دومين همايش بينالمللی خوشنويسی قرآنی، از عصر فردا 13 شهريورماه سال جاری به همت وزارت فرهنگ و جوانان امارات در هتل «بارك حياة» شهر دبی آغاز میشود و به مدت سه روز ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به نقل از روزنامه اماراتی «الإتحاد»، در اين همايش، 30 خوشنويس از 9 كشور اسلامی حضور دارند و هر خطاط يك جزء از قرآن كريم را به رسمالخط عثمانی خوشنويسی خواهد كرد.
اعضای كميته داوران متشكل «محمد اوزجای» از تركيه، «عبد الرضا بهية داوود الفرجاوی» از عراق و «عبيدة محمد صالح البنكی» از سوريه است كه از برجستهترين خوشنويسان جهان اسلام هستند.
«حكم الهاشمی» مدير دفتر وزارت فرهنگ و جوانان امارات در دبی در اينباره گفت: هدف از انتخاب رسمالخط عثمانی در اين همايش، يكپارچهكردن فعاليت تمامی خوشنويسان است.
وی افزود: رسمالخط عثمانی، رسمالخطی است كه قرآن كريم از زمان گردآوری و نخستين نگارش، بدان نوشته است و دربردارنده بسياری از مكتبهای خوشنويسی است و به خطاطان اين اجازه را میدهد كه نوآوریهای خود را در زمينه نگارش قرآن كريم به نمايش بگذارند.
الهاشمی تصريح كرد: نگارش نسخهای كامل از قرآن كريم به رسمالخط عثمانی توسط خوشنويسان جهان اسلام به مراتب زيباتر از نسخه خوشنويسی شده سال گذشته خواهد شد.
001 01 ستايش خداى- عز و جل-
001 01 ستايش براى خداست؛ آن نخستين بى آغاز و آن واپسين بى انجام.
002 01 او كه ديده ى بينندگان از ديدنش فرو ماند، و انديشه ى وصف كنندگان ستودنش نتواند.
003 01 آفريدگان را به قدرت خود آفريد، و به خواست خودش بر آنان جامه ى هستى پوشيد.
004 01 آن گاه ايشان را به راهى كه مى خواست رهسپار كرد، و به جاده ى محبت خود روان گردانيد. آفريدگان نتوانند از حدى كه خدا برايشان مقرر ساخته است، قدمى پيش و پس بگذارند.
005 01 براى هر يك از آنان روزى اى معلوم و به اندازه قرار داده است؛ آن گونه كه هيچ كس نتواند از آن كس كه خدا فراوان به او داده، چيزى بكاهد، و به آن كس كه اندك به او بخشيده، چيزى بيفزايد.
006 01 سپس براى زندگى اش پايانى مشخص و زمانى معين قرار داد كه با روزهاى عمرش به سوى آن گام برمى دارد، و با سال هاى روزگار خويش بدان نزديك مى شود؛ تا چون واپسين گام ها را بردارد و عمرش به سرآيد، جان او را بستاند و به سوى پاداش بسيار يا عذاب وحشتبار خود روان سازد، «تا آنجا را كه بد كرده اند، به سبب كردارشان، سزا دهد و آنان را كه نيكى كرده اند، جزا بخشد»؛
007 01 و اين، نشان دادگرى اوست. نام هاى او پاك و بى نقص است و نعمتهايش بر همه آشكار. «از آنچه مى كند، بازخواست نشود، در حالى كه آنان بازخواست شوند.»
008 01 ستايش براى خداست كه اگر در برابر آن همه نعمت پياپى كه بر بندگانش فرستاد، ستايش خود را به ايشان نمى آموخت، از نعمتهايش بهره مى جستند و او را سپاس نمى گفتند، و از روزى اش گشايش مى يافتند و شكرانه ى آن را به جا نمى آوردند.
009 01 در اين صورت، از مرزهاى انسانى برون مى افتادند و در وادى حيوانى پاى مى نهادند، و آن گونه مى شدند كه خدا در كتاب استوار خود فرمود: «آنان مثل چارپايانند، نه بيش تر، بلكه از چهارپايان نيز گمراه تر.»
010 01 ستايش براى خداست كه خود را به ما شناسانيد، و شيوه ى سپاسگزارى از خود را به ما آموخت، و درهاى علم به پروردگارى اش را به روى ما گشود، و ما را به اخلاص ورزيدن در توحيد خود رهنمون ساخت، و از شك و ناباورى نگاه داشت.
011 01 ستايشى كه با آن در حلقه ى ستايشگرانش درآييم، و به يارى آن پيشى گيريم از همه ى آنان كه در طلب خشنودى و بخشايش او پيش افتادند.
012 01 ستايشى كه به سبب آن، تيرگى هاى برزخ بر ما آشكار، و راه رستاخيز هموار شود، و در روزى كه «هر كس به سزاى خود برسد و بر كسى ستم نرود»، و در «روزى كه هيچ دوستى به كار دوست خود نيايد و هيچ كس به يارى ديگرى نشتابد»، ما در پيشگاه گواهان (فرشتگان و پيامبران و امامان عليهم السلام) بلند مرتبه شويم.
013 01 ستايشى نوشته شده در كارنامه ى ما كه تا «اعلى عليين» بالا رود و فرشتگان مقرب خدا بر آن گواهى دهند.
014 01 ستايشى كه در روز خيره شدن چشم ها از ترس قيامت، ديدگان ما بدان روشنى گيرد، و آنگاه كه عده اى سيه روى گردند، ما بدان روسپيد شويم.
015 01 ستايشى كه ما را از آتش دردناك خدا برهاند و در كنار بخشش همواره اش بنشاند.
016 01 ستايشى كه ما را با فرشتگان مقرب او همنشين سازد، و در سراى جاويدى كه پيوسته باقى است، و در جايگاه پر نعمتى كه هرگز دگرگون نشود، ما را با پيامبرانى كه فرستاده همدوش و همنفس گرداند.
017 01 ستايش براى خداست؛ او كه زيبايى هاى آفرينش را براى ما برگزيد، و روزى هاى پاك و نيكو را به سوى ما روان گردانيد،
018 01 و ما را بر همه ى آفريدگان برترى بخشيد و بر آنان چيرگى داد. پس اينك هر آفريده اى به توانايى او فرمانبردار ماست، و به يارى او در اطاعت ما ناچار.
019 01 ستايش براى خداست كه در نياز را، جز به درگاه خويش، از همه سو بر ما بست؛ حالا چگونه سپاس او را گزاريم؟ كى توانيم از عهده ى شكرش به درآييم؟ نه، كى توانيم؟
020 01 ستايش براى خداست؛ او كه در پيكر ما ابزارهايى براى گشودن و بستن اندام ها نهاد، و ما را از نيروهاى زندگى بهره مندى داد، و اندام هايى براى كار و تلاش در ما پديد آورد، و از خوردنى هاى پاك و گوارا روزى مان كرد، و با فضل و بخشش خود ما را توانگر ساخت، و با نعمت خويش سرمايه مانم بخشيد.
021 01 آنگاه ما را به كارهايى فرمان داد تا فرمانبردارى مان را بسنجد، و از كارهايى نهى فرمود تا سپاسگزارى مان را بيازمايد. پس از آن، چون از فرمانش سر پيچيديدم و بر مركب نافرمانى اش نشستيم، بلكه از سر بزرگوارى، با رحمت خود با ما مدارا كرد، و از روى بردبارى، با مهربانى مهلتمان داد و بازگشت ما را به انتظار نشست.
022 01 ستايش براى خداست كه ما را به راه توبه رهنمون گرديد، و از احسان او بود كه ما بدان راه افتاديم. و اگر از نعمت هاى او به همين يك نعمت بسنده كنيم، باز هم نعمت دادنش نيكو، احسانش در حق ما بس بزرگ، و بخشش او از شمار بيرون است.
023 01 آيين خداوندى اش در پذيرش توبه ى پيشينيان اين گونه نبود. هر چه را تاب آن نداشتيم، از عهده ى ما برداشت، و جز به اندازه ى توانمان تكليف نفرمود، و ما را جز به كارهاى آسان وانداشت، و براى هيچ يك از ما بهانه اى باقى نگذاشت.
024 01 اينك، از ما نگون بخت آن كس است كه نافرمانى خدا كند، و نيك بخت آن كس كه به او روى آورد،
025 01 ستايش براى خداست به هر زبانى كه نزديك ترين فرشتگانش و گرامى ترين آفريدگانش و پسنديده ترين ستايشگران او را بدان مى ستايند.
026 01 ستايشى برتر از هر ستايش ديگر؛ به همان اندازه كه پروردگار ما، خود، از همه ى آفريدگانش برتر است.
027 01 پس به جاى هر نعمتى كه بر ما و همه ى بندگان درگذشته و زنده ى خود ارزانى داشته است، و به شمار تمام آنچه در علم بى پايان او گنجد، و به جاى هر يك از نعمت هايش، او را سپاس مى گوييم؛
028 01 شكر و سپاس چندين برابر و بى آغاز و انجام، تا هنگامه ى رستاخيز؛ ستايشى كه بى اندازه است، و به شمار در نيايد، و پايان نپذيرد، و در آن هيچ گسستى نباشد.
029 01 ستايشى كه وسيله اى براى رسيدن به فرمانبردارى و بخشايش او، و راهى به بهشت، و پناهگاهى در برابر انتقام، و آسايشى از خشم، و پشتيبانى براى فرمانبردارى، و باز دارنده اى از نافرمانى، و مددكارى بر انجام دادن فرموده هاى او باشد.
030 01 ستايشى كه با آن در جرگه ى دوستداران نيك بخت او درآييم، و در صف كسانى باشيم كه با شمشيرهاى دشمنانش به شهادت رسيده اند. بى شك، او سرپرست مؤمنان و نيكوخصال است.
001 02 صلوات و درود بر محمد و خاندانش
001 02 ستايش براى خداست كه بر ما منت نهاد و پيامبر خود، محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم، را به سوى ما فرستاد، نه به سوى امت هاى پيشين و مردمان گذشته؛ با قدرتى كه در هيچ كارى، هر چند بزرگ، در نماند و هيچ چيز را، هر چند كوچك، فرو نگذارد.
002 02 پس ما را واپسين آفريدگان خود قرار داد و بر خدا ناباوران گواه گردانيد، و به احسان خويش، بر آنان كه اندك شمار بودند، فزونى بخشيد.
003 02 خدايا، اينك بر محمد كه امانتدار وحى تو برگزيده ى آفريدگان تو و مخلص در ميان بندگان توست، درود فرست؛ او كه پيشواى رحمت و قافله سالار نيكى و كليد گنجينه هاى بركت است؛
004 02 زيرا او در انجام دادن فرمان تو خود را به رنج افكند،
005 02 و جسمش را در راه تو هدف تيرهاى بلا گردانيد،
006 02 و در فرا خواندن مردمان به دين تو، آشكارا با خويشانش در افتاد،
007 02 و براى خشنودى تو با خاندان خود به پيكار برخاست،
008 02 و از بستگانش بريد تا دين تو را زنده بدارد،
009 02 و نزديكان را به دليل انكار كردنشان از خود براند،
010 02 و دوران را بر اثر پذيرفتنشان، به خود نزديك ساخت،
011 02 و در راه تو با بيگانگان دوستى ورزيد،
012 02 و با خويشان دشمنى،
013 02 و خويشتن را در رساندن پيغام تو خسته كرد،
014 02 و براى اين كه مردم را به آيين تو دعوت كند، رنج ها برد.،
015 02 و خود را به اندرز دادن دعوت شدگان به كار گماشت،
016 02 و راهى ديار غربت شد و زادگاه و خانواده و سرزمينى را به آن انس گرفته بود، يكجا رها كرد تا دين تو را پيروزى و سربلندى بخشد، و از تو خواست كه در برابر كافران او را يارى كنى.
017 02 سرانجام، آنچه را در حق دشمنان تو خواسته بود، يكسر به دست آورد؛
018 02 و تمام آنچه را درباره ى دوستانت انديشيده بود، دريافت نمود.
019 02 با كافران جنگيد، در حالى كه با يارى تو خواهان پيروزى بود و با نيروى تو بر ناتوانى خويش چيرگى مى جست.
020 02 با آنان در دل خانه هاشان به جنگ پرداخت،
021 02 و ناگاه در ميان منزل هايشان بر آنان تاخت،
022 02 تا اين كه فرمان تو آشكار گرديد و كلمه ى تو برترى يافت ؛ «گرچه مشركان را خوش نيامد».
023 02 خدايا، او را به پاس رنجى كه در راه تو تاب آورده است، تا بالاترين مرتبه هاى بهشت بالا ببر،
024 02 آن گونه كه هيچ كس در هيچ مقامى به پاى او نرسد، و در هيچ مرتبه اى با او برابر نباشد، و هيچ يك از فرشتگان مقرب درگاهت و هيچ يك از پيامبران فرستاده ات، نزد تو با او برابرى نتواند.
025 02 افزون بر آنچه به او وعده داده اى كه شفاعتش را درحق خاندان پاك و امت با ايمانش بپذيرى، به او عطا فرما.
026 02 اى كسى كه وعده ى خود را به انجام رسانى و به هر چه گويى وفا كنى؛ اى كه بدى ها را تا چندين برابر به خوبى ها دگرگون سازى؛ همانا تو داراى بخشش بزرگ هستى.
001 03 صلوات و درود بر حاملان عرش الهى
001 03 خدايا، درود فرست بر حاملان عرش خود كه در تسبيح تو سستى نمى كنند، و از تقديس تو دلزده نمى شوند، و از پرستش تو در نمى مانند، و در فرمانبردارى تو، به جاى كوشش، كوتاهى نمى ورزند، و در عشق ورزى به تو لحظه اى غفلت نمى كنند.
002 03 و درود فرست بر اسرافيل، آن فرشته ى صاحب «صور» كه چشم به راه فرمان تو، منتظر است تا با يك دميدن، مردگان خفته در گورها را بيدار كند.
003 03 و درود فرست بر ميكائيل كه در پيشگاه تو والا مقام، و در فرمانبردارى ات بلند مرتبه است.
004 03 و درود فرست بر جبرائيل كه امانتدار وحى توست، و ساكنان آسمان فرمانبردار اويند، و نزد تو ارجمند و از مقربان درگاه است.
005 03 و درود فرست بر روح، آن كه بر فرشتگان مأمور «حجاب ها» گماشته شده است.
006 03 و درود فرست بر آن فرشته كه جز تو كسى بر اسرار وى آگاه نيست. بر همه ى ايشان و فرشتگانى كه فروتر از آنهايند، درود فرست؛ فرشتگانى كه ساكن آسمان ها و امانتدار پيغام هاى تواند.
007 03 فرشتگانى كه از كار خسته نمى شوند تا از آن دلزده شوند، و سختى نمى كشند تا درمانده و سست گردند، و خواهش هاى دل، آنان را از تسبيح تو باز نمى دارد، و فراموشى كه نتيجه ى غفلت هاست، از بزرگداشت تو دورشان نمى سازد.
008 03 فرشتگانى كه از فروتنى ديده بر هم نهاده اند و چشم آن ندارند كه تو را نگرند؛ سر به زير افكنده اند و شوقشان به آنچه نزد توست بسيار است؛ شيفته ى آن اند كه نعمت هاى تو را به ياد آورند؛ و ايشان در برابر بزرگى و بزرگوارى ات فروتن باشند.
009 03 چون به آتش دوزخ بنگرند كه چگونه گناهكاران را به كام خود فرو مى برد، گويند: پروردگارا! تو پاك و منزهى، و ما تو را آن گونه كه شايسته ى توست، پرستش نكرده ايم.
010 03 خدايا، اينك بر ايشان درود فرست. همچنين بر فرشتگان رحمت خود، و بر آنان كه مقرب درگاه تواند، و بر آنها كه پيامبران تو را از غيب آگاه كنند، و بر امانتداران وحى خود.
011 03 و درود فرست بر آن گروه از فرشتگان كه ايشان را ويژه ى خود ساخته اى، و به سبب تقديس خود، از خوردن و آشاميدن بى نيازشان كرده اى، و در ميان طبقه هاى گوناگون آسمان جايشان داده اى.
012 03 و درود فرست بر آن فرشتگان كه وقتى فرمان تمام شدن وعده ى خداوند فرا رسد، بر كناره هاى آسمان ها (گوش به فرمان) قرار گيرند.
013 03 و بر آنان كه خزانه دار باران و روان كنندگان ابرهايند.
014 03 و بر آن فرشته كه چون ابرها را براند، بانگ تندرها به گوش رسد، و چون ابرها به تازيانه ى او به راه افتند، آذرخش ها بدرخشند.
015 03 و بر آن فرشتگان كه برف و تگرگ را همراهى مى كنند و با دانه هاى باران به زمين مى آيند، و آنان كه نگهبان خزانه هاى بادند، و كسانى كه مراقب كوه هايند تا فرو نريزند.
016 03 و درود فرست بر فرشتگانى كه وزن آب ها و پيمانه ى باران هاى بسيار و پى در پى را به ايشان آموخته اى.
017 03 و بر فرشتگانى كه آنان را با بلايى ناگوار يا نعمتى گوارا به سوى ساكنان زمين مى فرستى.
018 03 و آن سفيران گرانقدر نيكوكار، و آن بزرگوارانى كه نگهبان و نويسنده ى (كارهاى ما) هستند. و درود فرست بر فرشته ى مرگ و يارانش، و منكر و نكير، و «رومان» كه ساكنان گورها را مى آزمايد، و آن فرشتگان كه گرد «بيت المعمور» طواف مى كنند، و بر «مالك» و نگهبانان دوزخ، و بر «رضوان» و خدمتگزاران بهشت.
019 03 و درود فرست بر فرشتگانى كه «از فرمان خدا سر نمى پيچند، و به آنچه فرمان داده شوند، عمل مى كنند».
020 03 و آنان كه به اهل بهشت مى گويند: «سلام بر شما كه شكيبايى ورزيديد. دنيا چه سرانجام نيكويى دارد».
021 03 و درود فرست بر فرشتگانى «زبانى» كه چون فرمانشان رسد كه «بگيريد آن گنهكار را و به زنجيرش كشيد و در دوزخ افكنيد»، شتاب كنند و بى درنگ او را در آتش اندازند.
022 03 و بر فرشتگانى كه نامشان را نياورديم و مرتبه ى ايشان را نزد تو نشناختيم و ندانستيم آنان را به چه كارى گماشته اى.
023 03 و بر فرشتگان ساكن هوا و زمين و آب، و آنان كه كار آفريدگان تو را سامان مى دهند و پيوسته نگهبان و همراه ايشان اند.
024 03 خدايا، بر آنان درود فرست در آن روز كه هر كس با دو فرشته به محشر مى آيد: يكى مى كشاندش و ديگرى بر كارهاى او گواهى مى دهد.
025 03 بر آنان درود فرست؛ چنان درودى كه بر كرامت و پاكى شان كرامت و و پاكى ديگر افزايد.
026 03 خدايا، چون بر فرشتگان و فرستادگانت درود فرستادى- و درود ما را به ايشان رساندى، بدان سبب كه سخنان نيكو درباره ى آنان بر زبان ما جارى كردى- بر ما نيز درود و رحمت فرست، كه تو بخشنده ى بزرگوارى.
001 04
صلوات و درود بر تصديق كنندگان رسولان
001 04 خدايا، آمرزش و خشنودى خود، از مردم روى زمين يادى كن؛ آنان كه پيرو پيامبران بودند و هنگامى كه دشمنان رسالت آن فرستادگان را دروغ پنداشتند، ناديده به راستى و درستى رسالت ايشان گواهى دادند.
002 04 و در هر زمان، از دوران آدم تا محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم چون پيامبرانى فرستادى و راهنمايانى برانگيختى كه پيشوايان هدايت بودند، و رهبران اهل پرهيزگارى- كه بر همه شان سلام و درود باد- به سبب حقايق ايمان و از سر شوق به پيامبران رو كردند.
003 04 خدايا، ياران محمد را ياد كن؛ به ويژه آنان كه حق با او بودن را ادا كردند، و در يارى اش به خوبى كوشيدند، و او را مدد رسانيدند و به ديدارش شتافتند، و در پذيرش دعوت او بر يكديگر پيشى گرفتند، و چون پيامبر دلايل روشن رسالت خود را به آنان گفت، به گوش جان پذيرا گشتند.
004 04 آن گاه براى آشكار كردن دعوت او، از زن و فرزندان خويش بريدند و با پدران و پسران خود جنگيدند تا پايه هاى پيغمبرى اش را محكم سازند. و سرانجام، به بركت وجودش پيروز شدند.
005 04 و ياد كن از كسانى كه دل هاشان در گرو محبت او بود و در بازار مودت او به تجارتى دل بسته بودن كه زيان و كسادى در آن راه نداشت.
006 04 و چون به ريسمان دعوت او چنگ زدند، خاندان و قبيله شان از آنان دور شدند، و آنگاه كه در سايه ى او آرميدند خويشان و بستگان پيوند از ايشان بريدند.
007 04 اينك، خدايا، آنچه را آنان براى تو و در راه تو از دست نهادند، از چشم عنايت خود دور مدار و به خشنودى خود خشنودشان ساز؛ چون مردم را به پيروى از دين تو گرد آوردند و در فراخواندن مردم به سوي تو، با فرستاده ات هم آواز و همراه شدند.
008 04 و به آنان كه ديار خويش را رها كردند و از زندگى راحت جدا شدند و به سختى در افتادند، پاداش نيك عطا فرما. نيز آن گروه از ستم ديدگان را كه در راه يارى دين خود بر شمارشان افزوده اى چنان پاداشى ده.
009 04 خدايا، بهترين پاداش خود را به آن گروه رسان كه در نيكوكارى پيرو ياران محمد بودند؛ همانان كه مى گفتند: «اى پروردگار ما، ما را و برادران ما را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند، بيامرز»؛
010 04 گروهى كه رهرو ياران رسول شدند و در پى هدف ايشان به راه افتادند و مانند آنان زندگى كردند؛
011 04 هيچ ترديدى انديشه و بينش آنان را به بيراه نبرد، و هيچ شكى در دلشان پديد نيامد تا ايشان را در پيروى از آثار و نشانه هاى تابناك هدايت آن ياران باز دارد،
012 04 بلكه پشتيبان و ياور آنان اند؛ ايشان را پيروى مى كنند و به هدايتشان راه مى پويند؛ از جان و دل كردار و گفتارشان را مى پذيرند و به آنچه از ايشان رسيده است، بدگمان نيستند.
013 04 خدايا: بر تابعان و زنان و فرزندانشان و هر يك از ايشان كه از تو فرمانبرى كند، از امروز تا روز واپسين درود فرست،
014 04 درودى كه با آن ايشان را از نافرمانى خود باز دارى، و باغ هاى بهشت را به رويشان بگشايى، و از نيرنگ شيطان نگاهشان دارى، و در هر كار نيك كه از تو مدد خواهند، يارى شان كنى، و از حادثه هاى روز و شب، جز آنچه خيرشان در آن است، در امان دارى؛
015 04 درودى كه با آن اميد به خود را در دل ايشان پديد آوردى تا به آنچه نزد توست دل بدهند، و از آنچه در دست ديگر بندگان است، دل بردارند و به آن بدگمان نشوند.
016 04 چنان كنى كه تو را بخوانند و از تو بخواهند و از تو بيم داشته باشند، و به خوشى هاى زودگذر اين جهان بى علاقه سازى، و شوق كار كردن براى آن جهان، و آمادگى براى بعد از مرگ را در دلشان اندازى،
017 04 و سختى و اندوه روز جان كندن را بر آنان آسان كنى
018 04 و ايشان را از رويدادهاى وحشت زاى قيامت وآتش طاقت سوز دوزخ و بسيار ماندن در آن،به سلامت دارى،
019 04 و به جايگاه امن و آسايش پرهيزگاران رهسپار گردانى.
001 05
نيايش آن حضرت درباره ى خود و نزديكان
001 05 اى آن كه شگفتى هاى بزرگى تو را پايانى نيست، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از گمراهى در شناخت عظمت خود باز دار.
002 05 اى آن كه مدت فرمانروايى تو بى نهايت است، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از بند انتقام خود رهايى بخش.
003 05 اى آن كه گنجينه هاى رحمتت به آخر نرسد، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از رحمت خود بهره اى عطا فرما.
004 05 اى آن كه ديده همه از ديدنت فرو مانند، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را به آستان قرب خود نزديك نما.
005 05 اى آن كه در برابر بزرگى تو هر چيز بزرگ ديگرى ناچيز ايست، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را نزد خود گرامى دارد.
006 05 اى آن كه خبرهاى پنهان پيش تو آشكار است، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را نزد خود رسوا مكن.
007 05 خدايا، ما را به لطف بخشش خود، از بخشش بخشندگان بى نياز گردان، و با پيوند خويش ما را از هراس پيوند گسستن ديگران دور ساز، تا با وجود بخشش تو، از ديگران چشم بخشش نداشته باشيم، و با وجود احسان تو، از تنگ چشمى ايشان به هراس نياييم.
008 05 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و كارها را چنان تدبير كن كه به سود ما باشد، نه به زيان ما، و چنان مكر و ترفند نما كه به سود ما باشد، نه به زيان ما. ما را به پيروزى رسان و آن را از ما باز مستان.
009 05 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از خشم خود نگاه دار و در پناه خود بدار و به سوى خود راه نماى و از خود دور مفرماى؛ زيرا هر كس كه تو او را در پناه خود آرى، به سلامت ماند، و هر كس كه تو او را راه بنمايى، دانا شود، و هر كس كه تو را به خويش نزديك كنى، بهره مند گردد.
010 05 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از ناگوارى هاى سخت روزگار و گزند دام هاى شيطان و خشمناكى سلطان كفايت كن.
011 05 خدايا، توانگران از نيروى تو توانگرى دارند، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خود ما را توانگر ساز. بخشندگان از فراوانى بخشش تو مى بخشند، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خود به ما بخشش كن. هدايت يافتگان در پرتو نور تو هدايت مى يابند، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خود ما را هدايت فرما.
012 05 خدايا، هر كس كه تو ياورش باشى، يارى نكردن ديگران زيانش ندهد، و هر كس كه تو عطايش بخشى، تنگ چشمى ديگران از او نكاهد، و هر كس كه هدايتش به دست تو باشد، فريب گمراهان پاى او را نلغزاند.
013 05 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را به عزت خويش از گزند بندگانت در امان دار، و با بخشش خود، از غير خودت بى نياز گردان، و در پرتو هدايت خويش، ما را به راه حق انداز.
014 05 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و سلامت دل هاى ما را در يادكرد بزرگى خود قرار ده، و آسايش بدن هاى ما را در سپاسگزارى نعمت خويش، و گويايى زبان هاى ما را در وصف آنچه به ما داده اى.
015 05 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از كسانى قرار ده كه (مردم را) به سوى تو فرا مى خوانند، و آنان را به راه تو رهبرى مى كنند، و ما را از ويژه ترين بندگان ويژه ى درگاه خود گردان، اى مهربان ترين مهربانان.
001 06
نيايش آن حضرت در بامداد و شامگاه
001 06 ستايش براى خداست كه به نيروى خود شب و روز را پديد آورد،
002 06 و به نيروى خود ميان آن دو تفاوت نهاد،
003 06 و براى هر يك اندازه و زمانى حساب شده قرار داد.
004 06 از هر يك از آن دو مى كاهد و بر ديگرى مى افزايد، و آنگاه آنچه را كاسته، باز مى گرداند تا روزى بندگان و مايه ى پرورش ايشان كه مقدر شده، فراهم آيد.
005 06 پس شب را براى آنان بيافريد تا در آن از رنج و كوشش بياسايند، و آن را همچون پوششى گردانيد تا در آن به خواب راحت روند و با آن به آسايش و نيرو رسند و از لذت شبانگاهى برخوردار شوند.
006 06 و روز را براى آنان پديد آورد تا در روشنايى اش فضل و بخشش او را جست وجو و وسيله ى روزى جستن را فراهم نمايند و در زمين خدا به تكاپو درآيند تا از نعمت هاى اين جهان بهره مند شوند و سعادت آن جهان را دريابند.
007 06 و خداوند بدين وسيله، كارشان را سامان مى دهد و از كردارشان باخبر مى شود و مى نگرد كه در هنگامه هاى فرمانبردارى از او و به جا آوردن واجبات و فرمان هايش چگونه اند، تا بدكاران را كيفر بد رساند و نيكان را پاداش نيك دهد.
008 06 خدايا، ستايش براى توست كه پرده ى تاريك شب را به روشنايى صبحگاهان شكافتى و ما را از فروغ روز برخوردار كردى و جاهاى جستن روزى را نشانمان دادى و از آسيب پيشامدهاى ناگوار در امان داشتى.
009 06 ما و همه ى چيزها، جملگى، چون به خود آمديم، خويشتن را از آن تو ديديم: آسمان و زمين و آنچه در آن دو پراكنده ساختى، آرميده و جنبنده، ايستاده و رونده، و هر چه در هواست، و هر چه در زمين است.
010 06 خود را در پنجه ى قدرت تو يافتيم، همه از آن تو و در قلمرو فرمانروايى توايم. خواست و اراده تو ما را در بر گرفته، و هر چه مى كنيم، به فرمان تو و در سايه ى تدبير توست.
011 06 ما را هيچ كارى نيست جز آنچه تو فرموده اى، و هيچ بهره ى نيكى نداريم جز آنچه تو بخشيده اى.
012 06 اين روز، روزى نو و بر ما گواهى آماده است. اگر نيكى كنيم، ما را با ستايش بدرود گويد، و اگر بدى كنيم، با نكوهش از ما جدا گردد.
013 06 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و روزى مان كن كه به شايستگى با چنين روزى همراه گرديم، و مگذار از آن جدا شويم در حالى كه گناهى كوچك يا بزرگ از ما سر زده باشد.
014 06 و در اين روز، نيكى هاى فراوان به ما عطا فرما و ما را از گناهان به دور دار. بامداد و شامگاهش را براى ما از سپاس و ستايش و پاداش و ذخيره ى آن جهان و بخشش و نيكى آكنده ساز.
015 06 خدايا، رنج نوشتن كارهاى بد را از فرشتگان بزرگوارى كه كارهاى ما را مى نويسند، بردار، و كارنامه هاى ما را از نيكى ها پر ساز، و زشتكارى هايمان را وسيله ى بى آبرويى نزد فرشتگان قرار مده.
016 06 خدايا، در همه ى ساعات اين روز، از سوى بندگانت براى ما بهره اى نيك، و از سپاسگزارى نصيبى عنايت فرما، و از جمله ى فرشتگانت گواهى راستين بر ما بگمار.
017 06 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما از پيش رو و پشت سر، و از راست و چپ، و از همه سو، نگهبان باش، آن گونه كه از گناه در امان مانيم و به فرمانبردارى تو راه يابيم و اين همه، در راه محبت تو باشد.
018 06 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را در اين روز و شب و در همه روز، موفق گردان كه نيكى كنيم و از بدى بپرهيزيم و نعمت را سپاس گوييم، و پيرو سنت ها باشيم و بدعت ها را كنار نهيم، و به كارهاى پسنديده فرمان دهيم، و از ناپسندى ها باز داريم، و اسلام را پاسدارى كنيم، و در نكوهش باطل سخن گوييم و آن را كوچك شماريم، و حق را يارى دهيم و آن را گواهى بداريم، و گمراه را به راه آوريم، و ناتوان را مدد رسانيم، و ستم ديده را فريادرس باشيم.
019 06 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و اين روز را فرخنده ترين روزى قرار ده كه تا حال ديده ايم، و نيكوترين همدمى كه با وى بوده ايم، و بهترين وقتى كه در آن به سر برده ايم.
020 06 و ما را از پسنديده ترين بندگانى قرار ده كه شب و روز بر آنان گذشته است، و از سپاسگزارترينشان در برابر نعمت هايى كه عطا كرده اى، و از پايدارترين ايشان در عمل به آيين تو، و از خوددارترين آنان در برابر آنچه از آن دورشان داشته اى.
021 06 خدايا، تو را گواه مى گيرم، و گواهى تو ما را بس است. و آسمان و زمين تو را و فرشتگانت را كه در آن دو مسكن داده اى و همه ى آفريدگانت را در اين روز و اين ساعت و اين جايگاه گواه مى گيرم كه من شهادت مى دهم تو آن خدايى هستى كه جز او خدايى نيست، به پا دارنده ى عدالت، در داورى دادگر، بر بندگان مهربان، فرمانرواى جهان و دلسوز همه ى آفريدگار هستى.
022 06 شهادت مى دهم كه محمد بنده ى تو و فرستاده ى تو و برگزيده ى آفريدگان توست. رسالت خويش بدو سپردى و او به خوبى از عهده ى آن برآمد، و فرمانش دادى كه خيرخواهى امت كند، و او همان كرد.
023 06 خدايا، اينك بر محمد و خاندانش درود فرست، بيش از آنچه بر يكى از آفريدگان خود فرستاده اى، و از سوى ما بهترين چيزى را كه به يكى از بندگانت داده اى، به او عطا فرما، و برترين پاداشى را كه به پيامبران خود از سوى مردمشان ارزانى داشته اى، به او ارزانى كن.
024 06 بى گمان، اين تويى كه نعمت هاى سترگ مى بخشى و گناهان بزرگ را مى آمرزى، و تو از هر مهربانى مهربان ترى. پس بر محمد و خاندانش كه پاكان و پاكيزگان و نيكان برگزيده اند، درود فرست.
001 07
نيايش آن حضرت در كارهاى مهم
001 07 اى آن كه گره كارهاى فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مى شود، و اى آن كه سختى دشوارى ها با تو آسان مى گردد، و اى آن كه راه گريز به سوى رهايى و آسودگى را از تو بايد خواست.
002 07 سختى ها به قدرت تو به نرمى گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمان الهى به نيرو تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده ى تو موجود شوند،
003 07 و خواست تو را، بى آن كه بگويى، فرمان برند، و از آنچه خواست تو نيست، بى آن كه بگويى، رو بگردانند.
004 07 تويى آن كه در كارهاى مهم بخوانندش، و در ناگوارى ها بدو پناه برند. هيچ بلايى از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانى، و هيچ اندوهى برطرف نشود مگر تو آن را از دل برانى.
005 07 اى پروردگار من،اينك بلايى بر سرم فرود آمده كه سنگينى اش مرا به زانو درآورده است، و به دردى گرفتار آمده ام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
006 07 اين همه را تو به نيروى خويش بر من وارد آورده اى و به سوى من روان كرده اى.
007 07 آنچه تو بر من وارد آورده اى، هيچ كس باز نبرد، و آنچه تو به سوى من روان كرده اى، هيچ كس برنگرداند. درى را كه تو بسته باشى، كس نگشايد، و درى را كه تو گشوده باشى، كس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كنى، هيچ كس آسان نكند، و آن كس كه تو خوار گردانى، كسى مدد نرساند.
008 07 پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اى پروردگار من، به احسان خويش در آسايش به روى من بگشا، و به نيروى خود، سختى اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده ام، به نيكى بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته ام، شيرينى استجابت بچشان، و از پيش خود، رحمت و گشايشى دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتارى را پيش پايم نه.
009 07 و مرا به سبب گرفتارى، از انجام دادن واجبات و پيروى آيين خود باز مدار.
010 07 اى پروردگار من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بى طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالى است كه تنها تو مى توانى آن اندوه را از ميان بردارى و آنچه را بدان گرفتار آمده ام دور كنى. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته ى آن نباشم، اى صاحب عرش بزرگ.
001 08 نيايش آن حضرت در پناه جستن به خدا از شر بدى ها
001 08 خدايا، پناه مى برم به تو از شور آزمندى، و تندى خشم، و چيرگى حسد، و كم طاقتى و ناخرسندى از روزى مقدر، و تندخويى و زياده روى در لذت جويى، و پافشارى بر باطل.
002 08 و پيروى هواى نفس، و سرپيچى از راه راست، و فرو رفتن در خواب غفلت، و كوشش بيش از نياز، و برگزيدن باطل به جاى حق، و پافشارى بر گناه، و كوچك نمايى خطا و بزرگ نمايى طاعت.
003 08 پناه مى برم به تو از به خود نازيدن توانگران و خوار شمردن درويشان و بدرفتارى با زيردستان و ناسپاسى در حق آن كسى كه به ما نيكى كرده است.
004 08 خدايا، به تو پناه مى برم از يارى كردن ستمگر و خوار داشتن ستم ديده و درخواست چيزى كه حق ما نيست و ندانسته سخن گفتن.
005 08 و به تو پناه مى برم از اين كه در حال خيال فريب كسى را بپروريم و شيفته ى كردار خود شويم و آرزوهاى دور و دراز كنيم.
006 08 به تو پناه مى بريم از بدسرشتى و ناچيز شمردن گناهان كوچك و اين كه شيطان بر ما چيره شود، يا روزگار ما را بيچاره و تيره روز گرداند و يا پادشاهى بر ما ستم ورزد.
007 08 به تو پناه مى بريم از اسراف كردن و نيافتن روزى به مقدار نياز.
008 08 به تو پناه مى بريم از سرزنش دشمنان، و نيازمندى به همانند خود، و زندگى در سختى، و مردن بى توشه ى آخرت.
009 08 به تو پناه مى بريم از بزرگ ترين حسرت، و سنگين ترين ناگوارى و بدترين تيره بختى، و بدسرانجامى، و نااميدى از پاداش نيك، و فرود آمدن عذاب.
010 08 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به رحمت خود، من و همه ى مردان و زنان با ايمان را از آنچه گفته شد، در امان دار، اى مهربان ترين مهربانان.
001 09 نيايش آن حضرت در اشتياق به آمرزش
001 09 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را به سوى توبه اى كه پسند توست برگردان، و از پافشارى بر آنچه نمى پسندى به دور دار.
002 09 خدايا، آن جا كه به ناچار يا دين ما كاستى مى گيرد يا دنياى ما، كاستى را در آن قرار ده كه زودگذر است، و بازگشت ما را به سوى آن كه پايدارتر است.
003 09 و هرگاه آهنگ دو كار كرده باشيم كه يكى خشنودى تو را به همراه دارد و ديگرى به خشمت مى آورد، ما را به آن كار كه خشنودى تو در آن است گرايش ده، و نيروى ما را در انجام دادن آنچه سبب خشم توست، ناتوان گردان.
004 09 و در اين كارها، نفس هاى ما را به اختيارمان وامگذار؛ زيرا نفس، اگر توفيق تو نباشد، باطل را بر مى گزيند، و اگر رحمت تو او را در نيابد، به بدى فرمان مى دهد.
005 09 خدايا، تو ما را از ناتوانى آفريده اى و بنياد ما را بر سستى نهاده اى، و از آبى پست و بى مقدار، هستى ما را آغاز كرده اى. اينك ما را هيچ جنبشى نيست مگر به نيروى تو، و هيچ نيرويى نيست مگر به يارى كردن تو.
006 09 پس ما را به توفيق خود مدد فرما، و به راه راست خود استوارى ده، و چشم دل هاى ما را از ديدن آنچه دوست نمى دارى كور گردان، و چنان كن كه نافرمانى تو به هيچ يك از جوارح ما راه نيابد.
007 09 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه رازهاى دل ما و جنبش هاى اندام ما و نگريستن هاى چشم ما و گفتارهاى زبان ما وسيله ى دريافت ثواب تو باشند. تا هيچ كار نيكى كه شايسته ى پاداش توست، از دست ما نرود، و هيچ كارى زشتى كه عقوبت تو را در پى دارد، روى دست ما نماند.
001 10 نيايش آن حضرت در پناه بردن به خداى تعالى
001 10 خدايا، اگر اراده كنى كه ما را بيامرزى، اين آمرزش نتيجه ى فضل توست، و اگر خواست تو كيفر دادن ما باشد، اين كيفر هم از عدالت توست.
002 10 بر ما منت گذار و در كار بخشش خود سخت مگير. از گناهان درگذر و ما را از عذاب خود رهايى ده كه ما را طاقت عدل تو نيست، و بى بخشايش تو هيچ يك از ما را اميد نجات نباشد.
003 10 اى بى نياز بى نيازان، اينك ما بندگان تو در پيشگاه توايم، و من از همه به تو محتاج ترم. پس به توانگرى خويش، تهى دستى ما را چاره اى ساز و احسان خويش را از ما دريغ مدار آن گونه كه نوميد گرديم؛ كه اگر چنين كنى، آن كس كه از تو نيكبختى خواسته، بدبخت شود، و آن كس كه از احسان تو چشم بخشش داشته، تهى دست ماند.
004 10 با چنين حال نوميدى، پيش چه كسى رويم و روى نياز به كدامين درگاه بريم؟ خدايا، تو منزهى و ما آن بيچارگانيم كه برآوردن خواست ايشان را واجب كرده اى، و آن رنج ديدگانيم كه برداشتن رنج ايشان را وعده فرموده اى.
005 10 خواست تو را سزاوارتر، و بزرگى تو را شايسته تر آن است كه بر خواستار رحمت خود، رحمت آورى، و آن كس كه از تو يارى طلبد، فريادرس باشى. پس بر زارى و نياز ما رحمت آور، و اكنون كه خويشتن را بر آستان تو افكنده ايم، بى نيازمان فرما.
006 10 خدايا، آن دم كه از شيطان فرمانبرى كرديم و از تو نافرمانى، شيطان به شادى پرداخت. پس بر محمد و خاندانش درود فرست، و اينك كه ما او را براى خاطر تو رها كرده ايم و به سوى تو آمده ايم، ديگر به گناه كردن ما شادش مكن.
001 11 نيايش آن حضرت در طلب فرجام نيك
001 11 اى آن كه ياد تو يادآورانت را بزرگى دهد، و اى آن كه سپاس تو سپاسگزارانت را رستگار كند، و اى آن كه فرمانبردارى تو فرمانبردارانت را رهايى بخشد، بر محمد و خاندانش درود فرست ؛ و با ياد خود، دل هاى ما را از هر ياد ديگرى بپرداز؛ و با سپاس خود، زبان هاى ما را از هر سپاس ديگر، و با فرمانبردارى خود، اعضاى ما را از فرمانبردارى ديگران باز دار.
002 11 اگر براى ما فراغتى مقدر كرده اى، آن را فراغتى بى گزند و سالم قرار ده كه وبال نياورد و دل هايمان را نميراند، تا فرشتگانى كه گناهان ما را مى نويسند، با كارنامه اى سفيد و تهى از تيرگى هاى گناه از پيش ما به سوى تو برگردند، و فرشتگانى كه كارهاى نيك ما را مى نويسند، شادمان از آنچه در كارنامه ى ما نوشته اند، پيش تو آيند.
003 11 چون روزهاى زندگى ما سپرى شود و مدت عمر ما به سر آيد و فراخوان تو ما را فراخواند- همان كه از اجابت آن چاره و گريزى نيست- بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كنم كه آنچه فرشتگان نويسنده براى ما رقم مى زنند، به توبه اى مقبول خاتمه يابد، تا پس از آن ما را به سبب گناهى كه كرده ايم و نافرمانى اى كه بدان آلوده گشته ايم، باز ندارى،
004 11 و در آن روز كه از رازهاى پنهان بندگانت پرده بر مى دارى، پيش چشم همگان، پرده از گناهان ما برندارى.
005 11 تنها تويى كه با هر كس تو را بخواند، مهر مى ورزى، و به هر كس كه تو را ندا دهد، جواب مى گويى.
001 12 نيايش آن حضرت در اعتراف به گناه
001 12 خدايا، سه چيز مرا باز مى دارد از اين كه خواسته ى خود را با تو در ميان گذارم، و يك چيز مرا بر آن وامى دارد.
002 12 فرمانى كه داده اى و من در عمل به آن كندى كرده ام، كارى كه مرا از آن بازداشته اى و من به انجام دادن آن شتاب ورزيده ام، نعمتى كه به من ارزانى داشته اى و من در سپاس آن كوتاهى نموده ام، سه چيزى هستند كه مرا باز مى دارند.
003 12 اما بخشش و نيكى بسيار تو به كسى كه روى به درگاهت آورد و با خوش بينى به سوى تو آيد، مرا به گفتن خواسته ام بر مى انگيزد؛ چرا كه هر احسان تو بخشش بسيار است، و هر نعمت تو نعمتى بى سابقه.
004 12 اينك اى معبود من، اين منم كه بر درگاه عزت تو همچون بنده اى فرمانبردار و خوار ايستاده ام، و همچون بينوايى عيالوار، شرمسارانه دست خواهش دراز كرده ام.
005 12 اعتراف مى كنم كه در هنگام احسان تو جز خوددارى از نافرمانى تو كارى نكرده ام، حال آن كه هيچ گاه از نعمت هاى تو بى بهره نبوده ام.
006 12 اى معبود من، آيا اقرارم به كارهاى ناپسند در پيشگاه تو، مرا سود مى دهد؟ و اعترافم به زشتكارى ها مرا از عذاب تو نجات مى بخشد؟ يا در همين حال كه هستم خشم خود را بر من واجب كرده اى، و هم اكنون كه تو را مى خوانم غضب خود را دامنگيرم ساخته اى؟
007 12 اى خداوند پاك، از تو نااميد نخواهم شد، زيرا در بازگشت به سوى خود را به رويم گشوده اى. پس به درگاهت مى نالم، چونان بنده اى ذليل كه بر خود ستم كرده و حرمت پروردگار خود را شكسته است؛
008 12 همان كه گناهانش فزونى يافته و روزگار عمرش سپرى شده و چندان كه مى نگرد، زمان كار كردنش به سر آمده و زندگى اش رو به پايان نهاده است، و به يقين مى داند كه پناهى جز تو ندارد و از عذاب تو گريختن نتواند. پس با توبه روى به درگاهت آورده و آن را براى تو خالص گردانيده و با دلى پاك و پاكيزه در پيشگاهت ايستاده و با صدايى آرام و درگرگون تو را مى خواند.
009 12 از فروتنى بسيار و سر به زير افكندن در پيشگاه تو قامتش خم گرديده و ترس از تو پاهايش را به لرزه درآورده و گونه هايش خيس اشك است، و در اين حال، تو را مى خواند كه: اى مهربان ترين مهربانان، و اى مهربان ترين كسى كه رحمت خواهان سوى تو آيند و جويندگان آمرزش پيرامون تو گردش كنند. اى آن كه بخشش تو از انتقامت بيش تر، و خشنودى تو از خشمت افزون تر است.
010 12 اى آن كه به نيكى از گناه خلق در مى گذرى تا ستايش تو كنند. اى آن كه بندگانت را به پذيرش توبه عادت داده اى و با توبه تبهكارانشان را به راه آورده اى. اى آن كه به اندك كار نيك ايشان خرسند شوى و آن كار كم را پاداش بسيار دهى. اى آن كه اجابت دعاى بندگان را ضامن شده اى و با فضل و بخشش خود، به آنان پاداش نيك وعده فرموده اى.
011 12 من آن گهنكارترين گنهكارانى نيستم كه آمرزيده اى؛ من از نكوهيده ترين كسانى نيستم كه از تو پوزش خواسته اند و پذيرفته اى؛ و از ستمكارترين ستمكارانى نيستم كه رو به سوى تو آورده اند و تو نيز (با رحمت خود) به ايشان رو كرده اى.
012 12 من اينك به سوى تو بر مى گردم؛ همچون كسى كه از گذشته ى خود سخت پشيمان است و از بار گران معصيتى كه بر دوش دارد، هراسان است، و از آنچه گرفتار آن شده، شرمسار و دل نگران است.
013 12 مى داند كه آمرزش گناهان بزرگ، پيش تو كار سختى نيست، و در گذشتن از خطاهاى سنگين بر تو دشوار نباشد، و بردبارى در برابر تباهكارى آشكار ما تو را به زحمت نيندازد، و محبوب ترين بندگان تو آن كسى است كه در برابر تو سركشى نكند و از پافشارى بر گناه بپرهيزد و پيوسته از تو آمرزش خواهد.
014 12 خدايا من از گردن كشى در برابر تو بيزارى مى جويم و از پافشارى بر گناه به تو پناه مى برم و از هر كوتاهى كه كرده ام آمرزش مى طلبم و بر آن كار كه در آن فرو مانم از تو يارى مى خواهم.
015 12 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و گناه آنچه را بر من واجب كرده اى، بر من ببخشاى، و مرا از كيفرى كه سزاوار آنم، برهان، و از آنچه گناهكاران را به وحشت اندازد، آسوده بدار؛ زيرا تو بر چشم پوشى از گناه توانايى، و تنها به تو اميد خطاپوشى هست، و همگان تو را به وصف آمرزش مى شناسند. خواسته ى خويش را تنها از تو مى خواهم كه گناهم را جز تو آمرزنده اى نيست. هرگز هرگز!
016 12 من بر خويشتن جز از عذاب تو نمى ترسم، كه تنها از تو بايد بيم داشت و تنها از تو بايد آمرزش خواست. بر محمد و خاندانش درود فرست و نيازم را برآور و خواسته ام را برسان و گناهم را ببخشاى و مرا از ترس در امان دار، كه تو بر هر كارى توانايى و اين همه بر تو آسان است. چنين باد اى پروردگار هستى ها.
001 13
نيايش آن حضرت در نيازخواهى
001 13 خدايا، اى سرانجام نيك هر نيازخواهى.
002 13 اى آن كه توفيق رسيدن به خواسته ها از توست.
003 13 اى آن كه در برابر نعمت هايت عوض نمى خواهى.
004 13 اى آن كه زلال بخشش خود را به منت نهادن نمى آلايى.
005 13 اى آن كه تنها به تو بى نيازى توان جست و از تو بى نياز نتوان بود.
006 13 اى آن كه همگان به تو روى مى آورند و از تو روى برنمى تابند.
007 13 اى آن كه خواسته هاى بسيار، گنجينه هاى نعمتت را تهى نمى گرداند.
008 13 اى آن كه هيچ دستاويزى قانون حكمتت را دگرگون نمى سازد.
009 13 اى آن كه رشته ى نياز نيازمندان از تو بريده نمى شود.
010 13 اى آن كه بسيارى دعاى خواهندگان تو را نمى رنجاند.
011 13 خود را به بى نيازى از آفريدگانت ستوده اى، و تو سزاوار اين بى نيازى هستى،
012 13 و آفريدگان را نيازمند خويش خوانده اى و آنان را سزاست كه نيازمند تو باشند.
013 13 هر كس كه سامان كار خويش را از تو بخواهد، و بخواهد كه تو او را بى نياز گردانى، خواسته ى خود را در آن جا كه بايد، جست و جو كرده و از راهى درست به يافتن آن برآمده است.
014 13 و هر كس كه حاجت خود نزد يكى از بندگان تو برد و او را سبب كاميابى خويش پندارد، خود را در معرض نااميدى گذاشته است و مى سزد كه از نعمت تو بهره اى نبرد.
015 13 خدايا، مرا از تو خواسته اى است كه خود از برآوردن آن ناتوانم و چاره جويى آن نتوانم، و نفسم مرا وسوسه مى كند كه برآوردن آن خواسته را از كسى خواهم كه او، خود، نياز از تو خواهد و در خواسته اش از تو بى نياز نباشد؛ و اين، خود لغزشى بود از لغزش هاى خطاكاران، و زمين خوردنى چون زمين خوردن گنهكاران.
016 13 آنگاه به هشدار تو از خواب بى خبرى به خود آمدم، و به توفيق تو، پس از لغزش برخاستم، و چون به راهم آورده اى، ديگر زمين نخوردم و بازگرديدم.
017 13 و گفتم: پاك و منزه است پروردگار من؛ چگونه مى شود نيازمندى از نيازمندى چون خود حاجت بخواهد و تهى دستى نيازخواه تهى دستى گردد؟
018 13 پس اى معبود من، با اشتياق تمام به سويت آمدم، و با اعتماد، دست اميد به دامان تو زدم،
019 13 و دانستم كه كوه خواسته هاى من، پيش توانگرى تو، كوچك است، و انبوه چشمداشت من از تو، در برابر رحمتهاى تو اندك؛ گنجايش لطف تو بيش از نياز خواهندگان است، و دست بخشش تو بالاتر از همه ى دستان.
020 13 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به لطف خود با من آن كن كه بخشش بسيار تو را سزاوار است، و به عدل خود با من آن مكن كه مرا شايسته است. من نخستين كسى نيستم كه به تو روى آورد و تو او را نعمت دادى، حال آن كه سزاوار رانده شدن بود، و نخستين كسى نيستم كه دست خواهش به سويت دراز كرد و تو خواسته اش را برآوردى، حال آن كه سزاوار نااميدى بود.
021 13 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و دعاى مرا اجابت كن و ندايم را پاسخ گو و بر زارى هاى من رحمت آور و آواز مرا بشنو.
022 13 مرا از خودت نااميد مساز، و رشته ى پيوند من با خودت را مگسل، و در اين نياز كه اكنون از تو مى خواهم، و هر نياز ديگر، مرا به ديگران حواله مكن.
023 13 و پيش از آن كه از اينجا برخيزم، خود، برآوردن خواسته ام را بر عهده بگير، و با آسان كردن سختى ها بر من، نيازم را برآورده ساز و مرا به خواسته ام برسان، و در هر كار، آنچه خير من در آن است، برايم مقدر فرما.
024 13 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى پيوسته و بالنده؛ بى گسست و بى پايان؛ و اين درود را يارى رسان من و وسيله ى برآمدن حاجتم گردان، كه تو كارگشاى نيكو خصالى.
025 13 اى پروردگار من، خواهشم از تو اين است كه... (خواسته ى خود را به ياد مى آورى و به سجده مى روى و مى گويى:) بخشش بسيار تو خاطرم را آسود و احسانت مرا به سوى تو راه نمود. پس تو را به خودت و به محمد و خاندانش- كه درود تو بر آنان باد- سوگند مى دهم و از تو مى خواهم كه مرا دست تهى و نااميد برنگردانى.
001 14
نيايش آن حضرت درباره ى ستم هايى كه بر او مى رفته است.
001 14 اى آن كه از رنج مردم جفاديده آگاهى
002 14 اى آن كه براى دانستن حال و روز ايشان، به گواهى گواهان نياز ندارى.
003 14 اى آن كه مددكارى ات به ستم ديدگان نزديك،
004 14 و از ستمگران دور است.
005 14 معبود من، تو مى دانى كه از فلانى فرزند فلان، چه بدى ها به من رسيده كه تو خود همگان را از آنها باز داشته اى، و چه بى حرمتى ها نصيبم شده كه تو خود از آنها نهى فرموده اى. اين همه، از روى سركشى است، به خاطر نعمتى كه عطايش كرده اى، و از سر بى اعتنايى و بى پروايى در برابر كيفرى كه آن را به تأخير انداخته اى.
006 14 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به نيروى خويش آن را كه بر من ستم كند و با من دشمنى ورزد؛ از ستم باز دار، و به قدرت خود، سرسختى اش را درهم شكن، و او را به گرفتارى هايش سرگرم ساز، و پيش دشمنانش ناتوان گردان.
007 14 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مگذار كه او بر من ستم روا دارد، و مرا در برابر او به نيكى يارى فرما، و از پرداختن به كارهايى چون كارهاى او و درافتادن به حال و روزى كه او دارد، نگاه دار.
008 14 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و هم اينك مرا بر دشمنم چنان ياورى كن كه با آن طوفان خشم من فرو نشيند و كار انتقام من از او تمام شود.
009 14 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به جاى آن ستم كه او بر من كرده، بخشايش خود را نصيب من فرما، و به جاى بدرفتارى هايش، بر من رحمت آور، كه هر ناخوشايندى در برابر خشم تو ناچيز است، و هر مصيبتى در برابر غضب تو آسان.
010 14 خدايا، همچنانكه ستم ديدگى را در چشم من بد آراسته اى، مرا از ستمگرى نيز رويگردان كن.
011 14 خدايا، جز در پيشگاه تو دادخواهى نمى كنم، و از هيچ داورى جز تو يارى نمى خواهم؛ هرگز! پس بر محمد و خاندانش درود فرست و دعايم را به اجابت رسان و دادخواهى ام را به دگرگون شدن حال من پايان ده.
012 14 خدايا، مرا به نااميدى از دادگرى خويش ميازماى، و آن كه را بر من ستم روا مى دارد، به ايمن شدن از كيفر خود امتحان كن، تا در ستمگرى بر من پاى فشارد و به زور حقم را باز ستاند. به زودى آنچه را به ستمكاران وعده داده اى، براى او پيش آور، و آن مژده ى اجابت كه به درماندگان داده اى، درباره ى من به انجام برسان.
013 14 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه قبول آنچه بر من مقدر كرده اى، چه مرا سود دهد و چه زيان، برايم آسان باشد، و مرا به آنچه از من گرفته اى يا به من داده اى، خشنود گردان، و به راست ترين راه، هدايت فرما، و به درست ترين كارها وادار.
014 14 خدايا، اگر خير مرا در آن مى بينى كه گرفتن حق من و انتقام من از كسى كه بر من ستم روا داشته است- تا روز جدايى حق از باطل و روز گرد آمدن مدعيان حق- به تأخير افتد، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا با نيت درست و شكيبايى پيوسته يارى فرما،
015 14 و مرا از خواهش هاى نكوهيده و نابردبارى آزمندان در امان دار، و آن پاداش نيك را كه براى من اندوخته اى و آن كيفر و عقاب را كه براى دشمن من آماده كرده اى، در دلم نمايان كن، و آن را براى من دستاويزى قرار ده تا به مدد آن، به آنچه برايم مقدر كرده اى، خرسند شوم، و به آنچه برايم برگزيده اى، اطمينان يابم.
016 14 چنين باد، اى پروردگار هستى ها، كه تنها تو داراى بخشش بزرگ هستى و تنها تو بر هر كار توانايى.
001 15
نيايش آن حضرت هنگام بيمارى
001 15 خدايا، ستايش براى توست به خاطر آن تندرستى كه همچنان از آن برخوردارم، و ستايش براى توست بر اين بيمارى كه در تنم پديد آوردى.
002 15 اى معبود من، نمى دانم كدام يك از اين دو حالت به شكرگزارى سزاوارتر است و ستايش در كدام يك از اين دو هنگامه شايسته تر،
003 15 آيا هنگام تندرستى كه روزى هاى پاكيزه ى خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب خشنودى و بخشش خود به نشاط آورده بودى و به فرمانبردارى خود توفيق مى دادى و نيرو مى بخشيدى،
004 15 يا هنگام بيمارى كه مرا به آن آزمودى و آن را همچون نعمتى به من ارزانى كردى تا بار سنگين گناه را بر پشت من سبك گردانى و مرا از آلودگى هاى نافرمانى پاكيزه سازى و هشدارم دهى كه توبه كنم و به يادم آورى كه قدر نعمت پيشين را بدانم و زنگار گناه را از دلم بزدايم؟
005 15 و در اين ميان، چه بسيار كارهاى پسنديده را كه فرشتگان در كارنامه ى من بر قلبم آوردند، بى آن كه دلى در آن انديشه كند و زبانى بدان سخن گويد و اندامى با آن به رنج افتد، بلكه هر چه بود، از فضل و بخشش و احسان تو بود در حق من.
006 15 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و آنچه را كه خود براى من مى پسندى، در چشم دلم آراسته گردان، و آنچه را كه خود بر سرم مى آورى، بر من آسان ساز. مرا از پليدى گناهان پيشين پاكيزه كن، و از گزند آنچه كرده ام، دور فرما. شيرينى تن درستى را در من پديد آور و گوارايى سلامت را به من بچشان، و چنان كن كه چون از اين بيمارى به در روم، خود را به آمرزشت رسانم و بهبود حالم با گذشت تو از گناهانم پيوند خورد، و چون از چنبر اندوه رهايى يابم، در گستره ى رحمتت پاى نهم و تن درستى ام با گشايش و آسايش از سوى تو همراه شود.
007 15 تنها تويى كه بى مزد و منت احسان مى كنى، و بى شايستگى ما، نعمت مى دهى. بسيار بخشنده و احسان كننده اى، و داراى بزرگى و بزرگوارى هستى.
001 16
نيايش آن حضرت در آمرزش خواهى
001 16 خدايا، اى آن كه گناهكاران از رحمت تو يارى خواهند.
002 16 اى آن كه درماندگان به يادكرد احسان تو امان جويند.
003 16 اى آن كه خطاپيشگان از بيم تو با فرياد بگريند.
004 16 اى مونس مردم گريزان دور از ديار. اى غمگسار غم زدگان و شكسته دلان. اى فريادرس بى كسان بى ياور. اى ياور نيازمندان رانده شده.
005 16 تويى كه رحمت و دانشت در همه جا فراگير است.
006 16 تويى كه هر آفريده را از نعمت خود بهره مند كرده اى.
007 16 تويى كه بيش از آنچه كيفر مى دهى، در مى گذرى.
008 16 تويى كه پيش از به خشم آمدن، مهر مى ورزى.
009 16 تويى كه افزون بر آنچه باز مى دارى، مى بخشى.
010 16 تويى كه آفريدگان همه از رحمتت گشايش مى يابند.
011 16 تويى كه چون كسى را نعمتى ببخشى، پاداشى از او نخواهى.
012 16 تويى كه در كيفر دادن سركشان، اندازه نگه مى دارى.
013 16 و من، اى معبود من، بنده ى تو هستم كه به دعا فرمانش داده اى؛ پس مى گويد: لبيك و سعديك. اينك اين منم، اى پروردگار من، افتاده بر درگاه تو.
014 16 اين منم كه بار گناهان بر پشتم سنگينى مى كند. اين منم كه عمرم را در گناه به سر آوردم. اين منم كه از روى نادانى نافرمانى ات كردم؛ حال آن كه اين گستاخى در حق تو روا نبود.
015 16 اى معبود من، آيا بر كسى كه مى خواندت رحمت مى آورى تا من در خواندن تو سخت بكوشم؟ آيا آن كسى را كه به درگاهت زار مى گريد مى آمرزى تا من نيز اكنون به گريه آغازم؟ آيا از كسى كه به خوارى چهره بر خاك درت مى سايد در مى گذرى؟ آيا كسى را كه از بينوائى خود پيش تو گله مى كند و تنها به تو اميد بسته است، بى نياز مى سازى؟
016 16 اى خداى من، آن را كه جز تو بخشنده اى نمى يابد، نوميد مگردان، و آن را كه جز از تو، از هيچ كس ديگر بى نيازى نخواهد، وامگذار.
017 16 اى خداى من، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و از من روى مگردان كه من رو به سوى تو آورده ام، و از رحمت خود بى نصيبم مكن كه دل به اميد تو بسته ام، و دست رد بر سينه ام مزن كه بر درگهت به خدمت ايستاده ام؛
018 16 تويى كه خود را به رحمت ستوده اى، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بر من رحمت آور. و تويى كه خود را بخشنده ناميده اى، پس گناهم را ببخشاى.
019 16 اى معبود من، مى بينى كه چگونه از ترس تو اشكم روان است و قلبم از بيم تو پريشان، و اندامم از شكوه تو لرزان.
020 16 و اين همه، براى آن است كه من از كردار بد خود شرمنده ام، و از بس به درگاه تو ناليده ام، صدايم بند آمده، زبانم يارى نمى كند كه با تو به راز و نياز سخن گويم.
021 16 پس، اى معبود من، ستايش براى توست. چه بسار عيب ها كه از من پوشيده اى و رسوايم نكرده اى، و چه بسيار گناهان مرا كه نهان داشته اى و بدانها شهرتم نداده اى، و چه بسيار آلودگى ها كه بدانها آلوده گشته ام و تو از آنها پرده برنگرفته اى و نشان بدنامى بر گردنم نيفكنده اى و زشتى هاى آن آلودگى ها را بر همسايگان عيب جوى من و رشكبران نعمتى كه به من داده اى، آشكار نساخته اى.
022 16 آنگاه، اين همه، مرا از ادامه ى آن كارهاى ناپسند كه خود مى دانى باز نداشت.
023 16 حال اى معبود من، چه كسى به رستگارى خويش از من نادان تر، و به نصيب خود از من غافل تر، و به سامان بخشى نفس اماره از من بى اعتناتر است كه آن روزى ارزانى شده ات را خرج گناهى مى كنم كه مرا از آن برحذر داشته اى؟ و چه كسى بيش از من در گرداب باطل غوطه ور و به زشتكارى گراينده تر است كه چون بر سر دو راهى دعوت تو و فراخوان شيطان مى ايستم، با ديده ى باز و آگاهانه در پى دعوت شيطان مى روم، بى آن كه دشمنى او با خودم را فراموش كرده باشم؟
024 16 و در هر حال، يقين دارم كه سرانجام دعوت تو بهشت است، و فرجام دعوت او دوزخ.
025 16 پاك و منزهى تو. چه شگفت آور است كه من به زيان خود گواهى مى دهم و كارهاى نهان خود را بر مى شمارم.
026 16 و شگفت آورتر از اين، بردبارى توست درباره ى من، و درنگ توست در زود عقاب كردن من؛ و اين، نه از آن روست كه من پيش تو آبرو و عزتى دارم، بلكه تنها مداراى توست با من و فزون بخشى تو بر من، تا از آن نافرمانى كه تو را به خشم آورد، پيشگيرى كنم، و از آن گناهان كه فرسوده ام سازد، دست بردارم؛ و هم از آن روست كه تو بخشودن گناه مرا از عقوبت كردنم به سبب آن، دوست تر دارى.
027 16 اى معبود من، گناهم بيش تر، و آنچه از من بر جاى مانده زشت تر، و كردارم بدتر است. در گرايش به باطل بى باك ترم، و در فرمانبردارى از تو بيدارى ام ناچيزتر است، و در برابر هشدارهاى تو آگاهى و مراقبتم كم تر؛ چنانكه در شمارش كاستى هاى خويش در مى مانم و از يادآورى گناهان خود ناتوانم.
028 16 بدين كلمات، خويشتن را سرزنش مى كنم؛ زيرا به مهربانى تو كه سامان كار گنهكاران بسته بدان است، اميدوارم، و به رحمت تو كه وسيله ى آزاد كردن خطاپيشگان است، دل بسته ام.
029 16 خدايا، اين گردن من است كه گناهان آن را در حلقه ى بندگى درآورده اند؛ پس، بر محمد و خاندانش درود فرست و با بخشايش خود رهايش گردان. و اين پشت من است كه زير بار خطاها دو تا گرديده؛ پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به فضل خود از بار خطاهايم بكاه.
030 16 اى معبود من، اگر چندان بگريم كه مژگانم فرو ريزد، و چندان زارى كنم كه صدايم بگيرد، و چندان بر درگاهت بايستم كه پاهايم آماس كند، و چندان پيش تو كمر خم كنم كه استخوان هاى پشتم به درآيد، و چندان به سجده روم كه چشمانم از چشمخانه بيرون شود، و در همه ى عمر جز خاك زمين نخورم، و پيوسته تا واپسين روز آب خاكستر نوشم، و در اين ميان، چندان نام تو بر زبان آورم كه از گفتن بازمانم و آنگاه از شرم تو چشم به آسمان برندارم، باز هم سزاوار آن نخواهم بود كه حتى يك گناه از گناهانم را بيامرزى.
031 16 اگر آنگاه كه شايسته ى آمرزش تو شوم، مرا بيامرزى، و آنگاه كه سزاوار بخشايش تو گردم، ببخشايى، همانا اين آمرزش و بخشايش نه از آن روست كه من در خور آنم؛ زيرا سزاى من، آنگاه كه نافرمانى تو كردم، آتش بود. پس اگر عذابم كنى، بر من ستم نورزيده اى.
032 16 معبود من، اكنون كه بر گناهم پرده افكنده اى و رسوايم نساخته اى و به كرم خود با من مدارا نموده اى و در كيفر كردنم شتاب نكرده اى و به لطف خود با من بردبار بوده اى و نعمت خود را دگرگون و زلال احسان خويش را تيره نگردانده اى، بر زارى هاى دراز و بيچارگى هاى سخت و بدحالى هاى من رحمت آور.
033 16 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از گناهان در امان دار، و به فرمانبردارى خود وادار، و توفيقم ده كه به نيكى از بيراهه ى معصيت به راه طاعت بازگردم. با آب توبه پاك ساز و يارى ام ده كه گناه نكنم، و به تندرستى حال و روزم را بهتر كنم، و شيرينى آمرزشت را به من بچشان، و مرا آزاد كرده ى بخشايش و رحمت خود گردان، و از خشم خود براى من امان نامه اى بنويس، و از مژده ى اين نعمت ها در اين جهان، پيش از رفتن به آن جهان، شادمانم ساز؛ مژده اى كه آن را بشناسم؛ و براى من در آن نشانه اى بگذار كه به آن آگاه شوم.
034 16 اين خواسته ها، بيش از تو توان تو نباشد، و با وجود قدرت و بردبارى ات، بر تو دشوار نيايد، و با آن بخشش هاى بزرگ كه آيات قرآنت دليل بر آنهاست، تو را به سختى نيندازد، كه تو هر چه خواهى، همان كنى، و هر چه اراده كنى، به همان فرمان دهى. و تو بر هر كارى توانايى.
001 17
نيايش آن حضرت در نفرين بر شيطان
001 17 خدايا، پناه مى برم به تو از وسوسه هاى شيطان رانده شده و فتنه ها و فتنه انگيزى هاى او و تكيه كردن بر آنچه در دل ها مى افكند و نويدها و فريب هاى او و افتادن به دام هاى او.
002 17 و طمع ورزيدن او در اين كه ما را از جاده ى طاعت تو باز مى گرداند و به نافرمانى تو خوارمان سازد. پناه مى بريم به تو كه آنچه را شيطان در چشم ما مى آرايد زيبا ببينيم و آنچه را زشت جلوه مى دهد گران پنداريم.
003 17 خدايا، به نيروى عبادت خود، او را از گرد ما بران، و به پايدارى ما در راه دوستى ات خوارش گردان، و ميان ما و او پرده اى قرار ده كه دريدن آن نتواند، و سدى چنان استوار كه راه شكافتنش را نداند.
004 17 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و شيطان را به دشمنانت سرگرم ساز، و به هوادارى خود ما را از گزند او حفظ فرما، و نيرنگ او را دفع نما، و چنان كن كه به ما پشت كند و بگريزد و نشان پاى او بر جاى نماند.
005 17 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به اندازه ى گمراهى شيطان، ما را هدايت ارزانى كن، و در برابر تلاش او براى بيراه كردن ما، ره توشه ى پرهيزگارى نصيبمان فرما، و بر خلاف جاده ى تباهى او، ما را به راه تقوا درآور.
006 17 خدايا، در دل هاى ما راه ورودى براى شيطان مگذار، و جايى از وجود ما را جايگاه او قرار مده.
007 17 خدايا، هر باطلى را كه شيطان در چشم ما مى آرايد، به ما بشناسان، و چون شناساندى، ما را از آن باز دار و بياموزمان كه چگونه با او نيرنگ بازيم و با چه وسيله با وى به نبرد پردازيم. از خواب غفلت بيدارمان كن تا به او نگراييم، و به توفيق خود ما را در پيكار با او يارى فرما.
008 17 خدايا، دل هاى ما را از انكار كردار ابليس آكنده ساز، و لطفى كن تا رشته هاى نيرنگ او را پاره كنم.
009 17 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و شيطان را بر ما چيره مگردان، و اميد او را از ما ببر، و آزمندى او را در گمراه كردن ما بى نتيجه گذار.
010 17 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و پدران و مادران و فرزندان و خاندان و خويشان و نزديكان و همسايگان ما، مردان و زنان مؤمنشان، همه را به جايگاهى استوار و دژى محكم و پناهگاهى امن درآور، و در برابر شيطان سپرهاى نگه دارنده بر آنان بپوشان، و براى پيكار با او، به آنان شمشيرهاى برنده عطا كن.
011 17 خدايا، اين دعا را شامل حال همه ى كسانى كن كه به پروردگارى ات گواهى مى دهند، و از سر اخلاص تو را يگانه مى دانند، و آن گونه كه شايسته ى بندگى توست با شيطان مى ستيزند، و با دريافت علوم ربانى، در مبارزه با او از تو يارى مى خواهند.
012 17 خدايا، هر گرهى را كه او مى بندد، تو بگشا، و هر چه را او به هم مى پيوندد، از هم بگسل، و هر تدبيرى كه مى انديشد، گسسته گردان، و از هر كار كه آهنگ آن مى كند، بازش دار، و هر چه را استوار مى سازد، درهم شكن.
013 17 خدايا، سپاه او را بشكن، نيرنگش را تباه كن، پناهگاهش را ويران ساز، و بينى اش را به خاك مال.
014 17 خدايا، ما را در زمره ى دشمنان شيطان درآور، و از شمار دوستانش بيرون بر، تا هر گاه ما را به سوى خود خواند، فرمانش نبريم، و هر گاه دعوتمان كند، پاسخش ندهيم، و كسى را كه فرمانبر ماست، به دشمنى با او برانگيزيم، و آن كس را كه پيروى ما كند، از پيروى او بترسانيم.
015 17 خدايا، بر محمد، واپسين پيغمبران و سرور فرشتگان، و خاندان پاك و پاكيزه اش درود فرست، و ما و خاندان و برادران ما را و همه ى مردان و زنان مؤمن را از گزند آنچه مى ترسيم، در پناه آور،و ما را از بيم آنچه امان آن خواسته ايم، در امان دار.
016 17 خواسته ى ما را برآور، و آنچه را از گفتن آن غفلت ورزيده ايم، به ما ارزانى كن، و آنچه را از ياد برده ايم، برايمان محفوظ بدار، و بدين سان، ما را به پايه ى نيكان و مرتبه ى مؤمنان برسان. چنين باد اى پروردگار هستى ها.
001 18 نيايش آن حضرت براى دفع بلاها
001 18 خدايا، ستايش براى توست كه سرنوشت مرا به نيكى رقم زدى و بلاى خويش را از من بگرداندى. مبادا اين تندرستى گذرايى كه به من عنايت كرده اى، تنها بهره ى من از رحمت تو باشد، تا آنچه دوست مى داشته ام مايه ى بدبختى ام شود، و ديگرى با آنچه ناخوشايند من است به نيكبختى رسد.
002 18 اگر اين تندرستى كه يكسر از آن بهره مندم و روز و شبم را با آن به سر مى برم، بلايى پيوسته و وبالى پايدار به دنبال دارد، پس آنچه را واپس انداخته اى، پيش افكن و آنچه را پيش افكنده اى واپس فرست؛
003 18 زيرا آنچه به نابودى انجامد، بسيار نيست، و آنچه سرانجامش جاودانگى است، اندك نباشد. و بر محمد و خاندانش درود فرست.
001 19
نيايش آن حضرت در طلب باران
001 19 خدايا، ما را به باران زنده و سيراب گردان، و با آن باران درشت و فراوان كه از ابرهاى بارنده فرو مى ريزد و در همه جاى زمين گياهان زيبا و پر طراوت مى روياند، رحمت خود را بر ما بگستران.
002 19 ميوه ها را برسان و بر بندگان خود منت گذار، و سرزمين هاى مرده را به شكفتن شكوفه ها زنده ساز، و فرشتگان نويسنده را فرمان ده كه با هر باران كه مى فرستى حاضر آيند؛ بارانى كه سودمند و پيوسته و فراوان و گسترده و تندبار است؛
003 19 تا با آن، زمين مرده را زنده كنى، و آنچه را از دست رفته است بازگردانى، و آنچه را روييدنى است برويانى، و روزى هاى مردم را وسعت دهى، از ابرى انبوه و برهم نشسته، شادى آور، خوش عاقبت، در همه جا سايه گستر، پر سر و صدا، اما نه آن گونه كه بارانش به ويرانى انجامد و برقش فريب و نيرنگ باشد.
004 19 خدايا، ما را از بارانى سيراب كن كه فريادرسنده ى ما، روياننده ى گياه، فرا گيرنده و بسيار بارنده باشد، تا گياهان نورسته را خرمى و بالندگى بخشى و گياهان خفته را به پا دارى.
005 19 خدايا، بارانى براى ما بفرست كه با آن آب از تپه ها روان كنى، و چاه ها را پر آب سازى، و رودها را به خروش آورى، و درختان را برويانى، و در همه ى شهرها ارزانى پديد آورى، و چارپايان و مردمان را توش و توان بخشى، و روزى هاى پاكيزه را براى ما كامل گردانى، و كشت ما را برويانى، و پستان ها را پر شير سازى، و بر نيروى ما بيفزايى.
006 19 خدايا، مبادا سايه ى آن ابر بر ما باد گرم وزد، و سردى اش براى ما ناخجسته شود، و به جاى باران بر سر ما سنگ ببارد و آب آن در كام ما تلخ و ناگوار آيد.
007 19 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از بركات آسمان ها و زمين برخوردار نما، كه تو بر هر كار توانايى.
001 20
نيايش آن حضرت در طلب خوى هاى نيك
001 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ايمان مرا به كمال مطلوب رسان، و يقين مرا برترين يقين گردان، و سرانجام نيت مرا سرانجام بهترين نيت ها قرار ده و سرانجام كار مرا سرانجام نيكوترين كارها.
002 20 خدايا، به لطف خود نيت مرا برترى بخش و آن را خالص گردان، و به آنچه نزد توست، يقين مرا استوارى ده، و به قدرت خود، كارهاى تباه مرا به سامان كن.
003 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بى نيازم كن از هر كار كه پرداختن به آن مرا از تو باز مى دارد مرا به كار وادار كه فردا از آن خواهى پرسيد، و چنان كن كه روزهاى عمرم در انجام دادن كارى سپرى شود كه مرا براى آن آفريده اى. بى نيازم گردان و روزى ام را فراوان ساز. مرا با نگريستن به دارايى مردم، به فتنه مينداز. عزيزم گردان و به خودپسندى دچارم مكن. مرا به بندگى و خاكسارى درگاهت توفيق ده و چنان مكن كه عبادت خويش را بزرگ پندارم و آن را تباه كنم. دست مرا وسيله اى كن كه با آن به مردم نيكى رسد، و مخواه كه با كدورت منت نهادن آميخته گردد. مرا از كردار شايسته بهره مندى ده و از خود نازيدن بركنار دار.
004 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چندان كه مرا در چشم مردم بزرگ مى دارى، به همان اندازه پيش خودم خوار گردان، و چندان كه مرا عزت آشكار مى بخشى، به همان مقدار پيش خودم ذلت نفس عنايت كن.
005 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از روشى پسنديده برخوردار نما كه هرگز از آن كناره نجويم، و به راهى راست رهنمون گردان كه از آن روى نگردانم، و مرا نيتى درست ارزانى كن كه در آن شك نكنم، و تا آن زمان زنده ام بدار كه به طاعت تو مشغولم، و چون روزگارم چراگاه شيطان شود، جانم را بگير، پيش از آن كه بيزارى تو بر من بتازد و خشمت مرا به خاك اندازد.
006 20 خدايا، هر خوى ناپسند مرا پسنديده، و هر عيب مرا كه موجب سرزنش من است نيكو گردان، و هر فضيلت كامل نگشته ى مرا به كمال رسان.
007 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و كينه ى دشمنان مرا به مهر مبدل كن، و رشك ستمكاران را به محبت، و بدگمانى بندگان شايسته را در حق من به اطمينان، و دشمنى نزديكان را به دوستى، و پيوند گسستن خويشان را به پيوستن و روى برتافتن نزديكان را به ياريگرى، و دوستى دوستان دروغين را به عشق خالصانه، و ناسازگارى رفيقان را به معاشرت نيك، و تلخى ترس از ستمگران را به شيرينى ايمن ماندن از ستم ايشان.
008 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در برابر آن كس كه بر من ستم مى كند، توانايى ده، و در مقابل آن كس كه با من به ستيز برخاسته، زبان گويا بخش، و بر آن كه با من دشمنى مى ورزد، پيروزى ده، ودر برابر آن كس كه مرا مى فريبد، چاره سازى عنايت كن، و در برابر آن كس كه مرا زبون خود مى خواهد، نيرومند گردان. توانم ده كه دروغ آن كس را كه بر من عيب مى گيرد، آشكار كنم، و از دست آن كس كه در پى آزار من است، رهايى يابم، و توفيقم ده تا از كسى فرمانبرى كنم كه مرا به راه راست مى برد، و در پى كسى روم كه مرا به جاده ى خير و صلاح مى كشد.
009 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن دار كه خيرخواه كسى باشم كه بدخواه من است، و به آن كس كه از من كناره مى گيرد، پاسخ نيك دهم، و به كسى كه مرا محروم مى كند، بخشش نمايم، و كار كسى را كه از من مى برد، با آشتى تلافى كنم، و كسى را كه درباره ى من غيبت مى كند، به نيكى ياد آورم، و خوبى را سپاس گويم، و از بدى چشم برگيرم.
010 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به زيور شايستگان بياراى و به جامه ى پرهيزگاران بپوشان: در گستردن عدل و داد، و فرو خوردن خشم، و ميراندن آتش دشمنى، و به هم پيوستن دل هاى پراكنده، و به سامان كردن كار بندگان، و بر ملا كردن پسنديده ها، و پوشاندن كارهاى ناپسند، و نرمخويى و فروتنى و خوش رفتارى و بردبارى و خوش رويى، و پيشى جستن در فضيلت ها، و گرويدن به شيوه ى احسان، و سرزنش نكردن ديگران، و بخشش نكردن به كسى كه سزاوار بخشش نيست، و گفتن سخن حق، اگر چه دشوار باشد، و اندك شمردن كردار و گفتار نيك خود، اگر چه بسيار باشد، و بسيار شمردن كردار و گفتار بد خويش، اگر چه اندك باشد. (اى معبود من) اين صفات را در من به كمال رسان، به وسيله ى طاعت پيوسته و همراهى با جماعت مؤمنان و دورى گزيدن از بدعتگزاران و پيروان انديشه هاى ساختگى.
011 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و هنگام پيرى فراخ ترين روزى ات را به من ارزانى كن، و چون درمانده شوم، نيرومندترين نيروى خود را به من ده، و مرا در عبادت خود به كسالت دچار مكن، و مپسند كه راه تو را ناديده انگارم و برخلاف دوستى ات گام بردارم و با آنان كه از تو بريده اند، پيوند خورم، و از آنان كه به تو پيوسته اند، پيوند برم.
012 20 خدايا، چنان كه هنگام ضرورت با نيروى تو به انتقام برخيزم، و هنگام نياز، نيازخواه تو باشم، و هنگام تنگدستى، پيش تو زارى كنم، و مرا به فتنه مينداز كه هنگام ناچارى از كسى جز تو يارى خواهم، و هنگام درويشى پيش ديگران به خواهش فروتن گردم و هنگام ترس در پيشگاه غير تو به زارى افتم، تا آنجا كه سزاوار گردم مرا به حال خود واگذارى و احسان خويش را از من دريغ كنى و روى از من بگردانى. اى مهربانترين مهربانان.
013 20 خدايا، هر آرزو و گمان و رشك كه شيطان در دلم مى افكند، تو آن را ياد كرد بزرگى خود و انديشه در قدرت خود و تدبير بر ضد دشمنت قرار ده، و چنان كن كه هر ناسزا و ياوه و دشنام ناموسى، يا گواهى ناحق، يا غيبت مؤمنى كه حضور ندارد، و يا ناسزا به شخص حاضر و مانند آن كه بر زبانم جارى مى شود، سخنى در ستايش تو و افزونى در مدح تو و بزرگداشت همواره ى تو و سپاس نعمت هاى تو و اعتراف به احسان تو و شمارش بخشش هاى تو باشد.
014 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه بر من ستم نرود، زيرا تو مى توانى آن ستم را از من بازدارى؛ و من بر كسى ستم نكنم، زيرا تو مى توانى مرا از ستمگرى نگاه دارى ؛ و هرگز به گمراهى نيفتم، زيرا تو مى توانى مرا به راه هدايت اندازى؛ و هرگز فقير نشوم، زيرا گشايش كارم از توست، و هرگز گردن كشى نكنم، كه هرچه دارم از توست.
015 20 خدايا، بر آستان آمرزشت قدم نهادم و آهنگ بخشايش تو كردم و به گذشت تو مشتاقانه روى آوردم و به احسان تو مطمئن گشتم، حال آن كه هيچ ندارم تا سبب آمرزش تو شود، و در كردارم چيزى نيست كه در خور بخشش تو باشد. و چون بدين گونه خويشتن را محكوم كرده ام، ديگر جز احسان تو هيچ نخواهم داشت. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بر من تفضل فرما.
016 20 خدايا، زبانم را به هدايت گويا كن، و پرهيزگارى را به من الهام فرما، و مرا به هر كارى كه پاكيزه تر است موفق بدار، و به هر چه پسنديده تر است برگمار.
017 20 خدايا، مرا به والاترين راه رهنمون باش و چنان كن كه بر دين تو بميرم و بر دين تو زنده شوم.
018 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از ميانه روى بهره مند فرما، و در زمره ى شايستگان درآور، و از راهنمايان راه هدايت و پايدارى قرار ده، و در شمار بندگان نيكوكار خود وارد ساز. رستگارى روز قيامت را روزى من كن و از كمينگاه دوزخ به سلامت عبورم ده.
019 20 خدايا، چنان كن كه نفس من از آنچه رستگارى اش در آن است دل برندارد، و به آنچه سامان كارش در آن است نيز مشغول باشد؛ زيرا نفس من، اگر تو از گناه بازش ندارى، حريص و آزمند است.
020 20 خدايا، چون غمگين شوم، تو همه چيز منى، و چون محروم گردم، اميد و آرزويم تويى، و چون مصيبتى به من رو كند، به درگاه تو زارى كنم، و هر چه از دست من رود، پيش تو باقى است، و هر چه تباه شود، به صلاح آوردن آن با توست، و هرچه ناپسند تو باشد، آن را دگرگون مى سازى. پس بر من منت گذار و پيش از رسيدن بلا، تندرستى ام ده، و پيش از آن كه نياز خواهم، توانگرم فرما، و پيش از آن كه گمراه شوم، راه راستم بنما. رنج آزار بندگان را از من بردار، و آسايش روز رستاخيز را به من ببخش، ونيكى هدايت را به من ارزانى كن.
021 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به لطف خود، آسيب حوادث را از من به دور دار، و با نعمت هاى خود مرا بپروران، و به كرم خويش اصلاحم فرما و دردم را چاره ساز، و در سايه ى امن خود پناهم ده، و جامه ى خشنودى خود بر من بپوشان، و چون كارها بر من پوشيده و مشكل شود، توفيقم ده درست ترينشان را انجام دهم، و چون امور به يكديگر درهم آميزند، پاكيزه ترين آنها را به من بنما، و چون مذاهب و ملل به ناسازگارى در افتند، مرا به آن مذهب كه بيشتر مايه ى خشنودى توست، راهنمايى كن.
022 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بر سرم تاج بى نيازى بگذار و بر آنم دار كه كارها را به نيكوترين شكل انجام دهم و بر هدايت تو راست و پا برجا باشم. مرا به روزى بسيار و زندگى راحت ميازماى، و گذران زندگى ام را بر من سخت و بغرنج مساز. دعايم را اجابت نشده به من برمگردان، كه من براى تو همتايى نمى دانم و با وجود تو ديگرى را نمى خوانم.
023 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از اسرافكارى باز دار، و روزى ام را از بلاى تباهى ايمن دار، و دارايى ام را بركت ده و بر آن بيفزاى، و در كار انفاق راه درست نيكى كردن را به من بنماى.
024 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و رنج كسب معاش را از من بردار، و از جايى كه گمان نمى برم، مرا روزى ده، تا به جاى عبادت تو به جست و جوى روزى نپردازم و از عواقب آن بر دوش خود بارى گران فراهم نسازم.
025 20 خدايا، آنچه را خواستارم، به قدرت خود روا گردان، و از آنچه بيمناكم، به عزت خويش در امانم دار.
026 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و عزت و آبرويم را با توانگرى حفظ فرما، و منزلتم را با تنگدستى به خوارى ميفكن تا از روزى خواهانت روزى بخواهم و دست نياز به سوى مردمان فرومايه پيش آورم، و آنگاه به ستايش كسى كه به من چيزى بخشيده فريب خورم و به نكوهش آن كه چيزى از من دريغ داشته مبتلا گردم، حال آن كه تنها تويى كه مى بخشى و نمى بخشى.
027 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا تندرستى ده تا بندگى كنم، و آسودگى بخش تا دل از اين جهان بردام، و دانشى عنايت كن كه با عمل همراه گردد، و پارسايى اى ده با ميانه روى توأم باشد.
028 20 خدايا، عمرم را با بخشايش خود به پايان بر، و آرزويم را در اميد بستن به رحمت خود محقق فرما، و راهم را در رسيدن به خشنودى خود آسان ساز، و كردارم را در همه حال نيكو گردان.
029 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا هنگام غفلت به ياد خويش انداز، و در روزهاى فرصت، به فرمانبرى خود به كارم گير، و براى رسيدن به محبت خود، راهى آسان پيش پايم گذار، و با آن، خير اين جهان و آن جهان مرا كامل گردان.
030 20 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ مانند برترين درودها كه پيش از او بر كسى از آفريدگانت فرستاده اى، يا پس از او بر كسى از آفريدگانت خواهى فرستاد، و ما را در دنيا و آخرت نيكى عطا فرما، و به رحمت خود، ما را از عذاب آتش نگاه دار.
001 21
نيايش آن حضرت هنگامى كه اندوهگين مى شد
001 21 خدايا، اى كارساز بنده ى تنها و ناتوان، و اى نگه دارنده ى ما از هر چه سهمناك و وحشت زاست. گناهان من به تنهايى ام كشانده و هيچ ياور و همراهى برايم نمانده. در برابر خشم تو ناتوان شده ام و كسى مددكار من نيست. ترس ديدار تو به جانم افتاده و تسكين دهنده اى براى آن نمى يابم.
002 21 اگر تو مرا بيم دهى، چه كسى مرا از تو ايمنى مى بخشد، و اگر تو به تنهايى ام افكنى، چه كسى به يارى ام بر مى خيزد، و اگر تو ناتوانم خواهى، چه كسى مرا توانا مى گرداند.
003 21 اى معبود من، جز پروردگار كسى پرورده ى خود را پناه ندهد، و پيروز است كه انسان شكست خورده را امان تواند داد، و تنها جوينده است كه مى تواند از گريخته دستگيرى كند.
004 21 اى معبود من، همه ى اينها به دست قدرت توست، و سرانجام هر گريز و فرارى جز آستان تو نيست. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و گريز مرا پناهى فراهم كن و خواسته ام را برآورده ساز.
005 21 خدايا، اگر تو روى بزرگوار خود را از من بگردانى، يا فضل بسيارت را از من دريغ فرمايى، يا روزى ات را از من باز دارى، و يا رشته ى پيوند خود را از من بگسلى، باز هم براى رسيدن به هر يك از آرزوهايم راهى جز تو نمى يابم، و به آنچه نزد توست، جز به يارى تو رسيدن نتوانم، كه من بنده ى تو هستم و در اختيارت، و موى پيشانى ام چون زمام من در دست توست.
006 21 تا فرمان تو هست، مرا فرمانى نيست. حكم تو بر من جارى است. قضاى تو در حق من، عين عدالت است، و مرا ياراى آن نيست كه خود را فرمانبردار تو نخواهم و قدرتت را ناديده انگارم، و نتوانم خود را محبوب تو سازم و به خشنودى ات دست يازم، و به آنچه نزد توست، نخواهم رسيد مگر به طاعتت و رحمت فراوانت.
007 21 اى معبود من، شب را به روز مى آورم و روز را به شب مى رسانم در حالى كه بنده ى زبون تو هستم، و جز به يارى تو سود و زيانى به خود نتوانم رساند، و با اين سخن عليه نفس خود گواهى مى دهم و به بيچارگى ام اعتراف مى كنم. پس آنچه را به من وعده فرموده اى، برآورده ساز، و هر چه را به من عطا كرده اى، به كمال رسان، كه من بنده ى تهى دست زار ناتوان رنجور بى سر و پاى خوار فقير ترسان پناهنده ى توام.
008 21 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان مكن كه در برابر آنچه به من عطا كرده اى، به يادت نباشم، و در برابر آنچه به من بخشيده اى، از احسانت غفلت ورزم، و از اجابت دعايم، اگر چه تأخير افتد، نااميد شوم؛ در هر حال كه باشم، در خوشى يا ناخوشى، در سختى يا آسايش، در عافيت يا بلا، در توانگرى يا تنگدستى، در بينوايى يا بى نيازى.
009 21 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و توفيقم ده كه در همه حال از تو به نيكى سخن گويم و به ستايشت كمر بندم و سپاسگزار تو باشم، تا به آنچه از دنيا به من عطا كرده اى دلخوش نگردم، و براى آنچه از من دريغ داشته اى، اندوهگين نشوم. قلبم را جامه ى تقوا بپوشان و تنم را به كارى كه بر من مى پسندى بگمار، و مرا در برابر آنچه به من روى آورد، به فرمانبردارى خود مشغول بدار، تا آنچه را كه تو دشمن مى دارى، دوست نپندارم، و آنچه را مايه ى خشنودى توست، دشمن ندارم.
010 21 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و قلبم را براى محبت خود تهى گردان، و به يادكرد خود وادار، و با بيم خويش از ورطه ى گناه بيرون آر، و ميلش را به سوى خود نيرومند ساز، و آن را به طاعت خود راغب فرما، و در راهى كه پيش تو محبوب تر است، به سوى خود روان گردان، و چنان كن تا زنده ام، تنها به آنچه تو دارى رغبت نمايد.
011 21 در اين جهان، پرهيزگارى را توشه ى راهم ساز، و چنان كن كه سرانجام اين راه رحمت تو باشد، و تنها در آنچه خشنودى تو در آن است وارد شوم، و بهشت تو جايگاه من گردد. مرا نيرويى ده كه بار خشنودى تو را به دوش كشم، و چنان كه تنها به سوى تو بگريزم و به آنچه نزد توست رغبت ورزم، و در دلم انداز كه از مردمان بدكردار بترسم، و نصيبم كن كه با تو و دوستان تو و بندگان فرمانبرت خو بگيرم.
012 21 بار منت هيچ گنهكار و كافر را بر دوش من مگذار، و چنان كن كه آنان را بر من حق نعمتى نباشد و من به آنان محتاج نگردم، بلكه آرامش جان و دلبستگى و بى نيازى و كفايت كار من تنها به دست تو و بندگان نيكوكارت باشد.
013 21 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا همنشين و مددكار ايشان قرار ده. بر من منت گذار كه با اشتياق به سوى تو آيم و كمر به كارى بندم كه دوست مى دارى و مايه ى خرسندى توست، كه تو بر هر كار توانايى و برآوردن اين خواسته ها براى تو آسان است.
001 22
نيايش آن حضرت در هنگام سختى
001 22 خدايا، مرا در اصلاح نفس خويش به كارى فرمان داده اى كه خود در انجام دادن آن از من تواناترى، و قدرت تو بر آن كار و بر من، از قدرت من افزون تر است. پس مرا چنان نيرويى ده كه با آن به كارى مشغول شوم كه تو را از من خشنود مى سازد، و خشنودى خود را در حال تندرستى (نه در گرفتارى و سختى) از من بخواه.
002 22 خدايا، مرا طاقت رنج نباشد، و بر بلا شكيبايى نتوانم، و تاب تحمل درويشى ندارم. پس روزى ام را از من مگير و مرا به آفريدگانت وامگذار. تو خود حاجتم را برآور و خود مرا كفايت كن.
003 22 به چشم رحمت خود نگاهم كن و در همه ى كارها مرا مدد فرما، كه اگر مرا به خود واگذارى، در كار خود فرو مانم و به آنچه مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر به آفريدگانت مرا واگذارى، چهره ى خويش درهم كشند، و اگر مرا به نزديكانم حوالت دهى، نااميدم سازند، و اگر چيزى بخشند، اندك و بى خير باشد و بسيار بر من منت نهند و مرا سرزنش ها كنند.
004 22 پس خدايا، به فضل خود مرا توانگر ساز، و به عظمت خود مرا بلند مرتبه گردان، و به توانمند خود مرا گشاده دستى عنايت كن، و با آنچه نزد توست، بى نيازم فرما.
005 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از بند حسد رهايى بخش، و از گناهان در پناه آور، و از حرام ها بپرهيزان، و مرا بر آنچه نافرمانى توست گستاخ مفرما، و خواهشم را به سوى خود گردان، و مرا به آنچه از تو به من مى رسد دلخوش ساز، و به آنچه روزى ام كرده اى و آنچه به من بخشيده اى و آن نعمت كه ارزانى ام داشته اى، بركت ده، و مرا در هر حالى، در امان دار، و از نافرمانى نگاه دار، و از چشم بد بپوشان، و از دست دشمنان دور ساز، و در پناه خويش آور و ايمن گردان.
006 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و توفيقم ده كه هر چه را بر من لازم گردانده اى و در پيوند با خودت يا آفريدگانت بر من واجب كرده اى، به جاى آورم، اگرچه تنم از انجام دادن آن ناتوان باشد و نيرويم به سستى گرايد و وسع من بدان نرسد و مال و دارايى ام تحمل آن نتواند؛ خواه آن وظيفه را به ياد داشته باشم يا فراموشم شده باشد.
007 22 اى پروردگار من، آن وظيفه را تو بر عهده ام گذاشته اى و من به اختيار خود از آن غفلت ورزيده ام، اينك تو آن را، از جانب من، از بخشش بى پايان و احسان فراوان خويش ادا فرما، كه تو بس بى نياز و بخشنده اى، تا چيزى از آن بر گردن من باقى نماند كه بخواهى در روز ديدارت- اى پروردگار من- به جاى آن از نيكى هاى من بكاهى يا بر بدى هايم بيفزايى.
008 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به كارى برانگيز كه در راه تو براى آخرت خود بدان پردازم، تا آنجا كه صدق آن رغبت را در دل خويش احساس كنم و زهدورزى در كار دنيا خلق و خوى من گردد و از سر اشتياق به نيكى ها مبادرت ورزم و از روى هراس از بدى ها بپرهيزم، و مرا چنان روشنايى ده كه با آن در ميان مردم راه بسپرم و در تاريكى ها به راه راست روم و تيرگى شك و شبهه را بزدايم.
009 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ترس اندوه عذاب و شوق پاداش موعود را روزى ام كن، تا لذت چيزى را كه تو را براى آن مى خوانم، و غصه ى چيزى را كه از آن به تو پناه مى برم، دريابم.
010 22 خدايا، تو خود مى دانى كه سامان كار اين جهان من در چيست. پس با مهربانى بزرگ خود به خواسته هاى من توجه فرما.
011 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چون از شكر نعمت هايى كه در آسودگى و سختى و تندرستى و بيمارى به من عطا كرده اى، كوتاهى ورزم، حق را روزى من فرما تا در هنگامه هاى بيم و امنيت و خرسندى و خشم و زيان و سود، حقيقت خشنودى و آرامش جان خود را در عمل به آنچه در برابر تو وظيفه ى من است، بدانم.
012 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و سينه ى مرا از رشك و حسد تهى گردان، تا بر هيچ يك از بندگانت، به سبب احسان تو به ايشان، حسد نبرم؛ آنگونه كه اگر ببينم به يكى از بندگان خود در كار دين و دنيا و تندرستى و پرهيزگارى و توانگرى و آسودگى، نعمتى داده اى، من نيز از تو و به يارى تو براى خود برتر از آن را آروز كنم؛ اى آن كه يكتا و بى همتايى.
013 22 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در اين جهان و آن جهان، در حال خشنودى و خشم براى من يكسان باشد، و از تو فرمانبردارى كنم، و خشنودى تو در حق دوستان و دشمنان را بر خشم و خشنودى خويش ترجيح دهم؛ آنگونه كه دشمنم از جور من در امان ماند و دوستم از هواخواهى ناحق من نااميد شود.
014 22 و مرا از كسانى قرار ده كه هنگام آسودگى، تو را مخلصانه مى خوانند؛ آن سان كه بيچارگانت هنگام درماندگى، آرى، تو ستوده و بزرگوارى.
001 23 نيايش آن حضرت در طلب تندرستى
001 23 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و تندرستى را لباس تنم كن، و سراپاى مرا به تندرستى فرو پوشان و با آن مرا امان بخش و گرامى بدار و بى نياز گردان، و تندرستى را به من صدقه ده و آن را مال من كن و همچون فرشى زير پايم بگستران، و آن مايه ى بيمارى كه در من است، به تندرستى بدل فرما، و ميان من و تندرستى، در اين جهان و آن جهان، جدايى ميفكن.
002 23 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا تندرستى بخش؛ تندرستى اى كه مرا بس باشد و شفابخش و چيره بر هر بيمارى، و روز افزون باشد و در تن من تندرستى زايد؛ تندرستى در اين جهان و آن جهان.
003 23 بر من منت گذار و سلامت و امنيت و بى عيبى در دين و بدن، و دل آگاهى و پيشرفت و استوارى در كارها، و دلواپسى و ترس از خود را به من عطا فرما، و نيرويى ده كه با آن به فرمان تو به راه طاعت روم و از آنچه مرا از آن بازداشته اى، بپرهيزم.
004 23 خدايا، بر من منت گذار كه تا آن زمان كه زنده ام مى دارى، در اين سال و هر سال ديگر، حج و عمره بگزارم و قبر فرستاده ات- كه درود و رحمت و بركات تو بر او و خاندانش باد- و قبر خاندانش را- كه بر ايشان سلام باد- زيارت كنم. آن زيارت را زيارتى پذيرفته و شايسته ى پاداش قرار ده كه از چشم تو نمى افتد و نزد تو اندوخته اى براى من است.
005 23 ستايش خود و سپاس خود و ياد و ثناى نيك خود را بر زبانم جارى ساز، و قلبم را گنجايش فهم هدف هاى دين خود عنايت كن.
006 23 من و فرزندانم را از گزند شيطان رانده شده در پناه خود گير، و از آسيب هر گزنده ى زهردار غير كشنده و كشنده، و هر بيم و بلا، و چشم بد، و گزند هر شيطان سركش و سلطان ستمگر كينه تور و خودكامه ى زودخشم، و گزند هر ناتوان و نيرومند، و هر فراپايه و فرومايه، و هر خرد و بزرگ، و هر دور و نزديك، و گزند هر كس، از جنيان و آدميان، كه با فرستاده ى تو و خاندان او به دشمنى برخاسته اند، و هر جنبده اى كه سرنوشتش به دست توست، در امان دار، كه تو بر راه راستى.
007 23 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و هر كس بد مرا خواهد، نيتش را بگردان و نيرنگ او را از من به دور دار و آسيبش را از من دفع نما و فريبكارى او را به خودش برگردان.
008 23 در برابر او سدى بساز تا چشمش مرا نبيند و گوشش درباره ى من هيچ نشنود، و هنگام ياد كردن من، راه دلش را محكم ببند، و زبانش را در وقت سخن گفتن از من لال كن، و سرش را فرو كوب، و عزتش را به خوارى افكن، و قهر و قدرتش را درهم شكن، و گردنش را به ذلت فرود آر، و شكوهش را تباه ساز، و مرا از همه ى آسيب ها و بدى ها و سخن چينى ها و ريشخندها و عيب جوبى ها و بدگويى ها و رشك بردن ها و دشمنى ها و دام ها و كمندها و پيادگان و سواران او در امان دار، كه تو گرامى و توانايى.
001 24
نيايش آن حضرت در حق پدر و مادرش
001 24 خدايا، بر محمد، بنده و فرستاده ات، و خاندان پاكش درود فرست و برترين درودها و رحمت و بركات و سلام خود را ويژه ى آنان ساز.
002 24 خدايا، پدر و مادر مرا نيز به بزرگداشت و درود خويش مخصوص گردان، اى مهربان ترين مهربانان.
003 24 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و دلم انداز كه هر وظيفه را كه در برابر ايشان بر عهده ى من است، بشناسم، و آگاهى از آن وظيفه را، به كمال، در من فراهم آر، و چنان كن كه آنچه را به من الهام كرده اى، به كار بندم، و توفيق ده تا آنچه بينش آن را به من داده اى، به جاى آورم، و چيزى از آنچه به من آموخته اى، فرو نگذارم، و اعضاى بدنم از پرداختن به آنچه مرا الهام كرده اى، در نماند.
004 24 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ همچنان كه ما را به وجود او شرافت بخشيدى. بر محمد و خاندانش درود فرست؛ آنگونه كه به بركت وى براى ما حقى بر ديگر مردمان واجب كردى.
005 24 خدايا، چنان كن كه من از پدر و مادرم چنان بيم نمايم كه از پادشاه خودكامه، و به آن دو همچون مادرى بس مهربان و دلسوز نيكى كنم، و فرمانبردارى از پدر و مادر و نيكى كردن من در حق ايشان را براى من از خواب در چشم خواب آلودگان شادى آورتر، و از آب خنك در كام تشنگان گواراتر ساز، تا خواهش ايشان را بر خواهش خود ترجيح دهم، و خرسندى آنان را بر خرسندى خود مقدم دارم، و نيكى آن دو در حق خودم را بسيار بينم، اگر چه اندك باشد، و نيكى خود را در حق آنان را اندك بينم، اگر چه بسيار بود.
006 24 خدايا، آواى مرا در برابر ايشان نرم و آهسته گردان، و سخنم را خوشايندشان ساز، و مرا با آن دو نرمخو كن، و مرا دلسوز ايشان قرار ده، و چنان كن كه با آنان خوش رفتار و غمخوار شوم.
007 24 خدايا، آن دو را، به پاس آن كه پرورشم داده اند، نيك پاداشى ده، و چون مرا عزيز و گرامى داشته اند، ثوابى بزرگ عطاشان كن، و در مقابل حفظ و حمايت من در خردى، جانب ايشان را نگاه دار.
008 24 خدايا، هر آزارى كه از من به آن دو رسيده، و هر ناپسندى كه از من در حق ايشان سر زده، و هر حقى از آن را كه من تباه كرده ام، همه را سبب آمرزش گناهانشان و بلندى مرتبه شان و افزونى حسناتشان قرار ده؛ اى آن كه بدى ها را به چندين برابر نيكى ها دگرگون مى سازى.
009 24 خدايا، اگر پدر و مادرم با من به تندى سخن گفتند و رفتار نابجايى كردند، يا حقى از من تباه نمودند و يا در وظيفه ى خويش در قبال من كوتاهى ورزيدند، من همه ى خطاهاى ايشان را بخشيدم و با اين كار بزرگشان داشتم. از تو مى خواهم كه آن دو را، به سبب آنچه در حق من كرده اند، گرفتار نسازى، كه من در خيرخواهى ايشان ترديد ندارم و نمى پذيرم كه در خوبى كردن به من درنگ كرده باشند، و دلگير نيستم كه آن دو كارهاى مرا عهده دار بوده اند، اى پروردگار من؛
010 24 زيرا گزاردن حق ايشان بر من واجب تر است، و نيكى آن دو با من ديرينه تر، و منتشان بر من بيشتر از آن كه بخواهم آنان را به عدالت قصاص كنم، يا آن كنم كه آنان كرده اند. اى معبود من، اگر چنين كنم، پس آن روزهاى بسيار كه در پرورش من سر كرده اند و آن همه سختى كه در نگه دارى من به جان خريده اند و آن همه رنج و نادارى كه بر خود روا داشته اند تا من در آساش به سر برم، چه خواهد شد؟
011 24 نه، هرگز نتوانند همه ى حق خود را از من دريافت كنند، و من نيز نتوانم حق ايشان بر خود را به شايستگى بگزارم و وظيفه ى خدمتگزارى به آن دو را به جاى آورم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و يارى ام فرما- اى بهترين كسى كه همه از او مدد خواهند- و توفيقم ده- اى راهنماتر كسى كه بدو روى آورند- و در آن روز كه «هر كس به سبب آنچه كرده است، پاداش بيند و بر ايشان ستم نرود»، مرا از كسانى قرار مده كه پدران و مادران خود را نافرمانى كرده اند.
012 24 خدايا، بر محمد و خاندان و فرزندانش درود فرست و پدر و مادر مرا به برترين پاداشى كه ويژه ى پدران و مادران بندگان مؤمن خود كرده اى، ويژه گردان، اى مهربان ترين مهربانان.
013 24 خدايا، چنان كه كه پس از هر نماز خود، و در هر زمان ديگرى از شب، و در هر ساعتى از روز، به ياد آنان باشم.
014 24 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به سبب دعايم در حق ايشان بيامرز، و از آنان به سبب نيكى هايى كه در حق من مى كنند، درگذر؛ گذشت و آمرزشى بايسته. و به شفاعت من، از آن دو خشنود باش؛ خشنودى اش به كمال و شايسته. و با گراميداشت خود، آنان را به سراى رستگارى و سلامت وارد كن.
015 24 خدايا، اگر تو پيش از من به ايشان رسيده است، پس آن دو را شفيع من گردان، و اگر آمرزش تو پيش از آن دو به من رسيده است، پس مرا شفيع ايشان كن، تا به لطف و مهربانى تو در خانه ى گذشت و بخشش تو و در منزل آمرزش و رحمت تو گرد هم آييم، كه تو داراى بخشش بزرگ و نعمت فراوان هستى، و تو مهربان ترين مهربانانى.
001 25
نيايش آن حضرت در حق فرزندش
001 25 خدايا، بر من منت گذار و فرزندانم را نگه دارى كن و آنان را براى من شايسته گردان و مرا از ايشان بهره مندى ده.
002 25 اى معبود من، به خاطر من، آنان را در زندگى كام ياب ساز و عمرشان را طولانى كن، و فرزندانشان را بپروران و ناتوانشان را توانا گردان. جسمشان و دينشان و خويشان را به سلامت دار، و جان و تنشان، و هر كارشان را كه به من مربوط است، از هر گزندى در امان دار، و روزى آنان را به دست من فراوان و پيوسته گردان.
003 25 و آنان را نيكوكاران پرهيزگار، صاحبان بينش و پندپذيران سر به راه خود قرار ده كه دوستدار و نيكخواه يارانت، و دشمن و كينه جوى دشمنانت باشند. چنين باد اى پروردگار هستى ها.
004 25 خدايا، روزى مرا به وجود فرزندانم توانا كن، و ناراستى كار مرا به راستى آور، و خاندان مرا فزونى بخش، و بزم مرا به وجود ايشان بياراى، و نام مرا به آنان زنده بدار، و در نبود من كارم را به دست فرزندانم سامان ده، و يارى ام كن كه با مدد ايشان به خواسته هاى خود برسم. چنان كن كه آنان با من دوست و مهربان باشند، و با راستى و درستى روى دل به سوى من آورند و فرمان من برند و از نافرمانان و بدرفتاران و مخالفان و خطاكاران نباشند.
005 25 و مرا يارى فرما كه فرزندانم را بپرورم و ادب نمايم و به آنان مهربانى كنم، و افزون بر ايشان، به من فرزندان پسر عطا فرما و اين را مايه ى خير من قرار ده، و همه ى آنان را، در آنچه از تو مى خواهم، ياور من گردان.
006 25 من و فرزندانم را از گزند شيطان رانده شده در امان دار؛ زيرا تو ما را آفريده اى و به نيكى فرمان داده اى و از بدى باز داشته اى و به پاداش فرمان هاى خود وعده فرموده اى و از كيفر آنها ترسانده اى؛ آنگاه براى ما دشمنى پديد آورده اى كه ما را به نيرنگ خود مى فريبد. شيطان را چنان بر ما چيرگى داده اى كه ما را بر او بدان پايه چيره نگردانده اى.در خانه ى دل هاى ما جايش داده اى و در گذرگاه خون ما روانش ساخته اى اگر ما از او غفلت كنيم، او از ما غافل نخواهد شد. اگر ما فراموشش كنيم، او ما را فراموش نكند. ما را از كيفر تو آسوده خاطر مى سازد و از غير تو مى ترساند.
007 25 اگر آهنگ كارى زشت كنيم، ما را بر آن دلير مى سازد، و اگر آهنگ كارى نيك كنيم، ما را از آن باز مى دارد. خود را با خواهش هاى گناه آلود با من روبه رو مى سازد و پرچم هاى شبهه را بر مى افرازد. وعده مان مى دهد به دروغ، و آرزومندمان مى كند بى نتيجه. اگر تو نيرنگش را از ما نگردانى، گمراهمان كند، و اگر تو ما را از تبهكارى هايش ايمن نسازى، بلغزاندمان.
008 25 خدايا، به دست قدرت خود چيرگى اش را از ما بردار، تا با دعاى فراوان به درگاهت راه ما را بر او بربندى و به يارى تو از نيرنگش مصون مانيم.
009 25 خدايا، هرچه از تو خواهم، عطايم كن، و هر نياز كه دارم، برآرده ساز، و اجابتى را كه خود ضمانت آن كرده اى، از من دريغ مفرما، و دعايم را از رسيدن به پيشگاه خودت باز مدار؛ زيرا مرا به دعا فرمان داده اى. همه ى آنچه را در اين جهان و آن جهان مايه ى اصلاح كار من است، به من ارزانى كن؛ چه آنها كه بر زبان آورده ام و چه آنها كه از خاطر برده ام، آشكار كرده ام يا نهان داشته ام، پيش هر كس گفته ام يا از همه پنهان گذاشته ام.
010 25 چنان كه در همه ى اين حالات، تنها از تو نياز خواهم و از شايستگان باشم و با درخواست كردن از تو، از كام يافتگان به شمار آيم، و با توكل بر تو از كسانى باشم كه نعمت خود را از آن دريغ نكرده اى.
011 25 و از كسانى قراردم ده كه پناه جستن به تو خوى ايشان است. و از معامله با تو سود بسيار برده اند، و به قهر و قدرت تو در امان مانده اند، و از فضل تو بسا روزى حلال يافته اند، و از بخشش بسيار و كرم تو در كار خود به گشايش رسيده اند، و به لطف تو از خاك ذلت به بلنداى عزت فرا رفته اند، و از دست ستم به دامان عدل تو گريخته اند، و در پناه رحمت تو از بلا رها شده اند، و با توانگرى تو از تنگدستى به بى نيازى راه جسته اند، و با پرهيزگارى، از گناهان و لغزش ها و خطاها در امان مانده اند، و با اطاعت از تو به نيكى و پايدارى در راه حق و راستى موفق گشته اند، و به نيروى تو ميان ايشان و گناهان حجابى پديد آمده است كه گناهى را مرتكب نمى شوند، و در پناه تو آسوده مى زيند.
012 25 خدايا، اين همه را به توفيق و رحمت خود به ما ارزانى كن، و ما را از عذاب آتش امان ده، و همانند آنچه را من براى اين جهان و آن جهان خود و فرزندم از تو درخواست كرده ام، به همه ى مردان و زنان مسلمان و با ايمان عطا فرما، كه تو نزديكى و اجابت كننده، شنوايى و دانا، بخشنده اى و آمرزگار، دلسوزى و بس مهربان.
013 25 ما را در اين جهان و آن جهان خير و نيكى عطا كن و از شكنجه ى آتش نگاه دار.
001 26
نيايش آن حضرت براى همسايگان و دوستانش
001 26 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به نيكوترين شيوه يارى فرما، تا حقگزار همسايگان و دوستان خود باشم كه به حق ما آشنايند و با دشمنان ما در ستيز.
002 26 و توفيقشان ده كه سنت و آيين تو را برپا دارند و رفتارهاى نيكو را كه تو فرموده اى، فرا گيرند: ناتوانان خود را مدد رسانند و نيازشان را برآورده سازند؛ از بيماران خود عيادت كنند؛ راهجويانشان را هدايت نمايند؛ مشورت كنندگان را اندرز دهند؛ به پيشواز مسافران خويش روند؛ رازهايشان را پنهان كنند؛ كاستى هايشان را بپوشانند؛ ستم ديدگان خودرا يارى رسانند؛ آنان را در زندگى خود شريك كنند؛ دارايى و بخشش هاى خود را از ديگران دريغ نورزند؛ و آنچه را بايسته است، به ايشان ببخشند، پيش از آن كه نياز خواهند.
003 26 خدايا، مرا بر آن دار كه رفتار همسايگان و دوستان بدكردار خود را به نيكى پاسخ دهم و از ستمگرشان درگذرم، بى آن كه به ايشان ستم نمايم، و درباره ى همه شان گمان نيك برم و جملگى آنان را با مهربانى و نيكى مدد رسانم. به خاطر پاكدامنى ديده از نارواى آنان بربندم. و از سر فروتنى، با ايشان به نرمى رفتار كنم، و دلسوز بلا ديدگانشان باشم. در نبودشان مهر آنان را در قلبم نگه دارم و از سر خيرخواهى بقاى نعمت را براى آنان دوست بدارم. هر چه را براى خويشان خود مى خواهم، براى آنان نيز بخواهم، و هر حقى را كه براى نزديكان خود نگه مى دارم، براى آنان هم نگه دارم.
004 26 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كه آنچه من براى ايشان خواسته ام، آنان نيز همانند آن را براى من خواستار شوند. از نيكوترين بهره ها كه نزد ايشان است، مرا ارزانى كن، و بينش آنان را فزونى ده تا حق مرا به نيكى بگزارند و فضل مرا بيشتر بشناسند، تا ايشان به وسيله ى من به نيكبختى رسند و من به وسيله ى ايشان. دعايم را به اجابت رسان، اى پروردگار هستى ها.
001 27
نيايش آن حضرت درباره ى مرزبانان
001 27 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرزهاى مسلمانان را به نيروى غالب خويش استوار و ايمن گردان، و مرزبانان را به قدرت خود مدد فرما، و آنان را از خزانه ى بى پايان خود عطاى بسيار ببخش.
002 27 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بر شمار مرزبانان بيفزا، و سلاح هايشان را برنده و كارى ساز، و از همه طرف پاسشان بدار، و پيرامونشان را از نفوذ دشمن حفظ فرما. پيوند آنان را محكم ساز، و خود، كارهاشان را به سامان كن، و توشه ى آنان را پى درپى برسان. سنگينى وظيفه ى مرزبانى را تو خود بر ايشان سبك گردان. آنان را بر دشمنانشان پيروزى ده و بازويشان را قوى فرماى و با شكيبايى مدد نماى و چنان كه نيرنگ دشمن را نيك بشناسند و پاسخ گويند.
003 27 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به مرزبانان آنچه را نمى شناسند بشناسان، و آنچه را نمى دانند بياموز، و چشم دلشان را بدانچه نمى بينند بينا ساز.
004 27 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست. و چون با دشمن روبه رو شوند، ياد اين دنياى پر نيرنگ فريبنده را از خاطر آنان ببر و انديشه ى مال فتنه انگيز را از دل هايشان بزداى. بهشت را پيش چشم ايشان تجسم بخش و آن خانه هاى جاويد و جاهاى نيكوى و سيه چشمان خوب روى و جوى هاى سرشار از نوشيدنى هاى مختلف و درختان گرانبار از ميوه هاى گوناگون كه براى آنها مهيا كرده اى به ايشان بنماى، تا هيچ يك آهنگ پشت كردن به دشمن نكنند و انديشه ى گريختن از هماورد خود را در سر نپرورند.
005 27 خدايا، بدين وسيله دشمنشان را فرارى ده، و چنگال قدرت او را از سرشان بردار، و ميان دشمنان و سلاح هاشان جدايى افكن، و بند دل هاى آنان را بگسل، و آزوقه هاشان را از ايشان دور گردان، و در ميانه ى راه سرگشته شان فرما و از جاده ى مقصود گمراهشان كن. راه كمك را بر آنان ببند و شمارشان را اندك ساز و قلب هاشان را از ترس بيا كن و آنان را از دست گشودن (بر جان و مال مسلمانان) برحذر دار، و زبانشان را از گفتن فرو بند، و چنان شكستى نصيبشان فرما كه دنباله هاشان پراكنده شوند و آيندگانشان عبرت گيرند، و چنان خوارشان ساز كه ديگر هيچ لشكرى در جنگيدن با مسلمانان طمع نكند.
006 27 خدايا، زنانشان را نازا كن، و آب پشت مردانشان را بخشكان، و نسل چارپايان سوارى و شيرده آنان را برانداز. آسمانشان را از باريدن قطره اى باران، و زمينشان را از روياندن بوته اى گل باز دار.
007 27 خدايا، بدين وسيله، بر نيرو و تدبير مسلمانان بيفزاى، و شهرهايشان را استوارى و دارايى شان را فزونى بخش، خاطرشان را از دشمن آسوده گردان تا به جاى پيكار با وى تو را پرستش كنند و با تو خلوت نمايند، تا (مردم ) سراسر زمين جز تو را نپرستند و جز در برابر تو پيشانى بر خاك نسايند.
008 27 خدايا، مسلمانان هر بخش از سرزمين اسلامى را براى جنگ با مشركانى كه در برابر آنان اند برانگيز، و ايشان را به صف هاى پى درپى فرشتگانت مدد فرماى كه دشمنان مشرك را تا آنجا كه خاك زمين به پايان مى رسد، با كشتن و اسير كردن فرارى دهند، يا مشركان اعتراف كنند كه تويى آن خدايى كه جز تو معبودى نيست، يكتايى و انباز ندارى.
009 27 خدايا، همه ى دشمنان خود را در هر گوشه و كنار كه هستند، چنين سرانجامى ده: از هند و روم و تركستان و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سرزمين سقالبه و ديالمه گرفته تا ديگر امت هاى مشرك كه نام و نشانشان بر ما پوشيده است، حال آن كه تو خود يكايك ايشان را مى شناسى و با قدرت خود بر آنان احاطه دارى.
010 27 خدايا، مشركان را به خودشان مشغول دار تا به مرزهاى سرزمين هاى اسلامى دست طمع نگشايند، از شمار ايشان بكاه تا از شمار مسلمانان نكاهند، و جمعشان را پراكنده ساز تا بر ضد مسلمانان متحد نشوند.
011 27 خدايا، دل هاى مشركان را از آرامش، و بدن هاشان را از نيرو تهى گردان، و تدبير و چاره سازى را از يادشان ببر. آنان را هنگام نبرد با مردان مسلمان به ضعف و سستى دچار كن، و از درافتادن با دليران لشكر اسلام بترسان. سپاهى از فرشتگان را با عذاب خود بر ايشان بفرست، آنگونه كه در جنگ بدر فرستادى، تا ريشه ى زندگى شان را بركنى و برترى و قدرتشان را از ميان ببرى و جمعشان را پراكنده سازى.
012 27 خدايا، آب هايشان را به وبا و خوراك هايشان را به دردها بيالاى، و شهرهايشان را در زمين فرو بر، و بر سرزمينهاشان بلاهاى پى درپى ببار، و آن را به قطحى و خشكسالى گرفتار فرماى، و خواربار آنان را در بى باران ترين و دورترين زمين ها قرار ده. قلعه هاى زمين را جان پناه آنان مساز، و ايشان را به گرسنگى مدام و بيمارى دردناك مبتلا گردان.
013 27 خدايا، هر جنگجوى اهل آيين تو كه با مشركان در جنگ است- و هر مجاهد پيرو سنت تو كه با ايشان به جهاد برخاسته تا دين تو برترى يابد و حزب تو تواناتر گردد و بهره ى تو كامل تر شد- كارهاى او را آسان كن و هر چه خواهد برايش آماده ساز و خود پيروزى اش را بر عهده گير. او را يارانى شايسته بخش و پشتش را محكم گردان و درآمد زندگى اش را فراوان كن و از نشاط و سرزندگى برخوردارش فرما. سوز اشتياق او به خاك وطن را در دلش فرو بنشان واو را از اندوه تنهايى برهان و انديشه ى زن و فرزند را از خاطرش بزداى.
014 27 راهش نماى كه آهنگ كار نيك كند، و خود، تندرستى اش را بر عهده گيرد، و همواره سلامتش بدار، و ترس را از دلش بيرون كن، و به او دليرى بخش و سرسختى عطا فرما. او را به يارى خود قوى گردان، و شيوه هاى جهاد و سنت هاى خود را به او بياموزان، و در قضاوت راه صواب را پيش پايش بگذار، و او را از رياكارى بر كنار دار، و از هوس نام و آوازه جويى خالص گردان، و انديشه و ياركرد و جنبش و آرامش وى را در راه خود و براى خود قرار ده.
015 27 هرگاه با دشمن تو و دشمن خود رو در رو شود، آنان را در چشم او اندك بنماى و شكوهشان را دل او خرد و ناچيز بدار. او را بر آنان چيره گردان و آنان را بر او چيره مگردان. اگر نيكبختى را پايان زندگى اش قرار داده اى و خواسته اى كه شهادت سرانجام او باشد، پس شهادتش را به وقتى انداز كه دشمنانت را نابود ساخته يا به اسارتى سخت درآورده، و مرزهاى سرزمين هاى اسلامى آرامش يافته است و دشمنان تو پشت داده و گريخته اند.
016 27 خدايا، هر مسلمانى را كه در نبودن جنگجو يا مرزبانى، در سراى او كارهاى زندگى اش را سامان مى بخشد و بازماندگان او را سرپرستى مى كند، يا او را با بخشى از دارايى خود يارى مى دهد، يا به ساز و برگ جنگى مى رساند، يا او را بر جهاد بر مى انگيزد، يا به دعاى خيرش بدرقه مى كند، و يا در نبودن او حرمتش را نگه مى دارد، و كار او را در همين دنيا جزايى ده كه با آن سود كارى را كه از اين پيش كرده است، و شادمانى نيكوكارى خود را، به زودى به چنگ آورد، و چون مدت عمرش به پايان رسد، آن بخششى كه براى او پيوسته گردانده اى و احسانى كه آماده ساخته اى، نصيبش گردد.
017 27 خدايا، هر مسلمانى كه دل نگران اسلام است و گرد آمدن مشركان بر ضد مسلمانان او را اندوهگين مى سازد، و چون خواهش جنگ در دلش پديد آيد يا عزم جهاد كند، ضعف و سستى زمينگيرش سازد، يا تنگدستى او را به درنگ وادارد، يا رويداد ديگرى عزم او را واپس اندازد، و يا چيزى ميان او و تصميمش ديوار شود، نام او را در زمره ى عابدان بنگار و او را پاداش مجاهدان ببخش و در زمره ى شهيدان و نيكان درآور.
018 27 خدايا، بر محمد بنده و فرستاده ات، و بر خاندان محمد درود فرست؛ درودى برتر از همه ى درودها و بالاتر از همه ى سلام ها؛ درودى كه زمانش به پايان نرسد و رشته ى شمار آن از هم نگسلد؛ درودى همچون كامل ترين درودها كه از اين پيش، بر يكى ديگر از دوستانت فرستاده اى، كه تو خداى نمعت بخش و ستوده اى، آن نخست آفريدگار و بازآفريننده ى هستى ها، و هر چه بخواهى همان كنى.
001 28
نيايش آن حضرت هنگام پناه جستن به درگاه خدا
001 28 خدايا، من با دل بريدن از همه كس، قلب خود را از ياد غير تو پيراسته ام،
002 28 و با تمام وجودم به تو روى آورده ام،
003 28 و از آن كس كه خود نيازمند احسان توست، روى حاجت برگردانده ام،
004 28 و از آن كس كه از فضل تو بى نياز نيست، خواهش خود را پس گرفته ام،
005 28 و دانسته ام كه نيازخواهى انسان نيازمند از نيازمندى ديگر، نشانه ى كم خردى و كج انديشى است.
006 28 اى معبود من، چه بسيار ديده ام مردمى را كه از غير تو عزت طلبيده اند و ذلت نصيبشان شده است؛ و توانگرى را نزد ديگران جسته اند و به تنگدستى رسيده اند؛ و هوس سربلندى كرده اند و به سرافكندگى دچار آمده اند.
007 28 با ديدن اين نمونه ها، انسان دورانديش، از اميد بستن به ديگران در امان مى ماند، و عبرت گرفتن او را توفيق بندگى مى دهد، و برگزيدن حق او را به راه صواب مى كشاند.
008 28 اى سرور و آقاى من، تنها تويى كه درگاهت سراى حاجت خواهى من است، نه هر كسى كه از او چيزى خواهند؛ و تنها تويى كه حاجتم را برآورده مى سازى، نه هر كسى كه از او خواهشى طلبند.
009 28 پش از آن كه ديگرى را بخوانم، تنها تو را مى خوانم و بس؛ در حالى كه تنها اميدم تويى، و در دعاى من، كسى همشأن و همراه تو نيست، و نداى من، ديگرى را با تو در بر نمى گيرد.
010 28 اى معبود من، تو با وجود صفات گوناگون، يگانه و يكتايى، و تنها تو داراى آن نيروى نفوذناپذير هستى، كمال توانايى و نيرومندى براى توست. والا خداوند و بلند مرتبه اى.
011 28 هر كسى جز تو در زندگى اش مستحقق ترحم است؛ در كار خود بى اختيار، و در هر حال خويش بيچاره است؛ از حالى به حالى دگرگون مى شود و صفت هاى گوناگون مى پذيرد.
012 28 (خدايا) تو برتر از آنى كه همتا و هم توانى داشته باشى، و بزرگ تر از آن كه تو را مثل و مانندى باشد، پاك و منزهى و جز تو معبودى نيست.
001 29
نيايش آن حضرت هنگامى كه روزى بر او تنگ مى شد
001 29 خدايا، تو ما را به بدگمانى در روزى هايمان، و به آرزوى دراز در مدت عمرمان، آزمودى، تا آنجا كه روزى هاى تو را از روزى خوارانت طلب كرديم، و به سبب آرزوهاى دراز، در عمر پيران كهن سال طمع ورزيديم.
002 29 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را يقينى درست عطا فرما كه با آن از رنج طلب بياساييم، و اطمينانى خالص به ما ببخش كه دشوارى كارها را از ما بردارد.
003 29 آن وعده اى را كه در وحى بر پيامبرت آشكارا بيان داشته اى و در پى آن در كتاب خود بدان سوگند ياد كرده اى، سبب قرار ده تا دل مشغولى ما را به رزقى كه خود آن را بر عهده گرفته اى، و كارى كه سامان دادن آن را ضمانت كرده اى، پايان دهد.
004 29 تو خود گفته اى، و گفته ى تو راست ترين گفتار است، و سوگند خورده اى، و سوگند تو راست ترين سوگند است، كه «روزى تان و آنچه به شما وعده داده مى شود، در آسمان است»،
005 29 و آنگاه فرموده اى «سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين سخن حق است، مثل آن سخن كه مى گوييد.»
001 30
نيايش آن حضرت در يارى خواستن براى پرداخت وام
001 30 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا رهايى بخش از وامى كه چهره ام را افسرده و غمگين سازد، و انديشه ام را بياشوبد، و فكرم را پريشان گرداند، و روزگارى دراز مرا به كوشش وادارد.
002 30 پناه مى برم به تو از اندوه و انديشه ى بدهكارى، و دل نگران بودن و بى خوابى كشيدن براى آن. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از رنج وام در پناه آور. پروردگارا در برابر ذلت وامدارى در زندگى و پيامدهاى آن پس از مردن، اميد من به پشتيبانى توست. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به مالى سرشار، يا مالى به اندازه و پيوسته، يارى فرما.
003 30 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از اسراف و زياده روى به دور دار، و با بخشش و ميانه روى راه اعتدال بنماى. چنان كن كه در كار خود اندازه نگه دارم و به لطف تو مال خود را بيهوده خرج نكنم. روزى ام را پيوسته از راه هاى حلال بر من روان گردان، و انفاق مرا در كارهاى نيك انداز، و مالى را كه براى من خودبزرگ بينى آورد يا به ستم منجر شود و يا به سركشى انجامد، از من بستان.
004 30 خدايا، چنان كن كه همنشينى با فقيران خوشايند من باشد، و مرا در هم صحبتى با آنان، سينه اى گشاده و خيالى آسوده عنايت كن.
005 30 آنچه از مال و ثروت اين جهان زودگذر را كه از من گرفته اى، در گنجينه هاى باقى خود ذخيره نما،
006 30 و آن بهره ى بى مقدار دنيوى را كه به من ارزانى داشته اى و در اين جهان عطا فرموده اى دستاويزى براى رسيدن به رحمتت و پيوستن به مقام قرب و داخل شدن به بهشت خود قرار داده كه تو احسان بزرگ دارى، و تو بخشنده ى بزرگوارى.
001 31
نيايش آن حضرت درباره ى توبه
001 31 خدايا، اى آن كه زبان وصف كنندگان ز وصفت فرو ماند،
002 31 اى آن كه اميد آرزومندان از تو فراتر نمى رود.
003 31 اى آن كه مزد نيكوكاران نزد تو تباه نمى گردد.
004 31 اى آن كه پرستندگان بيش از همه از تو مى ترسند.
005 31 اى آن كه پرهيزگاران بيش از همه از تو بيم در دل دارند.
006 31 اين، جايگاه كسى است كه گناهانش او را بازيچه ى دست خود كرده اند و خطاها عنان اختيارش را در كف گرفته اند و شيطان بر وى چيره گشته، و او از روى سستى در عمل به آنچه فرموده اى، كوتاهى كرده، و از سر فريب، آنچه را نهى كرده اى، مرتكب شده است؛
007 31 همچون كسى كه نمى داند هستى اش در دست قدرت توست، يا همچون كسى كه بخشش بسيار تو در حق خودش را انكار مى كند، تا آن زمان كه چون چشم بصيرت گشوده شود و ابرهاى كورى از برابرش پراكنده گردند، ستم هايى را كه در حق خود كرده، بر شمرد، و در مخالفت هايى كه با پروردگار خود ورزيده، بينديشد. پس نافرمانى بزرگ خود را بزرگ، و مخالفت سنگين خود را سنگين مى بيند.
008 31 آنگاه رو به سوى تو مى آورد، در حالى كه به تو اميدوار و از تو شرمنده است، و از سر اطمينان روى دلش را به آستان تو گردانيده، و با يقين خويش، طمع ورزانه، آهنگ تو كرده، و مخلصانه، با توشه ى ترس خود نزد تو آمده است. چشم اميدش از هر چه غير تو كه ديگران را به طمع انداخته، بسته شده است، و دلش از ترس هر چه غير تو كه ديگران را به وحشت افكنده، تهى گشته.
009 31 اكنون، با حال زار و نزار در حضورت ايستاده، و با فروتنى چشم بر زمين دوخته، و در پيشگاه عزتت، سرش را به خوارى فرود آورده، و فروتنانه، راز دلش را كه تو به آن داناترى، با تو در ميان نهاده، و متواضعانه برخى گناهان خود را شمرده، كه تو شمارشان را بهتر مى دانى، و از آن كارهايى ناپسندى كه به قضاى تو مايه ى رسوايى اش گشته، به درگاه تو استغاثه مى كند؛ گناهانى كه خوشى هاى آنها از ميان رفته است و فرجام هاى بدشان تا هميشه دامنگير وى خواهد بود.
010 31 اى معبود من، اگر چنين بنده اى را كيفر دهى، عدل تو را منكر نشود، و اگر او را ببخشايى و به رحمت خود بنوازى، بخششت را (پيش لطف تو) بزرگ و شگفت نشمارد؛ زيرا تو آن پروردگار بزرگوارى كه آمرزش گناهان سترگ در نگاهت بزرگ نباشد.
011 31 خدايا، اين منم كه نزد تو آمده ام، در حالى كه فرمانبردار توام به دعايى كه بدان امر كرده اى، و خواهان وفا به وعده ى اجابتت هستم؛ آنجا كه فرموده اى: «بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را».
012 31 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و با بخشش خود به من روى آور، همچنان كه من با اعتراف خود به درگاه تو روى آورده ام، و مرا از پرتگاه گناهان برآور، آن سان كه من خود را براى تو پست گردانده ام، و لغزش هايم را در پرده ى عفو خود بپوشان، آنگونه كه در انتقام گرفتن از من درنگ فرموده اى.
013 31 خدايا، قصد مرا در فرمانبردارى ات استوار ساز، و بصيرتم را در پرستش خود قوى گردان، و مرا به كارهايى توفيق ده كه با آنها آلودگى گناه را از من بشويى، و چون بخواهى مرا بميرانى، بر آيين خود و آيين پيغمبرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم بميران.
014 31 خدايا، اينك كه در پيشگاه تو ايستاده ام، از گناهان بزرگ و كوچك، و بدى هاى پنهان و آشكار، و لغزش هاى گذشته و اكنون خود به سوى تو باز مى گردم؛ مانند كسى كه بازگشته و ديگر انديشه ى هيچ گناهى را به خود راه نمى دهد و آهنگ گناه نيز نخواهد كرد.
015 31 اى معبود من، تو خود در كتاب استوارت فرموده اى كه بازگشت بندگانت را آغوش مى گشايى و بدى هايشان را مى آمرزى و آنان را كه از گناه به سوى تو باز مى گردند دوست مى دارى. پس آن گونه كه وعده فرموده اى، بازگشت مرا پذيرا شو، و چنان كه بر عهده گرفته اى، از بدى هاى من درگذر، و آن سان كه شرط كرده اى، محبت خود را بر من لازم گردان.
016 31 اى پروردگار من، شرط من با تو اين است كه ديگر به كارى رو نكنم كه پسند تو نيست و بر عهده مى گيرم كه گرد كارى نگردم كه تو را خوش نمى آيد، و پيمان مى بندم كه دورى گزينم از هر چه معصيت توست.
017 31 خدايا، تو از من به آنچه مى كنم آگاه ترى. پس گناهانى را كه مى دانى، بر من ببخشاى، و به قدرت خود، مرا به سوى آنچه دوست مى دارى برگردان.
018 31 خدايا، حقوقى بر عهده ى من است كه بعضى را به ياد دارم و برخى را فراموش كرده ام، ولى همه ى آنها پيش چشم هميشه بيدار تو، و در احاطه علم توست كه فراموشى بدان راه نمى يابد. پس تو خود آن حقداران را عوض ده، و گناه مربوط به حق ايشان را بر من ببخشاى، و بار سنگين آن را بر دوش من سبك گردان، و مرا از انجام دادن گناهى همانند آن در امان دار.
019 31 خدايا، بازگشت من از گناه پايدار نخواهد ماند مگر اين كه تو مرا نگاه دارى، و از خطاها باز نتوانم ايستاد مگر اين كه تو مرا نيرو دهى. پس با نيرويى كفايت كننده مرا توانايى ده، و با عصمتى بازدارنده از گناه، يارى ام فرما.
020 31 خدايا، چه بسا بنده اى كه از گناه به درگاه تو بازگرديده، و تو به علم غيب خويش مى دانى كه او توبه ى خود را خواهد شكست و بار ديگر به گناه و خطاى خود باز خواهد گشت. پناه مى برم به تو كه چنين باشم. پس اين توبه ى مرا توبه اى قرار ده كه بعد از آن نيازمند توبه اى نشوم، توبه اى باشد كه بار گناهان گذشته را از من بردارد، و مرا در باقى عمر، از گزند گناهان به سلامت دارد.
021 31 خدايا، من از نادانى خود نزد تو پوزش مى طلبم، و براى كردار ناشايست خود، بخشايش مى خواهم. پس بر من منت گذار و در سايه ى رحمت خويش جايم ده و تفضل فرما و بر من جامه ى عافيت پوشان.
022 31 خدايا، من از هر كارى كه خواست تو نبوده يا دوستى ات را از ميان مى برده است، توبه مى كنم: از هر انديشه ى بد كه به دلم راه يافته، و هر نگاه زير چشمى گناه آلود، و هر گفتار نابجاى زبانم؛ توبه اى كه با آن يكايك اعضايم را از عقوبت هاى تو به سلامت مانند، و از خشم دردناك تو كه تجاوزگران از آن در هراس اند، ايمنى يابند.
023 31 خدايا، بر تنهايى من در پيشگاه خود، و تپش هاى قلبم از ترس خود، لرزه هاى اعضايم از شكوه خود، رحمت آور؛ زيرا گناهانم- اى پروردگار من- مرا در برابر تو به رسوايى افكنده است. اگر به خاموشى تن دهم، هيچ كس به جاى من سخن نخواهد گفت، و اگر براى خود شفاعت خواهم، سزاوار آن نباشم.
024 31 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و لطف خود را شفيع گناهان من ساز، و به آيين مهربانى خويش از بدى هاى من درگذر، و مرا به آنچه سزاوار آنم عقوبت مفرما، و سفره ى احسان خود را بر من بگستران، و زشتى هاى مرا پرده پوشى نما، و با من همانند شخص پيروزمندى رفتار كن كه بنده اى خوار و ذليل در برابرش به زارى درافتاده و او آن بنده را به مهر مى نوازد، يا همچون توانگرى كه بنده اى فقير بر سر راهش نشسته و او آن بنده را بى نياز مى سازد.
025 31 خدايا، هيچ كس مرا پناه ندهد، پس عزت تو بايد مرا در پناه خود گيرد. هيچ كس پيش تو از من شفاعت نخواهد كرد، پس فضل تو بايد شفيع من گردد. گناهانم مرا به هراس افكنده است، پس عفو تو بايد در امانم دارد.
026 31 همه ى آنچه را گفته ام، از آن رو نيست كه از زشتى كار خويش بى خبرم و كردار ناپسند پيشين خود را از ياد برده ام، بلكه مى خواهم آسمان تو و هر كس در آن است، و زمين تو و هر كس بر روى آن است، همگى، پشيمانى آشكار من در پيشگاه تو و توبه ام را كه با آن به تو پناه آورده ام، بشنوند،
027 31 تا شايد يكى از ايشان، به لطف تو، بر پريشان حالى من دل بسوزاند، يا آشفتگى ام او را به رقت آورد و در حق من دعايى كند كه آن را پيش از دعاى من به استجابت رسانى، و يا از من شفاعتى كند كه نزد تو از شفاعت من استوارتر باشد و به سبب آن از بند خشمت رهايى يابم و در حريم خشنودى ات پاى نهم.
028 31 خدايا، اگر پشيمانى پيش تو بازگشت به سوى توست، پس من پشيمان ترينم؛ و اگر گناه نكردن همان توبه كردن است، پس من توبه كارترينم؛ و اگر پوزش خواهى از گناه سبب آمرزش است، پس من از تو پوزش مى خواهم.
029 31 خدايا، همچون كه ما را به توبه فرمان داده اى و پذيرفتن توبه را بر عهده گرفته اى، و همان گونه كه ما را به دعا برانگيخته اى و اجابت آن را وعده فرموده اى، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بازگشت مرا به سوى خويش آغوش گشاى، و مرا با نااميدى از رحمت خود برمگردان. اين تويى كه گناهكاران را مى پذيرى و با خطاپيشگان بازگشته از گناه مهر مى ورزى.
030 31 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست، زيرا تو ما را به همت او راه راست بنمودى؛ و بر محمد و خاندانش درود فرست، چون به هدايت او نجاتمان بخشيدى؛ و بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى كه در روز رستاخيز و روز احتياج به تو، ما را دستگير شود، كه تو بر هر كار توانايى، و برآوردن اين خواسته ها بر تو آسان است.
001 32
نيايش آن حضرت در نماز شب
001 32 خدايا، اى صاحب پادشاهى اى كه تا هميشه پاينده است،
002 32 و سلطنتى كه بى سپاهيان و پشتيبان ها توانمند است،
003 32 و شكوه و عزتى كه با گذشت روزگاران و سرآمدن سال ها و سپرى گشتن زمان ها و روزها پايدار مى ماند.
004 32 سلطنتت چنان چيرگى دارد كه آغاز و انجام آن را حدى نيست،
005 32 و پادشاهى ات را بلندايى است كه همه ى چيزها پيش از رسيدن به اوج آن تباه شوند.
006 32 والاترين وصف وصف كنندگان، براى پايين ترين مرتبه ى آن رفعت و بلندا كه براى خود برگزيده اى، نارساست.
007 32 در مسير معرفت تو، صفت ها به گمراهى روند، و نعت ها (پيش از بيان آنچه سزاوار توست) از هم گسيخته شوند، و خيال هاى دقيق و ظريف در پيشگاه عظمتت به حيرت افتند.
008 32 آرى، تو آن خدايى كه پيش از هر چيز بوده اى و همواره خواهى بود؛ پاينده اى و از ميان نخواهى رفت.
009 32 من آن بنده ى كم كار و پر آرزويم كه وسيله اى در دست ندارم، جز آنچه رحمت تو فراهم آورده، و رشته هاى اميدم از هم گسيخته، جز رشته ى اميد بخشش تو كه خود بدان آويخته ام.
010 32 طاعت من كم شمار است و بار معصيت تو بر دوش من بسيار. بخشايش در حق بنده ات، اگر چه بد كرده باشد، بر تو دشوار نيست. پس مرا ببخشاى.
011 32 خدايا، علم تو بر كارهاى پنهان احاطه دارد، و هر امر پنهانى در برابر آگاهى تو آشكار است، و پيچيدگى ها و ريزه كارى ها بر تو پوشيده نيست، و رازهاى نهانى از تو مخفى نمى ماند.
012 32 دشمن تو- كه از تو مهلت خواسته بود تا مرا به گمراهى فراخواند و تو او را مهلت دادى، و براى گمراه كردن من از تو فرصت طلبيده بود و تو فرصتش دادى- اينك بر من دست يافته است.
013 32 آن دم كه از گناهان كوچك هلاك كننده و گناهان بزرگ فسادانگيز به سوى تو مى گريختم، مرا به زمين افكند، و چون خود را به معصيت آلودم و به كردار بد سزاوار خشم تو گشتم، لجام نيرنگ خود را از من برگرفت و با سخن كفرش با من روبه رو گرديد و از من بيزارى جست و بر من پشت كرد و برفت و مرا در بيابان گمراهى در برابر خشم تو تنها رها گردانيد و بر آستان عقوبتت به حالتى درافكند.
014 32 كه نه شفيعى نزد تو از من شفاعت مى كند، و نه پناه دهنده اى مرا در برابر تو ايمنى مى بخشد، و نه قلعه اى مرا از چشم تو پوشيده مى دارد، و نه پناهگاهى هست كه بدان پناه برم.
015 32 اينجا كه من ايستاده ام، جايگاه كسى است كه به تو پناه آورده و در برابرت لب به اعتراف گشوده است. پس مبادا گسترده ى فضل تو بر من تنگ آيد، و جامه ى عفو تو بر من كوتاه نمايد، و من نوميدترين بندگانت باشم كه به سوى تو بازگشته اند، و بى نصيب ترين كسانى كه با دل پر اميد به درگاه تو روى آورده اند.مرا بيامرز كه تو بهترين آمرزندگانى.
016 32 خدايا، تو مرا فرمان دادى و من فرمان نبردم، و مرا نهى كردى و من نهى تو را مرتكب شدم. انديشه ى بد، خطا را در چشم من بياراست و من بدان دست زدم.
017 32 هيچ روزى را روزه نبوده ام تا آن را گواه خود گيرم، و هيچ شبى را به شب بيدارى صبح نكرده ام تا آن را پناه خود سازم، و هيچ مستحبى را بر پاى نداشته ام تا به سبب آن در خور ستايش باشم. تنها به واجبات تو پرداخته ام، كه تضييع آنها مايه ى نابود است.
018 32 هرگز نتوانم با فضيلت يك كار مستحب، خود را به تو نزديك كنم، چرا كه بسيارى از واجبات تو را ناديده انگاشته ام، و از امر و نهى تو پا را فراتر گذاشته ام و حرمت هايى را شكسته و گناهان بزرگى را مرتكب شده ام كه تو مرا از رسوايى هاى آنها به سلامت داشتى، و آن گناهان پوشيده ماند.
019 32 اينجا كه من ايستاده ام، جايگاه كسى است كه خود را براى تو از گناه برحذر داشته و بر خود خشمگين و از تو خشنود است. با دلى شكسته و نزار، و گردنى كج و پشتى خميده از بار سنگين گناه، با تو روبه رو گرديده، در حالى كه ميان شوق به تو و بيم از تو بر جا ايستاده است،
020 32 و تو سزاوارتر كسى هستى كه بايد به او اميد بندد و از او بترسد و بپرهيزد. پس اى پروردگار من، چيزى را كه از تو اميد آن دارم، به من ارزانى كن، و از آنچه مى ترسم، پناهم ده، و از رحمت خود صله اى به من عنايت كن، كه تو كريم ترين كسى هستى كه از او نياز مى خواهند.
021 32 خدايا، همچنان كه در اين جهان گذرا، پيش چشم ديگر مردمان، با عفو خود بر گناهان من پرده افكندى و زندگى ام را از فضل و بخشش خود بياكندى، در آن جهان ماندگار نيز مرا در جايى كه گواهان مى ايستند و در محضر فرشتگان مقرب و رسولان بزرگ و بزرگوارت، و شهيدان و صالحان، از رسوايى پيش همسايه اى كه گناهان خود را از او پنهان مى كردم و خويشاوندى كه در كارهاى پنهانى خود از او حيا مى ورزيدم، در پناه آور.
022 32 پروردگارا! باور نداشتم كه ايشان راز مرا پوشيده دارند، اما اى پروردگار من، مطمئن بودم كه تو مرا مى آمرزى. تو سزاوارتر كسى هستى كه مردم به او اعتماد مى كنند، و بخشنده ترين كسى كه به او روى مى آورند، و مهربان ترين كسى كه از او رحم و مهربانى مى خواهند. پس بر من رحمت آور.
023 32 خدايا تو بودى كه مرا به صورت آبى پست و بى ارزش از ميان استخوان هاى به هم فشرده ى پشت پدر و از گذرگاههاى باريك، در تنگناى رحمى كه آن را با پرده هايى پوشيده داشته اى، سرازير كردى، و مرا از حالتى به حالت ديگر درآوردى، تا آن كه صورت مرا به كمال پرداختى و در پيكر من اعضا و جوارحى قرار دادى؛ همچنان كه در كتاب خود آورده اى: نطفه اى بود، سپس خون لخته اى، سپس گوشت پوشانيدى، و پس از آن، بدان گونه كه خواست تو بود، آن را آفرينشى ديگر بخشيدى.
024 32 تا چون نيازمند روزى تو شدم واز دستگيرى بخشش تو بى نياز نبودم، از زيادتى خوردنى و آشاميدنى كنيزت (مادرم)- كه مرا در اندرونش قرار دادى و در نهاد رحمش به امانت گذاشتى- قوت مرا مقرر داشتى.
025 32 اى پروردگار من، اگر در اين حالات مرا به چاره جويى خودم رها مى كردى و به نيروى خويشم ناگزير مى ساختى، هم تدبيرم از من كناره مى گرفت و هم نيرويم از من به دور مى ماند؛
026 32 اما تو همچون احسان كننده اى مهربان و با لطف، به فضل خود مرا غذا دادى، و از احسان، اين كار را تا اكنون در حق من انجام داده اى. پيوسته از احسان تو برخوردارم و نيكى كردن تو با من سستى نمى گيرد. با اين همه، يقين من به روزى دادن تو چنان استوار نيست كه با فراغ دل به كارى پردازم كه پيش تو براى من سودمندتر است.
027 32 عنان اختيارم در دست شيطان است و او مرا به وادى بدگمانى و ضعيف يقين مى كشاند، و من گله گزارم از اين كه شيطان براى من همنشينى بد است و نفسم از او پيروى مى كند. پناه مى برم به تو از چيره گشتن شيطان بر خود، و به درگاه تو زارى مى كنم كه مكر او را از من بگردانى،
028 32 و از تو مى خواهم كه راه روزى جستن مرا آسان كنى. ستايش براى توست كه در آغاز به ما نعمت هاى بزرگ بخشيدى، و به ما الهام كردى كه تو را بر احسان كردن و نعمت دادنت سپاس گوييم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و روزى ام را به آسانى به من برسان، و مرا به آنچه قسمتم كرده اى راضى گردان، و به آن مقدار كه برايم مقرر نموده اى خشنود كن، و آنچه را از جسم و عمر من كاسته مى شود، در راه طاعت خود قرار ده، كه تو بهترين روزى دهندگانى.
029 32 خدايا، پناه مى برم به تو از آتشى كه با آن بر هر كس تو را اطاعت نكند، سخت گرفته اى، و هر كس را كه به خشنودى تو محل نگذارد، بيم داده اى؛ آتشى كه روشنايى آن تاريكى، ملايم آن دردناك، و دور آن بس نزديك است؛ آتشى كه شعله هايش يكديگر را مى بلعند و درهم مى پيچند؛
030 32 آتشى كه استخوانها را مى پوساند و ساكنان خود را آب جوش مى نوشاند؛ آتشى كه بر حال آن كسى كه به زارى درافتاده نمى نگرد، و بر كسى كه از او مهر و لطف مى جويد، رحم نمى كند، و هرگز نمى تواند از عذاب كسى كه در برابرش فروتن گشته و تسليم او گرديده، چيزى بكاهد، بلكه با سوزنده ترين عذاب دردناك خود، و بدترين بيچارگى، به پيشواز ساكنان خود مى آيد.
031 32 پناه مى برم به تو از كژدم هاى دهان گشوده ى آن، و مارهاى آن كه پر صدا دندان بر دندان مى سايند، و نوشيدنى آن كه دل و روده ى ساكنانش را پاره پاره مى كند و قلب هايشان را از جاى بر مى كند. از تو مى خواهم كه راهى پيش پايم نهى كه مرا از آن آتش دور و واپس دارد.
032 32 خدايا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به زيادى رحمت خود مرا از آتش دوزخ در پناه آر، و به عفو نيكوى خود از درافتادن به ورطه ى گناه در امان دار و خوار مساز، اى بهترين پناه دهندگان.
033 32 خدايا، تو بندگانت را از بدبختى و سختى نگاه مى دارى، و به آنان خير و نيكى عطا مى كنى، و هر چه مى خواهى انجام مى دهى، كه تو بر هر كار توانايى.
034 32 خدايا، درود فرست بر محمد و خاندانش آنگاه كه نيكان به نيكى ياد شوند، و درود فرست بر محمد و خاندانش تا آن زمان كه روز و شب از پى هم آيند و روند؛ درودى كه رشته ى آن از هم نگسلد و در شمار نيايد؛ درودى كه هوا را بياكند و زمين و آسمان را سرشار كند.
035 32 خداى تعالى بر او درود فرستد چندان كه خرسند شود؛ و پس از آن بر او و بر خاندانش درود فرستد؛ درودى بيكران و بى پايان، اى مهربانترين مهربانان.
001 33
نيايش آن حضرت در طلب خير
001 33 خدايا، از تو مى خواهم كه به سبب دانش بى حد خود، براى من خير و نيكى را برگزينى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و از هر چيز برترين را نصيب من فرما.
002 33 به ما الهام كن كه آنچه را نيك و درست است، بدانيم و عمل كنيم، و اين را وسيله اى قرار داده تا به آنچه برايمان مقدر فرموده اى خشنود سازيم، و به حكمى كه در حق ما كرده اى گردن نهيم. پس پريشانى دودل بودن را از قلب ما بزداى و ما را به يقينى همانند يقين بندگان مخلص خود يارى نماى.
003 33 و مخواه كه در شناخت آنچه براى ما برگزيده اى، ناتوان مانيم، تا آنجا كه حرمت تو در چشم ما اندك شود و آنچه مقدر كرده اى پيش ما ناپسند آيد و به حالتى دچار شويم كه از نيك فرجامى دورتر است و به غير عافيت نزديك تر.
004 33 آنچه را قسمتمان كرده اى و براى ما ناخوشايند است، محبوب ما گردان، و آن حكم تو را كه دشوار مى پنداريم، آسان ساز،
005 33 و در دل ما انداز كه در برابر آنچه در حق ما خواسته اى، تسليم تو باشيم، و نخواهيم كه آنچه به تأخير انداخته اى، پيش افتد، و آنچه پيش انداخته اى، به تأخير افتد، و آنچه را محبوب توست، ناپسند نداريم، و آنچه را خوش نمى دارى، اختيار نكنيم.
006 33 كار ما را به آن سرانجام كه نيك تر است و آن فرجام كه پسنديده تر، پايان ده؛ زيرا تو نفيس ترين چيزها را مى بخشى، و بخشش هاى بزرگ مى دهى، و هر چه بخواهى همان مى كنى،و تو بر هر كار توانايى.
001 34
نيايش آن حضرت هنگام ابتلاء يا هنگامى كه كسى را به رسوايى گناه گرفتار مى ديد
001 34 خدايا، ستايش براى توست كه مى دانى و مى پوشانى، و با اين كه از باطن همه خبر دارى، عافيت مى بخشى. هر يك از ما چون خود را به عيب و كاستى آلود، او را مشهور خاص و عام نساختى، و چون دست خود را به زشتى ها گشود، رسوايش نخواستى، و چون در پنهان بدى ها را مرتكب شد، آنها را آشكار نكردى.
002 34 چه بسا نهى تو را كه مرتكب شده ام، و چه بسا امر تو را كه از آن سر پيچيده ايم، در حالى كه تو ما را بر آن امر و نهى آگاه كرده بودى. چه بسا گناهان كه انجام داده ايم و بسا خطاها كه از ما سر زده است و تنها تو از آنها باخبر گرديده اى، نه ديگر بينندگان، و تو بيش از ديگران بر افشاى آنها توانا بودى. عافيت تو براى ما، پرده اى بود در برابر چشمانشان، و سدى بر سر راه گوش هاشان.
003 34 چنان كن كه آن اسباب شرمندگى ما كه پوشيده داشته اى، و آن زشتى و عيب كه پنهان نموده اى، پندى باشد براى ما، و ما را از بدرفتارى و آلوده شدن به گناه باز دارد، و مايه ى كوششى شود براى رسيدن به توبه ى معصيت زدا. و در آمدن به راه پسنديده.
004 34 وقت اين كوشش را نزديك ساز و ما را به غفلت دچار مكن، چرا كه ما روى نياز به درگاه تو آورده ايم و از گناهان به سوى تو باز گرديده ايم.
005 34 خدايا، درود فرست بر محمد و خاندان او كه ايشان را از ميان آفريدگانت برگزيده اى، ناب ترين مردمان و پاكيزگان اند، و چنان كه ما، آن سان كه خود فرمان داده اى، گفته هايشان را به گوش جان بشنويم و حكمشان را فرمان بريم.
001 35
نيايش آن حضرت در مقام رضا به قضاى الاهى
001 35 ستايش براى خداست كه به آنچه فرمان مى راند خشنودم، و گواهى مى دهم كه خدا روزى بندگانش را به عدالت قسمت نموده و با همه ى آفريدگانش به فضل و احسان رفتار كرده است.
002 35 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به آنچه به ديگران عطا كرده اى ميازماى، و آنان را به آنچه از من باز داشته اى، به آفت سركشى و تكبر دچار مكن، تا سبب شود بر آفريدگانت رشك برم و حكم تو را خوار شمرم.
003 35 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به آنچه برايم مقدر نموده اى، دلخوش كن، و سينه ى مرا در برابر آنچه وسيله ى تقدير توست، فراخ ساز، و به من چنان اطمينانى بخش كه با تكيه بر آن، اقرار كنم قضاى تو جز به نيكى روان نگشته است، و تو را بيشتر در برابر آنچه از من باز داشته اى سپاس گويم تا در برابر آنچه به من ارزانى كرده اى.
004 35 مرا باز دار از اين كه انسان بينوا را فرومايه پندارم، يا گمان نكنم كه انسان توانگر فضل و برترى دارد؛ زيرا شريف كسى است كه فرمانبردارى تو او را شرافت بخشيده باشد، و عزيز كسى است كه از بندگى تو عزت يافته باشد.
005 35 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از ثروتى بى فنا بهره مند ساز، و به عزتى پايدار مدد فرما، و از سلطه ى جاودانه برخوردار نما، كه تو آن يكتاى يگانه ى بى نيازى كه نه فرزندى آورده اى و نه فرزند كسى بوده اى، و هيچ كس همتاى تو نيست.
001 36 نيايش آن حضرت هنگام شنيدن بانگ رعد
001 36 خدايا، اين ابر و برق، دو نشانه از نشانه هاى قدرت تو، و دو كارگزار از كارگزاران تو هستند كه با رحمتى سودمند، يا رنجى زيانبار، به فرمانبردارى ات شتاب مى ورزند. پس به سبب اين دو نشانه، بر سر ما باران فساد و تباهى مبار، و بر تن ما جامه ى بلا مپوشان.
002 36 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و سود و بركت اين ابرها را بر ما فرو ريز و آزار و زيانشان را از ما برگير. مبادا ما را به آفت ابرها دچار كنى و بر مايه ى زندگانى ما آسيب فرستى.
003 36 خدايا، اگر اين ابرها را برانگيخته اى كه عذابى آورند و نماينده ى خشم تو باشند، از خشم تو به خودت پناه مى آوريم و آمرزش خواهانه به درگاهت زار مى گرييم. پس خشم خود را به سوى مشركان گسيل دار، و آسياب عذابت را بر سر خداناشناسان به گردش درآر.
004 36 خدايا، خشكى سرزمين هاى ما را با ريزش باران خود از ميان ببر، و با روزى خود، وسوسه را از دل هاى ما بيرون كن. ما را به غير خودت سرگرم مساز، و ميان ما و سرچشمه ى احسانت فاصله مينداز، چون توانگر كسى است كه تو بى نيازش كرده باشى، و تندرست آن كس كه تو او را از بلا نگه دارى.
005 36 هيچ كس را در برابر تو نه وسيله ى دفاع باشد، و نه آن قدرت و نيرو كه پيش قهر تو با آن پشتگرمى يابد. به هر كس هر چه خواهى فرمان دهى، و براى هر كس هر سرنوشتى كه خواهى رقم زنى.
006 36 پس حمد و ستايش براى توست كه ما را از بلا نگه مى دارى، و بايد سپاسگزار تو بود كه نعمتهاى خود را به ما مى بخشى؛ چنان ستايشى كه از حمد و سپاس ديگر ستايشگران پيش افتد و زمين و آسمان را سرشار كند.
007 36 اين تويى كه عطاهاى بزرگ مى بخشى و نعمتهاى سترگ مى دهى، ستايش كم را پذيرايى و شكر اندك را سپاسگزار. نيكوكار و خوش رفتار و صاحب نعمتهاى بسيارى، جز تو معبودى نيست و بازگشت همه به سوى توست.
001 37
نيايش آن حضرت در مقام شكر پروردگار
001 37 خدايا، هر گاه كسى در طريق شكر تو به سر منزلى رسد، احسان ديگرى از سوى تو براى او فراهم آيد و سپاس ديگرى را بر وى لازم گرداند،
002 37 و هر چه در فرمانبردارى از تو كوشش نمايد، به سرانجامى نرسد، و به آن مرتبه از طاعت كه تو به خاطر فضل و احسان خود سزاوار آنى، دست نيابد.
003 37 پس شاكرترين بندگانت از سپاس تو ناتوان باشد، و عابدترين ايشان از فرمانبردارى ات فرو ماند.
004 37 هيچ كس را بر تو آن حق نيست كه او را به شايستگى اش بيامرزى و به سزاوارى اش از وى خشنود شوى.
005 37 پس هر كه را آمرزيده اى، از احسان تو بوده است، و از هر كه خشنود گشته اى، از فضل و رحمت تو.
006 37 كار اندك پذيرفته را جزاى فراوان مى بخشى، و در برابر طاعت ناچيز پاداش مى دهى، چنان كه گويى شكرگزارى بندگانت- كه در برابر آن پاداشى بر ايشان لازم كرده اى و مزدى بزرگ به آنان داده اى- چيزى است كه مى توانند از آن خوددارى كنند. از اين رو، به آنان پاداش مى دهى، يا چون سبب آن به دست تو نيست، جز ايشان مى بخشى.
007 37 اى معبود من، چنين نيست، بلكه اختيار آنان به دست تو بوده است، پيش از آن كه بر عبادت توانا باشند، و پاداش انان را فراهم ساخته اى، پيش از آن كه تو را اطاعت كنند; زيرا شيوه ى تو بخشيدن است، و خوى تو احسان كردن، و آيين تو آمرزيدن.
008 37 همه ى آفريدگان معترف اند كه تو بر آن كس كه عقوبتش كرده اى، ستم ننموده اى، و گواه اند كه تو با آن كس كه در امانش داشته اى، به احسان عمل كرده اى، و همه خود را در انجام دادن آنچه تو سزاوار آن هستى، مقصر مى دانند.
009 37 اما اگر نبود اين كه شيطان فريبشان مى دهد و از اطاعت تو دورشان مى دارد، هيچ نافرمانى، معصيت تو نمى كرد، و اگر باطل را به چهره ى حق در نمى آورد، هيچ كس از راه تو بيراه نمى گشت.
010 37 منزهى تو، چه روشن و آشكار است لطف و كرمت در معامله با آن كس كه تو را اطاعت كند يا معصيت ورزد؛ بنده ى نافرمان را مهلت مى دهى، با آن كه مى توانى در بازخواست وى شتاب كنى،
011 37 و هر يك از آن دو را چيزى مى بخشى كه سزاوار آن نيستند، و به هر كدام چيزى را تفضل مى كنى كه ارزش كارشان بدان پايه نرسد.
012 37 اگر تو آن بنده ى فرمانبر را به اندازه ى عملش- كه تو خود او را بر آن واداشته اى- جزا مى دادى، بعيد نبود كه ثواب تو را در نيابد و نعمت تو نيز از كفش برود؛ ولى چنين نكرده اى، بلكه به لطف خود، او را در برابر عبادت كوتاه مدت و فناپذير، پاداشى بلند مدت و جاودان بخشيده اى، و در برابر كارهاى زودگذر، ثوابى پيوسته و ماندگار داده اى.
013 37 عجيب تر اين كه از بنده ى خود- كه روزى ات را خورده و با آن بر طاعت تو توانا گرديده است- بهايى طلب نكرده اى، و بر سر ابزارهايى كه به مدد آنها به آمرزش تو راه يافته، بر او سخت نگرفته اى، و اگر چنين كرده بودى، همه ى دسترنج و نتيجه ى كوشش وى، در برابر كوچكترين نعمت و احسان تو، از ميان مى رفت، و او در گرو ديگر نعمت هايت پيش تو مى ماند. پس در اين صورت، كى مستحقق چيزى از ثواب تو بود؟ نه، كى مستحق بود؟
014 37 اى معبود من، اين حال كسى است كه تو را فرمان برده است، و شيوه ى كسى است كه در عبادتت بسى كوشيده است. اما آن كس كه فرمان تو را پشت گوش انداخته و نهى تو را مرتكب شده است، در انتقام گرفتن از او شتاب نورزيده اى، تا مگر از معصيت تو دست بردارد و به طاعت تو بازگردد، حال آن كه در نخستين لحظه ى گنهكارى، سزاوار همه ى عقوبت هايى گرديده بود كه براى اتمام آفريدگانت مهيا كرده اى.
015 37 پس هر عذابى كه از او به تأخير افكنده اى، و هر انتقام و عقاب شديد كه از او باز پس داشته اى، چشم پوشى توست از حق خود، و خشنودى توست به كمتر از آنچه سزاوار آنى.
016 37 پس اى معبود من، كيست بزرگوارتر از تو، و كيست بدبخت تر از آن كس كه در راه مخالفت تو هلاك گرديده است؟ نه، هيچ كس نيست. تو والاتر از آنى كه درباره ات جز به احسان و نيكى سخن گويند، و كريم تر از آن كه جز به سبب دادگرى از تو بيمناك شوند. هرگز ترس آن نيست كه بر گنهكار ستم ورزى و از پاداش كسى كه تو را خرسند كرده است، غافل شوى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و آروزى مرا برآور، و هدايتت را بيش از پيش نصيب من گردان، تا با آن كه در كار خود به توفيق رسم. بى شك، تو بسيار بخشنده ى بزرگوارى.
001 38
نيايش آن حضرت در پوزش خواهى
001 38 خدايا، از تو پوزش مى خواهم اگر در حضور من بر مظلومى ستم رفته و من او را يارى نكرده ام، و در حق من احسانى صورت نگرفته و سپاسگزار آن نبوده ام، و خطاكارى از من پوزش خواسته و من آن را نپذيرفته ام، و نيازمندى از من چيزى طلب كرده و من به او نبخشيده ام، و مؤمنى بر گردن من حقى داشته و من آن را به جا نياورده ام، و عيب مؤمنى بر من آشكار گرديده و آن را نپوشانده ام، و گناهى به من روى آورده و از آن كناره نجستم.
002 38 اى معبود من، از همه ى اين خطاها و همانند آنها از تو پوزش مى طلبم؛ پوزشى از روى پشيمانى كه مرا در رويارويى با نظاير آنها، اندرزدهنده اى باشد.
003 38 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه پشيمانى من از لغزش هايى كه دچارشان شده ام- و تصميم من بر ترك گناهانى كه برايم پيش مى آيد- توبه اى باشد كه براى من دوستى ات را در پى آورد. اى دوستدار توبه كاران.
001 39
نيايش آن حضرت در طلب عفو و بخشايش
001 39 خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و روى شهوت مرا از هر چيز حرامى بگردان، و دست آزمندى مرا به هيچ گناهى مرسان، و مرا از آزردن هر مرد و زن مؤمن و مسلمان بركنار دار.
002 39 خدايا، اگر بنده اى در حق من به كارى دست زده كه تو او را از آن باز داشته اى، يا آبروى مرا، كه تو حرمت آن را بر او لازم گردانيده اى، به ناحق ريخته است، و در اين حال از دنيا رفته، يا زنده است و حق من بر گردن وى باقى است، او را در ستمى كه بر من روا داشته بيامرز، و در حقى كه از من با خود برده است ببخشاى، و او را به سبب آنچه با من كرده سرزنش مفرماى، و بديهايش را پيش چشمش مياور كه آزرده خاطر شود. اين عفو و بخشايش بى دريغ و بخشش رايگان من درباره ى آنان را پاك ترين صدقه و برترين عطيه اى قرار ده كه صدقه دهندگان و تقرب جويان به ديگران مى بخشند،
003 39 و در عوض اين گذشت، از من درگذر، و در برابر دعايم در حق آنان، بر من رحمت آور، تا هر يك از ما به مدد فضل تو به سعادت رسيم و احسان تو روى رهايى بينيم.
004 39 خدايا، اگر بنده اى از بندگانت از من آسيبى ديده، يا از جانب من به او آزارى رسيده يا من به دست خود و يا به وسيله ى كسى بر او ستمى كرده ام و حقش را تباه ساخته و مانع دادخواهى اش شده ام، بر محمد و خاندانش درود فرست و با توانگرى خود رضايت او را از من فراهم ساز، و حقش را تمام و كمال ادا فرما.
005 39 سپس مرا برى گردان از آنچه حكم تو بر من لازم كند، و رهايى بخش از آنچه عدل تو فرمان دهد؛ زيرا نيرويى من تاب انتقام تو را ندارد، و توان من با خشم تو برابرى نتواند، كه اگر طبق حق، و برابر آنچه كرده ام، مرا پاداش دهى، هلاكم كرده اى، و اگر مرا با رحمت خود نپوشانى، به نابودى ام افكنده اى.
006 39 خدايا، اى معبود من از تو بخشش چيزى را كه مى خواهم كه عطاى آن از تو هيچ نمى كاهد، و برداشتن بارى را خواستارم كه برگرفتن آن بر تو دشوار نمى آيد.
007 39 اى معبود من، از تو مى خواهم كه نفس مرا ببخشايى؛ نفسى كه آن را نيافريدى تا با آن زيانى را برطرف سازى يا به سودى دست يازى، بلكه آن را آفريدى تا قدرت خويش را برآفريدن مانند آن به اثبات رسانى، و آن را دليلى بر خلقت شبيه آن قرار دهى.
008 39 از تو مى خواهم كه بار سنگين گناهم را كه بر من گرانبار گرديده، از من بردارى، و از تو مدد مى جويم بر تحمل بار سنگينى كه مرا به زانو درآورده است.
009 39 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و نفس مرا كه بر خود ستم نموده، ببخشاى، و رحمت خود را بگمار كه بار گناهان مرا از من بردارد. چه بسا رحمتت به گنهكاران رسيده، و چه بسا آمرزشت ستمكاران را در برگرفته است.
010 39 پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا نمونه ى كسانى قرار ده كه با آمرزش خويش آنان را از لغزشگاههاى خطاكاران فرا برده اى، و به توفيق خود از گرداب هاى هلاك مجرمان رهانيده اى، تا سرانجام به يمن عفو تو از بند خشمت رها شده اند و به احسانت از كمند عدل تو آزاد گرديده اند.
011 39 معبود من، تو اگر چنين كنى، اين لطف را در حق كسى روا داشته اى كه سزاوار عذاب تو بودن را منكر نمى شود، و خود را از اين كه مستحقق خشم تو گردد، برى نمى داند.
012 39 معبود من، در حق كسى لطف كرده اى كه ترسش از تو، از آزمندى اش در تو افزون تر است، و نااميدى اش از رهايى، از اميدش به رهايى استوارتر، اما اين نااميدى اش نه از رحمت توست و اميدوارى اش نه از سر مغرور شدن به بخشش تو، بلكه از آن رو نااميد است كه كارهاى نيكش در ميان كارهاى بدش اندك مى نمايد، و بهانه هاى او در انجام ندادن وظايفش دير نمى پايد.
013 39 اما تو، معبود من، سزاوارى كه صديقان به رحمتت فريفته نشوند و گنهكاران از بخششت نااميد نگردند؛ زيرا تو آن پروردگار بزرگى كه فضل و احسان خود را از هيچ كس دريغ نمى دارى، و در گرفتن حق خود بر كسى سخت نمى گيرى.
014 39 ياد والاتر است از هر چه ياد كنند، و نام هاى تو منزه تر است از آن كه ديگران بر خود نهند. نعمت هاى تو در ميان آفريدگانت پراكنده است؛ پس بر اين نعمتها تو را سپاس اى پروردگار هستى ها.
001 40
نيايش آن حضرت هنگام يادكرد مرگ
001 40 خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از آرزوى دور و دراز نگه دار، و چنان كن كه با درستكارى دست آرزوها از ما كوتاه شود، تا ما را اميد آن نباشد كه ساعتى را پس از ساعتى به پايان بريم، و روزى را پس از روزى به سر آوريم، و نفسى را به نفسى پيوند زنيم، و از پس يك گام، گام ديگرى برداريم.
002 40 ما را از فريب آرزوها به سلامت دار و از بدى هاى آنها ايمن ساز، و مرگ را پيش روى ما مجسم بدار و بر ما مپسند كه لحظه اى از ياد آن تهى گرديم.
003 40 ما را آنگونه به انجام دادن كارهاى شايسته موفق كنم كه بازگشتمان به سوى تو را كند پنداريم، و در رسيدن به كوى تو حريص تر گرديم؛ بدان پايه كه مرگ براى ما خانه ى آرامشى شود كه در آن بياساييم، و جايى دوست داشتنى كه مشتاقانه بدان درآييم، و خويشاوندى كه نزديك شدن به او را دوست بداريم.
004 40 پس چون مرگ را به ما نزديك ساختى و ما را به دامنش انداختى، به ديدار او ما را نيك بختى بخش، و آمدنش را سبب آرامش ما كن، و به ميزبانى او شوربختمان مساز، و به ديدار او ما را به خوارى ميفكن، و او را درى از درهاى بخشش، و كليدى از كليدهاى رحمت خود گردان.
005 40 ما را در حالى بميران كه راه يافته ايم و گمراه نگرديده ايم، و طاعت تو را ناپسند نشمرده ايم، و روى از گناه برتافته ايم و دست از نافرمانى كشيده ايم. اى عهده دار پاداش نيكوكاران، و اصلاح كننده ى عمل تباهكاران.
001 41
نيايش آن حضرت در طلب پرده پوشى و محفوظ ماندن از گناه
001 41 خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و بساط كرامت خود را برايم بگستران، و مرا به آبشخورهاى آكنده از مهر و رحمت خويش وارد كن، و در ميانجاى مينوى خود فرود آور، و از درگاهت مران كه خور شوم، و نااميدم مگردان كه بى نصيب مانم.
002 41 مرا به كردار بدم كيفر مكن، و به سبب آنچه كرده ام بر من سخت مگير، و رازم را آشكار مساز، و از كار پوشيده ام پرده برمدار. عملم را به ترازوى عدل و انصاف خود مسنج، و حال و روزم را پيش چشم نيكان خلق ظاهر مكن.
003 41 چيزى را كه آشكار شدنش مايه ى ننگ من است، از آنان پوشيده دار، و آنچه مرا نزد تو رسوا مى كند، در پرده گذار.
004 41 به خشنودى خود مرا بلندمرتبه ساز، و به آمرزش خود عزتم را به كمال رسان، و در صف «اصحاب يمين» جايم ده، و در طريق سلامت يافتگان به راه انداز، و در شمار رستگاران درآور، و بزم نيكان را به وجود من رونق بخش. چنين باد اى پروردگار هستى ها.
001 42
نيايش آن حضرت پس از ختم قرآن
001 42 خدايا، با يارى تو بود كه كتابت را تا پايان تلاوت كردم؛ كتابى كه آن را همچون نورى درخشان فرو فرستاده اى، و بر هر كتابى كه پيش از آن نازل كرده اى گواهش ساخته اى، و بر هر سخنى كه بيان داشته اى برترش گردانده اى؛
002 42 كتابى كه آن را فرقان قرار داده اى و بدو حلال و حرامت را از هم جدا كرده اى؛ قرآنى كه در آن راههاى گوناگون احكام خود را نمايان ساخته اى؛ كتابى كه آن را براى بندگانت آن گونه كه بايد، شرح و تفصيل داده اى؛ وحيى كه به شايستگى بر پيامبر خود، محمد- كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد- فرو فرستاده اى.
003 42 و آن را نورى قرار داده اى كه با پيروى از آن، از تيرگى هاى گمراهى و نادانى به راه مى آييم، و درمانى براى آن كس كه از روى انديشه و باور به آن گوش سپارد؛ و ترازوى عدلى كه زبانه اش از حق به سوى ديگر ميل نكند؛ و نور هدايتگرى كه پرتو برهانش پيش چشم بينندگان خاموش نگردد؛ و نشانه ى نجات بخشى كه هر كس آهنگ پيروى آن كند، گمراه نشود، و هر كس به ريسمان عصمت آن درآويزد، دست هلاكت به دامنش نرسد.
004 42 خدايا، همچنان كه ما را بر تلاوت قرآن مدد رساندى، و با بيان نيكويش خشونت و سختى زبان ما را نرمى دادى، در زمره ى كسانى قرارمان ده كه آن را چنان كه درخور و شايسته است حفظ و حراست مى كنند، و با اعتقاد به تسليم شدن در برابر آيات محكم آن، بندگى تو مى ورزند، و با اعتراف به آيات متشابه و دلايل آشكار آن، به تو پناه مى آورند.
005 42 خدايا، تو قرآن را سربسته و مجمل بر پيامبر خود، محمد- كه درود خدا بر او و خاندانش باد- فرو فرستادى، و علم به شگفتى هاى بيان و بنان آن را به طور كامل به وى الهام كردى، و دانش آن را با تفسير و توضيح به ما به ميراث دادى. ما را بر آنان كه علم قرآن نمى دانند برترى بخشيدى، و بر فهم ظاهر و باطن كتاب خود توانا كردى، تا والاتر و بالاتر از كسانى قرارمان دهى كه شناخت قرآن در خور و تحملشان نيست.
006 42 خدايا، همچنان كه دل هاى ما را محمل حقايق قرآن قرار دادى و با رحمت خود شرافت و فضيلت آن را به ما شناساندى، بر محمد كه با آيات آن مردم را پند داد، و خاندانش كه خزانه داران علوم قرآن اند، درود فرست و ما را از آنانى به شمار آور كه قرآن را فرود آمده از نزد تو مى دانند، تا هيچ شكى با يقين ما درباره ى اين حقيقت معارضه نكند، و هيچ لغزشى ما را از راه راست آن منحرف نگرداند.
007 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از كسانى قرار ده كه به ريسمان قرآن مى آويزند، و در امورى كه حق و باطل در آنها به هم آميخته است، به دژ استوار آن پناه مى برند، و در سايه ى حمايتش مى آسايند، و با نور صبحگاه آن هدايت مى يابند، و مشعل تابناكش را دليل راه خود مى گيرند، و از فروغ آن، چراغ معرفت مى افروزند، و جز از او راست نمى جويند.
008 42 خدايا همچنان كه محمد را به سبب قرآن نشانه ى راه خود قرار دادى تا مردم را به سوى تو راه نمايد و به وسيله ى خاندان او راه هاى خشنودى خود را روشن كردى، بر محمد و خاندانش درود فرست و قرآن را براى ما وسيله اى كن كه با آن به والاترين مرتبه هاى بزرگى و عزت برشويم، و نردبانى كه از آن به جايگاه سلامت بالا رويم، و سببى كه به پاداش آن در عرصه ى قيامت به رستگارى رسيم، و دستاويزى كه با آن به سوى نعمت هاى سراى جاودانه پيش رويم.
009 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به حرمت قرآن، سنگينى بار گناهان را از دوش ما بردار، و خوهاى پسنديده ى نيكان را به ما ارزانى كن، و ما را پى سپار كسانى قرار ده كه براى تو در نيمه هاى شب، در آغاز و انجام روز، قرآن مى خوانند و آن را به پاى مى دارند، تا به پاكى آن ما را از هر ناپاكى برى سازى، و به راه كسانى ببرى كه با نور قرآن روشنى يافته اند و آرزوها مانع كارهاى نيك ايشان نشده است تا با فريب و نيرنگ بازشان دارد.
010 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه قرآن در تاريكى شبها مونس ما باشد، و ما را از تحريكات شيطان و انديشه هاى وسوسه آلود در امان دارد، و پاهايمان را از رفتن به سوى گناهان مانع شود، و زبان ها را از گفتن ناحق و نادرست- بى آن كه آفتى بينند- لال گرداند، و اعضا و جوارح ما را از آلوده گشتن به گناه بپرهيزاند، و ما را از نگريستن به ديده ى عبرت در امور، كه دست بى خبرى پوشيده داشته است، بياگاهند، تا فهم شگفتى هاى قرآن و مثل هاى هشداردهنده ى آن- كه كوه هاى استوار، با همه ى سرسختى، از حمل آن ناتوان اند به دل هايمان راه يابد.
011 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و با قرآن هميشه ظاهر ما را آراسته بدار، و انديشه هاى وسوسه آلود را از دست يافتن به خلوص باطن ما منع نما، و آلودگى دل هاى ما و علاقه ى ما به گناهان را برطرف ساز، و آشفتگى كارهاى ما را به سامان كن، و در گرمگاه روز زستاخيز، هنگام عرضه ى اعمال، سوز تشنگى ما را به آب رحمت قرآن فرو بنشان، و در روز «هراس بزرگ» كه از گورها برانگيخته شويم، بر تن ما جامه هاى امن بپوشان.
012 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و به مدد قرآن حاجت ما را به بى نيازى رسان، و آسايش زندگى و بركت و فراوانى روزى ها را به سوى ما روان گردان، و از بدسرشتى ها و زشت كردارى ها به دور دار، و از فرو افتادن به دره ى عميق كفر و تن دادن به موجبات نفاق ايمن ساز، تا آن كه قرآن ما را در قيامت به سوى خشنودى و بهشت تو پيش برد، و در اين جهان از خشم تو و تجاوز از حدود تو حفظ كند، و به سبب آنچه نزد تو بر عهده ى ما نهاده شده (كه پيرو قرآن باشيم و احكام آن را به كار بنديم)، گواهى دهد كه ما حلال آن را حلال، و حرام آن را حرام دانسته ايم.
013 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و از بركت قرآن، سختى جان كندن و رنج ناله كردن و به شماره افتادن نفس ها را هنگام مرگ بر ما آسان كن؛ «آنگاه كه جان ها به گلوگاه مى رسد، و كسى مى گويد: كيست آن كه افسون كند و شفا بخشد؟» پس فرشته ى مرگ براى گرفتن جان وى از پرده هاى غيب چهره بنمايد، و از كمان مرگ، تيرهاى وحشت فراق به سوى او پرتاب كند، و برايش جامى از زهر مرگ، كه طعم شرنگ دارد، به هم آميزد، و زمان كوچيدن و روان شدن ما به جهان ديگر نزديك و نزديك تر شود، و كارهاى ما همچون گردنبند بر گردن ما بسته باشد، و تا روز ديدار (رستاخيز) گورها منزلگاه هاى ما گردند.
014 42 خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و درآمدن ما به سراى فرسودگى، و ماندن دراز مدت ما را در ميان طبقات خاك، بر ما مبارك ساز، و پس از جدا شدن از دنيا، گورها را بهترين منزل ما گردان، و تنگناى لحدهاى ما را به رحمت خود بگستران، و ما را در برابر حاضران عرصه ى قيامت، به كيفر گناهان تباه كننده رسوا مفرما،
015 42 و چون در پيشگاه تو به صف مى ايستيم، به حرمت قرآن، بر خوارى و درماندگى ما رحمت آور، و در روز عبور از پل لرزان جهنم، قدم هاى ما را به قرآن پابرجا ساز و از لغزيدن نگاه دار، و پيش از برانگيخته شدن، تاريكى گورهاى ما را بدان روشنايى بخش، و ما را از اندوه روز قيامت و هول و هراس شديد آن برهان،
016 42 و در آن روز كه چهره ى ستمكاران سياه شود، و در روز حسرت و پشيمانى، روى ما را سپيد گردان، و دوستى ما را در دل هاى مؤمنان انداز، و اين زندگى را بر ما دشوار مساز.
017 42 خدايا، بر محمد، بنده و فرستاده ى خود، درود فرست، زيرا او پيام تو را به مردم رسانيد و فرمانت را با صداى بلند آشكار گردانيد و براى بندگانت خيرخواهى كرد.
018 42 خدايا، جايگاه پيامبر ما را- كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد- در روز رستاخيز از ديگر پيامبران به خود نزديك تر قرار ده، و شفاعتش را پذيرفته تر، و قدر و منزلتش را بيش تر، و جاه و جلالش را افزون تر.
019 42 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بناى دين او را بلندمرتبه ساز، و دليل و برهانش را بزرگى عطا كن، و ترازوى نيكى هاى او را سنگين تر نما، و شفاعتش را پذيرا باش، و وسيله ى تقرب او را قبول فرما و رو سپيدش گردان، و نورش را به كمال رسان، و او را والايى و برترى عنايت كن.
020 42 ما را بر طريقت او زنده بدار، و بر دين او بميران، و در راه او پويا ساز، و بر شيوه ى او سالك گردان، و از فرمانبران او قرار ده، و در جرگه ى پيروان او درآور، و بر سر حوض او وارد كنم، و از جام او بنوشان.
021 42 خدايا، درود فرست بر محمد و خاندانش؛ درودى كه به سبب آن او را به برترين خوبى و احسان و افزونى نايل كنى كه اميد آن دارد؛ زيرا تويى كه رحمت فراگير و بخشش بزرگ دارى.
022 42 خدايا، محمد را- در عوض آن كه پيام هاى تو را به مردم رسانيد، و آيات تو را بر ايشان خواند، و براى بندگانت خيرخواهى كرد، و در راه تو مجاهده نمود- پاداش ده؛ برتر از پاداشى كه نصيب يكى از فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل برگزيده ى خود كرده اى. سلام خدا بر او و خاندان پاك و پاكيزه اش، و رحمت و بركت او نصيب ايشان باد.
001 43
نيايش آن حضرت هنگام ديدن هلال
001 43 اى آفريده ى فرمانبر، اى رونده ى زودگذر، اى كه در منازل مقدر شده براى تو مى آيى و مى روى، اى كارگزار خدا در چرخ گردونى كه جاى تدبير كارهاست،
002 43 ايمان آوردم به آن كس كه تاريكى ها را به وسيله ى تو روشن گردانيد، و چيزهاى مبهم را به فروغ تو پديدار نمود، و تو را نشانه اى از نشانه هاى چيرگى و فرمانروايى خود قرار ده، و به فزونى و كاستى و طلوع و غروب و تابندگى و تيرگى رام و مسخر ساخت، و تو در همه ى اين حالات، فرمانبردار او بودى و بى درنگ در پى انجام دادن هر چه مى خواست.
003 43 منزه است خدا، كه آنچه در كار تو تدبير كرده، بس شگفت انگيز است، و آنچه درباره ى تو انجام داده، پر ظرافت و دقيق، و تو را كليد ماهى نو براى كارى نو قرار داده است.
004 43 پس من از خدايى كه پروردگار من و پروردگار توست، و آفريننده ى من و آفريننده ى توست، و تقديرساز سرنوشت من و تقديرساز سرنوشت توست، و صورتگر من و صورتگر توست، مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستد و تو را ماه بركت قرار دهد؛ بركتى كه گذشت روزها از آن نمى كاهد؛ و ماه پاكى و پاكيزگى؛ آن پاكيزگى كه چرك گناهانش نمى آلايد؛
005 43 ماه ايمنى از آفات و دور ماندن از بدى ها، و ماه سعادت كه در آن بدشگونى نباشد، و ماه فرخندگى كه سختى و نامرادى بدان راه نيابد، و ماه آسانى و آسودگى كه هيچ دشوارى با آن نياميزد، و ماه نيكى و خير كه هيچ بدى آن را نيالايد، و ماه امن و ايمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام.
006 43 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست وما از خشنودترين كسانى قرار ده كه اين هلال بر آنان طلوع كرده است، و از پاكترين مردمى كه به سوى آن نگريسته اند، و از نيك بخت ترين كسانى كه در اين ماه تو را عبادت مى كنند. در اين ماه، ما را توفيق بازگشت به سوى خود عنايت كن، و از گناه در امان دار، و از اين كه با دست خود نافرمانى ات كنيم، حفظ فرما.
007 43 به ما الهام كن كه نعمتت را سپاس گوييم. بر تن ما جامه ى عافيت بپوشان و توفيقى ده كه طاعتت را به كمال رسانيم و تو نعمت خود را بر ما تمام كنى؛ زيرا تو بخشنده ى نعمت هاى بزرگى، و در خور سپاسى. خداى تعالى درود فرستد بر محمد و خاندان پاك و پاكيزه ى او.
001 44
نيايش آن حضرت براى ورود به ماه رمضان
001 44 ستايش براى خداست كه ما را به سپاس خود رهنمون گرديد، و بدان اهليت بخشيد تا از شكرگزاران احسان او باشيم، و بر اين كار، ما را پاداش نيكوكاران دهد.
002 44 ستايش براى خداست كه دين خود را به ما عطا فرمود، و ما را به آيين خود ويژه گردانيد، و به راههاى احسان خويش پويا ساخت تا به فضل نعمت او به سوى خشنودى اش روانه شويم؛ ستايشى كه آن را از ما قبول كند و به سبب آن از ما راضى شود.
003 44 ستايش براى خداست كه ماه خود، ماه رمضان، را از جمله راههاى احسان قرار داد، كه ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاكيزگى از آلودگى ها، ماه رها شدن از گناهان و ماه شب زنده دارى است؛ ماهى كه قرآن در آن نازل گرديده؛ قرآنى كه راهنماى مردم و نشانه ى آشكار هدايت و جداكننده ى حق از باطل است.
004 44 پس به سبب حرمت هاى فراوان و فضيلت هاى نمايان كه براى اين ماه مقرر داشت، برترى آن را بر ديگر ماه ها عيان فرمود. براى بزرگداشت آن، چيزهايى را كه در ماه هاى ديگر حلال كرده بود، در اين ماه حرام گردانيد، و خوردنى ها و آشاميدنى ها را غدغن كرد، و براى آن زمانى معين قرار داد، كه نه اجازه مى دهد آن زمان معين پيش انداخته شود، و نه مى پذيرد كه به تأخير افتد.
005 44 آنگاه يكى از شبهاى اين ماه را بر شبهاى هزار ماه ديگر برترى داد و نام آن را «شب قدر» نهاد؛ شبى كه در آن، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان بر هر يك از بندگان او كه بخواهد، با تقدير بى تغيير الهى كه براى هر كارى در نظر گرفته شده، فرود مى آيند.
006 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را بياموز كه چگونه فضيلت اين ماه را بشناسيم و حرمتش را بزرگ بشاريم و از آنچه منعمان فرموده اى خوددارى كنيم، و يارى كن تا با نگه داشتن اعضا و جوارح خود از گناه و به كار گماشتن آنها در آنچه سبب خشنودى توست، روزهاى آن را روزه بداريم؛ آن سان كه به سخنان بيهوده نسپاريم، و چشم خود را به سوى بازيچه ها ندوانيم،
007 44 و به حرام ها دست نگشاييم، و به سوى ناشايسته ها قدم برنداريم، و شكم هايمان جز آنچه تو حلال كرده اى در خود جمع نكند، و زبانمان جز آنچه تو فرموده اى، نگويد، و جز در آنچه ما را به ثواب تو نزديك مى سازد، خود را به زحمت نيندازيم، و جز آن كار كه ما را از عقاب تو حفظ مى كند، به كار ديگر نپردازيم. آنگاه به لطف خود، همه ى اين اعمال را از رياى رياكاران، و آوازه جويى آوازه جويان، بپيراى، تا كسى را در عبادت خود با تو شريك نگيريم و جز تو منظور و مرادى نجوييم.
008 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را در اين ماه پر اوقات نمازهاى پنچ گانه آگاهى ده؛ با احكام و شرايط آن كه مقرر فرموده اى، و واجباتش كه لازم گردانده اى، و وظايفى كه به آنها موظف كرده اى، و هنگامه هايى كه براى آنها قرار داده اى.
009 44 ما را در نماز، با كسانى برابر ساز كه مراتب بلند آن را دريافته اند و اركان آن را حفظ مى كنند و آن را در وقت خود، به شيوه ى بنده و فرستاده ى تو- كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد- در ركوع و سجود و همه ى فضيلت هاى آن با كامل ترين وضو و در نهايت خشوع به جاى مى آورند.
010 44 توفيقمان ده كه در اين ماه، با نيكى و احسان، به سوى خويشان خود رويم، و با بخشش و عطايا از همسايگان خود دل جويى كنيم، و دارايى هاى خود را از حقوق مردم بپيراييم، و با جدا كردن زكات پاكيزه نماييم، و با كسى كه از ما دورى گزيده آشتى كنيم. با آن كه بر ما ستم نموده، از مقتضاى انصاف درنگذريم، و با آن كه با ما دشمنى ورزيده صلح كنيم، مگر كسى كه در راه تو و براى تو با او دشمن شده ايم، كه او دشمنى است كه با وى دوستى نمى كنيم، و از حزبى است كه با آن يكرنگ و يكدل نمى شويم.
011 44 ما را موفق كن كه در اين ماه با انجام دادن كارهاى نيك و پسنديده خود را به تو نزديكتر سازيم؛ اعمالى كه با آنها گناهانمان را بيامرزى و ما را از شروع به ناشايسته ها نگاه دارى، تا هيچ يك از فرشتگان تو بيش از طاعت هاى گوناگون ما نزد تو طاعت نياورند، و در انواع سبب هاى تقرب، به پاى ما نرسد.
012 44 خدايا، من از تو مى خواهم كه به حق اين ماه، و به حق هر فرشته اى كه او را مقرب خود ساخته اى، و هر پيامبرى كه او را به رسالت فرستاده اى، و هر بنده ى صالحى كه برگزيده اى و او از آغاز تا انجام اين ماه در عبادتت كوشيده است، بر محمد و خاندانش درود فرستى و ما را شايسته ى آن كرامت كنى كه به دوستان خود وعده فرموده اى، و از آنچه براى بندگان كوشا در اطاعت خود قرار داده اى، برخوردارمان سازى، و به رحمت خود ما را در صف آنانى كه درآورى كه بالاترين مرتبه هاى بهشت را سزاوارند.
013 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه ما را از كج روى در مسئله ى توحيد تو، و كوتاهى در بزرگداشت تو، و شك در دين تو، و گم كردن راه تو، و غفلت از حرمتگزارى تو، و فريب خوردن از دشمن تو، شيطان رانده شده، بركنار مانيم.
014 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و هرگاه در هر يك از شب هاى اين ماه بخشايش تو جمعى از بندگانت را از بند عذاب رهايى بخشد و گذشت تو ايشان را ببخشايد، ما را از جمله ى اين بندگان قرار ده و در شمار بهترين كسانى درآور كه با اين ماه به سر برده اند و با آن همراهى كرده اند.
015 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چون هلال اين ماه ناپديد شود، گناهان ما را نيز محو نما، و چون روزهاى آن به پايان رسد، آلودگى هاى ما را نيز از ميان بردار، تا در حالى كه آن را پشت سر گذاريم كه تو ما را از هر خطا پيراسته اى و از هر گناه پاكيزه ساخته اى.
016 44 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و اگر در اين ماه ميانه روى پيشه نكرده ايم، ما را به راه ميانه آور، و اگر از راه راست گرديده ايم، به راه راستمان بدار، و اگر دشمن تو، شيطانت، ما را احاطه كرده است، از چنگ او رهايى مان بخش.
017 44 خدايا، اين ماه را با عبادت ما آكنده ساز، و لحظه هايش را با طاعت ما بياراى، و ما را يارى كن كه روزهايش را روزه بداريم و شبهايش را با نماز و نياز و فروتنى و اظهار خاكسارى در برابر تو به صبح آوريم، تا هيچ روز آن بر غفلت ما، و هيچ شب آن بر كوتاهى ما گواه نباشد.
018 44 خدايا، ما را در ماهها و روزهاى ديگر، و تا زنده ايم، اين چنين قرار ده، و از آن بندگان شايسته ى خود گردان كه بهشت را به ميراث مى برند و در آن جاودانه مى مانند؛ آنان كه آنچه بايد (در راه خدا) بدهند، مى دهند، و در حالى به سوى پروردگارشان باز مى گردند كه دلهايشان هراسان است؛ آنان كه در كارهاى نيك شتاب مى ورزند و هم ايشان در آنها بر يكديگر سبقت مى گيرند.
019 44 خدايا، در هر وقت و در هر زمان و در هر حال، بر محمد و خاندانش درود فرست، به شمار درودهايى كه بر ديگران فرستاده اى، و چندين برابر همه ى آنها؛ چندان كه جز تو كسى آنها را شماره نتواند كرد؛ زيرا تو هرچه خواهى همان كن.
001 45
نيايش آن حضرت براى بدرود ماه رمضان
001 45 خدايا، اى آن كه در برابر آنچه مى دهى، پاداش نمى خواهى.
002 45 اى آن كه از بخشش خود پشيمان نمى شوى.
003 45 اى آن كه پاداش بنده ات را نه هموزن آنچه كرده، بلكه افزون تر مى دهى.
004 45 تو بى استحقاق ما نعمت مى دهى، و از روى تفضل گناه را مى آمرزى. عذاب تو عين عدالت است، و حكم تو خير و صلاح ما.
005 45 اگر عطا كنى، آن را به منت نياميزى، و اگر منع كنى، از روى ستم نباشد.
006 45 به هر كس كه سپاست گويد، جزا مى بخشى، حال آن كه تو خود سپاس گفتن را به او الهام كرده اى،
007 45 و به هر كس كه تو را ستايش كند، پاداش مى دهى، حال آن كه تو خود به او ستايشگرى آموخته اى.
008 45 بر گناه كسى پرده مى افكنى كه اگر مى خواستى، رسوايش مى كردى، و به كسى نعمت مى دهى كه اگر مى خواستى، او را نعمت نمى دادى، و آن دو يكى سزاوار رسوايى و ديگرى سزاوار منع تو بود، ولى تو كارهاى خود را بر تفضل بنا نهاده اى و قدرتت را در مسير آمرزش گناه جارى ساخته اى.
009 45 با هر كس كه نافرمانى ات كرده بردبارانه رفتار مى كنى، و آن را كه خواسته بر خود ستم ورزد، مهلت مى دهى. آرى، تو با ايشان مدارا مى كنى تا وقتى كه به سوى تو برگردند، و عذابشان را به تأخير مى اندازى تا وقتى كه توبه كنند، تا آن كس كه هلاك مى شود، بى رضاى تو در ورطه ى نابودى نيفتد، و آن كه تيره بخت مى گردد، به نعمت تو تيره بختى نيابد مگر پس از آن كه ديگر عذرى نبيند و حجت بر وى تمام شود. اين همه، از لطف و كرم توست اى خداى بخشنده، و بهره اى از مهربانى و عطوفت توست كه ما را نصيب گرديده، اى خداوند پر شكيب.
010 45 تويى كه براى بندگانت درى به سوى آمرزش خود گشوده اى و آن را «توبه» ناميده اى، و براى رسيدن به اين در، از وحى خويش راهنمايى قرار داده اى تا آن را گم نكنند. اى آن كه نامت بلند و جاويد است، خود فرمودى: «خالصانه به سوى خدا بازگرديد؛ باشد كه پروردگارتان گناهان شما را بيامرزد و شما را به باغ هايى وارد كند كه از زير درختان آن جويباران جارى است.
011 45 آن روز كه خدا پيامبر و كسانى را كه با او به اسلام گرويده اند، خوار و درمانده نمى گرداند. نورشان پيشاپيش و از سمت راستشان در حركت است. مى گويند: اى پروردگار ما، نورمان را به كمال رسان و ما را ببخشاى، كه تو بر هر كار توانايى.» اينك آن كس كه از داخل شدن به منزلگاه توبه، پس از گشايش در و بودن راهنما، غفلت نمايد، چه بهانه اى تواند داشت؟
012 45 تويى كه در معامله با بندگانت، به سود آنان بر قيمت مى افزايى، و مى خواهى كه در اين تجارت سود بسيار برند، و با فرود آمدن به درگاه تو رستگارى و فزونى يابند. اى آن كه نامت بلند و جاويد است، خود فرمودى: «هر كس كارى نيك كند، ده برابر پاداش بيند، و هر كس كارى بد مرتكب شود، جز همانند آن كيفر نبيند».
013 45 و فرمودى: «كار آنان كه دارايى خود را در راه خدا انفاق مى كنند، به كار دانه اى ماند كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه سد دانه باشد. و خدا اين شماره را براى هر كس كه بخواهد، چند برابر مى افزايد.» و فرمودى: «كيست آن كه خدا را قرض الحسنه اى دهد تا آن را براى او به چندين برابر افزون كند». و همانند اين آيات كه در قرآن در باب افزايش حسنات نازل كرده اى.
014 45 تويى كه به سخن خود كه از عالم غيب فرستادى و با ترغيب بندگانت به آنچه سودشان در آن است، آنان را به چيزهايى راه نمودى كه اگر پنهان كرده بودى، چشم هاشان نمى ديد و گوش هاشان صداى آن را نمى شنيد و انديشه هاشان بدان راه نمى يافت. از اين رو، فرمودى: «به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم، و سپاس من گوييد و مرا ناسپاسى مكنيد». و فرمودى: «اگر سپاس من گوييد، شما را نعتم بيفزايم، و اگر كفران نعمت كنيد، بى شك عذاب من سخت است.»
015 45 و فرمودى: «بخوانيد مرا تا دعايتان را اجابت كنم. آنان كه از بندگى من سر مى پيچند، زود باشد كه با ذلت و خوارى به دوزخ درآيند.» پس دعا به درگاه خود را عبادت خواندى و ترك آن را سركشى، و تهديد كردى كه ترك آن سبب داخل شدن به دوزخ است در عين خوارى و ذلت.
016 45 بدين سبب، تو را با انعام و بخششت به ياد آوردند، و با فضل و احسانت سپاس گفتند، و به فرمانت تو را خواندند، و در راه تو صدقه دادند تا از تو افزودنى نعمت خواهند، و بدين وسيله، از خشم تو رهايى جستند و به خشنودى ات رستگار شدند.
017 45 اگر يكى از آفريدگان تو ديگرى را به چيزى راه مى نمود كه تو بندگانت را به آن دلالت كرده اى، او را به نيكوكارى و نعمت دهى وصف مى كردند و به هر زبانى مى ستودند. پس حمد و ستايش براى توست تا آنجا كه راهى به سپاسى تو يافت شود و تا آن زمان كه لفظى كه با آن ستايش تو كنند و معنايى كه با آن حمد تو گويند، باقى باشد.
018 45 اى آن كه با احسان و بخشش خود بندگانت را به حمد و ثناى خود فراخواندى و ايشان را در ميان نعمت ها و عطايا فرو پوشاندى، چه آشكار است نعمتهاى تو در زندگى ما، و چه بسيار و گسترده است بخشش تو در حق ما، و نيكى تو كه آن را ويژه ى ما گردانده اى.
019 45 تو ما را به آيين برگزيده ات و دين پسنديده ات و راه آسانت هدايت كردى، و شيوه ى تقرب جستن به خود و رسيدن به كرامت خود را به ما شناساندى.
020 45 خدايا، تو ماه رمضان را از گزيده ترين وظايف و ويژه ترين واجبات خود قرار دادى؛ ماهى كه آن را در ميان ماه هاى ديگر ممتاز ساخته اى، واز ميان همه ى زمان ها و روزگارها آن را برگزيده اى، و بر همه ى اوقات سال برترى اش داده اى؛ زيرا قرآن و نور را در آن فرو فرستاده اى، و ايمان بندگانت را به كمال رسانده اى، و روزه را در آن واجب نموده اى، و مردم را به شب زنده دارى در اين ماه راغب فرموده اى، و شب قدر را، كه از هزار ماه بهتر است بزرگ و گرامى داشته اى.
021 45 با ماه رمضان، ما را بر امت هاى ديگر برترى دادى، و با فضيلت اين ماه ما را براى سبقت جستن از ملت هاى ديگر اختيار كردى، پس به فرمان تو روزهايش را روزه داشتيم و به يارى تو شب هايش را به عبادت برخاستيم؛ در حالى كه با اين روزه و شب زنده دارى، خود را در معرض رحمتى نهاديم كه بر ما عرضه داشته بودى، و آن را وسيله ى رسيدن به ثوابت قرار داديم. بر عطاى آنچه از تو خواهند، قدرت دارى، و آنچه از فضل تو طلب كنند، مى بخشى، و به آن كس كه قرب تو جويد، نزديكى.
022 45 اين ماه مبارك، در ميان ما به شايستگى زيست، و به نيكى همنشين ما گرديد، و گران مايه ترين سودهاى اهل جهان را به ما بخشيد، سپس چون زمانش به انجام رسيد و مدتش به سر آمد و شمار روزهايش پايان گرفت، از ما جدا شد.
023 45 اينك او را بدرود مى گوييم؛ همچون بدرود گفتن كسى كه فراقش بر ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه و وحشت مى كند و عهدى نگه داشتى و حرمتى رعايت كردنى و حقى گزاردنى از وى را بر ما لازم مى گرداند. پس مى گوييم: سلام بر تو اى بزرگترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا.
024 45 سلام بر تو اى گرامى ترين اوقاتى كه همنشين ما بودى، و اى بهترين ماه در همه ى روزها و ساعت ها.
025 45 سلام بر تو اى ماهى كه در آن آرزوها در دسترس آيند و بسى كارهاى نيك انجام شود.
026 45 سلام بر تو اى همنشين كه تا هستى پر قدر و منزلتى، و چون از ما جدا شوى، فراق تو دردناك است. اى مايه ى اميد كه دورى ات براى ما سخت و رنج افزاست.
027 45 سلام بر تو اى همدمى كه چون آمدى، بر دل ما آرامش آوردى و شادمان كردى، و چون سپرى شدى، ما را در وحشت تنهايى گذاشتى و درد فراق افزودى.
028 45 سلام بر تو اى همسايه اى كه در مجاورت تو دلها نرم و رقيق شوند و گناهان رو به كاستى روند.
029 45 سلام بر تو اى مددكارى كه ما را در مقابله با شيطان يار بودى، و اى رفيقى كه راههاى نيكى كردن را پيش پاى ما هموار نمودى.
030 45 سلام بر تو، كه تا هستى، چه بسيار كسانى را خدا از آتش مى رهاند، و چه بسيار كسانى كه حرمت تو را نگه مى دارند و بخت نيك مى يابند.
031 45 سلام بر تو، كه چه بسيار گناهان ما را نابود كردى، و چه بسا عيب هاى گوناگون را پرده پوشيدى.
032 45 سلام بر تو، كه بر گناهكاران چه طولانى بودى، و چه پر شكوه بودى در دلهاى مؤمنان.
033 45 سلام بر تو اى ماهى كه روزهاى ديگر سال با تو رقابت و همچشمى نتوانند.
034 45 سلام بر تو اى ماهى كه وجودت مايه ى سلامت ما از هر گزند و آفت بود.
035 45 سلام بر تو كه از همنشينى ات كراهت نداشتيم و با تو بودن، براى ما ناپسند نمى آمد.
036 45 سلام بر تو كه با بركت بسيار به ما روى آوردى و ما را از چرك هاى گناه شست و شوى دادى.
037 45 سلام بر تو كه از سر بيزازى بدرودت نگوييم، و از سر ملامت روزه ات را ترك نكنيم.
038 45 سلام بر تو كه پيش از آمدنت در آرزوى تو بوديم، و پيش از رفتنت، به اندوه جدايى دچار شديم.
039 45 سلام بر تو كه چه بسيار بدى ها به يمن تو از ما بگرديد، و چه بسيار خوبى ها به سوى ما روان گرديد.
040 45 سلام بر تو آن شب قدرى كه بهتر از هزار ماه است.
041 45 سلام بر تو كه ديروز چون با ما بودى، به سختى دلبسته ات بوديم، و فرا كه از ميان ما خواهى رفت، از جان و دل آرزومند آمدنت هستيم.
042 45 سلام بر تو آن فضل تو كه اينك از آن محروم مانده ايم. سلام بر آن بركت هاى پيشين كه از ما گرفته شده است.
043 45 خدايا، ما مدتى را در اين ماه به سر برديم؛ ماهى كه ما را بدان شرافت بخشيدى، و به احسان خويش ما را شايسته ى آن گردانيدى؛ در حالى كه مردم بدكردار تيره بخت، قدر آن را نشناختند و به سبب شوربختى خويش از فضل آن محروم شدند.
044 45 تو ما را به شناخت اين ماه توفيق و برترى عنايت كردى، و به شيوه ى برخوردارى از آن راه نمودى. توفيقمان دادى كه روزهايش را روزه بداريم و شبهايش را با عبادت به صبح آوريم؛ اگر چه كوتاهى كرديم و از حق بسيار آن، اندكى را به جاى آورديم.
045 45 خدايا، ستايش براى توست؛ ستايشى كه از سر اعتراف به بدكردارى و اقرار به سستى و كوتاهى. براى رضاى توست كه از صميم دل پشيمانيم، و با زبان خود، از سر صدق پوزش طلبانيم. پس در برابر آن كوتاهى اى كه در اين ماه در عبادت تو بدان دچار شده ايم، ما را پاداش ده تا با آن خيرى را دريابيم كه دلخواه ما بوده است، و اندوخته هاى گوناگون را كه آروز داشته ايم، در عوض بستانيم.
046 45 پوزش ما را بپذير كه در اين ماه در اداى حق تو كوتاهى كرديم، و عمر ما را به ماه رمضان آينده برسان، و چون ما را به آن رسانيدى، كمك كن تا به عبادتى نايل شويم كه تو را سزاست، و طاعتى را برپا داريم كه در خور اين ماه است، و ما را پيوسته به كارهاى نيكى موفق ساز كه حق تو را در اين دو ماه، اين رمضان و رمضان ديگر، از ماه هاى عمرمان، تدارك نمايد.
047 45 خدايا، اگر در اين ماه گرد گناهى كوچك يا بزرگ گرديده ايم، يا آن را مرتكب شده ايم، يا به عمد خطايى كرده ايم، يا از روى فراموشى بر خود ستمى روا داشته ايم، و يا حرمت ديگرى را نپاييده ايم، بر محمد و خداندانش درود فرست و بر گناهان ما پرده بپوشان. و به بخشايش خويش از ما درگذر، و ما را پيش چشم سرزنش كنندگان قرار مده، و زبان طعنه زنان را بر ما دراز مكن، و با مهربانى بى پايان و فضل كاستى ناپذير خود ما را به كارى وادار كه آنچه را در اين ماه از ما نمى پسنديدى، فرو ريزد و بپوشاند.
048 45 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و اندوه فراوان ما را در فراق اين ماه پاداش نيكو عطا كن، و روز عيد و روزه گشودن ما را مبارك ساز، و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته و آمرزش تو را به سوى ما آورده و گناهانمان را زدوده است. و گناهان پنهان و آشكار ما را ببخشاى.
049 45 خدايا، اكنون كه اين ماه به پايان رسيد و جامه ى زمان را به دور افكند، تو نيز جامه ى گناهان را از ما درآور و به دور افكن، و با رفتنش، بدى هاى ما را ببر، و ما را به سبب آن، از نيك بخترين روزه داران و پر نصيب ترين و بهره مندترين آنان قرار ده.
050 45 خدايا، اگر كسى از روزه داران، چنان كه بايد، حق اين ماه و حرمتش را، پاس داشته، و به احكام آن عمل كرده، و از گناهان دورى ورزيده، يا به وسيله اى به تو تقرب جسته كه خشنودى و رحمتت را براى او در پى داشته است، همانند آنچه به او مى بخشى، از خوان بى نيازى ات به ما نيز ببخش، و چندين برابر آن را از فضل خود به ما ارزانى كن، كه فضل تو كاستى نمى گيرد و گنجينه هاى تو نقصان نمى پذيرد، بلكه پيوسته در حال فزونى است، و معادن احسان تو نابود نمى گردد، و بخشش بى زحمت و آماده، بخشش توست.
051 45 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و براى ما ثوابى قرار ده؛ مانند ثواب كسى كه اين ماه را تا روز رستاخيز روزه داشته و در كار عبادت تو بسيار كوشيده است.
052 45 خدايا، ما در اين روز فطر كه آن را براى مؤمنان روز عيد و شادى، و براى دينداران هنگامه ى اجتماع و همكارى قرار داده اى، از هر گناهى كه مرتكب شده ايم، و هر كار زشتى كه پيش از اين كرده ايم، و هر انديشه ى بد كه در دل خود نهان داشته ايم، دست بر مى داريم و به سوى تو مى آييم؛ همچون كسى كه ديگر خيال بازگشت به گناه را ندارد و ديگر مرتكب هيچ گناهى نخواهد شد؛ خالصانه و بدون ذره اى شك و ترديد. پس بازگشت ما را آغوش گشاى و از ما خشنود باش، و ما را بر ترك گناه استوار بدار.
053 45 خدايا، ما را از عذاب آتش دوزخ بترسان و به ثوابى كه وعده فرموده اى مشتاق گردان، تا دريابيم لذت آنچه را از تو مى خواهيم، و اندوه آنچه را از آن به تو پناه آورده ايم.
054 45 و ما را در زمره ى كسانى درآور كه به تو روى آورده اند و تو محبت خود را نصيبشان كرده اى و بازگشت آنان را به طاعت خود پذيرفته اى، اى دادگرترين دادگران.
055 45 خدايا، از گناه پدران و مادران ما، و از گناه همكيشان ما درگذر؛ چه آنان كه از اين جهان رخت بربسته اند و چه آنان كه تا هنگامه ى قيامت به دنيا مى آيند.
056 45 خدايا، بر محمد، پيامبر ما، و خاندانش درود فرست، همچنان كه بر فرشتگان مقرب خود درود مى فرستى. بر او و خاندانش درود فرست، آن گونه كه بر پيامبران مرسل خود درود مى فرستى. بر او و خاندانش درود فرست، آن سان كه بر بندگان شايسته ى خود درود مى فرستى، و برتر از درود آنان، اى پروردگار هستى ها؛ درودى كه فضل و بركت آن به ما رسد، و سود آن نصيب ما گردد، و دعاى ما با آن مستجاب شود. تو بزرگوارتر كسى هستى كه همه رو به سوى او مى آورند، و كارسازتر كسى كه بر او توكل مى كنند، و بخشنده تر كسى كه از فضل او بخشش مى خواهند كه تو بر هر كار توانايى.
001 46
نيايش آن حضرت در روز عيد فطر و جمعه
001 46 اى آن كه رحمت مى آورى بر آن كس كه بندگانت به او رحم نمى كنند.
002 46 اى آن كه انسان رانده از هر شهر و ديار را پذيرايى.
003 46 اى آن كه نيازمندان خود را خفيف و خوار نمى گردانى.
004 46 اى آن كه گستاخان درگاه خود را نااميد نمى سازى.
005 46 اى آن كه دست رد بر سينه ى بندگان پر توقع خود نمى زنى.
006 46 اى آن كه هر تحفه ى ناچيزى تقديمت كنند، مى پذيرى، و هر اندك عملى برايت انجام دهند، جزا مى بخشى.
007 46 اى آن كه كار بى ارزش را به لطف مى پذيرى و در برابر آن پاداش بزرگ مى دهى.
008 46 اى آن كه نزديك مى شوى به هر كس كه به تو تقرب جويد.
009 46 اى آن كه به سوى خود مى خوانى هر كه را كه از تو روى برگرداند.
010 46 اى آن كه نعمت خود را دگرگون نمى سازى و به كيفر دادن ما شتاب نمى ورزى.
011 46 اى آن كه نهال كار نيك مى پرورى تا آن را به ثمر نشانى و انبوه كنى، و از كار بد چشم خود مى پوشى تا آن را از ريشه بركنى.
012 46 آروزها پيش از رسيدن به منتهاى كرم تو، با نيازهاى برآورده باز آمدند، و كاسه هاى گدايى محتاجان، از بخشش بسيار تو لبالب گرديدند، و صفت ها پيش از آن كه حقيقت نعمت تو را دريابند، از هم گسيخته شدند. اينك تو را سزاست آن برترين كمال كه برتر از هر كمالى است، و آن والاترين شكوه كه از هر شكوهى والاتر است.
013 46 هر بزرگى در برابر تو كوچك است، و هر شريفى در كنار شرف تو بى مقدار. آنان كه به سوى غير تو رو كردند، نوميد شدند، و آنان كه نياز خود پيش ديگرى بردند، زيان ديدند، و آنان كه بر آستان غير تو فرود آمدند، تباه گرديدند، و آنان كه جايى جز وادى فضل تو رزق و روزى جستند، به قحطى درآمدند.
014 46 درگاه نعمتت به روى خواهندگان باز است، و بخششت در حق نيازمندان روا، و فريادرسى ات به دادخواهان نزديك.
015 46 اميدواران از تو نااميد نشوند، و آنان كه نياز خود نزد تو آوردند، از عطاى تو مأيوس نگردند، و آمرزش خواهان با عذاب تو به تيره روزى نيفتند.
016 46 خوان روزى ات براى كسى كه نافرمانى ات كند گسترده است، و كار بردبارى ات براى آن كه با تو دشمنى ورزد، آماده. شيوه ى پروردگارى تو، نيكى كردن به بدكاران است و طريقتت مهربان بودى با تجاوزكاران؛ تا آنجا كه مدارا كردن تو آنان را مى فريبد كه توبه نكنند، و مهلت دادنت بازشان مى دارد كه از گناه دورى گزينند.
017 46 اما تو در كيفر دادن ايشان شتاب نكرده اى تا مگر به فرمانت گردن نهند، و مهلتشان داده اى، چون به پايدارى ملك خود مطمئن بودى. پس هر كه سزاوار نيكبختى بوده، عمرش را به نيكبختى فرجام داده اى، و آن كه سزاوار تيره بختى بوده، او را به تيره بختى اش خوار كرده اى.
018 46 سرانجام كار همه چنان شود كه تو خواهى، و بازگشت امورشان به سوى تو باشد. هر چه عمرشان به درازا كشد، پايه هاى فرمانروايى تو سست نگردد، و چون در كيفر دادنشان درنگ كنى، حجت آشكار تو باطل نشود.
019 46 حجت تو پايدار و باطل نشدنى، و فرمانروايى ات جاودان و زائل نگشتنى است. پس عذاب سخت و دائم نصيب كسى است كه از تو روى برتافته، و نااميدى بيچاره از آن كسى است كه از درگاه تو دست خالى برگشته، و بدترين تيره بختى از آن كسى است كه به مهلت دادنت گول خورده است.
020 46 اين چنين كسى، در آتش عذاب تو چه بسيار دست و پا خواهد زد، و روزگار سرگشتگى اش در وادى عقاب تو چه طولانى خواهد بود، و چه دور است كه اندوهش به پايان رسد، و بسى نااميد است از اين كه راه رهايى اش گشوده شود. اين همه، بر پايه ى حكم عادلانه و منصفانه ى توست كه در آن بر كسى جور و ستم روا نمى دارى.
021 46 خدايا، تو دليل هاى آشكار خود را فراوان و پى درپى فرستاده اى، و پيش از اين، حجت هاى خود را بيان داشته اى، و ما را از عذاب خود بيم داده اى، و از سر لطف و مهربانى تشويق كرده اى، و مثل ها زده اى، و مهلت را طولانى ساخته اى، و عذاب را به تأخير افكنده اى، حال آن كه مى توانستى در آن عجله كنى؛ و درنگ ورزيده اى، حال آن كه بر شتاب كردن توانا بودى.
022 46 درنگ تو در عقاب ما نه از روى بى قدرتى، و مهلت دادنت نه از روى سستى، و خوددارى ات از مؤاخذه نه از روى غفلت، و به تأخيرافكندن عذابت نه از روى مداراست، بلكه تا دليل تو رساتر، و كرم تو در حق ما كاملتر، و احسانت تمامتر گردد، و نعمتت ره نهايت حد خود رسد. همه ى اين امور، پيش از اين بوده، و اكنون هست، و تا هميشه خواهد بود.
023 46 دليل تو برتر از آن است كه جملگى به وصف درآيد، و بزرگوارى تو بالاتر از آن كه دست انديشه به بلندايش رسد، و نعمت تو بيش از آن است كه يك به يك در شمار آيد، و احسان تو افزون تر از آن كه بر كمترين آن سپاست گويند.
024 46 بى زبانى، مرا از حمد و ستايش تو ناتوان مى دارد، و درماندگى از بزرگداشت تو، زبان مرا مى بندد، و نهايت كوشش من اين تواند بود كه به ضعف و درماندگى خود اعتراف كنم؛ و اين- اى معبود من- نه از سر بى رغبتى، كه از ناتوانى من است.
025 46 اينك اين منم كه آهنگ آستان تو كرده ام و بخشش هاى نيك از تو مى خواهم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خواهش پنهانى مرا اجابت كن، و چون تو را بخوانم، مرا پاسخ گو، و روز مرا به نااميدى پايان مده، و در آنچه از تو خواسته ام، دست رد بر سينه ام مزن. چون از پيش تو بازگردم يا نزدت آيم، در هر دو حالت، مرا گرامى بدار، كه تو در عمل به خواسته ى خود دچار سختى نشوى، و در اجابت آنچه از تو خواهند عاجز نمانى، و تو بر هر كار توانايى، و هيچ جنبش و نيروى كارى نيست جز به درخواست خدا، آن والا مرتبه ى بزرگ.
001 47
نيايش آن حضرت در روز عرفه
001 47 ستايش براى خداست، پروردگار هستى ها.
002 47 خدايا ستايش براى توست كه آسمان ها و زمين را بى مثال آفريدى، اى صاحب بزرگى تام و احسان تمام، مهتر مهتران، معبود هر معبود، آفريدگار هر آفريده، ميراث برنده ى هر چه هست. هيچ كس به تو نماند و علم به هيچ موجودى از دسترست به دور نباشد. بر همه چيز احاطه دارى، و همه را نگاهبانى.
003 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن يكتاى تنهاى بى همتاى بدل ناپذير.
004 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن بخشنده ى در اوج بخشندگى، آن بزرگ در بزرگ بى همتا، و آن برترين، كه همه چيز در برابرش حقير و ناچيز است.
005 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن بلند مرتبه كه به قدرت خود بر همه استيلا دارد، و سخت انتقام گيرنده است.
006 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن بخشاينده ى مهربان و داناى كل كه هر چيز را از روى دانش و به استوارى آفريد.
007 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن شنواى بينا كه وجودش بى سبب، و خود بر همه چيز آگاه است.
008 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن بخشنده ى در بخشش از همه پيش، و پاينده ى تا هميشه پابرجا.
009 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن نخستين كه پيش از همه بوده است، و آن واپسين كه پس از همه خواهد بود.
010 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ آن كه در اوج بلند مرتبگى، نزديك است، و در عين نزديكى، بلندمرتبه است.
011 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ صاحب شكوه و عظمت و بزرگوارى، و سزاوار سپاس.
012 47 تو آن خدايى كه جز تو معبودى نيست؛ پديده ها را بى اصل و مايه پديد آورده اى، و صورت ها را بى مثال و نمونه نقش بسته اى، و آفريده ها را بى پيروى از ديگران هستى بخشيده اى.
013 47 تويى كه با حكمت خود، هر چيز را كمالى بسزا بخشيده اى، و هر چيز را براى انجام دادن وظيفه اى آماده ساخته اى، و هر چه غير خود را به نيكى سامان داده اى.
014 47 تويى كه در آفرينش، هيچ شريكى يارى ات نكرده، و هيچ وزيرى دستيار تو نشده، و هيچ كس تو را نديده، و براى تو مثل و مانندى نبوده است.
015 47 تويى كه چون اراده كنى، هر چه خواهى همان شود، و چون حكم برانى، حكم تو عين عدالت است، و چون داورى كنى، داورى كردنت براساس انصاف است.
016 47 تويى كه هيچ مكانى گنجايشت را ندارد، و هيچ قدرتى اقتدار تو را تحمل نتواند، و هيچ برهان و بيانى تو را درمانده نكند.
017 47 تويى كه همه چيز را يك به يك به شمار آورده اى، و براى هر چيز پايانى گذاشته اى، و به مقتضاى حكمت، اندازه معين كرده اى.
018 47 تويى كه دست دراز اوهام از رسيدن به اوج ذاتت كوتاه است، و پاى انديشه ها را به چگونگى تو راهى نيست، و ديده ها كجايى تو را در نيابند.
019 47 تويى كه چون به پايان نمى رسى، محدود نيستى، و چون به صورتى مجسم نمى شوى، به ادراك در نيايى، و چون فرزند نمى زايى، زاييده نشده اى.
020 47 تويى كه رقيبى ندارى تا با تو رقابت كن، و همتايى كه بر تو برترى يابد، و همانندى كه پيش تو عرض اندام نمايد.
021 47 تويى كه بى پيروى از كسى، آفرينش را بنياد نهادى، و از هيچ، همه را آفريدى، و بى هيچ سابقه اى پديد آوردى، و بى هيچ وسيله اى جهان را ساختى، و هر نقش كه بستى، همه نيكو بستى.
022 47 پاك و منزهى تو، و چه والا مرتبه اى تو، و چه بلند است جايگاه تو، و چه خوب آشكار كرده است حق را «فرقان» تو.
023 47 پاك و منزهى تو، اى خداى لطيف، چه بسيار است لطف تو؛ اى خداى مهربان، چه فراوان است مهربانى تو؛ اى خداى حكيم، چه بى اندازه است دانايى تو.
024 47 پاك و منزهى تو، اى فرمانروا، چه نفوذناپذير است قدرت تو؛ اى بخشنده، چه گسترده است خوان بخشش تو؛ اى بلند پايه، چه رفيع است شأن و مقام تو. تويى كه شكوه و جلال و بزرگى دارى و سزاوار حمد و سپاسى.
025 47 پاك و منزهى تو، كه به نيكى ها دست خود گشوده اى، و هدايت همه از جانب توست، و تو آن را به ما آموخته اى. پس هر كه براى دين يا دنياى خود از تو چيزى خواست، لطف و احسان تو را دريافت.
026 47 پاك و منزهى تو، كه هر چه در وادى علم تو وارد شده، سر به فرمان تو فرود آورده، و هر چه زير عرش توست، در برابر عظمتت فروتن گشته و هر آفريده تسليم حكم تو شده است.
027 47 پاك و منزهى تو، با هيچ يك از حواس بيرونى و درونى تو را در نيابند، و با سودن دست و لمس احساست نكنند. با تو حيله گرى كنند واز خويش دورت سازند و با تو دشمنى نمايند و به مخالفت برخيزند و بر تو چيره شوند و فريبت دهند و با تو نيرنگ بازند.
028 47 پاك و منزهى تو، راه تو مستقيم و هموار است، و طريقت تو بر پايه ى حق استوار، و تو زنده اى هستى كه همه نيازخواه تواند.
029 47 پاك و منزهى تو، سخنت حكمت، فرمانت لازم، و اراده ات پابرجاست.
030 47 پاك و منزهى تو، هيچ كس نتواند مشيتت را بازگرداند و كلماتت را دگرگون سازد.
031 47 پاك و منزهى تو، نشانه هاى تو آشكار است، اى خدايى كه پديدآورنده ى آسمان ها و آفريدگار جان هايى.
032 47 ستايش براى توست، ستايشى كه با جاودانگى تو جاودانه شود.
033 47 ستايش براى توست، ستايشى كه با دوام نعمت تو تا هميشه باقى ماند.
034 47 ستايش براى توست، ستايشى كه همسنگ احسان تو باشد.
035 47 ستايش براى توست، ستايشى كه بر خشنودى ات بيفزايد.
036 47 ستايش براى توست، ستايشى كه با ستايش ديگر ستايشگران همراهى كند، و سپاسى كه دست سپاس ديگر سپاسگزاران بدان نرسد؛
037 47 ستايشى كه تنها سزاوار توست، و با آن، تقرب به درگاه تو را نتوان جست؛
038 47 ستايشى كه سپاس نخستين را تداوم بخشد و سپاس واپسين را در پى آورد؛
039 47 ستايشى كه در گردش روزگاران فزونى يابد و پيوسته و پى درپى دو چندان گردد؛
040 47 ستايشى كه فرشتگان حسابگر شمارش آن نتوانند، و از آنچه فرشتگان كاتب در لوح محفوظ تو مى نويسند، افزون تر باشد؛
041 47 ستايشى كه با عرش بزرگ تو هم طراز، و با كرسى رفيع تو هم اندازه شود؛
042 47 ستايشى كه پاداش آن نزد تو به كمال رسد، و پاداش آن تمام جزاها را در برگيرد؛
043 47 ستايشى كه پيدا و نهان آن يكى باشد، و پنهانش توأم با نيت راست؛
044 47 ستايشى كه هيچ آفريده اى تو را مثل آن ستايش نكند، و هيچ كس جز تو به كمال آن پى نبرد؛
045 47 ستايشى كه هر كس در شمارش آن بكوشد، نيازمند يارى شود، و هر كس در به جاى آوردن حق آن سعى بليغ كند، نيروى بيشترى خواهد؛
046 47 ستايشى كه هر ستايش ديگر را كه آفريده اى گرد هم آورد، و هر ستايشى را كه پس از آن بيافرينى، در برگيرد،
047 47 ستايشى كه نزديك تر از آن به سخن تو هيچ نباشد، و بيش از آن كس كه تو را با آن مى ستايد، كسى تو را نستايد؛
048 47 ستايشى كه با بخشش تو موجب افزونى نعمت و فراوانى آن شود، و تو را با احسان خود، پيوسته آن را بيفزايى؛
049 47 ستايشى كه زيبنده ى بزرگى ذات تو باشد، و با عزت جلال و عظمتت برابر گردد.
050 47 پروردگار من، درود فرست بر محمد و خاندان محمد، آن انسان برگزيده ى پسنديده ى گرامى مقرب درگاهت. برترين درودهاى خود را، و كاملترين بركات خودرا نثارش كنم، و پر بهره ترين رحمت هاى خود را نصيب او گردان.
051 47 اى پروردگار من، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى فزاينده كه فزاينده تر از آن نباشد. و درود فرست بر او؛ درودى كه فراوان كه فراوان تر از آن به دست نيايد. و درود فرست بر او؛ درودى خشنود كننده كه برتر از آن صورت نبندد.
052 47 اى پروردگار من، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى كه او را خرسند كند و خرسندى اش را فزونى دهد. و درود فرست بر او؛ درودى كه تو را خشنود گرداند و بر خشنودى ات بيفزايد. و درود فرست بر او؛ درودى كه جز آن را براى او نپسندى و ديگرى را شايسته ى آن ندانى.
053 47 پروردگار من، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى كه از مرز خشنودى تو فراتر بود و به جاودانگى تو پيوند خورد و به پايان نرسد؛ آن سان كه كلمات تو را پايانى نيست.
054 47 پروردگار من، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى كه درود فرشتگان و پيامبران و فرستادگان و اهل طاعت تو را در برگيرد، و درود بندگان جنى و انسى و دعوت پذيران تو شامل شود، و درود هر يك از اصناف آفريدگانت كه آنان را آفريده اى و در زمين پراكنده اى، گرد هم آورد.
055 47 پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودى كه بر هر درود پيش از آن و پس از آن احاطه يابد. و بر او و خاندانش درود فرست؛ درودى كه تو و ديگران را پسند آيد، و با آن درودهايى پديد آورى كه درودهاى پيشين را با آن چندين برابر كنى، و در گردش روزگاران بارها بر آن بيفزايى، چندان كه جز تو هيچ كس آن را شمردن نتواند.
056 47 پروردگار من، درود فرست بر اهل بيت او كه پاك ترين اند، و تو آنان را براى انجام دادن كار مهم خود برگزيده اى، و ايشان را نگهبانان علم خود و نگه داران دين خود و جانشينانت در زمين، و حجت هاى خود بر بندگانت قرار دادى، و به خواست خود از هر گناه و آلودگى پاك كردى، و آنان را چنان آفريدى كه وسيله ى رسيدن به تو و راه درآمدن به بهشت تو باشند.
057 47 پروردگار من، بر محمد و خاندانش درود فرست؛ درودى كه با آن، عطا و كرامت خود را بر آنان وسيع گردانى، و هر گونه بخشش و احسان را در حقشان به كمال رسانى، و بهره ى ايشان را از هديه ها و سودهاى خود سرشار كنى.
058 47 پروردگار من، بر او و بر ايشان درود فرست؛ درودى كه آغازش حد و مرز ندارد، و مدتش بى پايان است، و انجامش را نهايت نيست.
059 47 پروردگار من، بر آنان دورد فرست، همسنگ عرش خود و آنچه زير آن است، و هموزن آنچه آسمان هاى تو و بالاتر از آن را پر ساخته، و به شمار زمين هاى تو و هر چه در زير و در ميان آنهاست؛ درودى كه ايشان را به تو نزديك نمايد، و خشنودى تو و ايشان را فراهم سازد، و تا هميشه درودهايى چنين در پى داشته باشد.
060 47 خدايا، تو در هر زمان دين خود را به وسيله ى پيشوايى نيرو بخشيده اى كه او را چونان نشان هدايت پيش چشم بندگانت به پا داشته اى، و در سرزمين هاى خود علم راه قرارش داده اى، پس از آن كه رشته ى وجود او را به رشته ى وجود خود گره زده اى، و او را وسيله ى خشنودى خود ساخته اى، و پيروى اش را لازم گردانده اى، و از نافرمانى اش برحذر داشته اى، و به اطاعت فرمانهايش و پرهيز از نهى هايش امر كرده اى، و فرموده اى كه هيچ كس نبايد بر او پيشى گيرد يا از او واپس ماند، و اوست كه پناه جويان را در پناه خود نگه مى دارد، و پناهگاه مؤمنان است، و رشته ى نجات آويختگان، و حسن جمال هستى ها.
061 47 خدايا، به ولى خود شكرانه ى نعمتى را كه به او داده اى، الهام نمان، و مانند آن شكرانه را به ما نيز الهام كن تا نعمت وجود او را سپاس گوييم. او را از جانب خود سلطه اى يارى دهنده عطا كن، و راه هاى سخت را به آسانى پيش پاى او بگشاى، و او را به نيرومندترين تكيه گاه خود يارى فرما. پشت وى را محكم، و بازويش را توانا گردان، و چشم عنايت خود را از او برمدار، و به نگهدارى خود حمايتش فرما، و با فرشتگانت مددكار او باش، و با برترين سپاه پيروز خود نيرومندش ساز.
062 47 به دست او كتاب و احكام و راههاى هدايت خود و سنت پيامبر خود را- كه درودهاى تو اى خدا بر او و خاندانش باد- بر پاى دار، و آن نشانه هاى دين تو را كه ستمگران ميرانده اند، دوباره زنده ساز، و گرد و غبار ستم را از جاده ى شريعت خود بزداى، و دشوارى هاى راه خويش را برطرف نماى، و به يمن وجود او منحرفان از دين خود را از ميان بردار، و آنان را كه راه مستقيم تو را كج مى خواهند، نيست گردان.
063 47 او را با دوستان خود نرمخو گردان، و بر دشمنانت مسلط ساز، و مهربانى و رحمت و دلسوزى و مهرورزى او را به ما ارزانى كن، و ما را بر آن دار كه شنوندگان سخن و فرمانبران دستور او شويم، و در راه خشنودى اش بكوشيم، و در يارى و دفاع از او، مددكار وى باشيم، و بدين وسيله، به تو و پيامبرت- كه درود تو اى خدا بر او و خاندانش باد- تقرب جوييم.
064 47 خدايا، بر دوستداران اين خاندان درود فرست، كه به مقام و منزلت ايشان معترف اند، و به راه روشن آنان مى روند، و نشانه هايشان را دنبال مى كنند، و به رشته ى محبتشان چنگ مى زنند، و به ولايتشان تمسك مى جويند، و امامت و پيشوايى شان را مى پذيرند، و به فرمانشان گردن مى نهند، و در اطاعتشان مى كوشند، و روزگار دولت ايشان را منتظرند، و چشم اميدشان به آنان دوخته شده است؛ درودهاى فرخنده و پاكيزه و فزاينده در هر بامداد و شامگاه.
065 47 بر آنها و جان هايشان سلام فرست و كارشان را براساس تقوا سامان بخش، و حال و روزشان را نيكو گردان، و توبه شان را پذيرا شو، كه تويى بسيار توبه پذير مهربان و بهترين آمرزگاران، و به رحمت خود ما را در جوار ايشان در سراى سلامت وارد كن، اى مهربانترين مهربانان.
066 47 خدايا، امروز روز عرفه است؛ روزى كه تو آن را شرافت داده اى و كرامت بخشيده اى و بزرگ داشته اى، و در چنين روزى رحمت خود را بر ما گسترده اى، و به عفوت بر ما منت نهاده اى، و بخشش خود را فراوان ساخته اى، و به يمن آن، بيش از پيش، بر بندگانت نعمت ارزانى كرده اى.
067 47 خدايا، من همان بنده ى توام كه پيش از آن كه روح خود را در او بدمى، و پس از آن كه او را آفريدى، از نعمت خويش برخوردارش كردى، و سپس در زمره ى كسانى قرارش دادى كه آنان را به دين خود راه نموده اى، و به اداى حق خود كامياب ساخته اى، و به رشته ى محبت خود از آتش در امان داشته اى، و در حزب خود وارد كرده اى، و به آنان راه دوستى ورزيدن با دوستانت، و دشمنى كردن با دشمنانت را نشان داده اى؛
068 47 همان بنده اى كه چون فرمانش دادى، آن را زمين گذاشت، و چون منعش كردى، دست برنداشت، و چون از نافرمانى خود برحذرش داشتى، با آن مخالفت كرد و مرتكب نهى تو شد، اما نه از روى دشمنى با تو و نه از سر گردن كشى در برابر تو، بلكه خواهش نفسانى، او را به كارهايى برانگيخت كه از آنها دورش كرده بودى و ترسانده بودى اش. در اين ميان، دشمن تو دشمن او، شيطان، تا آنجا وسوسه اش كرد كه با اين كه از تهديد تو با خبر بود و به عفو و گذشت تو اميد و اطمينان داشت، از فرمان تو سرپيچى نمود؛ در حالى كه با اين همه بخشش كه تو در حق او روا داشته اى، از ديگران به گناه نكردن شايسته تر بود.
069 47 اينك اين منم، افتاده در برابر تو، خوار و ذليل و سرافكنده و فروتن و ترسان، و معترف به گناهان بزرگى كه مرتكب شده ام و خطاهاى سنگينى كه انجام داده ام؛ در حالى كه از عفو تو اميد امنيت دارم و از رحمتت پناه مى خواهم، و به يقين مى دانم كه هيچ كس مرا از تو در امان نخواهد داشت، و در برابر عذابت از من حمايت نخواهد كرد.
070 47 پس بر من تفضل كن و همچنان كه گنهكاران را به احسان خود مى نوازى و بر گناهانشان پرده مى اندازى، با من و گناهانم نيز چنين كن، و آن سان كه عفو خود را نصيب كسى مى كنى كه به اختيار خودش تسليم تو شده، مرا هم از بخشش خود نصيبى عطا فرما، و به آمرزش خود- كه چون آن را به آرزومندش ارزانى كنى، در نظرت بزرگ نيابد- بر من نيز منت گذار.
071 47 در اين روز، براى من نصيبى قرار ده كه با آن از خشنودى تو بهره مند شوم، و مرا از آنچه بندگان كوشاى تو از درگاهت به ارمغان مى آورند، دست تهى برمگردان.
072 47 من از كارهاى نيكى كه ايشان كرده اند، با خود هيچ ندارم، اما پيش از اين، به يگانگى تو و نفى اضداد و امثال و همانندها از تو معتقد بوده ام، و از درهايى به سوى تو آمده ام كه خود فرموده اى از آن درها بر تو وارد شويم، و با چيزى به درگاه تو تقرب جسته ام كه هرگز كسى جز با آن به درگاه تو تقرب نتواند جست.
073 47 سپس در پى اين حالت، با توبه و اخلاص به سويت آمده ام؛ با خوارى و زارى به درگاه تو، و با گمان نيك به تو، و اطمينان به رحمت تو در دو جهان. و اميد به تو را ضميمه ى آن كرده ام؛ اميدى كه آرزومندانت از آن بى نصيب نمى مانند.
074 47 و همچون بنده ى حقير خوار بينواى فقير ترسانى كه به تو پناه آورده است، نياز خود را از تو خواسته ام؛ با ترس و تضرع و پناه جويى و امان طلبى، نه از سر گردن فرازى متكبران به تكبر، و نه از روى بلندپروازى طاعت پيشگان به گستاخى، و نه از روى دلخوشى به شفاعت شفيعان.
075 47 اينك من از هر كمى كمتر، و از هر خوارى خوارترم؛ چنان ذره اى يا كم تر از آن. پس از آن كه در كيفر بدكاران شتاب نمى ورزى و نازپروردگان در نعمت را به ناگاه نمى ميرانى، اى آن كه به احسان خود گنهكاران را مى آمرزى و خطاكاران را به نيكى كردن زياد مهلت مى دهى،
076 47 من بنده ى گنهكار معترف خطاپيشه ى لغزش خورده ام.
077 47 من كسى هستم كه در برابر تو گستاخى ورزيده ام.
078 47 من كسى هستم كه به دلخواه خود تو را نافرمانى كرده ام.
079 47 من كسى هستم كه اعمال زشت خود را از بندگانت پوشيده ام و پيش تو آشكارشان ساخته ام.
080 47 من كسى هستم كه از بندگانت ترسيده ام و خود را از تو در امان ديده ام.
081 47 من كسى هستم كه از قهر و غلبه ى تو پروا نكرده ام و از خشم تو نهراسيده ام.
082 47 منم كه بر خود ستم كرده ام.
083 47 منم كه گروگان بلاى خود شده ام.
084 47 منم كه شرم و حياى اندك دارم.
085 47 منم كه رنجى دراز و ديرينه خواهم داشت.
086 47 خدايا، سوگندت مى دهم به حق آن كس كه از ميان آفريدگانت او را برگزيده اى، به آن كه او را براى خود پسنديده اى، به حق آن كه طاعت او را به اطاعت خود پيوسته اى، به آن كه نافرمانى او را نافرمانى خود شمرده اى، به حق آن كه دوستى او را با دوستى خود قرين ساخته اى، به آن كه دشمنى او را در شمار دشمنى خود آورده اى، در اين روز، مرا مثل كسانى كه بيزار از گناه در پيشگاه تو زارى مى كنند و توبه كنان به آمرزشت پناه مى آورند و تو آنان را مى آمرزى، جامه ى رحمت و بخشايش بپوشان.
087 47 و كار مرا سامان ده به آن چيزى كه كار طاعت پيشگان و مقربان و منزلت داران خود را با آن به صلاح مى آورى.
088 47 و خود به تنهايى مرا سرپرستى كن؛ آن سان كه خود به تنهايى از كسانى سرپرستى مى كنى كه به عهد تو وفا كرده اند و خود را در اطاعت از تو به رنج افكنده اند و در طلب خشنودى ات به سختى كوشيده اند.
089 47 مرا به سبب اين كه در جلب ثوابت كوتاهى كرده ام و در محرماتت پاى از حد خود فراتر نهاده ام و از مرز احكامت بيرون رفته ام، كيفر مكن.
090 47 و با مهلت دادن، مرا به غفلت مينداز و غافلگير مساز؛ همچون كسى كه خير خود را از من دريغ كرد و چنين پنداشت كه رساندن آن خير به من، تنها به دست اوست، و حقى در نعمت بخشى خود تو را شريك ندانست.
091 47 از خواب بى خبران و ناهشيارى اسرافكاران و خواب آلودگى به خود رهاشدگان بيدارم كن،
092 47 و قلب مرا به كارى برگمار كه طاعت پيشگان را بدان گماشته اى، و اهل عبادت را بدان واداشته اى و با آن، مردم سست و كاهل را از آتش رها ساخته اى.
093 47 مرا از چيزهايى كه از تو دورم مى سازند و ميان من و بهره ام از تو فاصله مى شوند و مرا از درخواست خود باز مى دارند، در پناه خو آور،
094 47 و چنان كن كه من به آسانى راه نيكيها را به سوى تو بپيمابم، و از همان راه كه تو فرموده اى، در رسيدن به نيكيها شتاب نمايم، و بدان گونه كه خود خواسته اى، در انجام دادن آنها حريصانه بكوشم.
095 47 مرا با كسانى كه تهديد تو را به هيچ نمى گيرند، هلاك مفرما.
096 47 و با آنان كه خود را در معرض خشم سنگين تو قرار مى دهند، نابود مگردان.
097 47 و با آنان كه از راه تو منحرف شده اند، درهم مشكن،
098 47 و مرا از ناگوارى هاى بلا و فتنه رهايى بخش، و از تنگناهاى آشوب بيرون آور، و به مهلت دادن خود غافلگير مساز،
099 47 و حائل شو ميان من و دشمنى كه گمراهم سازد، و خواهش نفسانى كه در هلاكم اندازد، و زيانى كه به من روى آورد.
100 47 از من رو مگردان همچون رويگردان شدنت از كسى كه بر او خشم گرفته اى و ديگر از او خشنودى نگشته اى،
101 47 و مرا از دل بستن به اميد خود مأيوس مكن، چندان كه نااميدى از رحمتت بر من غالب شود،
102 47 و مرا به نعمتى كه تاب آن ندارم ميازماى كه بار محبتت بر شانه هايم سنگينى كند و از پاى درآيم،
103 47 و مرا مانند كسى كه در او هيچ خيرى نيست و تو را با او كارى نبود و بازگشتش به سوى تو ممكن نباشد، از دست فرو مگذار.
104 47 و مثل كسى كه از چشم عنايت تو افتاده و دست تو جامه ى شوربختى بر تنش پوشانده است، از درگاه خود دور مساز، بلكه دستم را بگير و از افتادن فرو افتادگان و دلهره ى گمراهان و لغزش فريب خوردگان و گرداب مرگ هلاك شدگان، نجاتم ده،
105 47 و مرا از امتحانى كه غلامان و كنيزان خود را بدان مى آزمايى، به سلامت دار، و به مقام و مرتبه ى كسانى رسان كه به آنان توجه دارى و نعمتشان داده اى و از ايشان خشنود بوده اى و آنان را زندگى پسنديده عطا كرده اى و با سعادت ميرانده اى.
106 47 چنان كه فكر دل بركندن از هر چه نيكى هايم را نابود مى كند- و بركاتم را به باد مى دهد، هرگز از من جدا نشود، و همانند گردنبندى، پيوسته بر گردنم باشد،
107 47 و قلب من، خود را در جامه ى تنفر از زشتى هاى خطا و رسوايى هاى گناه بپوشاند.
108 47 مرا به كارى كه جز با عنايت تو بدان دست نمى يابم، سرگرم مكن، تا از كارى كه جز با آن به خشنودى ات نمى رسم، وانمانم.
109 47 و از دل من محبت اين دنياى بى قدر و منزلت را ريشه كن ساز؛ دنيايى كه مرا از آنچه نزد توست باز مى دارد، و مانع مى شود كه وسيله اى براى رسيدن به تو فراهم آورم، و مرا از تقرب جستن به تو غافل مى گرداند.
110 47 زيبايى هاى تنهابودن در شب و روز، و راز و نياز با خود را به چشمم بياراى،
111 47 و مرا عصمتى بخش كه به ترس از تو نزديكم سازد، و ميان من و ارتكاب گناهان جدايى اندازد، و مرا از كمند معاصى بزرگ وارهاند.
112 47 از آلودگى نافرمانى پاكيزه ام گردان، و ناپاكى خطاها را از من بزداى، و مرا با جامه ى سلامت بپوشان، و تن پوش عافيت بر تنم كن، و با نعمت گسترده ى خود مرا در برگير، و فضل و احسان خود را پى درپى به من برسان.
113 47 به توفيق و راهنمايى خود مرا نيرو بخش، و بر نيت شايسته و گفتار پسنديده و كردار نيكو يارى ام فرما، و بى قوت و قدرت خود، به قدرت و قوت خويشم وامگذار،
114 47 و در آن روز كه مرا براى ديدار خود بر مى انگيزى، خوار و شرمنده ام مساز، و نزد دوستداران خود رسوايم مكن، و يادت را از خاطرم مبر، و توفيق سپاسگزارى خود را از من دريغ مدار، و هنگام غفلت و بى خبرى كه نادانان شكر نعمت هايت را از ياد مى برند، پيوسته آن را بر زبانم جارى كن، و به من الهام فرما كه در برابر آنچه عطايم كرده اى، تو را ثنا گويم، و به آن خوبى ها كه در حق من روا داشته اى، اعتراف كنم.
115 47 چنان كن كه اشتياق من به تو، از اشتياق ديگران فراتر باشد، و ستايش من درباره ى تو، بالاتر از ستايش ديگران قرار گيرد.
116 47 آن دم كه حاجت خود پيش آورم، مرا وامگذار، و به كارهاى نيكى كه خودپسندى ام را سبب گرديده، در عذابم ميفكن، و آن دست رد كه بر سينه ى دشمنانت مى زنى، بر سينه ى من مزن. گوش من به فرمان توست، و مى دانم كه دليل و برهان تو راست است و تو به فضل و بخشش سزاوارتر، و به نيكى و احسان خوكرده ترى. تو شايسته ى آنى كه از كيفرت بيم نمايند، و آنان را كه طاعت پيشه كرده اند، بيامرزى، عفو از تو زيبنده تر است تا عقوبت كردن، و تو به پرده پوشى نزديك ترى تا پرده درى.
117 47 مرا به زندگى اى پاكيزه زنده بدار كه با آنچه دلخواه من است توأم گردد، و به آنچه دوست مى دارم پايان يابد، و در اين ميان، كارى كه تو ناپسند مى دارى، انجام ندهم، و چيزى را كه نهى فرموده اى، مرتكب نشوم، و مرا همچون كسى بميران كه نورش در پيش رو و از سمت راستش در حركت است.
118 47 مرا در پيشگاه خودت خوار گردان و پيش آفريدگانت بزرگوار. چون با تو خلوت كنم، مرا سرافكنده ساز، و در بين بندگانت سرافراز. از كسى كه به من نياز ندارد، بى نيازم كن، و نياز من به خودت را فزونى بخش.
119 47 مرا از سرزنش دشمنان و پيش آمدن بلاها و خوارى و گرفتارى در پناه آور، و گناهانم را كه از آنها خبر دارى، بپوشان؛ مانند كسى كه اگر بردبارى او مانع نشود، بر انتقام گرفتن قدرت دارد، و اگر مداراى او نباشد، گناهان را كيفر مى دهد.
120 47 آنگاه كه بخواهى گروهى را به فتنه و پيشامد بد دچار كنى، چون به تو پناه آورم، مرا از آن ميان رهايى ده، و چنان كه در اين جهان رسوايم نخواسته اى، در آن جهان نيز رسوايم مخواه،
121 47 و در حق من رشته ى نعمت هاى اين جهان و نعمت هاى آن جهان و رشته ى فوايد ديرينه و تازه را پيوسته گردان، و چندان عمر مرا دراز مكن كه به سبب آن سنگدل شوم، و مرا چندان به سختى و ناگوارى دچار مكن كه بزرگى و خوشى و سرزندگى ام را از ميان ببرد، و مرا به حقارتى كه قدر و منزلتم را بكاهد، يا به عيب و نقصى كه با آن جايگاه خود را نشناسم، گرفتار مساز.
122 47 مرا آنگونه مترسان كه از نوميدى و غم خاموشى گزينم، و چندان بيم مده كه به وحشت افتم. چنان كن كه تنها از تهديدهاى تو بترسم، و تنها از مهلت دادن و هشدارهاى تو بپرهيزم، و تنها هنگام خواندن كتاب تو بيمناك شوم.
123 47 شبم را آباد گردان با بيدارى ام براى عبادت تو، و تنها شب زنده دارى كردنم براى تو، و مردم گريزى و مأنوس شدنم با تو، و فرود آوردن بار نياز خود بر درگاه تو، و پى درپى خواهش كردنم براى رهايى از آتش دوزخ، و پناه بردنم به تو از عذابى كه اهلش در آن گرفتارند.
124 47 مرا سرگشته در وادى طغيان رها مكن، و تا دم مرگ در گرداب جهل و بى خبرى مگذار، و مايه ى پند و عبرت ديگران مخواه، و موجب گمراهى آن كس كه به من مى نگرد مساز، و با من مثل كسانى كه با سلامت و نعمت مهلتشان داده اى، رفتار مكن، و ديگرى را به جاى من برمگزين، و نام مرا از دفتر نيكان مزداى، و پيكر مرا به آفت هاى اين جهانى و آتش آن جهانى دگرگون مساز، و مرا مضحكه ى آفريدگان و مسخره ى درگاه خود مكن، و چنان كن كه جز در پى خشنودى تو نروم، و جز براى انتقام گرفتن از دشمنان تو، خود را به رنج نيفكنم.
125 47 لذت بخششت را، شيرينى رحمتت را، آسودگى و رزق و روزى ات را، و بهشت پر نعمتت را به من ارزانى كن، و با بى نيازى خود، طعم آسوده خيالى و مشغول شدن به آنچه را تو دوست مى دارى، و طعم كوشش در آنچه را موجب تقرب به درگاه توست، به من بچشان، و تحفه اى از تحفه هاى خود را براى من بفرست.
126 47 تجارتم را پر سود، و بازگشتم را بى زيان قرار ده، و چنان كن كه از روز ايستادن در برابر تو و حساب پس دادن بترسم، و هم آرزومند ديدارت باشم. مرا به توبه اى بى بازگشت و خالص كامياب ساز كه پس از آن، هر گناه كوچك و بزرگ، و هر گناه آشكار و پنهان را نابود كنى.
127 47 كينه ى مؤمنان را از دل من ريشه كن ساز، و قلبم را با فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش كه با نيكان هستى، و مرا به جامه ى پرهيزگاران بياراى، و براى من در ميان آيندگان نام نيكو گذار و در ميان معاصران آوازه ى بلند، و در روز رستاخيز مرا در زمره ى كسانى درآور كه در اطاعت و ايمان، نخستين كسان بودند.
128 47 گستردگى نعمتت بر من را به حد كمال رسان، و بهترين هايش را در حق من پى درپى ساز. دستان مرا از عطاياى خود بياكن، و بخشش هاى بزرگ خود را به سوى من روان گردان، و مرا در باغهايى كه در بهشت براى برگزيدگانت آراسته اى، با خوب ترين دوستان خود همسايه كن، و در مقاماتى كه براى محبان خود فراهم آورده اى مرا خلعت عطاياى بى عوض بپوشان.
129 47 براى من نزد خود مكانى مطمئن قرار ده كه در آن آرامش يابم، و منزلى كه در آن فرود آيم و مسكن گيرم و چشمم بدان روشن شود. كيفر مرا به اندازه ى گناهان بزرگى كه كرده ام قرار مده. در آن روز كه هر نهانى آشكار شود، هلاكم مكن، و هر شبهه اى را از دلم بزداى، و از هر رحمتى براى من راهى به سوى حق بگشاى، و بهره هاى بخشش خود را در حق من فراوان ساز، و به فضل خود نصيب مرا از احسانت افزون گردان.
130 47 چنان كن كه دلم به آنچه نزد توست مطمئن گردد، و همه ى همت من در عبادت تو به كار افتد. مرا به كارى وادار كه بندگان خالص خود را بدان وامى دارى، و هنگام غفلت عقل و خرد، دل مرا با طاعت خود درهم آميز، و بى نيازى و پاكدامنى و آسايش و تندرستى و وسعت روزى و آرامش و عافيت را براى من فراهم ساز.
131 47 كارهاى نيك مرا با گناهانى كه به آن درآميزد، تباه مساز، و خلوت هايم را به نعمت يا محنتى كه براى آزمايش من مى فرستى، آشفته مكن، و آبرويم را از گزند نيازخواهى از آفريدگانت نگاه دار. و مرا از درخواست آنچه نزد بدكاران است، بازدار.
132 47 مددكار ستمگران قرارم مده، و مگذار كه در نابود كردن كتاب تو با آنان همدست شوم. مرا آنگونه حفظ و حمايت كن كه خود نمى دانم، و با آن، از هر بدى در امان مى مانم. درهاى توبه و رحمت و مهربانى و روزى فراوان خود را به روى من بگشاى كه من از روى آورندگان به درگاه توام. نعمت دادنت به من را به حد كمال رساندن كه تو بهترين نعمت دهندگانى.
133 47 اى پروردگار هستى ها، چنان كن كه مانده ى عمر من، براى جلب خشنودى تو، در كار حج و عمره سپرى شود. خداى تعالى درود فرستد بر محمد و خاندان پاك و پاكيزه ى او، و سلام و تهنيت بر ايشان، تا ابد.
001 48 نيايش آن حضرت در روز عيد قربان و جمعه
001 48 خدايا امروز روزى مبارك و فرخنده است و مسلمانان در هر گوشه و كنار زمين، گرد هم آمده اند؛ گروهى به نيازخواهى از تو، عده اى در طلب نعمت هايت، جمعى اميدوار، و دسته اى با ترس و لرز، و تو نيازهاى ايشان را مى بينى. حال از تو مى خوام كه به لطف و كرم خود، و به آسان بودن خواهش من نزد تو، بر محمد و خاندانش درود فرستى.
002 48 خدايا، اى پروردگار ما، از آنجا كه فرمانروايى هستى از آن تو، و حمد و ستايش براى توست، و جز تو هيچ خدايى نيست، و تويى آن خداوند بردبار بزرگوار مهربان بخشنده ى نعمت و صاحب شكوه و بزرگى و پديدآورنده ى آسمان ها و زمين، از تو مى خواهم كه هر گاه ميان بندگان مؤمن خود نيكى و تندرستى و بركت و توفيق بندگى را تقسيم كنى، يا به كار خيرى بر آنان منت نهى و به وسيله ى آن به سوى خود هدايتشان فرمايى، يا آنان را نزد خود والامرتبه گردانى، و يا از خوبى هاى دنيا و آخرت چيزى به آنان عطا كنى، نصيب و بهره ى من از اين بخشش ها را بيفزايى.
003 48 خدايا، از آنجا كه فرمانروايى هستى از آن تو، و حمد و ستايش براى توست، و جز تو هيچ خدايى نيست، از تو مى خواهم كه بر محمد- كه بنده و فرستاده و حبيب و برگزيده ى تو از ميان آفريدگان است- و خاندان محمد- كه نيكان و پاكان و خيرخواهان اند- درود فرستى؛ درودى كه تنها خود شمارش آن توانى كرد. و ما را در دعاهاى شايسته ى بندگان مؤمنت كه در اين روز تو را مى خوانند، شريك گردانى، اى پروردگار هستى ها، و ما و ايشان را بيامرزى، كه تو بر هر كار توانايى.
004 48 خدايا من با نياز خود به سوى تو آمده ام، و بار فقر و احتياج و تهى دستى خود را بر درگاه تو فرود آورده ام. در حالى كه اطمينان من به آمرزش و رحمت تو بيش از اطمينانم به كارهايى است كه انجام داده ام؛ زيرا عرصه ى آمرزش و رحمت تو بسى پهناورتر از محدوده ى گناهان من است. پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و خودت هر نياز مرا برآورده ساز، كه تو بر اين كار قدرت دارى، و اين بر تو آسان است، و من فقير درگاه توام و تو از من بى نيازى؛ زيرا به هر خيرى كه رسيده ام، به لطف تو بوده است، و جز تو كسى بدى ها را از من دور نكرده است، و من در كار اين جهان و آن جهان خود، به غير تو اميد ندارم.
005 48 خدايا، كسانى آماده و مهيا شده اند كه به اميد عطاها و بخشش هاى مخلوق تو و رسيدن به صله ها و جايزه هايش، آهنگ رفتن به سوى او كنند، اما من، اى خداى نعمت دهنده، امروز خود را مهيا و آماده كرده ام كه به اميد آمرزش و احسان تو ساز و برگ سفر بربندم و در طلب عطايا و جايزه هايت به سوى تو آيم.
006 48 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و امروز آن اميد مرا به نااميدى بدل مكن، اى آن كه اصرار خواهندگان تو را به زحمت نيندازد، و عطايت از تو هيچ نكاهد. من نه به دلگرمى كار شايسته ى خود به سوى تو آمده ام، و نه به اميد شفاعت هيچ آفريده اى، مگر شفاعت محمد و اهل بيت او، كه سلام تو بر او و آنان باد.
007 48 به درگاهت آمده ام، با اقرار به گناه و ستمى كه بر خود روا داشته ام. آمده ام در حالى كه اميدم به آمرزش بزرگ توست كه با آن از خطاكاران درگذشته اى، و سرگرمى درازمدت ايشان به گناه بزرگ، مانع نمى شود كه تو همچنان مهر و مغفرت خود را نصيب آنان فرمايى.
008 48 اى آن كه دامنه ى رحمتت بسى گسترده، و مجال عفو و بخششت بسيار است. اى خداى بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى كريم، اى خداى كريم، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و باز هم رحمت خود را به من كرامت كن، و به فضل خود مرا بنواز، و با آمرزش خود مرا احاطه نما.
009 48 خدايا، اين جايگاهم براى جانشيان و برگزيدگان تو، و مكان امانتداران توست در آن درجات متعالى كه مخصوص ايشان گردانيده اى، ولى ديگران به ناحق آن را ربوده اند؛ و اين، تقدير تو بوده است. فرمان تو چيرگى ناپذير است، و از تدبير ناگزير تو، هر گونه و هر جا كه اراده كنى، گريزى نيست. از آنجا كه تو به مقتضاى حكمت خود را از همه داناترى، درباره ى آفرينش و اراده ى خود متهم نيستى؛ تا اين كه برگزيدگان و جانشينانت شكست خوردند و حقشان از دست برفت، و اينك مى نگرند كه فرمان تو دگرگون شده، و كتابت به گوشه اى افتاده، و واجبات تو از سمت و سويى كه خود مقرر فرموده اى منحرف گرديده، و سنت هاى پيامبرت به حال خود رها شده است.
010 48 خدايا، دشمنان ايشان، از پيشينيان و پسينيان، را لعنت فرست، و كسانى را كه به كارهاى آنان راضى بوده اند، و نيز ياران و پيروانشان را لعنت كن.
011 48 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست، كه تو ستوده خصال و بزرگوارى؛ همچون درودها و بركات و سلام هايت كه بر بندگان برگزيده ى خود، ابراهيم و خاندان ابراهيم، فرستاده اى. و در گشايش و آسايش و يارى كردن و قدرت بخشيدن و حمايت ايشان تعجيل فرما.
012 48 خدايا، مرا از كسانى قرار ده كه تو را يگانه مى دانند، و حق را پذيرفته اند، و فرستاده ات را تصديق كرده اند، و پيشوايانى را كه طاعت آنان را لازم گردانده اى و برنامه ى توحيد و ايمان به تو به وسيله و به دست ايشان اجرا مى شود، از جان و دل پذيرا شده اند. چنين باد اى پروردگار هستى ها.
013 48 خدايا، خشم تو را جز بردبارى ات فرو نمى نشاند، و شدت خشمت را جز بخشش تو مانع نمى شود، و در برابر عذاب تو جز رحمتت پناهگاهى نيست، و جز زارى در پيشگاه تو، چيزى مرا از عقابت نجات نمى بخشند. پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست. و اى معبود من، تنها با قدرت خود، كه با آن بندگان بى جان خود را زنده مى كنى و سرزمين هاى مرده را حيات مى بخشى، در كار ما گشايشى حاصل كن.
014 48 اى معبود من، مرا به اندوه و غم نميران تا اين كه خواهشم را برآورى و اجابت دعايم را به من بنمايى و طعن تندرستى را تا زنده ام به من بچشانى. مرا دشمن شاد مگردان، و او را بر گردن من سوار مكن، و بر من چيره اش مساز.
015 48 معبود من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانى، چه كسى خوار و ذليلم تواند كرد؟ اگر تو مرا حقير سازى، كيست كه سربلندم نمايد؟ اگر تو مرا گرامى بدارى، چه كسى حقير و ناچيزم تواند شمرد؟ اگر تو مرا به حقارت درافكنى، ديگر چه كسى گرامى ام تواند داشت؟ اگر تو مرا عذاب كنى، كيست كه بر من رحمت آورد؟ و اگر هلاكم سازى، چه كسى مى تواند به اعتراض در برابرت بايستد يا از كار تو پرسش نمايد؟ نيك دانسته ام كه حكم تو را ستمى در پى نيست، و تو در انتقام گرفتن شتاب نمى ورزى؛ زيرا كسى شتاب مى كند كه مى ترسد چيزى را از دست بدهد، و كسى محتاج ستم است كه ناتوان باشد؛ حال آن كه تو- اى معبود من- از اين چگونگى ها، برترى و والاتر.
016 48 خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا هدف تيرهاى بلا، و در برابر طوفان خشم خود قرار مده. مهلتم ده و اندوهم را ببر. دستم را بگير و از لغزش نگاه دار و با بلاهاى پى درپى ميازماى، كه تو ناتوانى بيچارگى و زارى مرا به درگاه خود مى بينى.
017 48 خدايا، من امروز از خشم تو به خودت پناه مى آورم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در پناه خود گيرد.
018 48 از شدت خشمت از تو امان مى طلبم. پس برمحمد و خاندانش درود فرست و مرا در امان دار.
019 48 از تو مى خواهم كه مرا از عذاب خود ايمنى بخشى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا ايمن گردان.
020 48 از تو هدايت مى جويم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به راه راست ببر.
021 48 از تو مى خواهم كه يارى ام كنى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مدد فرما.
022 48 از تو رحمت و بخشش مى طلبم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بر من رحمت آور.
023 48 از تو مى خواهم كه مرا كفايت كنى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خود مرا كفايت كن.
024 48 رزق و روزى خود را از تو مى خواهم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و روزى ام را برسان.
025 48 از تو يارى و كمك مى خواهم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا يارى ده.
026 48 از تو مى خواهم كه گناهان پيشين مرا بيامرزى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بيامرز.
027 48 از تو مى خواهم كه مرا از گناه نگه دارى. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا نگاه دار، كه اگر تو بخواهى، من هرگز به كارى كه ناپسند تو باشد، باز نخواهم گشت.
028 48 اى پروردگار من، اى پروردگار من، اى مهربان، اى بخشنده، اى صاحب بزرگى و احسان تمام، بر محمد و خاندانش درود فرست و همه ى آنچه را از تو خواسته ام و طلب كرده ام و با آن به تو روى آورده ام، به من ارزانى كن. آن را براى من بخواه و مقدر نماى، و به مقتضاى آن فرمان بران و آن را روا بدار. و در آن خواسته ها كه بر مى آورى، خير مرا قرار ده، و آن را براى من پربركت ساز، و با آن بر من تفضل فرما. و با آنچه به من عطا مى كنى، نيكبختم گردان، و از فضل خود و نيكى هاى گسترده كه نزد توست بر من بيفزا، كه تو توانگر و بخشنده اى، و آن را به نيكى و نعمت هاى آخرت پيوند بزن، اى مهربانترين مهربانان.
001 49 نيايش آن حضرت براى دفع حيله ى دشمنان
001 49 خدايا، تو مرا راه نمودى و من بيهودگى را پيشه ساختم؛ پندم دادى و سنگدلى ورزيدم، عطاياى نيك دادى و من نافرمانى كردم. آنگاه چون آنچه مرا از آن باز داشته بودى، به من شناساندى و من بدان آگاه شدم، آمرزش طلبيدم و تو مرا بخشودى. سپس دوباره خود را به گناه آلودم و تو پرده پوشى كردى. پس حمد و ستايش تو را سزد اى معبود من.
002 49 خود را به دره هاى نيستى درافكندم، و به كوره راه هاى نابودى درآمدم، و در آن ميان، خود را با تندبادهاى خشم تو رو به رو كردم، و با شعله هاى عذابت مواجه گرديدم.
003 49 با اين همه، تنها دستاويز من براى رسيدن به تو، يگانه دانستن توست، و تنها وسيله ى من اين است كه هرگز چيزى را در خدايى با تو شريك ندانسته ام، و با وجود تو، معبود ديگرى نگرفته ام، و اينك خود به سويت آمده ام، كه تو گريزگاه بدكارانى، و پناهگاه آن كس كه بهره ى خود را تباه كرده و به تو پناه آورده است.
004 49 چه بسا دشمنى كه شمشير دشمنى اش را برآخت، و لبه ى خنجرش را براى كشتن من تيز و بران ساخت، و دم برنده ى آن را به قصد جان من پرداخت، و زهرهاى كشنده را با آب خوردن من درهم آميخت، و تيرهاى بى خطاى خود را به سوى من نشانه رفت، و چشمان مراقبش يك لحظه از من غافل نگرديد و در خواب نشد، و در دل آورد كه مرا گزندى رساند و تلخاب دشمنى اش را به كام من ريزد.
005 49 و تو اى معبود من، ديدى كه من از برداشتن بار سنگين رنج ها ناتوانم، و از انتقام آن كه قصدش جنگيدن با من است درمانده ام، و در ميان دشمنان بسيار خود تنهايم؛ همانان كه در كمين اند تا مرا آن گونه آسيبى رسانند كه هرگز بدان نينديشيده ام.
006 49 سپس، پيش از آن كه بخواهم، تو يارى ام كردى، و به قدرت خود پشت مرا محكم ساختى. برانى شمشيرش را بى اثر كردى، و او را با آن همه ياران بى شمارش تنها گذاشتى و مرا بر او پيروز نمودى، و تيرهايى را كه به قصد جان من رها كرده بود، به سوى خودش باز گرداندى، و بى آن كه باد خشمش را فرو نشاند و سوز كينه اش را تسكين دهد، او را به عقب راندى، و در آن حال كه ياران و سپاهيانش به وعده ى خود وفا نكردند، سرانگشت خود را با دندان گزيد و پشت به ميدان جنگ كرد و گريخت.
007 49 و چه بسا ستمكارى كه با فريب و نيرنگ خود بر من دست گشود، و دامهاى خويش بر سر راه من بگسترد، و به جست و جوى من همت گماشت، و همچون درنده اى كه در كمين صيد گريخته ى خود نشسته، در كمين من بنشست؛ در انتظار فرصتى كه شكار خود را به چنگ آورد. در حالى كه با چاپلوسى به من روى خوش نشان مى داد، مرا با نگاهى كينه توزانه مى نگريست.
008 49 آنگاه كه تو، اى معبود من- كه نامت بلند و فرخنده باد- فساد باطن و زشتى نهانش را ديدى، او را با سر در همان گودالى افكندى كه براى به دام انداختن من فراهم كرده بود، و در آن سرنگونش ساختى، تا اين كه پس از آن همه سركشى، با ذلت و خوارى به همان دامى درافتاد كه مى انديشيد مرا گرفتار آن سازد. و اگر نبود رحمت تو، نزديك بود كه هر چه بر سر او آمد، بر سر من نيز بيايد.
009 49 و چه بسا حسودى كه آسايش من سبب شد غصه راه گلويش را ببندد و خشم چون استخوانى حلقومش را بخراشد، پس با زبان تيز خود مرا آزرد، و با تهمت عيب و نقص خود را بر من نهاد، و آبروى مرا آماج تيرهاى كينه ى خود ساخت، و خصلت هاى زشتى را كه خود يكدم از آنها جدا نبود، بر من بست، و با مكر خود مرا به خشم آورد، و با نيرنگ خود قصد جانم كرد.
010 49 پس اى معبود من، تو را ندا دادم، در حالى كه از تو مى خواستم به فريادم رسى، و مطمئن بودم كه به زودى مرا پاسخ مى دهى، و مى دانستم كه هر كس در سايه ى لطف و حمايتت پناه گيرد، ستم ديده نشود، و هر كه خود را به سنگر انتقامت رساند، بيم و هراسش نباشد. پس تو مرا به قدرت خود، از بى رحمى او پناه دادى.
011 49 و چه بسا ابرهاى بلا را كه از فراز سرم پراكندى، و چه بسا ابرهاى پر نعمت را كه بر من باراندى، و جويبارهاى رحمت را براى من جارى كردى، و جامه هاى تندرستى را كه بر تن من پوشاندى، چه بسا چشم هاى حوادث كه مرا مى پاييد و تو كورشان كردى، و چه بسا پرده هاى تاريك غم كه آنها را كنار زدى.
012 49 چه بسا گمان نيكو كه در حق من به واقعيت رسانيدى، چه بسا تهيدستى مرا كه با توانگرى جبران كردى. چه بسا كه در سختى ها از پا فتادم و تو مرا بر سر پا آوردى. چه بسا بيچارگى اى كه تو يكباره آن را دگرگون كردى.
013 49 اينها همه انعام و احسان تو بود، و من همچنان در نافرمانى تو سخت مى كوشيدم، ولى بدكردارى من مانع نشد كه احسان خود را در حق من به كمال رسانى، و نيك رفتارى تو با من سبب نگرديد كه از كارهايى كه موجب خشم توست، بپرهيزم. آرى، تو درباره ى آنچه مى كنى بازخواست نشوى.
014 49 به خدا سوگند كه چون چيزى از تو خواستند، بخشيدى، و بى آن كه بخواهند، نيز عطا كردى، و چون فضل تو را طلب كردند، بخل نورزيديد، اى مولاى من، تو از هر چه ابا كنى، احسان و نعمت بخشيدن و نيكى و انعام را دريغ نخواهى كرد، و من از هر چه دورى كنم، از انجام دادن محرمات و پا فراتر نهادن از حدود احكامت و غفلت نمودن از بيم دادن هايت خود را نگاه نخواهم داشت. پس حمد و ستايش تو را سزد اى معبود من، اى مقتدرى كه شكست ناپذيرى، و اى مهلت دهنده اى كه شتاب نمى ورزى.
015 49 اين جايگاه كسى است كه به نعمت هاى بسيار تو معترف است، ولى آنها را با كوتاهى در سپاسگزارى تو، پاسخ گفته و اينك عليه خود گواهى مى دهد كه احكام و حدودت را تباه كرده است.
016 49 خدايا، من با تمسك به مقام بلند محمد و راه روشن على به تو تقرب مى جويم، و به واسطه ى آن دو به تو روى مى آورم، بدان اميد كه مرا از گزند بدى هايى كه خود مى دانى پناه دهى، كه اين كار با وجود توانگرى ات تو را به سختى نيندازد، و پيش قدرتت مشكل ننمايد، كه تو بر هر كار توانايى.
017 49 پس اى معبود من، رحمت و دوام توفيق خود را به من ارزانى كن تا آن را نردبانى سازم برى بالا رفتن به سوى خشنودى تو و ايمن شدن از عقوبت تو، اى مهربان ترين مهربانان.
001 50
نيايش آن حضرت در مقام خوف از خداى تعالى
001 50 خدايا، تو اندامم را موزون آفريدى، و مرا در خردى پروريدى و به اندازه روزى دادى.
002 50 خدايا، من در كتاب تو كه فرو فرستاده اى و با آن بندگانت را بشارت داده اى، يافته ام كه فرموده اى: «اى بندگان من كه بر خود ستم روا داشته ايد، از رحمت خدا نااميد مشويد؛ زيرا خدا همه ى گناهان را مى آمرزد». و پيش از اين، كارهايى از من سر زده است كه خود مى دانى و از من بدانها آگاه ترى. پس واى بر من از اين رسوايى، به سبب گناهانى كه نامه ى عمل من در خود ثبت كرده است.
003 50 و اگر نبود كه من به آمرزش فراگير تو اميدوارم، خودم را به نابودى مى افكندم، و اگر كسى را توانايى آن مى بود كه از پروردگارش بگريزد، بى شك من به گريختن از تو سزاوارتر بودم. هيچ رازى در آسمان و زمين بر تو پوشيده نيست و آن را در قيامت آشكار مى كنى، در حالى كه هم جزادهنده اى و هم حسابگر امور.
004 50 خدايا، اگر بگريزم، مرا طلب كنى، و اگر فرار كنم، مرا دريابى. اينك اين منم كه شكسته و خوار و زبون در برابرت ايستاده ام. اگر عذابم كنى، سزاوارم، و اين كار- اى پروردگار من- از سوى تو عدل است؛ و اگر بيامرزى، چه عجب كه از گذشته اى دور مشمول آمرزش تو بوده ام و جامه ى عافيت بر من پوشانده اى.
005 50 حال خدايا- از تو مى خواهم كه به نام هاى پنهانت، و آن زيبايى و جمال كه در پس پرده هاى عزت و جلالت پوشيده مانده است، رحمت آورى بر اين جان بى تاب و مشتى استخوان سست و بى شكيب كه تاب گرماى آفتابت را ندارد. پس گرماى آتش دوزخ را چگونه برتابد؟ و جانى كه طاقت بانگ رعد تو را ندارد. پس چگونه بانگ خشم تو را تاب آورد؟
006 50 خدايا، بر من رحم كن كه مردى حقير و بى مقدارم، و قدر و منزلتم اندك است. عذاب كردن من به اندازه ى مورى حتى بر قلمرو فرمانروايى ات نيفزايد. و اگر چنين باشد، از تو مى خواهم كه مرا بر آن عذاب شكيبايى دهى، و خود، آن افزونى را براى تو مى پسندم، ولى چه كنم- خدايا- كه قلمرو فرمانروايى ات گسترده تر، و پادشاهى ات جاودانه تر از آن است كه اطاعت بندگان فرمانبردار بر آن بيفزايد و نافرمانى گنهكاران از آن بكاهد.
007 50 پس اى مهربانترين مهربانان، بر من رحمت آور و از من درگذر، اى صاحب بزرگى و بخشندگى، و توبه ام را بپذير كه تو توبه پذير و مهربانى.
001 51
نيايش آن حضرت در تضرع و اظهار خاكسارى
001 51 اى معبود من، تو را مى ستايم- و تو سزاوار هر ستايشى- بدان سبب كه در حق من نيكى ها كردى، و نعمتهاى فراوان به من بخشيدى، و عطاياى بسيار ارزانى فرمودى، و به رحمت خود مرا بر ديگران برترى دادى، و نعمت خويش را بر من تمام گرداندى، و تو درباره ى من چندان خوبى و احسان كرده اى كه دست شكر و سپاسى من از آن كوتاه است.
002 51 آرى، اگر نبود احسان و نعمت هاى بسيارت، من بهره ى خود را به دست نمى آوردم و نفس خود را اصلاح نمى كردم؛ ولى تو پيش از آن كه درخواست كنم، به من احسان فرمودى، و در همه ى كارها از ديگران بى نيازم كردى، و سختى بلا را از من دور ساختى، و حكم سهمگين خود را از من باز داشتى.
003 51 اى معبود من، چه بسيار بلاى بيش از طاقت كه از من بگرداندى، و چه بسيار نعمت كه چشم دلم را بدان روشنى بخشيدى، و چه بسيار احسان كه از روى بزرگوارى در حق من روا داشتى.
004 51 تويى كه هنگام ناچارى و بيچارگى، دعايم را به اجابت رساندى، و چون به پرتگاه گناه افتادم، دستم را گرفتى و مرا آمرزيدى و حق مرا از دشمنانم ستاندى.
005 51 اى معبود من، هرگاه از تو چيزى خواسته ام، بخيلت نيافته ام، و هرگاه آهنگ ديدار تو كرده ام، گرفته و در هم نبوده اى، بلكه ديده ام دعاى مرا مى شنوى و آنچه خواسته ام عطا مى كنى، و ديده ام در هر حالتى كه هستم، و در هر زمانى كه به سر مى برم، نعمت هاى فراوانت بر من ارزانى شده است. از اين روست كه تو نزد من در خور ستايشى و احسانت پيش من نيكوست.
006 51 جان و زبان و عقل من تو را ستايش كنند؛ ستايشى كه به حد كمال خود و حقيقت سپاست نايل آمده و منتهاى خشنودى تو از من است. پس مرا از شدت خشم خود رهايى ده.
007 51 اى جان پناه من در آن هنگام كه راههاى گوناگون مرا در يافتن راه رستگارى به رنج و سختى مى افكنند. اى بخشنده ى گناه من، اگر تو زشتى هاى مرا از چشم مردم نمى پوشاندى، من از رسوايان بودم. اى آن كه با يارى خود مرا توانايى بخشيدى، اگر يارى ام نمى كردى، از شكست خوردگان بودم. از آن كه پادشاهان در پيشگاه تو يوغ ذلت و خوارى را بر گردن نهاده اند و از قدرت و سختگيرى ات هراسان اند. اى آن كه پرهيزگارى بندگان را سزاوارى، و اى آن كه نام هاى نيكو دارى، از تو مى خواهم كه مرا ببخشايى و بيامرزى؛ زيرا نه بى گناهم كه روى عذرخواهى داشته باشم، نه نيرويى دارم كه بر تو پيروز شوم، و نه گريزگاهى كه بدان بگريزم.
008 51 از تو مى خواهم كه از گناهانم در گذرى، و از آن گناهان كه مرا در بند خود كرده و از همه سو احاطه نموده و از پرتگاه نابودى فرو افكنده است، پوزش مى خواهم. اى پروردگار من، از گزند آن معاصى، توبه كنان به سويت گريخته ام، پس توبه ام را بپذير. به درگاهت پناه آورده ام، پس پناهم ده. از تو پناه مى جويم، پس مرا خوار مساز. نيازخواه توام، پس نعمت خويش را از من دريغ مدار. در تو آويخته ام، پس دستم را رها مكن. خواهان لطف توام، پس نوميدم برمگردان.
009 51 اى پروردگار من، تو را مى خوانم، در حالى كه درويشم و نالان و ترسان و نگران و بيمناك و فقير، و از درگاه توام گريزى نيست.
010 51 اى معبود من، پيش تو شكايت مى كنم از ناتوانى ام در شتاب ورزيدن به سوى وعده هايى كه به دوستانت داده اى، و دورى گزيدن از چيزهايى كه دشمنانت را از آنها ترسانده اى، و شكايت مى كنم به تو از فراوانى اندوه و وسوسه ى نفس خويش.
011 51 معبود من، تو مرا به نيت بدم رسوا نساختى، و به سبب گناهانم به ورطه ى نيستى نينداختى. چون مى خوانمت، پاسخم مى گويى؛ اگر چه هنگامى كه تو مرا به سوى خود مى خوانى، درنگ مى ورزم. هر حاجت كه خواهم، تنها از تو خواهم، و هر جا كه باشم، راز دل با تو در ميان مى گذارم. جز تو را نمى خوانم و جز به تو اميد نمى بندم.
012 51 پيوسته فرمانبردام؛ چرا كه هر كس شكايت پيش تو آورد، آن را مى شنوى، و هر كس كه بر تو توكل كند، به او روى مى آورى، و هر كس كه در تو آويزد، او را رهايى مى بخشى، و هر كس به تو پناه آورد، غم و اندوهش را مى برى.
013 51 پس معبود من، مرا به سبب اندك بودن سپاسم، از خير آن جهان و اين جهان محرومم مساز، و گناهانم را كه خود از آنها آگاهى، بيامرز.
014 51 با اين همه، اگر عذابم كنى، چه مى توانم گفت: كه من ستمكارم، سهل انگارم، تبهكارم، گنهكارم، مقصرم، لاابالى و غافل از بهره ى خويشم. اما اگر مرا بيامرزى، چه جاى شگفتى، كه تو مهربانترين مهربانانى.
001 52
نيايش آن حضرت در اصرار ورزيدن بر دعا
001 52 اى خدايى كه نه در زمين چيزى از تو پوشيده مى ماند و نه در آسمان، و چگونه چيزى كه خود آن را آفريده اى، از تو پنهان تواند بود اى معبود من؟ يا چگونه چيزى را كه خود پديد آورده اى، شماره نتوانى كرد؟ يا چگونه چيزى كه تدبير كارش به دست توست، از چشمت پنهان شود؟ يا چگونه مى تواند از تو بگريزد كسى كه بى رزق و روزى تو زنده نخواهد بود؟ و يا چگونه از بند اراده ات رهايى يابد آن كس كه جز در قلمرو فرمانروايى ات راهى برايش نيست.
002 52 پاك و منزهى تو، از آفريدگان تو آن كس كه بيشتر تو را بشناسد، از تو بيش تر مى ترسد، و آن كس كه طاعتش بيش از ديگران باشد، فروتنى اش در پيشگاه تو بيش تر خواهد بود، و خوارترين آنان كسى است كه روزى اش را تو مى دهى، ولى او ديگرى را پرستش مى كند.
003 52 پاك و منزهى تو، آن كس كه به تو شرك مى ورزد و فرستادگانت را دروغ مى پندارد، از پادشاهى ات نتواند كاست. آن كس كه حكم تو را بر نمى تابد، نتواند از فرمان تو سرپيچد، و آن كس كه قدرتت را منكر مى شود، خود را از سلطه ى تو باز نتواند داشت، و آن كس كه جز تو را مى پرستد، از دست تو راه گريزش نيست، و آن كس كه ديدار تو را خوش ندارد، در دنيا جاودان نخواهد زيست.
004 52 پاك و منزهى تو، و چه بلند است مرتبه ات، و چه غالب است قدرتت، و چه سخت است نيرويت، و چه نافذ است فرمانت.
005 52 پاك و منزهى تو، مرگ را براى همه ى آفريدگانت مقدر كرده اى؛ چه آنان كه تو را به يكتايى مى پرستند و چه آنان كه نمى پرستند. همگان چشنده ى طعم مرگ هستند، و همه رهسپار كوى تواند. نامت بلند و فرخنده است جز تو هيچ خدايى نيست. يكتايى و انباز ندارى.
006 52 به تو ايمان آوردم، و فرستادگانت را تصديق كردم، و كتابت را پذيرفتم، و به هر معبودى جز تو كافر گرديدم، و از هر كه غير تو را پرستيد، بيزار شدم.
007 52 خدايا، روز و شبم را در حالى سپرى مى كنم كه كار نيك خود را اندك مى بينم، و به گناه خود معترفم، و به خطاى خود اقرار دارم. من چون بر خويشتن ستم كرده ام، ذليل و خوارم. كردار من مرا به نابودى افكنده، و هواى نفس من تباهم گردانيده، و شهوات مرا از خوبى ها بى بهره ساخته است.
008 52 اى مولاى من، از تو درخواست مى كنم؛ چونان كسى كه آرزوهاى دراز او را به كار بيهوده سرگرم نموده، و جسمش به سبب تندرستى به غفلت افتاده، و قلبش به افزونى نعمت فريفته گرديده، و كم تر به فرجام كار خود مى انديشد؛
009 52 چونان كسى كه آرزوها بر او چيره شده، و خواهش نفس به فتنه اش دچار كرده و دنيا تمام وجودش را به تصرف درآورده، و مرگ بر او سايه افكنده است؛ چونان كسى كه گناهان خود را بسيار مى بيند و به خطاى خود معترف است؛ چونان كسى كه نه جز تو پروردگارى دارد و نه جز تو سرپرستى مى شناسد. كسى او را از خشم تو نمى رهاند، و او هرگز پناهگاهى نمى يابد كه از تو بدان پناه برد، مگر آن گاه كه به درگاه تو پناه آورد.
010 52 معبود من، از تو مى خواهم كه به حق خود كه بر همه ى آفريدگانت لازم گردانده اى، و به نام بزرگ خود كه به پيامبرت فرموده اى با آن به تسبيح تو پردازد، و به بزرگى ذات بزرگوارى ات كه نه كهنگى مى پذيرد، نه دگرگون مى شود نه تغيير حالت مى دهد و نه از ميان مى رود، بر محمد و خاندان محمد درود فرستى و مرا با عبادت خود از هر چيز بى نياز كنى، و با ترس از خود، محبت دنيا را از دلم بزدايى، و به رحمت خود مرا با دستى پر از كرامت باز گردانى؛
011 52 زيرا من تنها به سوى تو مى گريزم، و تنها از تو مى ترسم، و تنها از تو فريادرسى مى خواهم، و تنها به تو اميدوارم و تنها تو را مى خوانم، و تنها به درگاه تو پناه مى آورم، و اعتمادم تنها به توست، و تنها از تو يارى مى جويم، و تنها به تو ايمان دارم، و تنها بر تو توكل مى كنم و اتكاى من تنها به جود و بخشش توست.
001 53
نيايش آن حضرت در ابراز فروتنى و تواضع
001 53 پروردگار من، گناهانم زبان مرا بند آورده و رشته ى سخنم را از همه گسسته است و من عذرى اقامه نتوانم كرد. پس همچنان اسير گرفتارى و گروگان كردار خويشم. در ميان گناهان سرگردانم، و از مقصود خود بيراه شده ام و دستم از چاره كوتاه است.
002 53 من خود را در جايگاه گنهكاران سرشكسته قرار داده ام؛ در جايگاه شوربختانى كه با تو گستاخى مى ورزند و تهديدهايت را سبك مى شمارند.
003 53 پاك و منزهى تو، به چه جرئتى با تو گستاخى كردم؟ و با كدامين فريب خود را به ورطه ى نابودى افكندم؟
004 53 اى مولاى من، بر من رحمت آور كه به صورت بر زمين افتاده ام و از راه لغزيده ام. به حلم خود از نادانى ام درگذر، و به احسان خود از بدكردارى ام، كه به گناه خود اقرار دارم و به خطاى خود معترفم. اينك اين دست من و اين سر من كه براى قصاص از خود آن را با فروتنى تسليم كرده ام. بر پيرى ام و پايان گرفتن روزگارم و نزديك شدن مرگم و ناتوانى و درويشى و بيچارگى ام رحمت آور.
005 53 مولاى من، به من رحم كن آن گاه كه پايم از دنيا بريده شود، و يادم از خاطر آفريدگان برود، و همچون كسى كه يكباره از ياد رفته است، به جمع فراموشان درآيم.
006 53 مولاى من، آنگاه كه چهره و حالتم دگرگون شود و جسمم بپوسد و اندامم پاره گردد و بندبند وجودم از هم بگسلد، بر من رحمت آور، كه واى بر غفلت من از آنچه در پيش رو دارم.
007 53 مولاى من، در آن روز كه از گور خود به درآيم و زنده شوم، به من رحم كن، و در آن روز جاى ايستادن مرا براى حساب در ميان دوستدارانت قرار ده، و چنان كن كه با دوستانت به سوى ميزان روانه شوم و در سايه ى قرب تو منزل گزينم. اى پروردگار هستى ها.
001 54
نيايش آن حضرت در طلب از ميان بردن غم ها
001 54 اى غمگسار و اى اندوه زدا، اى بخشنده در اين جهان و آن جهان و مهربان در هر دو سرا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست. اندوهم را ببر و غمم را از ميان بردار.
002 54 اى يگانه، اى يكتا، اى كسى كه همگان نياز خود پيش تو آورند، اى آن كه نزاده اى و زاده نشده اى و هيچ كس همتاى تو نيست، مرا از بدى ها نگاه دار و از گناه پاكيزه بدار و گرفتارى ام را برطرف گردان.
003 54 خدايا، من اينك مانند كسى هستم كه سخت نيازمند گرديده و نيرو و توانش رو به ضعف نهاده و گناهانش فراوان شده است؛ همچون كسى كه جز تو براى درمان نياز خود فريادرسى نمى بيند، و براى ضعف خود نيرودهنده اى، و براى گناهانش آمرزنده اى. اى صاحب بزرگى و بزرگوارى، از تو مى خواهم كه مرا به كارى توفيق دهى كه هر كس آن را انجام دهد، تو دوستش مى دارى، و يقينى ببخش كه هر كس در جريان نافذ بودن فرمانت به حقيقت آن يقين برسد، از آن بهره مند شود.
004 54 خدايا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر صدق و راستى بميران، و رشته ى نيازم را از دنيا بگسل، و مرا تنها به چيزى كه نزد توست راغب گردان، تا از سر شوق ديدار تو را خواهم، و چنان كن كه به راستى بر تو توكل نمايم.
005 54 من خواهان بهترين تقديرى هستم كه برايم رقم زده اى، و از سرنوشت بدى كه پيش از اين مقدر فرموده اى، به تو پناه مى برم. من از تو ترس عبادت پيشگان و طاعت خاشعان و يقين توكل كنندگان و توكل مؤمنان را مى خواهم.
006 54 خدايا، چنان كن كه رغبت من به درخواست كردن از تو، همچون رغبت اولياى تو باشد هنگام خواهش، و آن گونه از تو بيمناك باشم كه دوستان تو از تو بيمناك اند، و مرا در راه خشنودى خود چنان به كار دار كه چيزى از احكام دين تو را سبب ترس از آفريدگانت فرو نگذارم.
007 54 خدايا، نياز من اين است. پس شوق مرا براى رسيدن به آن فراوان كن، و عذر و بهانه ام را در اين خواسته آشكار نما، و حجت مرا در آن به من بفهمان، و جسمم را در طلبش به سلامت دار.
008 54 خدايا، هر كس به غير تو اميد و اطمينانى داشته باشد، اعتماد و اميد من در همه ى كارها به توست. پس براى من چيزى را مقدر كن كه سرانجامش از همه نيكوتر است، و مرا از فتنه هاى گمراه كننده رهايى بخش، اى مهربانترين مهربانان.
009 54 و خداى تعالى درود فرستد بر سرور ما محمد، فرستاده ى برگزيده ى خدا، و خاندان پاكيزه ى او.
001 55 [عميد الرؤسا، هبة الله بن حامد، گويد:] سيد بزرگوار، نجم الدين، بهاء الشريف، ابوالحسن محمد بن حسن بن احمد بن على بن محمد بن عمر بن يحيى علوى حسينى قدس سره براى ما چنين روايت كرده است:
شيخ سعيد ابوعبدالله محمد بن احمد شهريار، خزانه دار آستان مقدس سرور ما اميرمؤمنان، على بن ابى طالب عليهم السلام در ربيع الاول سال 516 به ما اين گونه خبر داد:
اين صحيفه بر شيخ صدوق، ابومنصور محمد بن محمد بن احمد بن عبدالعزيز عكبرى معدل - كه خدايش رحمت كناد- خوانده مى شد، و مى شنيدم كه چنين روايت مى كردند از ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شيبانى كه مى گفت:
شريف ابوعبدالله جعفر بن محمد بن جعفر بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن اميرمومنان على بن ابى طالب عليهماالسلام براى ما چنين روايت كرد:
عبدالله بن عمر بن خطاب زيات در سال 265 براى ما روايت كرد و گفت: دايى من، على بن نعمان اعلم، براى من روايت كرد و گفت:
عمير بن متوكل ثقفى بلخى از پدرش متوكل بن هارون براى من روايت كرد و گفت: يحيى بن زيد بن على عليه السلام را پس از شهادت پدرش ديدم كه به سوى خراسان مى رفت. بر وى سلام كردم.
پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفتم: از سفر حج.
يحيى بن زيد درباره ى خويشان و پسر عموهايش كه در مدينه بودند، پرسيد، و بيش از همه از حال جعفر بن محمد عليه السلام جويا شد.
پس او را از حال همگان آگاه ساختم و گفتم كه ايشان در حادثه ى غمبار شهادت پدرش زيد بن على عليه السلام سخت اندوهگين اند..
فرمود: عموى من محمد بن على عليه السلام پدرم را از قيام بر حذر داشته و گفته بود كه اگر قيام كند و از مدينه دور بيفتد، سرانجام كارش به كجا خواهد كشيد. آيا تو پسر عموى من، جعفر بن محمد عليه السلام، را ديده اى؟ گفتم: آرى.
گفت: درباره ى من سخنى از وى شنيده اى؟ گفتم: آرى، شنيده ام.
گفت: چه شنيده اى؟ بگو! گفتم: فدايت شوم، دوست ندارم آنچه را از او شنيده ام، در پيشگاه شما بگويم.
گفت: مرا از مرگ مى ترسانى؟ هر چه را شنيده اى با من بگو. گفتم: شنيدم كه مى گفت تو كشته خواهى شد و به دارت مى آويزند؛ همچون پدرت كه كشته و بردار شد.
رنگ چهره اش دگرگون گرديد و اين آيه را تلاوت كرد: «خدا آنچه را بخواهد مى سترد، و آنچه را بخواهد نگاه مى دارد، و ام الكتاب نزد اوست.» اى متوكل، خداى - عزوجل - اين دين را با ما يارى فرمود و ما را دانش و شمشير بخشيد. جمع اين دو، از ويژگى هاى ماست؛ در حالى كه خدا به پسر عموهاى ما تنها دانش را عطا كرده است.
گفتم: فدايت شوم، مى بينم كه مردم به پسر عمويت جعفر عليه السلام بيش تر گرايش دارند تا به تو و پدرت.
گفت: عمويم محمد بن على، و فرزندش جعفر، مردم را به زندگى فرامى خوانند و ما به مرگ.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، آيا شما داناتريد يا عمو و پسر عموى شما؟ يحيى سر به زير افكند و پس از اندكى فكر و درنگ، سر برآورد و گفت: همه ى ما از نعمت دانش بهره اى داريم، ولى هر چه ما مى دانيم، آنان نيز مى دانند. البته آنان چيزهايى مى دانند كه ما نمى دانيم.
سپس پرسيد: آيا از گفته هاى پسر عموى من چيزى نوشته اى؟ گفتم: آرى.
گفت: پس بگذار ببينم. من يادداشت هايى چند كه از سخنان گرانقدر امام فراهم آورده بودم، به او نشان دادم، و دعايى را كه ابوعبدالله [جعفر بن محمد عليه السلام] بر من املا كرده بود، نزد وى گذاشتم. امام به من گفته بود كه پدرش محمد بن على عليهماالسلام اين دعا را بر او املا كرده و گفته كه دعاى على بن حسين عليهماالسلام است؛ از دعاهاى «صحيفه ى كامله».
يحيى آن دعا را تا آخر نگريست و سپس گفت: اجازه مى دهى كه نسخه اى را از آن رونويس كنم؟ گفتم: اى فرزند رسول خدا، براى چيزى كه از خود شماست از من اجازه مى خواهى؟
گفت: اكنون صحيفه اى از «دعاى كامل» كه پدرم از پدرش فراگرفته است، در اختيار تو خواهم گذاشت. پدرم مرا وصيت فرمود كه آن را پيش خود نگه دارم و به نااهلان نسپارم.
پس برخاستم و سر يحيى بن زيد را بوسيدم و گفتم: اى فرزند رسول خدا، دين من، دوستى و اطاعت شماست، و آرزو دارم كه اين مرا در زندگى و مرگ، به ولايت شما سعادتمند گرداند.
پس صحيفه اى را كه به او داده بودم، به جوانى سپرد كه همراهش بود، و گفت: اين دعا را با خط نيكو و خوانا بنويس، و سپس به من ده كه آن را به خاطر بسپارم. من اين دعا را از جعفر بن محمد - كه خدايش نگه دارد - درخواست كرده بودم، اما او خوددارى مى فرمود.
متوكل گويد: پس، از كار خود پشيمان شدم و نمى دانستم چه كنم؛ در حالى كه ابوعبدالله عليه السلام به من نگفته بود كه آن را به كسى ندهم.
يحيى صندوقچه اى خواست، و از آن، صحيفه اى قفل زده و مهر كرده بيرون آورد. چون چشمش به مهر افتاد، بر آن بوسه زد و گريست. سپس مهر را شكست و قفل را گشود و صحيفه را باز كرد و بر چشم گذاشت و بر چهره ماليد،
و گفت: اى متوكل، به خدا سوگند اگر گفته ى پسر عمويم نبود كه من كشته و بردار مى شوم، اين صحيفه را به تو نمى دادم و سخت از آن محافظت مى كردم.
اما مى دانم كه او راست گفته و اين حقيقت را از پدران بزرگوارش شنيده است، و به زودى درستى آن آشكار خواهد شد. ترس من از آن است كه چنين دانشى به دست بنى اميه بيفتد و آن را پنهان سازند و در گنجينه هاى خويش براى خود اندوخته اش كنند.
اينك اين صحيفه را بستان و مرا از انديشه ى آن آسوده نما، و پيوسته صبور باش تا هنگامى كه خداوند ميان من و اين قوم حكم خود را به انجام رساند. و آن را چونان امانتى از سوى من به محمد و ابراهيم، پسران عمويم عبدالله بن حسن بن حسن بن على عليهماالسلام، برسان، كه پس از من، آن دو در قيام عليه بنى اميه جانشين من هستند.
متوكل گويد: صحيفه را گرفتم، و چون يحيى بن زيد به شهادت رسيد، به مدينه رفتم و خدمت ابوعبدالله عليه السلام رسيدم و ماجراى يحيى را به ايشان گفتم. امام گريست و در غم او سخت اندوهگين شد، و فرمود: خدا پسر عموى مرا بيامرزد و او را به پدران و نياكانش رساند.
اى متوكل، به خدا سوگند آنچه مرا از دادن دعا به يحيى بازمى داشت، همان چيزى بود كه خاطر او را درباره ى صحيفه ى پدرش نگران و بيمناك ساخته بود. اكنون آن صحيفه كجاست؟ گفتم: اين است. امام، صحيفه را گشود و گفت: به خدا سوگند كه اين خط عموى من، زيد بن على، و دعاى جدم على بن حسين عليهماالسلام است.
سپس به فرزند خود، اسماعيل، گفت: برخيز و آن دعا را كه گفته بودم نگاهش دارى، بياور. اسماعيل برخاست و صحيفه اى آورد همچون صحيفه اى كه يحيى بن زيد به من داده بود.
ابوعبدالله آن را بوسيد و بر چشم گذاشت و گفت: اين خط پدرم و املاى جدم است كه هنگام املاى آن، من نيز حضور داشتم.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، اگر اجازه فرمايى آن را با صحيفه ى يحيى بن زيد مقابله كنم. امام اجازه فرمود و گفت: آرى، تو را براى اين كار شايسته مى بينم.
من آن دو صحيفه را با هم مقابله كردم و ديدم كه هر دو يكى است، و حتى در يك حرف هم اختلاف ندارند.
آن گاه از ايشان اجازه خواستم كه صحيفه ى اول را به پسران عبدالله بن حسن دهم. امام فرمود: «خدا شما را فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش بازگردانيد.» آرى، آن صحيفه را به ايشان ده.
چون برخاستم كه به ديدار آنها روم، فرمود: بنشين.
سپس كسى را به دنبال محمد و ابراهيم فرستاد. چون بيامدند، آن دو را گفت: اين ميراث پسر عموى شما يحيى است كه از پدرش به او رسيده و آن را نه به برادرانش، كه به شما داده است، ولى ما را با شما شرطى است.
گفتند: خدايت رحمت كناد، شرط خويش را بگوى كه سخن تو پذيرفته است.
گفت: اين صحيفه را از مدينه بيرون نبريد.
گفتند: به چه دليل؟
فرمود: پسر عموى شما درباره ى اين صحيفه از چيزى مى ترسيد كه من هم از همان چيز بر شما مى ترسم.
گفتند: او چون مى دانست كه كشته خواهد شد، بر تباه شدن صحيفه بيمناك بود.
ابوعبدالله عليه السلام فرمود: شما نيز در امان نخواهيد بود، به خدا سوگند، مى دانم كه شما نيز به زودى قيام مى كنيد و همچون او كشته مى شويد.
پس آن دو برخاستند و گفتند: «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم»، و بيرون رفتند.
آن گاه ابوعبدالله عليه السلام به من گفت: اى متوكل، مگر نه اين است كه يحيى به تو گفت كه عموى من، محمد بن على، و فرزندش جعفر، مردم را به زندگى فرامى خوانند و ما به مرگ؟
گفتم: آرى، پسر عموى شما يحيى به من چنين گفت.
فرمود: خدايش بيامرزد. پدرم از پدرش و او از جدش على عليه السلام براى من روايت كرد كه يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و اله در حالى كه بر فراز منبر بود، خوابى سبك او را درربود.
پس در عالم رؤيا ديد كه مردانى همچون بوزينگان بر منبرش جست و خيز مى كنند و مردم را به قهقرا مى رانند.
پس ناگاه به خود آمد و راست بنشست، در حالى كه اندوه بر چهره ى مباركش سايه افكنده بود.
آن جا بود كه جبرئيل فرود آمد با اين آيه: «... و رؤيايى را كه به تو نشان داديم و نيز درخت نفرين شده در قرآن، چيزى نيست جز آزمايشى براى مردم. و مردم را مى ترسانيم، ولى جز بر سركشى شان نمى افزايد.» و غرض از «درخت نفرين شده»، بنى اميه بود.
پيامبر گفت: اى جبرئيل، آيا اين آزمايش در مدت حيات من خواهد بود؟
گفت: نه، بلكه چرخ اسلام بسى بگردد تا از هجرت تو ده سال بگذرد. آن گاه به گردش ادامه دهد تا 35 سال پس از هجرت، و پنج سال هم بدين گردش بماند. سپس چرخ گمراهى بر محور خود به گردش درآيد و حكومت فرعون ها آغاز شود.
امام فرمود: خداى تعالى در اين باره سوره ى قدر را نازل فرمود: «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كرديم. و تو چه مى دانى كه چيست شب قدر. شب قدر بهتر است از هزار ماه» كه بنى اميه حاكم اند، و در آن، از شب قدر نشانى نيست.
پس خداى - عزوجل - پيامبرش را خبر داد كه بنى اميه هزار ماه بر امت مسلمان حكومت كنند، و چنان باشد كه اگر كوه ها در برابرشان قد برافرازند، اين قوم بر كوه ها نيز چيره و پيروز شوند، تا آن زمان كه خداى تعالى نابودى حكومت ايشان را اراده فرمايد. بنى اميه در اين مدت، بر كينه و دشمنى با ما خاندان پيامبر هم آواز گردند.
خداوند پيامبر خود را از رنج ها و گرفتارى هايى كه خاندان او و دوستان و شيعيان ايشان در روزگار حكومت بنى اميه بدانها دچار خواهند شد، آگاه كرده.
و فرموده است: «آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را كفران كردند و قوم خود را به سراى نيستى و نابودى كشانيدند؟ [سرايى كه] جهنم است و آنان در آتش آن وارد مى شوند و بدقرارگاهى است.»
منظور از نعمت خدا، محمد و خاندان اوست كه دوستى شان ايمان، و سبب ورود به بهشت است، و دشمنى شان كفر و نفاق، و باعث درآمدن به آتش دوزخ.
رسول خدا صلى الله عليه و اله اين اسرار را به على عليه السلام و خاندانش بازگو كرده است. در اين هنگام، امام صادق عليه السلام فرمود: تا قيام قائم ما اهل بيت، هيچ كس از خاندان ما براى براندازى دستگاه ظلم و برقرارى آرمان حق برنخاسته و برنخيزد مگر آن كه بلا و مصيبت، او را از پاى درآورد و قيامش بر سختى ها و ناگوارى هاى ما و پيروانمان بيفزايد.
متوكل بن هارون گويد: آن گاه ابوعبدالله عليه السلام دعاها را كه 75 باب بود، بر من املا فرمود. يازده باب را فراموش كردم، و تنها شصت و اندى از آنها را به خاطر دارم.
شيخ صدوق از ابومفضل، به سندى ديگر، چنين روايت كرده است: ابوبكر محمد بن حسن بن روزبه مدائنى كاتب، ساكن «رحبه» [محله اى در شهر كوفه]، در خانه ى خود براى ما اين گونه روايت كرد:
محمد بن احمد بن مسلم مطهرى براى ما چنين روايت كرد:
پدرم از عمير بن متوكل بلخى براى من روايت كرد كه پدرش متوكل بن هارون گفت:
با يحيى بن زيد بن على عليهماالسلام ديدار كردم، و سپس تمام حديث را تا آن جا كه جعفر بن محمد خواب رسول خدا را از پدرانش نقل مى نمايد، روايت مى كند.
در روايت مطهرى، ابواب صحيفه ى كامله به ترتيب زير آمده است:
1. ستايش خداى - عزوجل -
2. صلوات و درود بر محمد و خاندانش
3. صلوات و درود بر حاملان عرش الهى
4. صلوات و درود بر تصديق كنندگان رسولان
5. نيايش آن حضرت درباره ى خود و نزديكانش
6. نيايش آن حضرت در بامداد و شامگاه
7. نيايش آن حضرت در كارهاى مهم
8. نيايش آن حضرت در پناه جستن به خدا از شر بدى ها
9. نيايش آن حضرت در اشتياق به آمرزش
10. نيايش آن حضرت در پناه بردن به خداى تعالى
11. نيايش آن حضرت در طلب فرجام نيك
12. نيايش آن حضرت در اعتراف به گناه
13. نيايش آن حضرت در نيازخواهى
14. نيايش آن حضرت درباره ى ستم هايى كه بر او مى رفته است
15. نيايش آن حضرت هنگام بيمارى
16. نيايش آن حضرت در آمرزش خواهى
17. نيايش آن حضرت در نفرين بر شيطان
18. نيايش آن حضرت براى دفع بلاها
19. نيايش آن حضرت در طلب باران
20. نيايش آن حضرت در طلب خوى هاى نيك
21. نيايش آن حضرت هنگامى كه اندوهگين مى شد
22. نيايش آن حضرت در هنگام سختى
23. نيايش آن حضرت در طلب تن درستى
24. نيايش آن حضرت در حق پدر و مادرش
25. نيايش آن حضرت در حق فرزندانش
26. نيايش آن حضرت براى همسايگان و دوستانش
27. نيايش آن حضرت درباره ى مرزبانان
28. نيايش آن حضرت هنگام پناه جستن به درگاه خدا
29. نيايش آن حضرت هنگامى كه روزى بر او تنگ مى شد
30. نيايش آن حضرت در يارى خواستن براى پرداخت وام
31. نيايش آن حضرت درباره ى توبه
32. نيايش آن حضرت در نماز شب
33. نيايش آن حضرت در طلب خير
34. نيايش آن حضرت هنگام ابتلا، يا هنگامى كه كسى را به رسوايى گناه گرفتار مى ديد
35. نيايش آن حضرت در مقام رضا به قضاى الهى
36. نيايش آن حضرت هنگام شنيدن بانگ رعد
37. نيايش آن حضرت در مقام شكر پروردگار
38. نيايش آن حضرت در پوزش خواهى
39. نيايش آن حضرت در طلب عفو و بخشايش
40. نيايش آن حضرت هنگام يادكرد مرگ
41. نيايش آن حضرت در طلب پرده پوشى و محفوظ ماندن از گناه
42. نيايش آن حضرت پس از ختم قرآن
43. نيايش آن حضرت هنگام ديدن هلال
44. نيايش آن حضرت براى ورود به ماه رمضان
45. نيايش آن حضرت براى بدرود ماه رمضان
46. نيايش آن حضرت در روز عيد فطر و جمعه
47. نيايش آن حضرت در روز عرفه
48. نيايش آن حضرت در روز عيد قربان و جمعه
49. نيايش آن حضرت براى دفع حيله ى دشمنان
50. نيايش آن حضرت در مقام خوف از خداى تعالى
51. نيايش آن حضرت در تضرع و اظهار خاكسارى
52. نيايش آن حضرت در اصرار ورزيدن بر دعا
53. نيايش آن حضرت در ابراز فروتنى و تواضع
54. نيايش آن حضرت در طلب از ميان بردن غم ها