(1) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و مرزهاي مسلمانان را به غلبه و تسلط خود استوار ساز ، و نگهدارندگان آن مرزها را به نيروي خويش توانايي ده ، و بخششهاي ايشان را از توانگريت فراوان گردان
(2) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و عده و شمارش ( جماعت و گروه ) ايشان را بسيار فرما ، و سلاحها ( ابزار جنگ مانند شمشير و نيزه ) و تير آنان را تيز و برا نما ، و حدود و اطراف ايشان را نگهداري كن ، و دور و برشان را محكم گردان ، و گردهشان را پيوند و آشنايي ده ، و كارشان را شايسته فرما و آذوقه هاشان را پي در پي برسان ، و سختيهاشان را به تنهايي كارگزاري كن ، و ايشان را به ياري كردن و كمك و به شكيبايي همراهي و در مكر و فريب ( ايشان به دشمنانشان ) دقت نظر عطا فرما ( كه دشمن مكر و فريبشان را درنيابد ، يا آنها را از مكر و فريب دشمنانشان ايمن بدار كه زياني به آنان نرسد )
(3) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و آنچه ( از رموز و اسرار جنگ ) به آن نادانند به ايشان بشناسان ، و آنچه ( چگونگي رفتار دشمنان را كه ) نمي دانند به آنها بياموز ، و به آنچه ( مكر و فريب دشمنان كه ) نمي بينند بيناشان فرما
(4) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و هنگام رو به رو شدنشان با دشمن ياد دنياي فريب دهنده گول زننده را فراموششان گردان ، و انديشه هاي مال و دارايي گمراه كننده را از دلهاشان بزدا ، و بهشت را برابر چشمشان قرار ده ، و از آن بهشت آنچه آماده ساخته اي از جاهاي هميشگي و سراهاي ارجمند و زنهاي زيبا و جوهايي كه به آشاميدنيهاي گوناگون روان شده و درختهايي كه به انواع ميوه ها خم گشته جلو چشمشان نمايان كن تا كسي از ايشان آهنگ روي برگرداندن ( از دشمن ) نكند و گريختن از ( برابر ) مانند خود را با خويش گفتگو ننمايد
(5) بار خدايا با آنچه خواسته شد دشمنانشان را درهم شكن ، و ناخنهاي دشمنان را از ايشان جدا ساز ( به آنها شكست روآور ) و ميان دشمنان و سلاحهاشان جدايي افكن ( تا از پيشروي باز مانند ) و بندهاي دلهاشان را بكن ( از لشگر اسلام بترسانشان ) و ميان آنان و آذوقه هاشان دوري انداز ( تا بر اثر انديشه درباره توشه از دلاوريشان كاسته شود ) و در راهها ( انديشه هاي جنگي ) سرگردانشان گردان ( تا به انديشه درست دست نيابند ) و از چيزي كه به آن روآورده اند ( قصد جنگ با مسلمين ) گمراهشان ساز ، و كمك را از آنها ببر ، و از شمارشان بكاه ، و دلهاشان را از ترس پر نما ، و دستهاشان را از گشودن بازدار ، و زبانهاشان را از گفتار ببند ( تا مانند لال نتوانند سخني گويند ) و با ( سختي و گرفتاري ) ايشان پشت سريهاشان را پراكنده گردان ، و ايشان را براي آنها كه در پس ايشانند عبرت قرار ده ، و به خوار ساختن آنها طمعها و آرزوهاي كساني ( لشگرهايي ) را كه پس از ايشانند قطع فرما
(6) بار خدايا بچه دانهاي زنانشان را از زاييدن بازدار ، و پشتهاي مردانشان را خشك گردان ، و نسل چهارپايان و شتر و گاو و گوسفندشان را قطع كن ، و آسمانشان را در باريدن و زمينشان را در روييدن اذن و فرما مده ( تا سرگردان و نگران باشند )
(7) بار خدايا به وسيله آنچه درباره دشمنان درخواست شد تدبير و دورانديشي مسلمانان را( يا جايگاه مسلمانان را در صورتي كه ) محال اهل الاسلام كه در نسخه ابن ادريس ديده شده خوانده شود نيرومند و به سبب آن شهرهاشان را استوار و داراييهاشان را بسيار نما ، و ايشان را از جنگيدن با دشمن براي عبادت و بندگيت و از زد و خورد با آنها براي خلوت نمودن و تنهايي گزيدن با تو آسوده گردان تا همه جاي زمين جز تو پرستش نشود ، و جز تو براي كسي از ايشان پيشاني به خاك گذارده نگردد
(8) بار خدايا اهل هر سمتي از مسلمانان را به جنگ با مشركين كه در برابر ايشانند بفرست ( با آنها كمك باش و براي جنگجويي توفيقشان ده ، در نسخه ابن ادريس است اللهم اعز يعني بار خدايا مسلمانان را بر مشركين غالب و چيره گردان ) و آنان را از جانب خود به فرشتگان پي در پي آينده كمك فرما تا دشمنان را به پايان خاك در زمين تو ( جايي كه عمارت و آبادي نيست ) كشته و اسير شده رانده و شكست دهند ، يا آن كه تسليم شده و سر فرود آورده ) اعتراف نمايند كه تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ( در ذات ) يگانه و ( در صفات كمال ) بي شريكي
(9) بار خدايا درخواست من را درباره مشركين ( از كشته شدن و اسير گشتن ) بر دشمنانت ( كه از روي دشمني اطاعت و پيرويت نمي نمايند و گفتار پيغمبران و اوصيائشان " عليهم السلام " را مخالفت مي كنند ) در اطراف شهرها از هند ، روم ، تركستان ، خزر، حبشه ، نوبه ، زنگبار ، سقالبه ( صقالبه ) ، ديالمه و باقي اصناف مردم كه مشرك ( كافر) هستند و نام و نشانشان ( از براي ديگران ) پنهان است و تو خود به علم و داناييت آنها را مي شناسي و به قدرت و تواناييت بر آنان آگاهي شامل گردان
(10) بار خدايا كفار را از دست درازي به مرزهاي مسلمانان ( يا به طوايف مسلمانان ) به خودشان وادار و به كاستنشان از كاستن مسلمانان جلوگير ( هلاك و تباهشان گردان ) و به پراكندگيشان از اجتماع و گرد آمدن بر مسلمانان بازدار
(11) بار خدايا دلهاشان را از آرامش و تن هاشان را از توانايي تهي گردان ، و قلبهاشان را از حيله و چاره جويي فراموشي ده ، و اندامشان را از جنگيدن با پيادگان ( مسلمانان ) سست نما ، و آنها را از زد و خورد با دليران ( اسلام ) بترسان ، و لشگري از فرشتگانت با عذاب و آزار سخت از عذابهايت برايشان برانگيز مانند كاري كه در روز ( جنگ ) بدر نمودي كه به وسيله آن ريشه آنان را قطع كرده ببري و شوكت و بزرگيشان را بدروي ( از بين ببري ) و گروهشان را پراكنده فرمايي ( روز بدر جمعه هفدهم ماه رمضان سال دوم هجرت بود كه پيغمبر - صلي الله عليه و آله - در بدر كه نام موضعي است در بيست و هشت فرسخي مدينه به راه مكه با سيصد و سيزده مرد كه در بين ايشان دو اسب يا يك اسب بيش نبود با كفار قريش كه هزار كس با اسبها و سلاحهاي بسيار بودند و رييس آنها ابوجهل پيشواي مشركين بود ، جنگيد و خداي تعالي هزار يا سه هزار يا بيشتر فرشته به كمك حضرت رسول فرستاد و گروه بسياري از بزرگان كفار مانند ابوجهل و عتبه و شيبه كشته شدند ، و آن از بزرگترين جنگهاي اسلام است ، و درباره فرستاده خداي تعالي فرشتگان را در آن جنگ به كمك مسلمانان قرآن كريم و اخبار بسيار گوياست )
(12) بار خدايا آبهاي ايشان را به وبا ( بيماريهاي همگاني ) و خوردنيهاشان را به بيماريها آميخته و درهم كن ، و شهرهاشان را به زمين فرو بر ( كه نشانه اي از آن نماند ) و پي در پي بر آن شهرها بلا و گرفتاريها برسان ، و آنها را به قحطي و حشكسالي بكوب ( گرفتار كن به طوري كه راه رهايي از آن را نيابند ) و آذوقه هاشان را در تهي ترين زمين خود ( زمين كم آب و گياه ) و دورترين زمين خويش از ايشان ( شهرهاي دور دست ) قرار ده ( تا به آن دسترسي نداشته باشند ) و قلعه هاي زمين را از آن بازدار ( تا به آنها پناه نبرند ) آنها را به گرسنگي هميشگي و بيماري دردناك دچار فرما
(13) بار خدايا و هر جنگجويي از اهل دين تو ( مسلمانان ) كه با ايشان ( در شهرهاشان ) بجنگد يا هر مجاهد و جنگ كننده اي از پيروان طريقه و راه تو ( مؤمنين ) كه با آنها ( خواه در شهرها و خواه در غير شهرهاشان ) جنگ نمايد تا دين تو ( كه پيغمبر - صلي الله عليه و آله - بر آن مبعوث گرديده بر ساير دينها ) بلندتر و حزب و گروه تو ( بر همه حزبها ) تواناتر و نصيب و بهره ( ثواب و پاداش دوستان ) تو كاملتر گردد ، پس ( در هر گرفتاري ) او را آساني پيش آور و كار را برايش رو به راه ساز ، و پيروزي ( روا شدن حاجات ) را برايش عهده دار شو ، و ( بهترين ) ياران را براي او برگزين ( مقدر فرما ) و پشتش را قوي و توانا كن ( به آنچه نيازمند است ياريش نما ) و جيره اش سرشار گردان ، و او را به نشاط و خرمي بهره مند ساز و گرمي آرزو را از او فرو نشان ( او را بر جدايي از كسي كه دوست دارد شكيبايي عطا فرما ) و او را از اندوه تنهايي برهان ، و ياد زن و فرزند را فراموشش ساز
(14) و او را ( هنگام جنگ و در هر امري ) به حسن نيت و آهنگ نيك راهنمايي كن ( جمله واثر له حسن النية را چنين ترجمه نموده اند : و حسن نيت را برايش برگزين . كه درست نيست و درست آن است كه ما نوشتيم چنان كه از مراجعه به شرح صحيفه علامه عظيم الشأن مرحوم سيد عليخان هويدا مي گردد ) و عافيت و تندرستي ( خير و نيكي دنيا و آخرت ) را برايش عهده دار شو ، و سلامتي و رهايي از بلاها را همراهش گردان ، و او را از ترس و سست دلي دور دار ، و جرأت و دليري در دلش بيافكن ، و نيرومندي روزيش نما ( تا در كارزار با كفار سخت بجنگد ) و به كمك و ياري ( خود ) او را ياري فرما ، و راهها ( احكام جهاد با كفار و دشمنان ) و روشها ( ي حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - ) را به او بياموز ( توفيق آموختن به او عطا كن ) و در حكم كردن راه درست و سزاوار را به او بنما ، و ريا و خودنمايي ( در كردار ) را از او بركنار كن ، و او را از انجام كاري براي اين كه مردم بشنوند برهان ، و انديشه و ياد و سفر كردن و مانندش را در راه ( پسنديده ) خود و براي ( به دست آوردن رضا و خوشنودي ) خويش قرار ده
(15) پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خود ( كفار كه قصد جنگيدن و تباه ساختن او را دارند ) روبرو شود آنان را در پيش چشمش اندك نما ، و مقامشان را در دلش كوچك ساز ، و او را برايشان غلبه ده و آنها را بر او چيره مگردان ، پس اگر زندگانيش را به نيكبختي پايان داده شهادت ( كشته شدن در راه حق ) را برايش مقدر نمودي ، شهادتش پس از آن باشد كه دشمنت را به كشتن هلاك و تباه كند ، و پس از آن باشد كه اسيري و دستگيري آنها را به رنج افكند ، و پس از آن باشد كه در مرزهاي مسلمانان ( يا در طوايف ايشان ) ايمني و آرامش برقرار شود ، و پس از آن باشد كه دشمنانت ( به ميدان جنگ ) پشت كرده شكست خورده برگردند
(16) بار خدايا و هر مسلماني كه جنگجو يا مرزداري را در كارخانه اش جانشين شود ، يا در نبودنش خانواده او را نگهداري كند ، يا او را به برخي از دارايي خود كمك نمايد ، يا او را به اسباب جنگ ( شمشير ، تير ، نيزه ، اسب و مانند آن ) ياري كند ، يا او را بر جهاد ( جنگ كردن در راه خدا ) وادارد ، يا ( اگر نتوانست اين كارها را انجام دهد ) او را در راهي كه پيش گرفته به دعا ( درخواست فتح و فيروزي او از خداي تعالي ) همراهي نمايد ، يا در پشت سر او آبرويش را حفظ كند پس او را سنگ به سنگ و مانند به مانند برابر پاداش آن مسلمان جنگجو و مرزدار پاداش ده ، و عوض كارش را در دنيا عطا فرما كه سود آنچه پيش از اين انجام داده و شادي كاري كه بجا آورده بزودي دريابد تا آنگاه كه زمان او به پايان رسيده ( عمرش تمام گردد ) و به آنچه براي او ( در آخرت ) از فضل و احسانت روان ساخته اي و از كرم و بخششت آماده نموده اي برسد
(17) بار خدايا و هر مسلماني كه كار اسلام ( گرفتاري مسلمانان در برابر كفر ) او را نگران كند و گرد آمدن مشركين او را اندوهگين سازد ، پس قصد جنگ ( با آنها ) يا آهنگ جهاد ( طرفداري از دين ) نمايد و ضعف و سستي او را از رفتن به جنگ بنشاند ، يا فقر و بي چيزي او را به درنگ كردن ( نرفتن به جنگ ) وادارد ، يا پيشامدي او را از قصد و آهنگش به تأخير اندازد ، يا جلوگيري در برابر اراده و خواسته اش پيش آيد ، پس نام او را در عبادت كنندگان بنويس و پاداش جهاد كنندگان را به او عطا فرما ، و او را در رشته كشته شدگان در راه حق و شايستگان قرار ده ( حضرت امام جعفر صادق - عليه السلام - فرموده : بنده مؤمن فقير و بي چيز مي گويد : پروردگارا من را روزي فرما تا در راههاي خير و نيكي چنين و چنان كنم ، پس چون خداي عز وجل دانست كه قصد او از روي راستي و درستي است براي او پاداش مي نويسد مانند پاداشي كه اگر كاري كه قصد كرده بجا مي آورد براي او مي نوشت ، زيرا خداوند به هر چيز احاطه دارد و داراي جود و بخشش است ، و هم آن حضرت - عليه السلام - فرموده : من خود را از كشته شدگان طفوف " جمع طف جايي است كه حضرت سيدالشهداء - عليه السلام - در آنجا كشته شده ، و اين كه كربلا را طف مي نامند براي آن است كه طرف بيابان نزديك فرات واقع شده است " بيرون نمي نمايم ، و پاداش خويش را از آنان كمتر نمي شمارم ، زيرا اگر آن روز حاضر بودم قصد من نصرت و ياري كردن آنها بود ، و همچنين شيعيان ، شهدا و كشته شدگان هر چند به روي رختخوابشان بميرند )
(18) بار خدايا بر محمد بنده و فرستاده خود و بر آل محمد درود فرست ، درودي كه بر درودها بلند و بالاي ستودنها باشد ، درودي كه مدتش پايان نپذيرد و شماره اش بريده نشود مانند كاملترين درودهايي كه بر يكي از دوستانت گذشته ( فرستاده اي ) زيرا تويي بسيار بخشنده ، ستوده شده ، آغاز كننده ( آفريننده اشياء ) بازگرداننده ( زنده كننده مردم در قيامت ) بجا آورنده هر چه خواهي