علماء قرن 03 در شمار روایتگران واقعه غدیر
(300سال سرکوب با انگیزه محو غدیر به سرانجامی نرسید)
گرچه ابوبکر غالب احادیث غدیر را آتش زده بود و عمر منع نقل حدیث را به شدت تمام اعمال کرده بود و عثمان شان نزول آیات ولایت را دستخوش تغییر ساخته بود و معاویه به حربه ای جدید بنام جعل حدیث در باب فضائل ساختگی خلفا و نابودی آثار اهلبیت همت گماشته بود و لعن علی سنت شده بود و فرزندانش از حسن تا حسن مظلومانه شهید شدند اما...
غدیر نمرد...
بلکه فقط ذکر اسامی مستبصرین از علمای اهل سنت به بیش از 14 جلد سر زد...
- حافظ ضمره بن ربيعه قرشى مدنى متوفاى 202، شرح حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير روايت نموده خواهد آمد، و در آنجا كه حديث او ذكر ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه : نامبرده را يكى از علماء متصف بامانت دانسته و تصريح نموده است كه در شام همانند او نبوده، طرق حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن نباشد.
- حافظ محمد بن عبد الله زبيرى ابو احمد كوفى، متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده اند و بعضى از بزرگان در ستايش او گفته كه : او مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ "زياد" باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح نموده و رجال آنرا ثقه دانسته.
- مصعب بن مقدم خثعمى ابو عبد الله كوفى متوفاى 203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابو داود گفته كه بر او باكى نيست "يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود" و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در "خلاصه" ص 323 ثبت نموده، حديث مناشده از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند رسیده.
- حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى - ابو زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و يعقوب بن شيبه او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 1 تذكره اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حديث او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند و روايت بطريق او در حديث ركبان با اسناد صحيح و رجال ثقه رسیده.
- زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى 203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در حديث مناشده اميرالمومنين عليه السلام در رحبه وارد شده.
- امام شافعيه ابو عبد الله محمد بن ادريس شافعى متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن اثير ص 246 مذكور است، نامبرده حديث غدير را روايت نموده است.
- حافظ ابو عمر و شبابه بن سوار فزارى مدائنى متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در "خلاصه" ص 142 او را توثيق نموده اند، حديث بطريق او از اميرالمومنين عليه السلام با سند صحيح و رجال ثقه ذكر شده.
- محمد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تاييد كرده و ابو زرعه گفته : باكى بر او نيست، نامبرده از مادر خود "عثمه" روايت ميكند.
- حافظ - خلق بن تميم كوفى - ابو عبد الرحمن - ساكن مصيصه - متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده اند و ابن حجر در " تقريب " گويد : نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند. روايت نموده.
- حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به "شاذان شامى" - ساكن داد متوفاى 208 - ابن المدينى - او را توثيق نموده و ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر اشعار نوده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حديث مناشده بطريق و بلفظ زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند.
- ابو عبد الله حسين بن حسن اشقر فزارى كوفى متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و ذهبى در جلد 3 " تلخيص المستدرك " ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث او داده، همانطور كه حاكم در " مستدرك " اشعار داشته، و نامبرده در نظر ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است و بنابراين گفتار كسى كه درباره او گفته كه : نامبرده فاقد نيرو "ى حفظ است : ارزشى نخواهد داشت، حديث او در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام وارد شده.
- حافظ حفص بن عبد الله بن راشد ابو عمرو سلمى قاضى نيشابورى - متوفاى 209، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و نسائى بطوريكه در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته : باكى بر او نيست. و بخارى در صحيح خود او نامبرده روايت ميكند. حديث او با اسناد صحيح ثبت شده.
- حافظ عبد الرزاق بن همام. ابوبكر صنعانى - متوفاى 211 - ولادت او در سال 126 بوده - ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد كه : جمعى از ارباب درايت و رجال - او را توثيق نموده اند و حديث او در رديف احاديث صحيح درآمده، رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع ابراز بدبينى و كينه نموده اند در حاليكه نامبرده غلوى درباره على عليه السلام ننموده. بلكه : على عليه السلام را دوست ميداشته و از قاتل او چشم پوشيده.. تا آخر گفتار ذهبى... حديث بطريق او و باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند و حديث او در موضوع مناشده بلفظ سعيد و عبد خير بطريق صحيح و رجال ثقه ثبت شده.
- حسن بن عطيه بن نجيح قرشى كوفى ابو على بزار متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه رجال سندش ثقه هستند .
- عبدالله بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر - ابو عبد الرحمن مقرى "معروف به - قصير" ساكن مكه متوفاى 212 و 213 "در حاليكه حدود يكصد سال عمر كرده"، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : نامبرده ثقه است و حديث او در شمار احاديث مورد وثوق است و بانها استدلال ميشود، و در روايت چند حديث منفرد است "يعنى جز او كسى آنها را روايت نكرده"، ابن حبان نامبرده را از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب خود ص 84 بهمين عنوان شرح حال او را ثبت كرده، حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند.
- حافظ حسين بن محمد بن بهرام، ابو محمد تميمى مروزى ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و - ابن قانع و - ابن مسعود و - عجلى و ديگران "بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته" او را توثيق نموده اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاريخش ثبت نموده، حديث مناشده از او بلفظ ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه همگی ثقه هستند.
- حافظ ابو محمد عبيد الله بن موسى عبسى كوفى متوفاى 212 "صاحب مسند". ابو حاتم و ابن معين و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " ص 53 شرح حال او را ثبت نموده اند، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميره بن سعد باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند آمده.
- ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفى متوفاى 213، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابن خلفون او را توثيق كرده و ابن قانع گفته : نامبرده كوفى صالحى است و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف به صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح حال او را چنين نگاشته.
- محمد بن سليمان بن ابى داود حرانى ابو عبد الله معروف بن "بومه" متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائينى او را توثيق نموده و ابن حبان او را در رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق نموده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب " صفحه 199 نگاشته.
- عبد الله بن داود بن عامر همدانى - ابو عبد الرحمن كوفى معروف به "خريبى - محله ايست در بصره" ابن سعد و ابن معين و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده اند "در سال 213 وفات يافته"، ابن حجر در جلد 5 " تهذيب " صفحه 20. شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصايص صفحه 22 گويد : خبر داد ما را زكريا بن يحيى از نصر بن على و او از عبد الله بن داود از عبد الواحد ابن ايمن از پدرش از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ ابو عبد الرحمن على بن حسن بن دينار عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان است، بخارى و احمد و ابن معين و ابن ابى شيبه از او روايت ميكنند، و احمد گفته : در ميان آنهائى كه از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبان او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ اصبغ آمده.
- حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215 داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد او را توثيق نموده اند و ابن حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 " تهذيب التهذيب " صفحه 199 مذكور است، نامبرده را در شمار ثقات ياد كرده، حديث او در صفحه 30 بطريق صحيح و با رجال ثقه آمده.
- حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمد انماطى بصرى - متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را توثيق نموده اند و فلاس گفته : همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در " خلاصه " صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 206 ثبت نموده اند،حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح و رجال ثقه آمده.
- حافظ فضل بن دكين - ابو نعيم كوفى متوفاى 218 و 219، يعقوب بن شيبه گفته كه : نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده اند و يعقوب بن سفيان گفته :
ياران ما اجماع نموده اند بر اينكه ابو نعيم در نهايت اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 341 و ابن حجر در جلد 8 " تهذيب " صفحه 276 - 270 ثبت نموده اند، حديث بطريق او در صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت و حديث او در داستان "مناشده" رحبه "بطرق متعدد" و در باب نزول آيه " سال سائل " - در پيرامون نص غدير آمده.
- حافظ عفان بن مسلم ابو عثمان صفار انصارى - بصرى - بغدادى - متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه : عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه : نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " صفحه 230 از ابن عدى حكايت نموده كه : او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره او چيزى گفته شود، و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند
- حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى - ابوالحسن - حمصى - متوفاى 219 يكى از آنهائى است كه نسائى و دار قطنى و عجلى بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر صفحه 368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته اند، واحدى نزول آيه تبليغ را در ولايت على عليه السلام بطريق او روايت نموده است.
- حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان نهدى كوفى متوفاى 219، ابن معين گويد : در كوفه عالم و محدثى كه در اتقان حديث بر او برترى داشته باشد نيست، و ابن شيبه گويد : نامبرده ثقه است و حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مره و ابو حاتم او را توثيق نموده اند و ابن حبان و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات آورده اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 3 ثبت نموده، حديث داستان "مناشده" رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعيد و عمرو باسناد صحيح و رجالى همگى ثقه هستند .
- حافظ قاسم بن سلام - ابو عبيده هروى متوفاى 223 ر 224 در مكه، عالمى است ربانى و در اصناف علوم اسلامى و متقن، روايت او حسن و نقل او صحيح، بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن و نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 457 شرح حال او را چنين نگاشته، در تفسير "غريب القرآن" حديث نزول آيه : سال سائل در پيرامون غدير از او آمده.
- محمد بن كثير ابو عبد الله عبد بصرى - برادر سليمان بن كثير "پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده" ابن حبان گفته : كه : نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته : ابن حجر در " التقريب " صفحه 232 گويد : نامبرده ثقه است و كسى را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و " در تهذيب " از احمد نقل نموده كه : ثقه بوده و بر سنت پيغمبر صلى الله عليه و آله در گذشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ ابوالطفيل خواهد آمد و حديثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابراين طريق او صحيح و رجال او ثقه ميباشند.
- موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223، از ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن ابى حاتم از طيالسى نقل شده كه او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را توثيق كرده و شرح حال او را ابن - حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 334 بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق صحيح و رجالى همگى ثقه هستند.
- قيس بن حفص بن قعقاع - ابو محمد بصرى - متوفاى 227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى دوازده حديث از او روايت نموده و شرح حال او را ابن حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث او درباره آيه اكمال دين بروايت خطيب خوارزمى آمده.
- حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى - ابو عثمان خراسانى - مقيم مكه متوفاى 227، خرزجى در " خلاصه " ص 121 گويد : نامبرده داراى نيروى حفظ بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن را تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او "ديگران" جمع نكرده اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن حجر در تقريبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را در جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده است .
- حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى - ابو زكريا كوفى - متوفاى 228، مره و ابن معين او را متصف بصدق دانسته اند و احمد و ابن نمير و بوشنجى او را توثيق نموده اند، ابن معين گويد : ثقه است و در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند و اينان بر او رشك ميبرند، و از ابن كثير نقل شده كه مردم بسيار درباره او سخن گفته اند، و اين امر را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدى گويد :
نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و در مسند او چيز ناپسندى نيافتم و اميدوارم كه باكى بر او نباشد. مولف " الغدير " - امينى - گويد : اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه ميشود. اين بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 249 - 243 ثبت نموده، حديث او باسناديكه رجال آن ثقه است ذكر شده و از او درباره نزول آيه اكمال دين در شان على عليه السلام آمده.
- حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد - ابو اسحق سامى - بصرى - متوفاى 233 - 231 بطوريكه در " خلاصه " صفحه 14 ذكر شده، ابن حبان او را از ثقات ذكر كرده و ابن حجر در " التقريب " صفحه 12 او را توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و صلاحيت او را از ابن قانع حكايت نموده است، حديث او در باب تهنيت در روايت حموئى باسناد صحيح و رجالى همگی آنها ثقه هستند.
- حافظ على بن حكيم بن ذبيان كوفى - اودى - متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمد بن عبد الله حضرمى و ابن قانع بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او را توثيق نموده اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در داستان "مناشده" بطريق صحيح بلفظ سعيد و زيد ابن يثيع آمده.
- حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرمى بغدادى متوفاى 231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90 - و جلد 3 " تهذيب التهذيب " صفحه 152 مذكور است، نسائى و ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده اند، و خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از جمعى حكايت نموده.
- حافظ على بن محمد - ابوالحسن طنافسى كوفى - مقيم رى - متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفى نموده و خليلى گويد : پيشوائى است، او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را دارا بوده اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى شتافتند، ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را چنين ذكر كرده و در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و خزرجى در " خلاصه " ص 135 موثق بودن او را ذكر نموده،
حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 3 از على بن محمد طنافسى "مذكور" اين روايت را آورده كه او از ابو معاويه "محمد بن خازم" و او از موسى بن مسلم شيبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روايت نموده : هنگامى كه معاويه از يكى سفرهاى حج خود بازگشت... تا آخر حديث كه در ص 78 ذكر شده است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1 سنن خود ص 29 گويد :
حديث نمود ما را على بن محمد از ابوالحسن "زيد بن حباب" كه او گفت : مرا خبر داد حماد بن سلمه از على بن زيد بن جدعان از عدى بن ثابت از براء بن عازب رضى الله عنه كه گفت : با رسول خدا صلى الله عليه و آله آمديم... و اين اسناد صحيح و رجال آن همگى موثق هستند.
- حافظ هدبه بن خالد - ابو خالد قيسى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و ابن حبان و مسلمه بن قاسم و ابو يعلى او را توثيق نموده اند، و ابن عدى گفته : نامبرده موصوف بصدق است و باكى بر او نيست در حاليكه مردم او را توثيق نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 50 و خرزجى در " خلاصه " ص 355 و ابن حجر در جلد 11 " تهذيب " صفحه 25 ثبت نموده اند، روايت او در حديث تهنيت بطريق صحيح و رجال ثقه آمده.
- حافظ عبد الله بن محمد بن ابى شيبه - ابوبكر عيسى - كوفى - متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم و ابن خراش او را توثيق نموده اند، و ابن حبان تدين و حفظ و اتقان او را تاييد نموده. شرح حال او را ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 20 و خطيب در جلد 10 " تاريخ " صفحه 71 - 66 و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " صفحه 4 ثبت نموده اند، روايت نامبرده در داستان مناشده جوانى با ابى هريره بسند صحيح و همچنين در حديث ركبان باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، در حديث تهنيت آمده.
- حافظ ابو سعيد عبيد الله بن عمر جشمى - قواريرى - بصرى - متوفاى 235، ابن معين و عجلى و نسائى و حافظ صالح جزره چنانكه در جلد 10 تاريخ خطيب صفحه 223 - 220 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن بن ابى ليلى آمده.
- حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابوجعفر وكيعى - كوفى - ساكن بغداد، متوفاى 235، ابن معين و عبد الله بن احمد و محمد بن عبدوس بطوريكه در جلد 4 تاريخ خطيب صفحه 284 مذكور است، او را توثيق نموده اند، روايت بطريق او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن آمده.
- حافظ ابراهيم بن منذر بن عبد الله حزامى - ابو اسحاق مدنى - متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضاح او را توثيق كرده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، و خطيب در رد گفتار كسيكه گفته : نامبرده روايات منكر "غير معروف" دارد چنين گويد : و اما روايات غير معروف، در احاديث او بسيار كم يافت ميشود مگر رواياتى كه از راويان ناشناس باشد، و مع الوصف يحيى بن معين و غيره از علماء حفاظ بروايات او رضايت داده اند و او را توثيق مينمايند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 " تهذيب " صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در " خصايص " صفحه 25 آورده كه : خبر داد مرا ابو عبد الرحمن زكريا بن يحيى سجستانى از محمد بن عبد الرحيم از ابراهيم "مذكور" از معن و او از موسى بن يعقوب از مهاجرين مسمار از عايشه بنت سعد و از عامر بن سعد از سعد كه :
رسول خدا صلى الله عليه و آله خطبه خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى كه من ولى شما هستم، آنگروه اين فرمايش او را تصديق نمودند، سپس دست على را گرفت و بلند كرد و فرمود : اين ولى من است، و از طرف من - ادا ميكند "وظايف او" دوست و پيرو او خدا را دوست دارد و پيروى ميكند و كسى كه با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد اين حديث صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- ابو سعيد يحيى بن سليمان كوفى جعفى مقرى متوفاى 237، دار قطنى و عقيلى او را توثيق نموده اند، و ابن حبان بطوريكه در جلد 11 " تهذيب التهذيب " ص 227 و در " خلاصه " صفحه 364 مذكور است، او را در شمار ثقات آورده، روايت او در حديث ركبان باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند آمده.
- حافظ ابن راهويه اسحق بن ابراهيم حنظلى مروزى متوفاى 237، احمد گفته : نظير و همانندى براى او در نزد ما پيشوايان مسلمين بنظر نميرسد، و چنانكه در " خلاصه " خزرجى ص 23 مذكور است، گروهى او را توثيق نموده اند و ابن خلكان در جلد 1 تاريخ خود ص 68 مينگارد : فن حديث و فقه و صفت ورع در او جمع است، و نامبرده يكى از پيشوايان اسلام است و داراى مسند مشهوريست.
- حافظ عثمان بن محمد بن ابى شيبه - ابوالحسن عيسى، كوفى -، صاحب مسند و تفسير، متوفاى 239، بطوريكه در جلد 11 تاريخ خطيب ص 288 - 283 و در جلد 2 تذكره ذهبى ص 30 مذكور است، ابن معين و عجلى او را توثيق نموده اند، نامبرده در " سنن " حديث " غدير " را بطريق صحيح كه رجال آن، همگى ثقه هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99 مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.
- حافظ قتيبه بن سعيد بن جميل بغلانى "بغلان قريه ايست در بلخ" ابو رجاء ثقفى "نامبرده در سال 420 در سن 92 سالگى در گذشته"، سمعانى در " انساب " نگاشته كه نامبرده در شرق و غرب محدث بوده و پيشوايان جهان از هر شهر و ديار بسوى او ميشتافتند، و پيشوايان پنجگانه "بخارى - مسلم - ابو داود - ابو عيسى ابو عبد الرحمن" و گروه بيشمار ديگر از او روايت كرده اند، ابن معين و نسائى و ذهبى "در جلد 2 " تذكره " ص 33" او را توثيق نموده اند، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.
- پيشواى حنبليان - ابو عبد الله احمد بن حنبل شيبانى متوفاى 241، حديث غدير را در " مسند " و " مناقب " بطرق بسيار و صحيح آورده .
- حافظ يعقوب بن حميد بن كاسب - ابو يوسف مدنى - متوفاى 241، ابن معين و مصعب بن زبير و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته : باكى بر او نيست، و بخارى گويد : ما جز خوبى در او نديديم، او اصلا متصف بصدق است، و بنابر اين تضعيف او از كسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2 " تذكره " ص 51 و " خلاصه " ص 375 و " تهذيب التهذيب " جلد 11 ص 384 مذكور است.
- حافظ حسن بن حماد بن كسيب - ابو على سجاده بغدادى متوفاى 241 احمد او را صاحب سنت دانسته و بطوريكه در " خلاصه خزرجى " ص 66 و حاشيه آن مذكور است ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خطيب در جلد 7 " تاريخ " ص 295 ثبت و او را توثيق نموده است، روايت او بطريق حافظ واحدى در مورد نزول آيه تبليغ در ولايت على عليه السلام آمده.
- حافظ هارون بن عبد الله بن مروان - ابو موسى بزار معروف به حمال متوفاى 243 دار قطنى و نسائى و ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 62 و خطيب در جلد 14 " تاريخ " ص 22 او را توثيق نموده اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفيل بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند آمده.
- ابو عمار حسين بن حريث مروزى، متوفاى 244 "در قصر اللصوص" بطوريكه در جلد 8 تاريخ خطيب ص 36 مذكور است، نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " ص 57 او را ثقه ذكر كرده، روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و اسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.
- هلال بن بشر بن محبوب - ابوالحسن بصرى - احدب - متوفاى 246، نسائى او را توثيق كرده و ابن حبان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در " خصائص " ص 3 اين حديث را آورده كه : خبر داد ما را هلال بن بشر بصرى از محمد بن خالد "ابن عثمه" از موسى بن يعقوب زمعى از مهاجر بن مسمار از عايشه دختر سعد كه گفت : از پدرم سعد شنيدم كه ميگفت... تا آخر حديث مذكور، اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.
- ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى متوفاى 246، ابو حاتم او را توثيق نموده و ابن ابى عاصم گفته : كه نامبرده از نساك اهل بصره است و بزار او را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر نموده. شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " ص 61 ثبت نموده، حديث از او در صفحه 82 باسناديكه رجال آن جز "عثمه" مادر محمد بن خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و نكوهشى هم درباره او نديدم، نسائى در " خصايص " ص 25 اين روايت را آورده گويد :
خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى - ابو الجوزاء - از ابن عيينه دختر سعد از سعد كه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود : آيا شما نميدانيد كه من اولى "سزاوارتر" هستم بشما از خودتان ؟ گفتند : بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على عليه السلام را گرفت و بلند كرد، و فرمود : من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولى اويم، اين "على" ولى او است، و همانا خداوند دوست ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد، و دشمن دارد كسى را گه او را دشمن دارد، اسناد صحيح است و رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ محمد بن علاء همدانى كوفى - ابو كريب متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 80 او را توثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، آمده.
- يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب مروزى متوفاى 249، بحكايت " تقريب " نامبرده ثقه و موصوف بفضل است، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378 مذكور است، جمعى از حفاظ او را توثيق نموده اند، نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- نصر بن على بن نصر - ابو عمر و جهضمى بصرى - متوفاى 251، ابو حاتم و نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند و مسلمه گويد كه : نامبرده در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر در جلد 10 " تهذيب " ص 430 ثبت نموده حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ محمد بن بشار شهير به "بندار" ابوبكر عبدى - بصرى - متوفاى 252، ائمه حديث صاحبان صحاح سته از او روايت ميكنند، عجلى و ابن سيار و مسلمه ابن قاسم و غيرهم او را توثيق نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 53 گويد : اعتبارى بگفتار كسى كه كه او را ضعيف شمرده نيست، حديث از او بطريق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحيح كه همگی رجال آن ثقه هستند.
- حافظ محمد بن مثنى - ابو موسى - عنزى بصرى - متوفاى 252، شرح حال او را خطيب در جلد 3 " تاريخ " ص 286 - 283 ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر است و ساير ائمه حديث بروايت او استدلال مينمايند، موثق بودن و ستايش نسبت باو در بسيارى از كتب تذكره و شرح حال علماء حديث موجود است روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.
- حافظ - يوسف بن موسى - ابو يعقوب قطان كوفى - متوفاى 253، شرح حال او را خطيب در جلد 14 تاريخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته : گروهى از ائمه حديث نامبرده را توثيق نموده اند و بخارى در صحيح خود بحديث او استدلال نموده، روايت او در حديث مناشده، بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند آمده.
- حافظ محمد بن عبد الرحيم - ابو يحيى بغدادى - بزاز معروف به "صاعقه" "در سال 185 متولد و در 255 وفات يافته"، عبد الله بن احمد و نسائى و احمد بن صاعد و ابن اسحق سراج و مسلمه و قراب و غيرهم او را توثيق نموده اند و خطيب اتقان و ضبط و دانش و حفظ او را تاييد كرده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب التهذيب " صفحه 311 ثبت نموده، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.
- محمد بن عبد الله "مذكور در ص 84" عدوى - مقرى - متوفاى 256، ابن ابى حاتم گويد : در سال 255 با پدرم حديث از او شنيديم و او ثقه و موصوف بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم - گفت : نامبرده متصف بصدق است، و نسائى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و خليلى گويد : موثق بودن او مورد اتفاق است، ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 " تهذيب " ص 284 بهمين اوصاف شرح حال او را ثبت كرده، روايت او در داستان تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند،ذكر شده است.
- "زيادتى چاپ دوم" حافظ ابو عبد الله محمد بن اسمعيل بخارى متوفاى 256 - صحيح مشهور و داير او "معروف به صحيح بخارى" از جمله صحاح سته، است "حديث غدير را" نامبرده در جلد 1 تاريخ خود در قسم يك ص 375 "بطوريكه در طريق سالم بن عبد الله بن عمر ذكر شده" آورده است.
- حافظ حسن بن عرفه بن يزيد - ابو على عبدى بغدادى - متوفاى 257 در سامراء "يكصد و ده سال زندگى كرده"، ابن معين و ابو حاتم و ابن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده چنانكه در جلد 7 تاريخ خطيب ص 394 و در خاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 " تهذيب التهذيب " صفحه 239 مذكور است، حديث غدير بطريق نامبرده كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.
- حافظ عبد الله بن سعيد كندى كوفى، ابو سعد اشج - صاحب تفسير و تصنيف متعدد، متوفاى 257، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 84 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى ستوده و از قول ابى حاتم نوشته كه نامبرده ثقه و پيشواى اهل زمان خود بوده، و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم ذكر نموده، روايت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ عبد الرحمن و همچنين در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى بطريق صحيح و با رجال ثقه ذكر شده است.
- حافظ محمد بن يحيى بن عبد الله نيشابورى ذهلى "آزاد شده بنى ذهل" زهرى "گرد آورنده زهريات - احاديث زهرى" متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پيشوائى ستوده گويد : اساتيد علم در خراسان باو منتهى شده و مراتب ثقه و صيانت و دين و پيروى از سنن را درباره او گواهى داده و خطيب در جلد 3 تاريخ خود ص 415 نوشته : نامبرده يكى از پيشوايان عراقى و حفاظ متقن و از ثقات موصوف بامانت است، نسائى حديث رحبه را بطريق او و بلفظ عميره باسناد صحيح و با رجالى كه همگى ثقه هستند روايت نموده .
- حافظ حجاج بن يوسف ثقفى بغدادى ابو محمد - مشهور به "ابن الشاعر" متوفاى 259، شرح حال او را سمعانى در " انساب " در نسبت "شاعر" با اشعار بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت كرده، ذهبى نيز در جلد 2 " تذكره " ص 129 شرح حال او را نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده، خطيب هم در جلد 8 تاريخ خود ص 240 او را ذكر كرده و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " ص 210 موثق بودن او را از قول عده از علماء حديث حكايت نموده.
- احمد بن عثمان، حكيم ابو عبد الله اودى متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده اند - و خطيب شرح حال او را در جلد 4 تاريخش ص 296 ثبت نموده، روايت از او در داستان "مناشده" بلفظ عميره باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.
124 - حافظ عمر بن شبه نميرى - ابو زيد بصرى - اخبارى - متوفاى 262، بطورى كه در جلد 2 " تذكره " ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذكور است، دار قطنى او را موثق دانسته و خطيب در جلد 11 تاريخش صفحه 208 او را توثيق كرده و بطوريكه حكايت شده مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را اشعار نموده، روايت او در داستان احتجاج عمر بن عبد العزيز بحديث غدير ذكر شده است.
- حافظ حمدان احمد بن يوسف بن حاتم سلمى - ابوالحسن نيشابورى - متوفاى 264 در نهمين عشره - "يعنى نزديك به نزد سال زندگى نموده"، مسلم و خليلى و دار قطنى او را توثيق نموده اند، و حاكم گويد : نامبرده يكى از افراد برجسته فن حديث است، بسيار سفر كرده و دامنه فهم او وسيع بوده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 12 و ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 92 چنين درج نموده اند.
- حافظ عبيد الله بن عبد الكريم بن يزيد ابو زرعه مخزومى رازى - متوفاى 264 ر 8، خطيب در جلد 10 تاريخ خود ص 337 - 326 اشعار نموده كه : نامبرده پيشوائى بوده ربانى، داراى حديث بسيار و حفظ و صدق، و ابو حاتم - گويد : ابو زرعه براى من حديث نمود :
و كسى بمانند او در علم و فهم و خوددارى و صداقت جايگزين او نگشته، و در شرق و غرب عالم كسى را چون او در فهم و شان او نميدانم و چنانچه مشاهده كنى كه رازى نكوهش و منقصتى نسبت بابى زرعه نموده - بدان كه بى سابقه و بى اساس است، نسائى او را توثيق نموده و جز او نيز از علماء حديث او را توثيق نموده و ستوده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 " تهذيب " ص 40 - 30 درج نموده روايت او در حديث " تهنيت " بروايت ابن كثير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر کرده است.
- حافظ احمد بن منصور بن سيار - ابوبكر بغدادى - صاحب مسند متوفاى 265 "در سن 83 سالگى درگذشته"، بطوريكه در جلد 5 تاريخ خطيب صفحه 151 مذكور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را بلفظ زيد بن يثيع و عبد خير باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.
- حافظ اسمعيل بن مسعود عبدى ابو بشر اصفهانى - مشهور به سمويه متوفاى 267، ابو الشيخ گويد : نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعيم گويد : از جمله حفاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 145 نیز چنين نگاشته.
- حافظ حسن بن على بن عفان عامرى - ابو محمد كوفى - متوفاى 270، يكى از استادان حافظ بزرگ ابن ماجه و نظاير او است، دار قطنى و مسلمه بن قاسم او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خزرجى در " خلاصه " ص 68 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 302 ثبت نموده اند، حديث از او بطريق حسن "بواسطه موقعيت حسن بن عطيه بن نجيح كه نامبرده موصوف بصدق است و بخارى از او روايت ميكند" اگر چه حديث مزبور در عداد احاديث صحيح نيست، و روايت از او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن - ثقات هستند آمده.
- حافظ محمد بن عوف بن سفيان - ابو جعفر طائى حمصى - متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " - ص 159 نگاشته و گويد : بطور تحقيق عده از علماء حديث او را توثيق نموده اند و مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده اند حديث غدير بطريق او ذكر شده است.
131 - حافظ سليمان بن سيف بن يحى الطائى ابو داود الحرانى متوفاى 272، نسائى او را توثيق نموده و از او بسيار روايت ميكند، ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 4 " تهذيب " صفحه 199 ثبت نموده، روايت بطريق او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع ذكر شده است.
- حافظ محمد بن يزيد قزوينى ابو عبد الله ابن ماجه - صاحب سنن - متوفاى 173، بسيارى از اعلام شرح حال او را نگاشته اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 209 از قول ابويعلى خليلى گويد : ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحديث او احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حديث او در صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند.
- ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى بغدادى - متوفاى 276، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخ خود ص 170 ذكر كرده و نامبرده را ثقه و متدين و فاضل معرفى نموده است، ابن خلكان نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را اشعار داشته، حديثى از او در احتجاج - برد - بر عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى هريره ذكر شده است.
- حافظ عبد الملك بن محمد، ابو قلابه رقاضى، زاهد و محدث بصره "ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده"، ابو داود گويد : نامبرده موصوف به امانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 197 ثبت نموده و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمه بن قاسم حكايت كرده، ابو حبان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده، حديث از او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر کرده است.
- حافظ احمد بن حازم غفارى - كوفى - مشهور به "ابن عزيزه" متوفاى 276 - صاحب مسند - ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 171 شرح حال او را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و با رجال ثقه و ، و روايت باسناد او در حديث مناشده بلفظ عمرو ذى مره بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.
- حافظ محمد بن عيسى - ابو عيسى ترمذى متوفاى 279، يكى از ائمه شش گانه - صاحبان صحاح - از هر توثيقى بى نياز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از طرق او صحيح و رجال آن ثقه ميباشند.
- حافظ احمد بن يحى بلاذرى، متوفاى 279، پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و تاليفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حديث غدير را در " انساب الاشراف " ذكر نموده.
- حافظ ابراهيم بن حسين كسائى - همدانى - ابو اسحق معروف به "ابن ديزيل" متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوريكه خواهد آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت ميكند، نامبرده در كتاب صفين بطوريكه خواهد آمد. حديث ركبان را بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين نزول آيه " سال سائل " را در پيرامون واقعه غدير روايت مينمايند.
- حافظ احمد بن عمرو ابوبكر شيبانى - مشهور به "ابن ابى عاصم" متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى و زهد و صدق و نفقه ستوده، حديث او در ص 83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه آمده.
- حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد الرحمن سجزى "منسوب به سجستان" ساكن دمشق معروف به "خياط السنه" - " در سن نود و چهار سالگى در سال 289 وفات يافته " نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 223 او را توثيق نموده اند، كه رجال آن همگى ثقه هستند، و نسائى در " خصايص " ص 25 از نامبرده "زكريا بن يحيى" خبر داده كه او از يعقوب بن جعفر ابن كثير بن ابى كثير از مهاجربن مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد و او از پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم.. تا آخر حديث.
- حافظ عبد الله بن احمد بن حنبل - ابو عبد الرحمن شيبانى متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 " تذكره " ص 237 درباره او مينگارد : ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حديث و نامها و مواظبت بر طلب و كاوش او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى "دقت و معرفت" مقدم ميداشتند رواياتى نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيح آمده.
- احمد بن عمر و ابوبكر بزار بصرى - متوفاى 292 - صاحب مسند معلل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334 گويد : نامبرده دارى قوه حفظ و مورد وثوق بوده، مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن گفته و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حكايت نموده، روايات او بطرق ديگر نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هيثمى بر آنها صحه گذارده است.
- حافظ ابراهيم بن عبد الله بن مسلم كجى - بصرى - صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " صفحه 195 ثبت نموده و گفته كه : دار قطنى و غيره او را توثيق نموده اند، نامبرده بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده، و نامبرده حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.
- حافظ صالح بن محمد بن عمرو بغدادى ملقب به "جزره" متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت نموده و گفته : نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمه حديث و از علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع اهل فن حديثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 215 از او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته.
- حافظ محمد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر عيسى - كوفى - متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق كرده و حاكم و ذهبى آنچه را كه بطريق او در مستدرك و تلخيص روايت كرده اند بصحت آن اعتراف نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 233 شرح حال او را ثبت نموده، نزول آيه تبليغ در روز غدير خم حديث از او ذكر شده است..
- قاضى على بن محمد مصيصى، نامبرده بر حافظ نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در " سنن " و در خلاصه خزرجى ص 135 مذكور است نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " او را موثق دانسته و در جلد 7 " تهذيب " ص 380 توثيق او را از طرف نسائى و ابن حبان و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد و زيد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روايت نموده.
- ابراهيم بن يونس بن محمد مودب بغدادى - مقيم طرطوس ملقب به "حرمى"، ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در " تقريب " از او پيروى كرده، نسائى در " خصائص " ص 4 از حرمى "نامبرده" بطور اخبار از او روايت نموده كه : او از ابو غسان "مالك بن اسماعيل" خبر داده و مالك مزبور از عبد السلام و او از موسى صغير "شرح حال او در ص 140 گذشت" از عبدالرحمن بن سابط از سعد كه سعد گفت : نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب عليه السلام در مقام منقصت و نكوهش برآمدند... تا آخر حديث كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- ابو هريره محمد بن ايوب واسطى، ابو حاتم - بحكايت خزرجى صلاحيت او را تاييد نموده و ابن حجر شرح حال او را در " تقريب " با اشعار بصلاحيت او ثبت نموده و در جلد 9 " تهذيب " صفحه 69 گويد : ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته : پدرم در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 صحت حديث او را اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن تصريح نموده و حديث از او در مورد نزول آيه سال سائل در پيرامون قضيه غدير ذكر کرده است.