و بار خدايا پروردگار ما تو را است تسلط و پادشاهى (حقيقى، چون مبدء و پديد آورندهى هر چيز توئى، و پادشاهى ديگرى از جانب تو است) و مر تو را است حمد و سپاس (زيرا هر نعمتى را تو عطا فرمودهاى، و حمد ديگرى از جهت آنست كه نعمت تو بر دست او روان گشته) خدائى جز تو نيست، خداى بردبار (در كيفر گنهكاران شتاب نمىكنى) بزرگوار مهربان بسيار نعمت دهندهى داراى عظمت و احسان، پديدآورندهى آسمانها و زمين، از تو درخواست مىنمايم كه هرگاه ميان بندگان خود كه با ايمانند خير و نيكى يا تندرستى يا بركت و فراوانى يا هدايت و رستگارى يا عمل به طاعت و فرمانبرى از خويش، يا خيرى را كه به سبب آن بر ايشان منت مىنهى و آنان را به سويت راهنمائى مىكنى، يا براى آنها در درگاهت درجه و پايهاى بلند مىگردانى، يا به وسيلهى آن نيكىاى از نيكى دنيا و آخرت به اينان عطاء مىنمائى، قسمت كنى نصيب و بهرهى مرا از آن بسيار گردان (جملهى ان توفر حظى و نصيبى منه در بيشتر نسخ خطى و چاپى نيست، بنابراين از قرينهى كلام و آنچه بيان دلالت بر آن دارد دانسته مىشود كه مضمون اين جمله يا مانند آن در نظر گرفته شده است)