فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نیایش در مقام خوف و خشیت

نیایش در مقام خوف و خشیت
اللم إنك خلقتني سويا ، و ربيتني صغيرا ، و رزقتني مكفيا . اللهم إني وجدت فيما انزلت من كتابك ، و بشرت به عبادك أن قلت : يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ، إن الله يغفر الذنوب جميعا ، و قد تقدم مني ما قد علمت و ما أنت اعلم به مني ، فيا سوأتا مما احصاه علي كتابك . فلولا المواقف التي أوءمل من عفوك الذي شمل كل شي ء لالقيت بيدي ، و لو أن احدا استطاع الهرب من ربه لكنت أنا أحق بالهرب منك ، و أنت لا تخفي عليك خافية في الارض و لا في السماء إلا أتيت بها ، و كفي بك جازيا ، و كفي بك حسيبا . اللهم إنك طالبي إن أنا هربت و مدركي إن أنا فررت ، فها أنا ذا بين يديك خاضع ذليل راغم ، إن تعذبني فإني لذلك اهل ، و هو - يا رب - منك عدل ، و إن تعف عني فقديما شملني عفوك ، و البستني عافيتك . فأسالك - اللهم - بالمخزون من أسمائك ، و بما وارته الحجب من بهائك ، إلا رحمت هذه النفس الجزوعة ، و هذه الرمة الهلوعة ، التي لا تستطيع حر شمسك ، فكيف تستطيع حر نارك ؟ ! و التي لا تستطيع صوت رعدك ، و كيف تستطيع صوت غضبك ؟! فارحمني - اللهم - فإني امرؤ حقير ، و خطري يسير ، و ليس عذابي مما يزيد في ملكك مثقال ذرة ، و لو أن عذابي مما يزيد في ملكك لسألتك الصبر عليه ، و احببت أن يكون ذلك لك ، و لكن سلطانك - اللهم - اعظم ، و ملكك أدوم من أن تزيد فيه طاعة المطيعين ، أو تنقص منه معصية المذنبين . فارحمني يا ارحم الراحمين ، و تجاوز عني يا ذا الجلال و الاكرام و تب علي ، إنك أنت التواب الرحيم .

(1) بار خدايا تو من را درست اندام ( بي عيب و نقص ) آفريدي ، و در كوچكي پروردي ، و بي رنج و كوشش من روزيم دادي
(2) بار خدايا من در كتاب تو ( قرآن مجيد ) كه فرو فرستادي ، و بندگانت را به آن مژده دادي يافتم كه فرموده اي : ( " سوره 39 ، آيه 53 " يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ، ان الله يغفر الذنوب جميعا يعني ) اي بندگان من كه بر نفسهاي خود ( به گناهان ) اسراف كرده و از حد تجاوز نموده اند از رحمت و بخشش خدا نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را ( به شرط توبه ) مي آمرزد . و پيش از اين از من سر زده آنچه ( گناهاني كه ) تو دانسته اي ، و آنچه تو ، به ( زشتي و كيفر ) آن از من داناتري ، پس واي به رسوايي من از آنچه نامه ( ثبت اعمال به امر و فرمان ) تو درباره من شمرده ( نوشته ) است
(3) پس اگر نبود جاهايي كه اميدوارم از عفو و گذشتت كه هر چيزي را فرامي گيرد خود را از دست مي رهانيدم ( هلاك و تباه مي ساختم ) و اگر كسي مي توانست از پروردگارش ( مالك خود ) بگريزد هر آينه من به گريختن از تو ( كه مالك حقيقي هستي ) سزاوارتر بودم ، و تويي كه رازي در زمين و آسمان بر تو پوشيده نيست و آن را ( روز قيامت ) حاضر و آشكار مي نمايي ، و از هر جزا دهنده و حسابگري بي نيازي
(4) بار خدايا تو جوينده مني اگر فرار كنم ، و دريابنده مني اگر بگريزم ، پس اينك منم در پيشگاهت فروتن ، خوار ، بيني بر خاك نهاده ، اگر من را عذاب و كيفر كني پس من سزاوار آنم ، و آن - اي پروردگارم - از جانب تو عدل و داد است ، و اگر از من درگذري پس از قديم و ديرينه گذشتت من را فراگرفته ، و عافيت و تندرستيت را بر من پوشانده اي ( من را از هر سختي و گرفتاري نجات داده اي )
(5) پس از تو درخواست مي نمايم - بار خدايا - قسم به نامهاي پنهان شده ات ( نامهايي كه علم آن را به خود اختصاص داده اي ، پيغمبر - صلي الله عليه و آله - فرموده : خداوند را چهار هزار نام است ، هزار نام را كسي جز خدا نمي داند ، و هزار نام را كسي جز خدا و فرشتگان نمي داند ، و هزار نام را كسي جز خدا و فرشتگان و پيغمبران نمي داند ، و چهارمين هزار را مؤمنين مي دانند ، پس سيصد نام از آن هزار نام در تورية است ، و سيصد در انجيل ، و سيصد در زبور ، و يكصد در قرآن نود و نه نام آشكار و " يكي اسم اعظم " از آنها پنهان است ، هر كه آنها را بشمارد " معاني آنها را بداند چنان كه از شيخ صدوق - عليه الرحمه - نقل شده " داخل بهشت شود ) و به جمال و نيكوييت كه پرده ها ( انوار عزت و جلال و عظمت و بزرگواريت ) آن را ( از نظر خلايق و آفريده شدگان ) پوشيده است كه رحم و مهرباني كني اين جان بي تاب و اين استخوان ضعيف و ناتوان را كه توانايي گرمي آفتابت را ندارد پس چگونه گرمي آتش ( دوزخ ) تو را توانايي دارد ؟! و ( شنيدن ) آواز رعد و غرش ابرت را توانايي ندارد پس چگونه ( تحمل سختي ) بانگ خشمت ( دوري از رحمتت ) را توانايي دارد ؟ !
(6) پس بر من رحم كن - بار خدايا - زيرا من مردي ذليل و خوارم ، و قدر و منزلتم اندك است ، عذاب و كيفر من چيزي نيست كه همسنگ ذره اي ( مورچه كوچك ، يا غبار و گرد منتشر در هوا ) در پادشاهي تو بيافزايد ، و اگر عذاب من چيزي بود كه در پادشاهيت مي افزود هر آينه ( توفيق ) شكيبايي بر آن را از تو درخواست مي نمودم ، و دوست داشتم كه آن فزوني براي تو باشد ، ولي سلطنت تو - بار خدايا - بزرگتر و پادشاهي تو جاويدتر از آن است كه فرمانبري در آن بيافزايد ، يا نافرماني گنه كاران از آن بكاهد
(7) پس بر من رحم و مهرباني كن اي مهربانترين مهربانان ، و از گناهان من درگذر اي داراي بزرگي و احسان و نيكي ، و توبه و بازگشتم را بپذير ، زيرا تويي توبه پذير مهربان

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تفكر و انديشه در قرآن‏
اشاعه اسلام در هائیتی : سرزمینی که تاکنون تنها ...
مناجات عارفان
استاد حسين انصاريان:گوهر گران‌بهاي زن در صندوق ...
نفس مرکز خیر و شر
گزارش تصویری- مراسم سالروز شهادت امام رضا(ع)- ...
انتقاد شديد به بد حجابي وتذكربه مسئولان فرهنگي ...
شبهه زدایی از دین باید مورد توجه قرار بگیرد
آمرزش والدین با اعمال نیک فرزندان
شرح و تفسیر صحیفه سجادیه در مرکز علمی تحقیقاتی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

آسیه همسر فرعون
مقام غلام سیاه امام حسین علیه السلام
حکایت انسان وارسته
توبه ى شخصى که جیب مردم را مى زد
حقیقتى عالى از زبان جابر بن عبداللّه انصارى
احساس نياز به درگاه بى نياز
سخنراني مهم استاد انصاريان در روز شهادت حضرت ...
شبهه زدایی از دین باید مورد توجه قرار بگیرد
همایش شیرخوارگان حسینی برگزار شد+تصاویر
اسلام و دگرگونى آن‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^