فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

صدای دسته‏ ی زنجیرزن از مریم سقلاطونی

صدای دسته‏ ی زنجیرزن از مریم سقلاطونی
صدای دسته‏ی زنجیرزن... غمی در منو شعله شعله کشانِ جهنمی در منشب است و از همه سو خیمه می‏زند اندرهکه تا بنا شود از نو محرمی در منشبیه تکیه دلم بی‏قرار می‏لرزدو شعله می‏کشد آواز مبهمی در منصدای شعله‏ورِ تازیانه می‏پیچدو سایه روشنِ تبدارِ آدمی در ...

هرتـیـر کـه بـر مشک و تـنـت می کـارنـد از عباس جنتی

هرتـیـر کـه بـر مشک و تـنـت می کـارنـد از عباس جنتی
هرتـیـر کـه بـر مشک و تـنـت می کـارنـد     از کـیـنـه ی ذوالـفـقـار حـیـدر دارنـد لبـهای مـن امشب هـوس دست تـو کرد      دستان بریده ی تـو مهـمان ...

رجعت از سید علی اکبر میر جعفری

رجعت از سید علی اکبر میر جعفری
می توانم به اشاره ای خورشید را از غرب به میانه ی آسمان باز گردانم.   می توانم فراگیرترین آب ها را از تنوری تنگ به قعر زمین فرو برم .   و شاید یک روز دریاها را بالا بگیرم تا رود ها به سرچشمه هایشان بازگردند اما فرات هرگز باز نخواهد گشت به ...

باید تو عباس امیر المؤمنین باشی از زهرا بشری موحد

باید تو عباس امیر المؤمنین باشی از زهرا بشری موحد
باید تو عباس امیر المؤمنین باشیباورندارم این چنین روی زمین باشی این تیر باچشمان زیبایت چه ها کردهبی دست اگر افتاده از بالای زین باشی اولاد زهرا تشنه ی آب اند کاری کنباید سر قولی که داد ام البنین باشی بوی بهشت زیر چادر می دهی، شایدبا کوثری که رو ...

یا ابالفضل العباس ازجواد حیدری

یا ابالفضل العباس ازجواد حیدری
یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین پسر فاطمه هستی پسر ام بنین تو علمدارترین صاحب پرچم هستی تو به اسرار دل فاطمه محرم هستی تا تو بودی نگرانی به دل خیمه نبود تا تو رفتی همه ی خیمه شده رنگ کبود گر چه گفتی تو غلامی به من اما عباس تو شدی آبروی حضرت زهرا ...

عمو! ازعبدالرحیم سعیدی راد

عمو! ازعبدالرحیم سعیدی راد
فصل برگریزان است.مرد می‌رود و برگ‌های زرد در زیر سم اسبش له می شوند.پشت سر ابری سیاه؛‌ پیش رو دریایی تشنه.مرد می‌تازد و راه در پشت سرش گم می‌شود. ابر می‌غرد و او پیش می‌رود.کم کم دریا برایش آغوش باز می کند.موج ها به احترامش برمی‌خیزند.فرشته‌های ...

یا حسین از محمود ژولیده

یا حسین از محمود ژولیده
آقا بیا که ما ز غمت گریه می کنیم ماه عزاست بر حرمت گریه می کنیم شکر خدا که دل به عزا خانه بار یافت ماه بکاست ما به غمت گریه می کنیم دل ها برای روزتو آماده می شوند ما بهر دیدن علمت گریه می کنیم ای خون ما حلال قدومت در این عزا خون جای اشک بر قدمت ...

آقای تنهای نینوا سلام از مهدی بوشهریان

آقای تنهای نینوا سلام از مهدی بوشهریان
آقای تنهای نینوا سلامبعد هزار و چهارصد سال، با همه بی کسی و بی چیزی ام آمده ام تا بگویم:دوستت دارم.دوستت دارم آقای تنها و یکه نشین صحرای غربت. دوستت دارم آقای خیمه های آتش کشیده شده. دوستت دارم آقای داغ دیده سربلند همه اعصار.حسین جاناز کودکی به من ...

ماه از حسین عبدی

ماه از حسین عبدی
یک عمر به اشتباه می گشت زمین سرگشته و روسیاه می گشت زمین عباس(ع) آمد، معجزه ای صورت بست آن روز که دور ماه می گشت ...

امشب بیا که جانب صحرا سفرکنیم از سیداسکندرحسینی

امشب بیا که جانب صحرا سفرکنیم از سیداسکندرحسینی
امشب بیا که جانب صحرا سفرکنیمبا سوزاشک قافله ها را خبرکنیمدریا چه بی وفاست که غم موج می زندازیاد او همیشه قلم موج می زندچون گل شکفت مثل بهار وجوانه شدپرچم بدست جانب صحرا روانه شدشعری سرود وقتی که مشکی بدوش داشتدرشعرخود نمونه ز جوش و خروش داشتخورشید ...

این کجا و اشک آمرزش کجا ازافشین یداللهی

این کجا و اشک آمرزش کجا ازافشین یداللهی
سر بریدند آسمان را در زمین چیست حس مردم این سرزمین خواب دریا غرق خون تعبیر شد تشنه ای با دشنه ای درگیر شد این گذشت اما غزل یک بیت نیست حسن مطلع را نمی باید گریست جنس تاریخ و حکایت نیست عشق کینه و زخم و شکایت نیست عشق عشق یعنی جمع جبر و اختیار عشق ...

احياگر عشق از احمد ده‌بزرگي

احياگر عشق از احمد ده‌بزرگي
آن زنده دل هميشه بيدار حسين (علیه السلام) احياگر عشق و روح و ايثار حسين (علیه السلام) هر سوي که کاروان دل مي‌آيد بيني که بود قافله سالار حسين (علیه ...

گلوی عطش از ضیاء الدین ترابی‏

گلوی عطش از ضیاء الدین ترابی‏
ظهر است  ظهر شرقی عاشورا  و آفتاب  رخ در نقاب کشیده  و ایستاده محو تماشای آب  آبی که مثل آینه جاری است  گاهی که خیمه‏ها  از تشنگی و  تابش خورشید  می‏سوزد می‏سوزد  می‏سوزد  و بانگ العطش  از هفت توی آینه  تا آسمان سرخ  سر می‏کشد به هیأت ...

قحط آب از صابر همداني‏

قحط آب از صابر همداني‏
اندر آندم با عموی خویشتن  کودکان بودند تا گرم سخن    ناگهان آمد سکینه با شتاب    خاطراتی داشت سخت از قحط آب  مشک خشکی کز حرم آورده بود    بر عمومی نازنین آن را نمود   گفت: ای ابر کرم، شاید اگر  افتدت بر جانب دریا گذر    زان که اندر خیمه ها از قحط ...

چشمی که بسته‌ای به رخم وا نمی‌شود از حسن لطفی

چشمی که بسته‌ای به رخم وا نمی‌شود از حسن لطفی
چشمی که بسته‌ای به رخم وا نمی‌شود یعنی عمو برای تو بابا نمی‌شود ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن عمه حریف گریه‌ی زن‌ها نمی‌شود تا جان نداده مادرت از جا بلند شو زخم جگر به گریه مداوا نمی‌شود باید مرا به سمت حرم با خودت بری من خواستم که پا شوم اما ...

یا حسین علیه‏السلام از حسین اسرافیلی

یا حسین علیه‏السلام از حسین اسرافیلی
ای حضور آسمان در جان خاک یا حسین بن علی روحی فداک موج‏ها هرچه تلاطم می‏کنند پیش پایت خویش را گم می‏کنند ای نماز عشق را تکبیر سرخ آیت تطهیر را تفسیر سرخ ای شکوه آفرینش، ای یقین آبروی مکتب، ای سالار دین ای امام لاله‏های نینوا آفتابِ غرقِ ...

تأملي در باب ادبيات عاشورايي

تأملي در باب ادبيات عاشورايي
چند سالي است که درسوگ و مراثي آل‌الله، خاصه ايام شهادت و يا ايام مبارک ماه رمضان چند صد نفري از دلدادگان مکتب اهل بيت در منزل اين جانب جمع مي‌شوند و به ندبه و تضرع و تعمق پيرامون حوادث و وقايع تاريخ اسلام به ويژه ايام شهادت مولي‌الموحدين ...

متن ادبی از سودابه مهیجی

متن ادبی از سودابه مهیجی
سال به سال که می گذریم هر سال در موسم اسفندسوزانِ دلنازکی به سمت تو مجدد می شویم برای جامه های کبود و سر در گریبانِ سوگ... هر سال در همین حوالی خواب تو را تمام کوچه ها می بینند و ایوان های سیاه پوش از بوی نگاه تو نذرِ بی هوشی می شوند. لهجه ی  آب می گیرند ...

ماه انجمن‏ از قاسم رسا

ماه انجمن‏ از قاسم رسا
آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش  جلوه‏گر نور خدا از رخ پرتو فکنش‏    آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار  روشن از چهره‏ی تابنده و وجه حسنش‏    ز جوانمردی و سقائی و پرچمداری  جامه‏ای دوخته خیاط ازل بر بدنش‏    آنکه آثار حیا جلوه‏گر از هر نگهش  و ...

نخستین شعر عاشورایی مکتوب در زبان فارسی از ابـوالحـسـن مـجـدالدّیـن کـسائی مَرْوزی

نخستین شعر عاشورایی مکتوب در زبان فارسی از  ابـوالحـسـن مـجـدالدّیـن کـسائی مَرْوزی
باد صبا درآمد فردوس گشت، صحرا آراست بوستان را، نیسان به فرش دیبا دست از جهان بشویم، عزّ و شرف نجویم مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را، فرزند مرتضی را مقتول کربلا را، تازه کنم تولاّ آن میرِ سر بریده، در خاک خوابُنیده از آب ناچشیده، ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^