فارسی
دوشنبه 12 شهريور 1403 - الاثنين 26 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 300

می گويند: بخيلی در بيابان نشسته بود و داشت گريه می كرد، يك اهل دلی آمد رد بشود، دلش سوخت. ايستاد و گفت دردش را بپرسم. نمی دانست كه او بخيل است. ديد كسی اشك می ريزد، اهل دل، اشك ريختن كسی را ببيند، عاطفه اش تحريك و ناراحت می شود و نمی تواند بی تفاوت باشد.

گفت: چرا داری گريه می كنی؟ گفت: شترم دارد می ميرد. من بعد از مردن اين شتر، در طی اين جاده به مشكل می افتم. گفت: چرا دارد می ميرد؟ گفت: گرسنه است. گفت: اين بقچه چيست؟ گفت: نان است. گفت: پس چند نان به او بده كه از گرسنگی در بيايد. گفت: نه، گريه مايه ندارد، تا بخواهی گريه می كنم، اما نمی توانم به او نان بدهم. يعنی حاضر است شترش بميرد، اما نان به او ندهد. اين طبع بخيل است.

در كتابی خواندم كه پنج نفر در جايی ميهمان بودند. غذا خوردن آنها كه تمام شد خوابيدند، هوا خيلی گرم بود، همه خسته بودند، خوابشان برد، اما يكی از آنها از شدت گرما خوابش نمی برد. به صاحبخانه گفت: بادبزن داريد؟ گفت: آری، رفت و آورد. او بادبزن را روی سينه اش گذاشت. صاحبخانه گفت: پس چرا خود را باد نمی زنی؟ گفت: اگر باد بزنم، اين ها نيز خنك می شوند، من گرما را تحمل می كنم.

بعضی ها اينگونه هستند؛ مردم درد دارند، گرسنه و فقير هستند، گرفتاری دارند، بخيل اين ها را می بيند، اما عاطفه اش اصلًا تحريك نمی شود و هر چه به او بگويی، بخل خود را توجيه می كند. اما شخص كريم، به او بگويند كه به ما كمك كن يا نگويند، طبعش، طبع عطا كردن است.

شخص كريمی در خانواده ما بود، در آمد زيادی نداشت، ولی اخلاق كريمانه ای داشت، اهل پرسيدن نبود، سؤال نمی كرد كه اين را برای چه می خواهی. يعنی اين كرم، از وجود كريم ريزش دارد. نمی تواند اموال و اخلاقش را معطل كند. كريم، كريم است.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^