ندارد سرنوشتم او حكومت
بجز آهنگ و قصدت بر ارادت
ندارم من اراده پيشگاهت
اراده از تو و علياى راهت
ز فرمان تو نپذيرد شكستى
مسلط بر من و بر كل هستى
به عدل و داد بر من حكمرانى
و با قوت و قدرت كاردانى
كه نتوانم ز فرمانت گريزان
و مقدورم نباشد از تن و جان
كه قصدت را نباشم من پذيرا
و يا بهر رضاى تو زنم جا
رضا و رحمت تو گر به من تافت
و اين جانم كه از تو نور دريافت
كه گردن را به درگاهت ز طاعت
كنم خم ذات اعلا را عبادت
و پيشانى تسليمم به درگاه
نهم بر خاك و عذر خويش را خواه
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.