 از نذر کردن منع فرموده، چنانکه در صحیحین آمده است. اگر علی و فاطمه و خانواده ایشان از این خبر آگاه نبودهاند و آن را مانند دیگر امت پیامبر اکرم(ص) انجام دادهاند، این خود یک ذم است. پس کجایند مدعیان عصمت؟ اگر اینان میدانستند و به چیزی عمل کردند که اطاعت خدا و رسولش در آن نیست ـ و برای آن دو نفر یعنی علی و فاطمه فایدهای هم نیست، بلکه آن دو را منع نموده با نهی تحریمی یا تنزیهی ـ در هر صورت این ذم در دین آنان است. کسانی که این را در فضل آنها ذکر کردهاند، در اصل ذمشان کردهاند و خداوند به خاطر وفای نذر مدح کرده است نه بر خود عقد نذر.119
نقد و بررسی
از همین حدیث که با دهها سند مختلف نقل شده و صحیح هم هست ثابت میشود که نذر کردن کاری بسیار ممدوح است. به خاطر همین ممدوح بودن، خود آنحضرت6 به امیرالمؤمینA دستور میدهد که ای اباالحسن برای شفای فرزندانت نذری کن. کار علی و فاطمه(س) با آگاهی انجام میگیرد و اطاعت خدا و رسول خدا(ص) است چون با دستور پیامبر(ص) صورت گرفته است و همین فضیلت در دین آنان است.
اما قول ابنتیمیه درباره این مسئله که خداوند وفا به نذر را مدح کرده نه خود عقد نذر را، بسیار بیاساس است، زیرا اگر این کار فعلی حرام است مرتکب آن مجرم و گناهکار است و آن عمل قابل ذم است نه قابل مدح. کسی که به نهی خداوند اعتنایی نکند به هیچوجه قابل مدح نیست. اگر نذر کردن منع شده باشد، بر وفای آن چه مدحی است؛ بلکه وفای به آن هم قابل مذمت و ملامت است.
نذر کردن خوب و از کارهای نیک است، لذا به سبب همین حسن بودن نذر، خداوند وفای به آن را مدح و ستایش فرموده است. اهلبیت(ع) ظرف مشیت خداوندیاند: « وما تشاءون الا ان یشاء الله».120 به علاوه این نذر طبق فرمان خود پیامبر(ص) صورت گرفته، چنانکه در روایت اول گذشت، و کسی که طبق فرمان ایشان کاری را انجام دهد، به آن اطاعت گفته میشود و یقیناً اطاعت از فرمان پیامبر(ص) مورد رضای خدا و قابل مدح است.
اشکال چهارم: خادمهای به نام فضه نبود
وی در اشکالی دیگر میگوید: علی و فاطمه اصلاً خادمهای به نام فضه اصلاً نداشتهاند، بلکه احدی از نزدیکان پیامبر چنین خادمهای نداشته است و ما نمیدانیم در مدینه خادمهای به نام فضه بوده باشد و از اهل علم کسی در کتب، نام چنین کسی را ثبت نکرده است.121
نقد و بررسی
این سخن ابنتیمیه هم درست به نظر نمیرسد، چون رجالدان بزرگ و معروف و مشهور اهلسنت، ابناثیر در کتاب معروف خود در ذیل ترجمه فضه چنین آورده است:فضه النوبیة جاریة فاطمة الزهراء بنت رسول الله(ص). فضه نوبیه خادمه فاطمه زهرا(س)، دخت پیامبر خدا(ص) است. سپس همین حدیث اطعام فاطمه و علی(ع) را با دو سند مختلف از ابنعباس ذکر کرده است.122 همچنین زمخشری،123 قرطبی،124 و طبق نقل او نقاش، ثعلبی و قشیری و نیز ابنعادل حنبلی125 و بسیاری دیگر از مفسران اهلسنت، فضه را خادمه حضرت زهرا(س) میدانند. به علاوه کتابهای شیعه در مورد فضه روایات زیادی نقل نمودهاند. آیا به نظر وی دانشمندانی همچون زمخشری، ابناثیر، قرطبی و... از اهلعلم نیستند؟!
اشکال پنجم: از مناقب نیست
وی میگوید در برخی آثار آمده است:
برخی از انصار مهمانی را بر خودشان مقدم داشتند و ایثار کردند، و خداوند در مدحشان آیه نازل کرد: « ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة».126 و این مدح بزرگتر از مدح « ویطعمون الطعام علی حبه مسکیناً ویتیماً واسیراً» میباشد. خلاصه سخن اینکه مدح اهلبیت بیشتر میشد اگر ایثارشان بزرگتر از ایثار انصار میبود و چنین نشد. و اگر این قصهای باشد که بر آن مدح نباشد، در اینصورت در مناقب داخل نیست.127
نقد و بررسی
برخلاف ادعای او برخی از مفسران نزول آیه «ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة» را در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) ذکر کردهاند.128 اما با فرض قبول این نظریه نیز کجا ایثار یک شب با ایثار سه شب متوالی برابر است؟ کدام عاقل ایثار یک شب را بزرگتر از ایثار سه شب متوالی با روزهای آن روزه میداند؟!
این ایثار سه روزه را قرآن بسیار ستوده است و با مدح ایثار یک شب قابل مقایسه نیست. کجا یک آیه مساوی با یک سوره کامل است؟ خداوند در این سوره پنج ویژگی را مخصوص اهلبیت(ع) دانسته است: وفای به عهد: « یوفون بالنذر»، ترس از معاد:« ویخافون یوماً کان شره مستطیرا»، رسیدگی به نیازمندان: « ویطعمون الطعام علی حبه مسکیناً ویتیماً واسیراً»، اخلاص در عمل: « انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکوراً» و خوف از خداوند متعال: « انا نخاف من ربنا».
همچنین خداوند در این سوره نعمتهای مختلف بهشتی را به اهلبیت(ع) بشارت داده است: آرامش و رهایی از شر آن روز: « فوقاهم الله شر ذلک الیوم ولقاهم نضرة وسروراً»، باغهای بهشتی و لباس ابریشم: « وجزائهم بما صبروا جنة وحریراً»، اسباب آسایش همچون تختهای زیبا: « متکئین فیها علی الارائک»، فضایی معتدل و لذتبخش: « لایرون فیها شمساً ولازمهریراً»، میوهها و سایهها: « ودانیة علیهم ضلالها وذللت قطوفها تذلیلاً»، خدمتکاران جوان و آماده به خدمت: « ویطوف علیهم ولدان مخلدون»، لباسهای بسیار زیبا و فوقالعاده: «عالیهم ثیاب سندس خضر واستبرق»، زینت آلات: « وحلوا اساور من فضة»، وسائل پذیرایی در حد اعلی: « ویطاف علیهم بآنیة من فضة واکواب کانت قواریراً»، انواع نعمتها: «واذا رأیت ثم رأیت نعیماً»، سلطنت بزرگ: « وملکاً کبیراً»، انواع شرابهای مختلف همچون شراب کافور: « ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً»، شراب زنجبیل: « ویسقون فیها کأساً کان مزاجها زنجبیلاً» و شراب طهور به دست پروردگارشان: « وسقاهم ربهم شراباً طهوراً». تفسیر این سوره نیازمند یک کتاب است.
اشکال ششم: این قصه خلاف امر مشروع است
ابنتیمیه میگوید:
نباید این قصه را به علی و فاطمهN نسبت داد؛ زیرا این قصه خلاف امر مشروع است و آن گرسنه نگاه داشتن بچهها تا سه روز است. این گرسنگی، عقل، بدن و دین آدم را فاسد میکند و مانند قصه انصار نیست که یک شب بوده است.129
نقد و بررسی
اگر این قصه خلاف شرع میبود، خداوند آن را ذم میکرد ولیکن خداوند به خاطر همین قصه باعظمت تمام یک سوره کامل را با جبرئیل امین فرستاد و جبرئیل سوره را بر پیامبر قرائت نمود و به خاطر داشتن چنین اهلبیتی به او تبریک و تهنیت گفت. علی و فاطمه(س) بچهها را سه روز گرسنه نگاه نداشتند، بلکه این خود حسنینH بودند که با کمال اخلاص و اختیار سهم خودشان را به نیازمندان دادند. این کمال و انتهای ایثار را میرساند. اولیای خدا با این ایثار به اوج معنویت میرسند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد عادی هم بیشتر از این مدت گرسنگی کشیدهاند. برخی افراد سیاسی یا زندانی گاه هفتهها اعتصاب غذا میکنند. همینطور برخی تا چهل روز گرسنگی میکشند، لیکن نه دین اینان فاسد شده نه بدن یا عقلشان. پس این اشکال او هم بیمورد و مردود است. به علاوه در روایت دومی فقط یک روز روزه گرفتن آمده است. با پذیرش این روایت که در منابع فریقین آمده نیز دیگر اشکالی وارد نمیشود.
اشکال هفتم: قصه یتیم دروغ است
او میگوید:
در این قصه ذکر یتیم آمده و گفته شده پدرش در یوم عقبه کشته شده بود و این از دروغهای آشکارست. زیرا در لیلة العقبه جنگی صورت نگرفته است. ولی پیامبر در لیلة العقبه قبل از هجرت از انصار بیعت گرفته بود و این دلیل بر این است که حدیث از دروغهای جاهلترین مردم به احوال پیامبر است. اگر گفته میشد پدر این یتیم در جنگ بدر کشته شده بود، اقرب بود.130
نقد و بررسی
ذکر یتیم در این قصه از مسلمات و نص قرآن است، اما اینکه پدر یتیم چه کسی بوده و در کجا از دنیا رفته مهم نیست و این اختلاف جزئی عادتاً معمول است. بر فرض اگر هم صحت داشته باشد، باز به اصل حدیث لطمه وارد نمیکند، چون اصل قصه صحیح و مشهور است. اما اگر در جزئیات آن اختلافی صورت گیرد، باید دید این اختلاف از چه راهی ایجاد شده است.
اشکال هشتم: در مدینه اسیری نبود
وی ادامه میدهد:
در مدینه هرگز اسیری نبوده که از مردم سؤال کند و مسلمانان به امر اسرا اهتمام میورزیدند و ادعای احتیاج اسرا کذب و ذم مسلمین است. اسیران زیادی در جنگ بدر بودند که در آن وقت علی و فاطمه هنوز با هم ازدواج نکرده بودند و بعد از جنگ بدر اسیران خیلی کم بودهاند.131
نقد و بررسی
در ادعای خود ابنتیمیه تعارض وجود دارد؛ زیرا نخست میگوید در مدینه هرگز اسیری نبوده، سپس خود اعتراف میکند که بعد از جنگ بدر اسیرانی بودهاند و این تعارض آشکار در کلام اوست. به علاوه برای صحت این قصه وجود حتی یک نفر از اسیران کفایت میکند و این امر را که در مدینه اسیر بوده، خود ابنتیمیه در همین قول قبول کرده است که بعد از جنگ بدر اسیران خیلی کم بودهاند. همچنین خود قرآن صراحت بر بودن اسیر در مدینه میکند و دهها روایت از فریقین بر وجود اسیر در مدینه تأکید میکنند. پس ادعای وی بدون دلیل است.
اشکال نهم: صاحب قصه افضل نیست!
او در اشکالی دیگر میگوید:
اگر این قصه صحیح باشد، به این معنا نیست که صاحب قصه از مردم افضل باشد و امام.132
نقد و بررسی
این سوره دلالت روشن بر فضیلت بسیار فوقالعاده شخصی دارد که آیه درباره او نازل شده است. این سوره گرچه مؤید افضلیت صاحب قصه است، اما برای افضلیت و امامت او دلایل فراوان دیگر در منابع فریقین داریم.
او چگونه ادعای عدم فضیلت میکند، در حالیکه خداوند در ظرف این صاحب قصه است. طبق صریح آیه « وما تشاءون الا ان یشاء الله؛133 شما ای اهلبیت نمیخواهید مگر همان را که خدا بخواهد.» کسی که خداوند در شأنش یک سوره کامل را فرستاد، چطور با دیگران هیچ تفاوتی ندارد؟ کسانی که خداوند قول و فعلشان را به قالب آیات درآورده، چگونه با دیگران مساویاند و هیچ فضیلتی ندارند؟
اشکال دهم: انفاق ابوبکر محبوبتر است
او میگوید:
انفاق ابوبکر صدیق بزرگتر و محبوبتر در نزد خدا و رسولش است از این اطعام صدقه. ممکن است تا قیامت همه امت اینگونه گرسنگانشان را اطعام کنند!134
نقد و بررسی
ابنتیمیه از کجا و با چه دلیلی این سخن را میگوید که انفاق ابوبکر بزرگتر و محبوبتر نزد خدا و رسولش از این ایثار است؟ آیا سوره یا آیهای درباره انفاق ابوبکر نازل شده است؟! آیا رسول خدا(ص) بر افضل بودن انفاق او اشاره کرده است؟! بدون دلیل حرف زدن چیزی را ثابت نمیکند.
در حالیکه درباره این قصه یک سوره کامل با آن همه مدح و ستایش انفاقکنندگان نازل شده و خداوند توسط جبرئیل به پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) تهنیت گفته، او از کجا کشف کرده که این ایثار کوچکتر و غیرمحبوب نزد خدا و رسولش بوده است؟ این ادعای بدون دلیل او چیزی را عوض نمیکند. خداوند کثرت عمل یا انفاق را نمیبیند، بلکه کیفیت آن بسیار مهمتر از کمیت آن است.
2. ابوالاعلی مودودی
یکی دیگر از دانشمندان اهلسنت که راه ابنتیمیه را پیموده و درباره فضائل اهلبیت(ع) از جمله در این سوره تردید کرده، ابوالاعلی مودودی است. وی میگوید:
روایت اطعام علی و فاطمه نخست از حیث سند بسیار ضعیف است. سپس از حیث درایت این سخن بسیار عجیب است که یک مسکین و یک یتیم و یک اسیر غذا طلب میکنند و همه افراد خانواده غذای خود را میدهند. آیا این کار وجه معقولی دارد؟ چه میشد اگر یک نفر غذای خود را به آنها میداد و پنج نفر غذای باقی چهار نفر را با هم میخوردند پس باور کردن این امر بسیار مشکل است که دو بچه که به تازگی شفایافته بودند و در حال ضعف بودند، حضرت علی و حضرت فاطمه که فهم و دین کامل دارند، چگونه گرسنه نگاه داشتن بچهها را به مدت سه روز کار نیکی خیال کردهاند.135
نقد و بررسی
همانطور که گذشت، این حدیث با چندین صحابه و بزرگان دین به طور جداگانه با مضامین متعدد و با طرق بسیار متعدد و گسترده نقل شده و روایت صحیح و مشهوری است.
اما پاسخ دیگر او این است که حضرت علی و حضرت فاطمه(س) بچهها را مجبور به اینکار نکرده بودند، بلکه امام حسن و امام حسین(ع) با کمال اختیار و آگاهی این ایثار عظیم را خودشان پذیرفتهاند و انجام دادهاند و این امر نشاندهنده اخلاص و ایثار و عظمت فوقالعاده آنان است. به خاطر همین رفتار بود که خداوند یک سوره را با عظمت تمام در شأن ایشان نازل فرمود.
به علاوه روایت مربوط به یک روز این اشکال را ندارد، چون که در آن روایت آمده که این عمل در یک شب انجام گرفته است. با فرض قبول اشکال او، روایتی را نشان دهند که با مضمون آیه مطابقت داشته باشد و از حیث متن و سند صحیح باشد که نمیتوان چنین روایتی را آورد.
3. ابنجوزی
او این حدیث را از اصبغبننباته نقل کرده و در ردیف احادیث جعلی قرار داده است. او میگوید: در وضع این حدیث شکی نیست و اگر چیز دیگر دال بر وضع آن نباشد، همان اشعار رکیک و افعالی که این سادات منزه از آناند در دلالت بر وضعش کفایت میکند.136
نقد و بررسی
ابنجوزی اول باید همه این احادیث را با همه طرق آن تکتک بررسی میکرد، سپس حق داشت این حدیث را در ردیف احادیث جعلی قرار دهد. روایات هم بیش از آنچه در قرآن آمده نگفتهاند. او افعال منتهای ایثار را رکیک دانسته، حال آنکه همین افعال و اقوال زینت یک سوره شده است. بروسوی در جواب ابنجوزی و حکیم ترمذی میگوید: ونحن لانشک فی صحة القصة.137 ما در صحت این قصه شکی نداریم.
سبطابنجوزی حدیثی میآورد که در آن اصبغبننباته نیست، سپس میگوید:
والعجب من قول جدی وانکاره.138
از گفته و انکار جدم در عجبم.
نتیجهگیری
این سوره، طبق نقل بسیاری از مفسران، محدثان و دانشمندان اهلسنت، همچنین اجماع شیعه مدنی است و دهها روایت صحیح و معتبر فریقین سبب نزول سوره را همان ایثار و عمل خالصانه اهلبیت نبوتG میدانند. آنان نذر میکنند و وقت افطار، مسکین، یتیم و اسیر را اطعام میکنند و خودشان با آب افطار میکنند. همین عمل سه روز تکرار میشود و خداوند به پاداش این عمل کل سوره دهر را همراه امین وحی، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل میکند و به پیامبر(ص) را برای داشتن چنین اهلبیتی تبریک میگوید.
برخی از دانشمندان اهلسنت شأن نزولهای هفتگانه دیگری را هم مطرح میکنند که با مضمون سوره هیچ ربطی ندارد و همچنین از حیث سند و متن بسیار ضعیف است و تاب مقاومت با روایات شأن نزول درباره اهلبیت(ع) را ندارد. این سوره روزنهای برای فهم و شناخت اهلبیت(ع) از حیث عقیده و عمل است. شمهای از فضایل آنان را میتوان از این سوره به دست آورد.
پینوشتها:
1. احزاب: 33.
2. ضحی: 51.
3. حشر: 9.
4. جمعه: 11.
5. محمدهادی معرفت، تاریخ قرآن، ص66.
6. محمدباقر حجتی، اسباب النزول، ص20.
7. بقره: 158.
8. ر.ک. محمد عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص70.
9. ر.ک. محمدهادی معرفت، التمهید، ج1، ص243 به بعد.
10. علوم القرآن، ص38.
11. تاریخ قرآن، ص66.
12. دهر: 5 ـ 9.
13. ر.ک. محمدبنجریر طبری، جامع البیان، ج14، ص202؛ احمد بیهقی، دلائل النبوة، ج7، ص143؛ فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج30، ص235؛ ابراهیم بقاعی، نظم الدرر، ج8، ص259؛ ابنحیان اندلسی، البحر المحیط، ج8، ص391؛ محمد شوکانی، فتح القدیر، ج2، ص312؛ جلالالدین سیوطی، لباب النقول، ص322؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص312؛ احمد مراغی، تفسیر المراغی، ح29، ص1549؛ عبدالله اشقر، زبدة التفسیر، ص781؛ محمد زمخشری، الکشاف، ج4، ص665؛ طنطاویبنجوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج12، ص318؛ علی واحدی، الوسیط فی تفسیر القرآن، ج4، ص52؛ عبدالرحمن ثعالبی، الجواهر الحسان، ج3، ص419؛ علی خازن، تفسیر الخازن، ج4، ص376؛ محمد فیروزآبادی، القرآن الکریم وبها مشه تنویر المقباس من تفسیر ابنعباس، ص578؛ محمد کلبی، کتاب التسهیل، ج4، ص166؛ محمود حجازی، التفسیر الواضح، ج29، ص138؛ محمود حومد، ایسر التفاسیر، ج2، ص697؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، ج8، ص1349؛ محمد المحلی، تفسیر الجلالین، ص781؛ ناصرالدین بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج2، ص551؛ محمدفرید وجدی، المصحف، ص781؛ عبدالکریم مدرس، مواهب الرحمن، ج7، ص444؛ ابوبکر جزائری، ایسر التفاسیر، ج5، ص481؛ وهبة الزحیلی، التفسیر الوسیط، ج3، ص2788؛ احمد تعیلب، فتح الرحمن، ج7، ص3815؛ محمدعلی صابونی، قبس من نور القرآن الکریم، ج15، ص193؛ عبدالرحمن قاسم، تفسیر القرآن بالقرآن والسنة، ج6، ص327؛ جمعی از علمای مصر، التفسیر الوسیط، ج58، ص1699.
منبع : پایگاه حوزه