فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

کهکشانی بر خاک از حسین عبدی

کهکشانی بر خاک از حسین عبدی
آن اسب سپید،  سرخناک آمده است از جنگل تیغ،  سینه چاک آمده است سرها  بر روی نیزه ها می تابند انگار که کهکشان به خاک آمده ...

غربت از محمّد موحدیان (امید)

غربت از محمّد موحدیان (امید)
باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید وعده‏گاه وصل جانان، قبله‏گاه اهل دل کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید در عبور کاروانِ پیش‏گامان عروج جنب و جوش هجرت از خود تا خدا را بنگرید آمده خون حسینی باز در رگ‏ها ...

کنار دریا جان داد از سیّدمحمّدحسن مؤمنی

کنار دریا جان داد از سیّدمحمّدحسن مؤمنی
آن روز غریبانه و تنها جان داد پرورده آسمان، به صحرا جان داد اسرار شگفت عشق، معنا می‏شد وقتی که عطش کنار دریا جان ...

فرصت نکرده‌ای که تنت را بیاوری از احمد رضا قدیریان

فرصت نکرده‌ای که تنت را بیاوری از احمد رضا قدیریان
فرصت نکرده‌ای که تنت را بیاوری یا تکه‌هایی از بدنت را بیاوری بی‌تن رسیده‌ای که برای دلم خبر از تلخی نیامدنت را بیاوری سر می‌نهم به نیت دامان تو بر آن گر پاره‌ای ز پیرهنت را بیاوری دردانه تو هستم و بوسم نمی‌کنی؟ یا رفته‌ای لب و دهنت را ...

آخرین لحظه از وحید مصلحی

آخرین لحظه از وحید مصلحی
لحظه های آخرش شاه عرب تکیه کرده نیزه را آن تشنه لب رو به رویش خیلی از کفار بود پر زآن نامردم خونخار بود سینه هاشان پر ز بغض و کینه اش حرمله تیری زده بر سینه اش نای جنگیدن ندارد پیکرش جای زخم و تیغ مانده بر تنش سنگ می بارد پیاپی سوی او غرق خون گشته رخ ...

با دیدن حال و هوای چشمهایت از یوسف رحیمی

با دیدن حال و هوای چشمهایت از یوسف رحیمی
با دیدن حال و هوای چشمهایتآلاله می ریزم به پای چشمهایت پلک ملائک هم کنارت خیس گریهباشند شاید هم نوای چشمهایتاز بسکه شبها گریه می ریزی توانیدیگر نمی ماند برای چشمهایتیک چند وقتی می شود گلهای نیلیگل می کند در جای جای چشمهایت ترکیب سرخی و کبودی ...

شبهای بی قراری چشمم سحر نشد از یوسف رحیمی

شبهای بی قراری چشمم سحر نشد از یوسف رحیمی
 شبهای بی قراری چشمم سحر نشد دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد   فرموده ای که شرط وصالت صبوری است وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است   ای طلعة الرشیده‌ی من أیها العزیز ای غرة الحمیده‌ی من ...

ماه محرم

ماه محرم

ترا از جوهر غم آفریدند     مرا از ابر، نم نم آفریدند
برای گریه در سوگ حسین ست     اگر ماه محرم آفریدند

برای آن که رویت را ببوسند از فضل الله قاسمی

برای آن که رویت را ببوسند از فضل الله قاسمی
برای آن که رویــــــــــت را ببوسند لب آلاله بویــــــــــــــت را ببوسنـد       ملایک مادران ، صف می نشینند گلویــــت را ، گلویــــت را ...

آینه های روبه رو از علی اصغر شیری

آینه های روبه رو از علی اصغر شیری
    کودکی هایت شریک سجده پیغمبری که     اوج معراجت شده از شانه اش، از منبری که     آیه آیه عشق را تفسیر می کردی تو بر آن    سوره سوره نور بودی، جرعه جرعه کوثری که ...    کودکی های تو بود و بوسه شوق پیمبر    در نگاهش اشک بود و بوسه های دیگری ...

نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده از سید حمید رضا برقعی

نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده از سید حمید رضا برقعی
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهن تو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ ...

آخرین سرباز کوچک ازمریم حقیقت

آخرین سرباز کوچک ازمریم حقیقت
آخرین سر باز کوچک دستهایش را گشودگرد غم از چهره ی نورانی دریا زدودبر تن تفتیده ی شن ها شهامت می کشیدنوجوانی که قرار از خیمه ی زینب ربودسایه ای می خواست تا در خون بخشکد آفتابحیدری دستی علم شد در تب کشف وشهودبرق جهل از تیغ ظلمت در هوا رقصد وعشقآخرین ...

دستی چو اباالفضل‏ ازمحمد رضا محمدی نیکو

دستی چو اباالفضل‏ ازمحمد رضا محمدی نیکو
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت  یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رسایت‏    تا قیامت همه جا محشر کبرای تو برپاست  ای شب تار عدم شام غریبان عزایت‏    عطش و آتش و تنهای و شمشیر و شهادت  خبری مختصر از حادثه‏ی کرب و بلایت‏    یاورانت صفی از آینه ...

مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مددي

مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مددي
طواف روي مهت منتها دعاي من است قرار کوي رهت شرح ادعاي من است نمي‌روم ز سر کوي بي‌کرانه تو که اين مسير عبور تو دلرباي من است بيا و يک قدمي با دلم بشو همگام که با تو درد دلم بين ناله‌هاي من است نه سعي مروه و سعي صفاي مي خواهم تلاش در ره تو مروه و ...

چشمه های بی پایان از حسنا محمد زاده

چشمه های بی پایان از حسنا محمد زاده
برای حضرت زینب س گریه کن تا غمت سبک بشود! گریه کن خیمه های ویران را! می دَوانی کدام سوی زمین،چشم های هنوز حیران را؟ خاک ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گِل کردند آتش کینه هایشان سوزاند، تکه های دل بیابان را آب، در آرزوی لب هایت،"و اِذا البحرُ ...

مه بارقه‌ای است در شبستان حسین (ع) از مشفق کاشانی

مه بارقه‌ای است در شبستان حسین (ع) از مشفق کاشانی
مه بارقه‌ای است در شبستان حسین (ع) هر صبح ، ز دامن افق ، خون آلود شب ، حادثه‌ای ز درد پنهان حسین (ع( خورشید بر آید از گریبان حسین (ع( ...

شب عطش

شب عطش
هفت روز است که زمین را آفریده‏اند . هفت روز است که زمین را شخم می‏زنیم . همه گندم‏های ممنوعه را کاشتیم و جاودانگی نرویید . همه دانه‏های پنهان در جیب‏هایمان را کاشتیم و میوه نهال هیچ کدامشان طعم سیب نیمه کاره را نداد . غروب هفتم است . غروبی که ...

شیون در کربلا ازصامت بروجردی

شیون در کربلا ازصامت بروجردی
اربعین آمد و اشکم ز بصر می‏آید گوییا زینب محزون ز سفر می‏آید باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره شام خبر ...

بوی کربلا ازعبدالعلی نگارنده

بوی کربلا ازعبدالعلی نگارنده
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی‏داند که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد به یاد کاروان اربعینی با گریه می‏گوید به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد اگر چه برده از این سر زمین ...

رجعت سرخ ازمحمدعلی مجاهدی

رجعت سرخ ازمحمدعلی مجاهدی
کربلا را می‏سرود این بار روی نیزه‏هابا دو صد ایهام معنی‏دار، روی نیزه‏هانینوایی شعر او از نای هفتاد و دو نِیمثل یک ترجیع شد تکرار روی نیزه‏هاچوب خشک نِی به هفتاد و دو گل آذین شده‏ستلاله‏ها را سر به سر بشمار روی نیزه‏هازخمی داغ اند این گل های ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^