خدايا در روزگار غرور نسبت به تو، بيدار نشدم و گاه تمايلم به سوى خشم تو آگاه نگشتم.
،خدايا و من بنده تو و فرزند بنده توام، در برابرت ايستاده ام، به كرمت به حضرت تو متوسّلم.
مولايم اى مولاى من،تو خالقى،من مخلوق،آيا رحم مىكند به مخلوق جز خالق؟مولايم اى مولاى من تو باعظمتى و من ناچيز،آيا رحم مىكند به ناچيز جز باعظمت؟مولايم اى مولاى من،تو نيرومندى و من ناتوان آيا رحم مىكند به ناتوان جز نيرومند؟
و از تو امان مىخواهم روزى كه عذرخواهى ستمكاران سود نمىدهد،و بر ايشان است لعنت،و عذاب و شكنجه سراى آخرت و از تو امان ميخواهم روزى كه كسى براى كسى اختيار چيزى را ندارد،و اختيار همهچيز در آن روز براى خداست،
خدايا! گويى من با همه هستی ام در برابرت ايستاده ام، درحالیكه حسن اعتمادم بر تو، بر وجودم سايه افكنده است، و آنچه را تو شايسته آنى بر من جارى كرده ای و مرا با عفوت پوشانده اى،
اى سرورانم،نمىتوانم ثناى شما را شماره كنم،و در امر مداح گفتن قدرت رسيدن به حقيقت شما را ندارم،و در مقام وصف نمودن،توانايى بيان منزلت شما در من نيست،و حال آنكه شما نور خوبان و هاديان نيكان و حجّتهاى خداى جبّاريد،