علماء قرن 4
چه کسانی از علماء سال 400 حاضر شدند منصفانه شرح ما وقع غدیر را با رعایت امانت به نسل بعد منتقل کنند؟
«میزان اعتبار و وثاقت آنان تماما از نظر رجالیون اهل سنت مورد تایید است»
- حافظ عبد الله بن صقر بن نصر - ابوالعباس سكرى - بغدادى - متوفاى 302، خطيب در جلد 9 تاريخش صفحه 483 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته و دار قطنى صداقت او را تاييد كرده، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى - صاحب سنن "در سال 303 در سن 88 سالگى در گذشته" ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 268 از دار قطنى حكايت نموده كه :
نسائى فقيه ترين استادان مصر و اعلم علماء عصر خود در حديث بوده، و از نيشابورى حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است بدون معارض، و سبكى در جلد 2 طبقات خود صفحه 84 از قول ابى جعفر طحاوى حكايت نموده كه :
نسائى پيشوائى است از پيشوايان مسلمين، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 123 از قول ابن يونس حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى بوده در فن حديث كه موصوف است به ثقه و دقت نظر و قوه حفظ، نامبرده "نسائى" حديث غدير را در " سنن " و در " خصايص " بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آنطرق صحيح و رجال آنها ثقه هستند.
- حافظ حسن بن سفيان بن عامر - ابو العباس - شيبانى - نسوى - بالوزى صاحب مسند كبير متوفاى 303، سمعانى در " انساب " او را در فقه و علم و ادب مقدم داشته و در جاى ديگر او را به نام پيشوائى با اتقان و با ورع و حافظ ياد كرده، و سبكى در جلد 2 " طبقات " ص 210 از حاكم نقل كرده كه :
نامبرده محدث عصر و زمان خود در خراسان بوده كه در دقت نظر و كثرت احاطه و فهم و فقه و ادب بر همگان مقدم بوده، روايت او در داستان مناشده اميرالمومنين عليه السلام در روز جمل و در داستان مراسم تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند وارد شده.
- حافظ احمد بن على موصلى - ابويعلى - صاحب مسند كبير متوفاى 307، ابن حبان و حاكم و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 274 او را توثيق نموده اند و ابن كثر در جلد 11 تاريخش ص 130 او را با اوصاف حفظ و نيك انديشى و داراى تصنيف پسنديده و رعايت عدالت در آنچه روايت ميكند، و داراى نيروى ضبط، در آنچه بدان حديث مينمايد، ذكر نموده است، روايت او در حديث مناشده و همچنين در داستان مناشده جوانى با ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين حديث تهنيت باسناد صحيح از او نقل شده.
- حافظ محمد بن جريرى طبرى ابوجعفر صاحب تفسير و تاريخ مشهور متوفاى 310، خطيب شرح حال او را در جلد 2 تاريخش صفحات 169 - 162 نگاشته و گويد : نامبرده يكى از علمائى است كه بگفتارشان حكم ميشود و براى آنها رجوع ميشود، بسبب مراتب معرفت و فضل، و سپس نسبت باو تعريف و ستايش بسيار نموده، و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحات 283 - 277 او را ذكر و باوصاف امامت و زهد و ترك دنيا او را ستايش نموده است، نامبرده كتاب جداگانه اى در موضوع غدير تاليف نموده.
- ابو جعفر احمد بن محمد ضبعى - احول -، متوفاى 311، حديث از او در موضوع مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن از او نقل شده.
- حافظ محمد بن جمعه بن خلف قهستانى، ابو قريش، صاحب مسند كبير، متوفاى 313، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 169 گويد : نامبرده داراى نيروى ضبط و حفظ و اتقان است و بسيار بوقايع و اخبار گوش فرا داده و بسيار سفر كرده، و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 328 از قول ابى على حافظ گويد :
خبر داد ما را ابو قريش حافظ ثقه و امين اشاره بحديث او روايت او در موضوع تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از او نقل شده.
- حافظ عبد الله بن محمد بغوى - ابوالقاسم - متوفاى 317، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخش ص 117 - 111 با اشعار باينكه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و آثار بسيار و داراى نيروى فهم و عرفان است - ثبت نموده، و از موسى بن هارون نيز حكايت كرده كه : هر گاه روا باشد كه بانسانى گفته شود : ما فوق ثقه، هر آينه درباره ابوالقاسم گفته ميشد، نامبرده در كتاب خود "معجم" داستان ركبان را روايت نموده.
- ابو بشر محمد بن احمد دولابى، در سال 224 ولادت يافته و در 320 در گذشته، بطوريكه ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص 85 قيد نموده، روايت نامبرده مورد اعتماد است.
- ابو جعفر احمد بن عبد الله بن احمد بزاز معروف به، ابى النيرى، در سال 232 ولادت يافته و در 320 درگذشته است، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 226 شرح حال او را ثبت و گفته كه : نامبرده ثقه است، حديث از او در موضوع آيه اكمال دين و در داستان تهنيت خواهد آمد كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ ابوجعفر احمد بن محمد ازدى طحاوى حنفى - مصرى - در سال 229 ولادت يافته و در 321 درگذشته است، استاد فقه و حديث است و رياست دينى در مصر باو منتهى ميشود، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 174 شرح حال او را نگاشته و گفته كه : نامبرده يكى از علماء ثقه و داراى دقت نظر و نيروى حفظ و از افراد برجسته اين فن است، و ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 30 از ابن يونس حكايت نموده كه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و فقاهت است و خردمندى است كه چون او كسى جايگزين او نيست، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند.
- ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى هاشمى متوفاى 325 خطيب در جلد 6 تاريخش ص 137 شرح حال او را ثبت كرده، حديث بطريق او در داستان مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى بحديث غدير از او نقل شده.
- حافظ حكيم، محمد بن على ترمذى - صوفى - شافعى - صاحب كتاب " فروق " و " نوادر الاصول " بطوريكه در شرح حال او مذكور است، در كتاب خود " نوادر الاصول " از بعضى استادان خود روايت ميكند، حافظ ابو نعيم در " حليه " او را ستوده و شرح حال او را سبكى در جلد 2 طبقاتش صفحه 20 ثبت نموده.
- حافظ، ابن الحافظ، عبد الرحمن بن ابى حاتم محمد بن ادريس تميمى حنظلى رازى، متوفاى 327، ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 48 شرح حال او را ثبت و نامبرده را بسمت پيشوائى و نيروى حفظ و تشخيص ستوده و موثق بودن او را از ابن وليد باجى حكايت نموده، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش ص 237 شرح حال او را ثبت كرده و از ابى يعلى خليلى حكايت نموده كه نامبرده مرد زاهدى بوده و از ابدال شمرده ميشد، حدیث نزول آيه تبليغ در شان على عليه السلام نيز از او نقل شده.
- ابو عمرو، احمد بن عبد ربه قرطبى متوفاى 328، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده از علمائى است كه داراى محفوظات بسيار و اطلاع زياد بر اخبار مردم بوده و كتاب " العقد الفريد " را كه از كتب سودمند است، او تصنيف نموده، نامبرده در جلد 2 كتاب خود " عقد الفريد " ص 275 چنين نگاشته :
على عليه السلام در سن پانزده سالگى اسلام آورد و او اولين كسى است كه شهادت بوحدانيت خداوند و رسالت محمد صلى الله عليه و آله داد، و پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وآل من والاه و عاد من عاداه و روايت از او در داستان احتجاج مامون بر چهل تن از فقهاء باحاديثى كه از جمله آن حديث غدير است، از او نقل شده.
- فقيه ابو عبد الله حسين بن اسمعيل بن سعيد محاملى ضبى "در سن 95 سالگى در سال 330 در گذشته، سمعانى در انسابش نامبرده را فاضل و صادق و متدين و ثقه معرفى نموده، و ابن كثير در جلد 3 تاريخش صفحه 203 او را موصوف بصدق و تدين و فقيه و محدث اعلام كرده و اشعار نموده كه شصت سال قضاوت در كوفه بعهده او بوده و قضاوت فارس و توابع آن نيز باو محول گشته، سپس از مقام مزبور بكلى استعفا كرده و ملازم خانه خود شده و اكتفاء بشنيدن و بيان حديث نموده، روايت از او در ص 98 و 103 باسناديكه صحت آنرا در امالى خود تصديق نموده گذشت، و روايت ديگر او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، از او نقل شده.
- ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال - در سال 234 متولد و در 331 درگذشته، نامبرده استاد - حافظ دار قطنى و امثال او است، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 290 شرح حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه است.
- حافظ ابو العباس احمد بن عقده متوفاى 333، بهر يك از كتب تذكره و شرح حال دست بيابيد، شرح حال و ستايش نسبت باو را خواهيد يافت، نامبرده يك كتاب تاليف و اختصاص بداستان غدير داده و قريبا در تعداد مولفين كتب در موضوع غديرخم از تاليف مزبور بتفصيل آگاه خواهيد شد، نامبرده داستان غديرخم را بطرق بسيار روايت نموده كه قسمتى از آن قبلا ذكر شده .
- ابو عبد الله بن على بن خلف عطار كوفى مقيم بغداد، خطيب شرح حال او را در جلد 3 تاريخش در ص 57 ثبت و از قول منصور كه خود از او شنيده نقل كرده كه : محمد بن على بن خلف ثقه و متصف بامانت و حسن عقل و خرد است.
- حافظ هيثم بن كليب ابو سعيد شاشى - متوفاى 335 صاحب مسند كبير، دهبى در جلد 3 " تذكره " ص 66 شرح حال و توثيق او را ثبت نموده، و كنجى اشعار نموده كه حديث مزبور حسن و اطراف آن صحيح است.
- حافظ محمد بن صالح بن هانى ابوجعفر وراق نيشابورى متوفاى 340 ابن كثير در جلد 11 تاريخش " البدايه و النهايه " ص 225 شرح حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و زاهد بوده و از خصوصيات زهد او اين بوده كه فقط از دسترنج خود امرار زندگى ميكرد و تهجد "نافله شب" خود را قطع و ترك نكرد، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش در س 164 شرح حال او را نگاشته و او را ستايش كرده .
- حافظ ابو عبد الله محمد بن يعقوب بن يوسف شيبانى نيشابورى، معروف به " ابن اخرم " "در سال 250 متولد شده و در 344 درگذشته"، - صاحب مسند كبير - ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 82 شرح حال او را ثبت و نامبرده را مورد ستايش قرار داده گويد : ابن خزيمه پيوسته ابا عبد الله بن يعقوب را بر تمام اقرانش مقدم ميداشت و در آنچه كه بر او وارد ميشد بگفتار نامبرده اعتماد داشت و هر زمان در چيزى شك ميكرد آنرا باو عرضه مينمود، حافظ ابوبكر بيهقى روايت او را كه در ص 71 ذكر شده از حافظ حاكم نيشابورى روايت كرده كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ يحيى بن محمد بن عبد الله - ابو زكريا العنبرى - البغيانى در سن هفتاد و شش سالگى سال 344 وفات يافته، سمعانى در " انساب " شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، و سبكى در جلد 2 " طبقات " ص 321 او را بعنوان يكى از پيشوايان ذكر نموده، و حاكم او را بوصف عدل. اديب. مفسر يگانه بين اقرانش - معرفى نموده، و از قول ابو على حافظ گويد :
مردم از حفظ ما نسبت باين اسانيد و طرق روايات تعجب ميكنند، در حاليكه : ابو زكريا عنبرى بحدى در حفظ علوم پيش رفته كه چنانچه حفظ قسمتى از آن بما تكليف شود، از آن عاجز خواهيم بود و من ياد ندارم كه نظر او را ديده باشم.
- مسعودى - على بن حسين بغدادى - مصرى - متوفاى 346، نسب او منتهى ميشود بعبد الله بن مسعود، سبكى در جلد 2 " طبقات الشافعيه " ص 307 شرح حال او را نگاشته و گويد : نامبرده اخبارى و مردى پرهيزكار و بسيار دانشمند "علامه" بوده، و گفته شده كه : از حيث عقيده معتزلى بوده، حديث از او در احتجاج امير المومنين عليه السلام طلحه بحديث غدير در روز جمل از او نقل شده.
- ابو الحسين محمد بن احمد بن تميم خياط - قنطرى - حنظلى و در سال 259 متولد و در 340 وفات يافته"، خطيب در جلد 1 تاريخش ص 283 شرح حال او را ثبت نموده.
- حافظ جعفر بن محمد بن نصير - ابو محمد خواص - معروف بن خلدى - متوفاى 347، خطيب در جلد 7 تاريخش صفحه 226 و 231 شرح حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و صادق و متدين و فاضل بوده، حديث او در باب نزول آيه اكمال درباره على عليه السلام باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از او نقل شده.
- ابو جعفر محمد بن على شيبانى كوفى، از جمله علمائى است كه درباره حديث غديرخم داراى تصنيف هستند، حاكم در " مستدرك " و ذهبى در " تلخيص " در موارد عديده صحت حديث او را تصريح نموده اند، حديث او در صفحه 48 باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند.
- حافظ دعلج بن احمد بن دعلج بن عبد الرحمن - ابو محمد سجستانى معدل، متوفاى 341، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 392 / 387 شرح حال او را نگاشته و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر بوده و حكام شهادت او را پذيرفته اند و عدالت او را اثبات كرده اند، و براى او " مسند " ترتيب داده اند، "يعنى روايت هاى مسند او را جمع كرده اند"، دار قطنى گويد :
در ميان اساتيد خود چون او داراى دقت نظر نيافتيم او ثقه و امين بود، و عمر بصرى گويد : در بغداد در ميان كسانى كه انتخاب نمودم كسى نيافتم كه در صحت كتابت و نيكوئى سماع "سماع احاديث" از دعلج بهتر باشد حديث او باسنادى كه حاكم صحت آنها را در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 تصريح نموده.
- ابوبكر محمد بن حسن بن محمد نقاش - مفسر موصلى - بغدادى - متوفاى 351، ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 241 شرح حال او را نگاشته و گفته : نامبرده مردى است داراى صلاحيت نفسانى و عابد و ملتزم باداب، تفسير موسوم به " شفاء الصدور " از اوست، حديث او در باب نزول آيه سال سائل در پيرامون نص غدير از او نقل شده.
- حافظ محمد بن عبد الله شافعى - بزاز - بغدادى، متوفاى 354 "در سال 260 متولد شده"، خطيب در جلد 5 تاريخش ص 456 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و حديث بسيار و تصنيف پسنديده و نيكو است، و از دار قطنى حكايت نموده كه :
نامبرده ثقه و امين بوده و ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 96 از او ياد نموده و گويد : نامبرده ثقه و امين است و در زمان او كسى از او موثق تر نبوده، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 260 گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و داراى روايت بسيار است، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن ارقم باسناد صحيح از او نقل شده.
- حافظ ابو حاتم - محمد بن حبان بن احمد تميمى - بستى متوفاى 354، ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 133 شرح حال او را نگاشته و گفته : نامبرده از فقهاء دين و حافظين آثار بوده و حاكم گويد : او از علم فقه و لغت و وعظ پر و از مردان خردمند بوده، و خطيب گويد :
ثقه و بزرگوار و داراى فهم بوده و ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 259 از او ياد نموده و گويد ؟ نامبرده يكى از حفاظ بزرگوار و از مصنفين و مجتهدين عاليمقدار است حافظ محب الدين طبرى در جلد 2 " رياض النضره " ص 169 حديث مناشده در رحبه را كه بلفظ ابى الطفيل آمده، روايت نموده، سپس گفته : اين حديث را ابو حاتم با بررسى در اسناد روايت كرده
- حافظ سليمان بن احمد بن ايوى لخمى - ابوالقاسم طبرانى "در سال 260 متولد و در 360 وفات يافته" ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 131 - 126 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد : امام علامه حجت - يگانه صاحب مسند دنيا، از هزار استاد و بيشتر حديث نموده و با وصف صداقت و امانت از مردان زبده اين امر "امر حديث" بوده، ابو العباس شيرازى موثق بودن او را اعلام داشته، نامبرده حديث غدير را بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آن صحيح و رجال اسنادش ثقه هستند، و روايت او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از او نقل شده.
- احمد بن جعفر بن محمد بن مسلم، ابوبكر حنبلى، صاحب مسند كبير، متوفاى 365، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 283 گويد : نامبرده ثقه است، نزديك نود سال زندگى كرده،
- ابوبكر - احمد بن جعفر بن حمدان بن مالك قطيعى "در سن 96 سالگى در سال 367 وفات يافته"، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 74 شرح حال او را نگاشته و از ابن مالك حكايت نموده كه : نامبرده استادى بوده با صلاحيت و از ديگرى حكايت نموده كه : نامبرده متصف بصدق بوده، و از برقانى حكايت نموده كه :
قسمتى از نوشتجات او در آب غرق و تلف شد و او آنقسمت را از نوشته اى استنساخ كرد كه "ميگفتند" مسموعات او در آن نبوده، و بهمين مناسبت او را مورد نكوهش قرار دادند، وگرنه، نامبرده ثقه است و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 293 نوشته كه :
نامبرده ثقه و داراى حديث بسيار است، و حاكم در " مستدرك " و ذهبى در تلخيص خود صحت حديث او را تصريح نموده اند، حديث مناشده در رحبه بطريق او از عبد الرحمن بن ابى ليلى و ابى الطفيل باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند، وارد شده، و حاكم در جلد 3 " مستدرك " ص 132 گويد :
خبر داد ما را، ابوبكر احمد بن جعفر بن حمدان قطيعى در بغداد از اصل نوشته خود، حديث از عبد الله بن حنبل و او از پدرش - از يحيى بن حماد از ابو عوانه - از ابو بلج از - عمرو بن ميمون كه گفت : من نزد عبد الله بن عباس نشسته بودم : در اين هنگام نه گروه بر او وارد شدند... تا آخر حديث و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
- ابو يعلى زبير بن عبد الله بن موسى بن يوسف بغدادى، توزى مقيم نيشابور، متوفاى 370، خطيب در جلد 8 تاريخش ص 473 شرح حال او را ثبت نموده و ابن اثير در جلد 9 " كامل " - ص 4 او را ذكر كرده، حديث تهنيت باسناد صحيح از او نقل شده.
- ابو يعلى - ابوبكر - محمد بن احمد بن بالويه - نيشابورى - معدل "در سال 374 در سن 94 سالگى وفات يافته" خطيب در جلد 1 تاريخش ص 282 شرح حال او را ثبت و موثق بودن او را از برقانى حكايت كرده، و حاكم در " مستدرك " روايت بسيار از او نقل نموده و صحت حديث او را تصريح كرده، ذهبى نيز در تلخيص خود از او ياد نموده، حديث او راجع به غديرخم باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند.
- حافظ - على بن عمر بن احمد دار قطنى - متوفاى 385، در بسيارى از كتب تذكره و تاريخ شرح حال او يافت ميشود، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 34 گويد : نامبرده يگانه زمان و نادره عصر خود و پرورش يافته بفطريات منحصر بخود و پيشواى زمان خود بوده، علم باثار پيشين و شناسائى نسبت بعلل حديث و نام مردان حديث و احوال راويان با التزام بصداقت و امانت و با وصف فقه و عدالت و قبول شهادت در صحت اعتقاد و سلامت مذهب و در برداشتن و احاطه بسيار انواع علوم، تمامى باو منتهى ميشود، حديث او در موضوع روزه روز غدير و همچنين در باب مناشده رحبه نقل شده. كه هر دو باسناد صحيح و با رجال ثقه ميباشد.
- حافظ - حسن بن ابراهيم بن حسين - ابو محمد مصرى مشهور به "ابن زولاق" "در سال 387 در سن 81 سالگى وفات يافته"، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 146 و ابن كثير در جلد 11 "البدايه و النهايه "، ص 321 شرح حال او را ثبت كرده اند، نامبرده بطوريكه مقريزى در جلد 2 " خطط " ص 222 متعرض است حديث غدير را در تاريخ خود روايت نموده است.
- حافظ - عبيد الله بن محمد عكبرى - ابو عبد الله بطى - حنبلى - مشهور بن " ابن بطه " متوفاى 387، سمعانى در انسابش او را ذكر نموده و به پيشوائى و فضل و علم و حديث و فقه و زهد او را ستوده، حديث تهنيت از او نقل شده که بلفظ براء بن عازب با ذكر سند روايت نموده است.
- حافظ محمد بن عبد الرحمن بن عباس - ابو ظاهر مشهور به "مخلص الذهبى" متوفاى. 388 ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 333 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته : نامبرده استاديست كثير الروايه، و ثقه و از افراد صالح، محب الدين طبرى در جلد 2 " رباض النضره " ص 169 حديث غدير را بلفظ حبشى مذكور در ص 55 روايت نموده و گفته : اين روايت را با بررسى و ذكر اسناد - مخلص الذهبى ذكر نموده است.
- حافظ - احمد بن سهل - فقيه بخارى - يكى از استادان حاكم كه روايات بسيار در " مستدرك " از او نقل كرده و صحت حديث او را در آنجا تصريح نموده .
- عباس بن على بن عباس نسائى، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 154 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته، حديث او در ص 120 باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند.
- يحيى بن محمد اخبارى - ابو عمر بغدادى، خطيب در جلد 14 تاريخش ص 236 شرح حال او را ثبت و حديث مناشده رحبه را در آنجا بطريق او و بلفظ عبد الرحمن باسناد حسن آورده.