البته كه چنين نخواهى كرد زيرا حوضهاى رحمتت در سخت ترين خشك سالي ها لبريز و درگاه لطفت همواره براى درخواست و وارد شدن باز است، تويى منتهاى خواسته و نهايت آرزو.
البته كه چنين نخواهى كرد زيرا حوضهاى رحمتت در سخت ترين خشك سالي ها لبريز و درگاه لطفت همواره براى درخواست و وارد شدن باز است، تويى منتهاى خواسته و نهايت آرزو.
خداى من چسان درمانده اى را كه در حال گريز از گناهان خويش به تو پناه جسته از خود مى رانى؟ يا چگونه رهجويى را كه شتابان قصد آستانت نموده نااميد مى كنى؟ يا چگونه تشنه اى را باز مى گردانى كه وارد حوض هايت شده؟
بار خدايا از آنچه در گذشته مرتكب شدم، از لغزش و خطايم چشم پوشى كن و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهايم ساز كه به يقين تويى سرور و مولا، و پشتيبان و اميد من، و تويى منتهاى خواسته و آرزوى من، در دنيا و آخرت،
خدايا با دست اميد در رحمتت را كوبيدم و از كثرت هوسرانى ام به پاهندگى به سويت گريختم و به كناره هاى رشته استوارت انگشتان محبّتم را آويختم.
پس چه بد مركبى است مركب خواسته های باطل كه نفسم بر آن سوار شده، واى بر اين نفس كه گمان هاى بى مورد و آرزوهاى نابجايش با همه زشتى در برابرش زيبا جلوه كرده! و مرگ بر او كه سرور و مولايش جزات نموده!
خداى من، میبينى كه به پيشگاهت نيامدم مگر از جهتى كه نسبت به رحمتت اروزها داشتم، يا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه كه گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت،
خدايا اگر رحمت تو با توفيق نيكو از ابتدا شامل حال من نبود چه كسى رهنماى من به سويت در اين راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسليم آمال و آرزوهاى باطل كند آنگاه چه كسى لغزش هايم را از فروافتادن در هواى نفس جبران میكند؟
و در برابر هيبتت از گوشه های ديگانم رودهاى اشك سوزان جارى ساز، و مرا از بى پروايى و نادانى به مهارهاى قناعت و خوارى ادب فرما.
و آن ثابت قدم در لغزشگاه هاى دوران پيش از بعثت، و نيز بر خاندان او كه بهترين انتخاب شدگان و برگزيدگان و نيكانند.
خدايا، درود فرست به آن راهنماى به سويت در شب تيره و تار جاهليت و آن چنگ زننده از ميان ريسمان هايت به بلندترين رشته شرف و آن دارنده حسب پاك و ناب كه برگرده استوارترين روشن شرافت قرار دارد،
اى آن كه به باورهاى گذرا بر دل نزديك و از چشم انداز ديدگان سر دور است، و آنچه را هستى پيش از آنكه پديد آيد مى داند،
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است خدايا، اى آن كه زبان صبح را به گويايى تابش و روشنايى اش برآورد، شب تار را با تيرگي هاى شديد به هم پيچيده اش به اطراف جهان فرستاد،
اى آن كه در عزت و بقا يگانه است و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهيزگارش و نداى مرا بشنو، و دعايم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و اميدم را محققّ فرما،