پرسشها و پاسخها، ص: 215

حضرت محمد صلی الله عليه و آله را می ديدی كه خوش چهره تر از من، خوش خُلق تر از من و سخاوتمندتر و مهربان تر از من می باشد زليخا در جواب او گفت:

راست گفتی. يوسف سؤال كرد: از كجا فهميدی كه راست گفتم؟ زليخا گفت: چون زمانی كه نام او را بردی محبّت او در دلم قرار گرفت. خداوند سبحان وحی كرد به حضرت يوسف عليه السلام كه زليخا راست می گويد وقَدْ أحْبَبْتُها لِحُبِّها مُحَمّداً صلی الله عليه و آله «به تحقيق كه او را دوست دارم به خاطر اين كه او محمّد صلی الله عليه و آله را دوست دارد.

امام صادق عليه السلام در پايان حديث می فرمايند: خداوند امر كرد به حضرت يوسف عليه السلام كه با او ازدواج كند «1».

و چنين مسأله ای هرگز از ارزش داستان نمی كاهد بلكه بازگو كننده درس مهمّی است و آن عبارت از اين است كه شكست ها هميشه شكست نيست بلكه در بسياری از مواقع ظاهراً شكست است امّا در باطن يك نوع پيروزی معنوی به حساب می آيد، اين ها همان شكست هايی است كه سبب بيداری انسان می گردد و پرده های غرور و غفلت را می درد و نقطه عطفی در زندگی انسان محسوب می شود. همسر عزيز مصر هر چند در كار خود گرفتار بدترين شكست ها شد ولی اين شكست در مسير گناه باعث تنبّه او گرديد، وجدان خفته اش بيدار شد و از كردار ناهنجار خود پشيمان گشت و روی به درگاه خدا آورد و آن چه در ملاقات با يوسف عليه السلام ذكر شد شاهدی بر اين مدّعا است «2».

______________________________
(1) بحارالانوار: 16/ 193، باب 8، حديث 30؛ علل الشرايع شيخ صدوق: 1/ 56، باب 48؛ البرهان: 5/ 279.

(2) تفسير نمونه: 9/ 4321- 436؛ الميزان: 11/ 349.