فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 102

در دو طرف داستان زندگی مادی، يعنی در نداری و دارايی، حال اوليای خدا يكسان بود، چون واقعاً يقين داشتند كه اين چند روزه عمر ميهمان هستند. هم صاحبخانه خدا است و هم ميهمان دار، می خواهد امروز بر سر سفره ميهمانش چلوكباب بگذارد، فردا نان و پنير. می گويند: ما نه مالك خودمان هستيم و نه مالك عالَم. عالم، يك مالك دارد و آن نيز پروردگار است. ما همه مملوك و ميهمان هستيم. من نمونه حال اين افراد را ديده ام.

گاهی نيز انسان غضبناك می شود و به خدا می گويد: اگر نمی توانی استعفا بده، به دست كس ديگری بده. عده ای اين حرفها را می زنند. اما واقعاً:

غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود

ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است «1»

علاقه به پول خوب است، اما نه اين كه بخل و حرص بياورد. اگر دارا بشود، دارای جود است. آن كسی كه دارای جود است، در قيامت اهل نجات است. اما كسی كه دارای بخل است، يقين بدانيد كه راه نجات ندارد. چون صريح قرآن است.

آن كسی كه دارای جود است، مرگش راحت است، چون كه دل بسته نيست، حرص و بخل نيز ندارد و دل او از قيد پول آزاد است، هر چند پولدار و ثروتمند است.

شقيق بلخی، سه روز چيزی برای خوردن نيافت و آب خالی می خورد. روز سوم، دستش را بلند كرد و گفت: خدايا! سه روز است كه چيزی نخوردم، انرژی من كم شده و نمی توانم درست عبادت كنم، چه كنم؟ چيزی به ما عنايت نمی كنی؟

پيامبر صلی الله عليه و آله نيز چند روز به چند روز هيچ چيزی برای خوردنش نمی يافت و نماز واجبش را نشسته می خواند.

شقيق به اين پاكی با پروردگار حرف می زد كه چه كنم؟ بايد نمازها را نشسته بخوانم، كم كم نتوانم نشسته بخوانم و بايد دراز بكشم. كسی آمد و روی شانه اش

______________________________
(1)- حافظ شيرازی.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^