پرسشها و پاسخها، ص: 210

كرد ولی يوسف عليه السلام در جای خود ايستاد و به سمت پدر حركت نكرد و يا اين كه از تخت سلطنت و فرمانروايی بلند نشد و در همين حال جبرائيل عليه السلام نازل شد و به او خبر داد كه نبوّت از نسل تو منقطع شد «1».

اين روايات اوّلًا: با آن چه در قرآن كريم آمده ظاهراً مخالفت دارد و ما وظيفه داريم در اين گونه موارد روايات را بر قرآن عرضه كنيم و همان طور كه علامه طباطبايی قدس سره فرمودند روايات در داستان يوسف عليه السلام بسيار زياد است اما بيشتر آن ها يا سندش ضعيف است و يا متن آن دچار تشويش و اضطراب است «2».

ثانياً: بر فرض صحّت اين روايات عمل حضرت يوسف عليه السلام گناه و معصيت نبوده و تعلّل كردن در پياده شدن از اسب برای حضرت يوسف عليه السلام ترك اولايی بيش تر محسوب نمی شود يعنی سزاوارتر آن بود كه اين كار را نمی كرد و بهتر از اين می توانست عمل كند هر چند كه فعلی كه انجام داده حرام نبوده امّا از شخصيّتی مثل حضرت يوسف عليه السلام بيشتر انتظار می رفت و اين همان است كه به عنوان «حسنات الابرار سيّئات المقرّبين» «3» از آن ياد می شود و با عصمت حضرت يوسف عليه السلام هرگز منافاتی نخواهد داشت چرا كه قرآن برای او مقاماتی را اثبات می كند كه برجسته ترين آن ها مُخلَص بودن او است و مخلَص كسی است كه در حرم قلب او غير از خدا راه نداشته و مجالی برای انديشه بد و شيطنت

______________________________
(1) تفسير الصّافی: 3/ 47؛ بحار الانوار: 12/ 251- 252، حديث 17؛ 70/ 223، باب 131، حديث 15.

(2) الميزان: 11/ 348.

(3) كشف الغمة فی معرفة الائمة: 3/ 47- 48؛ بحار الانوار: 25/ 205، باب 6، حديث 16.