در مورد آرزو کردن مرگ روایات و آیات به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول آرزو کردن مرگ را از نشانه دوستی خدا میدانند.
دسته دوّم از طلب مرگ و آرزو کردن آن نهی میکنند.
خداوند متعال در ردّ ادّعای یهود که خود را اولیای خاصّ خدا دانسته و کسی جز یهود را شایسته حیات سعادتمندانه اخروی و ورود به بهشت نمیدانستند[1] میفرماید:
«قُل یا أَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاءُ للّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کنتُمْ صَادِقِینَ»[2].
بگو: ای یهودیان! اگر گمان میکنید که فقط شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگویید [چون دوستان خدا برای رسیدن به لقاء او مشتاق مرگ هستند].
اگر کسی ادّعای دوستی با خدا را دارد، دوست همیشه مشتاق لقای دوست است و میدانیم که لقای معنوی پرودگار در قیامت رخ میدهد. هنگامی که حجابهای عالم دنیا کنار رفت و غبارهای شهوات و هوسها فرو نشست، پردهها برداشته میشود و انسان با چشم دل جمال دل آرای محبوب را میبیند. چنین کسی که به حیات اخروی و نعمتها و پاداشهای عظیم آن معتقد است و با عمل به فرامین الهی خود را شایسته دریافت آن پاداشها میداند و لطف و رحمت بیکران خداوندی را نیز باور دارد مشتاقانه در انتظار فرا رسیدن مرگ خواهد بود امّا قوم یهود که چنین ادّعایی داشتند هرگز آرزوی مرگ نکردند چون از اعمال زشت خود به خوبی آگاه بودند.
امّا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود:
«وَاللّه لاَِبْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بالموتِ مِن الطّفلِ بِثَدْی اُمِّهِ»[3].
قسم به خدا که علاقه علی بن ابی طالب به مرگ از علاقه کودک به سینه مادرش بیشتر است.
در مورد حمزه سید الشهدا ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ روایت شده:
در دوران جوانی و قبل از اسلام در جنگها زره بر تن میپوشید ولی پس از اسلام بدون پوشیدن زره به میدان جنگ میرفت؛ علّت را از او پرسیدند در پاسخ فرمود: من قبلاً وداع از این جهان را مرگ و فنا میدانستم ولی اینک در پرتو آیین محمّدی صلیاللهعلیهوآله خود را در برابر این حیات فانی ناتوان نمیبینم و وداع از آن را دریچهای به سوی رحمت بیکران الهی میدانم[4].
ولی با این وجود اولیای الهی شوق به مرگ داشتند (از آن نمیترسیدند و وحشتی نداشتند) امّا آرزوی مرگ نمیکردند چرا که میدانستند اگر نعمت حیات از آنها گرفته شود میدان عمل هم برچیده میشود و آنها دنیا و حیات دنیوی را مسجد و تجارت خانهای میدیدند که در آن میتوانستند با بندگی خداوند به او نزدیکتر شوند.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
«بقیةُ عُمرِ المُؤْمِنِ لاقِیمَةَ لَهُ یدْرَک بِها ما فات وَیحْیی بِها ما اَمات»[5].
«باقیمانده عمر مؤمن را نمیتوان قیمت گذاری کرد و ارزشی برای آن معین کرد چرا که با آن آنچه از انسان فوت شده جبران میشود و آنچه از بین رفته زنده میگردد».
حضرت زهرا سلام اللّه علیها به درگاه الهی عرضه میدارد که:
«اللّهُمَّ عجِّل وفاتی سَرِیعاً».
اوّلاً: در دوستی او با خداوند هیچ خللی وجود نداشت و به بالاترین مراتب بندگی دست یافته بود.
ثانیاً: دعای او توجّه دادن مردم به ظلم و ستمی بود که بر آن حضرت وارد آمد.
از اینرو در روایات میخوانیم:
وقتی حضرت عیسی علیهالسلام مادرش را به خاک سپرد در کنار قبر مادر گریه کرد و خوابش برد در آن حالت مادر را زیارت کرد و به او گفت: چه آرزویی داری؟ مادر در جواب گفت: دوست دارم برگردم و در روزهای گرم و طولانی تابستان روزه بگیرم و در شبهای سرد و طولانی زمستان نماز بخوانم.
بنابراین کسی آرزوی مرگ نمیکند مگر این که مقدّمات و شرایط آن را فراهم کرده باشد که بعضی از مقدّمات آن عبارت است از:
انجام واجبات، ترک محرّمات، پرداخت حقّ النّاس، ترک غیبت، تلاوت قرآن و...
در روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله آمده است: به شخصی فرمودند: اگر میخواهی آرزوی مرگ کنی این شرایط و مقدّمات را باید فراهم کرده باشی[6].
امّا اشاره روایاتی که در آن از آرزو کردن مرگ نهی شده است ناظر به صورتی است که آرزوی مرگ به خاطر بیتابی در برابر مشکلات و مصائب باشد؛ زیرا در برابر ناملایمات باید صبر و استقامت نمود و از خداوند استمداد جست و به این مطلب یقین پیدا کرد که راحتی و آسایش مطلق در دنیا وجود ندارد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
«دارٌ بالبلاء مَحْفُوفَةٌ»[7].
«دنیا سرایی است که با بلا و سختی پیچیده شده است».
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«مبادا فردی از شما به خاطر مشکلی که بر او وارد میشود آرزوی مرگ نماید بلکه از خدا بخواهد تا وقتی زندگی برای او منشأ خیر است او را زنده بدارد»[8].
و همچنین پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«آرزوی مرگ نکنید چون با مرگ رشته عمل قطع میشود و انسان باز نمیگردد تا بدیهایش را جبران کند»[9].
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به حارث همدانی فرمودند:
«مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن و هرگز آرزوی مرگ نکن مگر با شرطی استوار»[10].
امام صادق علیهالسلام به مردی که آرزوی مرگ میکرد فرمودند:
«آرزوی زندگی کن تا این که خدا را اطاعت کنی و معصیتش نکنی زیرا که اگر زنده باشی و اطاعت کنی برایت بهتر از این است که بمیری و نه طاعت کنی و نه معصیت»[11].
[1] جمعه 62 : 6 .
[2] نهج البلاغه : خطبه 5 .
[3] مثنوی معنوی ، دفتر سوّم 552 ـ 553 .
[4] مجمع البیان : 1/313 .
[5] اثنی عشریه : 325 .
[6] نهج البلاغة : خطبه 217 .
[7] مجمع البیان : 1/320 ؛ سنن ابی داود : 3108 .
[8] میزان الحکمة : 12/5694 .
[9] میزان الحکمة : 12/5694 .
[10] میزان الحکمة : 12/5694 .
[11] نهج البلاغة : خطبه 108 .