در مورد معاد جسمانی و حقیقت آن گفتههای متفاوتی وجود دارد.
مشهورترین نظریه، نظریه متکلّمان اسلامی است که میگویند:
خداوند اجزای پراکنده بدنها را جمع کرده و از آن بدنی مانند بدن نخستین میآفریند و نفس را به آن بازمیگرداند. در این صورت این بدن هر چند غیر از بدن نخست نخواهد بود ولی همین مقدار در تأیید معاد جسمانی کافی است و هرگز لازم نیست که همان بدنِ نخست باز گردد؛ زیرا عینیت با آفرینش مجدّد قابل جمع نیست فقط چیزی که میتواند درباره بدن دوّم درست باشد؛ عنوان همانند بودن است.
در آیات قرآنی به چنین همانندی اشاره شده است که میفرماید:
«أَوَ لَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَی أَن یخْلُقَ مِثْلَهُم»[1].
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد که [پس از مرگشان] همانند آنان را بیافریند؟
بنابراین معاد با بدنی خواهد بود که از نظر مادّه همان بدن نخستین است که صورت خود را از دست داده بود و بار دیگر صورت نخست را با آفرینش مجدّد بازیافت. به خاطر همین اصل است که انسانی که از دوران کودکی به پیری میرسد یک انسان است هر چند در گردونه زمان صورتها و هیئتهایی را از دست داده و صورتها و هیئتهای جدیدی را به دست آورده است. از این جهت جوان جنایت کار را در دوران پیری قصاص میکنند و هرگز کسی اعتراض نمیکند که شما انسان غیر جانی را قصاص نمودهاید.
بنابراین ماده بدن انسان در قیامت همین بدن دنیایی است امّا از نظر خصوصیات بدن و حیات آخرتی قابل قیاس با بدن و حیات دنیایی نیست و اگر بنا بود حیات اخروی مانند خصوصیت حیات دنیوی باشد به هم زدن نظام آفرینش و تجدید همان حیات با تمام آن جریانها و خصوصیات کاری بیهوده است. آیات قرآن کریم[2] نیز بر معاد جسمانی به طور روشن تأکید دارند.
[1] « مِنْهَا خَلَقْنَاکمْ وفیها نُعِیدُکمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکمْ تَارَةً أُخْرَی » « » طه 20 : 55 ؛ « وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ ینسِلُونَ » « » یس (36) : 51 ؛ « یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کانُوا یعْمَلُونَ » « » نور (24) : 24 ؛ « إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا بِآیاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَاراً کلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیرَهَا لِیذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَزِیزاً حَکیماً » « » نساء 4 : 56 ؛ « وَقَالَ الَّذِینَ کفَرُوا هَلْ نَدُلُّکمْ عَلَی رَجُلٍ ینَبِّئُکمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ »« » سبأ (34) : 7 و . . .
[2] شفاء : 2/433 ؛ بحار الانوار : 7/50 ، باب 3 ، ذیل حدیث 30 تذنیب .