(1) و سپاس خداي را كه به محمد پيغمبرش - صلي الله عليه و آله - بر ما منت نهاد ( او را به ما ارزاني داشت ) منتي كه امتهاي گذشته و مردم پيش از ما از آن بي بهره بودند به قدرت و توانايي كه از چيزي هر چند بزرگ باشد ناتوان نيست و چيزي از آن نمي رهد اگر چه خرد باشد ( و او در و سپاس خداي را عطف است به آنچه در دعاي يكم بيان شد ، زيرا امام - عليه السلام - اين دعا را به آن وصل مي نموده ، چنان كه از ظاهر عنوان اين دعا به دست مي آيد ، يا اين كه واو استيناف است ، و اين جمله از دعا اشاره است به قول خداي تعالي " سوره 3 ، آيه 164 " : لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم و الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين يعني خدا بر اهل ايمان منت نهاد كه فرستاده اي از خودشان در ميان آنها برانگيخت كه بر آنان آيات او را بخواند و آنها را پاك گرداند و كتاب و حكمت " احكام و حقايق " را بياموزد هر چند از آن پيش در گمراهي آشكار بودند )
(2) و ما را آخرين همه كساني كه آفريده ( از پيغمبران و امتهايشان ) قرار داد ( در قرآن كريم " سوره 35 ، آيه 24 " فرموده : و ان من امة الا خلا فيها نذير " و هيچ امتي نبوده جز آن كه در ميانشان ترساننده و پيغمبري بوده " پس ما را خاتم همه امتها گردانيد چون پس از ما امتي نيست كه رسول و پيغمبري براي آنها بفرستد ) و ( بعض از ) ما ( ائمه اطهار - عليهم السلام - ) را بر كساني ( كفار و منافقين ) كه ( دين و احكام خدا را ) انكار كرده اند گواه گردانيد ( اين جمله اشاره است به قول خداي تعالي " سوره 2 ، آيه 143 " : وكذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا يعني همچنين شما مسلمانان را امت وسط يعني با عقل و عدالت قرار داديم تا بر مرد " انكار كنندگان پيغمبر " گواه باشيد ، و رسول بر شما گواه باشد . از حضرت صادق - عليه السلام - روايت شده فرمود : گمان مي كني مقصود خدا از اين آيه همه اهل قبله و خداپرستان بوده ؟ ! آيا مي انديشي كسي كه گواهي او در دنيا بر يك صاع ( پيمانه ) خرما روا نيست خداوند روز قيامت شهادت از او مي طلبد و آن را بر همه امتهاي گذشته مي پذيرد ؟ چنين نيست ، خدا اين جور قصد نكرده ، مقصود خدا امتي است كه دعوت ابراهيم بر او واجب است كنتم خير امة اخرجت للناس " سوره 3 ، آيه 110 يعني شما بهترين امت و گروهي هستيد كه براي مردم به وجود آمده ايد " ايشان ائمه وسطي و بهترين امت هستند كه براي مردم به وجود آمده اند ، و از اميرالمؤمنين علي - عليه السلام - رسيده كه فرمود : خداي تعالي در گفتار خود : لتكونوا شهداء علي الناس ما را قصد نموده ، پس رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بر ما گواه است و ما گواهان خداييم بر خلق او و در زمين حجت او هستيم ، و ماييم كساني كه خداي تعالي فرموده : و كذلك جعلناكم امة وسطا ) و ما را به نعمت خود بر كساني كه اندك بودند فزوني بخشيد ( دين ما را تا پايان دنيا پايدار نمود به خلاف دين امتهاي گذشته كه زمان معيني بود ، يا ما را بر آنها برتر و ارجمندتر گردانيد )
(3) بار خدايا درود فرست بر محمد كه بر وحي و پيغام تو درستكار بود ( بي تغيير و تبديل و كم و زياد آن را به مردم رسانيد ) و برگزيده تو از آفريدگانت و دوست تو از بندگانت و پيشواي رحمت و مهرباني ( اشاره به فرمايش خداي تعالي " سوره 21 ، آيه 107 " : وما ارسلناك الا رحمة للعالمين ) يعني ما تو را نفرستاديم جز آن كه بر جهانيان رحمت باشي ) و پيشاهنگ خير و نيكي ، و كليد بركت ( افزوني نيكبختي است )
(4) همچنان كه او براي انجام فرمان تو خود را آماده نمود
(5) و در راه ( رساندن دين و احكام ) تو تن خويش را آماج ( هرگونه ) آزار ساخت
(6) و در دعوت ( مردم ) به سوي تو با خويشاوندانش ( كه زير بار نمي رفتند ) دشمني آشكار نمود
(7) و در ( راه ) رضا و خشنوديت ( خواسته است ) با قبيله اش كار زار كرد
(8) و در زنده ( بر پا ) داشتن دين تو از خويشانش دوري گزيد ( دين تو را بر هر چيز مقدم داشت و از آنچه مقتضي خويشاوندي است چشم پوشيد )
(9) و نزديكان ( خويشان ) را بر اثر انكارشان ( تو را ) دور گردانيد ( رشته دوستي را با آنها گسيخت )
(10) و دوران ( بيگانگان ) را بر اثر پذيرفتنشان ( دين تو را ) نزديك نمود ( با آنها راه يگانگي پيش گرفت )
(11) و در راه تو با دورترين ( مردم ) دوستي كرد
(12) و درباره تو با نزديكترين ( خويشان ) دشمني نمود
(13) و در رساندن پيام تو خود را خسته كرد
(14) و با دعوت به دين تو خود را به رنج افكند
(15) و به نصيحت و پند كساني كه آنان را ( به راه حق ) دعوت كرده اي خود را مشغول داشت
(16) و ( از مكه معظمه ) هجرت و دوري نمود به شهرهاي غربت ( مدينه و اطراف آن ) و به جاي دور از جاي خويشاوندان و جاي قدم ( پرورشگاهش ) و جاي به دنيا آمدن و جاي انس و خو گرفتنش ( جمله و مسقط راسه يعني جاي فرود آمدن ، و به دنيا آمدن از سر منافات ندارد با آنچه در اخبار رسيده كه از خصايص آن حضرت - صلي الله عليه و آله - است كه هنگام ولادت از پا به دنيا آمد ، زيرا مسقط الراس كنايه از جاي به دنيا آمدن است خواه از سر خواه از پا ، و روايت شده : چون آن حضرت از مكه هجرت نمود متوجه آن گرديد و گمان كرد ديگر به آنجا برنمي گردد ، دل شكسته شده گريه كرد ، جبرئيل عليه السلام آمد و اين آيه بر او خواند " سوره 28 ، آيه 85 " : ان الذي فرض عليك القران لرادك الي معاد يعني آنكه " تبليغ " قرآن را بر تو واجب نمود تو را به جايگاه خود باز گرداند ) و خواسته آن حضرت از هجرت براي ارجمند نمودن دين تو و ياري خواستن ( براي غلبه ) بر اهل كفر ( ملل مختلفه ) بود
(17) تا آنچه ( فتح و فيروزي ) كه درباره دشمنانت ( كافرين به تو ) خواسته بود به دست آمد
(18) و آنچه ( بزرگي و نيكبختي ) كه درباره دوستانت ( مؤمنين به تو ) مي انديشيد انجام يافت
(19) پس در حالي كه به مدد تو ياري مي طلبيد ، و با ناتواناييش به ياري تو نيرو مي يافت به جنگ ايشان ( دشمنانت ) قيام نمود
(20) پس با آنها در ميان خانه هاشان جنگيد
(21) و در وسط منازلشان ناگهان بر آنان تاخت ( مانند جنگيدن آن حضرت با بنوقينقاع " گروهي از يهود " و بنونضير " قبيله بزرگي از ايشان " كه در خانه هاشان با آنها جنگ كرد و آنها را در پناهگاهشان محاصره و از رسيدن كمك به آنها جلوگيري نمود )
(22) تا امر و فرمان ( شريعت ) تو آشكار شد ، و كلمه ات ( دعوت به اسلام ) بلند گرديد ( افزايش يافت ) هر چند مشركين كراهت داشتند ( نمي پسنديدند )
(23) بار خدايا به رنجي كه آن حضرت درباره ( دين ) تو كشيد او را به بالاترين درجه و مقام بهشت خود برآور
(24) تا هيچكس در رتبه با او مساوي و در مقام همانند نباشد ، و هيچ فرشته مقرب و پيغمبر مرسل ( صاحب شريعت ) با او برابري نكند
(25) و او را از شفاعت نيكو ( شفاعت پذيرفته شده ) درباره خويشانش كه ( از هر عيب و نقصي ) پاكيزه اند ( ائمه معصومين - عليهم السلام - ) و مؤمنين از امتش بيش از آنچه به آن حضرت وعده داده اي عطا فرما ( وعده شفاعت به آن بزرگوار اشاره است به آنچه خداي تعالي در قرآن كريم " سوره 93 ، آيه 5 فرموده : ولسوف يعطيك ربك فترضي يعني و پروردگارت بزودي به تو عطا كند " در دنيا فتح و فيروزي و در آخرت مقام شفاعت " كه خشنود گردي ، و مراد از شفاعت آن حضرت درباره اهل بيت طاهرين و ائمه معصومين - عليهم السلام - شفاعت خاصه است كه درخواست بلندي درجه و مقام ايشان است ، نه درخواست گذشت از گناهان ، چون آنها معصومين و از هر گناه و خطا آراسته اند
(26) اي انجام دهنده وعده ( كه هرگز خلاف نكني ) اي وفا كننده گفتار ، اي بدل كننده بديها به چندين برابرش از خوبيها ( اشاره به فرمايش خداي تعالي " سوره 25 ، آيه 70 " : الا من تاب وامن وعمل عملا صالحا فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات " جز آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل نيكو انجام دهند پس خدا گناهان آنها را به ثوابها تبديل گرداند " و تبديل گناه به چندين برابرش از ثواب را سبب آن است كه چون سيئه و گناه بنده به حسنه و ثواب تبديل شود چنان است كه حسنه اي بجا آورده و خداي تعالي فرموده " سوره 6 ، آيه 160 " : من جاء بالحسنه فله عشر امثالها يعني هر كه كار نيكو كند او را ده برابر آن خواهد بود ) كه تو صاحب احسان و نيكي برزگ مي باشي .