بوي خوشي از نافه آهوي نجيبي
يا قافله اي رد شده، بارش همه گلبرگجا مانده از آن قافله عطر گل سيبي
يک شمه شميم خوش فردوس...نه پس چيست؟ پس چيست؟ عجب بوي خداوند فريبي
کي لايق بوي خوشي از کوي بهشت استجاني که از اين عطر نبرده است نصيبي
اين گل، گل صدبرگ نه ...
هوا گرفت . زمین و زمان مکدّر شدو عمق فاجعه با خاک و خون برابر شدو آن حقیقت تلخی که پیش از آمدنشدر آسمان خداوند شد مقدّر ... شدنماز خواند وَ شن های بایر آن دشتبه بوی "حیّ علی..." تا ابد معطّر شدنماز خواند وَ با آن نماز خونینشپیام واقعه ی سرخ طفّ رساتر شدچه ...
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی گیردغروب غربت ما از چه رو پایان نمی گیردپدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابرکه من از تشنگی پر پر زدم، باران نمی گیرد؟علی اکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زدعلی اصغر سر انگشت مرا دندان نمی گیردبه بازی باز هم خود را ...
وا نمیکردی اگر دروازههای آسمان راگر نبودی، لحظههای عاشقی معنا نمیشدقبلهگاه اهل دل، گلخانة زهرا (س) نمیشدگر نبودی، ای پیام سرخ گلهای محمّد (ص)این همه شور قیامت، هر طرف برپا نمیشدپرده از روی ریاکاری، نمیافتاد هرگز!فتنه و نیرنگ و ...
مانده ام گرچه غریبانه میان کلمات دل من پر شده از شوق نگاه عتبات مست وسرمست شدم از برکات نامت جان من باد فدای تو واینسان برکات مثل سرگشته تنهای غریبی هستم می دوم در پی تو در پی ات ای آب حیات بعد یک عمر که در خدمت این درگاهم دل من می گذرد همنفس این حرکات ...
لباس مشکی ما را به دستمان بدهید
به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید
مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید
اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله مرا امان بدهید
نماز گریه ی ما با امامت سقاست
به روی مأذنه ی کربلا اذان ...
گفت محمد که ز دشت بلا بيسرآيند حسين مرا اي لب تو تشنهترين غنچهها کرده غمت با دل خونم چههادل خوشي و عشق نگردند جمع شاهد من آتش و اشک است و شمعطوطي اگر در قفس آئينه داشت چلچلة ما غم ديرينه داشتغصه حريف دل مشتاق نيست هرکه کند شکوه ز عشاق ...
یا حضرت رسول حسین تو مضطر است وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است یا حضرت رسول ببین بر حسین خویش کز هر طرف که مینگرد تیغ و خنجر است یا حضرت رسول ، میان مخالفان بر خاک و خون فتاده ز پشت تکاور است یا مرتضا ، حسین تو از ضرب دشمنان بنگر که چون ...
با سر رسیده ای بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست
شبها که سر به سردی این خاک می نهم
کو دست مهربان نوازشگری که نیست
باید برای شستن گلزخمهای تو
باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست
قاری خسته تشت طلا و تنور نه!
شایسته بود شان تو ...
کج شد ره مکه به سوی کرببلا آه / در مکه خدا نیست، به مروه، به صفا آه در دور همان خانه اگر زار بگِریی / گر ره نبری در جهت کرببلا آه چون سید و سالار جوانان بهشتی / از مکه گذشت و عرفات و به منا آهبانگش به زمین ماند در این وادی لبیک / لبیک زمردم نَبُد از بهر خدا ...
هفت روز است که زمین را آفریدهاند . هفت روز است که زمین را شخم میزنیم . همه گندمهای ممنوعه را کاشتیم و جاودانگی نرویید . همه دانههای پنهان در جیبهایمان را کاشتیم و میوه نهال هیچ کدامشان طعم سیب نیمه کاره را نداد . غروب هفتم است . غروبی که ...
من در شب ظلمانی غم همنفس آب دلتنگ وغریبم چو شما حضرت ارباب من خسته ام و آمده ام تا به حریمت خورشید زمین بر لب من روضه مهتاب ذکر تو مرا ذکر عزیزی است همه عمر در لذت بیداری ودر خستگی وخواب ای نام تو سر لوحه امید و امانم این خسته به اعجاز گل یاس تو دریاب یک ...
بررسي نقش فرهيختگان شاعر در تبيين درس ها و پيام هاي کربلا
چکيده
عاشوراي حسيني هم داراي محتواست( چه شده؟) و هم داراي پيام است( چه بايد کرد؟). محتواي اين نهضت عظيم جهاني و اندوه و تأثرات ناشي از پاسخ به اين سؤال، از آن اکثريت مردم و درد جانسوز برخاسته ...
ای شفای دردهای من حسین
ای کلید هر دعای من حسین
ای تمام آسمانها مال تو
ای تمام کهکشان ، دنبال تو
ای دو ابرویت مرا محراب عشق
ای جمالت ، مطلع مهتاب عشق
ای به عرش حق تو را در زمزمه
هم محمد ، هم علی ، هم فاطمه
ای نگاهت آیة محکم ، مرا
تا تو هستی کی عزا و غم ...
بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست بر مشام جان رسد بوی بهشتبه به از این تربت مینو سرشت ماه اینجا واله و سرگشته است و آن شهاب ثاقب از خود رفته است اربعین است اربعین کربلاست هر طرف غوغایی از غمها به پاست گویی از آن خیمههای نیم ...
اين گريهها، نشانه عجز و بيچارگى نيست؛ بلكه سرود حقيقت است و شعار شهادت! فرياد ملكوتى غربت است و نداى جاودان عاشورا. اين آخرين خلوت امام زينالعابدين عليهالسلام است با پدر: «حالا كه عزم ميدان دارى، مرا نصيحتى كن».و اباعبداللّه عليهالسلام رو به ...
چشم را فرمود: دارم از تو چشم
تا ز پیکان عدو نائی به چشم
گر چه بندد تیر راه دیدنت
حق چنین خواهد به خون غلطیدنت
چشم زخم عاشقان در راه عشق
نیست جز دلخواه شاهنشاه عشق
گر نهد تیر حوادث پا به چشم
دردمندان میدهندش جا به چشم
تا ...