فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نیایشی در طلب رحمت بر رسول خدا صلى الله علیه و آله‏

نیایشی در طلب رحمت بر رسول خدا صلى الله علیه و آله‏
و الحمد لله الذي من علينا بمحمد نبيه - صلي الله عليه و اله - دون الامم الماضية و القرون السالفة ، بقدرته التي لا تعجز عن شي ء و إن عظم ، و لا يفوتها شي ء و إن لطف . فختم بنا علي جميع من ذرء ، و جعلنا شهداء علي من جحد ، و كثرنا بمنه علي من قل . اللهم فصل علي محمد امينك علي وحيك ، و نجيبك من خلقك ، و صفيك من عبادك ، امام الرحمة ، و قائد الخير ، و مفتاح البركة . كما نصب لامرك نفسه . و عرض فيك للمكروه بدنه . و كاشف في الدعاء اليك حامته . و حارب في رضاك اسرته . و قطع في احياء دينك رحمه . و اقصي الادنين علي جحودهم . و قرب الاقصين علي استجابتهم لك . و والي فيك الابعدين . و عادي فيك الاقربين . و اداب نفسه في تبليغ رسالتك . و اتعبها بالدعاء الي ملتك . و شغلها بالنصح لاهل دعوتك . و هاجر الي بلاد الغربة ، و محل النأي عن موطن رحله ، و موضع رجله ، و مسقط رأسه ، و مأنس نفسه ، ارادة منه لاعزاز دينك ، و استنصارا علي اهل الكفر بك . حتي استتب له ما حاول في اعدائك . و استتم له ما دبر في اوليائك . فنهد اليهم مستفتحا بعونك ، و متقويا علي ضعفه بنصرك . فغزاهم في عقر ديارهم . و هجم عليهم في بحبوحة قرارهم . حتي ظهر امرك ، و علت كلمتك ، و لو كره المشركون . اللهم فارفعه بما كدح فيك الي الدرجة العليا من جنتك . حتي لا يساوي في منزلة ، و لا يكافأ في مرتبة ، و لا يوازيه لديك ملك مقرب ، و لا نبي مرسل . و عرفه في اهله الطاهرين و امته المؤمنين من حسن الشفاعة اجل ما وعدته . يا نافذ العدة ، يا وافي القول ، يا مبدل السيئات باضعافها من الحسنات إنك ذو الفضل العظيم .

(1) و سپاس خداي را كه به محمد پيغمبرش - صلي الله عليه و آله - بر ما منت نهاد ( او را به ما ارزاني داشت ) منتي كه امتهاي گذشته و مردم پيش از ما از آن بي بهره بودند به قدرت و توانايي كه از چيزي هر چند بزرگ باشد ناتوان نيست و چيزي از آن نمي رهد اگر چه خرد باشد ( و او در و سپاس خداي را عطف است به آنچه در دعاي يكم بيان شد ، زيرا امام - عليه السلام - اين دعا را به آن وصل مي نموده ، چنان كه از ظاهر عنوان اين دعا به دست مي آيد ، يا اين كه واو استيناف است ، و اين جمله از دعا اشاره است به قول خداي تعالي " سوره 3 ، آيه 164 " : لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم و الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين يعني خدا بر اهل ايمان منت نهاد كه فرستاده اي از خودشان در ميان آنها برانگيخت كه بر آنان آيات او را بخواند و آنها را پاك گرداند و كتاب و حكمت " احكام و حقايق " را بياموزد هر چند از آن پيش در گمراهي آشكار بودند )
(2) و ما را آخرين همه كساني كه آفريده ( از پيغمبران و امتهايشان ) قرار داد ( در قرآن كريم " سوره 35 ، آيه 24 " فرموده : و ان من امة الا خلا فيها نذير " و هيچ امتي نبوده جز آن كه در ميانشان ترساننده و پيغمبري بوده " پس ما را خاتم همه امتها گردانيد چون پس از ما امتي نيست كه رسول و پيغمبري براي آنها بفرستد ) و ( بعض از ) ما ( ائمه اطهار - عليهم السلام - ) را بر كساني ( كفار و منافقين ) كه ( دين و احكام خدا را ) انكار كرده اند گواه گردانيد ( اين جمله اشاره است به قول خداي تعالي " سوره 2 ، آيه 143 " : وكذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا يعني همچنين شما مسلمانان را امت وسط يعني با عقل و عدالت قرار داديم تا بر مرد " انكار كنندگان پيغمبر " گواه باشيد ، و رسول بر شما گواه باشد . از حضرت صادق - عليه السلام - روايت شده فرمود : گمان مي كني مقصود خدا از اين آيه همه اهل قبله و خداپرستان بوده ؟ ! آيا مي انديشي كسي كه گواهي او در دنيا بر يك صاع ( پيمانه ) خرما روا نيست خداوند روز قيامت شهادت از او مي طلبد و آن را بر همه امتهاي گذشته مي پذيرد ؟ چنين نيست ، خدا اين جور قصد نكرده ، مقصود خدا امتي است كه دعوت ابراهيم بر او واجب است كنتم خير امة اخرجت للناس " سوره 3 ، آيه 110 يعني شما بهترين امت و گروهي هستيد كه براي مردم به وجود آمده ايد " ايشان ائمه وسطي و بهترين امت هستند كه براي مردم به وجود آمده اند ، و از اميرالمؤمنين علي - عليه السلام - رسيده كه فرمود : خداي تعالي در گفتار خود : لتكونوا شهداء علي الناس ما را قصد نموده ، پس رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بر ما گواه است و ما گواهان خداييم بر خلق او و در زمين حجت او هستيم ، و ماييم كساني كه خداي تعالي فرموده : و كذلك جعلناكم امة وسطا ) و ما را به نعمت خود بر كساني كه اندك بودند فزوني بخشيد ( دين ما را تا پايان دنيا پايدار نمود به خلاف دين امتهاي گذشته كه زمان معيني بود ، يا ما را بر آنها برتر و ارجمندتر گردانيد )
(3) بار خدايا درود فرست بر محمد كه بر وحي و پيغام تو درستكار بود ( بي تغيير و تبديل و كم و زياد آن را به مردم رسانيد ) و برگزيده تو از آفريدگانت و دوست تو از بندگانت و پيشواي رحمت و مهرباني ( اشاره به فرمايش خداي تعالي " سوره 21 ، آيه 107 " : وما ارسلناك الا رحمة للعالمين ) يعني ما تو را نفرستاديم جز آن كه بر جهانيان رحمت باشي ) و پيشاهنگ خير و نيكي ، و كليد بركت ( افزوني نيكبختي است )
(4) همچنان كه او براي انجام فرمان تو خود را آماده نمود
(5) و در راه ( رساندن دين و احكام ) تو تن خويش را آماج ( هرگونه ) آزار ساخت
(6) و در دعوت ( مردم ) به سوي تو با خويشاوندانش ( كه زير بار نمي رفتند ) دشمني آشكار نمود
(7) و در ( راه ) رضا و خشنوديت ( خواسته است ) با قبيله اش كار زار كرد
(8) و در زنده ( بر پا ) داشتن دين تو از خويشانش دوري گزيد ( دين تو را بر هر چيز مقدم داشت و از آنچه مقتضي خويشاوندي است چشم پوشيد )
(9) و نزديكان ( خويشان ) را بر اثر انكارشان ( تو را ) دور گردانيد ( رشته دوستي را با آنها گسيخت )
(10) و دوران ( بيگانگان ) را بر اثر پذيرفتنشان ( دين تو را ) نزديك نمود ( با آنها راه يگانگي پيش گرفت )
(11) و در راه تو با دورترين ( مردم ) دوستي كرد
(12) و درباره تو با نزديكترين ( خويشان ) دشمني نمود
(13) و در رساندن پيام تو خود را خسته كرد
(14) و با دعوت به دين تو خود را به رنج افكند
(15) و به نصيحت و پند كساني كه آنان را ( به راه حق ) دعوت كرده اي خود را مشغول داشت
(16) و ( از مكه معظمه ) هجرت و دوري نمود به شهرهاي غربت ( مدينه و اطراف آن ) و به جاي دور از جاي خويشاوندان و جاي قدم ( پرورشگاهش ) و جاي به دنيا آمدن و جاي انس و خو گرفتنش ( جمله و مسقط راسه يعني جاي فرود آمدن ، و به دنيا آمدن از سر منافات ندارد با آنچه در اخبار رسيده كه از خصايص آن حضرت - صلي الله عليه و آله - است كه هنگام ولادت از پا به دنيا آمد ، زيرا مسقط الراس كنايه از جاي به دنيا آمدن است خواه از سر خواه از پا ، و روايت شده : چون آن حضرت از مكه هجرت نمود متوجه آن گرديد و گمان كرد ديگر به آنجا برنمي گردد ، دل شكسته شده گريه كرد ، جبرئيل عليه السلام آمد و اين آيه بر او خواند " سوره 28 ، آيه 85 " : ان الذي فرض عليك القران لرادك الي معاد يعني آنكه " تبليغ " قرآن را بر تو واجب نمود تو را به جايگاه خود باز گرداند ) و خواسته آن حضرت از هجرت براي ارجمند نمودن دين تو و ياري خواستن ( براي غلبه ) بر اهل كفر ( ملل مختلفه ) بود
(17) تا آنچه ( فتح و فيروزي ) كه درباره دشمنانت ( كافرين به تو ) خواسته بود به دست آمد
(18) و آنچه ( بزرگي و نيكبختي ) كه درباره دوستانت ( مؤمنين به تو ) مي انديشيد انجام يافت
(19) پس در حالي كه به مدد تو ياري مي طلبيد ، و با ناتواناييش به ياري تو نيرو مي يافت به جنگ ايشان ( دشمنانت ) قيام نمود
(20) پس با آنها در ميان خانه هاشان جنگيد
(21) و در وسط منازلشان ناگهان بر آنان تاخت ( مانند جنگيدن آن حضرت با بنوقينقاع " گروهي از يهود " و بنونضير " قبيله بزرگي از ايشان " كه در خانه هاشان با آنها جنگ كرد و آنها را در پناهگاهشان محاصره و از رسيدن كمك به آنها جلوگيري نمود )
(22) تا امر و فرمان ( شريعت ) تو آشكار شد ، و كلمه ات ( دعوت به اسلام ) بلند گرديد ( افزايش يافت ) هر چند مشركين كراهت داشتند ( نمي پسنديدند )
(23) بار خدايا به رنجي كه آن حضرت درباره ( دين ) تو كشيد او را به بالاترين درجه و مقام بهشت خود برآور
(24) تا هيچكس در رتبه با او مساوي و در مقام همانند نباشد ، و هيچ فرشته مقرب و پيغمبر مرسل ( صاحب شريعت ) با او برابري نكند
(25) و او را از شفاعت نيكو ( شفاعت پذيرفته شده ) درباره خويشانش كه ( از هر عيب و نقصي ) پاكيزه اند ( ائمه معصومين - عليهم السلام - ) و مؤمنين از امتش بيش از آنچه به آن حضرت وعده داده اي عطا فرما ( وعده شفاعت به آن بزرگوار اشاره است به آنچه خداي تعالي در قرآن كريم " سوره 93 ، آيه 5 فرموده : ولسوف يعطيك ربك فترضي يعني و پروردگارت بزودي به تو عطا كند " در دنيا فتح و فيروزي و در آخرت مقام شفاعت " كه خشنود گردي ، و مراد از شفاعت آن حضرت درباره اهل بيت طاهرين و ائمه معصومين - عليهم السلام - شفاعت خاصه است كه درخواست بلندي درجه و مقام ايشان است ، نه درخواست گذشت از گناهان ، چون آنها معصومين و از هر گناه و خطا آراسته اند
(26) اي انجام دهنده وعده ( كه هرگز خلاف نكني ) اي وفا كننده گفتار ، اي بدل كننده بديها به چندين برابرش از خوبيها ( اشاره به فرمايش خداي تعالي " سوره 25 ، آيه 70 " : الا من تاب وامن وعمل عملا صالحا فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات " جز آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل نيكو انجام دهند پس خدا گناهان آنها را به ثوابها تبديل گرداند " و تبديل گناه به چندين برابرش از ثواب را سبب آن است كه چون سيئه و گناه بنده به حسنه و ثواب تبديل شود چنان است كه حسنه اي بجا آورده و خداي تعالي فرموده " سوره 6 ، آيه 160 " : من جاء بالحسنه فله عشر امثالها يعني هر كه كار نيكو كند او را ده برابر آن خواهد بود ) كه تو صاحب احسان و نيكي برزگ مي باشي .

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شب زنده دارى ائمه اطهار عليهم‏السلام
حكمتهايى از نهج البلاغه
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
ذكر ، برترين عبادت
راه‏هاى نفوذ شيطان به قلب
راه مبارزه با نفس ظلمانى
تازه‌ترین تالیفات استاد حسین انصاریان روانه ...
قدردانی استاد انصاریان از خادمین سیدالشهدا علیه ...
هدف از بعثت پیامبران
دعا علت گشايش‏

بیشترین بازدید این مجموعه

عبرت آموزى امیر تیمور
عمل و عکس العمل
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
نفس و هفت مرحله آن
نسخه شفابخش
نگاهی کوتاه به زندگی و شخصیت علمی استاد حسین ...
اطلاعات كلي كنگره علمي حماسه حسيني اعلام شد
سخنراني مهم استاد انصاريان در روز شهادت حضرت ...
قدردانی استاد انصاریان از خادمین سیدالشهدا علیه ...
اشاعه اسلام در هائیتی : سرزمینی که تاکنون تنها ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^