مراسم اختتاميه هجدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم امشب 12 شهريورماه، و در آخرين ساعات بيستوسومين روز از ماه مبارك رمضان، بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا، مراسم اختتاميه هجدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم 12 شهريورماه با حضور مسئولان، بعد از نماز مغرب و عشاء در محل شبستان مصلای امام خمينی (ره) برگزار میشود و پرونده هجدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم بسته میشود.
هجدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم از 17 مردادماه مطابق با 27 شعبان كار خود را آغاز كرد و هر روز از ساعت 17 تا 24 در محل مصلای امام خمينی(ره) آماده بازديد علاقهمندان است.
اين نمايشگاه دارای بخشهای حوزه، دانشگاه، آموزش، پژوهش و گفتوگوهای قرآنی، محصولات فرهنگی، كتاب و نشر، فنآوری اطلاعات و رسانههی ديجيتال، كودك، نوجوان خانواده، محافل و مراسم، شعر و ادب، ترجمه قرآن كريم، هنرهای نمايشی و تئاتر، بينالملل، هشت سال دفاع مقدس و بصيرت قرآنی، هنرهای تجسمی، عكس، نهادها و مؤسسات است كه امشب 12 شهريورماه با اجرای مراسم اختتاميه به كار خود پايان میدهد.
شعار امسال اين نمايشگاه «قرآن، كتاب زندگی» بود كه علاوه بر بخشهای نمايشگاههای قبلی 9 بخش جديد به اين دوره از نمايشگاه اضافه شد كه پيش از اين سابقه نداشته است. بخشهای هنرهای نمايشی و تئاتر، عكس، حجاب و عفاف، نوجوان، شعر و ادب، صهيونيستشناسی، بصيرت قرآنی، قرآن و فرهنگ ملل اسلامی و شبهای آفتابی از عناوين جديدی هستند كه به هجدهمين نمايشگاه بينالمللی قرآن كريم اضافه شده است.
بخش آموزش اين نمايشگاه به همت وزارت آموزش و پرورش برپا شد و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با دعوت از مهمانانی از 25 كشور در اين نمايشگاه شركت كرد. اتحاديه تشكلهای قرآنی هم وظيفه ساماندهی نهادها و موسسات قرآنی را برعهده دارد و جامعةالمصطفی(ص) العالمية با تنوع 36 مليت مختلف در اين نمايشگاه شركت كرده است.
دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم نيز در بخش پژوهش حضور دارد و بخش خانواده و حجاب، ارائه نسخ خطی قرآن كريم و ترجمههای قرآن كريم به زبانهای مختلف از ديگر بخشهای اين نمايشگاه است. همچنين در اين نمايشگاه 500 برنامه متنوع قرآنی در نظر گرفته شد كه برای همه اقشار مختلف جامعه مؤثر و مفيد است.
001 01 از دعاى آن حضرت عليه السلام است، هرگاه به دعا برمى خاست، با سپاس و ثناى خداى عزوجل شروع مى كرد و مى فرمود:
001 01 سپاس، خدايى راست كه اول و سرآغاز هستى بوده، و بدون اين كه پيش از او اولى باشد، و همو آخر است، بى آنكه پس از او آخرى باشد.
002 01 كسى كه ديده هاى بينندگان از ديدارش فرومانده، و درك وصف كنندگان از وصفش درمانده است.
003 01 به قدرتش آفريدگان را آفريد، بدون سابقه اى، و آن ها را بر اساس اراده و مشيت خويش بوجود آورد، بدون هيچ نمونه اى.
004 01 آن گاه آن ها را بر راهى كه مى خواست روانه كرد، و در راه محبت خويش آن ها را برانگيخت، آن ها توان آن ندارند تا از حدودى كه برايشان مقرر كرده تجاوز نمايند، و چيزى را جلو يا عقب اندازند.
005 01 و براى هر يك از جانداران، روزى معين و قسمت شده اى قرار داد، به آن كسى كه روزى فراخ داده، كسى نمى تواند از آن كم كند، و هر كه را روزى اندك داده، كسى نمى تواند بر آن بيفزايد.
006 01 آنگاه براى هر يك از مخلوقات در زندگى دنيوى، مدتى معين و پايانى محدود قرار دارد كه با سپرى شدن هر روز، گامى به سوى آن پايان برمى دارد، و با گذشت سال هاى عمرش به آن نزديك تر مى شود، تا آنگاه كه به آخر آن رسيد و حساب عمرش تمام گشت جانش را مى ستاند، تا برسد به پاداش هاى فراوان يا كيفر ترسناك، كه قبلا (خدا) بدانها وعده و وعيد داده بود. (همان طور كه خداوند در قرآن فرموده:) «تا كسانى را كه با رفتارشان بدى كردند به كيفر برساند، و كسانى را كه با رفتار شايسته عمل نيكويى كردند، پاداش دهد»
007 01 و اين (كيفر و پاداش) از عدالت اوست، نام هايش منزه است و پاك. و بخشش ها و نعمت هايش پى در پى «كسى را نرسد كه او را از اعمالش باز پرسد اما ديگران در برابر افعالشان مورد بازخواست قرار مى گيرند.»
008 01 و حمد و سپاس خدايى را كه اگر معرفت سپاسگزارى را از بندگانش مى ستاند و راه و رسم سپاسگزارى در برابر نعمت هاى پياپى و بخشش هاى پيوسته اى كه مردم را در آن ها غوطه ور ساخته نمى آموخت، درنعمت هاى او تصرف مى كردند و او را سپاس نمى گزاردند، و در روزى هايش گشايش مى يافتند و شكر نمى كردند.
009 01 و اگر چنين مى بودند، از مرزهاى انسانيت خارج شده، به مرز چارپايان و بهيميت مى رسيدند، و چنان مى بودند كه در كتاب استوار خويش توصيف فرموده:«ايشان نيستند مگر مانند چارپايان، بلكه گمراه تر.»
010 01 و سپاس خداى را كه خود، خويشتن را به ما شناسانيد، و شكرگزارى در برابر نعمت هايش را به ما الهام كرد، و درهاى شناخت ربوبيت خويش را بر ما گشود، و ما را به اخلاص در توحيدش راهنمايى نمود، و ما را از كج روى و دودلى در امر خويش دور كرد.
011 01 چنان سپاسى كه در سايه ى آن با بندگان سپاسگزارش زندگى را سپرى كنيم، و با آن هر كسى كه در كوى رضا و خشنودى و بخشايش او پيشى جسته، سبقت گيريم.
012 01 چنان سپاسى كه تاريكى هاى برزخ را براى ما روشن كند و راه قيامت را به سبب آن بر ما هموار سازد، و منزلت هاى ما را نزد ناظران و گواهان اعمال والا گرداند، «در آن روزى كه همگان به سبب آنچه انجام داده اند، سزاى كار خود را ببينند، بدون آن كه بر كسى ستم روا گردد»، «روزى كه هيچ دوستى براى دوست خود فايده اى نبخشد، نه عذاب او را رفع كند و نه ياريش نمايد.»
013 01 چنان سپاسى كه از سوى ما تا والاترين مقامات (اعلى عليين) بالا رود «و در كتابى نوشته شود كه در معرض ديد مقربان خداست.»
014 01 چنان سپاسى كه مايه روشنى چشمان ما باشد. در آن هنگام كه ديدگان (از شدت ترس وحشت) خيره ماند. و چهره هاى ما سپيد گردد در آن هنگام كه صورت هاى (گناهكاران) سياه گردد.
015 01 چنان سپاسى كه در سايه ى آن از آتش سوزان خدا رها گرديم و در جوار كرم بى منتهايش آرام گيريم.
016 01 چنان سپاسى كه با آن دوشادوش ملائكه مقرب گرديم و با آنان به رقابت برخيزيم، و در سراى ابدى كه زوال نپذيرد و در جايگاه كرامتش كه تغيير نيابد در صف پيامبران مرسل درآييم.
017 01 و سپاس خداى راست كه زيبايى هاى خلقت را براى ما برگزيد، و روزى هاى پاكيزه را به سوى ما روان ساخت.
018 01 و سلطه و چيرگى ما بر تمامى آفريدگانش را مايه ى برترى ما ساخت. از اين رو، در سايه ى قدرتش تمامى مخلوقات فرمان بردار ما هستند و در پرتو عزت او در (خط) اطاعت از ما مى باشند.
019 01 و سپاس خداى را كه در نياز و احتياج را جز به سوى خود، بست. حال، چگونه قدرت سپاس او را داريم؟ يا آن كه چه زمانى مى توانيم حق شكرش را بجاى آوريم؟ نه، هرگز نمى توانيم.
020 01 و سپاس خداى را كه در وجود ما ابزار قبض و بسط (گشودن و بستن اندام ها) قرار داد، و از روح زندگى و مايه هاى حيات برخوردارمان كرد، و اندام هاى انجام كار را در ما نهاد، و ما را با روزى هاى پاكيزه پروراند، و به فضلش ما را بى نياز كرد، و از عطا و خوان نعمتش سرمايه بخشيد.
021 01 آنگاه به ما اصرار فرمود تا طاعت ما را بيامرزيد، و ما را نهى فرمود تا ميزان شكر ما را امتحان كند، اما ما از امرش سر باز زديم و بر نافرمانيش اقدام نموديم. ولى او براى عقوبت ما شتاب نكرد، و در انتقام گرفتن از ما عجله نورزيد، بلكه از روى رحمت، كريمانه با ما مدارا نمود، و از باب رأفت، بردبارانه منتظر بازگشت ما شد.
022 01 و سپاس خداى را كه ما را به توبه كردن آشنا ساخت، حقيقتى كه جز از راه فضل و عطايش نمى توانستيم بشناسيم، و اگر در تعداد فضل او جز همين توبه را به شمار نياوريم، درخواهيم يافت كه «زيباترين آزمايش را نموده، و احسان او نسبت به ما بزرگ، و دايره ى فضلش درباره ى ما گسترده مى باشد»
023 01 كه هيچ گاه سنت و روش او نسبت به كسانى كه پيش از ما بودند چنين نبود، آنچه را در توان ما نبوده از دوش ما برداشت، و جز در اندازه ى طاقت ما، تكليف بر دوش مان ننهاد. و ما را روا نكرد مگر به كار آسان و براى هيچ يك از ما دليل و بهانه اى باقى نگذاشت.
024 01 پس بدبخت از بين ما آن كسى است كه طاعت خدا نكند، و خوشبخت از بين ما آن كسى است كه به سوى خدا رود.
025 01 و سپاس از آن خداست به هر آنچه كه او را مقرب ترين ملائكه اش و گرامى ترين مخلوقاتش و پسنديده ترين ستايندگانش، ستوده اند.
026 01 سپاس و ستايشى برتر از همه ى ستايش ها، همانند برترى پروردگارمان نسبت به تمام مخلوقات.
027 01 پس سپاس از آن اوست در برابر تمام نعمت هاى او كه به ما و به بندگانش كه درگذشته اند و آن ها كه خواهند آمد، به شماره ى تمام چيزهايى كه در دايره ى علمش قرار دارد، و به جاى هر يك از نعمت هايش، چندين برابر، همواره و هميشه تا روز قيامت.
028 01 سپاسى كه پايان ناپذير است، و شمارش آن حساب ندارد، و نهايتش را محدوده اى نيست، و مدتش را انقطاعى نباشد.
029 01 سپاسى كه موجب پيوند به طاعت و عفو الهى باشد، و سبب خشنودى او، و وسيله اى براى مغفرت و آمرزش او، و راهى به سوى بهشت او، و پناهگاهى از انتقام او، و امانى از غضب او باشد. و يار و مددكار بر طاعت او، و سدى در برابر معصيت او، و كمك كار بر اداى حق و وظايف بندگى او باشد.
030 01 سپاسى كه به سبب آن در گروه و زمره ى خوشبختانى كه از اولياى خدايند وارد گرديم و در صف شهدا قرار گيريم، آنان كه با تيغ دشمنان خدا شربت شهادت نوشيدند، به راستى كه او يار و سرپرستى است ستوده.
001 02
از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است پس از ستايش خداوند در درود بر رسول خدا
001 02 و سپاس خداى را كه به سبب وجود محمد پيامبرش، بر ما منت نهاد، نعمتى كه امت هاى گذشته و روزگاران سپرى شده از آن محروم بودند، با قدرتى كه از هيچ چيز- هر چند بزرگ- ناتوان نباشد، و هيچ چيز- هر چند كوچك- از نظرش مخفى نماند.
002 02 پس ما را آخرين مخلوقاتش قرار داد، و بر كسانى كه حق را انكار كردند، به گواهى گرفت، و در سايه ى منتش كه بر ما نهاد، بر كسانى كه اندك بودند ما را فزونى بخشيد.
003 02 خدايا! پس درود فرست بر محمد امين وحى خود، و پسنديده و برگزيده ى بندگانت، و امام و پيشواى رحمت، و قافله سالار نيكى، و كليد بركت.
004 02 همچنان كه جان خويش را در راه انجام دادن امر توبه مشقت انداخت.
005 02 و در راه تو بدنش را هدف مصائب و سختى ها قرار داد.
006 02 و در راه دعوت كردن به سوى تو با نزديكانش در افتاد.
007 02 و براى رضايت تو با قبيله و تبارش به ستيزه برخاست.
008 02 و در زنده كردن دين تو رشته ى خويشاوندى خود را بريد.
009 02 و نزديك ترين بستگان خود را به سبب انكار حق، از خويش دور كرد.
010 02 و دورترين مردم را كه پذيراى حق شدند، به خود نزديك ساخت.
011 02 و با بيگانگان به خاطر تو دوستى كرد.
012 02 و با نزديكان به خاطر تو دشمنى ورزيد.
013 02 و خودش را در راه تبليغ رسالت و پيام تو خسته كرد.
014 02 و با فراخواندن به سوى آئين تو خود را به مشقت افكند.
015 02 و با نصيحت و خيرخواهى كردن براى مؤمنان، خود را مشغول ساخت.
016 02 و به سرزمين هاى دور و غريب هجرت كرد، دور از زادگاهش كه در آنجا سكونت داشت، و محل نشو و نماى او بود، محلى كه در آنجا بدنيا آمده بود، و بدانجا انس گرفته بود، همه اين ها به خاطر سربلند كردن دين تو بود، و به خاطر يارى جستن بر عليه كافران.
017 02 تا جايى كه با استقامت، هر چه درباره ى دشمنان تو در سر داشت، جامه ى عمل پوشانيد.
018 02 و آنچه درباره ى دوستانت مى انديشيد، به دست آورد.
019 02 پس در حالى كه از تو كمك مى خواست، و از تو نيرو طلب مى كرد، به ستيز با دشمنان تو برخاست.
020 02 پس در دل وطن دشمن با آن ها جنگيد.
021 02 و در ميان قرارگاهشان بر آنان هجوم برد.
022 02 تا دين تو آشكار گشت، و كلمه تو برترى يافت، هر چند خوشايند مشركان نبود.
023 02 خدايا! در برابر زحماتى كه براى تو متحمل شد او را به بالاترين درجات بهشت برسان.
024 02 تا جايى كه هيچ كس با او برابر نباشد، و در هيچ مرتبه اى با وى هم رتبه نگردد، و در نزد تو هيچ ملك مقربى و هيچ پيامبر مرسلى با او برابرى نكند.
025 02 قبول شفاعت او را درباره ى اهل بيت پاك و طاهرش و امت مؤمنش، بيش از آنچه به ما وعده فرموده اى به او بنما و معرفى كن.
026 02 اى كسى كه وعده هايت نافذ است! اى كسى كه به قولت وفا مى كنى! اى كسى كه بدى ها را به چندين برابر به خوبى ها مبدل مى سازى! به راستى كه تو بخشنده و بزرگى.
001 03
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در درود بر حاملان عرش و تمام فرشتگان مقرب الهى
001 03 پروردگارا! درود فرست بر حاملان عرش خود كه از تسبيح تو سست نمى گردند، و از تقديس تو خسته نمى شوند، و از عبادت تو در نمى مانند، و كوتاهى را بر تلاش و كوشش در امر تو بر نمى گزينند، و از عشق و شيفتگى به تو غفلت نمى ورزند.
002 03 و (درود فرست بر) اسرافيل، صاحب صور، كه منتظر است تا به او اذن دهى و فرمان تو صادر گردد تا در صور بدمد، و خفتگانى را كه در گورها به گرو رفته اند، از خواب مرگ بيدار كند.
003 03 و (درود فرست بر) ميكائيل كه نزد تو مقامى والا دارد، و به سبب طاعت تو، توبه منزلت رفيعى رسيده است.
004 03 و (درود فرست بر) جبرئيل، كه امين وحى توست و در ميان اهل آسمان هايت مورد اطاعت باشد و در پيشگاهت ارجمند است و در درگاهت مقرب.
005 03 و (درود فرست بر) روح، كه بر ملائكه حجب (پرده داران حريم الهى) گمارده شده است.
006 03 و (درود فرست بر) روح كه از امر توست. بر همه ايشان درود فرست، و هم چنين بر همه ملائكه اى كه از نظر مقام از ايشان پائين ترند، كه ساكنان آسمان هايت و امانت دار رسالت هاى تو هستند.
007 03 و آن ملائكه اى كه خستگى در كوشش و تلاش آن ها داخل نمى شود، و از هيچ زحمتى درمانده و سست نمى گردند، و هوس ها آن ها را از تسبيح تو بازنمى دارد و فراموشى برآمده از غفلت ها آن ها را از بزرگداشت و تعظيم تو جدا نمى سازد.
008 03 ديدگان به خشوع فروبسته اند و جرأت نظر انداختن به نور جلالت ندارند، سرها به زير انداخته، همان ملائكه اى كه شوق و رغبتشان به آنچه نزد توست پايان پذير نباشد، شيفته ى ياد نعمت هاى تو بوده، و فروتن در برابر عظمت تو و جلال كبريائيت.
009 03 همان ملائكه اى كه هرگاه به دوزخ بنگرند كه بر گنهكاران مى خروشد، مى گويند: خدايا! تو منزهى، ما تو را چنان كه سزاوار است عبادت نكرده ايم.
010 03 پس بر ايشان درود فرست و (هم چنين) بر روحانيان از ملائكه ات و آنان كه نزد توت قرب و منزلت دارند و حاملان پيام غيب تو براى رسولانت، و امينيان وحى تواند.
011 03 و (هم چنين درود فرست بر) گروه هاى ملائكه اى كه آن ها را به خود اختصاص داده اى و به سبب تقديس، از خوردن و آشاميدن بى نيازشان كرده اى. و در بطن و اندرون طبقات آسمان هايت جايشان داده اى.
012 03 و (هم چنين درود فرست) بر آن ملائكه اى كه چون فرمانت به انجام رسيدن وعده ات فرارسد، بر اطراف آسمان هايت مستقر گردند.
013 03 و (هم چنين درود فرست) بر خزانه داران باران و حركت دهندگان ابر
014 03 و آن ملكى كه از صداى غرش او بانگ رعدها شنيده شود و چون ابرها از شدت آن به خروش آيند، برق صاعقه ها بدرخشد.
015 03 و (هم چنين) ملائكه اى كه دانه هاى برف و تگرگ را بدرقه مى كنند و آنان كه به هنگام باران با قطرات آن فرود مى آيند و به آنان كه نگهبان خزينه هاى باد مى باشند و آنان كه بر كوه ها گماشته شده اند تا از جاى نجبند.
016 03 و آنان كه وزن آب ها و باران هاى شديد و رگبارهاى تند را به ايشان تعليم فرموده اى.
017 03 و (هم چنين درود فرست) بر رسولان از ملائكه ات كه بر اهل زمين فرود آيند تا رنج و گرفتارى ناخوشايند، يا نعمت خوشايند براى آنان به ارمغان آورند.
018 03 و (هم چنين) بر سفيران ارجمند و نيكوكار و نگهبانانى بزرگوار كه اعمال را مى نويسند، و (هم چنين درود فرست) بر «ملك الموت» و يارانش و (هم چنين) «منكر» و «نكير» و «رومان» كه مردگان را در گور مى آزمايد. و بر ملائكه اى كه «بيت المعمور» را طواف مى كنند، و «مالك» و نگهبانان جهنم و «رضوان» و كليدداران بهشت.
019 03 و ملائكه اى كه مطيع امر خدايند و او را مخالفت نمى كنند و هر چه بدان امر شوند را انجام مى دهند.
020 03 و آنان كه مى گويند:«سلام بر شما (اهل بهشت) به خاطر صبر و تحملى كه كرديد، پس چه گواراست خانه ى آخرت براى شما».
021 03 و ملائكه اى كه نگهبان جهنم اند، هرگاه به آن ها گفته شود:«او (گناهكار) را بگيريد و به زنجير كشيد، سپس به آتش درافكنيد»، با سرعت او را دستگير مى كنند و به او مهلت نمى دهند.
022 03 و (هم چنين درود فرست) بر هر ملكى كه نامش را نبرديم و منزلت و مقامش را در نزد تو ندانستيم و نمى دانيم به چه كارى مأموريت دارد.
023 03 و ملائكه اى كه ساكنان هوا و زمين و آب هستند و هر يك از آنان كه بر خلايق گماشته اى.
024 03 پس بر همه ى ايشان درود فرست، در روزى كه هر كسى «با دو ملك مى آيد يكى او را مى راند و ديگرى گواه و شاهدش مى باشد».
025 03 بر ايشان درود فرست درودى كه بر كرامت و بزرگواريشان بيفزايد و طهارتشان را افزون نمايد.
026 03 خدايا! و آن هنگام كه بر ملائكه و رسولانت درود مى فرستى و درود ما را نيز بر آنان ابلاغ مى كنى، بر ما نيز درود فرست به خاطر سخن خوشى كه درباره ى آنان بر ما الهام كردى. كه تو بخشنده اى و كريم.
001 04
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در درود بر پيروان رسولان الهى و تصديق كنندگان ايشان
001 04 خدايا! و (درود فرست بر) پيروان رسولان و تصديق كنندگان ايشان از اهل زمين كه نديده ايمان آوردند در آن هنگام كه دشمنان با تكذيب رسولان به دشمنى برخاستند، اما مؤمنان با عمق ايمان خود مشتاقانه به سوى رسولان الهى روى آوردند.
002 04 در هر عصر و زمانى كه رسولى فرستادى و براى اهل آن زمان، راهنمايى فرا راهشان نهادى، از زمان آدم تا زمان محمد- كه درود خدا بر او و دودمانش باد- از امامان هدى و پيشوايان اهل تقوا- كه بر همه ى آن ها درود باد- خداوندا! پس تمام آن ها را مشمول آمرزش و خشنودى خويش گردان.
003 04 خدايا! به ويژه ياران محمد، آن كسانى كه به خوبى از عهده ى وفادارى به او برآمدند، و آنان كه در ياريش خوب سعى نمودند و حمايت كردند و در هنگام تنهايى آن حضرت به سرعت به سوى او شتافتند و به او توان بخشيدند و در پذيرش دعوتش از يكديگر سبقت جستند و چون حجت و دليل رسالت هاى خويش را به گوش آن ها رساند، او را پذيرا گشتند و اجابت نمودند.
004 04 و در راه آشكارا نمودن دعوت آن حضرت، از همسر و فرزندان خويش دست شستند و با پدران و فرزندان خود براى تثبيت نبوت آن حضرت جنگيدند و به بركت وجود او بر دشمن غالب گشتند.
005 04 و (درود فرست بر) آنان كه مهر او را دل داشتند و در دوستى ورزيدن به او تجاربى پرسود و بى زوال را اميد داشتند.
006 04 و (درود فرست بر) آنان كه وقتى دل به او دادند فاميل و عشيره هاى ايشان از آنان دورى كردند و زمانى كه در سايه ى قرابت و نزديكى آن حضرت مسكن گزيدند، نزديكان آنان پيوند قرابت را بريدند.
007 04 خدايا! پس از نظر دور مدار بر ياران محمد آنچه را براى تو و در راه تو از كف دادند، آنان را با خشنودى خويش، خشنود ساز و(به آنان پاداش عطا فرما) به خاطر جمع كردن مردم به دور دين تو، و اين كه با رسول تو در دعوت مردم به سوى تو همراهى كردند.
008 04 و هم چنين به ايشان پاداش ده به خاطر هجرتى كه براى تو كردند و از قوم خود دور افتادند و از زندگى راحت و فراخ به سختى گرفتار شدند و آن كسان بسيار را كه براى عزت بخشيدن به دين تو ستم ها ديدند.
009 04 خدايا! و (بهترين پاداش خود را برسان) به پيروان ياران محمد كه در نيكوكارى دنباله روى از آنان كردند، آنان كه مى گفتند:«پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما سبقت گرفتند، بيامرز»
010 04 همان كسانى كه قصد راه و روش ياران محمد را داشتند. و طريقه ى آن ها را انتخاب كردند و طبق مشى و منش آن ها عمل كردند.
011 04 در حالى كه هيچ شك و شبهه اى آنان را از اين بينش برنگرداند. و در پيروى از آثار ياران محمد و اقتدا به نشانه هاى هدايت و رهنمودهاى ايشان هيچ شكى خاطرشان را پريشان نساخت.
012 04 حامى آن ها و يار و ياورشان بودند، پيرو همان دينى بود كه آن ها داشتند، و به راه و روش آنان راه مى سپردند و با هم متفق و متحد بودند و به آنان در آنچه به اينان مى رساندند تهمت نمى زدند و بدگمان نبودند.
013 04 خدايا! از همين امروز تا قيامت درود فرست بر پيروان ياران محمد (تابعين) و همسران و فرزندانشان و هر كسى كه از آنان مطيع تو بوده.
014 04 درودى كه به سبب آن، آن ها را از گناه بازدارى و در باغ هاى بهشت خود، برايشان جايگاه هاى وسيع مقرر فرمايى، و از نيرنگ شيطان محفوظشان دارى و به هر كار نيك كه از تو مدد جويند، توفيشان دهى، و از هر پيشامدى در شب و روز حفظشان كنى مگر پيشامدى خوش.
015 04 و آنان را وادار كنى كه بر اساس اعتقاد نيكو، تنها چشم اميد به تو داشته باشند و بر آنچه نزد توست طمع ورزند و از تهمت زدن نسبت به آنچه نزد بندگان است برحذر باشند.
016 04 تا چنان شود كه تنها شوق و رغبت به تو داشته باشند، و تنها از تو ترس و بيم كنند و آنان را نسبت به آسايش و گشايش دنياى فانى، زاهد گردانى و عمل براى آخرت را محبوبشان نمايى. و آماده ى زندگى بعد از مرگ شوند.
017 04 و هر سختى راهنگام جان كندن برايشان آسان نمايى.
018 04 و آنان را از هر چه موجب فتنه و گرفتارى ايشان شود عافيت بخشى تا دچار محذورات فتنه نگردند و از افتادن در آتش و طول خلود در آن در امان بمانند
019 04 و آنان را به مقام امن و امان كه آسايشگاه متقين است منتقل فرمايى.
001 05 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در حق خود و بستگانش
001 05 اى آن كه شگفت انگيزى هاى عظمت تو پايان ناپذير است! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از اين كه در بزرگى و عظمت تو دچار الحاد و لغزش شويم، بازدار.
002 05 اى كسى كه مدت ملك و سلطنتش را نهايت نيست! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از بند عذاب خود رهايى بخش.
003 05 و اى كسى كه گنجينه هاى رحمتش فنا ناپذير است! بر محمد و آل او درود فرست و از رحمت خود براى ما نصيب و بهره اى مقرر فرما.
004 05 و اى كسى كه چشم ها در برابر ديدن تو فرومى ماند و از كار مى افتد! بر محمد و آل او درود فرست و ما را به آستانه ى قرب خويش نزديك كن.
005 05 و اى كسى كه در پيشگاه او تمام منزلت و مقام ها كوچك است! بر محمد و آل او درود فرست و ما را نزد خود گرامى بدار.
006 05 و اى كسى كه خبرهاى نهانى در نزد او آشكار است! بر محمد و آل او درود فرست و ما را نزد خويش رسوا مكن.
007 05 خدايا! به بخشش خويش، ما را از بخشش و عطاى بخشندگان بى نياز فرما، و با پيوند خويش ما را از هراس و وحشت آنان كه از ما مى برند كفايت فرما تا به عطا و بخشش تو به هيچ كس رغبت پيدا نكنيم و با وجود فضل و احسان تو از احدى ترس و هراس نداشته باشيم.
008 05 بارخدايا! بر محمد و آل او درود فرست و تدبير خود را به نفع ما قرار ده نه بر ضرر ما. و مكر و بلاى خود را بر دشمنان ما نازل كن نه بر ما، و ما را پيروز گردان و ديگران را بر ما غالب مفرما.
009 05 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از خشم و غضب خويش محافظت نما و به عنايت خود ما را حفظ كن و به سوى خويش هدايتمان فرما و از خود، دورمان مكن زيرا هركس را تو نگاه دارى، در امان ماند و آن را كه تو هدايت فرمايى، دانا شود. و هر كه را تو به خود نزديك سازى، سود برد.
010 05 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از سختى ناگوارى هاى روزگار حفظ كن و از شر دام هاى شيطان و تلخى سيطره ى سلطان و پادشاه در امان دار.
011 05 خدايا! آنان كه كفايت شده اند و از خطرها محفوظ مانده اند، تنها به خاطر نيرو و توان تو بوده، پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را كفايت فرما. و آنان كه دست بخشنده اى دارند، تنها به فضل و بخشش توست كه چنين بخشندگى يافته اند و مى بخشند پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را بى نياز گردان، و هر كس كه راهى به حقيقت يافت تنها با راهنمايى و روشنگرى توست پس خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را هدايت فرما.
012 05 خدايا! هر كه را تو بخواهى و دوست داشته باشى، هيچ خواركننده اى توان خوار كردن او را نخواهد داشت، و هر كه را تو ببخشى و عطا كنى، ممانعت ديگران چيزى از او نكاهد، و هر كه را تو راه نمودى گمراهى گمراهان او را از راه صحيح بيرون نمى برد.
013 05 پس بر محمد و آل او درود فرست و به عزت خويش ما را از شر بندگانت محفوظ بدار. و به عطاى خود ما را از غير خود بى نياز فرما. و در سايه راهنمايى خويش ما را به راه حق رهنمون گردان.
014 05 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و سلامت قلوب ما را در ياد عظمت و بزرگى خويش، و آسايش تن ما را در شكر نعمت خويش و توان زبان ما را در توصيف عطاى خويش قرار ده.
015 05 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از آنانى قرار ده كه مردم را به سوى تو مى خوانند، و از راهنمايانى قرار ده كه به سوى تو راهنمايى مى كنند، و از خاصان مقرب درگاهت قرار ده، اى مهربانترين مهربانان!
001 06
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است به هنگام صبح و شام
001 06 سپاس خداى را كه به نيروى خويش شب و روز را آفريد
002 06 و به قدرت خويش ميان آن دو تفاوت قرار داد.
003 06 و براى هر يك حدى محدود و زمانى مشخص مقرر فرمود.
004 06 و هر كدام را در درون ديگرى فروبرد و بيرون آورد و بر اساس تقدير خويش روزى بندگان و آنچه مايه ى رشد و نمو آنان است را فراهم مى آورد.
005 06 پس شب را براى آنان خلق كرد تا در آن از حركات رنجش آور و جنبش هاى آزار دهنده در امان باشند، و آن (شب) را پوششى قرار داد تا در آن بياسايند و به خواب روند. تا نشاط و شادابى خويش را تجديد كنند و به لذت و شهوت خويش نيز دست يابند.
006 06 و روز را براى مردم خلق كرد و آن را روشنى بخش قرار دارد تا در آن به جستجوى فضل الهى باشند، و به سبب آن به روزى او دست پيدا كنند. و در روى زمين او به آسانى بتوانند آنچه را كه سود زودرس اين دنياشان، و نيل به سعادت بى زوال آخرت در گروى آن است، به دست آورند.
007 06 به تمام اين تقديرات الهى است كه خداوند كار مردم را به سامان مى آورد و افكار و كارهايشان را مى آزمايد، و مى نگرد كه آنان در اوقات طاعت او چگونه عمل مى كنند و در مواردى كه تكليف واجبى بر عهده ى آنان گذاشته شده، چگونه از عهده ى آن برمى آيند: «تا كسانى كه بد كردند به كيفر اعمالشان برساند و آنان را كه نيكى كردند پاداش عطا فرمايد.»
008 06 خدايا! پس سپاس از آن توست كه سينه شب را با نور صبح براى ما شكافتى و ما را از روشنايى روز بهره مند ساختى، و راه هاى به دست آوردن روزى را به ما نشان دادى، و از رويدادهاى خطرناك آفات، حفظ فرمودى.
009 06 خدايا! به صبح وارد شديم و همگى اشياء و مخلوقات نيز وارد صبح شدند: آسمان و زمين و هر چه ميان اين دو پخش كرده اى، ساكن و متحرك، ايستاده و رونده، و هر چه در هوا بالا رفته، و هر چه در زيرزمين نهان گشته.
010 06 همگى تحت قدرت تو به صبح وارد شديم. در حالى كه سلطنت و پادشاهى تو ما را فراگرفته و خواست و اراده ات ما را در برگرفته و تصرفات ما به اذن و امر توست و به تدبير توست كه در حركتيم.
011 06 و توان انجام دادن كارى نداريم مگر آنچه فرمان تو بر آن رفته باشد. و جز آنچه تو بر ما عطا كنى از خيرى بهره نگيريم.
012 06 امروز روزى نو و جديد است و بر ما شاهدى است حاضر. اگر كار نيكو انجام دهيم ستايش كنان ما را بدرود گويد و اگر بدى كنيم با نكوهش و ملامت ما را ترك مى نمايد.
013 06 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و از همراهى شايسته و حسن مصاحبت با اين روز، ما را روزى كن و ما را از جدايى ناخوشايند و سوء مفارقت با اين روز به خاطر ارتكاب گناه، يا كسب معصيت كوچك يا بزرگ، حفظ فرما.
014 06 و بهره ى ما را در اين روز از خوبها و حسنات سرشار نما و در اين روز از بدى ها و سيئات، ما را پاك فرما، و از آغاز تا پايان، آن را براى ما از حمد و شكر و اجر و اندوخته آخرت و فضل و احسان لبريز نما.
015 06 خدايا! در اين روز، از رنج و زحمت ما بر ملائكه ى بزرگوارى كه نويسنده ى اعمال ما هستند بكاه، و نامه هاى اعمال ما را پر از كارهاى نيك گردان، و ما را در نزد آنان به خاطر كارهاى زشت رسوا و بى آبرو مكن.
016 06 خدايا! در هر لحظه اى از لحظه هاى اين روز، بهره اى از مقامات بندگان خاص خويش و نصيبى از شكر خويش و شاهدى راستين از ميان ملائكه ى خويش براى ما مقرر فرما.
017 06 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست. ما را از پيش رو و پشت سر و از طرف راست و چپ و از همه جوانب حفظ كن، آنچنان حفظى كه ما را از معصيت تو بازدارد و به طاعت تو رهنمون سازد و ما را به محبت و عشق تو مشغول سازد.
018 06 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و در اين روز و شب، و در تمام روزهايمان به ما توفيق ده، براى انجام خير و دورى از شر و شكر نعمت ها و تبعيت از سنت ها و ترك بدعت ها و امر به معروف و نهى از منكر و پاسدارى از اسلام و نكوهش و باطل و خوار ساختن آن، و يارى حق و سرافرازى آن و ارشاد گمراه و يارى ناتوان و رسيدگى به ستمديده.
019 06 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و اين روز را خجسته ترين روزى قرار ده كه تاكنون يافته ايم و بهترين همنشين و دوستى كه ما را همراهى مى كند و بهترين وقت و زمانى كه گذرانده و بسر برده ايم.
020 06 و ما را در بين مخلوقاتت از راضى ترين كسانى قرار ده كه اين شب و روز بر آنها گذشته است، و از شاكرترين ايشان در برابر نعمت هايى كه عنايت فرموده اى، و از پايدارترين ايشان در مقابل شريعت و آيين هايى كه تشريع نموده اى، و از خويشتن دارترين ايشان نسبت به مواردى كه از آنها نهى كرده اى و بيم داده اى.
021 06 خدايا! من تو را گواه مى گيرم كه گواهى تو به تنهايى بس است، و آسمان و زمين تو را نيز گواه مى گيرم، و همه ى ملائكه ات كه در زمين و آسمانت اسكان داده اى، و هم چنين ساير مخلوقات تو را گواه مى گيرم در اين روزم و اين ساعت و لحظه ام و اين شبم و اين جايى كه استقرار يافته ام، (همگى را گواه مى گيرم) كه من شهادت مى دهم تو خدايى هستى كه جز تو خدايى نيست، برپا دارنده ى قسط و عدل، عادل در حكم، مهربان نسبت به بندگان، دارنده و فرمانرواى جهان هستى، رحيم به مخلوقات.
022 06 و شهادت مى دهم كه محمد بنده و رسول تو و برگزيده آفريدگان توست، رسالت خويش را بر دوش او نهادى و او نيز بخوبى از عهده ى آن برآمد، و او را به خيرخواهى امت خويش فرمان دادى و او نيز خيرخواهى كرد.
023 06 خدايا! پس بر محمد و آل او درود فرست بيش از آنچه كه بر هر يك از مخلوقاتت درود فرستاده اى. و از طرف ما بهترين چيزى را كه به هر يك از بندگانت داده اى به او عطا كن، و از سوى ما برترين و گرامى ترين پاداشى را كه به نبى اى از انبياى خويش از جانب امتش داده اى به او عنايت كن.
024 06 كه تو بسيار بخشنده ى نعمت هاى بزرگى و بخشاينده گناهان عظيمى. و تو ز هر مهربانى مهربان ترى. پس درود فرست بر محمد و آل او كه پاكان، پاكيزگان، نيكوكاران و سرآمد برگزيدگان مى باشند.
001 07 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است به هنگامى كه براى وى حادثه ى مهمى روى مى داد يا بلايى فرود مى آمد و يا غمگين مى گشت
001 07 اى كسى كه گره هاى سختى ها به دست او باز مى شود! و اى كسى كه تندى و شدت ناملايمات و شدائد به عنايت او درهم مى شكند! و اى كسى كه از او راه خروج از تنگى و ورود به آسايش خواسته مى شود.
002 07 دشوارى ها به قدرت تو آسان مى شود، و اسباب و وسايل به لطف توست كه سبب و وسيله مى گردند. و قضا (سرنوشت) به قدرت تو اجرا مى گردد. و همه چيز به اراده ى تو محقق مى يابد
003 07 پس تمام اشياء بى آنكه بگويى و تنها به صرف اراده ات فرمان مى برند و همه چيزها به محض اراده ات بى آنكه نهى كنى بازمى ايستند.
004 07 تويى كه در دشوارى ها او را مى خوانند و در گرفتارى ها به او پناه مى برند، غير از آن بلايى كه تو دفع كنى نمى گردد، و غير از آن گرهى كه تو بگشايى گرهى گشوده نمى شود.
005 07 اى خدا! بلايى بر من نازل شده كه سختى آن مرا در هم شكسته و گرفتارى ها و مصائبى بر من هجوم آورده كه تحمل آن برايم سخت است.
006 07 و تو به قدرت خويش آن را بر من وارد آوردى و به اقتدار خويش آن را به سوى من روان ساختى.
007 07 پس چيزى را كه تو وارد آوردى، كسى را توان بردن نيست و آنچه را تو روان ساختى، كسى را توان بازگرداندن نيست. و آن درى را كه تو بستى كسى را ياراى باز كردن نيست و درى را كه تو گشوده باشى كسى را توان بستن آن نيست. و آنچه را تو مشكل سازى، آسان كننده اى ندارد و آن را كه تو ذليل نموده باشى، ياورى نخواهد داشت.
008 07 پس بر محمد و آل او درود فرست و به رحمت خويش- اى خدا!- باب فرج و در گشايش را به رويم باز كن و به قدرت خويش سلطان غم واندوه را بر من بشكن و مرا در شكوه هايم به حسن نظر خويش كامياب نما و در خواست هايم شيرينى اجابت را به من بچشان و از جانب خويش رحمت و گشايشى گوارا و بى زحمت نصيبم كن و براى من از نزد خويش راه رهايى و خلاصى سريع از گرفتارى ها قرار ده.
009 07 و مرا به سبب چيرگى غم، از رعايت و انجام دادن واجبات و به كار بستن سنت ها و مستحبات خويش باز مدار.
010 07 كه من به خاطر آنچه بر سرم آمده،- اى خدا !- غمگين و بى تاب شده ام و قلبم از تحمل آنچه در زندگى من روى داده، اى اندوه لبريز گشته و تو به برطرف كردن گرفتارى هايم قادرى و نسبت به دفع آنچه در آن افتاده ام توانايى، پس چنين كن، هر چند من مستحق نباشم اى صاحب عرش وسيع و بزرگ.
001 08 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در پناه بردن به خدا از ناملايمات و اخلاق زشت و كارهاى ناپسند
001 08 خدايا! به تو پناه مى برم از هيجان و طغيان حرص و آز، و از شدت و تندى غضب و غلبه ى حسد، و ضعف صبر و پايدارى و كمى قناعت و بدخلقى و زياده روى در شهوت و پافشارى در عصبيت
002 08 و پيروى از هوا و هوس و مخالفت با هدايت و خواب غفلت و سعى بيش از حد و مقدم داشتن باطل بر حق و اصرار بر گناه و كوچك شمردن معصيت و بزرگ دانستن طاعت.
003 08 و (به تو پناه مى برم از) مباهات و فخرفروشى با ثروتمندان و كوچك شمردن فقرا و كوتاهى كردن در حق زيردستان خويش و ترك شكر و سپاس نسبت به كسى كه به ما خوبى كرده.
004 08 يا آن كه ستمگرى را يارى دهيم و يا ستمديده اى را خوار كنيم يا چيزى را كه حق ما نيست، درخواست نماييم، يا در جايى كه نياز به دانش و علم است از روى نادانى سخن بگوييم.
005 08 و پناه مى بريم به تو از اين كه نيت خيانت و غش نسبت به ديگرى داشته باشيم.
006 08 و به تو پناه مى بريم از زشتى سريره و باطن و ناچيز شمردن گناه كوچك و اين كه شيطان بر ما چيره گردد يا روزگار به ما آسيب رساند يا سلطان بر ما ستم روا دارد و نابودمان كند.
007 08 و به تو پناه مى بريم از آلوده شدن به اسراف و از دست دادن روزى كفاف.
008 08 و پناه به تو مى آوريم از سرزنش دشمنان و نيازمندى به همگنان و زندگى كردن در مشقت و مردن ناگهانى و بدون زاد و توشه ى آخرت.
009 08 و پناه بر تو مى آوريم از حسرت و اندوه عظمى و مصيبت كبرى و زشت ترين شقاوت و بدفرجامى و محروميت از ثواب و فرود آمدن عقاب.
010 08 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا و همه مردان و زنان با ايمان را از همه ى اين امور در سايه ى رحمت خويش پناه ده، اى مهربانترين مهربانان.
001 09
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در شوق به طلب مغفرت از خداى بزرگ
001 09 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را برسان به آن سرمنزل توبه اى كه مورد پسند توست و از اصرار بر گناه كه ناپسند توست ما را دور كن.
002 09 خدايا! هرگاه در وضعيتى قرار مى گيريم كه به ناچار بايد يا مستحق خسارت در دين شويم يا در دنيا ضرر ببينيم، آن را براى ما برگزين كه زود گذرتر است و فانى. و مغفرت و آمرزش خود را در آن قرار ده كه بقايش بيشتر و ماندگارتر است.
003 09 و هرگاه قصد و آهنگ دو كار نموديم كه در يكى از آن دو رضايت تو از ما در آن است و در ديگرى خشم تو، پس رغبت و تمايل ما را متوجه كارى كن كه رضايت تو را در بردارد و از قدرتمان نسبت به كارى كه سبب خشم توست بكاه.
004 09 و ما را در اين دو راهى به خودمان وامگذار كه نفس ما راه باطل را انتخاب خواهد كرد مگر آن كه تو توفيق دهى، و پيوسته به بدى وامى دارد مگر آن كه تو رحم كنى.
005 09 خدايا! تو ما را از ضعف و ناتوانى به وجود آوردى و اساس خلقت و آفرينش ما را بر بنيانى سست نهادى و از آبى بى مقدار ما را خلق كردى، پس هر جنبش و حركتى كه داريم از نيروى توست و هر نيرويى كه ما داريم نيست مگر از يارى تو.
006 09 پس ما را به توفيق خويش تأييد فرما و يارى رسان. و به هدايت خويش ما را به راه صحيح استوار بدار. و چشم دلمان را به آنچه نمى پسندى و در مسير غير عشق و محبت توست، كور ساز و هيچ يك از جوارح و اعضاى ما را در مسير نافرمانيت نافذ مگردان.
007 09 خدايا! پس بر محمد و آل او درود فرست و نجوا و رازهاى قلوب ما و حركت اعضاى ما و نگاه هاى پنهانى چشمان ما و سخنان جارى بر زبانمان را در امورى قرار ده كه موجب ثواب تو باشد، تا كار نيكى را كه موجب پاداش توست از دست ندهيم، و كار بدى كه موجب عقاب توست، از ما بر جاى نماند.
001 10
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در پناه بردن به خداى متعال
001 10 خدايا! اگر بخواهيم كه ما را ببخشى، اين گذشت از روى فضل و بزرگوارى توست و اگر بخواهيم كه ما را به عذاب دچار كنى اين نيز نشانه ى عدل توست.
002 10 پس به آسانى از ما درگذر به رسم احسان و نعمت بخشيت، و ما را از عذابت در امان دار در سايه ى بخشايش خويش، كه ما را طاقت عدل تو نيست، و براى هيچ يك از ما نجات و آزادى متصور نيست مگر اين كه از ما درگذرى.
003 10 اى بى نيازترين بى نيازها! اينك اين ما بندگان توايم كه در مقابلت ايستاده ايم، و من فقيرترين فقراى درگاه تو هستم، پس فقر و فاقه ى ما را به بى نيازيت جبران كن، و اميد ما را به منع لطفت قطع مگردان، كه اگر چنين كنى كسى را كه به اميد تو چشم به سعادت دوخته بدبخت نموده اى، و آن كسى را كه از فضل تو عطا خواسته، محروم كرده اى.
004 10 اينكه با اين حال زار دامن چه كسى را بگيريم و به كدامين سو گام نهيم؟ و از درگاه تو به كجا رويم؟ تو پاك و منزهى، ما همان درماندگانى هستيم كه پذيرش دعاى ايشان را بر خويش واجب ساختى، و ما همان گرفتارانى هستيم كه دستگيرى از آنان و رفع مشكلاتشان را وعده دادى.
005 10 و نزديك ترين و مناسب ترين چيزها به مشيت و خواسته ى تو و سزاوارترين امور كه مناسب عظمت توست، رحم كردن به كسى است كه از تو رحمت طلب كرده و فريادرسى از كسى است كه از تو كمك خواسته است. پس به زارى ما به درگاهت رحم كن؛ و حال كه در پيشگاهت خود را به خاك انداخته ايم، به فرياد ما برس.
006 10 خدايا! شيطان، ما را سرزنش و شماتت مى كند چون در معصيت تو او را پيروى كرديم. پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را پس از ترك شيطان و پيوستن به تو، به ملامت و شماتت او گرفتار مساز.
001 11
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در طلب عافيت به خيرى
001 11 اى كه ذكر و ياد او مايه ى شرف و شرافت يادكنندگان است! و اى كه شكر و سپاسگزارى از او سبب فوز و كاميابى شاكران است! و اى كه طاعت و فرمان بردارى او راه نجات فرمان برداران است! بر محمد و آل او درود فرست و دل هاى ما را به ياد خويش از هر يادى، و زبان ما را به شكر خويش از هر شكر ديگرى، و اعضا و جوارح ما را به طاعت خويش از هر طاعت ديگرى، مشغول ساز.
002 11 پس اگر براى ما فراغتى از كار مقدر نموده اى پس آن را فراغتى كه با سلامتى همراه باشد، قرار ده كه در آن هيچ وبالى نباشد و هيچ ملالى در پى نداشته باشد، تا نويسندگان بدى ها با نامه ى تهى از گناه از نزد ما بازگردند، و نويسندگان كارهاى نيك به خاطر اعمالى نيكى كه از ما به ثبت رسانده اند، با خوشحالى از پيش ما بروند.
003 11 و آن هنگام كه ايام حيات ما سپرى شود و رشته ى عمرهايمان بريده گردد و دعوت تو (مرگ) كه از آن و اجابت آن گريزى نيست.
پس بر محمد و آل او درود فرست و پايان آنچه را كه نويسندگان اعمال ما ثبت كرده اند توبه ى مقبول قرار ده، توبه اى كه پس از آن ما را بر گناهانى كه مرتكب شده ايم و معصيتى كه انجام داده ايم، سرزنش و توبيخ نفرمايى.
004 11 و پرده اى كه روى اعمال ما انداخته اى در برابر ديدگان شاهدان برمدار در آن روزى كه اسرار بندگانت فاش خواهد شد
005 11 كه تو نسبت به هر كس كه تو را بخواند مهربانى و نسبت به آن كس كه تو را ندا كند، اجابت كننده اى.
001 12 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در اعتراف به كوتاهى و درخواست توبه و بازگشت به سوى خداى متعال
001 12 خدايا! سه خصوصيت است كه مرا از درخواست از تو بازمى دارد، و يك خصوصيت است كه مرا به درخواست از تو ترغيب مى كند.
002 12 آن سه عبارتند از: امرى كه بدان فرمان داده اى ولى من در انجام دادنش كندى كرده، تأخير نمودم. و كار ناپسندى كه مرا از آن نهى كردى اما من در انجام دادن آن شتاب كردم. و نعمتى كه به من لطف كردى اما من در اداى شكرش كوتاهى كردم.
003 12 و اما خصوصيتى كه مرا به درخواست از تو ترغيب مى كند، تفضل و احسان توست نسبت به كسى كه با تمام وجود و با نيتى خالص به سوى تو آمده، و با حسن ظن و گمان نيك خويش بر تو وارد گشته است. چرا كه تمام احسان تو تفضل و بخشش است. و همه نعمت هايت با قطع نظر از استحقاق بندگان است.
004 12 پس اكنون- اى خداى من! اين من هستم كه به درگاه عزت تو ايستاده ام، ايستادنى چون ايستادن عبدى ذليل و تسليم. و از تو با شرم و حيا همچون فردى محتاج و عيالمند، خواهان كمك مى باشم.
005 12 و در پيشگاه تو اقرار مى كنم كه در وقت احسان تو، تسليم نشده و فرمان بردارى نكرده ام جز با خوددارى از معصيت تو، و در هيچ حالى از حالات خويش از امتنان و احسان تو بى بهره نبوده ام.
006 12 پس اى خداى من! آيا اقرار به بدى هايى كه انجام داده ام برايم سودى خواهد داشت؟ و آيا اعتراف من به زشتى آنچه مرتكب شده ام مرا از عذاب تو مى رهاند؟ يا آن كه بر من در اين حال، غضب و خشم خويش را واجب كرده اى؟ و يا در اين هنگام كه تو را مى خوانم، دشمنى تو همراه من بوده است؟
007 12 پاك و منزهى تو! هرگز از تو نااميد نمى گردم و حال آن كه در توبه را به رويم گشوده اى، بلكه سخن بنده ى ذليل و خوار را بر زبان مى آورم، بنده اى كه به خويش ظلم كرده و حرمت پروردگارش را سبك شمرده.
008 12 بنده اى كه گناهانش بزرگ و رو به افزايش است، و روزگارش به وى پشت نموده و از او رويگردان گشته است، تا آنجا كه مى بيند وقت عمل گذشته و عمر به نهايت رسيده و يقين كند كه در برابر تو چاره اى ندارد و راه فرارى برايش نمانده است، از اين رو به قصد انابه و بازگشت به سوى تو آمده و توبه اش را فقط براى تو خالص نموده، پس با دلى پاك و پاكيزه در برابر تو ايستاده، سپس با ناله اى حزين و آرام تو را مى خواند.
009 12 در حالى كه براى تو تواضع كرده، خم گشته و سر به زير افكنده است و از شدت خشيت پاهايش به رعشه و لرزه افتاده و اشك، چهره اش را فراگرفته است، اين چنين تو را مى خواند: اى مهربانترين مهربانان! و اى بخشنده ترين كسى كه رحمت جويان به سوى او رو مى آورند! و اى مهربانترين كسى كه آمرزش خواهان بر گرد او طواف مى كنند! و اى كسى كه بخشش او از كيفرش بيشتر است! و اى كسى كه رضايت و خشنودى او از سخط و خشمش فراوانتر است.
010 12 و اى كسى كه به خاطر گذشت پسنديده اش، سزاوار حمد و سپاس گرديده! (و يا خلق را به حمد خويش فراخوانده است) و اى كسى كه بندگان خويش را به پذيرفتن توبه اشان عادت داده است! و اى كسى كه گناه و تباهى بندگان را با توبه اصلاح كرده است! و اى كسى كه با اندكى از اعمال بندگان راضى مى شود! و اى كسى كه كار كم بندگان را با پاداش فراوان جبران مى كند! و اى كسى كه اجابت دعاى آنان را ضامن شده! و اى كسى كه به بندگان وعده ى پاداش داده! آن هم به بهترين وجه و نيكوترين صورت و از روى تفضل و احسان؛ بدون اين كه بندگان استحقاق داشته باشند.
011 12 من نه از گناهكارترين گناهكارانم كه تو او را آمرزيده باشى، و نه از نكوهيده ترين افرادى كه به پيشگاه تو عذر آورده باشد و تو عذرش را پذيرفته باشى، و نه از ستمكارترين ستمكارانم كه به سوى تو رو آورده و توبه كرده باشد، و تو به او لطف كرده؛ توبه اش را پذيرفته اى.
012 12 در چنين موقعيتى، اكنون من به جانب تو آمده ام و توبه مى كنم، توبه ى كسى كه از گذشته اش پشيمان شده، و از آنچه بر سرش آمده هراسناك و از وضع بدى كه در آن گرفتار آمد از روى خلوص شرمنده گشته است.
013 12 مى داند كه گذشت از گناه بزرگ در نظر تو كار بزرگى نيست، و بخشايش از معصيت فراوان بر تو سخت و گران نمى باشد، و تحمل جنايات فاحش و سنگين بر تو دشوار نمى نمايد، و مى داند كه محبوب ترين بندگانت نزد تو آن كسى است كه دست از نافرمانى تو بردارد، و از اصرار بر گناه دورى كند و با استغفار و طلب آمرزش همراه باشد.
014 12 و من در پيشگاه تو و از سركشى و نافرمانى بيزارى مى جويم، و پناه مى برم بر تو از اصرار بر گناه، و از كوتاهى خود از تو آمرزش مى خواهم، و نسبت به آنچه از انجام دادنش فرومانده ام، از تو كمك مى طلبم.
015 12 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و از آن حقوقى كه بر من دارى درگذر و بر من ببخش، و از كيفر و عقوبتى كه سزاوار آنم معافم كن، و از آنچه گناهكاران از آن بيم دارند امانم ده؛ زيرا كه تو بر عفو توانايى و نسبت به آمرزش، محل اميدوارى هستى و به گذشت معروف شده اى، براى حاجت من غير از تو جايى نيست و براى گناه من آمرزنده اى بجز تو نمى باشد. حاشا كه تو چنين نباشى.
016 12 و من بر خود جز از تو نمى ترسم چرا كه تو شايسته اى تا از تو پروا كنند كه تو اهل مغفرت و آمرزش هستى.
بر محمد و آل محمد درود فرست و حاجتم را روا كن و خواسته ام را برآور. و گناهم را ببخش و دلم را از ترس ايمنى ده، زيرا تو بر هر چيز توانايى و اين كار بر تو آسان باشد. دعاى مرا مستجاب كن اى پروردگار جهانيان!
001 13
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در طلب و درخواست حاجت ها از خداى متعال
001 13 پروردگارا! اى منتهاى مقصود حاجت ها و نيازها!
002 13 و اى كسى كه رسيدن به تمام خواسته ها به دست اوست!
003 13 و اى كسى كه نعمت هاى خويش را به بها نمى فروشد!
004 13 و اى كسى كه عطاياى خويش را به منت گذاشتن، آلوده و تيره نمى سازد.
005 13 و اى كسى كه به تو بى نياز مى شوند ولى از تو بى نياز نمى باشند!
006 13 و اى كسى كه به سوى او رو كنند و از او رو برنتابد!
007 13 و اى كسى كه گنجينه هاى او را درخواست تهى نمى سازد!
008 13 و اى كسى كه اسباب و وسايل، حكمت او را تغيير نمى دهد!
009 13 و اى كسى كه رشته ى حوائج محتاجين از او نمى گسلد!
010 13 و اى كسى كه دعاى دعا كنندگان او را به زحمت نمى اندازد و خسته نمى كند.
011 13 تو وجود خويش را به بى نيازى از خلائق ستوده اى و به راستى كه سزاوار بى نيازى از ايشان مى باشى.
012 13 و ايشان را به نيازمندى و فقر نسبت داده اى و به راستى كه ايشان سزاوار نياز به تو مى باشند.
013 13 پس اى خدا! هر كس رفع نياز خود را از تو طلب كند و به وسيله ى تو بخواهد فقرش را برطرف كند، محققا طلب حاجت خويش را از جايگاه شايسته اش خواسته و از راه صحيحى به خواسته اش رسيده است.
014 13 و كسى كه حاجت خويش را به يكى از خلق تو عرضه كند يا بجاى تو او را سبب برآمدن حاجت خود بداند، بى شك خود را در معرض حرمان و نوميدى سوق داده و از جانب تو مستحق فوت احسان گشته است.
015 13 خداوندا! حاجتى كه به درگاه تو دارم كه تاب و توان دستيابى بدان را ندارم و در برآوردنش رشته چاره جويى من بريده شده و راه به جايى نمى برم، و نفس من چنين در نظرم آراسته كه آن خواسته و حاجت را پيش كسى ببرم كه او خود حاجت هايش را پيش تو مى آورد و در طلب ها و خواسته هايش از تو بى نياز نيست، و اين تلقين هاى نفس من لغزشى است از لغزش هاى خطاكاران و گناهى است از گناه هاى گناهكاران.
016 13 سپس با تذكر و يادآورى تو، من از خواب غفلت بيدار شدم و به خاطر توفيق تو از سقوط و لغزشم برخاستم و با يارى و راهنمايى تو از گناهم برگشتم.
017 13 و چنين گفتم: منزه است پروردگار من! چگونه فرد محتاج از محتاجى ديگر درخواست مى كند؟ و چگونه تهيدستى از تهيدستى ديگر گدايى مى كند و به او روى مى آورد؟
018 13 پس اى خداى من! از سر شوق و رغبت آهنگ تو كردم و با اعتماد به تو، بر تو اميد بستم
019 13 و دانستم كه بيشترين چيزى را كه از تو بخواهم در برابر دارايى تو ناچيز است و چشم داشت فوق العاده من به بخشش تو در مقابل وسع و توان تو حقير است، و البته كرم تو با درخواست كسى كم نمى گردد و دست تو در بخشش ها از هر دستى برتر است.
020 13 خدايا! پس بر محمد و آل او درود فرست و در سايه ى تفضل خويش مرا بر مركب كرم خويش بنشان، و به واسطه ى عدل خويش مرا بر مركب استحقاق منشان، چه اين كه من اول كسى نيستم كه به سوى تو رغبت نموده و با آن كه مستحق منع است به او بخشش نموده باشى، و اول سائلى نيستم كه از تو درخواست كرده و با آن كه مستوجب محروميت بوده، به او تفضل و احسان كرده باشى.
021 13 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و پاسخگوى دعايم باش و به ندايم نزديك باش و التفات نما، و به تضرع و زاريم رحم كن و صدايم را بشنو.
022 13 و اميدم را از خودت قطع مكن و دستاويز مرا از خويش جدا مساز، و در اين حاجتم و ساير حوايجم روى مرا به غير خودت مگردان.
023 13 و مرا يارى و كفايت نما با برآوردن طلب و خواسته ام، و روا كردن حاجتم، و رسيدن به خواسته ام، پيش از آن كه از اين جاى خويش برخيزم، با آسان كردن دشوارى براى من و با حسن تقدير و سرنوشت خوبى كه برايم مقدر كرده اى.
024 13 و بر محمد و آل او درود فرست، درودى هميشگى و فزاينده كه انقطاعى نداشته باشد و زمان آن را منتها و پايانى نباشد و اين را براى من مددكار و ياور قرار ده و سبب برآمدن طلب و حاجتم گردان، كه تو كارگشاى گسترده رحمت و كريمى.
025 13 و از جمله حاجت هاى من- اى پروردگارم!- چنين و چنان است:
«سپس حاجت خويش را ياد مى آورى. آنگاه به سجده مى روى و در حال سجده مى گويى:»
فضل و كرم تو آرامش به من داده و مأنوسم كرده و احسان تو راهنماى من گشته است، پس از تو مى خواهم به حق خودت و به حق محمد و آل او- كه درودهاى تو بر ايشان باد- مرا نوميد از درگاهت برمگردان.
001 14 از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه به او ستم مى شد يا از دست ظالمان آنچه را دوست نمى داشت، مى ديد
001 14 اى آن كه خبرها و دادخواهى ستمديدگان از او پوشيده نيست!
002 14 و اى آن كه سرگذشت ايشان نزد او نيازى به شهادت شاهدان ندارد!
003 14 و اى آن كه دوران نصرت و يارى او به ستمديدگان نزديك است!
004 14 و اى آن كه عون و ياريش از ظالمان بعيد است.
005 14 اى خداى من! تو آگاهى آنچه از «فلان فرزند فلان» به من رسيده است، از آنچه تو نهى كرده اى، و نسبت به من در همان موردى كه او را نهى كرده اى هتك حرمت نموده است، از باب سركشى در نعمت تو و بى اعتنايى به عقوبت توست كه چنين مرتكب شده است.
006 14 خدايا! پس بر محمد و آل او درود فرست و ستم كننده ى من و دشمن من را با قوت خود از ستم من بازدار، و با قدرت خود تندى شدت او را بر من بشكن (و تيغ ستمش را كند ساز) و او را به خود مشغول كن، و در برابر دشمنش او را ناتوان گردان.
007 14 خدايا! و بر محمد و آل او درود فرست و ستمگر مرا رخصت ستم بر من مده و مرا در برابرش به خوبى كمك كن و مرا از انجام دادن كارهايى همچون او نگهدارى فرما و مرا در حالتى مانند او قرار مده.
008 14 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و در برابر دشمنم مرا سريعا يارى كن تا توفان خشم مرا نسبت به ظلم او فرونشاند و دادم را از او بستاند.
009 14 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و در عوض ظلمى كه او به من كرده، عفو و گذشت خود را شامل حالم كن. و بجاى بدرفتارى او به من، رحمت خود را به من ارزانى نما، چرا كه هر رنج و ناپسندى در برابر خشم تو ناچيز است و هر معصيتى پيش خشم تو آسان مى باشد.
010 14 خدايا! همان طور كه ستم كشيدن را در نظرم مكروه و ناپسند جلوه داده اى، مرا نيز از ظلم به ديگران بازدار.
011 14 خدايا! به درگاه احدى غير از تو شكوه و شكايتم را نمى برم و از هيچ حاكمى جز تو يارى نمى جويم. حاشا كه چنين كنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و دعاى مرا به هدف اجابت برسان و شكايت مرا مرتفع و متغير نما.
012 14 خدايا! مرا با نوميدى از عدل و انصاف خويش ميازماى. و دشمنم را به ايمنى از عقوبت خويش آزمايش مكن تا در ستم بر من اصرار نمايد و بر حقم چيره گردد، و او را به همين زودى ها به آنچه ظالمان را به آن تهديد كرده اى آشنا ساز و مرا نيز اجابتى كه به مضطرين و بيچارگان وعده داده اى بشناسان.
013 14 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به من توفيق بده تا آنچه بر سود و زيانم مقدر كرده اى قبول كنم، و نسبت به آنچه براى من از ديگرى گرفته اى، و از من براى ديگرى ستانده اى، راضى فرما، و به بهترين راه راهنماييم كن. و به آنچه سالم تر است مرا بگمار و مشغول ساز.
014 14 خدايا! اگر خير مرا در آن مى دانى كه گرفتن حقم و انتقام گرفتن از كسى كه بر من ستم روا داشته، تا روز قيامت، كه حق از باطل جدا مى شود و محل جمع شدن دشمنان مى باشد، به تأخير افتد، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا از سوى خويش به نيتى صادق و صبرى هميشگى تأييد نما.
015 14 و از رغبت و تمايل ناشايست و حرص حريصان و آزمندان در امان دار، و نقش ثوابى را كه براى من ذخيره كرده اى و كيفر و عقوبتى كه براى دشمنان من آماه كرده اى بر لوح دلم ترسيم كن، و آن را وسيله اى براى رضاى و خرسندى من به آنچه مقدر فرموده اى و اطمينانم به آنچه براى من اختيار كرده اى قرار ده.
016 14 اى پروردگار جهانيان! دعايم را مستجاب كن، چرا كه تو صاحب فضل و احسان بزرگى و بر هر چيز توانايى.
001 15
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه بيمار مى شد يا به اندوه و بلايى گرفتار مى گشت
001 15 خدايا! تو را سپاس بر سلامتى بدنم كه همواره از اين نعمت برخوردار بوده ام و سپاس تو را بر آن بيمارى كه بر جسم من عارض كردى.
002 15 اى خداى من! نمى دانم كه كدام يك از اين دو حال براى شكر و سپاسگزارى تو سزاوارتر است و كداميك از اين دو وقت براى ستايش تو بهتر است؟
003 15 آيا هنگام سلامت كه روزى هاى پاكيزه ات را گواراى وجودم ساختى و در طلب رضا و خشنوديت و به دست آوردن روزى و احسانت به من نشاط دادى و به سبب آن تندرستى، به من قوت داده تا به طاعت تو مشغول شوم.
004 15 يا به هنگام بيمارى كه مرا به وسيله ى آن پاك ساختى و نعمت هايى كه به من تحفه دادى تا گناهانى را كه از آن گرانبار شدم، تخفيف دهى و بارم را سبك سازى و روح قدسى مرا از فرورفتن در منجلاب گناهان پاك گردانى و آگاهى ام دهى كه پليدى گناه را با توبه از دل بزدايم و با تذكر و يادآورى نعمت و احسان قديمت گناه بزرگم را محو سازى.
005 15 و در خلال اين ايام بيمارى، از جمله نعمت ها كه به من عنايت مى كنى اين است كه ملائكه ى كاتب اعمال به حساب من اعمال پاكيزه ثبت مى كنند كه نه در قلب و فكر كسى خطور كرده و نه بر زبانى جارى شده و نه هيچ اندامى در انجام دادن آن ها به رنج و زحمت افتاده است، بلكه تنها تفضل و احسان تو بوده كه به نفع من چنين اعمال پاكيزه اى ثبت گشته است.
006 15 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و آنچه را كه براى من پسنديده اى، در نظرم محبوب و دوست داشتنى جلوه بده و تحمل آنچه را كه بر من وارد نموده اى آسان ساز و مرا از آلودگى هاى گذشته ام پاك نما و شر كارهاى گذشته ام را از من بزداى. و شيرينى و لذت عافيت و تندرستى را بر من عطا فرما و گوارايى صحت و سلامت را به من بچشان.
و لطفى كن كه از اين بستر مرض و بيمارى به عفو و گذشت تو راه يابم و از اين زمين گيرى به آمرزشت منتقل شوم و از اين اندوه و گرفتارى به رحمت و راحتى تو وارد گردم. و از اين شدت و دشوارى به فرج و گشايش تو سلامت يابم.
007 15 كه تو اهل تفضل و احسان هستى (كه با وجود عدم استحقاق ما، لطف ها مى كنى،) و نعمت و احسان بى دريغ عطا مى فرمايى و بخشنده اى هستى كريم و صاحب جلالت و اكرام.
001 16 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه از گناهان خويش آمرزش مى طلبيد و در طلب عفو از عيوب خويش زارى مى كرد
001 16 خدايا! اى كسى كه گناهكاران به اميد رحمتش فريادرسى مى كنند!
002 16 و اى كه بيچارگان به ذكر و يادآورى احسان او پناه مى برند!
003 16 و اى كسى كه خطاكاران از بيم او به شدت با آه و ناله مى گريند.
004 16 و اى آرام دل هاى هر وحشت زده غريب! و اى فرج و گشايش هر انسان اندوهگين و دل شكسته! و اى پناه هر درمانده و تنها مانده! و اى ياور هر نيازمند رانده شده.
005 16 تويى كه رحمت و دانشت همه چيز را فراگرفته.
006 16 و تويى كه هر يك از مخلوقات را از نعمت هايت سهمى مقرر نموده اى.
007 16 و تويى كه عفو و گذشت بر عقوبت و كيفرت غلبه يافته.
008 16 و تويى كه رحمت و عطوفتش در جلوى غضب و خشمش در حركت است.
009 16 و تويى آن كه عطايش بيش از منع اوست.
010 16 و تويى آن كه همه مخلوقات و آفريدگان را از رحمت واسعه ى خويش بهره مند كرده است.
011 16 و تويى آن كه چون نعمت به كسى مى دهد از وى چشم داشت پاداش ندارد.
012 16 و تويى آن كه در عقوبت كردن عاصيان زياده روى نمى كند.
013 16 و من- اى خدا!- بنده ى توام كه او را به دعا امر فرمودى و او نيز به اين فرمان تو لبيك (و سعديك) گفت، اينك منم- اى پروردگارم!- كه در برابر تو به خاك عبوديت افتاده ام.
014 16 منم آن كسى كه خطاها پشت او را سنگين كرده و منم آن كه گناهان، عمرش را فانى نموده و منم آن كه با نادانى، تو را عصيان كرده در حالى كه تو شايسته نبودى كه عصيانت كند.
015 16 اى خداى من! آيا اگر كسى تو را بخواند بر او ترحم مى كنى تا بر دعا بيفزايم؟ يا كسى را كه به درگاهت به گريه و زارى بپردازد، مى آمرزى تا در گريه شتاب كنم؟ يا از كسى كه از روى تواضع به درگاهت صورت به خاك بمالد درمى گذرى؟ يا كسى را كه به پيشگاهت از باب اعتماد، از فقر خود بنالد و شكوه سردهد، بى نياز مى گردانى؟
016 16 خدايا! كسى را كه جز تو بخشنده اى نمى يابد نوميد مكن و كسى را كه از احدى جز تو بى نياز نمى شود، خوار مكن.
017 16 خداى من! پس بر محمد و آلش درود فرست و اكنون كه به تو روى آورده ام، روى مگردان و مرا كه مشتاق و متضرع به درگاه توام از عنايتت محروم مكن. و اكنون كه در پيشگاه تو ايستاه ام دست رد به سينه ام مزن.
018 16 تويى آن كس كه خويش را به رحمت و مهر توصيف كردى، پس بر محمد و آل او درود فرست و بر من رحم كن، تو آنى كه خود را به عفو و گذشت ناميدى، پس مرا عفو كن.
019 16 بى شك، مى نگرى اى خداى من! اشك چشمم را كه از خوف تو روان شده، و دلم را كه از بيم عظمت تو پريشان گشته، و اعضايم را كه از هيبت تو به لرزه افتاده
020 16 اين ها همه از شرمسارى و شرمندگى من از توست به خاطر رفتار زشتم، و به همين جهت است كه صدايم از زارى و تضرع به درگهت گرفته، و زبانم از راز و نياز با تو كند شده و بند آمده است.
021 16 پس اى خداى من! حمد و سپاس تنها از آن توست. پس چه بسيار عيبم را كه پوشاندى و رسوايم نكردى و چه فراوان گناهم را كه مخفى كردى و به آن مشهورم نساختى. و چه بسيار پليدى ها كه مرتكب شدم و و پرده ام را ندريدى (و پوشيده ساختى) و ننگ آن زشتى ها را بر گردن من نيفكندى و در پيش روى همسايگان عيب جوى من، و آنها كه نسبت به نعمت هايى كه بر من ارزانى داشته اى حسادت مى ورزند، آشكار نكردى.
022 16 اما اين لطف هاى تو درباره ى من، مرا از انجام دادن بدى هايى كه در من سراغ دارى، بازنداشت.
023 16 پس اى خداى من! جاهل تر از من به صلاح كار خويش، كيست؟ و چه كسى غافل تر از من به حظ و نصيب خويش است؟ و چه كسى دورتر از من نسبت به اصلاح نفس خويش است؟ در حالى كه روزى تو را در راه معصيت تو، كه مرا از آن نهى كرده اى، صرف مى كنم؟ و چه كسى بيش از من در باطل غوطه ور گشته است؟ و بر اقدام نمودن به گناه مصرتر و پيشقدم تر است؟ آنگاه كه ميان دعوت تو و دعوت شيطان بر سر دو راهى قرار مى گيرم، از دعوت شيطان پيروى مى كنم، با آن كه او را به خوبى مى شناسيم و فراموشش نكرده ايم.
024 16 اين در صورتى است كه يقين دارم عاقبت دعوت تو به بهشت منتهى مى شود و دعوت شيطان، عاقبتش آتش جهنم مى باشد.
025 16 منزهى تو، چه تعجب آور است كه به زيان خويش شهادت مى دهم و نهانكارى هايم را به شماره، افشا مى كنم.
026 16 و شگفت آورتر از آن، بردبارى تو نسبت به من مى باشد، و اين كه از مؤاخذه سريع من درنگ مى كنى و اين به خاطر آن نيست كه در نزد تو انسان بزرگوارى هستم، بلكه به جهت مداراى تو با من است و تفضل تو نسبت به من، تا مگر از معصيت تو كه موجب خشم و سخط تو مى گردد بازايستم، و خود را از گناهانى كه آبرو را مى برد بازدارم، و نيز از اين جهت است كه گذشت و عفو تو از من- به درگاهت- از عقوبت من محبوبتر است.
027 16 و گرنه من، اى خداى من! گناهانى بيشتر و آثارى زشت تر و كارهايى شنيع تر دارم و گستاخى و بى باكى ام در باطل شديدتر و هنگام طاعت تو بيداريم كمتر و براى وعده هاى تو هشيارى و مراقبتم كمتر از آن است كه عيب هايم را براى تو شماره كنم يا بتوانم گناهانم را متذكر شوم.
028 16 و فقط خود را به اين ترتيب و با اين سخنان نكوهش مى كنم چون به مهربانى تو طمع دارم كه اصلاح كار گناهكاران به آن است و نيز به خاطر اميد به رحمت تو كه آزادى خطاكاران در گرو آن است.
029 16 خداى من! اين گردن من است كه گناهان، آن را به بند كشيده (و باريك كرده است) پس بر محمد و آل او درود فرست و آن را با بخشش خود از عذاب آزاد كن، و اين پشت من است كه بار خطاها و گناهان آن را سنگين نموده، پس بر محمد و آل او درود فرست و به منت و بخشش خويش آن را سبك فرما.
030 16 اى خداى من! اگر به درگاهت به حدى بگريم كه پلك چشمانم بيفتد و آنچنان با صداى بلند به ناله افتم تا صدايم قطع شود و در درگاه تو آنقدر بايستم تا پاهايم ورم كند و در برابرت به حدى ركوع كنم تا استخوان پشتم از جاى خود بيرون آيد و براى تو آن مقدار سجده كنم تا چشم هايم از حدقه درآيد و در همه عمرم خاك زمين را بخورم و تا آخر روزگار آب آلوده به خاكستر بنوشم و در خلال اين ها به ذكر تو مشغول شوم تا زبانم از سخن بازماند و كند گردد، سپس به خاطر شرمندگى و حيا، چشم به آفاق آسمان نگشايم، با اين همه باز مستحق محو يك گناه از گناهانم نخواهم بود.
031 16 و اگر سزاوار مغفرت و آمرزشت گردم و مرا بيامرزى و در آن هنگام كه مستحق عفو و گذشت تو گردم و از من درگذرى محققا اين بخشش و گذشت تو به خاطر استحقاق من نخواهد بود و من اين شايستگى را نخواهم داشت، زيرا كيفر من در اولين گناهى كه مرتكب شدم، آتش جهنم بود، پس اگر مرا به عذاب مبتلا كنى بر من ظلم روا نداشته اى.
032 16 اى خداى من! پس چون مرا با پرده پوشى خويش مستور كرده و رسوايم نكردى و با بزرگوارى خود با من مدارا نمودى و در كيفرم عجله نكردى و از روى فضل و كرم خويش با من بردبارى نمودى و نعمتت را بر من تغيير ندادى و نيكى و احسانت را بر من تيره نساختى، پس بر طول زارى من و شدت مسكنت و تنگدستى من و بدى حالم رحم كن.
033 16 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا از معاصى و گناهان حفظ كن و به طاعت وادارم كن و حسن بازگشت از گناه، روزيم كن و با توبه مرا تطهير نما و با عصمت (و خويشتن دارى از گناه) مرا تأييد كن و كارم را با عافيت اصلاح نما و شيرينى مغفرت و آمرزش را به من بچشان و مرا رها شده ى عفو خويش و آزاد شده ى رحمت خويش قرار بده.
و ايمنى از سخط و خشم خويش را برايم بنويس و هم اينك، نه در آينده، به مژده ى آن خوشحالم نما، مژده اى كه آن را بشناسم و در آن علامتى نشانم ده كه آن را واضح و آشكار ببينم.
034 16 به درستى كه اين كار در برابر رحمت گسترده ى تو مشكل نيست. و تو را با وجود قدرت بى پايانت به زحمت نمى اندازد. و با توجه به حلم و بردبارى تو، بر تو سخت نخواهد بود و در مقابل هبه و بخشش هاى فراوان تو كه آيات تو بر آن ها دلالت مى كند، بر تو سنگين و گران نيايد.
زيرا تو آنچه بخواهى مى كنى و به آنچه اراده كنى حكم مى رانى كه تو بر هر چيز توانايى.
001 17 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه از شيطان ياد مى شد و از او و دشمنى و حيله گرى او به خدا پناه مى برد
001 17 خدايا! ما به تو پناه مى بريم از وساوس و فتنه انگيزى هاى شيطان رانده شده و از حيله گرى و مكرهاى او و از اطمينان به آرزوها و وعده ها و دام هاى او
002 17 و هم چنين از اين كه شيطان در گمراه كردن ما از طاعت و بندگى تو و در خوار كردن ما به عصيان و نافرمانيت طمع كند، يا اين كه چيزى را خوب بدانيم كه او در نظر ما خوب جلوه داده يا چيزى را بد بدانيم كه او در نظرمان بد و زشت جلوه داده است.
003 17 خدايا! از بابت عبادت و بندگيت او را از ما بران و به خاطر تلاش ما در محبت تو بينى اش را به خاك بمال و ذليلش گردان و ميان ما و او پرده اى قرار ده كه نتواند آن را بدرد و سد محكمى بين ما و او ايجاد كن كه نتواند آن را بشكافد.
004 17 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و شيطان را با برخى از دشمنانت مشغول كن تا با ما همنشين نگردد و با حسن رعايت خود ما را از او در امان دار. و مكر او را از ما دور فرما و او را از ما روى گردان نما و ردپايى از او باقى مگذار.
005 17 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از هدايتى برخوردار فرما كه مانند گمراهى شيطان بادوام باشد. و در برابر تباهى او به ما زاد و توشه ى تقوا عنايت فرما. و برخلاف راه او، كه همان راه تباهى است، ما را به راه پرهيزگارى رهنمون باش.
006 17 خدايا! در قلب هاى ما براى او راه ورودى قرار مده و براى او در آنچه نزد ماست (در زواياى مختلف زندگى) جايى فراهم نياور.
007 17 خدايا! باطلى را كه براى ما جلوه مى دهد و مى آرايد به ما معرفى كن و پس از آن كه آن را شناختيم ما را از آن حفظ كن و چشم ما را در شيوه ى برخورد با او بينا فرما و به ما آنچه را بايد براى نبرد با او داشته باشيم، الهام كن و از خواب غفلتى كه تكيه و گرايش به او را در پى دارد بيدار فرما. و به توفيق خود ما را به خوبى در راه مبارزه ى با او كمك كن.
008 17 خدايا! قلوب ما را پر كن از انكار عمل او. و براى درهم شكستن حيله هايش به ما لطف كن.
009 17 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و سلطه ى شيطان را از ما بگردان و اميدش را از ما قطع كن و وى را از حرص به گمراهى ما بازدار.
010 17 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خويشان و نزديكان و همسايگان ما را از زن و مرد مؤمن، از شر او در محلى مستحكم و دژى حافظ و نگهبان و پناهگاهى امن قرار ده و آنان را براى دفع شر او با زره هاى نگهدارنده بپوشان و آنان را اسلحه اى بران در برخورد با او عطا فرما.
011 17 خدايا! اين دعا را شامل هر كسى كن كه به پروردگارى تو شهادت داده و بر يكتايى تو اخلاص ورزيده و با حقيقت بندگى، براى تو با شيطان عداوت و دشمنى نموده و براى كسب معرفت و آموختن علوم ربانى از سوى تو، عليه شيطان يارى خواسته است.
012 17 خداوندا! گره هايى را كه شيطان بسته بگشاى و دوخته هايش را باز كن و تدبيرش را فروبشكن و عزمش را سست كن و هر چه را بر پا كرده و محكم نموده درهم شكن.
013 17 خدايا! سپاه و جمعش را پريشان ساز و حيله گريش را باطل كن و پناهگاهش را با خاك يكسان نما و بينى اش را به خاك بمال.
014 17 خدايا! ما را در صف دشمنانش قرار ده و از شمار دوستانش بر كنار دار تا هرگاه ما را وسوسه كند و بفريبد او را دنباله روى نكنيم و چون ما را بخواند اجابتش ننماييم و كسى را كه از امر ما تبعيت مى كند به دشمنى با شيطان امر كنيم و كسى را كه از نهى ما تبعيت مى كند از متابعت او بازداريم.
015 17 خدايا! بر محمد خاتم انبياء و سيد و سرور مرسلين و بر اهل بيت او كه پاك و پاكيزه مى باشند درود فرست و ما و اهل ما و برادران ما و همه ى اهل ايمان از زن و مرد را از چيزى كه از آن به تو پناه مى بريم و از آن مى ترسيم پناه ده.
016 17 و دعاى ما را بشنو و آنچه را كه از ذكرش غافل شديم به ما عطا فرما و آنچه را كه فراموش كرديم براى ما حفظ كن و ما را به اين سبب در درجات صالحان و مراتب مؤمنان وارد نما. اى پروردگار جهانيان! دعاى ما را اجابت فرما.
001 18
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه بلا و خطرى از او دفع مى شد يا حاجت او زودتر برآورده مى شد
001 18 خدايا! تو را حمد و سپاس بر حسن قضا و خوبى سرنوشتى كه مقدر فرموده اى و بر بلايى كه از من دور كردى، پس بهره ى مرا از رحمت خويش تنها عافيتى كه اكنون بر من ارزانى داشتى قرار نده و به اين منحصر مفرما، تا به سبب آنچه دوست دارم نگون بخت گردم و ديگران به خاطر آنچه نزد من ناپسند است به خوشبختى راه يابند.
002 18 و اگر آن عافيت كه روز را در آن به شب رسانده يا شب را در آن به روز آورده ام به عافيت اخرويم ضرر رساند، و به بلايى هميشگى و رنجى جاويدان گرفتار سازد، پس آنچه را برايم به تأخير انداخته اى پيش آور و آنچه را كه پيش انداخته اى به تأخير انداز.
003 18 زيرا آنچه عاقبتش فنا و نيستى است بسيار نيست، و آنچه جاويدان خواهد بود هر قدر هم كه كم باشد بسيار خواهد بود، و بر محمد و آلش درود فرست.
001 19
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگام طلب باران پس از خشكسالى
001 19 خدايا! ما را با ريزش باران سيراب فرما و رحمت خويش را بر ما بگستران با باران پربركت خويش از ابرى كه براى رويانيدن گياه زمينت در آفاق روان گشته.
002 19 و بر بندگان خود با به بار آمدن ميوه هاى باغ ها منت گذار و سرزمين هاى خود را با شكوفا شدن غنچه ها زنده بدار.
و ملائكه بزرگوارت را كه سفيران تو مى باشند به بارانى نافع و سودمند گواه و شاهد گير، بارانى دائم و فراگير، پيوسته با بركات فراوان (و دانه هاى درشت) بارانى تند و سريع و شتابان. (بدون اين كه ضررى در پى داشته باشد)
003 19 تا هر چه مرده است را به سبب آن زنده گردانى و آنچه از ميان رفته را به ما برگردانى و از دل زمين آنچه بيرون آمدنى است (گل و گياه و درخت هاى ميوه) را بيرون آورى و به سبب آن روزى هاى ما را وسعت بخشى. ابرى درهم فشرده و انباشته شده كه همراه با خوشى و گوارايى باشد، فراگير و خروشان كه دائم ببارد (اما نه ويران كننده) و برقش نيز فريبنده نباشد (كه باران در پى نداشته باشد).
004 19 بار خدايا! ما را به بارانى فريادرس و برطرف كننده ى قحطى و خشكسالى سيراب فرما، بارانى كه گياهان را بروياند، سبز كننده ى دشت ها باشد، وسيع و سرشار باشد، كه به سبب آن گياهان پژمرده را سرسبز كنى، و گياهان شكسته را اصلاح فرمايى.
005 19 خدايا! بر ما بارانى فروفرست كه از تپه ها سرازير گردانى و چاه ها را پر نمايى و به سبب آن جوى ها را پر آب سازى و درختان را برويانى و قيمت ها را در همه ى شهرها كاهش دهى و چارپايان را قوت دهى و وضعيت مردم را سامان بخشى و روزى هاى پاكيزه را براى ما كامل فرمايى و كشت ما را به سبب آن برويانى و پستان چارپايان را پر از شير سازى و به ما قوتى روزافزون عطا فرمايى.
006 19 خدايا! سايه ى آن ابر را بر ما گرم و زهرآگين مكن. و سردى آن را بر ما شوم و نامبارك مگردان، و بارش آن را مايه ى عذاب ما قرار مده، و آبش را در كام ما تلخ و شور نكن.
007 19 خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و به ما از بركات آسمان ها و زمين روزى ده كه تو بر هر چيز توانايى.
001 20
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در مكارم الاخلاق و افعال شايسته
001 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ايمان مرا به كامل ترين درجه ى ايمان نائل گردان و يقين مرا برترين يقين قرار ده و نيت مرا به بهترين نيت ها منتهى گردان و عمل مرا به بهترين اعمال مبدل ساز.
002 20 خدايا! نيت مرا به لطف خويش سرشار از اخلاص و كمال بنما و يقين مرا به آن ترتيبى كه صلاح مى دانى تصحيح فرما و به قدرت خويش فساد و تباه كاريهايم را اصلاح نما.
003 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و گره گشاى كارهايى باش كه به آن ها اهتمام مى ورزم و فكرم را به خود مشغول ساخته است. و مرا در كارى قرار ده. كه فرداى قيامت مرا از آن مى پرسى. و روزگارم را در آنچه كه مرا براى آن آفريده اى مصروف نما و مرا بى نياز فرما و روزى خويش را بر من وسعت بخش. و مرا به چشم داشت گرفتار مساز و مرا عزيز كن و به كبر و خودبرتر بينى مبتلا مفرما و مرا به عبادت خويش مشغول ساز و عبادتم را به عجب و خودپسندى آلوده مكن و كارهاى خير براى مردم را به دست من جارى ساز و آن را با منت گذاشتن نابود مكن و به من بالاترين خلق و خويها را عنايت فرما. و مرا از فخرفروشى حفظ كن.
004 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و درجه و رتبه ى مرا نزد مردم رفعت مبخش و بالا مبر، مگر اين كه به همان اندازه رتبه ام را در نزد خودم تنزل بخشى و پايين آورى، و عزت ظاهرى برايم ايجاد مفرما مگر آن كه به همان اندازه در باطن ذليل و خوارم سازى.
005 20 خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از روشى صالح و پسنديده بهره مند فرما، به طورى كه آن را با چيز ديگرى عوض نكنم و مرا از طريق و روش حق بهره مند نما آنچنان كه از آن طريق منحرف نگردم و مرا از نيت درست و صحيحى بهره ده آن سان كه در آن به ترديد نيفتم و مرا تا آن زمان زنده بدار كه عمرم در راه طاعت تو باشد و آنگاه كه عمرم چراگاه شيطان گشت، پيش از آن كه دشمنى تو بر من روى آورد يا خشم و غضبت بر من مستحكم گردد، جانم بستان.
006 20 خدايا! در من هيچ خصلت و ويژگى زشت كه عيب محسوب شود قرار مده مگر اين كه آن را اصلاح فرمايى، و هيچ عادت مذمومى كه موجب سرزنش شود در وجودم باقى مگذار مگر اين كه نيكويش گردانى، و هيچ كرامتى را در من ناقص مگذار مگر اين كه آن را تمام و كمال نمايى.
007 20 خدايا! بر محمد آل محمد درود فرست و كينه تند و تيز كينه توزان را به محبت تبديل فرما. و حسد اهل تجاوز و سركشى را به مودت و بدگمانى اهل صلاح را به اطمينان و عداوت و دشمنى نزديكان را به دوستى و بدرفتارى خويشاوندان را به خوش رفتارى و خذلان و رو برتافتن نزديكان را به نصرت و يارى نمودن و دوستى مدارا كنندگان را به دوستى واقعى و رفتارهاى بد هم نشينان را به حسن رفتار و تلخى خوف از ستمكاران را به شيرينى ايمنى مبدل ساز.
008 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا بر كسى كه به من ستم كند مسلط فرما و در برابر كسى كه با من مخاصمه كند زبانى رسا عطا كن، و در مقابل كسى كه به من عناد مى ورزد ظفر و پيروزى عنايت فرما و به آن كه درباره ى من حيله گرى مى كند قدرت چاره انديشى عطا فرما و در برابر كسى كه بر من مسلط شود، قدرت عنايت كن و در مقابل كسى كه مرا زبون خواهد قدرت ده و بر آن كه مرا به عيب گيرد توفيق تكذيب ده و از چنگ كسى كه مرا بيم دهد نجاتم ده و تندرستى بخش و به من توفيق عنايت كن تا از كسى كه مرا به راه راست هدايت كند فرمان برم و از كسى كه مرا ارشاد نمايد تبعيت كنم.
009 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا توفيق ده تا كسى را كه با من غش و نيرنگ مى كند خيرخواهى كنم و آنرا كه از من دورى گزيده به بر و خوبى پادش دهم و به كسى كه مرا محروم ساخته بذل و بخشش كنم و به كسى كه از من بريده بپيوندم و از كسى كه از من به بدى ياد كرده و غيبت نموده به نيكى ياد نمايم و خوبى را شكر و سپاسگزارى كنم و از بدى چشم بپوشم.
010 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به زيور صالحان آراسته كن و زينت اهل تقوا را بر من بپوشان: در گسترش عدل و فروخوردن خشم و خاموش نمودن آتش فتنه و جمع كردن پراكندگان و اصلاح بين مردم و افشاى كارهاى نيك و پوشاندن عيوب و نرم خويى و تواضع و خوش رفتارى و وقار و حسن معاشرت و سبقت گرفتن به فضيلت و برگزيدن احسان و تفضل به ديگران و ترك نمودن سرزنش و بخشش به غير مستحقين و گفتن سخن حق هر چند سنگين تمام شود و ناچيز دانستن خير در گفتار و كردارم هر چند بسيار باشد. و بسيار شمردن شر در گفتار و كردارم هر چند كم باشد و همه ى اين ها را كامل بگردان به وسيله ى: تداوم طاعت و همراه بودن با جماعت و رها كردن اهل بدعت و كسانى كه به رأى خود ساخته ى خويش عمل مى كنند.
011 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و آن هنگام كه به پيرى مى رسم فراخ ترين و بيشترين روزى خود را نصيب من كن و آن هنگام كه به رنج و زحمت مى افتم بيشترين قوت خود را به من ارزانى دار و مرا مبتلا مكن به: كسالت در عبادت خويش، و نابينايى از تشخيص راهت و ارتكاب خلاف محبتت، و نزديك شدن به كسى كه از تو دور است و جدايى از كسى كه با تو همراه است.
012 20 خدايا! چنان كن كه با نيروى تو بر سختى ها و شدائد حمله ور گردم و به وقت حاجت از تو درخواست رفع حاجت كنم و در مسكنت و بيچارگى به درگاه تو بنالم و مرا به هنگام اضطرار، به استعانت و كمك خواستن از غير خودت گرفتار مكن. و به فروتنى براى درخواست از غير، هنگامى كه فقير گردم و به زارى كردن به نزد غير خود، هنگامى كه بترسم گرفتار مساز، كه به آن جهت شايسته خذلان و خوارى و منع و اعراض تو خواهم شد، اى مهربانترين مهربانان!
013 20 خدايا! طورى كن كه به جاى آنچه كه شيطان از دروغ و گمان و حسادت ورزيدن در دل من مى افكند، از عظمت تو ياد نمايم و به قدرت تو فكر كنم و تدبيرم را بر ضد دشمن تو بكار گيرم. و به جاى آنچه كه شيطان بر زبانم جارى مى سازد از فحش و بدگويى و ناسزا يا گواهى دادن باطل يا غيبت كردن مؤمنى كه غيب است يا دشنام دادن شخصى كه حاضر است و مانند اين ها، سخن در حمد و سپاس تو گويم و اغراق و مبالغه در ثناى تو كنم و به تمجيد و ستايش تو به حركت درآيم و شكر نعمت تو نمايم و به احسان تو اعتراف كنم و منت ها و نعمت هاى تو را برشمارم.
014 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و اجازه مده كه به من ظلم شود در حالى كه تو نسبت به جلوگيرى آن از من توانا مى باشى و مگذار بر ديگرى ظلم كنم و حال آن كه تو در ممانعت كردن بر من قادرى و نيز اجازه مده كه گمراه شوم و راه ضلالت را بپيمايم در حالى كه به هدايت كردن من توانايى و مگذار كه فقير گردم در حالى كه وسعت روزى در دست توست و نيز مگذار كه سركشى پيشه كنم در حالى كه دارايى من از ناحيه توست.
015 20 خدايا! به سوى مغفرت و آمرزش تو آمده ام و آهنگ عفو و بخشش تو كرده ام و به گذشت تو مشتاق گشته ام و به فضل تو اعتماد كرده ام و چيزى ندارم كه به خاطر آن موجب مغفرت و آمرزش تو شوم و عملى هم ندارم كه به خاطر آن مستحق عفو و گذشت تو شوم. و با كارهايى كه كرده ام گويى عليه خود حكم رانده ام پس تكيه گاهى جز فضل و احسان تو ندارم. پس بر محمد و آل او درود فرست و بر من تفضل و احسان نما.
016 20 خدايا! و زبانم را به هدايت گويا كن و بر قلب من تقوا را الهام فرما و بر آن طريقى كه پاك تر است مرا موفق بدار و مرا به عملى مشغول بدار كه رضايت تو را بيشتر در پى داشته باشد.
017 20 خدايا! مرا به بهترين راه رهسپار فرما و بر آيين خود بدار تا بر آن بميرم و زنده شوم.
018 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به ميانه روى موفق كن و از اهل رستگارى و راهنمايان به خير و بندگان صالح قرار ده و فلاح و رستگارى قيامت و سلامت از كمينگاه عذاب را نصيب من بفرما.
019 20 خدايا! از من بگير براى خودت آنچه مايه ى خلاصى و نجات من است و براى من از خودم آنچه موجب اصلاح من است باقى گذار، چرا كه نفس من در معرض هلاكت و نابودى است مگر اين كه تو حفظش كنى.
020 20 خدايا! به وقت حزن و اندوه من، تو مايه ى دلخوشى من مى باشى و آن هنگام كه محروم مى گردم تو مايه ى اميد من هستى و آن گاه كه گرفتار شدم تو فريادرس من مى باشى. و تدارك و جبران آنچه از دست من رود، در دست توست. و سامان آنچه تباه گردد با تو مى باشد و هر چه را زشت و ناپسند دارى تغييرش به دست توست. پس پيش از بلا و گرفتارى به من عافيت عنايت فرما و پيش از طلب و خواستن، مرا توانگر و حاجت روا كن و پيش از افتادن در ضلالت و گمراهى، هدايت را نصيب من فرما و مرا از عيب جويى و آزار بندگان كفايت نما و ايمنى و راحتى روز قيامت را به من ارزانى دار. و حسن ارشاد و خوب راهنمايى كردن را به من عطا فرما.
021 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به لطف خويش تمام بدى ها را از من دفع كن و با نعمت خويش مرا تغذيه فرما و با كرم و بخشش خويش اصلاحم نما و با صنع و احسان خويش مرا مداوا كن و در سايه ى حرمت خويش جايم ده و رضا و خشنودى خويش را بر من بپوشان. آن هنگام كه امور براى من درهم پيچيده شود به درست ترين آن ها مرا موفق بدار و چون كارها مشتبه شود توفيق ده كه به پاكيزه ترين آن ها مشغول شوم و در اختلاف آيين ها مرا به پسنديده ترين آن ها موفق بدار.
022 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و تاج كفايت و قناعت بر سرم بگذار و مرا در كارهايم به نيكى سرپرستى نما و به من صدق هدايت ارزانى دار و با ثروت و فراخى روزى مرا ميازما (و گرفتار مساز) و زندگى راحت همراه با آسايش نصيب من بگردان و مرا دچار زندگى دشوار مساز و دعا و حاجتم را به سوى خودم رد مفرما، چرا كه من شريك و ضدى براى تو قرار نداده ام و در كنار و عرض تو كسى را نخوانده ام.
023 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا از اسراف بازدار و روزيم را از تلف شدن در امان دار و دارايى مرا با بركت دادن در آن وسعت بخش. و مرا در انفاق از آن مال در كارهاى خير به راه هدايت موفق كن.
024 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و تلاش براى اكتساب و معاش را براى من آسان نما و بى حساب به من روزى ده تا از عبادت تو به خاطر طلب روزى بازنمانم و تبعات و پيامدهاى سخت و سنگين كسب را متحمل نشوم.
025 20 خدايا! به قدرت خويش خواسته ها و آنچه در طلب آنم را برايم فراهم كن و به عزت خويش از آنچه مى ترسم پناهم ده.
026 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و آبروى مرا با توانمندى حفظ كن و جاه و منزلتم را با تنگدستى پست و بى ارزش مكن تا از اهل روزى تو، طلب روزى كنم و به سوى مردمان شرور تو دست نياز دراز نمايم تا به تعريف و تمجيد كسى كه به من عطا كرده مايل شوم و كسى را كه از من منع نموده سرزنش نمايم در حالى كه صاحب عطا و منع تنها تويى نه آن ها.
027 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و صحت و سلامتى در عبادت را روزيم نما و فراغتى در زهد و علمى در به كار بستن و پرهيزگارى همراه با ميانه روى (را بهره ام فرما).
028 20 خدايا! عمرم را با عفو و گذشت خويش به پايان رسان. و آرزوى مرا به رجاء و اميد رحمت خويش محقق فرما و راه هاى رسيدن به رضاى خويش را بر من آسان نما. و در همه ى احوال من، كارم را نيكو فرما.
029 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و در اوقات غفلت براى ذكر و ياد خويش مرا متنبه و بيدار كن. و در ايام مهلت مرا در طاعت خويش مشغول نما. و در راهى سهل و هموار به سوى محبت خويش مرا رهسپار فرما تا به سبب آن خير دنيا و آخرت را براى من كامل نمايى.
030 20 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست همچون بهترين درودى كه پيش از او بر هر يك از مخلوقات خويش فرستادى و پس از او بر هر كسى خواهى فرستاد و به ما در دنيا حسنه و نيكى و در آخرت نيز حسنه و نيكى ارزانى دار و به رحمت خويش مرا از عذاب آتش حفظ كن.
001 21
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه امرى او را محزون و خطاها او را نگران مى ساخت
001 21 خدايا! اى كفايت كننده ى شخص تنها و ضعيف! و اى نگهدارنده از حادثه ى مخوف و وحشتناك! خطاها مرا تنها و بى يار گذاشته، پس هيچ يار و همنشينى جز تو با من نيست، و از تحمل غضب و خشم تو ناتوان شده ام، پس پشتيبانى برايم جز تو نمانده است و در معرض خوف لقاى تو هستم، پس تسكين دهنده و آرام بخشى براى ترس من نيست.
002 21 و كيست كه مرا از تو ايمن سازد و حال آن كه تو مرا ترسانده باشى؟ و كيست كه مرا يارى دهد و حال آن كه تو مرا تنها رها كرده باشى؟ و كيست كه به من قوت بخشد و حال آن كه تو مرا ناتوان ساخته باشى؟
003 21 اى خداى من! پرورده را جز پرورنده پناه نمى دهد و مغلوب را جز غالب ايمنى نمى بخشد و مطلوب را جز طالب، كمك كار نخواهد بود.
004 21 و اى خداى من! همه ى اين اسباب به دست توست و گريزگاه و پناهگاه به سوى توست. پس بر محمد و آل او درود فرست و به درگاه خويش مرا پناه ده و حاجتم را برآورده ساز.
005 21 خدايا! اگر روى نيكوى خويش را از من برتابى يا مرا از فضل و احسان بزرگ خويش منع نمايى يا روزيت را از من بازدارى يا رشته ى پيوند خويش را از من قطع كنى، راهى براى رسيدن به آرزويم جز تو نخواهم يافت و بر آنچه نزد توست با كمك غير تو بدان دست نمى يابم، چرا كه من عبد و بنده ى تو و در مشت قدرت تو و اختيارم در دست توست.
006 21 با وجود امر و فرمان تو من امر و فرمانى ندارم، حكم تو درباره ى من جارى است و قضا و سرنوشتى كه تو نگاشته اى درباره ى من عين عدل است و براى من قدرتى جهت خروج از سلطه و سلطنت تو نيست. و مرا توان آن نيست تا از قدرت تو فراتر روم و تجاوز نمايم. و نيز مرا نمى رسد تا جلب محبت تو كنم و نمى توانم به رضاى تو برسم و نمى توانم به آنچه نزد توست جز به طاعت و به فضل و فزونى رحمت تو نائل آيم.
007 21 خدايا! شب را به صبح رساندم و صبح را به شب، در حالى كه عبد و بنده ى ذليل تو مى باشم. نمى توانم جز با كمك تو نفعى به خويش رسانم و يا ضررى از خود دور نمايم، من درباره ى خويشتن در اين مورد شهادت مى دهم و به ضعف توان و قلت و اندك بودن تدبيرم اعتراف مى كنم، پس به آنچه به من وعده داده اى وفا كن و آنچه را به من داده اى تمام و كمال گردان، چرا كه من بنده ى بى نوا، زار، ناتوان، بدحال، ذليل، حقير، خوار، فقير، ترسان و پناهنده به تو مى باشم.
008 21 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا چنان مكن كه ياد تو را در آنچه به من مرحمت فرموده اى فراموش كنم و يا احسان و نعمت هاى تو را در آنچه به من عطا نموده اى از ياد ببرم و يا از اجابت دعايم هر چند به تأخير افتد، مأيوس شوم، خواه در آسايش باشم و يا در رنج به سر برم، خواه در سختى دست و پا بزنم و يا در عافيت باشم، يا در گرفتارى و بلاء، يا در وضعيت بدحالى و احتياج يا نعمت و رفاه، خواه در توانگرى و خواه در نيازمندى، خواه در فقر و و خواه در غنى و ثروت.
009 21 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و چنان كن كه ثنا و ستايش من براى تو باشد و مدح تو را زياد گويم و در تمام حالاتم حمد و سپاس من براى تو باشد تا به آنچه از دنيا به من عطا فرموده اى خوشحال نگردم و بر آنچه از آن بازم داشته اى و آن را به دست نياورده ام محزون و ناراحت نشوم. و به قلب من تقواى خودت را الهام نما و بدنم را در آنچه از من قبول خواهى كرد، به كار وادار و نفس مرا از هر چه بر من وارد مى شود به اطاعت خويش مشغول دار تا آنچه موجب خشم و سخط توست را دوست نداشته باشم و از آنچه موجبات رضاى تو را فراهم مى كند ناراحت نشوم (و ناپسند ندانم).
010 21 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و قلب مرا براى محبت خويش خلوت ساز و به ذكر و ياد خويش آن را مشغول بدار و به خوف و ترس از خويش آن را بيدار و شاداب ساز و با رغبت به سوى خويش آن را توان بخش و به طاعت خويش متمايلش گردان و به محبوبترين راه هاى به سوى خويش روانش كن و در تمام ايام حيات و زندگى ام آن را به رغبت و اشتياق به آنچه نزد توست، رام فرما.
011 21 و تقوا و ترس از خويش را زاد و توشه ى من از دنيا قرار ده، و سفر من را به سوى رحمت خويش و سر منزل من را در رضاى خويش و جايگاهم را در بهشت خويش قرار ده. و به من قدرتى ارزانى دار تا با آن همه ى رضا و خشنودى تو را بر دوش كشم و فرارم را به سوى خويش ور غبت و تمايلم را به آنچه در نزد توست قرار ده. و لباس ترس و وحشت از اشرار و بدان مردمانت را بر قلب و دل من بپوشان و انس به خويش و اولياء و اهل طاعت خويش را نصيب من بگردان.
012 21 و براى هيج فاجر و كافرى مخواه كه بر من منت گذارند و يا بر من دستى داشته باشند و يا من دست نياز به سوى آن ها دراز كنم. بلكه چنان كن كه سكون و آرامش قلبم و انسم و بى نيازيم و به سرانجام رسيدن كارهايم به دست تو و خوبان از مردمانت باشد.
013 21 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا براى آن ها قرين و همنشين قرار ده و مرا براى آن ها يار و ياور قرار ده و بر من منت گذار به اين كه مشتاق تو باشم و براى تو آنچه دوست مى دارى و خشنود مى شوى انجام دهم، چرا كه تو بر هر كارى قادر و توانا مى باشى و اين همه بر تو سهل و آسان است.
001 22
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است به هنگام سختى و رنج و دشوارى كارها
001 22 خدايا! مرا به انجام دادن كارى تكليف كرده اى كه خود به انجام دادن آن از من تواناترى و قدرت تو بر آن و بر من بيشتر از قدرت من است، پس آنچه تو را از من راضى مى كند به من عطا فرما، و از من آنچه را كه سبب رضاى توست برگير، در حالى كه به عافيت و تندرستى من صدمه اى وارد نشود.
002 22 خدايا! مرا طاقت تحمل سختى نيست و نه مى توانم در بلا صبر و بردبارى پيشه كنم و توان تحمل فقر را هم ندارم، پس روزيم را قطع مكن و مرا به خلق خويش وامگذار، بلكه تنها خود حاجت مرا مرتفع ساز. و امورم را به انجام برسان.
003 22 و به من نظر كن و در تمام امورم به من نظر كن، زيرا اگر مرا به خودم واگذارى از انجام رساندن امورم ناتوان خواهم ماند و به آنچه مصلحت من در آن است نخواهم پرداخت. و اگر مرا به بندگان خويش واگذارى، ترش رو گشته و براى من چهره درهم مى كشند، و اگر به خويشانم واگذارى، مرا محروم و نوميد خواهند ساخت، و اگر چنانچه چيزى عطا كنند، اندك و پر دردسر و ناگوار مى باشد، و مدت هاى مديد بر من منت مى گذارند، و بسيار نكوهش مى كنند.
004 22 پس به فضل و احسان خويش، خداى من! مرا بى نياز گردان و به عظمت خويش مرا رتبه و مقامى والا عنايت فرما. و به وسعت وجودى خويش دستم را گشاده ساز و به آنچه نزد توست مرا كفايت نما.
005 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا از دست حسد نجات ده و از گناهان بازم دار و از محارم در امانم دار و در انجام دادن گناهان به من جرأت مده و خواست و تمايلاتم را به سوى خويش سوق ده و رضايتم را در آنچه برايم پسنديده اى قرار ده و در آنچه روزيم داده اى و به من بخشيده اى و نعمت داده اى، بركت بخش. و در همه ى حالاتم مرا محفوظ و از آسيب ها در امان دار و زشتى ها و عيب هايم را پنهان و از پيشامدهاى ناگوار ايمنى بخش و مرا پناه و امان ده.
006 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا بر انجام دادن آنچه از طاعت براى خويش يا هر يك از مردمانت كه بر من واجب ساخته اى، موفق بدار هر چند كه بدنم از انجام دادن آن ضعيف شده و قوت من از به جا آوردنش سست گشته و توانم از به سرانجام رساندن آن درمانده و مال و آنچه در دست دارم گنجايش آن را نداشته، خواه آن را به ياد داشته يا فراموش كرده باشم.
007 22 آن (تكليف)، اى پروردگارم! از چيزهايى باشد كه بر من واجب ساخته و به حسابم نوشته باشى و من از آن غفلت كرده ام، پس به عطاى بى حساب و رحمت وسيعت آن را از جانب من به عهده بگير و ادا نما چرا كه تو توانگر و بخشنده اى، (اين لطف را در حق من كن) تا در روزى كه تو را، اى پروردگارم! ملاقات مى كنم هيچ چيزى نباشد كه بخواهى به سبب آن از حسنات و نيكى هاى من بكاهى يا بدى هايم را مضاعف و دو چندان نمايى.
008 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و نصيب و بهره ام كن كه براى آخرتم به عمل خالص براى تو مشتاق شوم، به طورى كه صدق اين اشتياق را در قلبم بيابم و بى رغبتى نسبت به دنيا بر قلبم چيره آيد و با شور و شوق به حسنات و نيكى ها اقدام نمايم. و به سبب بيم و ترس از تو از سيئات و بدى ها در امان بمانم و به من نورى ده كه با آن در بين مردم راه سپر كنم و در تاريكى ها راه خود را پيدا نمايم و با روشنايى آن نور از شك و شبهه ها خلاصى يابم.
009 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ترس از غم و اندوه روز عذاب و شوق رسيدن به ثوابى كه وعده داده اى را روزيم كن، تا لذت آنچه را كه تو را براى آن مى خوانم و تلخى و اندوه چيزى را كه از آن به تو پناه مى آورم حس كنم.
010 22 خدايا! تو مى دانى كه چه چيزى امر دنيا و آخرتم را اصلاح مى كند، پس به حاجت هايم به ديده ى مهر و رحمت بنگر.
011 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و آن هنگام كه در شكر و سپاسگزارى از تو براى نعمت هايى كه در آسايش و سختى و صحت و بيمارى به من عطا فرموده اى تقصير و كوتاهى نمايم، حق شناسى را روزى من كن تا شادى رضايت و طمأنينه و آرامش خود را در اداى وظيفه و واجباتم براى تو در حال ترس و امان و خشنودى و خشم، دريابم.
012 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و سلامت سينه ام را از بيمارى حسد، روزيم كن تا به هيچ احدى از مخلوقات تو، بر نعمتى كه از روى فضل و كرم خويش به آن ها بخشيده اى حسادت نورزم، و تا آن كه هيچ نعمتى از نعمت هايت را در دين يا در دنيا، در عافيت و تندرستى، يا در تقوا و پرهيزگارى، در گشايش يا در آسايش، بر هيچ يك از مخلوقاتت مشاهده نكنم، مگر اين كه بهتر از آن را به عنايت تو و از جانب تو آرزو نمايم، اى خداى بى همتا و بى شريك.
013 22 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به من خوددارى از خطاها و گناهان و پرهيز و دورى از لغزش ها، در دنيا و آخرت، در حال خشنودى و خشم روزى كن، آنچنان كه در هر يك از آن دو حالت كه بر من وارد مى شود حالم يكسان باشد، و در طاعت تو بكوشم و درباره ى دوستان و دشمنان، رضاى تو را بر غير رضا و طاعت تو انتخاب كنم، و ترجيح دهم تا دشمن من از ظلم و جور من در امان باشد، و دوست من نيز از ميل و انحطاط هواى نفس من مأيوس گردد.
014 22 و مرا از كسانى قرار ده كه تو را در حال خوشى و آسايش آنچنان از روى خلوص و اخلاص مى خوانند كه درماندگان و مخلصان مى خوانند، به راستى كه تو ستوده و بزرگوار مى باشى.
001 23 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه از خدا عافيت و شكر عافيت را درخواست مى كرد
001 23 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و بر من لباس عافيت بپوشان و مرا در عافيت فروبر و به عافيت محفوظ بدار و به عافيت مرا گرامى بدار و به عافيت بى نيازم كن و به من عافيت را صدقه بخش و به من عافيت ارزانى كن و عافيت را در زير پايم بگستران و عافيت از موانع را برايم اصلاح نما و در دنيا و آخرت بين من و عافيت جدايى مينداز.
002 23 خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا عافيت ده عافيتى كامل و شفا بخش، عالى و روزافزون، عافيتى كه در بدنم عافيت بزايد، عافيت دنيا و آخرت.
003 23 و بر من منت گذار با صحت و امنيت و سلامتى دين و بدنم و بصيرت قلبى و پيشرفت در امورم و خشيت و خوف از تو و براى تو و قوت و نيرو بر آنچه مرا بدان امر فرموده اى، كه عبارت باشد از اطاعت تو، و اجتناب از آنچه مرا از آن نهى فرموده اى، كه عبارت باشد از معصيت تو.
004 23 خدايا! و بر من منت گذار به انجام دادن حج و عمره و زيارت قبر رسولت، كه درود تو و رحمت و بركات تو بر او باد و بر آل او، و آل رسول تو هميشه، تا وقتى مرا زنده داشته اى، در همين سال و در هر سال، و چنان كن كه آن را قبول فرمايى و بر آن پاداش عطا فرمايى و در نزد خويش ياد نمايى و برايم ذخيره فرمايى.
005 23 و زبانم را به حمد و شكر و ياد و حسن ثناى خويش گويا نما، و قلبم را براى هدايت هاى دين خويش، شرح صدر ده و گشاده فرما.
006 23 و مرا و فرزندانم را از شر شيطان رانده شده و از شر هر جانوران سمى غير كشنده و كشنده و ساير جانوران و چشم زخم و از شر هر شيطان سركش و هر پادشاه ستمگر و هر خوشگذران ناز پرورده ى طاغى و از شر هر ضعيف و قوى و هر عالى رتبه و دون صفت و هر كوچك و بزرگ و هر نزديك و دور از شر هر كسى از جن و انس كه به جنگ با رسول تو و اهل بيت وى برخاسته و از شر هر جنبنده اى كه در دست قدرت تو مى باشد، پناه ده، چرا كه تو بر صراط مستقيم مى باشى.
007 23 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و هر كسى كه درباره ى من فكر بد در سر دارد او را از من منصرف كن و مكر و نيرنگش را از من بگردان و شرش را از من دور فرما و كيد و حيله گريش را به خودش برگردان.
008 23 و در برابرش سدى مقرر فرما تا چشمش را از ديدن من كور كنى و گوشش را از شنيدن درباره ى من كر نمايى و دلش را در آن هنگام كه به من فكر مى كند قفل زنى و زبانش را از سخن گفتن درباره ى من لال كنى و سرش را بكوبى و عزتش را به ذلت بدل كنى و جبروت و بزرگيش را بشكنى و گردنش را به زير كشى و كبر و عظمتش را برهم زنى و مرا از همه ضرر و شرش و طعن و غيبت و عيب جويى و حسد و دشمنى و بندها و دام ها و پياده ها و سواره هاى او ايمنى بخشى، زيرا كه تو غالب شكست ناپذير و قدرتمندى.
001 24 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است براى پدر و مادر خويش
001 24 خداوندا! بر محمد، عبد و بنده و رسولت درود فرست و بر اهل بيت پاك او و بهترين درودها و رحمت و بركات و سلام خويش را به ايشان اختصاص ده.
002 24 خداوندا! به پدر و مادرم كرامت و درود و رحمت از جانب خويش اختصاص ده، اى مهربانترين مهربانان.
003 24 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و دانستن آنچه درباره ى ايشان بر من واجب و لازم است را به من الهام كن و دانش همه ى آن كارهاى لازم را به تمامى برايم فراهم نما، آن گاه مرا به آنچه الهام كرده اى، به عمل كردن به آن ها وادار. و نسبت به آنچه به من بصيرت و آگاهى مى دهى، توفيق اقدام كردن عطا فرما، تا به كار بستن تمام آنچه به من تعليم داده اى از من فوت نشود و از خدمتى كه به من الهام كرده اى، اركان بدنم احسان سنگينى ننمايد.
004 24 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست همان گونه كه ما را به ايشان شرافت بخشيده اى، و بر محمد و آل او درود فرست همان طور كه به سبب ايشان حقى از ما بر عهده ى مردم واجب فرموده اى.
005 24 خدايا! چنان كن كه از هيبت پدر و مادرم همانند هيبت سلطان مستبد هراسان باشم، و به هر دو چونان مادرى مهربان نيكى كنم و طاعت و فرمان بردارى از آنان و بر و نيكى ام نسبت به ايشان را در نظرم از لذت خواب در چشم خواب آلود شيرين تر و براى عطش سينه ام از شربت گوارا در كام شخص تشنه خنك تر گردان، تا ميل و خواسته ى ايشان را بر ميل و خواسته خويش مقدم بدارم و رضا و خوشنودى آنان را بر رضا و خوشنودى خويش ترجيح دهم، و نيكى ايشان را در حق خود هر چند اندك زياد ببينم و نيكى خويش در حق ايشان را هر چند بسيار اندك شمارم.
006 24 خدايا! صوت و صدايم را در برابر ايشان پايين آور و كلام و گفتارم را براى ايشان خوشايند فرما، و خلق و خوى مرا بر ايشان نرم نما و قلبم را بر ايشان مهربان و مرا نسبت به آن دو رفيق و شفيق كن.
007 24 خدايا! به خاطر پرورش من از آنان سپاسگزارى كن و به خاطر گرامى داشتن من به آن ها پاداش ده و هر سختى كه در كودكى براى من تحمل كردند، در حق ايشان رعايت فرما.
008 24 خدايا! اگر از من اذيت و آزارى به ايشان رسيده يا از من كار ناپسندى مشاهده كرده اند يا از ناحيه ى من حقى از آنان نابود گشته، پس آن را مايه ى پاك شدن گناهان آن دو قرار ده و موجب علو درجات و افزونى حسنات و نيكى هاى آن ها گردان، اى كسى كه سيئات و بدى ها را به چندين برابر به حسنات و نيكى ها تبديل مى كنى.
009 24 خدايا! اگر در قول و سخن گفتن با من از حد بيرون رفته اند يا در فعل و عملى نسبت به من زياده روى كرده اند يا حقى از من ضايع نموده اند يا از كار واجب و لازمى در حق من تقصير و كوتاهى ورزيده اند، حق خود را به ايشان بخشيدم و آن را بر آن دو احسان كردم و از تو مى خواهم كه پيامد آن را از دوش ايشان بردارى، چرا كه من نسبت به خود،، ايشان را در كوتاهى حق متهم نمى كنم و آنان را در نيكى ورزيدن در حق خويش سهل انگار نمى انگارم و از آنچه نسبت به من متولى انجام دادن آن گشته اند، اى پروردگار من! ناراحت نيستم.
010 24 چرا كه رعايت حق آن دو بر من واجب و لازم تر است و احسان آن دو از قدمت و سابقه ى بيشترى برخوردار است و منت و نعمت ايشان بر من بيشتر از آن است كه از آنان به خاطر عدل تقاص كنم يا با ايشان معامله به مثل نمايم.
اى خداى من! اگر چنين كنم پس چه مى شود آن مدت طولانى كه به ترتيب من مشغول بوده اند؟ و چه مى شود رنج هاى زيادى كه در حفظ و حراست از من متحمل گشته اند؟ و چه مى شود آن همه تنگ گرفتن بر خويش تا زندگى مرا توسعه اى دهند؟
011 24 (هيهات) دور باد كه پدر و مادرم بتوانند حق خويش را از من به تمامى استيفا كنند و بازستانند و من نمى توانم حقوقى را كه از آن ها برعهده ام مى باشد تدارك كنم و وظيفه خدمت گزارى به ايشان را به جاى آورم.
پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا يارى كن، اى بهترين كسى كه از او يارى خواسته مى شود! و مرا توفيق ده، اى بهترين هدايت كننده كه به او روى آورده مى شود! و مرا چنان مكن كه «در آن روز كه همه بى آنكه ظلمى بر آن ها روا شود جزاى خويش را مى بينند» در دسته ى كسانى قرار گيرم كه عاق و لعنت پدر و مادر پشت سر آن هاست.
012 24 خدايا! بر محمد و آل او و ذريه و نسل او درود فرست، و پدر و مادرم را به بهترين چيزى كه پدران و مادران مؤمنين را به آن اختصاص داده اى، اختصاص ده.اى مهربانترن مهربانان.
013 24 خدايا! ياد آن دو را در پى نمازهايم و در هيچ وقت از اوقات شب و در هيچ ساعت از ساعات روزم از ذهنم مبر.
014 24 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به خاطر دعايى كه براى آن دو مى كنم، ببخش و آن دو را به سبب نيكى كردن به من بيامرز، آمرزيدنى حتمى. و به سبب شفاعت من از آن دو از ايشان راضى شو، راضى شدنى مسلم. و آن دو را با كرامت به منازل سلامت برسان.
015 24 خداوندا! اگر آن دو را پيش از من بخشيده اى، پس آن دو را شفيع من قرار ده و اگر مرا پيش از آن دو بخشيده اى، پس مرا شفيع ايشان بگردان تا به سبب رأفت و مهربانى تو در سراى كرامت و محل آمرزش و رحمت تو گرد هم آييم.
چرا كه تو صاحب فضل و عظيم و نعمت ديرينه اى و تو مهربان ترين مهربانان.
001 25
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است درباره فرزندانش
001 25 خدايا! بر من منت گذار به سبب بقاى فرزندانم و به سبب اصلاح نمودن ايشان براى من و به سبب بهره بردن من از ايشان.
002 25 خداى من! برايم عمر آن ها را طولانى كه و بر اجل ايشان بيفزا و برايم كوچك آن ها را رشد و نمو ده و برايم ضعيف آن ها را قوت عنايت كن و برايم بدن ها و دين و اخلاقشان را تصحيح فرما و به سلامت دار. و آنان را در جان و اعضا و هر كارى كه بدان همت مى گماردند، عافيت عطا فرما و براى من و با دست من روزيهاى ايشان را جارى نما و توسعه بخش.
003 25 و آن ها را چنين كن كه افرادى نيكوكار، باتقوا، بينا، شنواى حق و مطيع خودت بوده، و با دوستان و اولياى تو دوست و خيرخواه و با تمام دشمنان تو معاند و كينه توز باشند.«دعايم را اجابت فرما.»
004 25 خدايا! به سبب ايشان بازوانم را قوت بخش و اختلال امورم را به همت آنان اصلاح كن و تعداد (خويشان) مرا با آن ها بسيار كن و مجلسم را با وجود آن ها زينت بخش و ذكر و يادم را به سبب آنان زنده بدار و در غيبت و نبود من مرا به سبب ايشان كفايت كن. و به دست ايشان در رفع جاجتم يارى فرما. و آنان را چنان كن كه دوستدار من باشند و بر من عطوف و مهربان و روى توجهشان به من، فرمان بردار و مطيع من باشند و مباد كه با من نافرمانى كنند و يا عاق من گردند و مخالفت با من نمايند و راه خطا پيشه خود سازند.
005 25 و مرا در تربيت و ادب نمودن آنان و نيكى با ايشان يارى فرما. و از جانب خويش علاوه بر ايشان به من فرزندان پسر عطا فرما و چنين كن كه در اين كار برايم خير باشد و آنان را براى من ياور در آنچه از تو مى خواهم، قرار ده.
006 25 و مرا و اولاد مرا از شيطان رانده شده پناه ده و حفظ فرما، چرا كه تو ما را خلق كردى و به ما امر و نهى فرمودى و در كسب ثواب نسبت به آنچه امر فرمودى در ما رغبت ايجاد كردى، و از عقوبت آن ما را ترساندى و براى ما دشمنى مقرر فرمودى كه با ما حيله گرى مى كند و او را بر ما مسلط كردى به طورى كه ما را به آن اندازه بر او تسلط نيست. او را در سينه هايمان سكونت بخشيدى و جا دادى و در مجارى خون ما او را جارى نمودى، اگر ما را از او غفلت كنيم او از ما غفلت نمى كند، و اگر ما او را فراموش كنيم او ما را فراموش نمى كند. از عقوبت تو ما را (به دروغ) ايمن مى سازد و از غير تو ما را مى ترساند.
007 25 اگر به فاحشه و كار بسيار زشت اهتمام ورزيم ما را بر آن كار شجاع مى سازد و اگر به عمل صالحى اهتمام ورزيم ما را از آن بازمى دارد. به وسيله شهوت ها در جستجوى ماست و به وسيله شبهه ها در پى فريب ماست. اگر وعده دهد به دروغ است و اگر به ما مژده دهد و دلخوشمان كند تخلف مى ورزد و اگر تو حيله گرى او را از ما برنگردانى ما را به گمراهى مى كشاند و اگر ما را از فساد او حفظ نكنى ما را مى لغزاند.
008 25 خدايا! به سلطه خويش، سلطه او را از ما دور كن تا به خاطر بسيارى دعاى ما براى تو، او را از ما محبوس كنى تا در پناه تو از حيله گرى او در امان بمانيم و در دسته ى بى گناهان وارد شويم.
009 25 خدايا! هر خواسته و حاجت مرا برآور و مرا از اجابت كردن دعايم منع مفرما و حال آن كه آن را ضمانت كرده اى و دعايم را از خويش محجوب مفرما و حال آن كه مرا بدان امر فرمودى.
و بر من منت گذار و هر چه كه در دنيا و آخرتم موجب اصلاح كارم مى شود به من ارزانى دار؛ آنچه گفتم و يادآور شدم و آنچه كه فراموش كردم، اظهار نمودم يا اظهار نكردم، آشكارا اعلان نمودم يا در پنهانى بياد آوردم.
010 25 و مرا در تمام اين ها به سبب تقاضايى كه فقط از تو دارم، از مصلحان قرار ده آنان كه با طلب كردن از تو كامياب و پيروز گشتند و با توكل بر تو از لطف تو ممنوع و محروم نگشتند.
011 25 و آن كسانى كه به پناه آوردن به تو عادت كرد و در تجارب با تو به سود دست يافتند، و آنان كه به عزت تو پناه و جاى گرفتند، و آنان كه از فضل وسيع تو به خاطر جود و كرمت روزى حلال و فراوان نصيبشان شد و كسانى كه به لطف تو از ذلت به عزت رسيدند و كسانى كه از ظلم به عدل تو پناه گرفتند و آنان كه به رحمت تو از بلا معاف شدند و از فقر به سبب غناى تو به بى نيازى دست يافتند و آنان كه به حفظ تو از گناهان و لغزش ها و خطاها در امان ماندند و آنان كه به موجب طاعت تو به خير و رشد و درستى موفق شدند و به سبب قدرت تو ميان آن ها و گناهان مانعى ايجاد شد و هر گونه معصيت تو را ترك كردند و در جوار تو مسكن گزيدند.
012 25 خدايا! همه ى اين ها را به ما عطا كن به سبب توفيق و رحمت خويش، و ما را از عذاب سعير (دوزخ) پناه ده، و به تمام مردان و زنان مسلمان و مؤمن مثل همين امورى را كه براى خود و فرزندان خود در دنياى فانى و آخرت پيش رو خواستم عطا فرما، زيرا تو نزديك هستى و اجابت كننده، شنوا هستى و دانا، عفو مى كنى و غفورى، روؤف و مهربانى.
013 25 «و به ما در دنيا حسنه و نيكى و در آخرت نيز حسنه و نيكى عطا فرما و از عذاب آتش در امان دار».
001 26 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است براى همسايگان و دوستانش هنگامى كه از ايشان ياد مى كرد
001 26 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا يارى فرما درباره ى همسايگان و دوستانم كه به حق ما شناخت دارند و با اعدا و دشمنان ما به بهترين وجهى مى ستيزند.
002 26 و آن ها را موفق كن براى اقامه ى سنت خويش و به كار بستن محاسن ادب خويش در: ارفاق به ضعيفان ايشان، و رفع حاجت آن ها و عيادت مريضان ايشان، و هدايت كسانى كه دنبال رشد و تعالى هستند و خيرخواهى براى كسانى كه نياز به مشورت دارند و ديدار از سفر برگشتگان ايشان، و كتمان اسرار و رازهاى ايشان و پوشاندن عيوب آن ها، و نصرت و يارى مظلومان ايشان، و مواسات نيكو (و يارى دو جانبه كردن) در كمترين نيازها و لوازم زندگى با ايشان و به مقابله دادن هديه و بخشش به ايشان و عطا كردن آنچه براى ايشان لازم است قبل از درخواست آن ها.
003 26 مرا چنان كن خدايا! كه با بدكرداران ايشان به احسان مقابله كنم و از ظالمان ايشان با گذشت صرف نظر كنم، و حسن ظن را در مورد همه ى آن ها به كار گيرم و با بر و نيكى نسبت به همه ى آن ها برخورد نمايم و عفيفانه از ايشان چشم فروبندم و متواضعانه با آن ها نرمى كنم و بر اهل بلا و گرفتاران ايشان مهربانانه دل بسوزام. و در غياب آن ها دوستى خود را آشكار نمايم و از سر خيرخواهى، خواهان بقاى نعمت براى ايشان باشم و هر چه را براى خويشان خود لازم مى دانم براى آن ها نيز لازم بدانم و آنچه براى خاصان خويش منظور داشته و رعايت مى كنم، درباره ى آن ها نيز رعايت نمايم.
004 26 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا نيز از سوى ايشان رفتارى اين چنين و همانند رفتار من روزى كن و سهمى كامل تر از خوبى هاى آنان برايم مقرر فرما و بصيرت و بينش آن ها را در حق من بيشتر كن و هم چنين معرفت ايشان را به فضل من افزون فرما تا به سبب من به سعادت دست يابند و من نيز به سبب ايشان به سعادت برسم. اجابت كن دعايم را اى پرورگار جهانيان.
001 27
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است درباره ى مرزداران
001 27 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرزهاى مسلمانان را به عزت خويش نگهبانى فرما. و به قوت و نيرومنديت نگهبانان مرزها را تأييد فرما و آن ها را به توانگريت، سرشار از عطايا فرما.
002 27 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست وعده ى ايشان را افزون فرما و سلاح هاى آنان را برنده ساز و منطقه ى آنان را حراست و محافظت فرما و حومه و جبهه ى آنان را نفوذ ناپذير گردان و جمع ايشان را متحد و يكدل فرما و كارشان را سامان بخش و آذوقه شان را همواره فراهم آور و مؤونه و هزينه ايشان را به تنهايى كفايت فرما و به نصر خويش ايشان را نصرت و يارى بخش و به صبر و شكيبايى مدد فرما و ترفندهاى دقيق و ظريف به ايشان ياد ده.
003 27 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و آنچه را نمى دانند به ايشان بشناسان. و از آنچه اطلاع ندارند آگاهى ده و بدانچه بصيرت و بينش ندارند، بينش ارزانى فرما.
004 27 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و در هنگام برخورد و مواجهه با دشمن، ياد دنياى سراسر فريب و غرور را از يادشان ببر و از دل هاى ايشان، انديشه هاى مال فتنه انگيز را بزداى و بهشت را نصب العين آن ها قرار ده و مقابل ديدگانشان جلوه گر نما آنچه را كه در آنجا برايشان آماده كرده اى، از خانه هاى هميشگى و منزل هاى نيكو و حوران زيبا و نهرهاى جارى با انواع شربت ها، و درختان سر فروهشته و بارور به ميوه هاى مختلف، تا احدى از ايشان، قصد پشت كردن به دشمن نكند و فكر فرار از جنگجويى مانند خود را در سر نپروراند.
005 27 خدايا! بدين سبب دشمن ايشان را درهم شكن، دست آن ها را از ايشان كوتاه نما و ميان ايشان و سلاح هاى آن ها جدايى بينداز و بندهاى دل ايشان را باز كن و ميان ايشان و زاد و توشه ى آن ها فاصله ايجاد كن و ايشان را در راه هايشان سرگردان نما و ايشان را از مقصدشان گمراه فرما و مدد و يارى را از ايشان قطع كن و از عددشان بكاه و دل هايشان را پر از رعب و وحشت فرما و دستشان را از فعاليت بربند. و زبانشان را از سخن گفتن ناتوان فرما و افراد پشتيبان و پشت سر آن ها را متفرق كن و پيروان آن ها را از ادامه ى جنگ بازدار و به سبب خزى و خوارى آن ها، طمع كسانى را كه بعد از ايشان مى آيند قطع نما.
006 27 خدايا! رحم زنانشان را عقيم فرما و صلب مردانشان را خشك كن و نسل چارپايان و دام هاى ايشان را برانداز و به آسمان ايشان اجازه مده كه ببارد و به زمين ايشان نيز اذن رويش مفرما.
007 27 خدايا! بدين وسيله پايگاه هاى اهل اسلام را توان بخش و ديار و شهرهايشان را حفظ كن و اموال آن ها را بسيار فرما و ايشان را از محاربه و جنگ با دشمنان براى عبادت خويش فراغت بخش، و از كارزار با آن ها براى خلوت و نيايش به درگاهت فارغ گردان، تا در تمام روى زمين غير تو كسى عبادت نشود و براى احدى غير تو پيشانى به خاك ساييده نگردد.
008 27 خدايا! به دست مسلمانان، در هر جايى كه با مشركان برابر هم ايستاده اند، جنگ فرما و ايشان را با صفوف ملائكه اى كه در نزد تو حاضرند مدد رسان تا دشمنان را با كشتن و اسارت آنان، به دورترين منطقه ى زمين تو برانند، يا آن ها اقرار كنند كه تو خدايى هستى كه خدايى جز تو نيست و همتا و شريكى براى تو نيست.
009 27 خدايا! اين سرنوشت را بر همه ى دشمنانت تعميم ده و فراگير نما، در هر جايى از سرزمين ها كه باشند؛ هند و روم و تركستان و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سرزمين سقالبه و ديالمه و ساير امت هاى مشرك، كسانى كه اسم و صفت ايشان از ما مخفى است و حال آن كه تو به دانش خويش آن ها را به شمار آورده اى و به قدرت خويش بر آن ها اشراف و احاطه دارى.
010 27 خدايا! مشركان را با مشركان مشغول ساز تا از چيرگى بر اطراف سرزمين مسلمانان بازمانند و آنان را با نقصان تعدادشان بازدار از اين كه به نقصان مسلمانان فكر كنند. و با تفرقه ميان آن ها ايشان را بازدار تا عليه مسلمانان همدست نگردند.
011 27 خدايا! دل هايشان را از ايمنى خالى فرما و بدن هايشان را از قوت و قدرت، و دل هايشان را از چاره جويى، و ايستادگى و مقاومت آن ها را از نبرد با پياده نظام جنگجويان، سست نما. و ايشان را از نبرد با قهرمانان مسلمان بترسان، و سپاهى از ملائكه ى خود را به سبب يأس و نيروى عذاب آور خويش برايشان برانگيز همان گونه كه روز بدر كردى، و به همين وسيله بنيانشان را برانداز و شوكتشان را درو كن و عددشان را پراكنده فرما.
012 27 خدايا! آب آشاميدنى آن ها را به وبا بياميز و خوراكشان را به بيمارى ها؛ و شهرهايشان را در زمين فروبر و پى در پى برايشان بلا فروريز و به خشكسالى گرفتارشان كن و آذوقه آن ها را در تنگ ترين و دورترين مناطق زمين خويش قرار ده و دژهاى زمين را از ايشان بازدار و گرسنگى هميشگى و مرض دردناك بر آنان مستولى فرما.
013 27 خدايا! هر جنگجويى از اهل ملت و آيين تو كه با ايشان مى جنگد، يا هر مجاهدى از پيروان سنت تو كه با ايشان به مجاهده برخاسته است تا دين تو، دين برتر، و حزب تو، حزب نيرومندترين و بهره ى تو، بهره ى وافرتر باشد، پس او را آسانى عطا فرما و برايش كار را سهل كن و او را براى رسيدن به فلاح و رستگارى سرپرستى كن و اصحاب و همنشينان نيكو براى او برگزين و پشت او را قوت بخش و نفقه و درآمد او را سرشار نما.
و به نشاط، او را بهره مند فرما و حرارت شوق و اشتياق (به دنيا) را در دلش فرونشان و او را از اندوه تنهايى پناه ده، و ياد زن و فرزند را از دلش بيرون كن.
014 27 و براى او حسن نيت را برگزين و از عهده ى عافيتش برآى و سلامت را رفيقش كن و از ترس معافش فرما و به او جرأت الهام كن و شدت و صلابت روزى اش فرما و به نصرت، او را يارى نما و تأييد كن. و سيره و سنت هاى آيين را به او بياموز و در حكم نمودن و فرماندهى او را استوار فرما. و ريا را از او دور كن و او را از دلبستگى به نام و آوازه نجات ده و چنان كن كه فكر و ذكر و مسافرت و اقامتش، همه در راه تو و براى تو باشد.
015 27 پس هرگاه كه با دشمنت و دشمنش به مصاف برخاست، پس در مقابل چشمش، از تعداد آن ها بكاه و در قلبش شأن و رتبه ى آن ها را كوچك فرما، و او را بر ايشان غلبه بخش و دشمن را بر او غالب مفرما، پس اگر زندگى او را به سعادت ختم كردى و شهادت را سرنوشت او قرار دادى؛ پس بعد از آن قرار ده، كه دشمنت را با كشتن نابود كرده و با اسارت، آن ها را به سختى انداخته، و اطراف مناطق مسلمانان به امنيت رسيده و دشمنت گريخته باشد.
016 27 خدايا! در آن هنگام كه رزمنده اى در ميدان جنگ مى رزمد و يا مرزدارى در مرزها به حراست مشغول است، هر مسلمانى را كه عهده دار امور خانه ى او گردد يا در غياب او به عهده دارى خانواده اش برخيزد يا او را به پاره اى از مال خود كمك كند يا با ساز و برگ و وسايل جنگى يارى رساند يا او را به جهاد ترغيب نمايد يا با دعاى خير او را بدرقه كند يا حرمتش را در پشت سرش نگاه دارد؛ پس به او نيز آجرى مانند آجر همان رزمنده و مرزدار عطا فرما، وزن به وزن و مثل به مثل. و فعل و عمل او را پاداشى حاضر و نقد عطا فرما بطورى كه منفعت كار خيرى را كه پيش فرستاده زودتر به دست آورد و سرور و خوشحالى آنچه انجام داده شامل حالش شود، تا آن كه وقت آن فضل و احسانت كه بر او جارى ساخته اى فرارسد و كرامتى كه برايش فراهم نموده اى سر رسد.
017 27 خدايا! هر مسلمانى كه امر اسلام برايش مهم باشد و اجتماع اهل شرك عليه مسلمانان او را محزون نمايد، پس نيت جنگيدن كند يا همت به جهاد كردن نمايد، اما ضعف، او را خانه نشين كرده يا تنگدستى او را كند ساخته يا حادثه اى برايش پيش آمده و او را به عقب انداخته يا در مقابل اراده اش مانعى ايجاد شده، پس نامش را در گروه عبادت كنندگان ثبت فرما و ثواب مجاهدان را بر او لازم و واجب كن و در زمره ى شهدا و صالحان قرارش ده.
018 27 خدايا! بر محمد، عبد و رسول خويش درود فرست و بر آل محمد؛ درودى برتر از درودها، مشرف بر فوق تحيات و درودها، درودى كه زمان آن را پايانى نباشد و عددش انقطاع نيابد، همانند كامل ترين درودهايى كه در گذشته به هر يك از اولياى خويش فرستادى، زيرا تويى بسيار دهنده ى عطايا و ستوده، آغاز كننده و بازگردانده و انجام دهنده ى آنچه كه اراده فرمايى.
001 28 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در حال زارى به سوى خداى عزوجل
001 28 بارالها! خالصانه از غير تو بريده ام.
002 28 و با تمام وجود و سراپا به تو روى آورده ام.
003 28 و از آن كس كه خود نيازمند عطاى توست روى برتافته ام.
004 28 و از هر كس كه خود از فضل تو بى نياز نيست درخواستم را برگردانده ام.
005 28 و فهميده ام كه طلب كردن و خواهش نمودن محتاج از محتاج سفاهت و سبك رأيى و گمراهى عقل اوست.
006 28 اى خداى من! چه بسا مردمى را ديده ام كه از غير تو عزت خواسته اند پس خوار شدند و از غير تو ثروت و دارايى تمنا كردند پس فقير و بينوا گشتند و قصد بلندى جاه و مقام كردند پس پست شدند؛
007 28 پس با نظر كردن به حال امثال اين افراد، پيش بينى انسان دورانديش درست از آب درخواهد آمد و راه صحيح را به سبب اين انتخاب خواهد پيمود.
008 28 پس اى مولاى من! اين تويى كه تنها و تنها موضع و مورد خواهش من مى باشى و برآورنده ى نياز منى.
009 28 پيش از آن كه كسى را بخوانم تنها تو را مى خوانم. احدى را در اين رجاء و اميدم شريك نمى گيرم و هيچ احدى در دعاى من با تو نخواهد بود و كسى را با تو در كنار تو قرار نمى دهم كه ندايم براى هر دوى شما باشد، بلكه تنها و تنها تو را ندا درمى دهم.
010 28 براى توست- اى خداى من!- وحدانيت عددى و ملكه ى قدرت صمديت، و فضيلت حول و قوت، و درجه ى علو و رفعت؛
011 28 و ماسواى تو در تمام عمر، مورد ترحم تو و در كار خويش مغلوب، و در شأن و امور خويش مقهور و ناتوان مى باشد؛ حالات آن ها دگرگونى مى پذيرد و صفاتى دارند كه متغير است.
012 28 و حال آن كه تو والاتر از آنى كه داراى شبيه ها و ضدها باشى و يا مثل ها و همتاهايى داشته باشى، پس پاك و منزهى تو، و معبودى جز تو نيست.
001 29
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه روزى بر او تنگ مى شد
001 29 بارالها! تو ما را در ارزاق و روزى هاى مان به نوعى سوءظن و در زندگانى هايمان ما را به درازى آمال و آرزو امتحان كردى، تا آنجا كه روزى هاى خود را از روزى خوارانت خواهش و طلب كرديم و در آرزوهايمان به عمر بلند سالخوردگان طمع نموديم.
002 29 پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را يقينى صادق مرحمت كن كه بدان سبب از مؤونه و رنج جستجو آسوده مان كنى و ما را بسنده باشد، و اطمينان خالصى عنايت كن تا بدان وسيله از شدت و سختى رنج معافمان فرمايى.
003 29 و چنان كن كه آن وعده اى را كه در وحى خويش بدان تصريح كرده ى و در پى اش سوگند ياد نموده اى ما را از اهتمام بازدارد، اهتمام به رزقى كه خود متكفل رسانيدن آن شده اى و مانع پريشان خاطرى ما باشد نسبت به رزقى كه متعهد گشته اى كه خود رسانيدن آن را بسنده باشى.
004 29 پس خود فرمودى و قول و سخن تو حق و راست ترين سخن هاست و سوگند خورده اى و سوگند تو نيكوترين و باوفاترين سوگندهاست كه: «روزى شما و هر چه بدان وعده شده ايد، در آسمان مى باشد.»
005 29 سپس فرموده اى:«پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آن راست است و حق، همانگونه كه شما سخن مى گوييد.»
001 30
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در كمك خواستن از خداى براى بازپرداخت وام
001 30 بار خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا معاف كن از آن دين و وامى كه آبرويم را بريزد و ذهنم را حيران سازد و فكر و انديشه ام را پريشان نمايد و تلاشم را در علاج و چاره ى آن به درازا كشاند.
002 30 و پناه بر تو- اى پروردگارم!- از اندوه دين و فكرش و دل مشغولى و بى خوابى به خاطر آن. پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا از آن پناه ده. و بر تو پناه مى آورم- اى پروردگارم!- از ذلت آن در زندگانى دنيا و از پيامدش بعد از وفات، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا پناه ده از وام و قرض به سبب درآمدى سرشار يا زندگى مكفى.
003 30 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا از اسراف و زياده روى بازدار و به سبب بخشش و ميانه روى مرا تقويت كن و سامان ده. و به من نيك سنجى و اندازه ى نيكو رعايت كردن را تعليم فرما و به لطف خويش مرا از تبذير و ولخرجى بى جا حفظ كن و ارزاق مرا از اسباب و راه هاى حلال جارى ساز و انفاق مرا در راه هاى بر و نيكى متوجه كن و آن مالى كه بخواهد موجب عجب و خودبينى من گردد يا مرا به ستم و سركشى بكشاند از من بگير.
004 30 خدايا! مصاحبت و همنشينى با فقرا را براى من محبوب گردان و مرا در صحبت و همنشينى با ايشان به وسيله صبر نيكو يارى ده.
005 30 و آنچه را كه از متاع دنياى فانى از من بازستانده اى براى من در خزانه ها و گنجينه هاى پايدار خويش ذخيره فرما.
006 30 و آنچه را كه از توشه ى ناچيز دنيا به من ارزانى داشته اى و هر متاعى كه در اين دنيا عنايت كرده اى، وسيله اى براى رسيدن به جوار خويش قرار ده و سببى ساز براى پيوستن به قرب تو و دستاويزى براى ورود به بهشت تو، زيرا تويى صاحب فضل بزرگ و تويى بخشنده ى كريم و بزرگوار.
001 31
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در ذكر توبه و طلب آن
001 31 بارالها! اى كسى كه توصيف كنندگان توان وصف تو را ندارد!
002 31 و اى آن كه اميد اميدواران از تو در نگذرد!
003 31 و اى كسى كه اجر و پاداش نيكوكاران نزد او ضايع و تباه نگردد!
004 31 اى منتهاى خوف عبادت كنندگان!
005 31 و اى غايت ترس پرهيزگاران.
006 31 اين مقام و جايگاه كسى است كه بازيچه ى دست گناهان شده و زمام اختيارش در دست خطايا افتاده و شيطان بر او چيره گشته، پس از هر آنچه بدان امر فرموده اى از روى تفريط، كوتاهى كرده و از سر غرور از آنچه نهى كرده اى گرفتار شده.
007 31 همچون كسى كه به قدرت تو بر خويش جاهل است يا مانند كسى كه منكر فضل و احسان تو بر خود است، تا آن زمان كه چشم هدايتش باز شود و ابرهاى نابينايى او از مقابلش به كنار رود، آن ظلم هايى را كه بر خود روا داشته را شماره نمايد و در امورى كه با خداى خويش مخالفت ورزيده تفكر كند، پس بزرگى عصيان و سركشى بزرگ خويش را ببيند و بزرگى عصيان و نافرمانى خويش را بزرگ يابد.
008 31 پس در حالى كه پيش تو شرمنده شود، با اميدوارى به سوى تو آيد و با اعتماد تمام، روى دل به جانب تو كرده و از باب يقين به سبب طمع خويش آهنگ تو نموده و از سر اخلاص، با خاطرى بيم ناك، قصد تو كرده است.
در حالى كه جز تو به احدى طمع نورزيده و از هيچ چيزى غير تو هراس به خود راه نداده.
009 31 پس در خدمتت ايستاده، با حالتى زار و از روى خشوع چشم بر زمين دوخته و در برابر عزت و شكوه تو با ذلت و خوارى سر به زير انداخته، از باب خضوع راز درونى خويش را كه تو بهتر از خودش بدان آگاهى آشكار ساخته، و از روى خشوع گناهان خويش را كه تو آگاه ترى، برشمرده.
و از امر بزرگى كه در علم تو گذشته و از كار زشتى كه در حكم تو مايه ى رسوائى اش شده به تو پناه آورده: از همان گناهانى كه لذت هايش پشت كرده و رفته است و پيامدهاى ناگوارش بر جا مانده و گريبانگير گشته است.
010 31 منكر عدل تو نشود- اى خداى من!- اگر عقوبتش كنى و اگر وى را عفو كنى و رحمت آورى، عفو تو را بزرگ نشمارد زيرا كه تو پروردگار بزرگوارى هستى كه آمرزش گناه بزرگ براى تو بزرگ نمى نمايد.
011 31 خدايا! پس اينك اين منم كه مطيع و فرمان پذير امر تو هستم و در آنچه فرموده اى كه عبارت است از دعا كردن. و از تو وفاى به وعده اى را كه درباره ى اجابت دعا داده اى خواهانم چرا كه خود فرموده اى:
«مرا بخوانيد تا اجابت كنم شما را.»
012 31 خدايا! پس بر محمد و آل او درود فرست و با آمرزش خويش مرا بپذير، همچنان كه من با اقرار و اعتراف نزد تو آمده ام و همچنان كه براى تو خودم را خوار و زبون ساخته ام، تو نيز مرا از افتادن در گرداب ها و لغزش گاه هاى گناهان حفظ فرما. و همانطور كه در انتقام گيرى از من درنگ كردى بر من پرده پوشى فرما.
013 31 بارالها! نيتم را در طاعت خويش ثابت نگه دار و بصيرت و بينش مرا در عبادت و بندگى خويش مستحكم فرما و مرا به انجام دادن اعمالى كه سبب مى شود چرك گناهان را از من بشويى موفق بدار و به هنگام مرگ، مرا به ملت و آيين خود و آيين نبى خود محمد- كه سلام تو بر او باد- بميران.
014 31 خدايا! من به سوى تو توبه مى كنم در اين جايگاهى كه هستم، از گناهان بزرگ و كوچك و از گناهان مخفى و آشكار و از لغزش هاى ديرين و تازه، توبه ى كسى كه انديشه ى گناهى از خاطرش نگذرد و فكر برگشتن به گناه را در نهانش خطور ندهد.
015 31 و تو خود- اى خداى من!- در كتاب استوارت گفته اى كه: «توبه را از بندگانت مى پذيرى و از سيئات و بدى ها درمى گذرى» و «توبه كنندگان را دوست مى دارى» پس توبه ام را بپذير همان گونه كه وعده فرمودى، و از سيئات و بدى هايم درگذر همانگونه كه ضمانت و تعهد فرمودى، و محبت خويش را بر من لازم گردان همانگونه كه شرط نمودى.
016 31 و من نيز- اى پروردگارم!- با تو شرط مى كنم كه گرد آنچه ناخوشايند توست نگردم، و ضمانت و تعهد مى كنم به كارى كه مذموم و مورد نكوهش توست بازنگردم و عهد مى كنم كه از تمام معاصى و گناهان دورى گزينم.
017 31 خدايا! تو بدانچه كرده ام از من آگاه ترى، پس آنچه را مى دانى ببخش و به قدرت خويش مرا به آنچه دوست مى دارى متوجه كن.
018 31 خدايا! بر ذمه ى من وبال حقوقى است كه آن ها را به ياد دارم و برخى را فراموش كرده ام ولى همه ى آن ها در برابر چشم تو كه خواب بدان راه ندارد مخفى نيست، و علم تو كه فراموشى در آن نيست بر آن ها احاطه دارد، پس در مقابل آن ها به صاحبانش عوض عطا فرما و وزر و وبال آن ها را از دوش من بردار و سنگينى آن ها را سبك گردان و مرا از اين كه به مثل آن ها نزديك شوم بازدار.
019 31 خدايا! من جز به نگهدارى تو نمى توانم بر توبه ى خويش وفادار بمانم و نمى توانم از گناهان خوددارى كنم، مگر به قوت تو. پس به قوت كافى مرا قوت بخش و خود عهده دار بازدارندگى من از معاصى باش.
020 31 خدايا! هر بنده اى كه به سوى تو توبه كند و تو به علم غيبى كه دارى مى دانى كه او توبه اش را مى شكند و دوباره به گناه و خطايش برمى گردد، پس من به تو پناه مى برم كه چنان باشم، پس چنان كن كه اين توبه ى من، توبه اى باشد كه بعد از آن محتاج توبه اى ديگر نباشم، توبه اى باشد كه موجب محو و پاك سازى گناهان گذشته ام باشد و در آينده نيز موجب سلامت و ايمنى من از گناه گردد.
021 31 خدايا! من از جهل خويش به درگاهت معذرت خواهى مى كنم و از كار زشت خويش طلب بخشش مى كنم. پس از روى احسان، مرا در كنف و پناه رحمت خويش طلب قرار ده و از سر تفضل، مرا در جامه ى عافيت خويش مستور فرما.
022 31 خدايا! من از هر چه خلاف اراده و خواست توست، و از هر چه كه از محبت تو خارج است به سوى تو توبه مى كنم: از خاطرات قلبم و نگاه هاى چشمم و گفته هاى زبانم؛ توبه اى كه هر يك از اعضايم به سهم خود از كيفرهاى تو سالم بماند و از قهر و غضب دردناك تو كه تجاوزگران از آن مى ترسند، ايمن گردند.
023 31 خدايا! پس بر تنهايى ام در برابر تو و بر تپش قلبم از خشيت و ترس تو و بر لرزش اركان و اعضايم از هيبت تو، رحم كن، زيرا گناهانم- اى پروردگارم! مرا در آستان تو به خاك خزى و زبونى افكنده، پس اگر سكوت اختيار كنم، هيچ كس از من سخنى نگويد و اگر از خويش شفاعت نمايم، سزاوار نيستم كه شفاعتم پذيرفته گردد.
024 31 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و كرم و بزرگواريت را شفيع خطاياى من گردان و به عفو خويش از سيئات و بدى هايم درگذر و مرا به كيفرى كه شايسته ى آن هستم كيفر مده و احسان خويش را بر من بگستران و مرا در پرده ى عفو خويش بپوشان. و با من همان رفتارى را داشته باش كه شخص شكست ناپذير و مقتدر با بنده ى ذليل خويش دارد، بنده اى كه به درگاهش با تضرع و زارى رفته، يا رفتار شخص ثروتمندى را داشته باش كه بنده ى فقيرى بر سر راهش ايستاده و از او دستگيرى مى كند.
025 31 خدايا! مرا از تو پناه دهنده اى نيست، پس بايد كه در سايه ى عزت خويش پناهم دهى و مرا در نزد تو شفيعى نيست، پس بايد كه فضل تو شفيع من گردد و خطاياى من، مرا به وحشت و ترس انداخته، پس بايد كه عفو تو مرا امان دهد.
026 31 چرا كه آنچه بر زبان راندم به خاطر جهل و نادانى ام به بدكرداريم نيست و در اثر فراموشى كارهاى نكوهيده ى سابقم نيست، بلكه بدان جهت است كه آسمان تو و هر چه در آن است و زمين تو و هر چه بر آن است ندامت و پشيمانى مرا كه براى تو اظهار كردم و توبه اى را كه به واسطه ى آن بر تو پناه آوردم، بشنوند؛
027 31 تا مگر به رحمت تو، برخى از ايشان به وضع دلخراش و پريشانم رحمت آورند، يا بر بدحالى من رقت آورند و در حق من دعايى كنند، كه تو آن دعا را از دعاى من زودتر اجابت فرمايى، با شفاعتى كنند كه از شفاعت من نزد تو محكم تر باشد، و موجب نجات من از غضب تو و رسيدن به رضاى تو گردد.
028 31 خدايا! اگر ندامت و پشيمانى در پيشگاه تو، توبه محسوب مى شود پس من از پشيمان ترين پشيمانان هستم و اگر ترك معصيت تو، بازگشت به سوى توبه حساب مى آيد پس من از نخستين بازگشت كنندگانم و اگر استغفار و طلب آمرزش موجب ريزش گناهان است پس من پيش تو از استغفار كنندگانم.
029 31 خدايا! پس همان طور كه به توبه امر كردى و پذيرش آن را تضمين نمودى و بر دعا كردن ترغيب كردى و به اجابت آن نيز وعده فرمودى، پس بر محمد و آل او درود فرست و توبه ام را بپذير و مرا به نوميدى بازمگردان، چرا كه تو پذيرنده ى توبه ى گناهكارانى و بر خطاكاران بازگشت كننده ى بسوى تو مهربانى.
030 31 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست همانگونه كه ما را به سبب او نجات دادى و رهايى بخشيدى، و درود فرست بر محمد و آل او، چنان درودى كه در روز قيامت و هنگام نياز و حاجت ما به تو، شفاعت ما برخيزد، زيرا كه تويى بر همه چيز توانا و اين بر تو سهل است و آسان.
001 32
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در اعتراف به گناه پس از فراغت از نماز شب
001 32 خدايا! اى صاحب و دارنده ى پادشاهى ابدى و جاويدان.
002 32 و اى دارنده ى سلطنتى كه بدون لشكريان و دستياران.
003 32 با عزت پايدار در گذشت روزگاران و مرور زمان ها و سپرى شدن ايام و سال ها همچنان باقى و پابرجاست.
004 32 سلطنت تو چنان عزيز و بلندمرتبه است كه نه آن را آغازى متصور است و نه پايانى دارد.
005 32 و پادشاهى تو آن چنان علو و تعالى كه هيچ چيز آن را درنيابد.
006 32 و توصيف توصيف كنندگانش به هر اندازه رفعت گيرد به كمترين مرتبه ى رفعتى كه براى خويش انتخاب كرده اى، نرسد.
007 32 اوصاف درباره ى تو سرگشته اند و رشته ى نعمت ها در پيشگاه تو از هم گسيخته. و در وصف كبريايى تو تصورات دقيق و باريك مبهوت مانده اند.
008 32 آرى تو اينگونه بوده اى اى خدا! در آغاز بى آغازت و اينگونه خواهى بود كه همواره پايدار و بى زوال.
009 32 و من بنده ى ضعيفى هستم در كار و عمل، ولى با آرزوى بسيار. اسباب پيوند به قرب تو، از كفم در رفته، جز آنچه كه رحمت تو مايه ى اتصال گردد و رشته هاى اميد من، از هم گسيخته، مگر رشته ى عفو تو كه بدان در آويخته ام.
010 32 طاعتى كه بتوان آن را به حساب آورد اندك است و معصيتى كه بدان اعتراف كنم بسيار. و هرگز عفو و گذشت تو از عبد و بنده ات، اگر چه بد كرده، بر تو دشوار نيست، پس مرا عفو كن.
011 32 خدايا! علم تو بر كارهاى پنهانى من احاطه دارد و هر راز و پوشيده اى در برابر آگاهى تو مكشوف و آشكار است و دقايق و ظرايف امور از تو پنهان نمى ماند و رازهاى نهان از تو مخفى نمى باشد.
012 32 و دشمن تو بر من چيره گشته همان كه براى فريب دادن من از تو فرصت خواسته و تو نيز به او فرصت داده اى و براى گمراه كردن من تا روز قيامت از تو مهلت گرفته و تو نيز به او مهلت داده اى.
013 32 پس مرا به زمين زده در حالى كه از گناهان كوچك تباهى آور و معصيت هاى بزرگ هلاكت بار خويش به سوى تو گريخته ام. تا آنجا كه چون آلوده ى معصيت تو شدم و به سبب سعى و تلاش زشتم مستوجب قهر و غضب تو گشتم، در آن حال چهره ى حيله گرى و فريبكاريش را از من بگردانيد و با سخن كفرآميز خويش مرا استقبال كرد و از من بيزارى جست و به من پشت كرده و به راه افتاد و مرا در برهوت تنهايى، در معرض غضب تو قرار داد و در آستان نقمت و عذاب تو رها كرد.
014 32 نه شفيعى وجود دارد كه مرا در نزد تو شفاعت كند و نه پناه دهنده اى كه در برابر تو مرا امان دهد و نه هيچ دژ و حصار محكمى كه مرا از عذاب تو مانع گردد و نه پناهگاهى كه از تو بدان پناه ببرم.
015 32 پس اينك اين مقام و جايگاه من است، جايگاه كسى كه به تو پناه آورده و محل كسى است كه براى توبه گناهانش اعتراف مى كند، پس مباد كه احسان و فضل تو بر من تنگ، و عفو و گذشت تو از من دريغ گردد و شامل حالم نشود، و من محروم ترين بندگان توبه كننده ى تو و مأيوس ترين آرزومندان نزد تو باشم، و مرا بيامرز چرا كه تو بهترين آمرزندگانى.
016 32 خدايا! تو مرا امر كردى و من ترك كردم، و نهى فرمودى و من انجام دادم، و بدانديشى، گناه را در نظرم زيبا جلوه داد، پس تقصير نمودم و كوتاهى كردم.
017 32 روزه ى هيچ روزى را براى روزه دارى خويش به گواه نمى گيرم و نه به تهجد و بيدارى شب (براى عبادت) پناه گيرم و نه سنتى را برپا داشته و زنده كرده ام تا مرا بدان ثنا و مدح نمايى، مگر انجام دادن فرائض و واجبات تو كه هر كس آن ها را ضايع و تباه نمايد هلاك گردد.
018 32 و قصد ندارم تا به فضيلت نافله به تو متوسل شوم در حالى كه بسيارى از وظايف و شروط واجبات تو را در بوته غفلت سپرده ام و از حدود و مقررات تو تجاوز كرده ام تا آن حد كه حريم محرمات تو را شكسته و گناهان كبيره اى را انجام داده ام، گناهانى كه در پرده ى عافيت خويش مستور داشته اى تا رسوا نگردم.
019 32 و اين مقام و جايگاه كسى است كه براى خويش از تو شرمسار است و بر خود غضبناك و از تو راضى و خشنود است. پس با تو رويارو شده با دلى خاشع و شكسته و گردنى خاضع و فروافكنده و پشتى سنگين از خطاها. در ميان بيم و اميد به تو متوقف شده.
020 32 و تو سزاوارترين كسى هستى كه به او اميد ورزيده و شايسته ترين كسى هستى كه از او ترسيده و پرهيز كرده است. پس اى پروردگارم! آنچه را بدان اميد بسته ام به من عطا فرما و از آنچه مى ترسم ايمنى بخش و از رحمت خود بهره اى نصيب من گردان، زيرا تو بزرگوارترين كسى هستى كه از او درخواست مى شود.
021 32 خدايا! تو كه در حضور هم رديفان و همانندهاى من، در سراى دنيا فانى مرا با عفو خويش پوشاندى و در درياى فضل خويش فرو بردى پس در سراى بقا نيز مرا از رسوايى هاى قيامت در حضور گواهان از ملائكه مقرب و رسولان مكرم و شهدا و صالحان پناه ده، از همسايه اى كه سيئات و بدى هايم را از او مخفى مى داشتم و از خويشاوندى كه در كارهاى پنهانى خويش از او شرم مى كردم.
022 32 به پرده پوشى ايشان اطمينان نداشتم- اى پروردگار من!- و تنها به تو در آمرزش گناهانم اعتماد ورزيده ام و تو سزاوارترين كسى هستى كه به او اعتماد شود و بخشنده ترين كسى هستى كه به او رغبت شود و مهربان ترين كسى هستى كه رحمت و مهرش خواسته شود. پس بر من رحم كن.
023 32 خدايا! تو مرا به صورت (قطره ى) آبى پست از پشتى از ميان استخوان هاى درهم فشرده و راه هاى تنگ و باريك در تنگناى رحم سرازير كردى و در ميان پرده هايى مستور ساختى، سپس از حالتى به حالتى ديگر مرا منتقل نمودى، تا آنجا كه مرا به صورت تمام و كمال رساندى و جوارح و اعضا برايم ايجاد كردى، همانگونه كه در كتاب خويش توصيف نمودى: نطفه، سپس خون بسته شده، سپس پاره گوشتى، سپس استخوان، سپس استخوان ها را به گوشت پوشانيدن، سپس آن چنان كه خود خواسته بودى به خلقت و آفرينشى ديگر مرا درآوردى.
024 32 تا آن وقتى به رزق و روزى تو محتاج گشتم و از مدد و يارى احسان تو بى نياز نبودم، از مازاد خوردنى و آشاميدنى كنيزت (مادرم) كه مرا در جوف و باطن او نهاده بودى و در رحم او به وديعت سپرده بودى، برايم قوت و غذا قرار دادى.
025 32 و اگر مرا- اى پروردگارم!- در چنين حالاتى كه بر من مى گذرد به تدبير خويش وامى نهادى و يا ناچار مى كردى كه به قوت و نيروى خويش توسل جويم، تدبير از من رخت برمى بست و قوت از من دور مى گشت.
026 32 پس در سايه ى فضل و احسان خويش به من غذا دادى، همچون غذا دادن شخص نيكوكار و مهربان. و اين همه را از روى لطف تا اين زمان كه بدين حد از رشد رسيده ام، انجام داده اى. از نيكى تو محروم نگشته ام و رفتار نيك تو با من كند نمى گردد، ولى با اين حال اعتمادم به تو محكم نشده تا كوشش خود را در آنچه نرد تو براى من پرسودتر است متمركز سازم.
027 32 شيطان زمام و مهار مرا در سوءظن و ضعف يقين در دست گرفته، پس من از سوء مجاورت و بدرفتارى او با من و پيروى نفسم از او به درگاه تو شكايت دارم و از چيرگى او بر من به دامن تو چنگ مى زنم و به درگاه تو زارى مى كنم، تا كيد و حيله گرى او را از من برگردانى.
028 32 و از تو مى خواهم كه راه رزق و روزى مرا سهل و آسان گردانى.
پس حمد مخصوص توست، به خاطر نعمت هاى بزرگ و بسيارى كه در ابتدا به من عطا فرمودى و به خاطر شكر و سپاسگزارى بر احسان و نعمت بخشى است كه بر من الهام فرمودى. پس بر محمد و آل او درود فرست و رزق و روزيم را بر من آسان گردان و مرا به آن مقدار و اندازه اى كه برايم مقدر كرده اى قانع كن و به سهمى كه براى من تقسيم كرده اى راضى ساز و آنچه از جسم و عمر من گذشته و كاسته گشته است در راه طاعت و فرمان بردارى از خودت قرار ده كه تو بهترين روزى دهندگانى.
029 32 خدايا! من به تو پناه مى برم از آتشى كه به وسيله ى آن بر معصيت كاران سخت گرفتى و هر كه را از رضا و خشنودى تو روى گرداند به وسيله ى آن تهديد فرمودى و از آتشى كه نورش تاريكى و آسانش دردناك و دورش نزديك مى باشد. و از آتشى كه بخشى از آن، بخش ديگر را مى خورد و قسمتى از آن بر قسمتى ديگر مى تازد.
030 32 و از آن آتشى كه استخوان را (مى سوزاند و) و مى پوساند و پودر مى كند و اهل خود را از آب جوشان مى نوشاند و از آن آتشى كه براى زارى كن خويش چيزى باقى نمى گذارد و به كسى كه از او درخواست عطوفت كند رحم نمى آورد و نمى تواند از عذاب كسى كه براى او خشوع مى كند و در مقابلش تسليم گشته است، بكاهد؛ با ساكنان خود با سوزنده ترين آتش و دردناك ترين عذاب و شديدترين بلاها ملاقات مى كند.
031 32 و پناه مى برم بر تو از عقرب هايى كه دهان گشوده اند و مارهايى كه با نيش هاى خويش مى زنند و آشاميدنى هايى كه امعاء و اندرون ساكنان خويش را پاره پاره مى كند و قلوب و دل هاى آن ها را برمى كند. و از تو هدايت و راهنمايى درخواست مى كنم براى انجام دادن امورى كه مرا از آتش دور سازد و از آن عذاب پس براند.
032 32 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به فضل و رحمت خويش از آن آتش پناه ده و به گذشت و عفو زيباى خويش از لغزش هايم بگذر و خذلان و خوارى را نصيب من مگردان، اى بهترين پناه دهندگان.
033 32 خدايا! تو بندگانت را از ناخوشايند و زشتى نگاه مى دارى و حسنه و خوبى را عطا مى فرمايى و هر چه بخواهى مى كنى و تو بر هر چير قادر و توانايى.
034 32 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست هرگاه كه ياد خيرى از نيكوكاران به ميان آيد، و بر محمد و آل او درود فرست تا زمانى كه شب و روز در رفت و آمدند، آن چنان درودى كه هرگز قطع نگردد و عدد آن به شماره در نيايد، آن چنان درودى كه فضا را آكنده سازد و زمين و آسمان را پر كند.
035 32 درود خدا بر او تا آن راضى گردد، و درود خدا بر او و آلش پس از راضى شدن، آن چنان درودى كه حد و پايانى نداشته باشد، اى مهربانترين مهربانان.
001 33
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در طلب خير از خداى متعال
001 33 خدايا! به علم و دانشت از تو طلب خير مى كنم؛ پس بر محمد و آل او درود فرست و در مورد من به خير و خوبى حكم فرما.
002 33 و به ما معرفت و دانش خير را الهام نما و اين را وسيله اى ساز براى رسيدن به رضا و خشنودى به آنچه مقدر فرموده اى و تسليم شدن در برابر آنچه براى ما حكم نموده اى. پس زنگار شك و شبهه را از ما برطرف كن و ما را به يقين مخلصان تأييد فرما.
003 33 و داغ عجز و ناتوانى از شناخت آنچه برگزيده اى بر ما مگذار، كه قدر تو را سبك شماريم و مورد رضاى تو را ناخوش انگاريم و تمايل پيدا كنيم به چيزى كه از حسن عاقبت دورتر و به خلاف عافيت نزديك تر است.
004 33 از قضاى خود آنچه را كه ناخوشايند ماست، محبوب ما كن و آنچه را از حكم تو سخت و مشكل مى پنداريم بر ما سهل و آسان فرما.
005 33 و گردن نهادن به آنچه كه بر طبق مشيت و اراده ى توست و بر ما وارد آورده اى به ما الهام كن، تا تأخير آنچه را كه تعجيل فرمودى طلب نكنيم، و تعجيل آنچه را به تأخير انداخته اى نخواهيم، و آنچه را دوست مى دارى ناخوشايند ما نباشد، و آنچه را دوست نمى دارى اختيار نكنيم.
006 33 و خاتمه كار ما را به عاقبتى كه پسنديده تر و بازگشتى كه شريف تر و بهتر باشد ختم فرما، كه تو عطاى نفيس و نعمت هاى ارجمند و بزرگ عطا مى كنى، و هر چه بخواهى مى كنى، و تو بر هر چيز قادرى.
001 34
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه گرفتار مى شد يا گناهكار رسوايى را مشاهده مى فرمود
001 34 خدايا! سپاس مخصوص توست كه خطاپوشى مى كنى با آن كه مى دانى، و عفو و گذشت مى كنى با آن كه آگاهى، پس هر يك از ما به گناه آلوده گشته و تو رسوايش نكرده اى و مرتكب زشتى شده و تو بى آبرويش ننموده اى و بدى هايى را پنهان داشته و تو كسى را بر آن ها مطلع نساخته اى.
002 34 چه بسيار نهى هاى تو را كه انجام داده ايم و چه اوامرى كه ما را بر آن ها آگاه ساختى اما نافرمانى كرديم، و چه بدى ها كه كسب نموديم و چه خطاها كه مرتكب گشتيم و تو بر آن ها مطلع بودى اما بينندگان ديگر نمى ديدند، و تو برتر از هر قدرتمندى بر اعلان و افشاى آن ها توانا بودى، اما عفو و عافيت بخشى تو براى ما حجابى بود در برابر چشمان ايشان و سدى بود در مقابل گوش هاى ايشان.
003 34 پس چنان كه اين پرده پوشى هاى عيوب ما و پنهان داشتن زشتى هاى ما، سببى شود براى پندگيرى ما و مانعى شود از بدخلقى و فروافتادن در خطاها و وسيله اى شود براى سعى و تلاش در جهت توبه اى كه محو كننده ى گناهان باشد و راهى كه نيكو و پسنديده باشد.
004 34 و اين زمان (توبه) را نزديك فرما و ما را گرفتار غفلت از خويشتن مساز، كه ما به تو رغبت و علاقه داريم و از گناهان پشيمان و توبه كاريم.
005 34 و بر برگزيده ترين مخلوقاتت، محمد و عترت برگزيده ى او كه پاك و پاكيزه اند، درود فرست و ما را گوش به فرمان و مطيع آنان قرار ده، همان گونه كه خود فرمان داده اى.
001 35
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است درباره ى مقام رضا هنگامى كه به اهل دنيا نظر مى فرمود
001 35 سپاس از آن خدايى است كه راضيم به حكم او. گواهى مى دهم كه خدا معيشت و مايه ى زندگى بندگان خويش را به عدالت تقسيم كرده و در مورد تمام خلق خويش راه فضل و احسان را در پيش گرفته است.
002 35 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا بدانچه به ايشان عطا كرده اى امتحان مكن (و مفتون و فريفته مساز) و آنان را نيز بدانچه از من منع كرده اى ميازما (و مفتون مفرما) تا بر خلق تو حسادت ورزم و حكم تو را سبك انگارم.
003 35 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به قضا و قدر خويش راضى و دلخوش گردان و سينه ام را نسبت به مقدرات خويش گشاده فرما و به من اعتماد ارزانى كن تا به وسيله ى آن اقرار كنم كه قضاى تو جز به خير و خوبى جارى نمى شود و چنان كن كه شكرم بر آنچه از من بازداشته اى بيشتر از شكرم بر آنچه به من عطا فرموده اى باشد.
004 35 و مرا از اين كه نسبت به بينوايان و تهيدستان، گمان پستى و خوارى داشته و نسبت به ثروتمندان، گمان فضل و برترى داشته باشيم حفظ فرما. چرا كه شريف آن است كه طاعت تو به او شرافت بخشيده و عزيز آن است كه عبادت تو به وى عزت بخشيده باشد.
005 35 پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را از ثروتى بهره مند ساز كه پايان نپذيرد و به عزتى تأييد فرما كه از بين نرود و در ملك ابدى ما را روانه كن، زيرا كه تو آن يكتا و يگانه و بى نيازى هستى كه نه فرزند دارى و نه فرزند كسى مى باشى و هرگز نظير و همتايى براى تو نبوده است.
001 36
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه به ابر و برق نظر مى فرمود و صداى رعد را مى شنيد
001 36 خدايا! اين دو، دو آيه و نشانه اند از آيات و نشانه هاى تو. و دو يار و خدمتگزار تواند از خيل ياران و خدمتگزاران تو. در طاعت و فرمان بردارى تو مى كوشند، يا با رحمتى سودبخش و يا با عذابى زيان آفرين. پس به سبب آن دو، باران بد بر ما مريز و به سبب آن دو، لباس بلا بر ما مپوشان.
002 36 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و منفعت و بركت اين ابرها را بر ما نازل فرما و اذيت و ضرر آن ها را از ما بگردان و به سبب آن ها ما را گرفتار آفت مكن و بر معيشت هاى ما ضرر و زيان نازل مفرما.
003 36 خدايا! و اگر آن ها را براى عذاب و عقوبت ما برانگيخته اى و از روى خشم و قهر فرستاده اى پس ما به تو پناه مى آوريم از غضب تو و براى طلب عفو و گذشت تو به درگاهت زارى مى كنيم، پس غضب خويش را به مشركان بگردان و آسياى عذاب خويش را براى ملحدان و بى دينان به گردش انداز.
004 36 خدايا! خشكى بلاد و سرزمين هاى ما را به آبيارى خويش برطرف فرما و عقده و اندوه را از سينه هاى ما به سبب رزق و روزى خويش خارج ساز و ما را از خود به غير خود مشغول مفرما و منبع و سرچشمه ى نيكى و احسان خويش را از جمع ما دريغ مكن، چرا كه بى نياز كسى است كه تو او را بى نيازى بخشيده اى و سالم كسى است كه تو او را حفظ كرده اى.
005 36 هيچ فردى غير از تو توان دفاع كردن ندارد و هيچ كسى در برابر قهر تو نمى تواند مقاومت نمايد. تو به هر چه بخواهى و بر هر كس كه بخواهى حكم مى رانى و به هر چه اراده كنى و درباره ى هر كس كه اراده كنى فرمان مى رانى.
006 36 پس حمد و سپاس مخصوص توست بخاطر بلاهايى كه ما را از آن حفظ كرده اى، و شكر و سپاس ويژه ى توست بر نعمت هايى كه به ما ارزانى داشته اى، چنان سپاسى كه سپاس سپاسگزاران را پشت سر خويش نهد و بر آن ها برترى جويد، سپاسى كه زمين و آسمان را پر كند.
007 36 تويى آن خداى عطابخش نعمت هاى بزرگ و نفيس، و بخشنده ى نعمت هاى عظيم و پذيرنده ى ستايش هاى كم، و سپاسگزار سپاسگزارى هاى اندك، نيكوكار، خوش رفتار و صاحب بخشش؛ جز تو خدايى وجود ندارد و بازگشت امور به سوى توست.
001 37 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه اعتراف به تقصير و كوتاهى از اداى شكر مى كرد
001 37 خدايا! هيچ كس در شكرگزارى تو به حد و نهايتى نمى رسد، مگر اين كه احسان (مجدد) تو او را به شكرگزارى ديگرى وامى دارد.
002 37 و در مورد طاعت تو به جايى نمى رسد- هر چند بكوشد- مگر اين كه نسبت به آنچه تو مستحق آنى به خاطر فضل و احسانت، باز مقصر و ناتوان خواهد بود.
003 37 پس شكرگزارترين بندگان تو باز هم نسبت به شكرگزارى تو عاجز خواهد ماند، و عابدترين ايشان نيز از طاعت و فرمان بردارى از تو مقصر.
004 37 آمرزش هيچ كس به خاطر استحقاق او، و نيز رضايت از هيچ كس به خاطر درخواست او، بر تو لازم و ضرورى نمى باشد.
005 37 پس هر كس را بيامرزى، از احسان توست و از هر كس كه راضى شوى از فضل توست.
006 37 شكرگزارى هاى اندك را كه مى پذيرى، شكرگزارى و حق شناسى مى كنى. و در برابر فرمان بردارى اندك پاداش مى دهى، تا آن حد كه گويى شكرگزارى بندگانت كه پاداش دادن به آن ها را لازم دانسته اى و بدان خاطر اجرشان را بزرگ ساخته اى امرى است كه خود مى توانستند به آن توفيق يابند و تو تنها پاداش داده اى نه بيشتر، و گويا سبب اين شكرگزارى از ناحيه ى تو نبوده است و تو فقط به آن ها اجر داده اى نه بيشتر. (نه، چنين نيست.)
007 37 بلكه اى خداى من! تو مالك امر و كارشان بوده اى پيش از آن كه ايشان مالك عبادت و اطاعت تو گردند و تو پيش از اين كه به طاعت و فرمان بردارى تو اقدام كنند ثواب و مزدشان را فراهم كرده بودى و اين از آن روى است كه سنت و روش تو اعطاى فضل و عادت تو نيكى كردن و راه تو عفو و گذشت مى باشد.
008 37 پس همه ى مخلوقات معترف هستند كه تو نسبت به كسى كه عقوبتش مى كنى ظالم نيستى و همه شاهد و گواهند كه تو كسى را كه بخشيده اى از روى فضل و بزرگوارى بوده و همگان اقرار مى كنند كه كوتاهى كرده اند و آنچه تو سزاوار آن بوده اى را بجاى نياورده اند.
009 37 پس اگر شيطان ايشان را از طاعت و فرمان بردارى تو نمى فريفت هيچ معصيت كارى تو را معصيت نمى كرد و اگر شيطان، باطل را در نظرشان به گونه ى حق جلوه نمى داد هيچ فرد گمراهى از راه تو گمراه نمى گشت.
010 37 پس تو پاك و منزهى چه واضح و آشكار است كرم و بزرگوارى تو در معامله با كسى كه تو را فرمان بردارى كرده يا عصيان نموده: از شخص مطيع و فرمان بردار شكرگزارى مى كنى در برابر آنچه خود برايش فراهم آورده اى. و در حق گناهكار و معصيت پيشه با آنكه مى توانى در عقوبتش تعجيل كنى، مهلت مى دهى.
011 37 به هر يك از آن دو چيزى عطا كرده اى كه مستحق آن نبوده، و به آن دو چيزى تفضل نموده اى كه عمل آن ها كمتر از آن بوده است.
012 37 و اگر شخص مطيع را بر آنچه تو او را بر آن گماشته اى جزا مى دادى بيم آن مى رفت كه ثواب و مزد تو را از دست بدهد و نعمت تو از وى برداشته شود و ليكن تو با كرم و بزرگوارى خويش او را به مدت طولانى و هميشگى پاداش دادى در برابر (اعمال ناچيز او در) مدت كوتاه و فانى و هم چنين او را با نتايج طولانى و باقى اخروى پاداش دادى در برابر اهداف نزديك و زوال پذير دنيا.
013 37 سپس در برابر آن رزق و روزى كه خورده بود، تا بدان وسيله بر طاعت و فرمان بردارى تو قوت و توان گيرد با او معامله به مثل نكردى، و با او درباره ى ابزار و آلاتى كه آن ها را سبب رسيدن به آمرزش تو قرار داده، مناقشه و سخت گيرى ننمودى. كه اگر با او چنان مى كردى، تمام آنچه برايش زحمت كشيده و تلاش كرده، در برابر كوچك ترين نعمت و عطاى تو به حساب نمى آمد و نابود مى گشت. و در برابر تو نسبت به ساير نعمت ها بدهكار مى شد و در گرو مى ماند. پس چه زمانى چنين بنده اى مستحق چيزى از ثواب و مزد توست؟ نه، هرگز.
014 37 اى خداى من! اين حال كسى است كه از اطاعت تو را پيشه كرده و راه و سرنوشت كسى است كه براى تو تعبد ورزيده و بندگى كرده است و اما آن كس كه امر تو را عصيان نموده و موارد نهى تو را مرتكب گشته، پس در عذاب خويش تعجيل نفرمودى تا بلكه از حال عصيان به توبه و انابه روى آورد و راه فرمان بردارى تو را پيش گيرد و حال آن كه او در همان ابتدايى كه به عصيان تو اهتمام ورزيد، مستحق تمام عقوبت هايى بود كه براى تمام مخلوقات فراهم نموده اى.
015 37 پس همه ى عذاب هايى كه براى او به تأخير انداخته اى، و همه ى آن قهر و غضب هاى عذاب كردن و عقوبت نمودن كه در تحقق آن كندى كرده اى حقى براى توست كه البته آن را وانهاده اى و به كمتر از آنچه مستحقش بوده اى رضايت داده اى.
016 37 پس كيست-اى خداى من!- كه از تو بزرگوارتر باشد؟ و چه كسى شقى تر و بدبخت تر است از كسى كه به سبب مخالفت با تو به هلاكت افتاد؟ نه! چه كسى؟
پس تو والاتر و برتر از آنى كه به وصف درآيى مگر به احسان و نيكى كردن و بزرگوارتر از آنى كه كسى از تو خوف داشته باشد، مگر به سبب عدل تو. ترسى نيست كه تو به كسى كه معصيت و عصيان نموده، ظلم كنى و ترس وانهادن ثواب و پاداش كسى كه تو را راضى كرده، در كار نيست. پس بر محمد و آل او درود فرست و آرزوى مرا برآور و از هدايتت چندان بر من بيفزا كه توفيق در كار خويش پيدا كنم؛ كه تو نعمت بخش بزرگوارى.
001 38
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در عذرخواهى از دادخواهى بندگان و كوتاهى از حقوق ايشان و در آزادى خويش از آتش
001 38 خدايا! از تو عذر مى خواهم درباره ى مظلومى كه در حضور من بر او ظلم شده و من ياريش نكرده باشم و از كار نيك و احسانى كه در حق من شده و من شكرگزاريش را بجاى نياورده باشم. و از شخص خطاكارى كه از من عذرخواهى نموده و من عذرش را نپذيرفته باشم و از فقير و بينوايى كه از من درخواستى داشته و من او را بر خويش مقدم نداشته باشم و از حق مؤمنى كه حقى بر گردنم داشته و من از عهده ى آن برنيامده باشم و از عيب مؤمنى كه برايم آشكار شده و من آن را نپوشانيده و از هر گناهى كه برايم پيش آمده و از من سر زده و من آن را از خود دور نكرده باشم.
002 38 از همه ى اين ها- اى خداى من!- و از امثال و نظاير اين كوتاهى ها از تو پوزش مى طلبم: پوزشى از روى ندامت، كه مرا در مقابل نظاير اين ها كه در پيش رو دارم، پند دهنده و بازدارنده باشد.
003 38 پس بر محمد و آل او درود فرست و چنان كن كه ندامت و پشيمانى من بر لغزش هايى كه گرفتارشان آمده ام، و عزم و تصميم راسخم بر ترك آنچه از سيئات و بدى ها براى من رخ مى نمايد، توبه اى باشد كه برايم محبت تو را به بار آورد، اى دوستدار توبه كنندگان.
001 39
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در طلب عفو و رحمت الهى
001 39 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و شهوت و تمايل مرا در برابر هر حرامى در هم شكن و حرص مرا نسبت به هر گناهى منصرف گردان و مرا از اذيت كردن و آزار نمودن هر مرد و زن باايمان و مسلمانى بازدار.
002 39 خدايا! هر بنده اى كه در حق من مرتكب كارى شده كه آن را بر وى ممنوع ساخته بودى يا مرتكب هتك آبروى من گشته كه او را به حفظش امر كرده بودى. پس با اين حال از دنيا رفته و يا هنوز در قيد حيات است، در مورد آن ظلمى كه به من كرده او را بيامرز و نسبت به آن حقى كه بدان پشت كرده از او درگذر و درباره ى آنچه نسبت به من مرتكب گشته، او را نكوهش مفرما و به سبب اين كه مرا اذيت و آزار نموده، مفتضح و رسوايش مگردان.
003 39 و اين عفو گذشت بى منت مرا نسبت به آن ها و اين صدقه ى رايگان مرا بر آنان، از پاكيزه ترين صدقه هاى صدقه دهندگان و از بالاترين هداياى مقربين درگاهت قرار ده و در عوض اين عفو و گذشت من از ايشان از من درگذر و مرا عفو فرما. و در عوض دعايم در حق آن ها، رحمت خويش را نصيبم فرما، تا هر كدام از ما به سبب فضل و احسان تو به سعادت دست يافته و در سايه ى منت و نعمت تو به نجات راه يابيم.
004 39 خدايا! و هر بنده اى از بندگان تو كه از من به او آسيبى رسيده يا از ناحيه من اذيت ديده يا از من يا به سبب من به او ظلمى شده، پس حقى از او پايمال گشته يا مالى از وى ضايع كرده ام و ظلم و مظلمه اى بر او روا داشته ام، پس بر محمد و آل او درود فرست و او را به فضل و بى نيازى خودت از من راضى كن و حقش را از جانب خودت جبران نما.
005 39 سپس مرا از كيفرى كه به حكم تو مستوجب آن شده ام نگاه دار و از عقوبتى كه بر اساس حكم عادلانه ى توست خلاصى بخش، زيرا قوت و توان من تاب انتقام و عذاب تو نياورد و طاقتم را توان تحمل سخط و خشم تو نباشد، چرا كه اگر مرا بر اساس حق مكافات فرمايى هلاكم كرده اى و اگر مرا در رحمت خويش فرونبرى نابودم ساخته اى.
006 39 خدايا! از تو چيزى مى خواهم- اى خداى من!- كه بذل و بخشش آن، چيزى از تو نمى كاهد و برداشتن بارى را از تو مى خواهم كه حمل آن بر تو گران نباشد.
007 39 اى خداى من! خودم را از تو مى خواهم، منى كه براى اين جهت خلقش نكردى تا به وسيله ى او بدى را از خود دور كنى يا بدان سبب نفعى به دست آورى، و ليكن او را ايجاد كردى تا قدرتت را بر ايجاد كردن مثل او اثبات نمايى و تا حجت و دليلى باشد بر افرينش همانندش.
008 39 از تو مى خواهم كه بار گناهانى كه حمل كردن آنها مرا گرانبار ساخته بردارى و يارى مى جويم از تو نسبت به آنچه سنگينى آن مرا به زانو درآورده است.
009 39 پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا با اين كه خود بر خويشتن ظلم روا داشته ام، ببخشاى و رحمت خويش را به تحمل اين بار گرانم بگمار، پس چه بسيار از رحمت تو كه ملحق به حال گناهكاران شده و چه بسيار از عفو و گذشت تو كه شامل حال ظالمان گرديده است.
010 39 پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا نمونه و سرمشق كسانى قرار ده كه با گذشت خود آن ها را از مهلكه هاى خطاكاران بيرون كشيده اى و به توفيق خويش از ورطه هاى مجرمان برآورده اى تا در سايه ى عفو و گذشت تو از اسارت سخط و خشم تو رهيده و به يارى بخشش و احسان تو از بنده عدل و عدالت تو آزاد گشته اند.
011 39 اگر تو چنين كنى- اى خداى من!- اين لطف را در حق كسى كرده اى كه منكر استحقاق عقوبت تو نيست و خود را از اين مبرا نمى داند كه مستوجب نقمت و عقاب تو باشد.
012 39 تو اين رفتار را با كسى مى كنى- اى خداى من!- كه خوف و بيم او از طمعش در تو بيشتر است و با كسى چنين رفتار مى كنى كه يأس و نوميدى او از نجات از اميدش به خلاصى مستحكم تر است نه از آن جهت كه يأس او، به سبب يأس اى رحمت تو يا طمعش از روى مغرور شدن به آمرزش تو باشد بلكه به سبب قلت و كمى حسنات و خوبيهايش در ميان كارهاى بد اوست و ناتوانى حجت ها و دليل هايش در همه ى پيامدها و وظايفى كه بر عهده اش بوده و از عهده آن ها برنيامده، مى باشد.
013 39 و اما تو، اى خداى من! سزاوار آنى كه صديقان به تو مغرور نگردند و مجرمان از تو مأيوس نشوند، چرا كه تو آن پروردگار بزرگى هستى كه فضل خويش را از احدى بازنمى دارى و اينطور نيستى كه حق خويش را مو به مو بگيرى.
014 39 ذكر و ياد تو از هر چه به ياد ماندنى است برتر و اسماء و نام هاى تو از آنچه مردمان بر خويش مى نهند مقدس تر و پاك تر است و نعمت هاى تو در بين همه ى مخلوقات پراكنده و آشكار است؛ پس حمد و سپاس تو راست بر همه ى اين امور، اى پروردگار جهانيان.
001 40
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه خبر مرگ كسى به وى مى رسيد يا از مرگ ياد مى كرد
001 40 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از درازى آرزو در امان دار و آرزوها را با عمل صادقانه بر ما كوتاه فرما، تا اين كه ساعتى پس از ساعت ديگر را آرزو نكنيم و فردا را بعد از امروز انتظار نكشيم و پيوند زدن نفسى را به نفس ديگر و برداشتن گامى پس از گام ديگر را آرزو نكنيم.
002 40 و ما را از فريب و غرور آن ها سالم و از شرور آن ايمن دار، و مرگ را در جلوى چشم همه ى ما هميشه حاضر و مجسم فرما و چنين مكن كه گهگاه به ياد مرگ بيفتيم.
003 40 و از كارهاى شايسته، عملى براى ما مقرر فرما كه با آن سرمايه بازگشت به سوى تو را كند و آهسته شماريم و وعده ى وصل تو را دير انگاريم و براى بازگشت به سوى تو عجله كنيم و حرص ورزيم به گونه اى كه مرگ براى ما محل انسى شود كه بدان انس يابيم و محل الفتى شود كه بدان شوق ورزيم و خويشاوندى گردد كه قرب و نزديك شدن به آن را دوست بداريم.
004 40 پس هر گاه آن را بر ما وارد سازى و بر ما فرود آورى ما را از ديدارش سعادتمند و نيكبخت فرما و در آن هنگام كه بر ما مى رسد ما را با آن مأنوس گردان و در مهمانيش ما را شقى و بدبخت مساز و به زيارتش ما را خوار مفرما و آن را درى از درهاى مغفرت و آمرزش خويش قرار ده و كليدى از كليدهاى رحمت خويش.
005 40 ما را چنان بميران كه در شمار هدايت يافتگانى كه گمراه نگشتند، باشيم و در گروه فرمان بردارى كه اكراه در انجام دادن فرامين الهى در قلب آن ها نبوده و در زمره ى توبه كنندگانى كه به عصيان گرفتار نگشته و بر انجام دادن گناه اصرار نورزيده اند، اى ضامن مزد و اجر نيكوكاران! و اى اصلاح كننده ى كار مفسدان.
001 41
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در طلب پرده پوشى و محفوظ ماندن از گناهان
001 41 خدايا! بر محمد وآل او درود فرست و بسترهاى كرامت و بخشش خويش را بر من بگستران و مرا به آبشخورهاى رحمت خويش وارد ساز و در مركز و قلب بهشت خويش جايم ده.
و دست رد بر سينه ام مزن و به راندن از خويش مرا مرنجان و محروم مفرما.
002 41 و به گناهانم قصاص و تقاص مفرما و در هر آنچه به دست آورده ام مناقشه مكن و خرده مگير و رازم را بر ملا مفرما و پرده از كارم برمگير، و عمل مرا بر ترازوى انصاف خويش مگذار و حال و وضعيت مرا در برابر چشم عامه ى مردم فاش مكن.
003 41 و آنچه را كه منتشر شدنش مايه ى ننگ من است از ايشان پنهان ساز و هر چه مرا در نزد تو بدنام كند از ايشان بپوشان.
004 41 رتبه و مرتبه ام را به رضا و خشنودى خويش بالا ببر و عزت و كرامت من را به آمرزش خويش به درجه كمال برسان. و مرا در گروه «اصحاب يمين» درآور و در راه هاى ايمنى يافتگان راهبر شو و مرا در گروه رستگاران قرار ده و مجالس صالحان را به سبب من آباد فرما، دعايم را مستجاب كن اى پروردگار جهانيان.
001 42
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگام ختم قرآن
001 42 خدايا! تو مرا بر ختم كتاب خويش كه به سان نور و روشنگر راه انسان ها آن را نازل كردى، يارى فرمودى. و آن را بر هر كتابى كه نازل فرموده بودى، شاهد نگاهبان ساختى و بر هر حديث و سخنى كه حكايت نموده بودى، برترى بخشيدى.
002 42 سخن جدا كننده اى است كه به سبب آن ميان حلال و حرام خويش فاصله افكندى و قرآنى است كه به وسيله ى آن شرايع و احكام خويش را آشكار كردى و كتابى است كه آن را براى بندگان خود به طور تفصيل، تشريح فرمودى و وحيى است كه بر پيامبرت محمد كه درود تو بر او و خاندانش باد- نازل نمودى.
003 42 و آن را نورى ساختى كه در پرتو پيروى از آن، از ظلمات و تاريكى هاى گمراهى و جهالت راه خويش را دريابيم، و آن شفا و درمانى است براى هر كس كه از روى تصديق بدان گوش دهد، و ترازوى قسطى است كه زبانه اش از حق منحرف نگردد و نور هدايتى است كه برهانش براى كسانى كه در آن بنگرند هرگز خاموش نشود و پرچم نجاتى است كه هر كس آهنگ سنت و آيين آن را كند گمراه نگردد و هر آن كس كه به دستاويز عصمتش چنگ زند پنجه هاى هلاكت او را در نيابد.
004 42 خدايا! پس اكنون كه ما را بر تلاوتش يارى نمودى و عقده ها و گره هاى زبان ما را به زيبايى و حسن عبارتش باز نمودى، پس ما را از كسانى قرار ده كه در نگاهداشت و پاسداشت آن، آن گونه كه در خور و شايسته ى آن است تلاش مى كنند، و تو را با اعتقاد و تسليم نسبت به آيات محكم آن، مى پرستند و به اقرار به متشابه آن (آيه اى كه معنى روشنى ندارد) و دلايل روشنش پناه مى آورند.
005 42 خدايا! تو كتاب خود را بر پيامبرت محمد- كه درود تو بر او و آل او باد- به صورت مجمل نازل فرمودى و علم و دانش عجائب آن را به طور كامل به او الهام نمودى و براى ما علم تفسير شده ى آن را به ارث نهادى و ما را بر هر كسى كه نادان به علم آن بود برترى بخشيدى و ما را بر آن قدرت دادى تا بالاتر از كسانى قرار گيريم كه توانايى حمل و فهم صحيح آن را ندارند.
006 42 خدايا! همچنان كه قلوب و دل هاى ما را حاملان آن گردانيدى و شرف و فضل آن را به رحمتت به ما شناسانيدى، بر محمد كه خطيب آن و بر آلش كه خزان و نگاهبانان آن هستند درود فرست و ما را در زمره ى آن هايى قرار ده كه اعتراف مى كنند به اين كه قرآن از نزد تو آمده تا در تصديقش شك و دودلى بر ما راه نيابد و انحراف از طريق او در خاطر ما رخنه و خلجان ننمايد.
007 42 خدايا! بر محمد آل او درود فرست و ما را از كسانى قرار ده كه به ريسمان قرآن چنگ مى زنند و در متشابهات، به پايگاه او پناه مى آورند و در سايه اش مسكن مى گزينند و در پرتو نور پگاه و صبحش هدايت مى گردند و به فروغ و روشنى سپيده اش اقتدا مى كنند و از مصباح و چراغ او چراغ برمى افروزند و از غير او هدايت نمى طلبند.
008 42 خدايا! همچنان كه به سبب او محمد را نشانه اى براى دلالت بر خود قرار دادى و به سبب آل او راه هاى رضا و خشنودى خود را عيان نمودى، پس بر محمد و آل او درود فرست و قرآن را براى ما وسيله اى ساز براى رسيدن به والاترين مراتب كرامت و بزرگوارى و نردبانى ساز براى بالا رفتن تا به سر منزل سلامت و سببى ساز براى نجات در عرصه ى قيامت و وسيله اى ساز براى ورود ما بر نعمت هاى سراى اقامت.
009 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به بركت قرآن سنگينى گناهان را از دوش ما برگير و به ما ويژگى هاى خوب نيكوكاران را مرحمت فرما و ما را به راه آنانى بدار كه در دل شب و هنگام روز به وسيله ى قرآن براى تو (به عبادت) برمى خيزند، تا از اين طريق در سايه ى طهارت قرآن ما را از هر گونه پليدى پاكيزه گردانى و ما را دنباله رو آنانى قرار دهى كه از پرتو قرآن نور برگرفته و آرزو، آن ها را از عمل، به خود مشغول نساخته تا با فريب نيرنگ هايش راه را بر ايشان قطع كرده و راهزنى نمايد.
010 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و قرآن را در تاريكى شب ها مونس ما گردان تا از القائات و نيرنگ هاى شيطان و خطرهاى وسوسه انگيزش نگهبان باشد و نگذارد گام هاى ما به سوى معاصى و گناهان راه سپرد و براى زبان هاى ما از فرورفتن در سخن و گفتار باطل- نه بر اثر مرض و بيمارى- لال كننده باشد، و براى جوارح و اعضاى ما از ارتكاب به گناهان بازدارنده و براى انديشه ى عبرت گير ما كه پنجه ى غفلت طومارش را درهم پيچيده گره گشاينده قرار ده تا فهم و درك عجائب و شگفتى هاى قرآن و مثل هاى آن كه كوه هاى استوار با تمام صلابتشان- از تحمل آن ناتوانند، به قلوب و دل هاى ما واصل گشته و راه يابد.
011 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به سبب قرآن صلاح و آراستگى ظاهر ما را تداوم بخش و رخنه ى وسوسه ها را از راهيابى به سلامت نهان ما دور دار و چرك قلوب و زنگار دل هاى ما و علائق و وابستگى هاى ناشى از خطاياى ما را به
011 42 وسيله ى قرآن بشوى و پراكندگى و پريشانى كارهاى ما را به سامان آور و در موقف قيامت و عرضه ى اعمال، آتش تشنگى ما را به وسيله ى قرآن فروبنشان و در روز وحشت و دلهره ى بزرگ به هنگام حشر و نشر ما جامه هاى امن بر ما بپوشان.
012 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و به بركت قرآن بينوايى و ندارى ما را جبران فرما و روزى فراخ و عيش خوش و نعمت فراوان به ما ارزانى دار. و ما را به سبب قرآن، از صفات نكوهيده و اخلاق پست و ناپسند دور دار و از فروغلتيدن در سياه چال كفر و موجبات نفاق و دورويى مصون دار تا در مسير رضوان و بهشت هاى تو، در قيامت ما را رهنما گردد و در دنيا از خشم و سخط تو و تعدى و قدم فراتر نهادن از حدود دين تو بازمان دارد و براى ما در نزد تو شاهد باشد كه ما حلال تو را حلال دانسته و حرام تو را تحريم كرده ايم.
013 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست، و از بركت قرآن، در هنگام مرگ اندوه و سختى جان كندن و دشوارى ناله سر دادن و به نفس نفس افتادن را بر ما آسان فرما، در آن هنگام كه جان به خرخره و گلوگاه رسد و در آن حال گفته شود: «آيا معالجه كننده اى هست؟ (تا مرا درمان كند)» و در آن حال، ملك الموت براى قبض روح از پس پرده هاى غيب آشكار شود و تيرهاى وحشت فراق و جدايى را از كمان مرگ پرتاب نمايد و تلخى شربت مرگ را چون جامى زهرآلود براى كام جان ها آماده نسازد و كوچ كردن و رخت بستن و حركت ما به جهان ديگر نزديك گردد و اعمال و رفتار همچون قلاده و طوقى بر گردن ها مى افتد و قبرها آرامگاه مى شود تا وقت قيامت و ديدار.
014 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ورود ما را به خانه ى پوسيده و درازى اقامت ما را در ميان طبقات خاك بر ما مبارك گردان، و پس از مفارقت و بدرود گفتن با دنيا گورهاى ما را بهترين و نيك ترين منازل قرار ده و به واسطه ى رحمت خويش تنگى لحدهاى ما را گشاده فرما و ما را در عرصه ى قيامت در ميان حاضران، به كيفر گناهان هلاكت بارمان رسوا مساز.
015 42 و به حق قرآن در موقف و جايگاه عرضه ى بر تو، به ذلت و خوارى ما رحم كن و به هنگام اضطراب و لرزش پل جهنم، در روز گذر بر آن، گام هاى ما را استوار دار. و به نور قرآن پيش از روز بعث و قيامت، تاريكى قبرهاى ما را روشن كن و به احترام قرآن ما را از هر گونه سختى روز قيامت و دشوارى دلهره هاى روز «فرياد بزرگ» نجات بخش.
016 42 و در آن روزى كه صورت و چهره ى ظالمان سياه شود، و روز حسرت و ندامت باشد، چهره هاى ما را سفيد گردان و محبت ما را در سينه ى مؤمنان بيفكن و زندگى را بر ما سخت مكن.
017 42 خدايا! بر محمد بنده و فرستاده ات درود فرست همانگونه كه وى رسالت و پيام تو را تبليغ كرد و امر تو را آشكار ساخت و بندگانت را اندرز داده و خيرخواهى نمود.
018 42 خدايا! پيامبر ما را- كه درود تو بر او و آل او باد- در روز قيامت، نزديك ترين پيامبران از حيث تقرب و پرنفوذترين آن ها از جهت شفاعت نمودن و والاترين آن ها از نظر رتبه و مرتبه در پيش تو و آبرومندترين آن ها از لحاظ منزلت قرار ده.
019 42 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و بنياد و اساس كار او را شرافت بخش و برهانش را بلند و مستحكم ساز و ميزان اعمالش را سنگين گردان و شفاعتش را بپذير و او را وسيله اى مقرب به خود قرار ده (تا به او توسل جوييم) و رويش را سفيد گردان و نورش را تام و كامل فرما و درجه اش را رفعت بخش.
020 42 و ما را بر سنت و آيين او زنده بدار و بر سنت و آيين او بميران و در راه او ما را رهسپار كن و سالك راه او گردان و ما را از اهل طاعت و فرمان بردارى او قرار ده و در زمره او محشور فرما و بر حوض (كوثر) او واردمان كن و از جام او سيرابمان نما.
021 42 و خدايا! بر محمد و آل او درود فرست چنان درود و تحيتى كه به بركت آن، وى را به بهترين خير و نيكى و فضل و كرامت خويش كه از تو توقع و چشم داشت دارد برسانى، كه تو صاحب رحمت فضل و بزرگوارى هستى.
022 42 خدايا! به خاطر اين كه رسالت تو را تبليغ كرد و آيات تو را به مردم رسانيد و بندگان تو را نصيحت و خيرخواهى نمود و در راه جهاد كرد، نيك ترين پاداشى را كه به هر يك از ملائكه ى مقرب خود و پيامبران مرسل و برگزيده ات بخشيده اى، به وى نيز عطا كن. و سلام و رحمت خدا و بركات او بر وى و خاندان پاك و پاكيزه اش باد.
001 43
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه رؤيت هلال مى فرمود و به ماه نو نظر مى انداخت
001 43 اى آفريده ى مطيع و فرمان بردار (اى ماه)! اى كوشاى سريع و شتابان! اى رفت و آمد كننده در جايگاه هاى مقدر شده! و اى متصرف و جابجا شونده در فلك تدبير.
002 43 ايمان آوردم به آن خدايى كه تاريكى ها را به نور تو روشن ساخت و سايه هاى مبهم را به وسيله تو واضح نمود و تو را آيه و نشانه اى از نشانه هاى ملك و پادشاهى خويش و علامتى از علامات سلطنت خويش قرار داد و با افزودن و كاستن و طلوع و افول و فروغ و خاموشى تو را به كار گرفت و مسخر خويش ساخت و در همه ى اين ها تو مطيع او و به آنچه اراده فرمود شتابان گشتى.
003 43 پاك و منزه است خدا! چه عجيب و شگفت آور است تدبيرى كه در امر تو دارد و چه دقيق است آنچه در شأن تو انجام داده است، تو را كليد ماهى نو براى انجام دادن كار نو قرار داد.
004 43 پس، از خدا كه پروردگار من و توست و خالق من و توست و مقدرات من و تو در دست اوست و صورتگر و چهره ساز من و توست، مى خواهم كه بر محمد و آل او درود فرستد و تو را هلال بركت هايى قرار دهد كه گذشت ايام آن ها را در محاق نيفكند و از بين نبرد و هلال طهارت قرار دهد كه گناهان آن را آلوده و تباه نسازند.
005 43 هلال ايمنى از آفات، هلال سلامت از سيئات و بدى ها، هلال سعادت و خوش شگونى كه در آن نحسى و شومى نباشد، و يمن و خوشى كه ناگوارى در آن نباشد، و خير و خوبى بدون آميختگى با شر و بدى، هلال امن و ايمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام باشد.
006 43 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را از راضى ترين كسانى قرار ده كه اين هلال بر آن ها طلوع كرده و پاكيزه ترين كسانى كه به آن نظر افكنده و سعادتمندترين كسانى كه در اين ماه به عبادت تو كوشيده است. و ما را توفيق ده تا در اين ماه توبه كنيم و ما را در اين ماه از گناه مصون دار و از ارتكاب و دست يازيدن به نافرمانيت حفظمان كن.
007 43 و اداى شكر نعمتت را به ما ارزانى دار و لباس هاى زره گون عافيت بر ما بپوشان و با توفيق كمال طاعت و فرمان بردارى، منت خود را بر ما اتمام فرما. چرا كه تو بخشنده ى نعمت هاى بزرگى و تويى ستوده، و درود خدا بر محمد و آل او كه پاك و پاكيزه اند.
001 44 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه ماه رمضان از راه مى رسيد
001 44 حمد و سپاس خدايى را كه ما را به حمد و سپاس خويش هدايت فرمود و از اهل آن قرار داد تا از شكرگزاران او در برابر احسان وى باشيم و ما را بر اين كار پاداش محسنان و نيكوكاران عطا بخشيد.
002 44 و حمد و سپاس خدايى را كه ما را براى دين خويش برگزيد و به ملت و آيين خويش اختصاصمان داد. و ما را در راه احسان خويش به پيش برد تا در آن راه ها به لطف و منت او به سوى رضوان و خشنوديش حركت كنيم. چنان حمد و سپاس كه از ما بپذيرد و به سبب آن از ما راضى گردد.
003 44 و حمد و سپاس خدايى را كه يكى از آن راه ها (ى احسان به بندگان) را ماه خودش قرار داد، ماه رمضان، ماه روزه و ماه اسلام و ماه طهارت و ماه آزمايش و پالايش و ماه قيام «ماهى كه قرآن را در آن نازل فرمود براى هدايت كرن مردم همراه با حجت هاى بين و آشكار و برهان هاى جداكننده ى حق از باطل.»
004 44 پس بدين روى، فضيلت و برترى آن ماه را بر ساير ماه ها به وسيله ى حرمت هاى وافر و فراوان و فضائل مشهور و معروف آشكار ساخت، پس آنچه را در زمان هاى ديگر حلال بود را از باب بزرگداشت، در اين ماه حرام كرد و از سر اكرام، خوراكى ها و آشاميدنى ها را در اين ماه ممنوع نمود و براى آن وقت بين و روشنى را قرار داد كه اجازه نمى دهد- خداى عزوجل- در اين زمان مشخص شده، نه تقديمى صورت پذيرد و نه تأخيرى را قبول مى نمايد.
005 44 سپس يك شبى از شب هايش را بر شب هاى هزار ماه فضيلت و برترى داد و نام آن را شب قدر نهاد «كه در آن شب ملائكه و روح به امر پروردگارشان در مورد هر امرى فرود مى آيند.» شبى كه تا طلوع فجر، سلامت و دائم البر كه مى باشد بر هر يك از بندگان كه بخواهد، و آنچه كه قضا و حكم الهى اقتضا كند.
006 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و معرفت فضل و برترى اين ماه و بزرگداشت حرمت و حفظ و خوددارى از آنچه در آن ماه منع فرموده اى را به ما الهام كن، و در روزه گرفتن در آن ماه با حفظ جوارح و اعضا از معاصى تو و كاربرد آن ها در آنچه موجب رضايت توست، يارى فرما.
تا گوش هاى خود صداى لغو نشنويم و با چشم هاى خود به تماشاى لهو سرعت نگيريم.
007 44 و دست هاى خود را به سوى حرامى نگشاييم و با گام هاى خويش به سوى ممنوعى گام نزنيم و شكم هايمان جز به آنچه تو حلال كرده اى پر نشود و زبان هاى ما جز بدانچه مورد تمثيل تو بوده و تو گفته اى سخنى نگويد و به چيزى نپردازيم.
و رنج آن را بر خود هموار نسازيم جز آنچه كه ما را به ثواب تو نزديك مى سازد و به چيزى گرايش پيدا نكنيم مگر آنچه ما را از عقاب و كيفر تو نگاه مى دارد. سپس همه ى اين امور را از رياى رياكاران و سمعه و آوازه پراكنى و شهرت طلبى شهرت طلبان، پاك و خالص گردان به طورى كه ديگرى را جز تو در اين امور شريك نگيريم و در كارهايمان مرادى غير از تو نجوييم.
008 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را به اوقات نمازهاى پنج گانه واقف و به حدود آن ها كه مشخص فرموده اى آگاه فرما، و به واجباتى كه در آن ها مقرر نموده اى و وظائفى را كه بيان كرده اى و اوقاتى كه تعيين فرموده اى، ما را آشنا كن.
009 44 و ما را در نماز، در مرتبه ى آنانى قرار ده كه به منازل و مراتب والاى آن راه يافته، اركان آن را حفظ و آن را در وقتش بر همان اساس كه سنت و آيين بنده و پيامبرت- كه درود تو بر او و آل او باد- مى باشد ادا مى كنند، (به صورت كامل و جامع) در ركوع و سجود و (خلاصه در) تمام متعلقات آن، در نهايت طهارت و پاكى و تمام ترينش. و روشن ترين خشوع و رساترينش.
010 44 و ما را در اين ماه توفيق ده كه در صله رحم و پيوند با خويشان و نيكى به ايشان بكوشيم و با همسايگان خود از راه بزرگوارى و هديه دادن ارتباط برقرار كنيم و اموال خود را از مظالم و تبعات آن خالص نماييم و اين كه آن ها را با دادن زكات ها پاك گردانيم.
و با كسى كه از ما فاصله گرفته و دورى كرده آشتى كنيم و با كسى كه به ما ظلم كرده انصاف داشته باشيم و با كسى كه با ما عداوت داشته با مسالمت برخورد كنيم، بجز آن كسى كه در راه تو و به خاطر تو با او دشمنى شده زيرا او دشمنى است كه ما با وى دوستى نمى ورزيم و از حزب و گروهى است كه با او دل صاف نگردانيم.
011 44 و ما را توفيق ده كه در اين ماه به تو تقرب جوييم با اعمال پاكيزه اى كه ما را از گناهان پاك سازند، و از اين كه دوباره عيوب و گناهان را از سر گيريم بازمان دار، تا اين كه هيچ يك از ملائكه ى تو چيزى از طاعت براى تو بجاى نياورند مگر آن كه از طاعت و بندگى ما پايين تر باشد، و در تقرب به پايه و رتبه ى تقرب ما نرسد.
012 44 خدايا! به حق اين ماه و به حق آن كسى كه از ابتدا تا انتها بندگى تو كرده و سر بر آستان تو نهاده؛ از ملكى كه او را مقرب ساختى و يا نبى و پيامبرى كه او را مبعوث نمودى يا بنده ى صالحى كه او را برگزيدى؛ از تو درخواست مى كنم كه بر محمد و آل او درود فرستى و ما را در اين ماه به كرامتى كه به دوستانت وعده فرمودى شايسته گردانى، و آنچه را كه براى اهل تلاش و كوشش در طاعت و بندگى خويش مقرر و لازم فرموده اى براى ما معين فرمايى، و ما را در صف آن هايى قرار دهى كه به واسطه ى رحمت تو شايسته ى مقام رفيع و والا گشته اند.
013 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ما را دور ساز از: انحراف در توحيدت و تقصير و كوتاهى در تمجيد و ستايشت و شك و دودلى در دينت و كورى از راهت و اهمال در تكريم و حرمتت و گول خوردن از دشمنت- شيطان رانده شده-.
014 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و از آنجا كه در هر شبى از شب هاى همين ماه، عفو تو بندگانى را آزاد مى كند، و يا گذشت تو آن ها را مى بخشد، پس ما را نيز از آن بندگان قرار ده، و ما را براى ماه خود از بهترين اهل و ياران آن مقرر فرما.
015 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو فرما، و با سپرى گشتن ايام و روزهاى آن، تبعات و پى آمدهاى گناهان ما را نيز سپرى گردان و آن ها را از (دوش) ما بردار، تا در حالى (آن ماه) از ما بگذرد كه ما را از خطاها صاف و خلاص، و از سيئات و بدى ها خلاص كرده باشى.
016 44 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و اگر چنانچه در اين ماه به انحراف تمايل پيدا كنيم ما را تعديل فرما، و اگر به راه كجى مايل شويم ما را استوار نما، و اگر دشمنت- شيطان- بر ما احاطه يابد و بر ما مستولى شود، ما را از دستش برهان.
017 44 خدايا! اين ماه را از عبادت ما سرشار و آكنده ساز. و اوقاتش را به اطاعت و بندگى ما براى تو، زينت بخش و در روزش ما را به روزه دارى يارى فرما و در شبش ما را به نماز و زارى به درگاه تو و خشوع براى تو و ذلت خوارى در برابر تو يارى ده تا روز اين ماه بر غفلت ما و شب آن بر تفريط و كوتاهى ما گواهى ندهد.
018 44 خدايا! و ما را در ديگر ماه ها و روزها نيز تا آن هنگام كه به عمر مى دهى همين گونه بدار و از زمره ى بندگان صالح خويش قرار ده «كسانى كه بهشت را به ارث مى برند و در آن جاودانه خواهند ماند.»، «و كسانى كه هر چه دارند را در راه خدا مى دهند در حالى كه دل آنها از ياد خدا بيمناك و هراسان است، چرا كه به سوى پروردگارشان بازمى گردند» و از آن كسانى هستند كه: «در امور خير شتاب مى كنند و براى انجام دادن كار خير سبقت مى گيرند.»
019 44 خدايا! بر محمد وآل او درود فرست در هر وقت و زمان و در هر حال، به اندازه و به شماره ى درود و رحمتى كه بر هر كسى فرستاده اى، و چندين برابر آن ها و باز هم بيش از آن كه جز تو كسى را ياراى شمارش كردن آن نباشد، چرا كه تو آنچه را اراده فرمايى به انجام مى رسانى.
001 45
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در وداع كردن با ماه رمضان
001 45 خدايا! اى آن كه رغبتى به پاداش (از سوى بندگان) ندارد!
002 45 و اى كسى كه از عطا و بخشش نادم و پشيمان نمى شود!
003 45 و اى كسى كه به بنده اش پاداش برابر نمى دهد! (بلكه بيشتر).
004 45 منت و نعمت تو ابتدايى (بدون اين كه در برابر عمل نيك بندگان باشم) و عفو تو از روى تفضل (بدون اين كه بندگان مستحق باشند) و كيفر تو عين عدالت و قضا و حكم تو خير و خوبى است.
005 45 اگر چيزى را ببخشى، آن را با منت گذاشتن همراه نمى سازى و اگر منع كنى و عنايت نفرمايى از روى تعدى و ظلم نباشد.
006 45 تو نسبت به آن كه شكر تو گويد شكر و سپاسگزارى مى كنى، و حال آن كه تو خود شكر كردن را به او الهام فرموده اى.
007 45 و هر كس تو را حمد و سپاس گزارد به او پاداش مى دهى، و حال آن كه تو خود حمد و سپاس گزاردن را به او آموخته اى.
008 45 پرده پوشى مى كنى بر آن كس كه اگر مى خواستى رسوايش مى كردى و او را به فضاحت مى كشاندى، و جود و بخشش مى كنى بر كسى كه اگر مى خواستى از او بازمى داشتى و محرومش مى نمودى، و حال آن كه هر دوى اين ها شايسته ى رسوايى و منع تو بودند، مگر اين كه اساس كارهاى خود را به تفضل و احسان نمودن بنا كرده اى و قدرت خويش را بر چشم پوشى و گذشت جارى ساخته اى.
009 45 و با آن كس كه به عصيان تو دست يازيده با حلم و بردبارى رو به رو مى شوى، و به آن كسانى كه در مورد خويشتن عزم ظلم كردن دارند مهلت مى دهى، در عذاب و عقوبتشان درنگ كرده و انتظار مى كشى تا شايد به سوى تو بازگردند و مؤاخذه آن ها را رها مى كنى تا بلكه به توبه موفق شوند تا هلاكت هلاك شونده از جانب تو نباشد و آن كس كه شقى است به سبب نعمت تو به شقاوت نرسد مگر پس از عذر طولانى و بسيار و حجت ها و دليل هاى پى در پى. اين ها همه از روى عفو و گذشت توست اى كريم! و بهره اى است از مهربانى تو اى بردبار.
010 45 تويى كه براى بندگانت درى به سوى عفو خويش گشوده اى و آن را به «توبه» نام نهاده اى و براى گذر از آن در، دليل و راهنمايى از وحى خويش قرار داده اى تا راه را گم نكنند پس خود- كه نامت خجسته و والاست- فرمودى: «به سوى خدا توبه كنيد توبه اى نصوح (و راستين و خالصانه) به اميد آن كه پروردگارتان سيئات و گناهان شما را محو كند و شما را به بهشت هايى وارد نمايد كه از زير درختانش نهرها جارى است.»
011 45 روزى كه خداوند، پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آوردند، خوار و ذليل نمى سازد، نور ايشان از پيش رو و از جانب راست آن ها مى تابد؛ مى گويند: «اى پروردگار ما! نورمان را كامل فرما و ما را ببخش و بيامرز، كه تو بر هر كارى قادر و توانايى.» پس چيست عذر كسى كه از ورود به آن منزل غفلت نمايد، پس از گشوده شدن در و اقامه ى دليل و حجت؟
012 45 و تويى آن كسى كه در معامله با بندگانت با عطاى خويش بر سود آن ها افزوده اى، تو مى خواهى كه آن ها در تجارتشان با تو سود كنند و مى خواهى كه با كوچ كردن به سوى تو و بخشش فراوان تو به رستگارى برسند. پس تو خود- كه نامت مبارك و والاست- فرمودى: «هر كس كار نيكى بياورد، ده برابر آن، از آن اوست و كسى كه كار بدى بياورد جز به همان اندازه كيفر نبيند.»
013 45 و فرمودى: «مثل آنان كه اموالشان را در راه خدا انفاق مى كنند همانند دانه اى است كه هفت خوشه بروياند، كه هر خوشه اى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد چند برابر مى افزايد.» و فرمودى: «كيست كه به خدا قرض دهد، قرضى نيكو، تا خدا آن را برايش چندين برابر نمايد؟» و امثال و نظاير اين ها كه در قرآن، درباره ى چند برابر پاداش دادن كارهاى نيك فرموده اى.
014 45 و تويى آن خدايى كه با قول و گفتار خويش از غيب و با ترغيب بندگان كه سود ايشان در آن است، آن ها را به نكته اى هدايت و راهنمايى كردى كه اگر از ايشان پوشيده مى داشتى، چشم هايشان آن را درك نمى كرد و گوش هايشان آن را نمى شنيد و فكرشان بدان راه نمى يافت، پس فرمودى: «مرا ياد كنيد تا شما را ياد نمايم و مرا شكرگزارى كنيد و ناسپاسى ام ننماييد» و فرمودى: «اگر شكر و سپاس گزاريد، بر نعمت هاى شما مى افزايم و اگر كفران كنيد و ناسپاسى نماييد، به راستى كه عذاب من شديد است.»
015 45 و فرمودى: «مرا بخوانيد تا اجابت كنم شما را، به راستى آنان كه از عبادت و بندگى من سر بر تافتند و تكبر ورزيدند بزودى با حالت خوارى و ذلت داخل جهنم خواهند شد.» پس دعا و خواندن خود را «عبادت» نام نهادى و ترك آن را استكبار و تكبر ورزيدن ناميدى، و تهديد كردى كه ترك دعا، داخل شدن به جهنم را، با حالت خوارى و ذلت، در پى خواهد داشت.
016 45 پس (بندگان) تو را به خاطر منت و لطفت ياد نمودند، و به سبب فضل و بخششت شكرگزارى كردند، و به خاطر امر و فرمانت تو را خواندند، و براى اينكه از تو افزونى نعمت را طلب كنند در راه صدقه دادند، و در اين كار براى آنان نجات از غضب تو و دستيابى به رضا و خشنودى تو نهفته بود.
017 45 و اگر يكى از مخلوقات تو، از پيش خود، ديگرى را مثل آنچه تو بندگانت را بدان راهنمايى فرمودى راهنمايى مى كرد به احسان موصوف مى شد و به امتنان و بخشش معروف مى گشت و به هر زبانى ستايش مى شد، پس حمد و سپاس از آن توست، مادام كه در حمد و سپاس تو راهى باز باشد و مادام كه براى حمد و سپاس تو لفظى باقى بماند كه بدان ستوده شوى، و معنايى يافت شود كه به حمد و سپاس تو بازگردد.
018 45 اى كسى كه با احسان و فضل خويش بندگان را به حمد و سپاس واداشته و آنان را در من و عطاى خويش غرق كرده اى، چه آشكار است نعمت هاى تو در وجود ما! و چه انبوه و فراوان است منت و لطف تو بر ما! و چه بسيار است نيكى تو كه به ما اختصاص داده اى.
019 45 تو ما را به همان دينت كه برگزيدى، هدايت نمودى، و به همان ملت و آيينت كه بدان رضا و خشنود گشتى، و همان راهى كه آن را هموار و آسان فرمودى ما را رهنمون گشتى و ما را به راه قرب به درگاهت و وصول به كرامتت بينا كردى.
020 45 خدايا! و تو از برگزيده ترين و خالص ترين آن وظايف، و واجبات از آن اعمال ويژه، «ماه رمضان» را قرار دادى، ماهى كه آن را از ساير ماه ها ممتاز گردانيدى و از ميان همه ى زمان ها و روزگاران اختيارش فرمودى و بر تمام اوقات سال آن را به نزول قرآن و نور در آن، ترجيح داده و مقدم داشتى. و ايمان را در اين ماه مضاعف و چند برابر نمودى و روزه گرفتن را در آن فريضه و واجب ساختى و به قيام و شب زنده دارى در آن ترغيب نمودى و شب قدر را كه بهتر از هزار ماه مى باشد، در آن تجليل كرده و بزرگ داشتى.
021 45 آنگاه ما را بر ديگر امت ها مقدم فرمودى، و در ميان پيروان آيين ها به سبب فضل و فضيلت آن ماه، ما را برگزيدى، پس به امر و فرمان تو روزش را روزه داشتيم، و به كمك تو شبش را به عبادت برپا داشتيم، و به سبب اين روزه دارى و شب زنده دارى اش خود را در معرض رحمت تو كه براى ما فراهم فرمودى قرار داديم، و آن را وسيله اى ساختيم براى رسيدن به ثواب تو.
022 45 و تو نسبت بدانچه در اين ماه مورد رغبت باشد، توانايى. و به آن كه از فضل تو چيزى درخواست كند، جود و بخشش مى كنى و به كسى كه عزم قرب و نزديكى به تو نمايد، نزديك مى باشى. و اين ماه در نزد ما در جايگاهى ستوده و مورد ستايش بود و براى ما مصاحب و همراهى نيكو بود. و بهترين و برترين سودهاى جهانيان را به ما رسانيد و سپس آن هنگام كه وقتش پايان يافت و مدتش به سر آمد و عدد (روزهاى) آن كامل گشت، از ما مفارقت نمود و جدا شد.
023 45 پس ما اينك او را وداع و بدرود مى گوييم، در حالى كه فراق و هجرانش براى ما سنگين است و روى برتافتنش از ما، براى ما غمبار و وحشت زا و هراس انگيز است و بر عهده ى ما پيمان ناگسستنى، و حرمت شايسته ى پاسداشت، و حقى كه ادايش لازم است مى باشد و از اين جهت است كه ما مى گوييم: سلام بر تو اى بزرگترين ماه خدا! و اى عيد اوليا و دوستان خدا.
024 45 سلام بر تو اى ارزشمندترين اوقاتى كه با ما همنشين بودى! و اى بهترين ماه در روزها و ساعت ها.
025 45 سلام بر تو اى ماهى كه در تو برآورده شدن آمال و آرزوها نزديك شد! و اعمال و كارها در آن منتشر گشت.
026 45 سلام بر تو اى دوست و همراهى كه بودنش ارجمند و نبودنش دردآور و مصيبت بار است و اى نقطه اميدى كه فراق و جدايى او رنج آور و دردناك است.
027 45 سلام بر تو اى همدمى كه چون رو كرد و آمد، با ما انيس و مونس گشت، پس موجب شادى شد. و وقتى از پيش ما رفت، در ما هراس و وحشت انداخت، پس سپرى گشت.
028 45 سلام بر تو اى همسايه اى كه در كنار او قلب ها و دل ها، رقيق و نرم شد و گناهان در او كاهش يافت.
029 45 سلام بر تو اى ياورى كه ما را عليه شيطان يارى كرد و يار و دوستى كه راه هاى احسان و نيكى كردن را براى ما هموار نمود.
030 45 سلام بر تو كه چه بسيارند آزاد شدگان خدا در تو و چه خوشبخت و كاميابند آن ها كه به خاطر تو، حرمتت را مراعات كردند.
031 45 سلام بر تو كه چه بسيار گناهان كه از ما محو نموده و زدودى و چه انواع و اقسام عيب ها كه بر ما مستور داشته و پوشاندى.
032 45 سلام بر تو كه چه به درازا كشيد زمان تو بر گناهكاران، و چه هيبتى داشتى در دل مؤمنان.
033 45 سلام بر تو ماهى كه هيچ ايام و روزگارى با او پهلو نزند و رقابت نكند.
034 45 سلام بر تو ماهى كه از هر آفت و گزندى در امانى.
035 45 سلام بر تو ماهى كه مصاحبت و همنشينى با تو ناپسند نبوده، و معاشرت و همراهى با تو نكوهيده نمى باشد.
036 45 سلام بر تو همانگونه كه با بركت ها بر ما وارد شدى، و از وجود ما چرك و آلودگى خطاها و گناهان را شستى.
037 45 سلام بر تو كه وداع و بدرود ما نه از روى خستگى و ترك روزه اش نه از سر دلتنگى و ملامت است.
038 45 سلام بر تو كه پيش از زمان آمدنش مطلوب ما بود (و انتظارش را مى كشيديم) و پيش از فوت شدنش مايه ى حزن و اندوه.
039 45 سلام بر تو كه چه بسيار بدى ها كه به خاطر تو از ما روى گردانيدند و چه بسيار خوبى ها كه به سبب تو بر ما سرازير گشتند.
040 45 سلام بر تو و بر شب قدر كه بهتر از هزار ماه است.
041 45 سلام بر تو كه ديروز چه سخت بر تو حريص بوديم و فردا كه چه با شدت به تو مشتاقيم.
042 45 سلام بر تو و بر فضل و فضيلت تو كه از آن محروم شديم و بر بركت هاى گذشته ات كه از دست ما رفت.
043 45 خدايا! ما اهل اين ماه هستيم كه ما را بدان شرافت دادى و آن زمان كه اشقياء و تيره بختان، مقام و موقعيت آن را درك نكردند و به سبب شقاوت خويش از فضيلت آن بى بهره ماندند، به لطف و منت خويش به ما توفيق دادى و ما را معرفت آن ماه بخشيدى.
044 45 و تويى آن ولى و سرپرست آنچه از معرفتش كه ما را به واسطه ى آن مقدم داشتى و آنچه از سنت و آدابش كه ما را بدان هدايت كردى و ما را توفيق دادى براى روزه دارى و شب زنده داريش با همه ى تقصير و كوتاهى ما و ادا كردن اندكى از حقوق بسيار آن.
045 45 خدايا! پس حمد و سپاس از آن توست در حالى كه به بدى ها اقرار مى كنم و به سهل انگارى اعتراف داريم و براى تو در دلمان، ندامت واقعى و بر زبانمان عذر راستين داريم. پس با اين همه تقصير و كوتاهى كه داريم به ما مزد و پاداشى عطا فرما كه به وسيله ى آن به فضيلت هاى دلخواه از دست رفته، دست يابيم و از انواع ذخايرى كه مورد حرص و طمع مى باشد، به عنوان عوض دريافت نماييم.
046 45 و براى ما عذرخواهى از درگاهت را براى آنچه در حق تو كوتاهى كرديم، بپذير. و عمر ما را به ماه رمضان آينده متصل فرما و پس از آن كه ما را به آن ماه رسانيدى ما را بر انجام عبادت آن گونه كه شايسته ى تو باشد، يارى فرما. و ما را به طاعتى كه سزاوار آن ماه است، موفق بدار، و عمل صالحى را كه به اداى حق تو منجر مى شود در اين دو ماه رمضان (اين رمضان و رمضان ديگر) به دست ما جارى فرما.
047 45 خدايا! به هر گناه كوچك يا بزرگى كه در اين ماه بدان نزديك شديم و يا گناهى كه مرتكب آن گشتيم و يا خطايى كه كسب كرديم، از روى عمد يا فراموشى، بر خويشتن ظلم كرديم و يا حرمت كسى را هتك كرديم. پس بر محمد و آل او درود فرست و ما را به پرده ى خويش بپوشان و به عفو خويش از ما درگذر و ما را در اين ماه در پيش چشم شماتت گران قرار مده و زبان طعنه زنندگان را بر ما باز مكن و ما را به رأفت و مهربانيت كه پايان پذير نيست و به فضل و كرمت كه كاستى پذير نمى باشد به امرى برگمار كه خطاهايى را كه در اين ماه انجام داديم و تو آن را بر ما نپسنديدى از ما فروريخته و بپوشاند.
048 45 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مصيبت از دست دادن ماه رمضان را جبران فرما، و روز عيد و فطرمان را بر ما مبارك و خجسته فرما، و آن را از بهترين روزهايى كه بر ما مى گذرد قرار ده، كه عفو تو را به جانب ما سوق داده و گناه را از ما محو نمايد و گناهان پنهان و آشكار ما را بيامرز.
049 45 خدايا! با سپرى شدن اين ماه، ما را از خطاياى خويش بيرون كش و با خروج اين ماه ما را از سيئات و بدى هايمان خارج كن و ما را از سعادتمندترين اهل آن به وسيله اين ماه قرار ده و از پرنصيب ترين و با بهره ترين ايشان در اين ماه مقرر فرما.
050 45 خدايا! و هر كس به طور شايسته رعايت حق اين ماه را نمود و حرمتش را به خوبى حفظ كرد، و به شايستگى حدود و مقرراتش را برپا نمود و از گناهانش كاملا پرهيز و دورى كرد و يا به گونه اى به قرب تو راه يافت كه موجب رضا و خشنودى تو از وى گشت و موجب عطف توجه رحمت تو به وى شد، پس مانند آنچه به وى بخشيده اى از توانگرى خويش به ما ببخشاى و چندين برابر آن از فضل و كرم خويش بر ما ارزانى دار زيرا كه فضل تو كاستى نگيرد و خزائن و گنجينه هايت نقصان نپذيرد بلكه افزون مى گردد و معدن هاى احسان و دهش تو فانى و نابود نمى شود و براستى كه عطاى تو عطايى گواراست.
051 45 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و همانند پاداش كسى را كه تا روز قيامت، اين ماه را روزه بدارد، يا در عبادت و بندگى تو بكوشد، براى ما مكتوب و مقرر فرما.
052 45 خدايا! ما در اين روز فطرمان كه تو آن را براى مؤمنان عيد و مايه ى سرور و شادى قرار داده اى و براى اهل ملت و آيين خويش روز اجتماع و گردهمايى مقرر فرموده اى، از هر گناهى كه كرده ايم و يا كار بد و زشتى كه مرتكب گشته ايم يا انديشه و خيال شرى كه در دل نهان داشته ايم، توبه مى كنيم، توبه ى كسى كه خيال بازگشت به گناه را ندارد و پس از توبه مجددا به خطا برنمى گردد، توبه نصوح و خالصى كه از هر شك و دودلى پاك باشد، پس چنين توبه اى را از ما قبول فرما و از ما راضى شو و ما را بر آن ثابت بدار.
053 45 خدايا! به ما خوف و ترس از عقاب جهنم و اشتياق به ثواب موعود روزى فرما تا لذت آنچه بدان تو را مى خوانيم و ناگوارى آنچه از آن به تو پناه مى آوريم، دريابيم.
054 45 و ما را در نزد خويش از توبه كنندگانى قرار ده كه محبتت را بدان ها ارزانى داشته و آن را برايشان حتم فرموده اى، و پذيرفته اى كه به طاعت و فرمان بردارى تو بازگردند اى عادل ترين عادلان و دادگران.
055 45 خدايا! از پدران و مادران و هم دينان ما، همه، چه آن ها كه از دنيا رفته و درگذشته اند و چه آن ها كه تا روز قيامت خواهند آمد، درگذر.
056 45 خدايا! بر محمد پيامبر ما و آل او درود فرست همانگونه كه بر ملائكه مقرب خويش درود فرستادى و درود فرست بر او و آل او همانگونه كه بر پيامبران مرسل خويش درود فرستادى و بر او و آل او درود فرست همان طور كه بر بندگان صالح خويش درود فرستادى بلكه بهتر از آن، اى پروردگار جهانيان! چنان درودى كه بركت آن به ما نيز برسد و سودش نصيب ما نيز بگردد و به واسطه ى آن دعاهايمان مستجاب گردد زيرا تو بزرگوارترين كسى هستى كه به او رغبت مى شود و بى نياز كننده ترين كسى هستى كه بر او توكل و اعتماد مى شود و بخشنده ترين و دهشمندترين كسى مى باشى كه از فضل و احسان او درخواست مى شود و تويى كه بر هر چيز قادر و توانايى.
001 46 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در روز فطر و روز جمعه هنگامى كه از نماز برمى گشت، مى ايستاد و سپس رو به قبله مى نمود و مى فرمود
001 46 اى آن كه رحم مى كند بر كسى كه بندگان به او رحم نمى كنند!
002 46 و اى آن كه مى پذيرد كسى را كه از ديار خويش رانده شده!
003 46 و اى آن كه ناچيز و حقير نمى شمارد كسانى را كه دست حاجت به سوى او دراز مى كنند!
004 46 و اى آن كه اصرار كنندگان درگاهش را نوميد نمى سازد!
005 46 و اى آن كه از نزد خويش نمى راند كسانى را كه در خواهش خويش پا مى فشارند و توقع دارند!
006 46 و اى آن كه تحفه و پيشكش بى ارزش و كوچك را مى پذيرد و كمترين كارى را كه براى او انجام شود بى سپاس نمى گذارد»
007 46 و اى آن كه اندك عمل را شكرگزارى مى كند و در ازاى آن پاداش بزرگ دهد!
008 46 و اى آن كه به هر كس كه به او نزديك شود، نزديك مى گردد!
009 46 و اى آن كه هر كس به او پشت نمايد، باز او را فرامى خواند!
010 46 و اى آن كه نعمت را تغيير و دگرگون نمى سازد و به كيفر شتاب نمى كند!
011 46 و اى آن كه حسنه و نيكى را به بار مى آورد تا آن را رشد و نمود دهد و از سيئه و بدى درگذرد تا آن را پنهان سازد!
012 46 آمال و آرزوها پيش از آن كه به ساحت كرم و بخشش تو رسند، روا شده بازگشتند و ظرف هاى درخواست ها و نياز حاجتمندان با فيض جود تو لباب گشتند و رشته ى اوصاف پيش از آن كه به كنه و حقيقت تو رسد از هم گسيخت، پس مخصوص توست علو و برترى اعلا، از هر برترى، و براى توست جلال و بزرگى والا، بالاتر از هر جلال و بزرگى.
013 46 هر بزرگى در نزد تو كوچك و خرد است و هر شريفى در جنب شرف تو حقير. آنان كه به سوى غير تو روى آوردند نوميد ماندند و آنان كه جز تو را خواستند زيان ديدند و آنان كه در آستان غير تو گرد آمدند تباه گشتند و آنان كه خواهان نعمت از غير فضل تو شدند به قحطى گرفتار آمدند.
014 46 در رحمت تو براى خواهندگان و علاقمندان باز است و جود و بخشش تو براى خواستاران رايگان؛ و فريادرسى تو به فريادكنندگان نزديك؛
015 46 آرزومندان از تو نوميد نگردند؛ و درخواست كنندگان از عطاى تو مأيوس نمى شوند؛ و استغفار كنندگان از عذاب و كيفر تو به شقاوت و تيره بختى نمى رسند.
016 46 رزق و روزى تو حتى براى معصيت كاران گشاده است؛ و حلم و بردبارى تو حتى شامل حال دشمنانت نيز مى گردد. عادت و خوى تو احسان به بدكاران است؛ و سنت و روش تو شفقت و رحمت بر تجاوزكاران؛ تا آن جا كه اين مدارا و مهربانى تو آنان را از توبه و بازگشت غافل گردانيده؛ و مهلت دادن تو نيز ايشان را از اجتناب از گناه بازداشته است.
017 46 در حالى كه تو از اين جهت با آنان مدارا و مهربانى كردى تا بلكه به امر و فرمان تو بازگردند و اين كه مهلتشان دادى بدان خاطر بوده كه به دوام سلطنت خويش وثوق و اطمينان داشته اى. پس آن كه اهل سعادت بوده به همان سعادت، عاقبت بخيرش كردى و حسن ختامش بخشيدى و آن كس كه اهل شقاوت و بدبختى بوده به همان شقاوت، خذلان و خوارى را نصيبش كردى.
018 46 همه ى آن ها، عاقبت به حكم تو بازمى گردند و سر مى نهند و بازگشت امورشان به امر و فرمان توست. سلطنت و پادشاهى تو با مهلت طولانى كه به آنان مى دهى از استحكام نمى افتد و سست نمى گردند و به سبب عدم شتاب در بازخواست و محاكمه ى ايشان، برهان تو باطل نمى شود.
019 46 حجت تو پايدار است و از ميان نمى رود و سلطنت تو ثابت و استوار است و زايل نمى گردد، پس واى بر آن كس كه از تو روى برتافته و يأس و نوميدى ذلت بار از آن كسى كه از تو نوميد گشته، و بالاترين شقاوت و تيره بختى از آن كسى است كه به خاطر بردبارى و مهربانى تو غره گشته و مغرور شده.
020 46 چه بسيار عذاب هاى گوناگون كه خواهد چشيد! و چه مدت طولانى كه در عذابت سرگردان و سرگشته خواهد ماند! و چقدر دور است آرزوى فرج و گشايش از اين شخص! و چه بسيار است نوميدى او از زود رهيدن! اين همه، بر اساس عدل در قضا و حكم توست كه در آن جور و ستم نمى ورزى و از روى انصاف در حكم است كه در آن ظلم نمى كنى.
021 46 چرا كه تو حجت هاى خود را آشكار فرمودى و آنچه شايسته ى ارشاد بود بيان نمودى و تهديد خود را نيز از پيش، اعلام كردى و از روى تلطف و مهربانى ترغيب نمودى، و مثل ها زدى و مهلت طولانى دادى، و كيفر و عقوبت را به تأخير انداختى در حالى كه بر شتاب قادر بودى، و مدارا كردى در صورتى كه قدرت بر مبادرت داشتى.
022 46 و مدارا كردنت از روى عجر و ناتوانى نبود و مهلت دادنت از سر سستى نبود و خوددارى تو از باب غفلت نبود و انتظارت به خاطر مماشات و سازش نبود بلكه از اين روى بود كه حجتت بليغ تر و كرم و بزرگواريت كاملتر و احسانت فراوانتر و نعمتت تمام تر باشد. تمام اين ها بوده و هست و خواهد بود.
023 46 حجت تو اجل و والاترست از اين كه كاملا در وصف آيد و مجد و بزرگى تو رفيع تر است از اين كه كسى به كنه و حقيقت آن دست يابد و نعمت تو بيشتر از آن است كه همه اش به شمار آيد و احسانت بيشتر از آن است كه كسى در ازاى كمترين آن شكر گزارد.
024 46 و اينك، سكوت مرا از ستايش تو بازداشته، و امساك و خوددارى، زبان مرا از تمجيد تو الكن و گنگ ساخته است. و نهايت كوشش و تلاش من اين است كه اقرار به درماندگى كنم، نه از اين روى كه راغب نباشيم- اى خداى من!- بلكه از باب عجز و ناتوانى است.
025 46 پس اينك، هان اين منم كه به تو روى آورده ام و از تو مى خواهم كه مرا خوب پذيرايى كنى، پس بر محمد و آل او درود فرست و نجوا و رزم را بشنو و دعايم را مستجاب فرما و روزم را به نوميدى به پايان مرسان، و در درخواست و خواهشم دست رد بر سينه ام مزن و رفتن مرا از پيشگاهت و بازگشتن مرا به درگاهت با گرامى داشت و تكريم خويش مقرون ساز چرا كه تو در هر آنچه اراده فرمايى به تنگى و مضيقه دچار نمى گردى و در برابر خواسته ها عاجز و ناتوان نمى باشى و تو بر هر چيز قادر و توانايى و هيچ تحول و توانى تحقق نخواهد يافت، مگر به دست خداى بلندمرتبه و بزرگ.
001 47
و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در روز عرفه
001 47 حمد و سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان باشد.
002 47 خدايا! حمد و سپاس تو راست اى نوآفرين و پديدآورنده ى آسمان ها و زمين! اى صاحب جلالت و بزرگوارى! اى پروردگار پرورگاران غير حقيقى و معبود هر معبودى و خالق هر خالقى، و وارث و ميراث بر هر چيز. هيچ چيز مانند او نيست و از وى علم چيزى مخفى و پوشيده نمى ماند و او بر هر چيزى احاطه دارد و بر هر چيزى نگهبان است.
003 47 تويى خدا، جز تو خدايى نيست، يكتاى تنها، يگانه ى بى مثل و مانند.
004 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، بزرگوار و بخشنده، بزرگ و در نهايت عظمت، بزرگ و صاحب كبرياء.
005 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، بلندمرتبه و متعال، سخت كيفر كننده و انتقام گيرنده.
006 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، بخشنده و مهربان، دانا و حكيم.
007 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، شنوا و بينا، ديرينه و آگاه.
008 47 و تويى خدا، جز تو خداى نيست، بزرگوارى و از همه بزرگوارتر، هميشگى و پايدار.
009 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، اول و نخستين پيش از هر كس و آخر و پايان بخش پس از هر عدد.
010 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، در عين بلندمرتبه بودن به همه نزديكى، و در عين نزديكى رفيع و بلندمرتبه اى.
011 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، صاحب شكوه و عظمت و كبرياء و در خور سپاس.
012 47 و تويى خدا، جز تو خدايى نيست، تو همانى كه اشياء را بدون سنخ و الگو پديد آوردى و صورت هر چيز را بدون مثال و نمونه نقش زدى و پديده هاى نو را بدون اقتباس از جايى و مدلى آفريدى.
013 47 تويى آن كه هر چيز را به همان اندازه كه در خور و شايسته ى آن بود دقيقا اندازه گيرى كردى و هر چيز را به آسانى به راه خويش روان ساختى و ماسواى خود را به تدبير خويش سامان بخشيدى.
014 47 تويى همان كه در خلقتت، شريكى تو را كمك نكرد و در كارها تو را هيچ وزيرى يارى نداد و براى تو شاهد و نظيرى (در خلقت اشيا) نبود.
015 47 تويى كه اراده كردى پس بلافاصله آنچه اراده كرده بودى به طور حتمى محقق شد و تويى كه قضاوت كردى پس آنچه قضاوت كرده بودى، عدل بود. و حكم فرمودى پس آنچه حكم فرموده بودى انصاف بود.
016 47 تويى كه در مكان نمى گنجى و سلطانى در برابر سلطان، و سلطنت تو بپا نخاست. و هيچ برهانى و بيانى تو را عاجز ننمود.
017 47 تويى آن كه هر چيز را در شمار آوردى و براى هر چيز مدتى قرار دادى و هر چيز اندازه گرفتى.
018 47 تويى آن كه وهم ها و تصورات از ادراك ذات تو فرومانند و فهم ها از رسيدن به كيفيت تو عاجز شوند و چشم ها، موضع و كجا بودن تو را درنيابند.
019 47 تويى آن كه به حد و اندازه اى درنمى آيى تا محدود باشى و مثل و مانندى چيزى نيستى تا به تمثيل درآيى و در ذهن ها موجود گردى و فرزندى نياورده اى تا خود نيز مولود باشى.
020 47 تويى آن كه براى تو ضدى نيست تا با تو دشمنى نمايد، و همتايى براى تو نيست تا بر تو پيش گرفته و پيروز گردد، و نه رقيب و هماوردى تا با تو معارضه و نزاع كند.
021 47 تويى آن كه به خلقت آغاز نمود و اختراع كرد و پديد آورد و بدون سنخ و نمونه خلق كرد و هر آنچه را ساخت نيكو ساخت.
022 47 پاك و منزه مى باشى! چه بزرگ است شأن تو! و چه بلند است منزلت تو در ميان منزلت ها! و به حق چه آشكار است فرقان (وسيله ى جدايى حق از باطل) تو.
023 47 پاك و منزهى تو! چه لطيفى در لطف! و چه روؤف و مهربانى در مهر و محبت! و چه حكيمى در شناسايى.
024 47 پاك و منزهى تو! چه نيرومند و تواناست پادشاهى و سلطنت تو! و چه جواد و بخشنده اى در وسعت جود و بخشش! و چه رفيع هستى در رفعت و بلندمرتبه بودن. تو صاحب شكوه و كبريايى مى باشى و در خور سپاسى.
025 47 پاك و منزهى تو! دستت به خيرات و نيكى ها گشاده و هدايت از سوى تو معروف و شناخته شده پس هر كس تو را براى رسيدن به دين يا دنيا بخواهد، تو را مى يابد.
026 47 پاك و منزهى تو! هر كس در مجراى علم تو قرار گرفت، براى تو خضوع كرد. و هر چه زير عرش توست همه براى عظمت تو خشوع كردند و همه مخلوقات تو در مقابلت سر تسليم فرود آوردند.
027 47 پاك و منزهى تو! به حس در نيايى و در حواس باطن نگنجى و مورد لمس قرار نگيرى و نه در بند كيد آيى و نه قدرتى بر كنار زدن تو باشد و نه قدرتى بر كشمكش و نزاع با تو و نه غلبه و جدال با تو و نه فريب و نيرنگ زدن بر تو.
028 47 پاك و منزهى تو! راه تو هموار و امر و فرمان تو موجب رشد و هدايت باشد، و تويى زنده ى بى نياز.
029 47 پاك و منزهى تو! سخن تو حكمت آميز و قانون است و فرمان تو حتمى و قطعى است و اراده تو عزم و جزم باشد.
030 47 پاك و منزهى تو! مشيت و اراده ى تو را بازگردانده اى، و كلمات تو را تغيير دهنده اى نباشد.
031 47 پاك و منزهى تو! اى كه نشانه هاى تو آشكار است! آفريننده ى آسمان ها و پديد آورنده ى جان هايى.
032 47 حمد و سپاس تو راست، سپاسى كه به دوام تو، دوام يابد.
033 47 و حمد و سپاس تو راست، سپاسى كه به نعمت تو، جاودانه باشد.
034 47 و حمد و سپاس تو راست، سپاسى كه موازى و برابر با آفرينش تو باشد.
035 47 و حمد و سپاس تو راست، سپاسى كه بر رضا و خشنودى تو بيفزايد.
036 47 و حمد و سپاس تو راست، سپاسى كه با سپاس هر سپاسگزارى همراه و هماهنگ باشد و شكرى كه شكر هر شاكرى از آن كمتر آيد.
037 47 سپاسى كه شايسته ى غير تو نباشد و مايه ى تقرب و نزديكى جز به سوى تو نگردد.
038 47 سپاسى كه موجب دوام سپاس اول باشد و بدان استمرار نيز سپاس در آينده درخواست شود.
039 47 سپاسى كه بر گردش ايام، مضاعف و چند برابر گردد و پى در پى بيشتر و بيشتر شود.
040 47 سپاسى كه ملائكه حافظ اعمال از شمارش آن عاجز گردند و از آنچه كه نويسندگان وحى در كتاب تو (قرآن) شمرده اند بيشتر باشد.
041 47 سپاسى كه هم سنگ باشد با عرش مجيد و باشكوه تو. و معادل باشد با كرسى رفيع تو.
042 47 سپاسى كه ثواب و پاداش آن از جانب تو كامل گردد و جزا و مزدش همه مزدها را فراگيرد.
043 47 سپاسى كه ظاهرش با باطنش موافق باشد و باطن آن با صدق نيت وفق دهد و همراه باشد.
044 47 سپاسى كه هيچ آفريده اى به مانند آن تو را سپاس نكرده باشد. و جز تو احدى به فضل و برترى آن آگاه نباشد.
045 47 سپاسى كه هر كس در افزايش آن بكوشد، يارى شود و هر كس در اداى كامل آن تلاش كند، تأييد شود.
046 47 سپاسى كه جامع همه سپاس هاى مخلوقات و آفريده ها باشد و سپاس هاى پس از اين را نيز در برگيرد و به نظم آورد.
047 47 سپاسى كه هيچ سپاس ديگر نزديك تر از آن به كلام تو نباشد و هيچ كس از آن كس كه به اين گونه سپاس گويد سپاسگزارتر نباشد.
048 47 سپاسى كه به كرم و بزرگوارى تو موجب افزونى نعمت و وفور آن گردد و تو آن را از روى احسان، پياپى بيفزايى.
049 47 سپاسى كه به خاطر كرم تو واجب آمده و با بزرگى جلال و شكوه تو برابر آيد.
050 47 پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست، او كه برگزيده و پسنديده و گرامى و مقرب نزد توست، درودى كه برترين درودها باشد و كاملترين بركات خود را بر او نازل كن و پربهره ترين و پربارترين رحمت هاى خويش را بهره ى او فرما.
051 47 پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست درودى فزاينده كه فزاينده تر از آن نباشد.
و بر او درودى فرست بالنده كه بالنده تر از آن يافت نگردد.
و بر او درود فرست درودى پسنديده كه برتر از آن درودى نباشد.
052 47 پروردگارا! بر محمد و آل او دورد فرست، درودى كه وى را راضى و خشنود كند و بلكه بالاتر از ررضايتش. (و بر خشنوديش بيفزايى.)
و بر او درود فرستى درودى كه تو را راضى و خشنود سازد (و بر خشنودى تو از او بيفزايد) و بيش از رضايت از او باشد.
و بر او درودى فرست كه شايسته ى او مى دانى و براى او جز به آن خشنودى نشودى و غير او كسى را شايسته ى آن نبينى.
053 47 پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست درودى كه از رضاى تو فراتر رود و برتر آيد. و استمرار آن همراه با بقاى تو باشد و همانگونه كه كلمات تو پايان ندارد، بى پايان باشد.
054 47 پرودگارا! بر محمد و آل او درود فرست، درودى كه همه ى درودهاى ملائكه تو و انبياى تو و رسولان تو و اهل طاعت و فرمان برى تو را در برگيرد و به نظم آورد و درودهاى بندگان تو را از جن و انس و اهل اجابت و پاسخگويان دعوتت را دربرگيرد و جامع درودهاى همه ى انواع و اصناف مخلوقاتت باشد كه آن ها را خلق كرده اى.
055 47 پروردگارا! بر او و آل او درود فرست، درودى كه بر هر درودى گذشته و تازه اى احاطه داشته باشد.
و بر او و بر آل او درود فرست، درودى كه پسنديده ى تو و غير تو باشد و در كنار آن مايه ى درودهاى چندين برابر گردد كه با گذر ايام چندان بر آن اضافه كنى كه غير تو كسى نتواند آن ها را به شمارش درآورد.
056 47 پروردگارا! بر پاكان اهل بيت او درود فرست، كسانى كه براى امر خودت برگزيدى و آن ها را خازنان و گنجينه داران علم و حافظان دين خويش و خلفانى خود در زمين خويش و حجت و برهان هاى خود بر بندگانت قرار دادى و به اراده ى خويش، ايشان را از پليدى و آلودگى به تمام معنى پاك و مطهر ساختى و آن ها را وسيله اى به سوى خويش و راه ورود به بهشت خويش گردانيدى.
057 47 پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست، درودى كه به سبب آن بخشش و بزرگواريت را بر آنان انبوه گردانى و همه گونه عطايا و هداياى خويش را بر ايشان كامل نمايى و بهره و نصيب ايشان را از بخشش ها و فايده هاى خويش بيفزايى.
058 47 پروردگارا! بر او بر ايشان درود فرست، درودى كه آغازش را حد و مرزى نباشد و مدتش را غايتى و پايانش را نهايتى نباشد.
059 47 پروردگارا! بر ايشان درودى فرست همسنگ با عرش خويش و آنچه در زير آن است. و به وسعت آسمان ها و آنچه مافوق آن هاست و به شمارگان زمين هايت و آنچه در زير آن ها و ميانشان قرار دارد. درودى كه آنان را بدان وسيله به تو نزديك سازد و موجب رضاى تو و آنان گردد و به درودهاى ديگر تا ابد همچنان متصل شود.
060 47 خدايا! تو در هر زمان دين خويش را به وسيله ى امام و رهبرى بر حق تأييد كردى و او را نشانه اى براى بندگانت و مشعلى فروزان در بلاد و شهرهايت قرار دادى، پس از آن كه ريسمان و رشته ى پيوند او را با ريسمان خويش پيوستى و او را وسيله اى براى رسيدن به رضوان و خشنودى خويش ساختى و طاعتش را لازم و واجب نمودى و از معصيت و نافرمانى او بر حذر داشتى و به امتثال او اوامرش دستور دادى و از نواهى او دستور بازايستادن دادى و اين كه كسى بر او پيش نگيرد و كسى از او عقب نيفتد، پس او پناه پناهندگان و پايگاه امن مؤمنان و دستاويز چنگ زنندگان و شكوه جهانيان است.
061 47 خدايا! به ولى خويش توفيق شكرگزارى نسبت به نعمت هايى كه به او دادى عطا كن و ما را نيز توفيق چنان شكرگزارى ارزانى دار. و او را از جانب خويش سلطه و قدرتى نصرت بخش ده، و به آسانى پيروزى او را فراهم كن و او را به قوى ترين ركن و تكيه گاه خويش يارى فرما و او را پشت گرم كن و بازويش را قوت بخش و به ديده ى خويش او را مراقبت فرما و به حفظ خويش او را حمايت كن و به سبب ملائكه ى خويش او را يارى ده و به سبب جند و سپاه پيروز خويش او را مدد فرما.
062 47 و به وسيله ى او كتاب و حدود (و قوانين) و شرايع و سنت هاى رسول خويش را- كه درود تو بر او و آلش باد- برپا دار و به دست او آنچه از نشانه هاى دينت كه ستمكاران آن ها را نابود كرده و ميرنده اند را زنده بدار و به وسيله ى او زنگار جور و ستم را از سر راه خويش پاك فرما و به وسيله ى وى دشوارى ها و مشقت ها را از مسير خويش بردار و به وسيله ى وى آنان كه از راهت منحرف گشتند را از ميان بردار و به وسيله ى او كسانى را كه آهنگ كژ نمودن راهت كرده اند، نابود كن.
063 47 و دل او را نسبت به دوستانت نرم فرما و دستش را بر دشمنانت بازنما و مهربانى و رحمت و نازكدلى و مهرش را به ما عنايت فرما و چنان كن كه ما از شنوندگان و مطيعان او باشيم و در رضاى او بكوشيم و به نصرت و دفاع از او در مقابل دشمنان تلاش نمايييم و بدين روش به تو و رسول تو- كه درود تو خدايا! بر او و آلش باد- تقرب نماييم.
064 47 خدايا! و بر دوستان ايشان كه به مقام آن ها معترف هستند و پيرو راه آنان مى باشند درود فرست، آنان كه دنباله روان آثار ايشان، چنگ زنندگان به دستاويز آن ها، متمسكان به دوستى و ولايت آن ها، اقتدار كنندگان به امامت آن ها، تسليم شوندگان امر و فرمان آن ها، كوشندگان در طاعت و فرمان بردارى از آن ها، منتظران حكومت آن ها و چشم به راهان ايام دولت آن ها مى باشند، درودهاى مبارك و پربركت و پاكيزه و فزاينده در بامداد و شامگاه.
065 47 و درود فرست بر ايشان و بر ارواح ايشان و كارهاشان را بر اساس تقوا قرار ده و سامان بخش. و شؤون و احوال ايشان را اصلاح فرما و توبه ى ايشان را بپذير. چرا كه تو خود بسى توبه پذير و مهربانى و بهترين آمرزندگان مى باشى. و ما را به رحمت خويش در دار السلام بهشت (جايگاه امن و امان) با ايشان قرار ده، اى مهربانترين مهربانان.
066 47 خدايا! امروز در روز عرفه است، روزى كه آن را شرافت داده اى و گرامى داشته و عظمتش بخشيده اى. و در آن رحمت خويش را پراكندى و به عفو خويش در آن، منت نهادى و عطايا و بخشش هايت را در آن فراوان نمودى و بدان بر بندگان خويش تفضل فرمودى و احسان كردى.
067 47 خدايا! و من آن بنده ات هستم كه پيش از آفريدن او و پس از آن، به او نعمت بخشيدى و او را از كسانى قرار دادى كه بسوى دينت هدايتش نمودى و براى اداى حق خويش توفيقش دادى و با ريسمان خويش او را نگاه داشتى و در حزب خويش واردش كردى و به دوستدارى دوستانت و دشمنى دشمنانت ارشادش فرمودى.
068 47 سپس او را امر و فرمان دادى اما اطاعت نكرد و او را دستور بازايستادن دادى، اما بازنايستاد و او را از معصيت خويش نهى فرمودى اما فرمانت را مخالفت كرد و مرتكب نهى تو گشت اما نه از باب معاندت و دشمنى با تو و نه از روى استكبار ورزيدن و گردنكشى در برابر تو بلكه هواى نفس، او را فراخواند به آنچه تو كنارش زده بودى و او را از آن بر حذر داشته بودى و او را دشمن تو و دشمن بدين كار كمك كرد و با آن كه به وعيد و تهديد تو عارف و آگاه بود، بدان اقدام نمود در حالى كه به عفو تو اميدوار و به گذشت تو مطمئن بود و با آن همه لطف و منت تو بر او، شايسته ترين بندگانت بود كه مخالفت نكند.
069 47 و اينك من در برابر تو ذليل و خاضع و خاشع و هراسناك ايستاده ام و معترفم به گناهان بزرگى كه بر دوش دارم و خطاياى عظيمى كه مرتكب گشته ام. و به درگاه عفو و گذشت تو پناه آورده ام و به رحمت تو آرام گرفته ام در حالى كه يقين دارم كه امان دهنده اى وجود ندارد كه مرا از تو امان دهد و بازدارنده اى نيست كه مرا از تو بازدارد.
070 47 پس به من عنايت و توجه فرما آن سان كه بنده ى گنهكارت را در پرده ى امان خويش مى پوشانى و بر من ببخش آن سان كه به تسليم شونده و گداى درگاهت مى بخشى و عفو مى نمايى و غفران و آمرزشى را كه چون به فرد اميدوار منت نهى براى تو بزرگ نمى نمايد، بر من نيز منت بنه و عطا كن.
071 47 و براى من در اين روز نصيبى قرار ده كه با آن به بهره اى از رضوان و خشنودى تو دست يابم و از آنچه قسمت تلاش كنندگان در عبادت تو مى شود، مرا دست خالى برمگردان.
072 47 و به راستى كه من اگر چه كارهاى صالح و شايسته آن ها را كه از پيش فرستاده اند با خويش نياورده ام با توحيد و يگانگى تو و نفى ضدها و همتاها و مانندها از تو، نزد تو آمده ام و از همان درهايى كه تو امر فرمودى تا از آنها به سوى تو آيند، آمده ام و با آن وسيله اى به تو تقرب جسته ام كه جز با تقرب به آن نتوان به قرب تو رسيد.
073 47 سپس به دنبال اين ها به سوى تو آمده ام با توبه، و با ذلت و خوارى در برابر تو، و با حسن ظن و خوش گمانى به تو، و با اطمينان و اعتماد بدانچه نزد توست و در كنار اين ها اميد به تو را ضميمه كرده ام، اميدى كه اميدواران از آن ناكام نمى شوند.
074 47 و از تو مسألت و خواهش دارم همانند خواهش و درخواست فرد حقير و ذليل و بينوا و فقير و ترسان و پناهنده و اين خواهش و درخواست از روى ترس و زارى.
و پناه طلبى و التجا مى باشد نه از باب گردنكشى كه ناشى از تكبر متكبران است و نه از سربلند پروازى كه ناشى از خوش خيالى مطيعان و فرمان برداران است و نه از روى گردنكشى كه ناشى از شفاعت شفاعت كنندگان مى باشد.
075 47 و من هنوز هم كمترين كمتران و ذليل ترين ذليلانم و مثل ذره و بلكه كمتر از آن مى باشم. پس اى كسى كه در عقوبت كردن بدكاران تعجيل نمى كنى و به نازپروردگاران مهلت مى دهى و خوشى آن ها را ناگهان نمى گيرى! و اى كسى كه از لغزش لغزش پيشگان درمى گذرى و به خطاكاران زمان مى دهى.
076 47 منم آن بدكار، معترف، خطاكار و لغزش پيشه است.
077 47 منم آن كه در برابر تو جسارت ورزيده.
078 47 منم كسى كه عامداً نسبت به تو عصيان و سركشى كرد.
079 47 منم آن كسى كه كار زشت خود را از بندگان تو مخفى داشت و در پيشگاه تو بارز و آشكار ساخت.
080 47 منم آن كسى كه از بندگان تو ترسيد و از تو ايمن گشت.
081 47 منم آن كسى كه از سطوت و قدرت تو نهراسيده و از خشم تو نترسيد.
082 47 من بر خويشتن جنايت كرده ام.
083 47 منم كه در گرو بلاى خويشم.
084 47 منم كه كم حيا هستم.
085 47 منم كه گرفتار رنج طولانى ام.
086 47 تو را سوگند به حق آن كس كه وى را از ميان مخلوقاتت برگزيدى، به حق كسى كه او را براى خويش پسنديدى و انتخاب نمودى، به حق آن كسى كه از ميان آفريدگانت اختيار كردى و آن كسى كه براى انجام كار خويش برگزيدى، به حق آن كسى كه طاعتش را به طاعت خويش وصل نمودى و در پيوستى و معصيت و نافرمانى او را همانند معصيت و نافرمانى خويش قلمداد كردى، به حق كسى كه موالات و دوستى او را به دوستى خويش مقرون و دشمنى او را با دشمنى با خود همسان دانستى، مرا در همين روز مانند كسى كه از گناه، عذرخواهانه به سوى تو پناه آورده، و در حال توبه، به آمرزش و استغفار تو پناه جسته جامه ى عفو و گذشت بر من بپوشان.
087 47 و سرپرستى مرا به عهده گيرد همان گونه كه سرپرستى كسانى را كه اهل طاعت و فرمانبرى مى باشند و نزد تو مقرب هستند و منزلت دارند، بر عهده مى گيرى.
088 47 و مرا نيز بهره و نصيب ده همان سان كه وفا كنندگان به پيمانت و آن ها كه در عبادت تو خود را به رنج و سختى مى اندازد و در راه رضا و خشنودى تو جهد و تلاش مى كنند، بهره و نصيب مى بخشى.
089 47 و مرا به خاطر تقصير و كوتاهى در بندگيت و به خاطر پا فراتر نهادن از حد و مرز احكامت مؤاخذه مفرماى.
090 47 و مرا اندك اندك و غافلگيرانه عقوبت مكن همانند غافلگير ساختن كسى كه خيرش را از من بازگيرد و حتى تو را هم در نعمت بخشى او به من، شريك به حساب نياورد.
091 47 و مرا از خواب سنگين غافلان و خواب سبك مسرفان و خمارى اهل خذلان بيدار كن.
092 47 و دلم را به چيزى مشغول ساز كه اهل فرمان و اطاعت را بدان مشغول كردى و كوشش ورزان در عبادت را بدان واداشتى و اهل مسامحه و سهل گيران را بدان نجات بخشيدى.
093 47 و مرا پناه ده از آنچه مايه ى دوريم از تو مى گردد و ميان من و بهره ام از تو فاصله مى افكند، و مرا بازمى دارد از آنچه نزد تو مى جويم.
094 47 و آسان ساز راه كارهاى خير را به سوى خودت و سبقت گرفتن و پيشى جستن در مورد آن ها را بدان گونه كه امر و فرمان داده اى و رقابت و حرص ورزيدن در آن ها را به همان گونه كه اراده فرموده اى.
095 47 و مرا در زمره ى سبك شمارندگان وعيدها و تهديدهاى خويش نابود مفرما.
096 47 و همراه با كسانى كه در معرض خشم تو قرار گرفتند و تو آن ها را هلاك مى كنى، هلاك مكن.
097 47 و در شمار منحرفان از راه هايت كه تباهشان مى كنى، تباه مكن.
098 47 و مرا از گرداب هاى فتنه رهايى بخش و از گلوگاه ها و گردنه هاى بلاها خلاصم كن و از غافلگير شدن در امانم بدار.
099 47 و بين من و دشمنى كه مرا گمراه مى كند و هواى نفسى كه مرا هلاك مى نمايد و زيانى كه مرا فرومى گيرد تو فاصله شو.
100 47 و از من چونان كسى كه پس از غضب بر او، از وى راضى و خشنود نگشته اى رخ برمتاب.
101 47 و مرا در آرزومندى به آستانت نوميد مساز كه يأس از رحمتت بر من چيره آيد.
102 47 و بخشش هايى را كه من طاقت ندارم به من مده كه به خاطر آنچه از افزونى رحمتت بر دوشم مى گذارى، گران بار شوم.
103 47 و مرا از دست فرومگذار مانند فروگذاشتن كسى كه خيرى از او برنخيزد و به وى نيازى نداشته باشى و راه بازگشت و توبه اى به تو نداشته باشد.
104 47 و مرا مانند كسى كه از نظر التفات و توجه تو افتاده و همچون كسى كه مهر خذلان و بدبختى از جانب تو بر او خورده، دور ميانداز بلكه دستم را بگير تا نجات يابم از فروافتادن اهل ترديد و هراس گمراهان و لغزش مغروران و فريب خوردگان و از ورطه ى هلاك شدگان.
105 47 و مرا سلامت بدار و معاف دار از بلاهايى كه طبقات بردگان و كنيزانت را بدان دچار مى سازى و به مقام و منزلت آن كسى مرا برسان كه به وى عنايت داشته و بر وى نعمت بخشيدى و از او راضى شدى، پس حيات شايسته اش دادى و مرگ با سعادت به او بخشيدى.
106 47 و خوددارى از موجبات حبط حسنات و نابودى نيكى ها و از ميان رفتن بركات را طوق گردنم گردان.
107 47 و در قلبم چنان شعورى حكمفرما ساز كه از زشتى هاى گناهان و رسوايى معصيت ها نفرت پيدا كنم.
108 47 و مرا به چيزى كه آن را جز به مدد تو درنمى يابم مشغول مدار تا از چيزى كه غير آن تو را از من راضى نمى كند بازمانم.
109 47 و مهر و علاقه به دنياى پست را از قلبم بركن كه آن علاقه مرا از آنچه نزد توست و از طلب وسيله به سوى تو و از تقرب به تو بازمى دارد.
110 47 و خلوت مناجات و راز و نياز با خود را در شب و روز برايم بياراى.
111 47 و مرا آن مقام خوددارى از گناه ده كه مرا به خشيت تو نزديك كند و از ارتكاب محارم تو بازم دار و از اسارت گناهان بزرگ خلاصى بخشد.
112 47 و مرا از چركى و آلودگى عصيان پاك ساز و پليدى و پلشتى خطاها را از من بزداى و بر من لباس عافيت خويش بپوشان و رداى سلامت را بر دوشم انداز و با نعمت هاى كامل و فراوانت مرا بياراى و فضل و نعمت بخشى خويش را بر من يكى پس از ديگرى ارزانى دار.
113 47 و به توفيق و پشتيبانى خويش مرا تأييد فرما و مرا در نيت شايسته و گفتار پسنديده و رفتار مستحسن و نيكو كمك كن و مرا بجاى قدرت و توان خويش به قدرت و توان خودم وامگذار.
114 47 و آن روز كه مرا براى لقاى خويش برمى انگيزى خوار و ذليلم مكن در مقابل اوليا و دوستان خود رسوايم مساز و ذكر و يادت را از خاطرم مبر و شكرت را از من مگير بلكه در آن هنگام كه جاهلان از نعمت هاى تو در غفلتند مرا در حالات سهو و فراموشى به شكر خويش ملتزم دار و به من الهام كن كه ثنايت را به سبب آنچه به من عطا كرده اى بگويم و اعتراف كنم به آنچه كه ارزانى ام داشته اى.
115 47 و رغبتم را به سوى خودت بالاتر و فراتر از رغبت هر رغبت كننده اى، و حمد و سپاسم را در حق خودت بالاتر و فراتر از سپاس هر سپاسگزارى قرار ده.
116 47 و مرا به هنگام حاجت و نيازم به تو به خذلان و خوارى دچار مساز و مرا به خاطر كارهايم كه به پيشگاهت آورده ام هلاك مفرما و آن گونه كه با معاندان و دشمنان برخورد مى كنى، با من برخورد مكن.
چرا كه من در برابر تو تسليم هستم، مى دانم كه حجت و دليل از آن توست و تو به فضل و بخشش سزاوارترى و به احسان خو كرده ترى و تو اهل تقوا و اهل مغفرت و آمرزشى و براستى كه تو نسبت به عفو كردن شايسته ترى تا اين كه كيفر دهى و به پرده پوشى نزديك ترى تا اين كه گناهان را آشكار سازى.
117 47 پس زنده ام بدار به حياتى نيكو كه بر اساس دلخواه من باشد و به همه ى آنچه را كه دوست دارم برسم؛ ولى به كارى دست نزنم كه تو آن را ناپسند مى شمارى يا مرتكب چيزى نشوم كه تو از آن نهى كرده اى؛ و مرا بميران مانند آن كسى كه نور و فروغش از پيشاپيش و از جانب راستش حركت مى كند و نور مى افشاند.
118 47 و مرا در مقابل خودت ذليل و نزد مخلوقاتت عزيز كن و هنگامى كه با تو خلوت مى كنم مرا خاضع و فروتن ساز و در ميان بندگانت سرافرازم نما و رفعتم بخش و از كسى كه از من بى نياز است، بى نيازم كن و فقر و بينوايى ام را نسبت به خودت بيشتر ساز.
119 47 و از نكوهش دشمنان و حلول و نزول بلا و آفت و خوارى و رنج مرا پناه ده. و نسبت به آن عيوب و گناهانم كه تو از آن ها آگاهى مرا عفو فرما و مرا با گذشت خويش بپوشان مانند پوشاندن آن كسى كه مى تواند سخت گيرى كند اما حلم و بردبارى به او اجازه نمى دهد و مى تواند كيفر دهد اما شكيبايى به او اجازه نمى دهد.
120 47 و اگر اراده فرمودى كه قومى را به فتنه يا امر ناگوارى دچار سازى، مرا به خاطر اين كه به تو پناه آورده ام، در اين ميانه نجات بخش و چون مرا در دنيا به مقام فضاحت و رسوايى نكشاندى، در سراى آخرت نيز رسوا مكن.
121 47 و درباره ى من نعمت هاى اين دنيايى را با نعمت هاى آن جهانى وصل كن و فوايد ديرينه و كهن را با تازه هاى آن متصل فرما.
و آن مقدار مهلتم مده كه به قساوت قلب و سنگدلى مبتلا شوم و مرا به حادثه ناگوار و معصيتى كه آبرويم را بريزد گرفتار مكن و به فرومايگى و مقامى دون و پست كه جاه و منزلتم را كوچك نمايد يا به نقيصه و عيبى كه موجب از دست دادن حيثيت من گردد دچار مساز.
122 47 و مرا چنان مترسان كه به نوميدى گرايم و آن سان بيمناكم مكن كه به وحشت افتم.
چنان كه وحشت و بيم من تنها از عذاب و تهديد تو باشد و پرهيزم از بيم دادن و هشدار تو. و بيمناكى و هراسم در وقت تلاوت كردن آيات تو باشد.
123 47 و شبم را آباد فرما با بيدارى براى عبادت تو و تنهايى ام را براى تهجد و شب زنده دارى براى تو و تجرد و دل بريدنم از ديگران را براى انس گرفتن و آرامش يافتن با تو و نازل شدن حاجاتم به درگاه تو و خواهش و پافشارى زيادم از تو را براى آزادى از آتش تو و پناه دادن من از عذابى كه اهل آتش تو گرفتارش مى باشند، قرار ده.
124 47 و مرا در طغيان و سركشى ام لحظه اى سرگردان مساز و در ورطه ى سهو و نادانى ام بى خبر وامگذار و مرا مايه ى پند پندآموزان و وسيله ى عبرت عبرت پذيران و موجب گمراهى بينندگان قرار مده و مرا در گروه گرفتاران به مكر خويش دچار مكر مساز و هنگام نعمت بخشى، ديگرى را به جاى من برمگزين و نامم را تغيير و جسم و بدنم را تبديل و دگرگون مفرما. و مرا مضحكه ى بندگانت و مسخره ى خود مكن و جز پيرو رضا و خشنودى خودت قرار مده و جز انتقام گرفتن از دشمنانت مرا به كام مينداز.
125 47 و از لذت خنكى عفو خودت و شيرينى رحمت و روح و ريحانت و بهشت نعيمت مرا بهره مند فرما و مزه ى آن دل بريدن و فراغت بالى را كه موجب پرداختن به آنچه مورد علاقه ى توست به سبب بى نيازى وسيعت به من ارزانى كن و به من بچشان طعم تلاش و كوشش در امورى كه موجب نزديكى به تو و قرب توست. و تحفه اى از تحفه هايت را به من ارزانى كن.
126 47 و تجارت مرا پر سود و بازگشتم را بى خسارت گردان. و مرا از مقام قرب خود بيمناك و هراسان فرما و شوق مرا براى لقا و ديدارت روزافزون كن و به من توفيق توبه ى نصوح و خالص عطا كن كه هيچ گناه كوچك و بزرگ را با آن، باقى نگذارى و خطا و گناهان آشكار و نهان را با آن برجاى ننهى.
127 47 و كينه و دشمنى مؤمنان را از سينه ام بركن و قلبم را نسبت به افراد خاشع و فروتن مهربان كن و با من آنچنان باش كه با افراد صالح و شايسته مى باشى. و مرا به زينت متقيان زينت ده و نام مرا مايه ى ذكر خير در ميان بازماندگان قرار ده و نام نيك روزافزون مرا بر زبان آيندگان جارى ساز و در زمره ى مؤمنان اول قرارم ده.
128 47 و گشايش و گسترش نعمت خويش را بر من تمام فرما و كرامت هاى آن را بر من پياپى ارزانى دار.
دست خالى مرا از عطاياى خويش پر كن و مواهب نيكو و نفيس خويش را به سويم روان ساز، و مرا همسايه ى پاكترين اوليا و دوستان خويش در بهشتى كه براى برگزيدگانت زينت كرده و آراسته اى جاى ده، و در مقاماتى كه براى محبان و دوستانت فراهم شده مرا با عطاياى هر چه نيكوتر خويش در پوشان.
129 47 و در نزد خويش براى من جايگاهى قرار ده كه با آرامش خاطر و دلى آرام در آن پناه گيرم و آرام يابم و منزلى كه در آن جاى گيرم و ديده را بدان روشن كنم. و مرا با گناهان بزرگم در نظر مگير و در آن روزى كه پرده از روى ماهيت افراد و كارهايشان برداشته مى شود مرا هلاك مفرما و هر شك و شبهه اى را از من بزداى.
و از هر رحمتى براى من راهى به سوى حق باز فرما و بهره هاى مرا از بخشش هايت بيش تر كن و نصيب هاى مرا از احسان خويش به فضل خودت فراوان ساز.
130 47 و دل مرا به آنچه پيش توست واثق و مطمئن كن و هم و همتم را به تمامى متوجه كار خود گردان و مرا به كارى وادار كه بندگان خالص خودت را به آن وامى دارى و به هنگام غفلت عقل ها و خردها قلبم را به آب طاعت خويش سيراب فرما.
و توانگرى و پاكدامنى و راحتى و سلامتى و تندرستى و گشايش و آرامش دل و عافيت را برايم به يك جا فراهم فرما.
131 47 و حسنات و خوبيهايم را به وسيله معصيت و گناهى كه با آن مخلوط مى شود و خلوت هايم را به وسيله خطاهايى كه در فتنه هاى و آزمايشات تو بدان ها گرفتار مى شوم، تباه مساز.
و آبروى مرا نگاه دار تا چيزى را از احدى از جهانيان نخواهم و مرا از التماس كردن از آنچه نزد فاسقان مى باشد بازم دار.
132 47 و مرا پشتيبان ظالمان قرار مده و مرا از همدستى و دستيارى ايشان در از بين بردن كتابت حفظ كن.
و از آنجا كه خود ندانم به طورى در حيطه عنايتت قرارم ده كه بدان نگاهم دارى و درهاى توبه و رحمت و مهرورزى و روزى فراوان و وسيع خويش را به روى من باز فرما كه من از رغبت كنندگان به سوى تو هستم و نعمت دادن خويش را بر من تمام فرما كه تو بهترين نعمت دهندگانى.
133 47 و باقيمانده ى عمرم را براى كسب رضا و خشنودى خودت در انجام دادن حج و عمره قرار ده، اى پروردگار جهانيان! و درود خدا بر محمد و آل پاك و پاكيزه ى او، و سلام بر او و ايشان باد هميشه و جاودانه.
001 48 و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در روز عيد قربان و روز جمعه
001 48 خدايا! اين (عيد فطر و جمعه) روزى مبارك و خجسته است، و مسلمانان در تمام نقاط زمين تو دور هم جمع شده اند، درخواست كنندگان و طلب كنندگان و رغبت كنندگان و ترسندگان همه حضور دارند. و تو ناظر درخواست و حاجت ايشان هستى. پس به جود و بزرگواريت و آسانى خواهشم در نزد تو مى خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل او.
002 48 و خدايا! اى پروردگار ما! كه پادشاهى از آن توست و حمد و سپاس مختص ذات تو مى باشد، خدايى نيست جز تو، بردبار، كريم، مهربان، عطا بخش، صاحب شكوه و گرامى، پديدآورنده ى آسمان ها و زمين كه هر چه در ميان بندگان با ايمانت تقسيم مى كنى از خير يا عافيت يا بركت يا هدايت يا عمل به طاعت و فرمان تو، يا خيرى كه بدان برايشان منت مى نهى، بدان به سوى خويش هدايتشان مى كنى يا درجه و منزلت آن ها را نزد خويش رفعت مى بخشى يا بدان خيرى از خيرهاى دنيا و آخرت را به ايشان ارزانى مى دارى، از تو مى خواهم كه بهره و نصيب مرا از آن فراوان سازى.
003 48 و خدايا! كه پادشاهى و حمد از آن توست، خدايى نيست جز تو از تو مى خواهم كه بر محمد بنده و فرستاده ات و دوست و برگزيده ات و منتخب تو از ميان مخلوقات درود فرستى و بر آل محمد كه همه از نيكان و پاكان و برگزيدگانند(درود فرستى)
درودى كه جز تو كسى را توان شمارش آن نباشد و از تو درخواست مى كنم كه ما را در دعاى شايسته ى هر يك از بندگان با ايمانت كه در اين روز تو را خوانده، شريك گردانى، اى پروردگار جهانيان! و اين كه ما و ايشان را بيامرزى كه تو بر هر چيز توانايى.
004 48 خدايا! نياز و حاجتم را به پيش تو فرود آورده ام و امروز بار فقر و تنگدستى و مسكنت خويش را بر در تو نهاده ام و من به آمرزش و رحمت تو بيشتر از عمل خودم اطمينان دارم چرا كه آمرزش و رحمت تو وسيع تر و پهناورتر از گناهان من است.
پس بر محمد و آل او درود فرست و خودت هر نيازى كه دارم به سبب قدرتت بر آن، روا فرما و اين امر بر تو آسان است. به سبب فقر و نيازم به تو و بى نيازى تو از من زيرا من هرگز به خيرى دست نيابم مگر از سوى تو و هرگز احدى از من بدى را برطرف نكند غير تو و در امر آخرت و دنيايم به كسى رجاء و اميد ندارم مگر تو.
005 48 خدايا! هر كس مهيا شود و بار بندد و توشه فراهم كند و آماده سفر گردد كه به نزد مخلوقى رود به قصد رسيدن به عطايان و بخشش ها و جايزه، اى مولاى من! من به سوى تو ساز سفر مى كنم و مهيا مى گردم و بار مى بندم و ساز و برگ سفر فراهم مى آورم و به سوى تو قصد مى كنم و اميد عفو و گذشت و عطاياى تو و اميد طلب كردن بخشايش و جايزه ى تو را دارم.
006 48 خدايا! پس بر محمد و آل محمد درود فرست و امروز اين اميد مرا نوميد مكن اى كسى كه اصرار درخواست كننده اى او را خسته و رنجور نمى كند و هيچ بخششى از توانگرى او نمى كاهد! پس من با اطمينان به عمل صالحى كه از پيش فرستاده ام به نزد تو نيامده ام و به شفاعت هيچ كس جز شفاعت محمد و اهل بيت او- كه درود و سلام تو بر او و ايشان باد- اميد ندارم.
007 48 من به سوى تو آمده ام در حالى كه به جرم و بدى در حق خويش اقرار دارم، من به سوى تو آمده ام در حالى كه اميدوارم به عفو بزرگ تو كه با آن خطاى خطاكاران را عفو مى كنى، و ماندن طولانى آن ها در جرم بزرگ مانع از اين نمى شود كه تو با رحمت و مغفرت با آن ها روبرو شوى.
008 48 پس اى كسى كه رحمت او وسيع و گسترده است و عفوش بزرگ است! اى بزرگ! اى بزرگ! اى كريم! اى كريم! بر محمد و آل محمد درود فرست و با رحمتت بر من توجه كن و با فضل خويش بر من مهربانى كن و با مغفرتت بر من گشايش بخش.
009 48 خدايا! اين مقام و جايگاه از آن جانشينان تو و برگزيدگان توست و اين جايگاه امناى توست در درجه رفيعى كه ايشان را بدان اختصاص دادى، كه (اين مقام) مورد دستبرد قرار گرفت و ربوده شد و البته تو خود چنين مقدر فرموده بودى كه امر و فرمان تو هرگز مغلوب نمى شود و از تدبير حتمى تو هرگونه كه بخواهى و هر زمان كه اراده كنى هرگز تجاوز نشود و به خاطر آنچه تو بهتر مى دانى و در آفرينشت و اراده ات متهم نيستى چنين انجام دادى، تا اين كه برگزيدگان و جانشينان تو مغلوب و مقهور و از حق خويش بركنار گشتند. اكنون مى بينيد كه حكم تو دگرگون، و كتاب تو مطرود و فرائض و واجبات تو از مسير شرايع تو منحرف گشته و سنت هاى رسول تو متروك گرديده است.
010 48 خدايا! دشمنان ايشان را از اول تا به آخر و هر كس كه به عمل آن ها راضى است و دنباله روها و طرفدارانشان را لعنت كن.
011 48 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست كه تو ستوده صفاتى و بلندمرتبه. همانند درودها و بركات و تحياتى كه بر برگزيدگانت: ابراهيم و آل ابراهيم فرستاده اى و در فرج و گشايش و آسايش و نصرت و تمكين و تأييد ايشان تعجيل فرما.
012 48 خدايا! مرا از اهل توحيد و ايمان به خودت قرار ده و چنان كن كه از اهل تصديق رسول تو و ائمه باشم همانانى كه اطاعت ايشان را واجب فرمودى، و مرا از جمله كسانى قرار ده كه توحيد و ايمان به توبه وسيله آن ها و به دست ايشان جريان مى يابد؛ دعايم را مستجاب فرما، اى پروردگار جهانيان.
013 48 خدايا! غضب تو را جز بردبارى تو و سخط تو را جز عفو تو بازنمى گرداند و جز رحمتت چيزى از عقاب و عذابت امان نمى دهد و مرا جز زارى به درگاه تو و در برابر تو چيزى نجات نمى بخشد.
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را- اى خداى من!- به همان قدرتى كه از آن توست و بندگان مرده ات را بدان زندگانى مى بخشى و ديار مرده را حيات مى دهى از جانب خويش فرج و گشايشى عطا فرما.
014 48 و مرا- اى خداى من!- از غم و اندوه هلاك مكن تا دعايم را برآورده سازى و به من اجابت شدن دعايم را بفهمانى. و تا پايان عمرم به من طعم و مزه ى عافيت را بچشان و دشمن شادم مساز و او را بر گردنم سوار مكن و او را بر من مسلط مفرما.
015 48 خداى من! اگر تو مرا رفعت بخشى كيست كه مرا پست كند؟ و اگر تو مرا پست كنى كيست كه مرا رفعت بخشد؟ و اگر تو مرا گرامى دارى كيست كه خوارم سازد؟ و اگر تو مرا خوار سازى كيست كه مرا گرامى دارد و اگر تو مرا عذاب كنى كيست كه به من رحم كند؟ و اگر تو مرا هلاك گردانى كيست كه در دفاع از بنده تو بتواند در برابر تو اعتراض كند؟ يا درباره ى او چيزى بپرسد؟ و من مى دانم كه در حكم تو ظلم و ستم راه ندارد و در عذاب و عقوبت تو عجله و شتاب معنا ندارد و تنها، كسى شتاب مى كند كه از فوت شدن كارى بترسد و تنها، كسى به ظلم احتياج پيدا مى كند كه ضعيف و ناتوان باشد و تو- اى خداى من!- از اين ها بالاترى، بسيار بالاتر.
016 48 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا آماج و هدف تير بلا و نشانه ى عقوبت خود مساز و مهلتم ده و به اندوهم پايان بخش و از لغزشم درگذر و به بلايى پس از بلاى ديگر مرا مبتلا مكن چرا كه تو ضعف و ناتوانى مرا و بيچارگى و زاريم را به درگاهت مى بينى.
017 48 از غضب تو پناه مى برم بر تو، خدايا! در اين روز پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا پناه ده.
018 48 و از سخط تو از تو امان مى طلبم در اين روز پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا امان ده.
019 48 و از تو مى خواهم كه مرا از عذاب ايمنى بخشى پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا ايمن دار.
020 48 و از تو هدايت مى طلبم، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا هدايت فرما.
021 48 و از تو نصرت و يارى مى جويم، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا نصرت بخش و يارى فرما.
022 48 و از تو رحمت مى خواهم، پس بر محمد و آل او درود فرست و بر من رحمت آور.
023 48 و از تو كفايت و بى نيازى مى جويم، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا كفايت كن.
024 48 و از تو رزق و روزى طلب مى كنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا روزى ده.
025 48 و از تو كمك مى خواهم، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا كمك كن.
026 48 و از گناهان گذشته ام طلب آمرزش مى كنم پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا بيامرز.
027 48 و از تو نيرويى مى خواهم كه بدان از ارتكاب گناهان بازمانم پس بر محمد و آل او درود فرست و به من آن نيرو را عطا كن؛ زيرا اگر خواست و اراده ى تو اين باشد، ديگر هرگز من بدانچه ناپسند توست بازنگردم.
028 48 پروردگارا! پروردگارا! اى مهربان! اى عطا بخش! اى صاحب شكوه و گرامى! بر محمد و آل او درود فرست و همه ى آنچه را كه از تو خواستم و طلب كردم و در آن ها به تو رغبت نمودم، برآورده ساز و آن را بخواه و مقدر كن و حكم نما و بگذران و خير مرا در آنچه حكم مى رانى قرار ده و براى من در آن بركت ده و بدان بر من تفضل كن و مرا بدانچه از آن عطا مى كنى به سعادت رسان و خوشبخت فرما و از فضل خويش و وسعت و گسترش نيكى هايى كه نزد توست بر من بيفزا چرا كه تو وسعت دهنده و بزرگوارى، و آن را به خير آخرت و نعمت هايش وصل كن. اى مهربانترين مهربانان.
«در پايان دعا هر چه مى خواهى از خدا بخواه و هزار مرتبه بر محمد و آل او صلوات بفرست كه امام سجاد نيز اين چنين مى كرد.»
001 49 و از دعاهاى آن حضرت عليه السلام است در دفع مكر و نيرنگ دشمنان و برگرداندن قوت و اذيت ايشان
001 49 خداى من! تو هدايتم كردى اما من راه لهو و هوس رفتم و تو مرا پند دادى اما من قساوت و سنگدلى را برگزيدم و تو نعمت هاى نيكو به من دادى اما من عصيان ورزيدم. سپس آنچه را كه از آن مرا بازداشته بودى به من فهماندى پس من نيز از تو آمرزش طلبيدم و تو نيز از من درگذشتى اما من دوباره به گناه برگشتم اما تو پوشاندى و پرده پوشى كردى. پس- اى خداى من!- حمد و سپاس تنها از آن توست؛
002 49 خود را به وادى هاى هلاكت افكنده ام و در دره هاى تباهى سقوط كرده ام و در معرض قهر تو و عقوبت هاى تو قرار گرفته ام.
003 49 ولى توحيد وسيله ام به سوى توست و دست آويزم اين است كه چيزى را با تو شريك قرار نداده ام و در كنار تو خداى ديگرى نگرفته ام و با نفسم به سوى تو گريخته ام و تو گريزگاه آدم بدكار و پناهگاه كسى هستى كه بهره و سودش را ضايع ساخته و به درگاه تو پناهنده گشته است.
004 49 پس چه بسا دشمنى كه شمشير عداوت و دشمنى خود را عليه من آخته و برهنه نموده و دم تيغش را برايم تيز كرده و سر نيزه اش را براى من پرداخته و سموم و زهرهاى كشنده اش را برايم با آشاميدنى من درهم آميخته و تيرهاى خويش را كه به خطا نمى رود به سوى من نشانه گرفته و چشم مراقب و نگهبان او يك لحظه از من به خواب نرفته و بر آن شده كه بر من زيان رساند و از آب تلخ شرارت هاى خويش جرعه جرعه به من بنوشاند.
005 49 پس- اى خداى من!- تو ضعف و درماندگى مرا از تحمل سختى ها و بارهاى سنگين ديدى و عجز و ناتوانى مرا در انتقام گرفتن از او كه قصد جنگيدن با من دارد مشاهده كردى، و ديدى كه در برابر كثرت جمعيتى كه با من دشمنى مى كند و بر آن است كه مرا در آنچه بدان فكر نكرده ام گرفتار آورد، تنهايم.
006 49 پس به نصرتم آغاز نمودى و به قوت و توان خويش پشت مرا محكم و استوار ساختى، سپس تند و تيزى او را درهم شكستى و پس از آن كه در حمايت جمعيت فراوانى بود او را تنها گذاشتى و مرا بر او چيره ساختى و تيرهايى كه به سوى من نشانه رفته بود به سوى خود او بازگردانيدى پس بدون اين كه غيظ و خشم او فرونشيند و كينه اش تسكين يابد او را پس راندى. در حالى كه سر انگشتان خود را به دندان مى گزيد و لشكريانش از فرمان او سر بر تافته بودند از جنگيدن با من منصرف شد و گريخت.
007 49 و چه بسا متجاوزى كه با حيله و نيرنگ خويش در حق من ستم كرده و دام هاى شكارش را براى من گسترانيده و در يافتن من جستجوى خويش را متمركز نموده و همانند درنده اى كه در كمين شكار خود نشسته باشد و در فكر به دست آوردن فرصت براى شكارش باد، در كمين من نشسته در حالى كه در ظاهر، روى خوش به من نشان مى دهد و چاپلوسى مى كند. و با دلى پر كينه مرا مى نگرد و مراقبم مى باشد.
008 49 و چون تو- اى خداى من! كه والا و برترى- دغل و فريبكارى باطن او را ديدى و زشتى آنچه را در خويش پنهان كرده بود مشاهده كردى، او را با مغز سر در چاله اى كه براى شكار خود كنده بود سرنگون ساختى و در همان پرتگاهى كه آماده كرده بود درافكندى و سرانجام پس از سركشى و طغيانش، وى در بند همان دامى كه مى انگاشت مرا در آن ببيند، ذليلانه گرفتار آمد و اگر رحمت تو نبود نزديك بود آنچه بر سر او آمد بر سر من آيد.
009 49 و چه بسا حسودى كه به خاطر من، غصه گلوگيرش شد و شدت خشم همانند استخوان در گلو و حلقوم او خليد و فرورفت و با زبان تندش به من نيش زد و با همان عيوبى كه خود مى داشت به من طعنه زد و آبروى مرا آماج تيرهاى كينه و حسادت خود گرفت و امور ناپسندى كه همواره در خودش بود به من بست و با حيله و نيرنگش سينه اش را از خشم بر من پر كرد و با فريب خود قصد جان مرا كرد.
010 49 پس اى خداى من! تو را خواندم و از تو كمك خواستم در حالى كه به اجابت سريع خواسته ام اطمينان داشتم و مى دانستم كه هر كس در سايه ى كنف و حمايت تو جاى گيرد لگدمال و مغلوب نمى گردد و هر كس به سنگر انتقام تو پناهنده شود، وحشت و ترس به او راه نخواهد يافت؛ پس تو مرا به قدرت خويش از گزند او نگاهداشتى.
011 49 و چه بسا ابرهاى ناخوشايندى كه از بالاى سرم كنار زدى و ابرهاى نعمت كه باران خود را از آن ها فروريختى و نهرهاى رحمت كه روان ساختى و لباس عافيت كه بر من پوشاندى و چشم هاى مصيبت زا كه آن ها را كور كردى و پرده هاى مشكلات كه از هم دريدى.
012 49 و چه بسا حسن ظن و گمان نيكو كه آن را محقق ساختى و فقر و ندارى كه جبران نمودى و افتادنى كه بلند كردى و مسكنت و درماندگى كه متحول ساختى.
013 49 همه اين ها از باب انعام و احسان از جانب تو بوده و در همه اين ها من در معاصى تو غوطه ور بوده ام اما اين بد كردن هاى من تو را از كامل كردن احسانت بازنداشت و اين احسان تو مرا از ارتكاب و دست آلودن به موجبات سخط و خشم تو مانع نشد. تو از آنچه مى كنى باز پرسيده نشوى.
014 49 به راستى كه از تو خواسته مى شود پس تو عطا مى كنى و از تو خواسته نمى شود پس تو خود به بخشش آغاز مى كنى و از فضل تو طلب مى شود پس كم نمى گذارى. اى مولاى من! تو جز احسان و اكرام و نعمت بخشى و انعام براى ما چيزى نمى خواهى ولى من گويى چيزى نمى خواهم جز غوطه ور شدن در محرمات تو و تعدى به حدود و مقررات تو و غفلت از وعيد و عذاب تو؛ پس حمد و سپاس تنها از آن توست اى خداى من! اى مقتدرى كه مغلوب نمى گردد! و اى مهلت دهنده اى كه تعجيل نمى ورزد.
015 49 اين مقام و جايگاه كسى است كه به فراوانى و انبوه نعمت ها اعتراف دارد ولى آن ها را به تقصير و كوتاهى مقابله نموده و خودش عليه خويشتن به تضييع حق تو شهادت مى دهد.
016 49 خدايا! پس اينك من به وسيله ى مقام رفيع محمدى و مقام روشن علوى بسوى تو تقرب مى جويم و به آن دو به سوى تو رو مى كنم كه مرا از گزند اين و آن پناه دهى كه اين كار با توانگريت، تو را به تنگنا نمى اندازد و با قدرتت تو را به زحمت گرفتار نمى سازد و تو بر همه چيز قادر و توانايى.
017 49 پس- اى خداى من!- از رحمت و دوام توفيق خويش بهره اى به من ارزانى دار كه از آن نردبانى سازم براى رسيدن به رضوان و خشنودى تو. و بدان از عقاب و عذاب تو در امان مانم. اى مهربانترين مهربانان.
001 50 و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در خوف از خدا
001 50 خدايا! تو مرا موزون آفريدى و در كودكى و طفوليت مرا پرورش دادى و رزق و روزى مرا به كفايت عطا فرمودى.
002 50 خدايا! من در آنچه از كتاب خود نازل فرمودى و بندگانت را بدان بشارت دادى چنين يافته ام كه فرموده اى: «اى بندگان من كه بر خويشتن اسراف و تجاوز كرده ايد! از رحمت خدا نوميد نگرديد چرا كه خداوند همه گناهان را مى بخشد.»
و در گذشته از من كارهايى صادر شده كه تو آگاهى و بهتر از من مى دانى، پس واى بر من از اين رسوايى كه در نامه ى اعمال من ثبت شده و به شمار آمده است.
003 50 پس اگر نبود آن مواقف و جاهايى كه عفو و گذشت تو همه را شامل مى شود، خود را هلاك مى كردم و اگر چنين بود كه كسى مى توانست از پروردگارش بگريزد، من از هر كس به فرار از تو شايسته تر بودم و تويى كه هيچ چيزى بر تو پوشيده نيست نه در زمين و نه در آسمان، مگر آن كه آن را (در قيامت براى حساب و كتاب) حاضر مى كنى و از هر جزا دهنده و محاسبه كننده اى بى نيازى.
004 50 خدايا! اگر بگريزم تو طالب و جوينده ى من هستى و اگر فرار كنم مرا دريابى. پس اينك اين منم كه خاضعانه و ذليلانه و سرشكسته و بينى بر خاك نهاده در مقابل تو مى باشم، اگر عذابم كنى پس من سزاوارش هستم و آن (عذاب)- اى پروردگارم!- از جانب تو عدل است. و اگر مرا عفو نمايى پس عفو و گذشت تو از قديم شامل حال من بوده، و جامه ى عافيت و تندرستى را بر من پوشانده اى.
005 50 پس از تو درخواست مى كنم- خدايا!- سوگند به آن نام هايت كه پنهان است و به آنچه از جلال و شكوهت در پس پرده مى باشد كه رحم كنى بر اين جان بى تاب و اين استخوان بى طاقت كه تاب تحمل گرمى و حرارت آفتاب تو را ندارد، تا چه رسد به حرارت آتش تو! و قدرت و توان صداى غرش رعد تو را ندارد، تا چه رسد به صداى غضب و خشم تو.
006 50 پس بر من رحم كن- خدايا!- زيرا من شخص حقيرم و قدر و منزلتم اندك. و عذاب من چيزى نيست كه بتواند هم سنگ ذره اى به ملك و پادشاهى تو بيفزايد و اگر چنين مى بود كه بر پادشاهى تو مى افزود، از تو مى خواستم كه مرا بر آن صبر و تحمل دهى. و آن افزونى در ملك تو را دوست مى داشتم. ولى- خدايا!- سلطنت تو با عظمت تر و پادشاهى تو بادوام تر از آن است كه طاعت مطيعان بر آن بيفزايد يا معصيت گناهكاران چيزى از آن بكاهد.
007 50 پس بر من رحم كن و مهربانى ورز. اى مهربانترين مهربانان! و از گناهان من درگذر اى داراى بزرگى و نيكى! و توبه ام را بپذير زيرا تويى بسيار توبه پذير مهربان.
001 51
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در تضرع و زارى و خضوع و فروتنى
001 51 خداى من! تو را حمد و سپاس مى نمايم- و تو سزاوار حمد و سپاسى- در برابر احسان نيكويت به من. و فراوانى و وفور نعمت هايت بر من و افزونى و بسيارى عطاهايت بر من و بر رحمتى كه به سبب آن مرا برترى بخشيدى و بر نعمتت كه بر من تمام و فراوان نمودى، پس براستى كه در حق من لطف و احسان هايى كرده اى كه از شكر و سپاسگزارى آن ها عاجز و ناتوانم.
002 51 و اگر نبود احسان و نيكى تو به من و فراوانى نعمت هايت بر من، هرگز نمى توانستم در احراز و به دست آوردن بهره ام و اصلاح خويشتن موفق گردم و ليكن اين تو بودى كه به احسان و نيكى درباره ى من آغاز نمودى و كفايت و بى نيازى از ديگران را در تمام امور و كارهايم روزيم ساختى و زحمت بلا و گرفتارى را از من دور كردى و برگرداندى و هراس و وحشت قضا و قدر را از من بازداشتى.
003 51 اى خداى من! چه بسا بلاى رنج آورى كه از من گرداندى! و چه بسا نعمت فراوانى كه چشم مرا به آن روشن كردى! و چه بسا احسان و رفتارهاى نيكو و كريمانه اى كه با من داشتى.
004 51 تويى كه به هنگام اضطرار دعايم را مستجاب كردى و به هنگام لغزش و افتادن (در خطا و گناه) از من درگذشتى و حق مرا (كه به ظلم گرفته بودند) از دشمنان گرفتى.
005 51 اى خداى من! تو را به هنگام مسألت و خواستن بخيل، و به هنگام روى آوردن به تو، تو را گرفته نيافتم، بلكه تو را شنونده ى دعايم و عطا كننده ى خواسته هايم يافتم و در هر حالى از حالاتم و در هر زمانى از زمان و روزگارم، نعمت هاى تو را درباره ى خويش كامل و فراوان يافتم، پس تو نزد من محمود و ستوده اى و احسان و نيكى تو در پيش من نيكوست.
006 51 و جان و زبان و عقل من تو را حمد و سپاس مى كنند، چنان حمد و سپاسى كه تمام و كمال باشد و به كنه و حقيقت شكرگزارى دست يابد، چنان حمد و سپاسى كه در نهايت رضا و خشنودى تو از من باشد، پس مرا از سخط و خشم خويش نجات بخش.
007 51 اى پناه من به هنگامى كه راه ها و مسلك هاى مختلف مرا خسته مى سازد! و اى درگذرنده ى لغزش هايم! پس اگر نبود پرده پوشى تو درباره ى من به راستى كه از رسوا شدگان مى گشتم. و اى يارى ده من به نصرت و يارى! اگر يارى تو مرا نبود به راستى از شكست خوردگان مى بودم. و اى كسى كه پادشاهان در مقابل او يوغ مذلت و خوارى بر گردن هايشان افكنده اند! پس از سطوت و اقتدار او خائف و هراسناكند! و اى كسى كه اهل تقوا هستى! (و سزاوار است از او پرهيز شود!) و اى كسى كه براى او اسماء حسنى و نام هاى نيكوست.
از تو مى خواهم كه مرا عفو فرمايى و مرا بيامرزى پس من بى گناه نيستم تا عذرم پذيرفته باشد و داراى قوت و توانى نيستم تا پيروز شوم و راه فرارى ندارم تا فرار كنم.
008 51 و از تو مى خواهم كه خطاهاى مرا ببخشى و پوزش مى طلبم از گناهانى كه مرا به حبس و گرفتارى افكنده و بر من احاطه نموده، پس مرا به هلاكت و تباهى كشانده است. از آن ها به سوى تو- اى پروردگارم!- فرار كرده ام، در حالى كه تائب مى باشم پس توبه ام را بپذير پناهنده ام پس پناهم ده. زينهار جوينده ام و به تو روى آورده ام پس خوارم مساز. سائلم پس محرومم مكن. دست به دامان توام پس رهايم مكن. خواهانم و دعاكننده، پس نوميدم مكن.
009 51 تو را مى خوانم- اى پروردگارم!- در حالى كه مسكين، زارى كننده، ترسان، خائف و هراسان، بيمناك، بى چيز، فقير و بيچاره ى درگاه تو هستم.
010 51 اى خداى من! از ضعف و ناتوانى خويشتن در شتاب كردن به آنچه كه دوستانت را وعده كرده اى و در دورى كردن از آنچه كه دشمنانت را تهديد نموده اى به درگاه تو شكوه مى كنم. و شكايت مى كنم از كثرت و بسيارى اندوه هايم و از وسوسه هاى خويش.
011 51 خداى من! به خاطر (بدى) نيتم مرا به فضاحت و رسوايى دچار نساختى و به سبب گناهانم هلاك و تباه ننمودى. تو را مى خوانم پس مرا اجابت مى كنى و مى پذيرى، گرچه هنگامى كه تو مرا مى خوانى من در طاعت و فرمان بردن كندى مى كنم. و هر چه از حوايجم بخواهم از تو مى خواهم و هر كجا كه باشم، سر خويش را پيش تو مى نهم پس غير تو كسى را نمى خوانم و بجز تو اميد ندارم.
012 51 لبيك! لبيك! هر كس به نزد تو شكايت آورد، مى شنوى و به كسى كه بر تو توكل كند رو مى آورى و هر كس به تو دست آويزد، خلاصى مى بخشى و مى رهانى و هر كس به تو پناه آورد فرج و گشايش نصيبش مى كنى.
013 51 خداى من! پس به سبب قلت و كمى شكرگزارى من، از خير آخرت و دنيا محرومم مكن. و آنچه از گناهانم مى دانى، ببخش و بيامرز.
014 51 اگر عذابم كنى پس البته اين من هستم كه ظالم، متجاوز، ضايع كننده، گناهكار، مقصر، واگذارنده، اهمال كننده ى بهره خود مى باشم. و اما اگر مرا بيامرزى پس تو مهربانترين مهربانانى.
001 52
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در اصرار و پافشارى در خواستن از خداى متعال
001 52 اى خدايى كه چيزى در زمين و آسمان بر او پوشيده نمى باشد! و چگونه بر تو مخفى و پوشيده باشد- اى خداى من!- آنچه تو خود خلق كرده اى؟ و چگونه به شمار نياورى آنچه كه خود ساخته اى؟ يا چگونه از تو چيزى غايب شود در حالى كه تو خود آن را تدبير كرده اى؟ يا چگونه كسى مى تواند از تو فرار كند كه جز به روزى تو زنده نمى ماند؟ يا چگونه از تو نجات مى يابد آن كسى كه در غير مملكت تو راهى برايش وجود ندارد؟
002 52 تو منزه و پاكى! ترسنده ترين آفريده ى تو، داناترين ايشان به توست و خاضع ترين ايشان در پيشگاه تو مطيع ترين آن ها و عامل ترين شان نسبت به فرمان بردارى از توست؛ و پست ترين آن ها كسى است كه تو او را رزق و روزى مى دهى ولى او غير تو را عبادت و پرستش مى كند.
003 52 پاك و منزهى تو! هر كس براى تو شريكى پنداشته و رسولان تو را تكذيب نموده، از سلطنت تو چيزى نمى كاهد و كسى كه حكم تو را نپسنديده توان و قدرت رد و بازگرداندن فرمان تو را ندارد. و هر كس قدرت تو را منكر شود، نتواند خود را از تو بازدارد و هر كس غير تو را پرستش كند از مؤاخذه و بازخواست تو فوت نگردد و هر كس لقا و ديدار تو را نپسندد در دنيا جاويد نخواهد ماند.
004 52 پاك و منزهى تو! چه بزرگ است مقامت! و چه غالب و چيره است سلطنت و قدرت تو! و چه شديد و سهمگين است قوت و نيروى تو! و چه نافذست امر و فرمان تو.
005 52 پاك و منزهى تو! براى همه مخلوقات، مرگ را حتمى فرمودى خواه تو را به يكتايى پرستش كنند يا به تو كفر ورزند؛ و همگان مرگ را خواهند چشيد و همگان به سوى تو باز خواهند گشت.
پس چه پاك و والا و برترى، خدايى نيست جز تو، يكتايى و بى شريك.
006 52 به تو ايمان آوردم و رسولان تو را تصديق نمودم و كتاب تو را پذيرا گشتم و به هر معبودى جز تو كفر ورزيدم و از هر كه غير تو را پرستيد، بيزارى جستم.
007 52 خدايا! در حالى صبح و شام مى كنم كه عمل خويش را اندك مى شمارم و به گناه خويش اعتراف، و به خطاياى خود اقرار دارم. من به خاطر اسراف و تعدى به خويش ذليل گشته ام. عملم مرا به هلاكت افكنده و هوى و هوسم مرا به پستى كشانده و شهواتم مرا محروم نموده.
008 52 پس- اى مولاى من!- از تو مى خواهم، خواستن كسى كه به خاطر آمال و آرزوهاى دراز به بيهوده كارى كشيده شده و بدنش به سبب تن پرورى در غفلت مانده و دلش شيفته فراوانى نعمت ها شده و فكرش نسبت به فرجام و آينده اى كه به سوى آن پيش مى رود اندك گشته است.
009 52 خواستن كسى كه آرزو بر او غالب آمده و هوى و هوس او را مفتون ساخته و دنيا بر او چيره گشته و مرگ بر او سايه افكنده، خواستن كسى كه گناهانش را بسيار يافته و به خطاى خود اذعان و اعتراف نموده، خواستن كسى كه پروردگارى جز تو و سرپرستى غير تو براى او نيست. و كسى نيست كه او را از (خشم) تو برهاند و براى او پناهى جز تو براى فرار از تو نيست.
010 52 خداى من! از تو به حقى كه بر همه ى مخلوقات دارى و به اسم عظيم تو كه به رسول خويش امر كردى كه تو را بدان تسبيح نمايد و به جلال و شكوه ذات كريم و بزرگواريت كه نه فرسوده و نه دست خوش تغيير و فنا مى گردد مى خواهم كه بر محمد و آل محمد درود فرستى و مرا با عبادت خويش از هر چيز ديگر بى نياز گردانى و با خوف و ترس از خودت، جانم را از اندوه دنيا تسلى بخشى و (از علاقه ى بدان بركنى). و به رحمتت با كرامت هاى فراوانت مرا بازگردانى.
011 52 پس به سوى تو مى گريزم و از تو مى ترسم و به تو استغاثه و فريادرسى مى كنم و تنها از تو اميد دارم و تنها تو را مى خوانم و تنها به تو پناه مى آورم و تنها به تو اعتماد و اطمينان مى كنم و تنها از تو كمك مى خواهم و تنها به تو ايمان دارم و تنها بر تو توكل مى كنم و تنها بر جود و بخشش و كرم تو تكيه مى كنم.
001 53
و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در تذلل و خاكسارى براى خداى عزوجل
001 53 پروردگارا! گناهم مرا از سخن گفتن ساكت ساخته و رشته ى كلامم از هم گسيخته پس حجت و برهانى برايم نيست پس من اسير گرفتارى خويش گشته ام و در گروى عمل خويشم و متحير و سرگردان در خطاى خويشم و سرگشته از مقصد و مقصود خويشم و در راه مانده ام.
002 53 اكنون خويشتن را در موقف و جايگاه گناهكاران ذليل و زبون و تيره بختان شقى و گستاخ كه وعده تو را سبك مى گيرند، مى بينم.
003 53 پاك و منزهى تو! با چه جرأتى بر تو گستاخى كردم! و به كدام فريب و غرور خود را به دام غرور گرفتار ساخته و بر خود غره گشتم.
004 53 اى مولاى من! به رو افتادن و نگونسارى من كه با صورت نقش زمين گشته ام و بر لغزيدن گام هايم رحم كن. و با بردباريت از جهل و نادانى به من درگذر و به احسان و نيكى خويش، بدكرداريم را ببخش پس من همانا به خطا و گناه خويش اعتراف دارم.
و اين دست و اين سر من مى باشد كه به زارى، براى قصاص از خودم، تسليم كرده و در اختيار تو مى گذارم. به سپيدى مويم و سپرى شدن عمر و نزديك شدن مرگم و ناتوانى و مسكنت و بيچارگى من رحم كن.
005 53 اى مولاى من! آن هنگام كه از من در اين دنيا اثر و نشانى باقى نماند، و ياد و نامم از ميان آفريدگان پاك شود و همچون فراموش شدگان، فراموش كردم، بر من رحم كن.
006 53 اى مولاى من! در آن هنگام كه چهره ام و حالم دگرگون گردد و بدنم فرسوده و اعضايم پراكنده و پاشيده شوند و پيوندهايم از هم بگسلند، بر من رحم كن. اى دريغ! و اى واى از غفلت و بى خبريم از آنچه برايم تدارك ديده شده.
007 53 مولاى من! در آن روز كه از گور بيرون آمده و محشور مى شوم، به من رحم كن و در آن روز مرا در موقف و جايگاه اولياى خود درآور و در ميان محبانت بدار و در جوار خودت مأوايم ده. اى پروردگار جهانيان.
001 54 و از دعاى آن حضرت عليه السلام است در طلب زدودن غم و اندوه
001 54 اى برطرف كننده ى اندوه و دور كننده ى غم! اى بسيار بخشاينده در دنيا و آخرت! و اى بسيار مهربان در آن دو! بر محمد و آل محمد درود فرست و اندوه مرا برطرف فرما و غم مرا دور ساز.
002 54 اى يگانه! اى يكتا! اى بى نياز! اى كسى كه نه مى زايد و نه زائيده شده است. و كسى همتاى او نمى باشد! مرا حفظ كن و از خطا و گناه پاكم ساز و گرفتارى و اندوه مرا برطرف فرما.
«و آيةالكرسى و سوره فلق و سوره ناس و سوره قل هو الله احد را بخوان و بگو:»
003 54 خدايا! از تو مى خواهم، به مانند خواستن كسى كه نيازمندى اش به نهايت رسيده و قوت و توانش به سستى گراييده و گناهانش بسيار گشته است، به مانند خواستن كسى كه براى نياز خويش فريادرسى و براى ضعفش نيرو بخشى و براى گناهش آمرزنده اى جز تو نمى يابد.
اى داراى عظمت و شكوه و احسان و نيكى! از تو عملى را مى خواهم كه انجام دهنده اش را دوست مى دارى و يقينى را از تو درخواست مى كنم كه هر كس در مسير و جريان قضا و فرمان كار ساز تو بدان درجه از حقيقت يقين برسد، او را سود مى رسانى.
004 54 خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا در حال صدق و راستى (در ايمان) بميران و حاجت و نيازم را از دنيا قطع و جدا ساز و رغبت مرا نسبت به آنچه نزد توست قرار ده تا در سر شوق لقاى تو را بپرورانم. و به من صدق در توكل بر خودت ارزانى دار.
005 54 از تو بهترين سرنوشتى را كه در گذشته برايم رقم خورده است مى خواهم. از شر آنچه درباره ام مكتوب گشته به تو پناه مى آورم.
از تو خوف و هراس كسانى را كه براى تو عبادت و بندگى مى كنند مى خواهم، و عبادت و بندگى كسانى كه در برابر تو خاشع و فروتن مى باشند و يقين آن ها كه بر تو توكل دارند و توكل آنان كه به تو ايمان آورده اند.
006 54 خدايا! ميل و رغبت مرا در خواسته و مسألتم همانند رغبت اولياى خودت در مسألت و خواسته اشان قرار ده. و ترسم را همانند ترس اولياى خودت قرار بده و مرا در كارهايى بدار كه رضا و خشنودى تو در آن است، كارى كه به همراه آن چيزى از دين تو را به سبب وحشت و ترس از احدى از مخلوقاتت، ترك نكنم.
007 54 خدايا! اين حاجت و نياز من است، پس رغبت و ميل مرا نسبت بدان افزون كن و عذرم را در آن آشكار فرما و حجت و برهانم را در اين حاجت بر زبانم گذار و تعليمم ده و جسم مرا در اين حاجت عافيت و تندرستى بخش.
008 54 خدايا! هر كس صبح كند در حالى كه اعتماد و اميدش جز تو باشد، پس من چنين نيستم، من صبح كردم در حالى كه در همه ى امور، اعتماد و اميدم تويى، پس فرجام امورم را برايم ختم به خير فرما و مرا از فتنه هاى گمراه كننده (و گمراهى هاى آزمايشات) نجات بخش، به رحمتت اى مهربانترين مهربانان!
009 54 و درود خدا بر سيد و سرور ما محمد، رسول خدا كه برگزيده ى اوست و بر آل پاك او.
001 55 سيد اجل، نجم الدين بهاء الشرف، ابوالحسن محمد بن حسن بن احمد بن على بن محمد بن عمر بن يحيى علوى حسينى - كه خدا او را رحمت كناد - براى ما روايت كرد، گفت:
شيخ سعيد، ابو عبدالله محمد بن احمد بن شهريار، خزانه دار آستان مولاى ما اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام، در ماه ربيع الاول سال 516 ق. براى ما روايت كرد، در حالى كه «صحيفه» بر او خوانده مى شد و من نيز مى شنيدم، گفت:
شنيدم آن را در حالى كه براى شيخ راستگو، ابى منصور محمد بن محمد بن احمد بن عبدالعزيز عكبرى معدل - كه خدايش رحمت كناد - قرائت مى شد، از ابوالمفضل، محمد بن عبدالله بن مطلب شيبانى، گفت:
شريف، ابو عبدالله، جعفر بن محمد بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليهم السلام براى ما روايت كرد، گفت:
عبدالله بن عمر بن خطاب زيات، در سال 265 ق براى ما روايت كرد، گفت:
دايى من، على بن نعمان اعلم براى من روايت كرد، گفت:
عمير بن متوكل ثقفى بلخى براى من روايت كرد، از پدرش متوكل بن هارون، گفت:
يحيى بن زيد بن على عليه السلام را در حالى ملاقات كردم كه بعد از شهادت پدرش، عازم خراسان بود، پس بر او سلام كردم، پس به من گفت: از كجا مى آيى؟
گفتم: از حج.
آنگاه از حال خويشان و عموزادگانش كه در مدينه بودند جويا شد و از همه بيشتر از حال جعفر بن محمد عليهماالسلام مى پرسيد. پس به او از حال آن حضرت و خويشان او و اندوهشان نسبت به پدر او، زيد بن على عليه السلام خبر دادم.
پس به من گفت: عمويم، محمد بن على عليهماالسلام به پدرم اشارت مى كرد كه قيام نكند و به او فهماند كه در صورت قيام و خروج از مدينه كارش به كجا منتهى خواهد شد. آن گاه گفت: آيا پسر عمويم، جعفر بن محمد عليهم السلام را ملاقات كردى؟ گفتم: آرى.
گفت: آيا درباره ى من شنيدى كه چيزى بگويد؟ گفتم: آرى.
گفت: به چه مطالبى از من ياد كرد؟ به من بگو، گفتم: فدايت شوم، دوست نمى دارم رو در روى شما آنچه از آن حضرت شنيده ام برايتان نقل نمايم.
گفت: آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ آنچه شنيده اى بازگو.پس گفتم: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود: تو كشته مى شوى و بدنت به دار آويخته مى گردد همانطور كه پدرت كشته شد و به دار آويخته گشت.
پس چهره اش رنگ به رنگ شد و اين آيه را تلاوت كرد: «خداوند هر سرنوشتى را بخواهد محو يا اثبات مى كند و اصل كتاب نزد اوست.» اى متوكل! همانا خداوند - عزوجل - اين مذهب را به وسيله ى ما تأييد فرموده و براى ما دانش و شمشير را قرار داده، پس اين دو با هم براى ما جمع شده است، ولى عموزادگان ما تنها به دانش اختصاص يافته اند. پس گفتم: فدايت شوم، من مردم را چنان يافتم كه به پسرعموى شما، جعفر عليه السلام بيشتر تمايل دارند تا نسبت به شما و پدرتان.
پس گفت: عموى من محمد بن على و پسرش جعفر عليهم السلام، مردم را به زندگى دعوت كرده اند، و ما آن ها را به مرگ مى خوانيم، پس گفتم: اى فرزند رسول خدا! آيا آن ها داناترند يا شما؟
پس مدتى سر به زير انداخت و در فكر فرو رفت و سپس سر بلند كرد و گفت: هر يك از ما دانشى را دارا مى باشيم جز آن كه ايشان هر چه را ما مى دانيم، مى دانند و ليكن هر چه را آنان مى دانند ما نمى دانيم.
سپس به من گفت: آيا از پسر عمويم مطلبى نوشته اى؟ گفتم: آرى.
گفت: نشانم بده. پس چند مورد از آن مطالب علمى را برايش بيرون آوردم و عرضه نمودم و براى او دعايى را نيز ارائه كردم كه حضرت ابو عبدالله (امام صادق عليه السلام) به من املا كرده بود و به من فرموده بود كه پدرش محمد بن على عليهماالسلام بر او املا كرده است و خبر داده بود كه اين دعا از دعاى پدرش على بن الحسين عليه السلام است، از دعاى «صحيفه كامله».
پس يحيى در آن دعا نظر كرد و همه آن را با دقت ديد. و به من گفت: آيا اجازه مى دهى كه نسخه اى از آن را براى خود داشته باشم؟ پس گفتم: اى فرزند رسول خدا! آيا درباره ى چيزى كه از خود شما مى باشد، از من اجازه مى خواهى؟
پس گفت: اينك صحيفه اى از دعاى كامل را به تو عرضه مى كنم كه پدرم از پدرش حفظ كرده و مرا به صيانت از آن و بازداشتن و سپردن آن به غير اهلش سفارش نموده است.
عمير گفت: پدرم گفت: پس برخاستم و پيشانى او را بوسيدم و به او گفتم: بخدا سوگند، اى فرزند رسول خدا! من خدا را با عشق و محبت و فرمان بردارى از شما خاندان، مى پرستم، و اميد آن دارم كه در زندگى و مرگ خويش به وسيله ولايت شما به سعادت برسم.
پس صحيفه اى را كه من به او داده بودم، در اختيار جوانى كه همراهش بود قرار داد و گفت: اين دعا را با خطى خوانا و زيبا بنويس و به نظر من برسان، شايد حفظش كنم، چرا كه اين دعا را بارها از جعفر - كه خدا حفظش كناد - درخواست كرده بودم اما وى آن را به من نمى داد.
متوكل گفت: پس، از كار خويش نادم و پشيمان گشتم و نمى دانستم چه كنم و ابو عبدالله (امام صادق عليه السلام) نيز نفرموده بود كه آن را به كسى ندهم.
سپس (يحيى) جامه دانى را خواست و از آن صحيفه ى قفل خورده ى مهر شده اى را در آورد، و بر آن مهر نگريست و آن را بوسه زد و گريست. سپس مهر را شكست و قفل را باز كرد سپس صحيفه را گشود و بر چشمش نهاد و بر صورتش ماليد.
و گفت: به خدا سوگند، اى متوكل، اگر نبود آنچه از پسرعمويم نقل كردى كه من كشته مى شوم و به دار آويخته مى گردم، اين صحيفه را به تو نمى دادم و از سپردنش به تو خوددارى مى كردم، و ليكن مى دانم كه سخن او حق است و از پدرانش گرفته و درستى آن به زودى روشن خواهد گشت. پس ترسيدم كه چنين دانشى در دست بنى اميه افتد و آن را مخفى كنند و در خرانه هاى خويش براى خودشان ذخيره نمايند، پس آن را بگير و خاطر مرا آسوده كن و آن را پيش خود نگهدار و منتظر باش تا آن هنگام كه خداوند حكم خود را درباره ى من و اين قوم جارى نمايد، پس آن، نزد تو امانت باشد تا به دست پسرعموهايم: محمد و ابراهيم فرزندان عبدالله بن حسن بن حسن بن على عليهماالسلام برسانى، چرا كه در اين مسأله (قيام)، آن دو، جانشينان من مى باشند.
متوكل گفت: پس من صحيفه را گرفتم و چون يحيى بن زيد كشته شد، به مدينه رفتم، پس حضرت ابو عبدالله (امام صادق عليه السلام) را ملاقات كردم و ماجرا را براى وى بازگفتم، پس گريست و به شدت متأثر و اندوهگين گشت و گفت: خداوند عموزاده ام را رحمت كند و او را به پدران و اجدادش ملحق فرمايد، به خدا سوگند، اى متوكل! مرا از دادن اين دعا به او باز نداشت مگر همان سبب كه يحيى بر صحيفه پدرش از آن در هراس بود، اكنون آن صحيفه كجا مى باشد؟
پس گفتم: اين همان صحيفه است، پس آن را گشود و فرمود: به خدا سوگند اين خط عمويم زيد و دعاى جدم على بن الحسين عليهماالسلام مى باشد سپس به فرزندش فرمود: برخيز اى اسماعيل! و آن دعا را كه به حفظ و نگهداريش تو را امر كردم بياور.
پس اسماعيل برخاست و صحيفه اى را آورد كه گويى همان صحيفه اى بود كه يحيى بن زيد به من سپرده بود.
پس ابو عبدالله (امام صادق عليه السلام) آن را بوسيد و بر چشمش نهاد و فرمود: اين خط پدرم و املاى جدم مى باشد كه من نيز حضور داشتم.
پس گفتم: اى فرزند رسول خدا! اگر صلاح مى دانيد آن را با صحيفه زيد و يحيى مقابله نمايم؟ پس به من اجازه داد و فرمود: تو را براى اين كار شايسته ديدم.
پس به دقت در آن دو نگريستم و هر دو را يكى يافتم، حتى در يك حرف هم با يكديگر اختلاف نداشتند، سپس از حضرت ابو عبدالله عليه السلام اجازه خواستم تا آن صحيفه را به دو فرزند عبدالله بن حسن تحويل دهم.
آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمود كه: «خداوند شما را امر مى كند تا امانت ها را به صاحبانشان بازگردانيد.» سپس فرمود: آرى، آن را به آن دو تحويل ده.
پس چون براى ملاقات آن دو برخاستم كه بروم، حضرت به من فرمود: بنشين. سپس كسى را فرستاد به دنبال محمد و ابراهيم، پس آن دو آمدند.
حضرت فرمود: اين ميراث پسرعموى شما، يحيى از پدرش مى باشد كه شما را به جاى برادرانش به آن اختصاص داده و ما نسبت به آن با شما شرايطى داريم.
پس گفتند: خداوند تو را رحمت كند، (آن شرط چيست؟) بگو كه سخن تو مورد قبول است.
پس حضرت فرمود: اين صحيفه را از مدينه خارج نكنيد، گفتند: چرا؟
فرمود: پسرعموى شما نسبت به اين صحيفه از چيزى مى ترسيد كه من نيز درباره ى شما همان هراس را دارم، گفتند: او هنگامى نسبت به اين صحيفه ترسيد كه دانست كشته مى شود.
پس حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: و شما نيز ايمن نباشيد، پس به خدا سوگند مى دانم كه شما به زودى مانند يحيى خروج خواهيد كرد و همانند يحيى كشته خواهيد شد. پس آن دو برخاستند در حالى كه مى گفتند: «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.»
چون بيرون رفتند، حضرت به من فرمود: اى متوكل! چگونه يحيى به تو گفت كه عمويم محمد بن على و پسرش جعفر، مردم را به زندگى دعوت كردند، و ما آن ها را به مرگ فرا خوانيم. (آيا چنين سخنى نگفت؟) گفتم: آرى - خداوند كار شما را راست و اصلاح گرداند - عموزاده ات يحيى چنين سخنى به من گفت.
پس فرمود: خداوند يحيى را رحمت كند، پدرم از پدرش از جدش از على عليهم السلام برايم روايت كرد كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حالى كه بر منبرش بود، خواب سبكى او را ربود، پس در عالم خواب، مردانى همانند بوزينگان ديد كه بر منبرش مى جهند و مردم را به دوران گذشته (و جاهليت) برمى گردانند، پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در همان حال (به حالت نشسته) بازگشت در حالى كه اندوه را مى شد از چهره اش فهميد. پس جبرئيل عليه السلام اين آيه را براى حضرت آورد: (و ما آن رؤيايى را كه در خواب، به تو نشان داديم، و نيز آن درخت لعنت شده در قرآن را قرار نداديم مگر براى آزمايش مردم، و ايشان را بيم مى دهيم ولى جز بر طغيان و سركشى آنان نمى افزايد.» كه مراد (از درخت لعنت شده) بنى اميه مى باشد.
پيامبر فرمود: اى جبرئيل! آيا ايشان در زمان من خواهند بود؟
گفت: خير، و ليكن آسياى اسلام از آغاز هجرت تو، به گردش در مى آيد، و تا ده سال بدين منوال مى گردد، سپس بر سر سال سى و پنجم از هجرت تو دوباره به گردش در مى آيد تا پنج سال (حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام). سپس به ناچار آسياى ضلالت و گمراهى بر محور خود قائم مى گردد و به گردش مى افتد، و سپس پادشاهى فراعنه خواهد بود.
(امام صادق عليه السلام) فرمود: و خداى متعال در اين باره چنين نازل فرمود: «ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مى دانى شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است»، كه بنى اميه در آن حكومت كنند و شب قدر در آن نباشد.
فرمود: پس خداى «عزوجل» پيامبرش صلى الله عليه و آله و سلم را آگاه نمود كه بنى اميه پادشاهى و حكومت اين امت را به دست مى گيرند، و مدت سلطنت آن ها برابر هزار ماه خواهد بود، پس اگر كوه ها نيز با ايشان در افتند، مغلوب خواهند شد، تا وقتى كه خداوند متعال به زوال سلطنت ايشان حكم نمايد. و در اين مدت، بنى اميه عداوت و كينه ى ما اهل بيت را شعار خود قرار مى دهند. خداوند از آنچه كه در اين مدت بر اهل بيت محمد عليهم السلام و دوستان و شيعيان آن ها مى گذرد، به پيامبرش خبر داد.
(امام صادق عليه السلام) فرمود: و خداوند متعال درباره ى بنى اميه چنين نازل فرمود: «آيا نديدى كسانى را نعمت خدا را مبدل به كفر نمودند و قوم خويش را به سراى هلاكت و نابودى رهسپار كردند و به دوزخ كه در آن وارد مى گردند، و بد قرارگاهى است.»
و نعمت خدا همان «محمد و اهل بيت او» مى باشند كه محبت و دوستى ايشان همان ايمانى است كه موجب ورود به بهشت مى گردد. و دشمنى با ايشان همان كفر و نفاقى است كه شخص را به جهنم مى برد.
پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اين راز را با على و اهل بيت خويش در ميان گذاشت.
(متوكل) گفت: سپس حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ يك از ما اهل بيت تا روز قيام قائم ما براى دفع ستم يا برپاداشتن حق خروج نكرده و نخواهند كرد مگر آن كه طوفان بلا و مصيبت او را از پاى در آورد، و قيامش موجب افزايش غصه و اندوه ما و شيعيان ما خواهد گشت.
متوكل به هارون گفت: سپس امام صادق عليه السلام دعاهاى صحيفه را بر من املاء فرمود، و آن ها هفتاد و پنج باب بودند، كه يازده باب از دستم رفت و شصت و چند باب را حفظ كردم.
(و هم چنين عكبرى گفت): ابوالمفضل براى ما روايت كرد، گفت:
محمد بن حسن بن روزبه ابوبكر مدائنى كاتب، ساكن رحبه در خانه اش براى ما روايت كرد، گفت:
محمد بن احمد بن مسلم مطهرى براى من روايت كرد، گفت:
پدرم از عمير بن متوكل بلخى، از پدرش متوكل بن هارون نقل كرد، گفت:
يحيى بن زيد بن على عليهم السلام را ملاقات كردم، سپس تمام ماجرا را تا رؤياى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام روايت كرده را بيان نمود.
و در روايت مطهرى ابواب (دعاها) چنين آمده است:
1- حمد و ثناى خداى عزوجل.
2- درود بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم و آل او عليهم السلام.
3- درود بر حاملان عرش.
4- درود بر تصديق كنندگان پيامبر.
5- دعاى آن حضرت عليه السلام براى خود و نزديكانش.
6- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام صبح و شام.
7- دعاى آن حضرت عليه السلام در هنگام رنج و گرفتارى.
8- دعاى آن حضرت عليه السلام در پناه بردن به خداوند.
9- دعاى آن حضرت عليه السلام در شوق و اشتياق (به مغفرت و آمرزش الهى).
10- دعاى آن حضرت در التجاء و پناه آوردن به خداوند.
11- دعاى آن حضرت عليه السلام در عاقبت به خيرى.
12- دعاى آن حضرت عليه السلام در اعتراف به گناه.
13- دعاى آن حضرت عليه السلام در طلب حاجت ها.
14- دعاى آن حضرت عليه السلام در دادخواهى از ستمگران.
15 - دعاى آن حضرت عليه السلام در هنگام بيمارى.
16 - دعاى آن حضرت عليه السلام در طلب آمرزش.
17- دعاى آن حضرت در پناه بردن به خدا از شر شيطان.
18- دعاى آن حضرت عليه السلام در سختى ها و بلاها.
19- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام درخواست باران.
20- دعاى آن حضرت عليه السلام در مكارم اخلاق (و صفات شايسته).
21- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام محزون شدن از امرى.
22- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام سختى و مشقت.
23- دعاى آن حضرت عليه السلام براى عافيت و تندرستى.
24- دعاى آن حضرت عليه السلام براى پدر و مادر خود.
25- دعاى آن حضرت عليه السلام براى فرزندانش.
26- دعاى آن حضرت عليه السلام براى همسايگان و دوستانش.
27- دعاى آن حضرت عليه السلام براى مرزداران.
28- دعاى آن حضرت عليه السلام در ترس از خدا و پناه بردن به او.
29- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام تنگى رزق و روزى.
30- دعاى آن حضرت عليه السلام براى ادا كردن وام.
31- دعاى آن حضرت عليه السلام در توبه و بازگشت به خدا.
32- دعاى آن حضرت عليه السلام بعد از نماز شب.
33- دعاى آن حضرت عليه السلام در طلب خير.
34- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام گرفتارى و ابتلاء.
35- دعاى آن حضرت عليه السلام در رضايت از قضاى الهى.
36- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام شنيدن صداى رعد.
37- دعاى آن حضرت عليه السلام در كوتاهى از اداى شكر.
38- دعاى آن حضرت عليه السلام در عذرخواهى از خدا.
39- دعاى آن حضرت عليه السلام در طلب عفو و بخشش از خدا.
40- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام ياد مرگ.
41- دعاى آن حضرت عليه السلام در طلب پرده پوشى از خدا.
42- دعاى آن حضرت عليه السلام به هنگام ختم قرآن.
43- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام رؤيت هلال ماه نو.
44- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام فرا رسيدن ماه رمضان.
45- دعاى آن حضرت عليه السلام هنگام وداع با ماه رمضان.
46- دعاى آن حضرت عليه السلام در روز عيد فطر و جمعه.
47- دعاى آن حضرت عليه السلام در روز عرفه.
48- دعاى آن حضرت عليه السلام در روز عيد قربان و جمعه.
49- دعاى آن حضرت عليه السلام در دفع نيرنگ دشمنان.
50- دعاى آن حضرت عليه السلام در ترس از خدا.
51- دعاى آن حضرت عليه السلام در تضرع و زارى به درگاه الهى.
52- دعاى آن حضرت عليه السلام در اصرار و پافشارى در خواهش از خدا.
53- دعاى آن حضرت عليه السلام در اظهار فروتنى به درگاه الهى.
54- دعاى آن حضرت عليه السلام در زدودن اندوه ها.
و باقى باب ها به لفظ و بيان ابو عبدالله حسنى - كه خدايش رحمت كناد - است:
ابو عبدالله جعفر بن محمد حسنى براى ما روايت كرد، گفت:
عبدالله بن عمر بن خطاب زيات براى ما روايت كرد، گفت:
دايى من على بن نعمان اعلم براى من روايت كرد، گفت:
عمير بن متوكل ثقفى بلخى براى من روايت كرد، از پدرش متوكل بن هارون، گفت:
سيد و آقاى من امام صادق، ابو عبدالله جعفر بن محمد عليهماالسلام بر من املاء فرمود: گفت:
جدم على بن الحسين عليهماالسلام بر پدرم محمد بن على عليهماالسلام (صحيفه را) املاء فرمود و من نيز حضور داشتم.