خداوندا اگر روى كرم را
ز من گردانى و دل كرده غم را
و از فضل عميم خويش محروم
گريز از ره به بندى كرده مغموم
و نپذيرى مرا آرم پناهت
كه سر بر سجده آرم پيشگاهت
چه خواهم كرد اى يكتاى معبود
چه راهى تا رسانندم به مقصود
كه جز راه تو نشناسم سراسر
و جز دستت نباشد دست ديگر
كه او برآورد اين آرزويم
اگر اين كائنات آيد به سويم
منم عبد ذليلت تا نفس را
بجز آن ذات اعلا هيچ كس را
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.